سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اندکی صبر ، سحر نزدیک است

 

چشمم به غیر خون دلی مبتلا نداشت

این خانه بعد رفتن تو آشنا نداشت

 

زهرا یتیم شد غم بی مادری رسید

بی تو دل شکسته ی من هم نوا نداشت

 

خاک عزا به روی سرم ریختم ولی

خون گریه های دخترکت هم صدا نداشت

 

رفتی و در مزار تو دیدم که پیکرت

بر پای تا سرش کفنی جز عبا نداشت

 

بابا گرفته روضه و من گریه می کنم

در خانه ای که بعد نگاهت صفا نداشت

 

می گوید از من و تو و از پار? تنم

از تشنه ای که روی لبش جز دعا نداشت

 

شد رسم بعد تو که عبا را کفن کنند

اما برای قامت او کربلا نداشت

 

از بس که تیغ و نیزه تنش را گشوده است

گودال قتلگاه به جز بوریا نداشت

 

شعر از : محسن لطیفی

 

            منبع:جنبش مصاف




نوشته شده در تاریخ دوشنبه 91 مرداد 9 توسط صادق | نظر بدهید
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.