سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اندکی صبر ، سحر نزدیک است

یار طاها

من آن کنیز خدایم که یار طاهایم

منم که مادر امّ الائمه زهرایم

به افتخار کنیزی مصطفی این بس

که من شریک نبی در نشاط و غمهایم

خداست شاهد حالم که من چه‏ها دیدم

اگر چه شاد ز یک عمر امتحانهایم

گهی به شعب ابی طالبم گواه بلا

گهی ستم کش اهل حجاز و بطحایم

اگر بهشت برین جایگاه شأن من است

برای اینکه به دنیا مطیع مولایم

ز نیش طعنه نمام‏های آل قریش

هنوز وارث درد و بلاست زهرایم

تمام هستی خود را به عشق بخشیدم

به عشق اینکه به بیت نبی است مأوایم

ولی چه زود شنیدم پس از من و احمد

حریم عشق بسوزد به دست اعدایم

ستم به فاطمه‏ام از قدیم عادت داشت

از آن زمان که به دل بود انیس غمهایم

همیشه فاطمه می‏گفت از درون با من

که من یگانه معین تو در بلاهایم

خدا گواه بسوزم از این که در غم و درد

نبود سایه من بر سر تو، ای وایم

مرا کفن ز بهشت آید ای خدای حسین

اگر چه مادر آن بی کفن به صحرایم





طبقه بندی: حضرت خدیجه (س)
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 86 مهر 1 توسط صادق | نظر
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.