سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اندکی صبر ، سحر نزدیک است

 

حضرت امام حسین

حنظلة بن مره همدانى یکى از شیعیان دلاور بود، از کنار شهر کوفه عبور مى‎کرد، دید گروهى از مزدوران بى شرم و تبهکار، پیکر به خون آغشته مسلم(علیه‎السلام) و هانى(علیه‎السلام) را به طنابى بسته و بر زمین مى‎کشانند، با غرشى توفنده فریاد زد: «واى بر شما اى اهل کوفه! گناه اینها چیست که جنازه‎شان را بر زمین مى‎کشانید؟»

آنها پاسخ دادند: این مرد (مسلم) خارجى است و از فرمان امیر خارج شده است.

حنظله گفت: «شما را به خدا بگویید این شخص نامش چیست؟»

آنها گفتند: مسلم بن عقیل، پسر عموى امام حسین(علیه‎السلام).

حنظله گفت: «واى بر شما! اگر مى‎دانید او پسر عموى امام حسین(علیه‎السلام) است، پس چرا پیکرش را روى خاک مى‎کشانید؟»

آنگاه حنظله از مرکب خود پیاده شد، و شمشیر از نیام برکشید و قهرمانانه به آنها حمله کرد، در حالى که فریاد مى‎زد: «لاخیر فى الحیاة بعدک یا سیدى؛ اى آقاى من (مسلم) بعد از تو خیرى در زندگى دنیا نیست.» همچنان به جنگ خود ادامه داد، تا آن که چهارده نفر از دشمن را کشت، و سرانجام به شهادت رسید، مزدوران تبهکار، جنازه به خون تپیده او را نیز همراه پیکرهاى مقدس مسلم و هانى(علیهماالسلام) به طناب بسته و تا میدان "کناسه" کوفه کشاندند و در آنجا افکندند.(1)

 

 


 


 

1- معالى السبطین، ج1، ص244.





طبقه بندی: محرم
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 88 آذر 26 توسط صادق | نظر بدهید
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.