سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اندکی صبر ، سحر نزدیک است

بسم الله الرحمن الرحیم

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

 روز شمار فاطمیه از شهادت پیامبر(ص)

تا شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

6.حوادث روز پنج شنبه
 

         آغاز تلاش برای باز پس گیری فدک

پس از مصادره فدک،حضرت صدیقه کبری مراجعه های مکرری برای باز پس گیری فدک داشتند که چندین روز ادامه یافت. این ملک نه حکم "ارث"را بر خویش دارد نه شامل خمس می شود.

خلیفه اول به شکل های مختلف،از پس دادن این ملک امتناع می کند. حضرت صدیقه طاهره با این منطق که فدک "هدیه و هبه ای "از انب رسول خدا به ایشان است،سخن خویش را به پیش می رانند.

خلیفه بارها شهود صدیقه طاهره را تخطئه می کند و اطرافیان دستگاه خلافت،علیه آن حضرت،هم داستان می شوند...

 

        تنظیم سند استرداد فدک

به اشاره و راهنمایی امیرالمومنین و در یک فرصت مناسب،حضرت صدیقه کبری وارد مسجد می شوند.زمانی که ابوبکر در میان عده ای بر منبر رسول خدا در مسجد نشسته است و عمر بن خطاب و دیگر عناصراصلی سقیفه،همراه او نیستند.

حضرت صدیقه کبری ابوبکر را مخاطب قرار می دهند و با آوردن شاهد و گرفتن گواه از حاضران در مسجد،فدک را بخشش رسول خدا به خود می دانند.

ابوبکر که خود را در برابر عمل انجام شده می بیند،برای حفظ آبرو و عوام فریبی،دستور می دهد تا قلم و دواتی بیاورند.

سند باز پس دادن فدک در حضور حاضران تنظیم می شود

 

       باز پس گیری سند

به نظر می رسد یکی از شاهدان این ماجرا ،خبر را برای عمر می برد. عمر با نزدیک شدن به مسجد ،آگاهی پیدا می کند که سند استرداد فدک در حال تنظیم  است.او شرایط را برای ورود به مسجد و جلوگیری از نوشتن قباله ی استردادفدک  مناسب نمی بیند.

لذا برای گرفتن قباله ی فدک،در کنار مسجد به انتظار بازگشت صدیقه طاهره به سوی خانه اش می ماند... .

در نهایت این سند توسط عمر،به اکراه و اجبار از آن بانو گرفته و پاره می شود.

 

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-==-=-==-=-=-=-===-=


7حوادث روز های جمعه تا پنج شنبه
                                             

        سرمست از پیروزی

با حضور حضرت زهرا در صحنه مخالفت علنی با ابوبکر و استمرار مطالبه ی فدک،دستگاه خلافت هنوز خود را تثبیت شده نمی یابد.اینک خلیفه ،به آخرین نقشه نیز باید جامه ی عمل بپوشاند.

در مسجد باز هم سخنان سیاست بازان بلند می شود:

تا از علی بیعت نگیریم،راه به جایی نبرده ایم.

آری اخذ بیعت از امیرالمومنین-که خود صاحب بیعت غدیر است-برای توجیه افکار عمومی که با تلاش های خستگی ناپذیر حضرت زهرا رو به بیداری است،بهترین ترفند است.رسوایی های پی در پی خلیفه در آرزوی آنان را باید در نبود امیرالمومنین جست وجو کرد.برای رسیدن به این مقصود،بار دیگر قنفذ به همراه گروهی راهی می شود تا به هر نحو ممکن،امیرالمومنین را برای بیعت بیاورد؛اما سخنان حضرت زهرا دست قنفذ را کوتاه می کند.

قنفذ به مسجد بر می گردد و بیان می دارد که حضرت زهرا به پشت در آمده و از ورود آن ها جلوگیری به عمل می آورد.

هتک حرمت فاطمی را خلیفه ی دوم به عهده می گیرد:

ما را چه کار با زنان!

او،خالد بن ولید و قنفذ را طلب می کند.طبق برنامه ی از قبل پیش بینی شده،جماعتی نزدیک به سیصد نفر جمع می شوند.

خلیفه ی اول می گوید:

او را به شدیدترین حالت ممکن از خانه خارج کنید و برای بیعت بیاورید. اگر امتناع کردند،با ایشان بجنگید.

گروهی با شمشیر و نیز و برخی هیزم به دست،به سوی خانه ی امیرالمومنین حرکت  می کنند.

 

        تجمع مردان مسلح

اینک گروه زیادی مقابل در خانه ی حضرت صدیقه کبری ایستاده اند.کوچه های اطراف مسجد از فراوانی مردان مسلح،بسته شده و خانه به محاصره در آمده است.

از سوی دیگر،در خانه جز امیرالمومنین،صدیقه طاهره و فرزندانشان کسی حضور ندارد.

فریاد عمر ،اهل خانه را مخاطب قرار می دهد:

اگر در را باز نکنید ،خانه را با اهلش،به آتش می کشم.

ای علی!برای بیعت و ورود به اجتماع مسلمانان خارج شو!وگر نه تو را می کشیم.

خالد بن ولید،عبد الرحمن بن عوف،قنفذ،اسید بن حضیر،مغیره بن شعبه،ابوعبیده،سالم غلام ابو حذیفه،محمد بن مسلمه،زید بن ثابت و ... نیز عمر بن خطاب را همراهی می کنند.

 

         آخرین هجوم(=هجوم اصلی)

حضرت صدیقه کبری پشت در می آیند و می فرمایند:

ای گمراهان دروغ پرداز!چه می گویید!و چه چیزی را طلب می کنید؟

پاسخ روشن است،آنها خروج امیرالمومنین را خواستارند. عمر می گوید:این اباطیل را رها کن و سخنانه زنانه را کنار بگذار و به علی بگو خارج شود.

صدیقه طاهره امتناع می کنند.ایشان می دانند که این قوم،قصد جان امیرالمومنین را دارند. مهاجمان هیزم ها را به آتش می کشند،آتش به چوب در اثر می کند و دود وارد خانه می شود. قنفذ تلاش می کند که در را باز کند.حضرت مانع می شوند.عمر با تازیانه دست های بانوی دوسرا را از در دور می سازد.

لگد عمر در آتشیین را می گشاید و حضرت صدیقه در بین در و دیوار،فرزند خویش حضرت محسن را از دست می دهند.ایشان از هوش رفته و با صورت بر زمین می افتند.

مهاجمان وارد خانه می شوند .امیرالمومنین را با ریسمانی سیاه که بر گردن ایشان افکنده اند،بیرون می آورند.آن حضرت رو به قبر رسول خدا می کنند و می گویند:

ای پسر عمویم!این قوم مرا خوار کردند و بر قتل من همت گماشتند.1

صدیقه طاهره به هوش می آیند و به سوی امیرالمومنان می روند تا آن حضرت را از دست مهاجمان رهایی بخشند.مهاجمان نیک می دانند که با حضور آن بانوی الهی،بیعت گرفتن از امیرالمومنین امکان پذیر نیست و حضرت صدیقه کبری مانعی در این راه است.

تازیانه ی عمر"لعنت الله علیه"به کتف بانوی دو عالم می نشیند،خالد بن ولید"لعنت الله علیه" باغلاف شمشیر از حضرت استقبال می کند؛تازیانه ای از سوی قنفذ "لعنت الله علیه"صورت و چشم حضرت را نشانه می رود،مغیره بن شعبه"لعنت الله علیه" نیز ضرباتی را بر پیکر رنجور دخت رسول خدا وارد می آورد... .

اینک امیر المومنین را تنها و غریب،به سوی صحن مسجد می برند.

یگانه یاور او غرق در خون بر زمین افتاده است.

 

          بیعتی نمایشی

امیرالمومنان را در مقابل ابوبکر می نشانند.

عمر بن خطاب، خالد بن ولید ،اسید بن حضیر،مغیره بن شعبه،ابوعبیده،سالم غلام ابو حذیفه، معاذ بن جبل،بشیر بن سعد و ... همگی با شمشیر بالای سر و اطراف امیرالمومنان جمع اند.

عده ای دست و بازو و لباس حضرت امیر را گرفته اند.

امیرالمومنان می فرمایند:

چه زود بر اهل بیت پیامبرتان حمله بردید!...

آیا در امر خلافت"در خم"با من بیعت نکردید؟!

عمر بر روی شانه ی حضرت می نشیند و می گوید:بیعت کن و این اباطیل را کنار بگذار!اگر بیعت نکنی تو را خواهیم کشت!قسم یاد می کنم که گردن تو را خواهم زد!

امیرالمومنان می فرمایند :در این صورت بنده ی خدا و برادر رسول خدا را می کشید.

عمر می گوید:بنده ی خدا بودن تو را قبول داریم اما برادری تو را با رسول خدا انکار می کنیم... .

سلمان،ابوذر،عمار،مقداد وام یمین و ام سلمه-از همسران نیکوکار رسول خدا –به دفاع از امیر المومنان سخن می رانند.

اطرافیان خلیفه مجادله می کنند و سخن به درازا می انجامد و قوم به بیعت یا قتل امیرالمومنان اصرار می کنند.مهاجمان دست گره شده امیرالمومنان را بالا می آورند.

 

 

          آخرین جلوه ی فاطمی

صدیقه ی طاهره با بدنی رنجور وارد مسجد می شود و چون شمشیر های برهنه را بالای سر امیرالمومنین مشاهده می کنند،به تلخی ندا می دهند:

ای ابوبکر!چه زود بر اهل بیت خدا نیرنگ بستی.به خدا قسم بر سر قبر پدرم می روم و –در خلوت –آنجا موی پریشان می کنم و شکایت به درگاه الهی می برم.

ابوبکر که به اهداف خود دست یافته است،به همان بیعت نمایشی اکتفا کرده و دستور می دهد تا مهاجمان امیرالمومنان را رها کنند.

آن بانوی بهشتی با قلبی اندوهگین و بدنی پر از جراحت،به خانه بر می گردند.

اینک مسجد النبی آخرین گام های سرور زنان اهل بهشت را بر صحن خویش لمس میکند.

حضرت صدیقه طاهره از این پس همنشین بستر بیماری است.

سلمان می گوید:

آن بانوی الهی پس از آن واقعه پیوسته همنشین بستر بودند تا به سبب آن جراحات،شهید گشتند.

 

                            " الا لعنت الله علی القوم ظالمین"

پی نوشت :

          1 .دانشنامه شهادت حضرت زهرا(جلد1-2):علی لباف

2.عبور از تا ریکی:عدنان درخشان

3.سقیفه:سید مرتضی عسکری

 4.الهجوم علی بیت فاطمه:عبد الزهرا مهدی

5.مظلومی  گمشده در سقیفه:(جلد 2 و 4) علی لباف

6. جانشین حضرت محمد:ویلفرد مادلونگ

منبع: جنبش مصاف





طبقه بندی: حضرت زهرا(س)،  حضرت فاطمه(س)،  امام علی(ع)،  شهادت حضرت زهرا(س)،  ابوبکر،  عمر بن خطاب،  خالد بن ولید،  اسید بن حضیره،  مغیره بن شعبه
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 92 فروردین 28 توسط صادق | نظر بدهید
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.