سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اندکی صبر ، سحر نزدیک است

 

گزیده سخنان امام حسن علیه السلام


1.قیلَ : فَمَا الدَّنِیَّةُ؟ قالَ : النَّظَرُ فِی الیَسیرِ ومَنعُ الحَقیرِ؛
پرسیدند : فرومایگى چیست؟ فرمود : «خُرده بینى و دریغ کردن اندک».
2.قیلَ : فَمَا الشُّحُّ؟ قالَ : أن تَرى ما فی یَدَیکَ شَرَفاً وما أنفَقتَهُ تَلَفاً؛
پرسیدند : بخل چیست؟ فرمود : «آنچه را در دست خود ببینى [و نگهدارى] ، مایه شرف پندارى و آنچه را انفاق کنى ، از دست رفته بدانى.

 


3.قیلَ فَمَا الفَقرُ؟ قالَ : شَرَهُ النَّفسِ إلى کُلِّ شَیءِ؛
پرسیدند : نیازمندى چیست؟ فرمود : «آزمندى نفس به هر چیز».
4.ما تَشَاوَرَ قَومٌ إلاّ هُدُوا إلى رُشدِهِم؛
هیچ مردمى با هم مشورت نمى کنند ، مگر آن که به راه پیشرفتِ خویش رهنمون خواهند شد.
5.اَللَّومُ أن لاتَشکُرَ النِّعمَةَ؛
فرومایگى این است که سپاسِ نعمت نگزارى.
6.اَلقَریبُ مَن قَرَّبَتهُ ، المَوَدَّةُ وإن بَعُدَ نَسَبُهُ ، والبَعیدُ مَن باعَدَتهُ المَوَدَّةُ وإن قَرُبَ نَسَبُهُ؛
خویشاوند ، کسى است که دوستى ، او را به آدمى نزدیک ساخته ، گرچه نژاد (و تبار) او دور باشد ؛ و بیگانه کسى است که از دیدگاه دوستى دور است ، هر چند تبار (و نژاد) او نزدیک باشد.
7.مَنِ اتَّکَلَ عَلى حُسنِ الاِختِیارِ مِنَ اللّه ِ لَهُ لَم یَتَمَنَّ أنَّهُ فی غَیرِ الحالِ الَّتِیاختارَهَا اللّه ُ لَهُ؛
هر که بر نیکْ گزینىِ خداوند پشتْ گرم باشد ، آرزو نمى کند در وضعى جز آن که خدا برایش اختیار فرموده ، قرار گیرد.
8.اَلخَیرُ الَّذی لاشَرَّ فیهِ : اَلشُّکرُ مَعَ النِّعمَةِ وَالصَّبرُ عَلَى النّازِلَةِ؛
خیرى که هرگز شرّى در آن نیست ، شکر بر نعمت و صبر بر ناگوارى هاست.
9.اَلعارُ أهوَنُ مِنَ النّارِ؛
ننگ ، آسان تر از دوزخ است. 1
10.سُئِلَ عَنِ المُرُوَّةِ؟ فقالَ : شُحُّ الرَّجُلِ عَلى دینِهِ وإصلاحُهُ مالَهُ وقیامُهُ بِالحُقوقِ؛
او را از مردانگى پرسیدند [که چیست] . فرمود : این که مرد دریغش آید بر دین خود [که چیزى از آن بکاهد] ، و اصلاح مال است [به نیامیختن حرام و پرداختن زکات] و بر پا داشتن حقوق (و فرایض).
11.اَلتَّقوى بابُ کُلِّ تَوبَةٍ ورَأسُ کُلِّ حِکمَةٍ وشَرَفُ کُلِّ عَمَلٍ؛
تقوا ، باب هر توبه و سرآمد هر حکمت ، و [مایه] شرافت هر کارى است .
12.إذا أضَرَّتِ النَّوافِلُ بِالفَریضَةِ فَارفَضوها؛
رگاه مستحبّات به واجبات زیان رساند [و مانع انجام دادن فرایض شود] ، آنها را ترک کنید.
13.مَن تَذَکَّرَ بُعدَ السَّفَرِ اعتَدَّ؛
هرکه دورى راه سفر را به یاد آرد ، [با توشه گرفتن] آماده شود.
14.لایَغُشُّ العاقِلُ مَنِ استَنصَحَهُ؛
خردمند ، به کسى که از او راهنمایى مشفقانه بخواهد ، خیانت نکند.
15.إذا لَقِىَ أحَدُکُم أخاهُ فَلیُقَبِّل مَوضِعَ النُّورِ مِن جَبهَتِهِ؛
هرگاه یکى از شما با برادر خود دیدار کند ، باید محلّ نورخیز پیشانى او را ببوسد.
16-  : لا أدبَ لِمَن لا عَقْلَ لَهُ  .
- امام حسن علیه السلام : آن را که خرد نیست ، ادب نیست .

-البحار : ٧٨ / ١١١ / ٦ ..

17- الإمامُ علیٌّ علیه السلام للحسنِ علیه السلام : إنّما قَلْبُ الحَدَثِ کالأرضِ الخالِیةِ ما اُلقِیَ فیها مِنْ شیءٍ قَبِلَتْهُ ، فبادَرْتُکَ بالأدبِ قبلَ أن یَقْسُوَ قلبُکَ ویَشتغِلَ لُبّکَ  .
- امام على علیه السلام به امام حسن علیه السلام : دل نوجوان همچون زمین خالى است که هر چه در آن افکنده شود مى پذیرد از این رو ، من پیش از آن که دلت سخت و ذهنت مشغول شود به تربیت تو پرداختم .

٢٥-نهج البلاغة : الکتاب ٣١ .

-  : فِی المَائدةِ اثْنَتَا عَشرَةَ خَصْلَةً یَجِبُ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ أنْ یَعْرِفَهَا : أرْبَعٌ مِنْها فَرْضٌ ، وَ أرْبَعٌ سُنَّةٌ ، وأرْبَعٌ تأدِیبٌ . فَأمَّا الفَرْضُ : فَالمَعْرِفَةُ ، وَالرِّضَا ، وَالتَّسْمِیَةُ ، وَالشُّکْرُ . وَأمَّا السُّنَّةُ : فَالوُضُوءُ قَبْلَ الطَّعَامِ ، والجُلُوسُ عَلَى الجَانِبِ الأیْسَرِ ، والأکْلُ بِثَلاثِ أصَابِعَ . وَلَعْقُ الأصَابِعِ . وَأمّا التَّأدِیبُ : فَالأکْلُ مِمَّا یَلِیکَ ، وَتَصْغِیرُ اللُّقْمَةِ ، وَتَجْوِیدُ المَضْغِ ، وَقِلّةُ النّظَرِ فِی وُجُوهِ النّاسِ  .
٢٧٠- امام حسن علیه السلام : آداب سفره دوازده تاست که هر مسلمانى باید آنها رابداند : چهارتاى آنها واجب است ، چهار تا سنّت (مستحب) و چهار تا از باب رعایت ادب مى باشد . امّا آن چهارتا که واجبند : معرفت ، خشنودى ، نام خدا بر زبان آوردن و شکرگزارى . و آن چهار که سنّت است : دست شستن پیش از غذا خوردن ، نشستن بر طرف چپ (بدن) ، خوردن با سه انگشت و لیسیدن انگشتها . و امّا آن چهار که از باب رعایت ادب مى باشد : خوردن از آنچه در جلوى توست ، کوچک گرفتن لقمه ، خوب جویدن غذا و کمتر نگاه کردن به صورت مردم .

-وسائل الشیعه : ١٦ / ٥٣٩ / ١ .

18- لَمّا سَألَهُ أبوهُ عنِ الشُّحِّ : أن تَرى ما فی یَدَیکَ شَرَفا وما أنفَقتَ تَلَفا  .
- امام حسن علیه السلام ـ در پاسخ به پرسش پدرش از او درباره تنگ چشمى ـ : تنگ چشمى آن است که آنچه را دارى مایه شرافت پندارى و آنچه را انفاق کنى ، تلف شده و بر باد رفته انگارى .

-البحار : ٧٣ / ٣٠٥ / ٢٣

19- وقد سُئلَ عن الجُبن : الجُرأةُ على الصَّدیقِ ، والنُّکُولُ عَن العَدُوِّ  .
- امام حسن علیه السلام ـ در پاسخ به این پرسش که : بزدلى چیست ؟ ـ : دلیرى در برابر دوست و گریختن از برابر دشمن .

20-  لمّا سألَهُ أبوه عن تفسیرِ الجَهلِ : سُرعهُ الوُثوبِ علَى الفُرْصةِ قبلَ الاسْتِمْکانِ مِنها ، والامْتِناعُ عنِ الجَوابِ  .
- امام حسن علیه السلام ـ در پاسخ به پرسش پدرش از تفسیر نادانى ـ : زود پریدن روى فرصت پیش از آن که آن را کاملاً به دست آورى و خوددارى کردن از جواب .

معانی الأخبار : ٤٠١ / ٦٢ .

21-  وقد سُئلَ عنِ الحِلْمِ : کَظْمُ الغَیظِ ومِلْکُ النَّفْسِ .
- امام حسن علیه السلام ـ در پاسخ به پرسش از معناى بردبارى ـ : (بردبارى) فرو خوردن خشم و خویشتندارى است .

22- : مَن عَبدَ اللّه َ عَبّدَ اللّه ُ لَهُ کُلَّ شَیءٍ .
- امام حسن علیه السلام : هر که خدا را بندگى کند خداوند همه اشیاء را بنده او گرداند .

تنبیه الخواطر : ٢ / ١٠٨ .

23- الإمامُ علیٌّ علیه السلام فی وَصِیَّتِهِ لاِبنِهِ الحَسَنِ علیه السلام : اِعلَمْ أنَّ الَّذی بِیَدِهِ خَزائنُ مَلَکُوتِ الدُّنیا وَالآخِرَةِ قَد أذِنَ لِدُعائکَ ، وتَکَفَّلَ لاِءجابَتِکَ ، وَأمَرَکَ أن تَسألَهُ لِیُعطِیَکَ ، وَهُوَ رَحیمٌ کَریمٌ ، لَم یَجعَلْ بَینَکَ وَبَینَهُ مَن یَحجُبُکَ عَنهُ ، وَلَم یُلْجِئْکَ إلى مَن یَشفَعُ لَکَ إلَیهِ ... ثُمَّ جَعَلَ فی یَدِکَ مَفاتیحَ خَزائنِهِ بِما أذِنَ فیهِ مِن مَسألَتِهِ ، فَمَتى شِئتَ استَفتَحتَ بِالدُّعاءِ أبوابَ خَزائنِهِ  .
- امام على علیه السلام ـ در وصیّت به امام حسن علیه السلام ـ : بدان ، آن کسى که خزاین ملکوت دنیا و آخرت در دسـت اوسـت به تو اجازه داده است تا او را بخوانى و اجابت دعاى تو را ضمانت کرده است و به تو فرمان داده است که از او بخواهى تا به تو عطا کند و او مهربان و بخشنده است . میان تو و خودش حجابى ننهاده و تو را به آوردن واسطه و میانجى وادار نکرده است ... سپس کلیدهاى خزائن و گنجینه هایش را که همان دعا کردن و خواستن از اوست ، در اختیار تو نهاده است ؛ پس هر گاه تو بخواهى ، با دعا کردن درهاى گنجینه هاى او را مى گشایى .

البحار : ٧٧ / ٢٠٤ / ١.

24-  : ما فَتَحَ اللّه ُ عز و جل على أحدٍ بابَ مسألةٍ فَخَزنَ عَنهُ بابَ الإجابةِ  .
 امام حسن علیه السلام : خداوند عز و جل باب مسألت (و دعا) را به روى هیچ کس نگشود ، که باب اجابت را به روى او بسته باشد .

25-  : أنا الضَّامِنُ لِمَن لَم یَهجُسْ فی قلبهِ إلاّ الرّضا أن یَدعُوَ اللّه َ فَیُستَجابَ لَهُ  .
- امام حسن علیه السلام : کسى که در دلش هوایى جز خشنودى (خدا) خطور نکند ، من ضمانت مى کنم که خداوند دعایش را مستجاب کند .

البحار : ٢٥/٣٥١/٤٣.

26-  : مَن قَرَأ القرآنَ کانَت لَهُ دعوةٌ مُجابةٌ إمّا مُعَجَّلَةً و إمّا مُؤَجَّلةً  .
- امام حسن علیه السلام : کسى که قرآن بخواند ، یک دعاى مستجاب شده دارد ، دیر مستجاب شود ، یا زود .

البحار : / ٩٣ / ٣١٣ / ١٧.

27-  : مَنِ اتَّکَلَ على حُسنِ الاختِیارِ مِنَ اللّه ، لَم یَتَمَنَّ أ نّهُ فی غَیرِ الحالِ التی اختارَها اللّه ُ لَهُ  .
- امام حسن علیه السلام : هرکه به حُســن انتخاب خداوند تکیه کند ، جز آن وضعى را که خدا برایش برگزیده است ، آرزوى داشتن وضعى دیگر نکند .
البحار : ٧٨ / ١٠٦ / ٦.

28- عنه علیه السلام : کیفَ یکونُ المؤمنُ مؤمنا وهو یَسخَطُ قِسمَةُ ویُحَقِّرُ مَنزِلَتَهُ والحاکِمُ علَیهِ اللّه ُ ؟!
- امام حسن علیه السلام : مؤمن چگونه مى تواند مؤمن باشد در حالى که از قسمت خود ناخشنود باشد و منزلت و وضعیت خود را ناچیز شمارد با آن که که حاکم بر او (و تعیین کننده سرنوشتش) خداست ؟.

البحار : ٤٣ / ٣٥١ / ٢٥

29-  : أنا الضّامِنُ لِمَن لایَهجِسُ فی قَلبهِ إلاّ الرِّضا أن یَدعُوَ اللّه َ فَیُستَجابَ لَهُ  .
- امام حسن علیه السلام : من براى کسى که جز خشنودى (از خدا) در دلش خطور نکند ، ضمانت مى کنم که خدا را بخواند و دعایش مستجاب شود .

البحار : ٧١ / ١٥٩ / ٧٥ .

30-  : ما نَقَصَتْ زکاةٌ مِن مالٍ قَطُّ  .
- امام حسن علیه السلام : زکات ، هرگز چیزى را از ثروت کم نمى کند .

البحار : ٩٦ / ٢٣ / ٥٦ .

31-  لرجل جاءَ إلَیهِ یَستَشِیرُهُ فی تَزویجِ ابنَتِهِ : زَوِّجْها مِن رَجُلٍ تَقِیٍّ ، فإنّهُ إن أحَبَّها أکرَمَها وإن أبغَضَها لَم یَظلِمْها .
- امام حسن علیه السلام ـ خطاب به مردى که با ایشان در باره ازدواج دختر خود مشورت کرد ـ : او را به مردى باتقوا شوهر ده ؛ زیرا اگر دختر تو را دوست داشته باشد گرامیش مى دارد و اگر دوستش نداشته باشد به وى ستم نمى کند .

مکارم الأخلاق : ١ / ٤٤٦ / ١٥٣٤ .

32-  : إنّ المسألَةَ لا تَحِلُّ إلاّ فی إحدى ثلاثٍ : دَمٍ مُفجِعٍ ، أو دَینٍ مُقرِحٍ ، أو فَقرٍ مُدقِعٍ  .
- امام حسن علیه السلام : درخواست کردن روا نیست مگر در یکى از این سه جا : خون بهاى سنگین ، یا بدهکارى توانفرسا ویا فقر کُشنده.

33- : الإعطاءُ قَبلَ السُّؤالِ مِن أکبَرِ السُّؤدُدِ  .
- امام حسن علیه السلام : بخشیدن پیش از طلب کردن (کسى) از بزرگترین سرورى است .

البحار : ٧٨ / ١١٣ / ٧ .

34- وقد سُئلَ عنِ الشَّجاعةِ : مُواقَفَةُ الأقرانِ ، والصَّبرُ عِندَ الطِّعانِ  .
- امام حسن علیه السلام ـ در پاسخ به این سؤال که شجاعت چیست ؟ ـ : ایستادگى در برابر هماوردان و پایدارى در نبرد .

تحف العقول : ٢٢٦ .

35- فی جَوابِ رَجُلٍ قالَ لَهُ : إنّی مِن شِیعَتِکُم : یا عبدَ اللّه ، إن کُنتَ لَنا فی أوامِرِنا وزَواجِرِنا مُطِیعا فقد صَدَقتَ ، وإن کُنتَ بخِلافِ ذلکَ فلا تَزِدْ فی ذُنوبِکَ بدَعواکَ مَرتَبةً شَرِیفَةً لَستَ مِن أهلِها ، لا تَقُلْ : أنا مِن شِیعَتِکُم ، ولکن قُل : أنا مِن مُوالِیکُم ومُحِبِّیکُم ومُعادِی أعدائکُم ، وأنتَ فی خَیرٍ وإلى خَیرٍ .
- امام حسن علیه السلام ـ در جواب مردى که عرض کرد : من از شیعیان شما هستم ـ : اى بنده خدا ! اگر مطیع اوامر و نواهى ما باشى ، راست مى گویى ، ولى اگر چنین نباشى ، پس با ادعاى منزلت والایى که تو اهل آن نیستى ، بر گناهانت میفزاى . مگو : من از شیعیان شما هستم ، بلکه بگو : من از دوستداران شما و دشمن دشمنان شما هستم . در این صورت ، تو آدم خوبى هستى و به خوبى گرایش دارى .

تنبیه الخواطر : ٢ / ١٠٦ .

36-بحار الأنوار : کانَ الحَسنُ علیه السلام إذا تَوَضَّأ تَغَیَّرَ لَونُهُ ، وارتَعَدَت مَفاصِلُهُ ، فقیلَ لَهُ فی ذلکَ ، فقالَ : حَقٌّ لِمَن وَقَفَ بینَ یَدَی ذِیالعَرشِ أن یَصفَرَّ لَونُهُ وتَرتَعِدَ مَفاصِلُهُ  .
- بحار الأنوار : امام حسن علیه السلام هرگاه وضو مى گرفت رنگ چهره اش تغییر مى کرد و بندهاى بدنش به لرزه مى افتاد . علّت را جویا شدند ، فرمود : کسى که در برابر خداوند عرش ایستاده است ، باید رنگش زرد شود و بند بند بدنش به لرزه افتد .

البحار : ٨٠ / ٣٤٦ / ٣٠ .

37-  : قد أکثَرَ مِن الهَیبهِ الصامِتُ  .
٣٦٨٨- امام حسن علیه السلام : آدم خموش ، بسیار پُر هیبت است .

-البحار : ٧٨ / ١١٣ / ٧ .

38- الإمامُ الحسنُ  : نِعمَ العَونُ الصَّمتُ فی مَواطِنَ کثیرَةٍ وإن کُنتَ فَصِیحا  .
- امام حسن علیه السلام : در بسیارى جاها ، چه یاور نیکویى است ، خاموشى ؛ هر چند که سخنور باشى .

-معانی الأخبار : ٤٠١ / ٦٢ .

39-  : المَصائبُ مَفاتیحُ الأجرِ  .
- امام حسن علیه السلام : مصیبتها ، کلیدهاى اجرند .

أعلام الدین : ٢٩٧ .

40-  : صاحِبِ النّاسَ مِثلَ ما تُحِبُّ أن یُصاحِبوکَ بهِ  .
- امام حسن علیه السلام : با مردم آن گونه رفتار کن که دوست دارى با تو رفتار کنند .

أعلام الدین : ٢٩٧ .

41-  : بِالعَقلِ تُدرَکُ الدّارانِ جَمیعا ، ومَن حُرِمَ مِنَ العَقلِ (٢) حُرِمَهُما جَمیعا  .
- امام حسن علیه السلام : با خرد است که هر دو سرا به دست مى آید و هر که از خرد محروم باشد ، از هر دو سرا محروم شود .

کشف الغمّه : ٢ / ١٩٧ .

42-  لَمّا سُئلَ عَنِ العَقلِ : التَّجَرُّعُ لِلغُصَّةِ حَتّى تَنالَ الفُرصَةَ  .
- امام حسن علیه السلام ـ در پاسخ به ایـن سؤال که خرد چیست ؟ ـ : جام اندوه را جُرعه جُرعه نوشیدن تا به دست آمدن فرصت .

معانی الأخبار : ٢٤٠ / ١ .

43-  لَمّا سَألَهُ أبوهُ علیه السلام عَنِ العَقلِ : حِفظُ قَلبِکَ ما استَودَعتَهُ  .
- امام حسن علیه السلام ـ در پاسخ به سؤال پــدر بزرگوارش از او که خرد چیست ؟ ـ : این که دلت آنچه را به او مى سپارى ، نگه دارد .

معانی الأخبار : ٤٠١ / ٦٢ .

44-الإمامُ الحسنُ علیه السلام : العاداتُ قاهِراتٌ ، فَمَنِ اعتادَ شَیئا فی سِرِّهِ وخَلَواتِهِ ، فَضَحَهُ فی عَلانِیَتِهِ وعِندَ المَلَأِ  .
- امام حسن علیه السلام : عـادتها مقهور کننده اند . پس ، هر کس در نهان و خلوتهاى خود به چیزى عادت کند ، همان چیز او را در آشکار و میان جمع رسوا سازد .

تنبیه الخواطر : ٢ / ١١٣ .

45- الإمامُ الحسنُ علیه السلام : الغَفلَةُ تَرکُکَ المَسجِدَ، وطاعَتُکَ المُفسِدَ  .
- امام حسن علیه السلام : غفلت آن است که مسجد (رفتن براى نماز) را ترک کنى و از شخص مفسد فرمان برى .

البحار : ٧٨ / ١١٥ / ١٠ .

46- الإمامُ الحسنُ علیه السلام : إنّ اللّه َ عز و جل بِمَنِّهِ ورَحمَتِهِ لَمّا فَرَضَ عَلیکُمُ الفَرائضَ لم یَفرِضْ علَیکُم لِحاجَةٍ مِنهُ إلَیهِ ، بَل رَحمَةً مِنهُ إلَیکُم (علَیکُم) لا إلهَ إلاّ هُو ، لَِیمیزَ الخَبیثَ مِن الطَّیِّبِ ، ولِیَبتَلِیَ ما فی صُدورِکُم ، ولُِیمَحِّصَ ما فی قُلوبِکُم  .
- امام حسن علیه السلام : خداوند عز و جل چون از روى کرم و رحمت خود فرایض را بر شما واجب ساخت ، نه بدان سبب بود که به شما نیاز داشت ، بلکه از سر مهر و رحمت آن خداى یگانه به شما بود ، تا ناپاک را از پاک جدا سازد و آنچه را در سینه هاى شماست ، بیازماید و آنچه را در دلهاى شماست ، ناب و خالص گرداند .

البحار : ٢٣ / ٩٩ / ٣ .

47- الإمامُ الحسنُ علیه السلام : التفکُّرُ حَیاةُ قَلبِ البَصیرِ  .
- امام حسن علیه السلام : اندیشیدن، مایه زنده دلىِ صاحب بصیرت است.

البحار : ٧٨ / ١١٥ / ١١ .

48-  اُوصیکُم بتَقوَى اللّه وإدامَةِ التَّفَکُّرِ ؛ فإنَّ التَّفَکُّرَ أبو کُلِّ خَیرٍ واُمُّهُ  .
- امام حسن علیه السلام : شما را به تقواى الهى و تداوم اندیشه سفارش مى کنم ؛ زیرا که اندیشیدن پدر و مادر همه خوبیهاست .

تنبیه الخواطر : ١ / ٥٢ .

49-  اعلمْ أنَّ مُروَّةَ القَناعَةِ والرِّضا أکثرُ مِن مُرُوّةِ الإعطاءِ  .
- امام حسن علیه السلام : بدان ، که مردانگىِ قناعت و خرسندى ، بیش از جوانمردىِ بخشش است .

البحار : ٧٨ / ١١١ / ٦ .

50-  لا یَنبغی لِمَن عَرَفَ عَظَمَةَ اللّه أن یَتَعاظَمَ، فإنّ رِفعَةَ الذینَ یَعلَمونَ عَظَمَةَ اللّه أن یَتَواضَعُوا ، و (عِزَّ) الذینَ یَعرِفُونَ ما جَلالُ اللّه أن یَتَذَلَّلُوا (لَهُ) .
- امام حسن علیه السلام : سـزاوار نـیـست کـسى کـه بـزرگى خـدا را مى شناسد، خود بزرگ بین باشد ؛ زیرا بلند مرتبگى کسانى که عظمت خدا را مى دانند ، در این است که افتادگى کنند و عزّت کسانى که جلال و شکوه خدا را مى شناسند ، در این است که اظهار ذلّت کنند .

البحار : ٧٨ / ١٠٤ / ٣ .

 





طبقه بندی: امام حسن مجتبی(ع)
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 86 مهر 5 توسط صادق | نظر بدهید
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.