سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اندکی صبر ، سحر نزدیک است
حضرت محمد مصطفی -ص-

 

بـخـارى
در صـحـیـح خـود ج 7، ص 156 کـتـاب الطـب بـاب قـول المـریـض قـوامـوا
عـنـى از ابـن عـبـاس نـقـل کـرده : چـون رحـلت رسـول خـدا صـلى الله
عـلیـه و آله رسید عده اى از مردان از جمله عمربن الخطاب در خانه حـضرت
بودند. حضرت فرمود: بیایید براى شما نامه اى بنویسم که بعد از آن گمراه
نـشـویـد. عـمـربـن الخـطـاب گـفت : مرض پیغمبر غالب شده (هذیان مى گوید)
قرآن نزد شماست، کتاب خدا ما را کافى است . حاضران با هم به مخاصمه
برخاستند.یکى مى گفت : نزدیک بروید، پیامبرتان نامه اى بنویسد که بعد از
وى گمراه نشوید. بعضى دیگر سـخـنـى مـانـنـد عـمـربـن الخـطـاب مـى
گـفـتـنـد و چـون زیـاد قیل و قال کردند، حضرت فرمود: برخیزید و بروید.
عبید الله گوید: عبد الله بن عباس مـى گـفـت : بـلا و تـمـام بـلا آن اسـت
کـه نـگـذاشـتـنـد رسول خدا صلى الله علیه و آله آن نامه را بنویسد.

مـسـلم
در صـحـیـح خـود ج 2، ص 15 بـاب تـرک الوصـیـة بـا سـه طـریـق آن را نـقـل
کـرده کـه عـبـد الله بـن عـبـاس اشـک ریزان مى گفت : یوم الخمیس و ما یوم الخمیس ...احـمـدبـن
حـنـبـل نـیـز آن در مـسـنـد خـود ج 1، 325 نـقـل مى کند، مرحوم شرف الدین
در المراجعات، ص 238، مراجعه 86 فرماید: کلمه اى که عـمـر به کار برد این
بود که : ان النبى یهجر پیامبر هذیان مى گوید چنان که عـبـدالعـزیـز
جـوهـرى در کـتـاب سـقـیـفـه آورده اسـت ؛ولى مـحـدثـان نـقـل بـه مـعـنـى
کـرده و گـفـته اند که عمر گفت : ان النبى غلبه الوجع مرض بر پیامبر غالب
آمده است .

مـؤ لف گـویـد: مـتـن هـر دو یـکـى اسـت ؛یـعنى عمر گفت
: پیامبر از روى شعور سخن نمى گـویـد؛نـعـوذبـالله حالا باید دید منظور
عمر از این جسارت چه بود؟ مرحوم شرف الدیـن در المـراجـعـات، ص 241،
مـراجـعـه 86، از کـنـز العـمـال، ج 3، ص 138 نـقـل کـرده کـه عمربن
الخطاب بعدها به ابن عباس گفت : منظور پیامبر از این که دوات و شانه خواست
آن بود که خلافت على بن ابیطالب را تثبیت کند و من جلوش را با آن سخن
گرفتم . مشروح سخن را در المراجعات، نامه 86 - 89 و در النص و
الاجـتـهـاد، ص 80 - 90 مـلاحـظـه فـرمـایـیـد و قـضـاوت را در مـخـالفت
صریح عمر با رسـول خـدا بـر عـهـده خـوانـنـدگـان مـى گـذاریـم و ایـن کـه
رسـول خـدا صـلى الله عـلیـه و آله دیگر چیزى ننوشت و فرمود: آیا بعد از
این سخن که گفتید؟!

اصلح آن بود که چیزى ننویسد و اگر مى نوشت در
تاریخ الان فصلى باز شده بـود کـه رسـول خـدا صـلى الله عـلیـه و آله
(نـعـوذبـالله ) آن را در حـال هـذیـان گـویـى نـوشـتـه اسـت . مـحدثان و
مورخان اکنون در دفاع از خلیفه قداست و آبـروى رسـول خـدا صـلى الله
عـلیـه و آله را لکـه دار کرده بودند؛ شلت ید الطغیان والتعدى.

 

 

از هجرت تا رحلت، سید على اکبر قرشى




نوشته شده در تاریخ جمعه 88 بهمن 23 توسط صادق | نظر بدهید
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.