سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اندکی صبر ، سحر نزدیک است
ویژه نامه اربعین

اربعین،
چهلمین روز شهادت امام حسین(علیه‎السلام) است که جان خود و یارانش را فدای
دین کرد. از آنجا که گرامیداشت خاطره شهید و احیاء اربعین وی، زنده
نگهداشتن نام و یاد و راه اوست و زیارت، یکی از راههای یاد و احیاء خاطره
است، زیارت امام حسین(علیه‎السلام) به ویژه در روز بیستم ماه صفر که
اربعین آن حضرت است، فضیلت بسیار دارد .

امام
حسن عسکری(علیه‎السلام) در حدیثی علامت‎های «مؤمن»را پنج چیز شمرده است:
نماز پنجاه و یک رکعت، زیارت اربعین، انگشتر کردن در دست راست، پیشانی بر
خاک نهادن و «بسم الله» را در نماز، آشکارا گفتن: «علامات المؤمن خمس:
صلاة احدی و خمسین و زیارة الاربعین... .»(1)

خواندن
زیارت اربعین در این روز مستحب است، در کتب ادعیه آمده است و مطلع شروع آن
اینچنین می‎باشد: «السلام علی ولی الله و حبیبه ...». این زیارت، از طریق
صفوان جمال از امام صادق(علیه‎السلام) روایت شده است. زیارت دیگری را جابر
بن عبدالله انصاری در این روز خوانده است و متن زیارت به عنوان زیارتنامه
آن امام در نیمه ماه رجب نقل شده و با جمله «السلام علیکم یا آل الله...»
شروع می‎شود.(2)

مورخان نوشته‎اند که جابر بن عبدالله
انصاری به همراه عطیه عوفی، در اولین اربعین پس از عاشورا به زیارت امام
حسین(علیه‎السلام) نائل آمدند. وی که آن هنگام نابینا شده بود، در فرات
غسل کرد و خود را خوشبو ساخت و گام‎های کوچک برداشت تا سر قبر حسین بن علی
(علیهماالسلام) آمد و با راهنمایی عطیه، دست روی قبر نهاد و بیهوش شد،
وقتی به هوش آمد، سه بار گفت: یا حسین! سپس گفت: «حبیب لا یجیب حبیبه ...»
آنگاه زیارتی خواند و روی به سایر شهدا کرد و آنان را هم زیارت نمود.(3)

 

زیارت پیاده

آنچه در راه طلب خسته نگردد هرگز                             پای پر آبله و بادیه پیمای من است

غیر
از عشق و محبت، که پای زائر را پیاده به مرقد حسین(علیه‎السلام) می‎کشاند
و رنج سفر و خوف و خطر را به جان می‎خرد، زیارت سیدالشهدا علیه السلام با
پای پیاده، ثواب بسیار دارد و مورد تاکید پیشوایان دین است. امام
صادق(علیه‎السلام) فرموده است: «من خرج من منزله یرید زیارة قبر الحسین بن
علی(علیه‎السلام) ان کان ماشیا کتبت له بکل خطوة حسنة و محا عنه
سیئة...»(4)؛ هر کس به قصد زیارت امام حسین(علیه‎السلام)، پیاده از
خانه‎اش خارج شود، خداوند در مقابل هر گام، برای او حسنه‎ای می‎نویسد و
گناهی از او می‎زداید.

امام
صادق (علیه‎السلام) فرموده است: «من خرج من منزله یرید زیارة قبر الحسین
بن علی (علیه‎السلام) ان کان ماشیا کتبت له بکل خطوة حسنة و محاعنه
سیئة...»(4)؛ هر کس به قصد زیارت امام حسین(علیه‎السلام)، پیاده از
خانه‎اش خارج شود، خداوند در مقابل هر گام، برای او حسنه‎ای می‎نویسد و
گناهی از او می‎زداید.

یکی از زائران همیشگی امام
حسین(علیه‎السلام) که هر ماه آن حضرت را زیارت می‎کرده، بخاطر پیری و
ناتوانی، یک بار نتوانست برود. نوبت بعد که پیاده پس از چند روز راهپیمایی
به حرم می‎رسد و سلام می‎دهد و نماز زیارت می‎خواند، در خواب، آن حضرت را
می‎بیند که به وی می‎گوید: چرا به من جفا کردی، تو که نیکوکار بودی...
.(5) این شدت عنایت ائمه را به زائر پیاده می‎رساند. معاویة بن وهب (از
اصحاب امام صادق علیه‎السلام) می‎گوید:

خدمت
آن حضرت رسیدم. در مصلای خود در خانه‎اش نشسته بود و پس از نماز با خداوند
راز و نیاز می‎کرد. از جمله (در دعا نسبت به زائران قبر حسین علیه‎السلام)
می‎گفت:

«خدایا زائران قبر حسین را بیامرز،
اینان که در این راه، پول خرج می‎کنند، بدن‎های خود را در این راه در معرض
قرار می‎دهند... خدایا رحمت کن بر چهره‎هایی که آفتاب، رنگ آنها را تغییر
داده، صورت‎هایی که متوجه قبر ابا عبدالله است، چشم‎هایی که در محبت ما
اشک می‎ریزد... خدایا این جان‎ها و بدن‎ها را به تو می‎سپارم، تا کنار حوض
کوثر به هم برسیم... .»(6) این سنت زیارت پیاده، از زمان ائمه بوده و
تاکنون نیز ادامه دارد و اجر بیشماری برای آن نقل شده است.

فاضل
دربندی می‎نویسد: این پیاده بودن، یا به جهت فقیر بودن زائر است که نشان
می‎دهد این زیارت، برخاسته از شوق و محبت است، یا به جهت آنست که زائر،
خود را در برابر سلطان اقلیم جوانمردی و خورشید سپهر عصمت و شهادت، کوچک
می‎شمارد و در راه او، رنج سفر پیاده را بر خود هموار می‎کند و هر دو
ارزشمند است.(7)
ویژه نامه اربعین

در
عراق، از سالها پیش چنین رسم است که هیئت‎ها، دسته‎ها و کاروان‎هایی کوچک
یا بزرگ، در ایام خاصی، از بصره، بغداد و عمدتا از نجف، برای زیارت کربلا
پیاده حرکت می‎کنند. به ویژه در ایام زیارتی خاص مثل نیمه شعبان، اول رجب،
ایام عاشورا و اربعین بیشتر و پر شکوهتر است و اغلب، راه کنار ساحل فرات
را انتخاب می‎کنند که از نجف تا کربلا 18 فرسنگ است و چند روز طول می‎کشد.
در این کاروان‎های زیارتی پیاده، علمای بزرگ هم شرکت می‎کردند، همچون
میرزای نایینی، آیة الله کمپانی، سیدمحسن امین، و بسیاری از علمای معاصر.
در این مسیر، دیدار با عشایر و فعالیت‎های تبلیغی هم انجام می‎گرفت و
شعارهایی هم مطرح می‎شد و روضه خوانی برگزار می‎گشت.

در ایام
حکومت‎ بعثی‎ها، این پیاده‎روی‎های پر شکوه، آن هم از طریق جاده غیر رسمی
کنار فرات، رنگ مبارزه و مخالفت با رژیم عراق هم به خود می‎گرفت و یک بار
هم در ایام اربعین حسینی در سال 1397 ق. به درگیری‎های سخت میان نیروهای
بعثی با انقلابیون شیعه و کاروان‎های زیارتی در طول راه و در حرم ابا
عبدالله الحسین(علیه‎السلام) انجامید و کشته‎ها و مجروحان بسیاری داد،(8)
و به «اربعین خونین » معروف شد.

 

در کوی عشق، درد و بلا کم نمی‎شود                      از باغ خلد، برگ و نوا کم نمی‎شود

تیغ شهادتست دل گرم را علاج                                     این تشنگی به آب بقاء کم نمی‎شود

قاصد، تسلی دل عاشق نمی‎دهد                                 شوق حرم به قبله نما، کم نمی‎شود(9)

 

 


پی نوشت ها:

1- بحارالانوار، ج 98،(بیروت) ص 329/ المزار، شیخ مفید، ص 53.

2- مفاتیح الجنان، زیارت اربعین.

3- منتهی الآمال، ج 1، حوادث اربعین/ نفس المهموم، ص 322/ بحارالانوار، ج 98، ص 328.

4- بحارالانوار، ج 98، ص 28/ المزار، شیخ مفید، ص30.

5- همان، ص 16.

6- همان، صص 52 و 8 .

7- اسرار الشهادة، فاضل دربندی، ص 136،(چاپ سنگی) .

8- شرح مبسوط ماجرا در کتاب «انتفاضة صفر الاسلامیه» از رعد الموسوی آمده است.

9- کلیات صائب تبریزی، غزل 1523.





طبقه بندی: اربعین،  امام حسین(ع)،  زیارت،  حرم
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 88 بهمن 15 توسط صادق | نظر بدهید

مصیبت اربعین

تا خدایی خدا حزب خدا پیروزند

باز آوای جرس بر جگرم آتش زد

اشک آتش شد و بر چشم ترم آتش زد

ناله آتش شد و بر برگ و برم آتش زد

سوز دل بیش تر از پیش ترم آتش زد

پاره های دلم از چشم تر آید بیرون

وز نیستان وجودم شرر آید بیرون

دوستان با من و دل ناله و فریاد کنید

آه را با نفس از حبس دل آزاد کنید

اربعین آمده تا از شهدا یاد کنید

گریه بر زخم تن حضرت سجاد کنید

مرغ دل زد به سوی شهر شهیدان پر و بال

پیش تا از حرم الله کنیم استقبال

جابر این جا حرم محترم خون خداست

هر طرف سیر کنی جلوة مصباح هداست

غسل از خون جگر کن که مزار شهداست

سر و دست است که از پیکر صد پاره جداست

پیرهن پاره کن و جامة احرام بپوش

اشک ریزان به طواف حرم الله بکوش

جابرا هم چو ملک پر بگشا بال بزن

ناله با سوز درون علی و آل بزن

 

تا خدایی خدا حزب خدا پیروزند

بر سر و سینة خود در همه احوال بزن

خم شو و سجده کن و بوسه به گودال بزن

چهره بگذار به خاکی که دهد بوی حسین

ریخته بر روی آن خون ز سر و روی حسین

جابرا اشک فشان ناله بزن زمزمه کن

گریه با فاطمه از داغ بنی فاطمه کن

در حریم پسر فاطمه یاد از همه کن

روی از گوشة گودال سوی علقمه کن

اشک جاری به رخ از دیدة دریایی کن

دست سقا ز تن افتاده، تو سقایی کن

گوش کن بانگ جرس از دل صحرا آید

ناله ای سخت جگر سوز و غم افزا آید

پیشباز اسرا دختر زهرا آید

به گمانم ز سفر زینب کبرا آید

حرمی روی به بین الحرمین آوردند

از سفر نالة ای وای حسین آوردند

بلبلان آمده گل ها همه پرپر گشتند

حرم الله دوباره به حرم برگشتند

زائر پیکر صد پارة بی سر گشتند

همگی دور مزار علی اکبر گشتند

 

تا خدایی خدا حزب خدا پیروزند

گودی قتلگه و علقمه را می دیدند

هر طرف اشک فشان فاطمه را می دیدند

آب بر سینة خود دید چو تصویر رباب

عرق شرم شد و سوخت از شرم شد آب

جگر بحر ز سوز جگرش گشت کباب

شیر در سینه مادر، علی اصغر در خواب

یاد شش ماهه و گهوارة او می افتاد

به دو دستش حرکت های خیالی می داد

نفس دخت علی شعلة ماتم می شد

قامت خم شده اش بار دگر خم می شد

تاب می داد ز کف طاقت او کم می شد

پیش چشمش تن صد پاره مجسم می شد

حنجر غرقه به خون در نظرش می آمد

یادش از بوسة جد و پدرش می آمد

باز هم داغ روی داغ مکرر می دید

باغ آتش زده و لالة پرپر می دید

لحظه لحظه تن صد چاک برادر می دید

فرق بشکستة عباس دلاور می دید

رژه می رفت مصائب همه پیش نظرش

داغ ها بود که شد تازه درون جگرش

 

تا خدایی خدا حزب خدا پیروزند

گریه آزاد شده بغض گلو را بسته

کرده فریاد درون حنجره ها را خسته

داغداران همه فریاد زنند آهسته

ذکرشان یا ابتا یا ابتا پیوسته

اشک اطفال دل فاطمه را آتش زد

گریة زینب کبری همه را آتش زد

گفت ای همدمم از لحظة میلاد حسین

ای سلامم به جراحات تنت باد حسین

از همان روز که چشمم به تو افتاد حسین

آتش عشق تو زد بر جگرم باد حسین

من و تو در بغل فاطمه با هم بودیم

همدم و یار به هر شادی و هر غم بودیم

حال بر گو چه شد از خویش جدایم کردی

در بیابان بلا برده رهایم کردی

گاه در گوشة گودال دعایم کردی

گاه بر نوک سنان گریه برایم کردی

چشمم افتاد سر نیزه به اشک بصرت

جگرم پاره شد از خواندن قرآن سرت

کثرت داغ سراپا تب و تابم کرده

خون دل سرزده از دیده خضابم کرده

 

تا خدایی خدا حزب خدا پیروزند

سخنی گوی که هجران تو آبم کرده

چهره بنمای که داغ تو کبابم کرده

بر سر خاک تو از اشک گلاب آوردم

گرچه خود آب شدم بهر تو آب آوردم

روزها هر چه زمان می گذرد روز تواند

ظالمان تا ابد الدهر سیه روز تواند

اهل بیت تو همه لشکر پیروز تواند

که پیام آور فریاد ستم سوز تواند

سرکشان یکسره گشتند حقیر تو حسین

شام شد پایگه طفل صغیر تو حسین

دشمنان از سر کویت به شتابم بردند

بعد کوفه به سوی شام خرابم بردند

به اسارت نه که با رنج و عذابم بردند

با سر پاک تو در بزم شرابم بردند

شام را سخت تر از کرببلا می دیدم

سر خونین تو در طشت طلا می دیدم

شامیان روز ورودم همگی خندیدند

سر هر کوچه به دور سر تو رقصیدند

عید بگرفته همه جامة نو پوشیدند

لیک با زلزلة خطبة من لرزیدند

گرچه باران بلا ریخت به جانم در شام

کار شمشیر علی کرد زبانم در شام

گرچه این بار به دوش همگان سنگین بود

آنچه گفتیم و شنیدیم برای دین بود

و آنچه پنداشت عدو تلخ به ما شیرین بود

ارث ما بود شهادت، شرف ما این بود

"میثم" ابیات تو چون شعلة ظالم سوزند

تا خدایی خدا حزب خدا پیروزند

 

غلامرضا سازگار





طبقه بندی: حضرت زینب(س)،  اربعین،  امام حسین(ع)،  کربلا
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 88 بهمن 15 توسط صادق | نظر بدهید


<\/h1>
زیارت حرم امام حسین(علیه السلام)

علیکم منى جمیعا سلام الله و ابدا ما بقیت و بقى الیل و النهار؛ سلام و رحمت خداى تعالى همیشه و مادامی که من زنده باشم، شب و روز پاینده از من به همه شما باد.

 

در ادامه شرح زیارت عاشورا به این فراز رسیدیم که از خدا می‎خواهیم که دائم بر امام حسین(علیه‎السلام) سلام و درود بفرستد.

این
چند جمله مقام دوستى و محبت شخص زائر را نسبت به امام حسین(علیه‎السلام) و
شهدای دشت کربلا می‎رساند و می‎گوید: حسین جان سلام و رحمت خدا بر شما و
اصحاب و یارانت باد همیشه، مادامی که این شب و روز برقرار است، یعنى اگر
خدا عمرى به من بدهد تا آخر دنیا همیشه در شب و روز از خدا طلب رحمت و
درود براى شما می‎نمایم.

از این عبارت معلوم می‎شود که شیعه و سنى
دوست اهل بیت(علیهم‎السلام) نباید زیارت آن حضرت را ترک کند باید هر شب و
روزى خدمت آن حضرت و یارانش سلام بنماید.

 

کسی که آن حضرت را زیارت نکند ناقص الایمان است <\/h2>

در
«کامل الزیاره» از امام صادق(علیه‎السلام) روایت می‎کند که فرمود: هر کسى
بمیرد و قبر امام حسین(علیه‎السلام) را زیارت نکند، ناقص الدین و ناقص
الایمان از دنیا رفته و وقتی بهشت رود درجه او پایین‎ترین درجه مؤمنین
خواهد بود. و در روایتی دیگر است؛ کسی که آن حضرت را زیارت نکند اگر اهل
بهشت باشد از مهمانان اهل بهشت خواهد بود.

از
امام صادق(علیه‎السلام) شنیدم که می‎فرمود: هر کس سالى بر او بگذرد و به
زیارت قبر امام حسین(علیه‎السلام) نرود خدای تعالى یک سال از عمر او کم
می‎کند و اگر بگویم که از شماها کسى هست که سى سال قبل از اجل خود می‎میرد
راست گفته‎ام زیرا زیارت قبر امام حسین(علیه‎السلام) را ترک می‎کند پس
زیارت آن حضرت را ترک نکنید تا خدا عمر شما را طولانى کند و روزى شما را
زیاد فرماید.

"دربندى" در "اسرارالشهاده" از "منصور بن
هازم" نقل می‎کند که گفت از امام صادق(علیه‎السلام) شنیدم که می‎فرمود: هر
کس سالى بر او بگذرد و به زیارت قبر امام حسین(علیه‎السلام) نرود خدای
تعالى یک سال از عمر او کم می‎کند و اگر بگویم که از شماها کسى هست که سى
سال قبل از اجل خود می‎میرد راست گفته‎ام زیرا زیارت قبر امام
حسین(علیه‎السلام) را ترک می‎کند پس زیارت آن حضرت را ترک نکنید تا خدا
عمر شما را طولانى کند و روزى شما را زیاد فرماید.

 

فضیلت زیارت امام حسین(علیه‎السلام) در شب جمعه <\/h2>

"طریحى"
در منتخب از "سلیمان ابن اعمش" نقل می‎کند که گفت من در کوفه منزلی داشتم
و در همسایگى من شخصى بود که با او مانوس بودم و نزد او می‎رفتم و با وى
صحبت می‎کردم، یک شب جمعه‎ای به منزل او رفتم و در بین صحبت‎ها به او گفتم
در خصوص زیارت امام حسین(علیه‎السلام) چه نظری داری؟ جواب داد که بدعت است
و هر بدعت ضلالت است و پیرو ضلالت در آتش خواهد بود.

"سلیمان"
گوید من غضبناک شدم و از نزد او برخاسته و بیرون آمدم و با خود گفتم که
وقت صبح می‎روم و او را قدرى نصیحت می‎کنم و از فضایل زیارت امام
حسین(علیه‎السلام) براى او نقل می‎کنم اگر قبول نکرد و بر اعتقاد خود باقى
ماند او را می‎کشم .

"سلیمان" گوید: صبح به در خانه او رفتم
و دق الباب نمودم و او را صدا کردم. همسرش جواب داد که دیشب عازم کربلا شد
و به زیارت آن حضرت رفت. سلیمان گوید من هم عازم کربلا شدم و وقتى که به
زیارت قبر مطهر مشرف شدم دیدم که او سر به سجده گذاشته و در سجده‎اش گریه
می‎کند و دعا می‎نماید و از خدا طلب مغفرت می‎نماید. بعد از مدتى که سر از
سجده برداشت مرا نزد خود دید. گفتم اى شیخ دیشب تو می‎گفتى زیارت امام
حسین(علیه‎السلام) بدعت است و هر بدعت ضلالت و هر پیرو ضلالت در آتش خواهد
بود و حال خودت آن حضرت را زیارت می‎کنى؟

گفت اى سلیمان
مرا ملامت مکن، شب گذشته در خواب شخص جلیل القدرى را در کمال بزرگى و جلال
و کمال و بهاء دیدم که قادر به وصف او نیستم. دور او را جماعتى گرفته
بودند و با سرعت او را می‎آوردند و در پیش روى او سوارى بود که تاجى بر سر
نهاده بود که چهار رکن داشت و در هر رکن جواهرى بود که از مسافت سه روزه
می‎درخشید.

به یکى از خدام او گفتم این شخص کیست؟ گفت محمد
مصطفى(صلى الله علیه و آله) گفتم این دیگرى کیست؟ گفت على
مرتضى(علیه‎السلام) وصى رسول خدا. پس از آن نگاه کردم شترى از نور دیدم که
روی آن هودجى از نور بود و در میان وى دو نفر نشسته و آن ناقه میان زمین و
آسمان طیران می‎کرد. پرسیدم این شتر براى کیست؟ گفت براى خدیجه کبرى و
فاطمه زهرا(علیهماالسلام). گفتم این جوان کیست؟ گفت حسن بن
على(علیهما‎السلام).

جواب
داد قدری صبر کن موسى بن عمران از خدا اذن خواسته که به زیارت امام
حسین(علیه‎السلام) مشرف شود خدا هم به وى اذن داده، و ایشان با هفتاد هزار
ملک از آسمان نازل شده‎اند و انتظار طلوع صبح را دارند که تا به آسمان
عروج کنند. گفتم تو کیستى؟ گفت من از آن ملائکه‎اى هستم که به حفظ قبر
امام حسین(علیه‎السلام) مامور شده‎ام و براى زوار او استغفار می‎نمایم.

پس
از آن نزد هودج فاطمه زهرا(علیهاالسلام) رفته، دیدم که رقعه‎هایى نوشته
شده از آسمان نازل می‎شود. پرسیدم اینها چیست؟ گفت این رقعه‎هایى است که
در آنها برات آزادى از آتش براى کسى که امام حسین(علیه‎السلام) را در شب
جمعه زیارت کند نوشته شده است، من هم رقعه‎اى طلب نمودم، به من گفتند تو
می‎گویى زیارت امام حسین(علیه‎السلام) بدعت است تا تو به زیارت آن حضرت
مشرف نشوى از این رقعه‎ها به تو نمی‎رسد.

وقتی از خواب بیدار شدم، سریع عازم زیارت قبر آن حضرت شدم و از این قبر جدا نمى‎شوم تا جان از تنم بیرون رود.

 

زیارت حضرت سیدالشهداء توسط موسى بن عمران<\/h2>

در
کتاب "کامل الزیارة" از "ابى حمزه ثمالى" نقل می‎کند در پایان زمان دولت
"بنى مروان" قصد زیارت قبر حسین بن على(علیهما‎السلام) را نمودم، مخفیانه
از سمت شام رفتم تا به کربلا رسیدم و در گوشه‎اى پنهان شدم تا نصف شب
گذشت. پس به سمت قبر آمدم چون نزدیک قبر رسیدم مردى به طرف من آمد و گفت
برگرد که به قبر مطهر نمی‎رسى. من خوفناک برگشتم تا نزدیک صبح شد باز قصد
قبر مطهر را نمودم تا به قبر نزدیک شدم همان مرد نزد من آمد و به من گفت
اى مرد نمی‎توانى به زیارت قبر برسى گفتم خدا ترا عافیت بدهد چرا
نمى‎توانم به زیارت قبر، مشرف شوم با این که از کوفه به قصد زیارت این قبر
آمده‎ام، مانع من مباش می‎ترسم صبح شود و اهل شام مرا ببینند و بکشند.

جواب
داد قدری صبر کن موسى بن عمران از خدا اذن خواسته که به زیارت امام
حسین(علیه‎السلام) مشرف شود خدا هم به وى اذن داده، و ایشان با هفتاد هزار
ملک از آسمان نازل شده‎اند و انتظار طلوع صبح را دارند که تا به آسمان
عروج کنند. گفتم تو کیستى؟ گفت من از آن ملائکه‎اى هستم که به حفظ قبر
امام حسین(علیه‎السلام) مامور شده‎ام و براى زوار او استغفار می‎نمایم.

پس
برگشتم و وقتی صبح شد به سمت قبر آمدم و کسى مانع من نشد و زیارت کردم و
نماز صبح خواندم و با تعجیل برگشتم تا کسى از اهل شام مرا نبیند.

 

تارک زیارت امام حسین، عاق رسول اکرم(علیهما‎السلام)<\/h2>

در
"اسرار الشهاده" از "عبدالرحمن ابن کثیر" از امام صادق(علیه‎السلام) روایت
کرده که فرمود اگر یکى از شما تمام عمر خود را به حج رود و به زیارت امام
حسین(علیه‎السلام) مشرف نشود حقى از حقوق رسول خدا(صلی الله علیه و آله)
را ترک کرده زیرا که حق امام حسین(علیه‎السلام) از جانب خدا بر هر مسلمانى
واجب است .

"حلبى" گوید که خدمت امام صادق(علیه‎السلام) عرض کردم چه
می‎فرمایید؟ امام فرمود کسی که قدرت داشته و ترک زیارت امام
حسین(علیه‎السلام) را کرده باشد، عاق رسول خدا گشته است .

در
روایتى از زراره وارد شده که می‎گوید: خدمت امام باقر(علیه‎السلام) عرض
کردم: چه می‎فرمایید درباره کسى که در حالت خوف، پدران شما را زیارت کند؟
حضرت فرمود: خداوند او را از عذاب روز قیامت امان می‎دهد و ملائکه او را
ملاقات می‎کنند در حالتى که به او بشارت می‎دهند که مترس و محزون مباش،
این همان روزی است که در آن رستگار خواهى شد.

زیارت امام حسین(علیه السلام) واجب است<\/h2>

روایات زیادى است که دلالت بر وجوب زیارت سیدالشهداء دارد و ما بعضى از آنها را ذکر مى‎کنیم .

"محمد
بن مسلم" از امام باقر(علیه‎السلام) روایت کرده که فرمود: شیعیان ما را به
زیارت قبر امام حسین(علیه‎السلام) امر کنید زیرا زیارت آن حضرت بر هر
مؤمنى که اقرار به امامت آن حضرت دارد، واجب است .

و در روایت دیگری
فرمود: زیارت آن حضرت روزى را زیاد می‎کند و عمر را طولانى، و بلا را دفع
می‎کند و هر مؤمنى که اقرار به امامت آن حضرت دارد؛ زیارت آن حضرت بر او
واجب است.

 

فرق بین زیارت در حال خوف و امنیت<\/h2>

روایاتی
وارد شده بر این که زیارت حضرت سیدالشهداء(علیه‎السلام) در حالت امنیت و
خوف فرق نمی‎کند. در روایتى از زراره وارد شده که می‎گوید: خدمت امام
باقر(علیه‎السلام) عرض کردم:

چه می‎فرمایید
درباره کسى که در حالت خوف، پدران شما را زیارت کند؟ حضرت فرمود: خداوند
او را از عذاب روز قیامت امان می‎دهد و ملائکه او را ملاقات می‎کنند در
حالتى که به او بشارت می‎دهند که مترس و محزون مباش، این همان روزی است که
در آن رستگار خواهى شد.

"ابن کثیر"
می‎گوید خدمت امام صادق(علیه‎السلام) عرض کردم که میلى قلبى، مرا به زیارت
قبر پدرت حرکت می‎دهد.  ولی از وقتى که به سمت زیارت خارج می‎شوم بیرون تا
وقت مراجعت از سلطان و از اطرافیان او دلم خائف است. حضرت فرمود: یابن
کثیر آیا دوست نمی‎دارى که خدا ترا در راه ما ترسان ببیند؟ آیا نمی‎دانى
کسى که در راه ما برایش ترسى ایجاد شود، خدا او را در سایه عرش جاى دهد و
در زیر عرش با امام حسین(علیه‎السلام) مصاحب و همراه شود و از فزع‎هاى روز
قیامت در امان باشد و اگر خوفى به او روى دهد ملائکه به او تسکین قلب و
بشارت دهند.

 

اغنیاء باید همه ساله به زیارت روند<\/h2>

اخباری که درباره اغنیاء وارد شده اینست که سالى دو مرتبه یا چهار ماه یک مرتبه بروند. ولى فقراء سالى یک مرتبه را ترک نکنند.

امام
صادق(علیه‎السلام) فرمود به من خبر رسیده که بعضى از شیعیان ما یک سال و
دو سال بر آنها می‎گذرد که به زیارت امام حسین(علیه‎السلام) نمی‎روند، به
خدا قسم که به نصیب خودشان خطا کرده‎اند و از ثواب خدا بی میل شده‎اند و
از جوار پیغمبر دور افتاده‎اند.

عرض کردم در چه مدت باید
آن حضرت را زیارت نمود؟ فرمود: هر گاه مقدر بشود در هر ماه یک مرتبه آن
حضرت را زیارت کن. عرض کردم دستم نمی‎رسد زیرا کارگرى هستم که باید با
دسترنج خود نان بخورم و یک روز هم نمی‎توانم کارم را ترک کنم؟ حضرت فرمود
تو و امثال تو معذورند. منظور من آن کسانى است که با دسترنج خود کار
نمی‎کنند و اگر بخواهند هر جمعه به زیارت آن حضرت بروند، برایشان سهل است.
چنین کسى در روز جزا نزد خدا و رسولش عذرى ندارد .

تنها
عمل خیرى که اثر آن از بین نمی‎رود زیارت حضرت سیدالشهدا(علیه‎السلام) است
چرا که اگر از یک طرف برود از جهات دیگر باقى می‎ماند و لذا تنها عملى که
جامع همه ثواب‎ها می‎باشد زیارت آن حضرت است و مانند دارویى است که داراى
صد خاصیت است.

خواص و زیارت حضرت سیدالشهداء (علیه‎السلام)<\/h2>

زیارت
ابا عبدالله الحسین ارواح العالمین له الفداء خواص زیادى براى شخص زائر در
دنیا و آخرت دارد که از احادیث صحیح استفاده می‎شود و ما به نقل چند خاصیت
از آن اکتفا کرده و از بقیه صرفنظر می‎نماییم .

امام
صادق(علیه‎السلام) فرمود: زمانی که زائر قبر امام حسین(علیه‎السلام) قصد
کرد که به زیارت آن حضرت رود: براى خدا ملک‎هایى هست که بر قبر امام
حسین(علیه‎السلام) موکلند. پس وقتى شخص زائر زیارت آن حضرت را قصد نمود،
حقتعالى گناهانش را به وى ببخشد و زمانی که به راه افتاد، گناهانش را محو
فرماید و پس از آن که قدم می‎گذارد، خداوند حسنات او را مضاعف فرماید و به
قدرى حسنات او را مضاعف فرماید که به مقامى رسد که بهشت براى او واجب
می‎گردد.

 

اثرات عمل خیر<\/h2>

اقتضاى ثواب‎هایی که براى
جمیع اعمال خیر ذکر شده اینست که موانعى پیش نیاید و آن اثر ثواب را از
بین نبرد. آنچه در اثرات ادعیه و اذکار و اعمال وارد شده؛ تا وقتى است که
مانعى در پیش نباشد ولى اگر مانع یا موانعى پیش آمد عمل اثرى نخواهد داشت.
البته این نه از باب آنست که اثر عمل من از بین رفته و یا نخواسته‎اند مزد
عمل مرا به من بدهند بلکه به واسطه آن مانعى است که به وجود آمد و اثر عمل
مرا از بین برد.

مثلا فرداى قیامت نامه عمل بنده‎اى را به
دستش بدهند چون در آن نظر کند اعمال بدى ببیند که او مرتکب آن نشده بود و
ضمنا اعمال خوبى که در دوران زندگى انجام داده بود در نامه عمل خود
نمى‎بیند. می‎گوید خدایا این نامه عمل من نیست و اشتباه شده. خطاب رسد اى
بنده من اشتباه در کار ما نیست نامه عمل توست ولى به واسطه آن غیبت‎هایى
که در پشت سر برادران و خواهران دینى خود نمودى اعمال خیر تو به دیوان عمل
آنها منتقل شد و اعمال بد آنان به دیوان عمل تو .

پس عمل
خوب اثر خود را دارد ولى وقتى که غیبت آمد اثر آن را نابود می‎کند پس ما
نباید بگوییم اعمال خوب اثر ندارد بلکه باید بگوییم اثرات آنها محو می‎شود.

تنها
عمل خیرى که اثر آن از بین نمی‎رود زیارت حضرت سیدالشهدا(علیه‎السلام) است
چرا که اگر از یک طرف برود از جهات دیگر باقى می‎ماند و لذا تنها عملى که
جامع همه ثواب‎ها می‎باشد زیارت آن حضرت است و مانند دارویى است که داراى
صد خاصیت است.

اقتضاى
ثواب‎هایی که براى جمیع اعمال خیر ذکر شده اینست که موانعى پیش نیاید و آن
اثر ثواب را از بین نبرد. آنچه در اثرات ادعیه و اذکار و اعمال وارد شده؛
تا وقتى است که مانعى در پیش نباشد ولى اگر مانع یا موانعى پیش آمد عمل
اثرى نخواهد داشت. البته این نه از باب آنست که اثر عمل من از بین رفته و
یا نخواسته‎اند مزد عمل مرا به من بدهند بلکه به واسطه آن مانعى است که به
وجود آمد و اثر عمل مرا از بین برد.

دلیل بر این که اثرات
زیارت حضرت سیدالشهداء(علیه‎السلام) به کلى از بین نمی‎رود فرمایش جابر بن
عبدالله انصارى است در روز اربعین بر سر قبر امام حسین(علیه‎السلام) که
فرمود: هر گاه قدم محب و زائر آن حضرت از گناهان لغزید براى وى قدم دیگر
در مقام دیگر ثابت می‎شود.

ما می‎گوییم که
اگر خداى نخواسته گناهان ما مانع شد که اثر زیارت آن حضرت به ما برسد از
راههاى دیگرى امید نجات براى ما خواهد بود، گیرم ثواب حج و نماز و روزه و
زکات و تسبیح و صدقه به ما ندادند ولى مشمول این روایت خواهیم شد که فرداى
قیامت منادى حق ندا می‎کند: این شیعة آل محمد، کجایند شیعیان آل محمد؟

پس
جمع کثیرى که عدد آنها را جز خدا نداند، برخیزند. پس از آن ندا کنند: این
زوار الحسین بن على؛ کجایند زائران قبر امام حسین(علیه‎السلام) پس جمعى
بایستند و به آنها گفته شود که دست هر کسى را که دوست دارید بگیرید و داخل
بهشت کنید. و زائر دست دوستان خود را گرفته داخل بهشت کند تا این که کسى
به او می‎گوید که من در فلان روز به جهت تو عملى نمودم، دست او را هم
می‎گیرد و داخل بهشت می‎گرداند.

ممکن است بگوید که شاید ما جزء،
این دسته نباشیم و عمل بد ما مانع شد که صداى این منادى به ما برسد، جواب
گوییم در روایت وارد شده که بر پیشانى زائر حسین(علیه‎السلام) در قیامت
نوشته می‎شود: هذا زائر قبر خیر الشهداء .

امام
صادق(علیه‎السلام) فرمود که در روز قیامت منادى حق ندا کند که کجایند زوار
حسین بن على (علیه‎السلام) پس جماعتى بر می‎خیزند که عدد آنها را جز خدا
کسى نداند، بعد به آنها گویند چه چیز باعث شد که شما آن حضرت را زیارت
کردید؟ گویند پروردگارا دوستى رسول خدا و على و فاطمه و ترحمى که به آن
حضرت داشتیم، به سبب مصایبى که به آن حضرت وارد آمده بود، پس به آنها
می‎گویند: اینها محمد و على و فاطمه و حسن و حسین(صلوات الله علیهم
اجمعین) هستند به آنها ملحق شوید شما با آنها هم درجه هستید و به لواى
رسول خدا ملحق شوید. پس می‎روند در زیر لوایى که در دست امام
على(علیه‎السلام) می‎باشد.


فراوری از کتاب شرح زیارت عاشورا، اثر حضرت آیة الله حاج سیداحمد میرخانی





طبقه بندی: امام حسین(ع)

نوشته شده در تاریخ دوشنبه 88 دی 28 توسط صادق | نظر بدهید

شعر سپیدی درباره عاشورا :

 

1

عاشورا،

غنیمت نیست

قیمت است.

قیمت آب و آبرو

در پریشانی پرنده

و سنگباران سایه‌ها

2

عاشورا،

ابتدای عشق است

در پایانه تشنگی

با بادبانی برافراشته از خون

 

 

 

عاشورا،

بینوایی نیست

جهانی نی است و نوا

جهانی پر از پرنده

و میله‌های سوخته

4

عاشورا،

برگ نیست

جنگلی است،

بر پلک‌های بهار

با سپیداری سرخ

ایستاده بر نعش پاییزیان

 

عاشورا،

غریب نیست،

در سایه شعله‌ها

شمشیر افتاده‌ای‌ست

ایستاده در انتهای زمان

با لبخندی آشنا

عاشورا،

شور گل است

شکفته،

روی شمشیرها و شانه‌ها

 

 

 

عاشورا،

میدان و مرگ نیست

مرد است،

و مرد،

میدان است

میدان سرنوشت

بی‌سر‌گذشت

در بی‌قراری زنجیر و دل

8

عاشورا،

تماشا نیست

طاقت است

و قیامت غیرت

بر قامت زمین

 

9

عاشورا

نام نیست،

نشان است

عاشورا،

شناسنامه من است

با نام تو

که در خروش خون تو،

شمشیر می‌شود

قربان نام تو ...

 

10

عاشورا،

چشم نیست

اشک است

در رقص آبی آزادگان

بی‌حضور باران سرخ تشنگان





طبقه بندی: شعر
نوشته شده در تاریخ جمعه 88 دی 11 توسط صادق | نظر بدهید

باز این چه شورش است مگر محشر آمده؟

خورشید سر برهنه به صحرا در آمده

آتش به کام و زلف پریشان و سرخ روی

این آفتاب از افقی دیگر آمده

چون روز روشن است که قصدش مصاف نیست

این شاه کم سپاه که بی‌لشکر آمده

یاران نظر کنید به پهلو گرفتنش

این کشتی نجات که بی‌لنگر آمده

«شاعر شکست خورده توفان واژه‌هاست»

یا این غزل بهانه چشم تر آمده؟

بانگ «فیا سیوف خذینی» است بر لبش

خنجر فروگذاشته با حنجر آمده

 

آورده با خودش همه از کوچک و بزرگ

اصغر بغل گرفته و با اکبر آمده

ای تشنگان سوخته لب، تشنگی بس است

سر بر کنید ساقی آب‌آور آمده

این ساقی علم به کف بی‌بدیل کیست؟

عطشان در آب رفته و عطشان تر آمده

این ساقی رشید که در بزم می کشان

بی‌دست و بی‌پیاله و بی‌ساغر آمده

آتش به خیمه‌های دل عاشقان زده

این آتشی که رفته و خاکستر آمده

آبی نمانده، روزه بگیرید نخل‌ها

نخل امید رفته، ولی بی‌سر آمده

 

جای شریف بوسه پیغمبر خداست

این نیزه‌ای که از همه بالاتر آمده

آن سر که تا همیشه سر از آفتاب بود

امشب به خون نشسته به طشت زر آمده

ای دست پرسخاوت روشن، گشوده شو

دریوزه‌ای به نیت انگشتر آمده

بوی بهشت دارد و همواره زنده است

این باغ گل به چشمت اگر پرپر آمده

بگذار تا دمی به جمالت نظر کنم

هفتاد و دومین گل از خون بر آمده

لب واکن از هم ای تن بی‌سر حسین من!

حرفی به لب بیار ببین خواهر آمده ...

 

سعید بیابانکی





طبقه بندی: یا حسین
نوشته شده در تاریخ جمعه 88 دی 11 توسط صادق | نظر بدهید

 

دعایی که امام حسین علیه السلام روز عاشورا به فرزند خود آموخت

از حضرت زین العابدین علیه السلام روایت شده که می‌فرمایند: پدرم در آن روز که به شهادت رسید (روز عاشورا) مرا به سینة خویش چسبانید: در حالی که از زخم‌هایشان خون، فوران می‌کرد و فرمود: ای فرزند! از من دعایی را که فاطمه علیها السلام آن را به من آموخت فراگیر و او از رسول الله صلی الله علیه و آله و آن حضرت نیز از جبرییل تعلیم یافته بود تا در حوائج، مهمّات، اندوه و حوادث تلخی که بر او وارد می‌شود و پیش‌آمدهای عظیمی که رخ می‌دهد بخواند.

فرمود: بخوان:

بِحَقِّ یس وَ الْقُرآنِ الْکَرِیمِ وَ بِحَقِّ طه وَ الْقُرآنِ الْعَظِیمِ یا مَنْ یَقْدِرُ عَلَی حَوائِجِ السّائِلِینَ یا مَنْ یَعْلَمُ ما فِی الضَّمِیرَ یا مُنَفِّسَ عَنِ الُمَکُرُوبِینَ یا مُفَرِّجَ عَنِ الْمَغْمُوْمِینَ یا راحِمَ الشَّیْخِ الْکَبیرِ یا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ، یا مَنْ لا یَحْتاجُ اِلَی التَّفْسِیرِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِی کَذا وَ کَذا1

 

برگرفته از کتاب بهار جان‌ها/ آیت الله کریمی جهرمی

 


 

1- دعوات، قطب الدین راوندی، ص54؛ در ضمن به جای: «و افعل بی کذا و کذا» باید حاجات خود





طبقه بندی: دعا
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 88 دی 10 توسط صادق | نظر

آیت الله بهجت

 

آنچه می خوانید بیانات و توصیه‌های حکیمانه عارف واصل و فقیه عالیقدر مرحوم آیت‌الله بهجت است که در مورد عزاداری و گریه بر امام حسین(ع) ایراد شده است:

 

آقایانی که به شغل مدّاحی اهل‌بیت مبتلا هستند و به ذکر فضایل و مصائب آن بزرگواران می‌پردازند، باید بدانند که در چه موقعیّتی هستند و چه چیزی را دارند انجام می‌دهند و برای چه دارند این کار را می‌کنند.

باید بدانند همان مودّت فی‌الْقُربی که در قرآن است پیاده می‌کنند، خواه ذکر فضایل اهل‌بیت (ع) باشد و یا ذکر مصایب آنان، همه اجر رسالت را ادا کردن، و مردم را بر قرآن تثبیت‌کردن است؛ زیرا در قرآن آمده است که إِلا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی.

اگر کسی بگوید ما قرآن را می‌خواهیم، ولی با اهل‌بیت کاری نداریم و حَسْبنُا کِتابُ اللّهِ، ما می‌گوییم: آیا همان کتاب‌الله که در آن «إِلا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی» هست، آن را می‌گویید؟ آیا می‌شود گفت کاری به اهل‌بیت نداریم؟

کتاب‌اللّهی که در آن می‌گوید: «أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ و أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی» آن را می‌گویی؟ آیا این بدون اکمال، بدون ولایت اهل‌بیت می‌شود؟

آن قرآن را می‌گویی که می‌گوید: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَالَّذینَ»؟

بله، اگر در قرآن شما این آیه‌ها نباشد، ممکن است بگویید ما قرآن را می‌گیریم و در قرآن ما اینها نیست.

علی هذا، باید بدانیم که یک واجب بزرگی بر دوش همه هست. معلّمین و مدّاحان باید بفهمانند که از محبّت اینها نباید دست برداشت. همه چیز در محبّت است.

ما اگر خدا را دوست بداریم، آیا ممکن است دوستانش را دوست نداشته باشیم؟

آیا ممکن است اعمالی را که او دوست دارد، دوست نداشته باشیم؟

آیا می‌شود کسی دوست خدا باشد ولی دوستِ دوستان خدا نباشد؟ و اعمالی را که خدا، دوست نداشته باشد، و اعمالی را که خدا دشمن دارد دوست داشته باشد؟ آیا چنین چیزی می‌شود؟

قهراً کسی که گفته است «حَسْبُنا کِتابُ اللّه و هیچ چیز دیگری لازم نیست» دروغ واضح و آشکار است، مثل اینکه در روز بگوید حالا شب است و در شب بگوید: حالا روز است.

اگر کسی بگوید ما قرآن را می‌خواهیم، ولی با اهل‌بیت کاری نداریم و حَسْبنُا کِتابُ اللّهِ، ما می‌گوییم: آیا همان کتاب‌الله که در آن «إِلا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی» هست، آن را می‌گویید؟ آیا می‌شود گفت کاری به اهل‌بیت نداریم؟

کتاب‌الله که پر است از «کُونُوا مَعَ الصّادِقین» کتاب‌الله که صف متّقین و فاسقین را جدا نموده ببینید فاسقین چه کسانی هستند و متّقین چه کسانی هستند. حالا آیا می‌شود تفکیک و تبعیض کرد؟ این مثل آن است که کسی بگوید: ما نصف قرآن را قبول داریم و نصف دیگر را قبول نداریم، کما اینکه یهود و نصاری سیصد سال قبل گفتند: لعن یهود و نصاری باید از قرآن حذف شود. حتی غیر از خداپرستی چیز دیگر در قرآن نباید باشد. آیا واقعاً اگر قرآن را تنصیف کنیم، قرآن است؟ سپس بگوییم خداپرستی هم لازم نیست. بت‌پرستان هم بگویند خوب ما هم گناهی داریم هم صفایی داریم، هم زنایی داریم، هم مال مردم‌خوری داریم، البته یک مطالبی هم دیگر قائلند که می‌گویند لازم نیست خدا یکی باشد، بلکه اینها «شُفَعائُنا عِنْدَاللّهُ» هستند.

پس اگر بنا بر تبعیض باشد، اکثر مردم اصلا خداپرست نیستند، بلکه بت‌پرستند. در صورتی‌که دین خدا تبعیضی نیست، یا باید همه‌اش را بگیری یا اینکه هیچ‌چیز را نگیری.

یک مرد ناجوری هنگام مرگ به بچّه‌های خودش وصیت کرد: ای بچه‌ها! اینهایی که شما را به خداپرستی و دینداری دعوت می‌کنند تا می‌توانید وجود خدا را انکار کنید، وگرنه اگر مغلوب شوید و قبول کنید که خدایی هست دیگر از شر اینها راحت نمی‌شوید و باید تابع اینها باشید، اگر گفتند زن باید از روی دست وضو بگیرد و مرد از پشت دست وضو بگیرد، نمی‌توانی مخالفت کنی.

در هر صورت باید ببینید مدّاحی چیست و مصیبت‌خوانی چیست، گریاندن و گریستن چیست؟ برخی آن قدر احمق هستند که نمی‌فهمند این اشکTطریقه تمام انبیاء علیهم‌السّلام بوده برای شوق لقاءالله و برای تحصیل رضوان‌الله. در مسأله دوستان خدا نیز از همین باب است و محبّت اینها هم ـ اگر در مصائب اینها اشک می‌آورد و در شادی آنان شادمان، و در حزن آنها محزون می‌سازد ـ همینطور است.

دلیل بسیار است.

اشک و عشق

اوّل اینکه: همه انبیاء علیهم‌السّلام از خوف خدا بُکاء داشتند، آیا از شوق لقای خدا بکاء نداشتند؟ انبیاء علیهم‌السّلام کارشان همین بوده است. اگر کسی انبیاء را قبول دارد، باید بکاء و گریه را قبول داشته باشد.

و همچنین این مسأله که وارد شده است و نزد ما ثابت است و این مطلب در اذن دخول سید‌الشهداء علیه‌السّلام منصوص است که «اأَدْخُلُ یا اللّهُ؟ اأَدْخُلُ یا رَسُولُ اللّهِ؟» ای خدا، آیا وارد شوم‌؟ ای پیامبر خدا! آیا داخل شوم؟

از اینها باید استیذان بشود. اما کیست که این مطلب را بفهمد و عاقل باشد: «فَإِنْ دَمَعَتْ عَیْنُکَ، فَتِلْکَ عَلامَةُ الاِذْنِ»

پس اگر چشمت اشک‌آلود شد، این نشانه اذن و اجازه [از سوی خدا و رسول خدا] می‌باشد.

اگر اشکی از چشم آمد، علامت این است که به تو اذن داده‌اند. این اشک چشم من به اعلی‌علییّن مربوط است، اما احمق‌ها می‌گویند: نه اشک چشم ـ نعوذ بالله ـ خرافات است. در حالی که این اشک چشم به بالا مربوط است.

عمل اُمُّ‌داوود آن‌قدر مفصّل است که بعضی‌ها از ظهر تا غروب نمی‌توانند تمام کنند. دستور است که در آن سجده آخری سعی بکن از چشمت اشکی بیاید، اگر اشک آمد علامت این است که دعای تو مستجاب شد.

حالا یک عدّه‌ای می‌گویند این اشک هیچ کاره است، در حالی‌که این اشک مربوط است به اعلی علییّن، از آنجا استیذان می‌کند و از آنجا استجابت دعا می‌کند.

لذا کسانی که حاجت مهمّی دارند باید بدانند نمازها و عبادت‌هایی را که برای حاجت ذکر شده انجام دهند، برای اینکه چون تثبیت بکنند یا تأیید بکنند و به حاجت خودشان برسند، باید ملتفت باشند که بعد از طلب حاجت و دعا و نماز به سجده بروند و سعی کنند به اندازه بال مگسی، تر بشود. اشک چشم علامت این است که مطلب تمام شد.

بله، چیزی که هست عینک ما درست صاف نیست، ما نمی‌فهمیم. چون فرض کنید ما از خدا خانه می‌خواهیم و خدا خانه‌ای که ما می‌خواهیم برای ما مصلحت نمی‌داند، حالا خدا چه کار می‌کند، آیا دعای او را باطل می‌کند؟ نه بلکه بالاتر از خانه به او می‌دهد، به مَلَک می‌فرماید: «چند سال عمر این فرد را افزایش بده»، در حالی که این بیچاره خیال می‌کند در برابر این همه زحمت که کشید، اثری از خانه و از دعای خودش ندید و دعایش مستجاب نشد. چون نمی‌داند که بالاتر از استجابت این دعا به او داده است، این را نمی‌فهمد. باید به خدا حسن ظّن داشته باشیم و عینک باید واسع و صاف باشد و کدورت نداشته باشد.

 

حضرت آیت الله بهجت





طبقه بندی: اشک
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 88 دی 10 توسط صادق | نظر بدهید

با مراجعه به روایات کثیره در فضیلت گریه بر آن بزرگوار و کتاب شریف «الخصائص الحسینیّه» مرحوم شوشتری(ره)، بعضی از فوائد آن را بیان می کنیم:

1- کفّار? گناهان است، که برای گریه کننده بر حضرتش گناهی باقی نمیماند، روایات آن متواتر است.

2- سبب بالا رفتن درجات می شود، و هیچ رتبه ای بالاتر از رتب? خاتم انبیاء و اوصیاء او (ع) نمی باشد و گریه کننده با ایشان و در درج? ایشان خواهد بود.

3- صل? حضرت رسول (ص) می باشد.

4- همراهی با حضرت فاطم? زهرا (ع) است، زیرا آن بی بی هر روز گریه می کند.

5- و نیز همراهی با حضرت بقیة الله (ع) استکه آن حضرت می فرمایند:

«فَلَأَ نْدُبَنَّکَ صَباحاً وَ مَساءً» یعنی «هرصبح وشام برایت ناله سرمیدهم».

6- اداء حقّ پیغمبر خدا (ص) و ائمّه هدی (ع) می باشد.

7- گریه نکردن بر امام حسین (ع) جفا به حضرت رسول (ص) می باشد.

8- اداء مزد رسالت می باشد که مودّت ذی القربی است.

9- شایسته صلوات خداوند می شود، چنانکه در حدیثی وارد شده:

«اَلا وَ صَلَی اللهُ عَلَی الْباکِینَ عَلَی الْحُسَیْنِ رَحْمَةً وَ شَفَقَةً»

10- گریه بر امام حسین (ع) فدای ذبح اسماعیل است،که چون ابراهیم گوسفند را عوض پسرش فدا نمود آرزو کرد کاش پسرش را ذبح کرده بود تا به بالاترین درجات نائل آید، خداوند قضیه کربلا را به او وحی نمود و او بر آن حضرت گریست، پس وحی شد که این جزع را در عوض ذبح اسماعیل قبول کردیم.  

11- فردای قیامت هم?‌ چشمها گریان است، مگر چشمی که بر امام حسین (ع) گریه کرده باشد.

12- مورد شفاعت پیامبر اهل بیت او (ع) قرار گیرد.

13- پیامبر (ص) دست گریه کننده بر حسین(ع) را می گیرد و از صراط عبور می دهد.

14- اجر یک قطره اشک بر آن حضرت این است که در بهشت جاویدان بماند و پیوسته بر درجات بهشتی او بیفزایند.

------------------------------------------------------------

1- بحارالانوار:44/304

 

 

التماس دعا!!!!!





طبقه بندی: گریه
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 88 دی 2 توسط صادق | نظر بدهید

نقش آمار در ارائه سیماى روشن‏تر از هر موضوع و حادثه،غیر قابل انکار است.لیکن ‏در حادثه کربلا و مسائل قبل و بعد از آن، با توجه به اختلاف نقلها و منابع، نمى ‏توان در بسیارى از جهات، آمار دقیق و مورد اتفاق ذکر کرد و آنچه نقل شده، گاهى تفاوتهاى ‏بسیارى با هم دارد.در عین حال بعضى از مطالب آمارى، حادثه کربلا را گویاتر مى ‏سازد.

به همین دلیل به ذکر نمونه‏ هایى از ارقام و آمار مى ‏پردازیم: (1) مدت قیام امام حسین‏«ع‏» از روز امتناع از بیعت با یزید، تا روز عاشورا 175 روزطول کشید: 12 روز در مدینه،4 ماه و 10 روز در مکه،23 روز بین راه مکه تا کربلا و8 روز در کربلا (2 تا 10 محرم).

منزل هایى که بین مکه تا کوفه بود و امام حسین آنها را پیمود تا به کربلا رسید 18 منزل بود(معجم البلدان).

فاصله منزل ها با هم سه فرسخ و گاهى پنج فرسخ بود.

منزل هاى میان کوفه تا شام 14 منزل بود که اهل بیت را در حال اسارت از آنها عبور دادند.

نامه‏ هایى که از کوفه به امام حسین‏«ع‏» در مکه رسید و او را دعوت به آمدن کرده ‏بودند 12000 نامه بود (طبق نقل شیخ مفید).

بیعت کنندگان با مسلم بن عقیل در کوفه 18000 نفر،یا 25000 نفر و یا 40000 نفر گفته شده است.

شهداى کربلا از اولاد ابى طالب که نامشان در زیارت ناحیه آمده است 17 نفر.

شهداى کربلا از اولاد ابى طالب که نامشان در زیارت ناحیه نیامده 13 نفر. سه نفر هم‏ کودک از بنى هاشم شهید شدند،جمعا 33 نفر. این افراد به این صورت ‏اند: امام حسین‏«ع‏» 1 نفر، اولاد امام حسین 3 نفر، اولاد على‏«ع‏» 9 نفر، اولاد امام حسن 4 نفر، اولاد عقیل‏12 نفر، اولاد جعفر 4 نفر.

غیر از امام حسین‏«ع‏» و بنى هاشم، شهدایى که نامشان در زیارت ناحیه مقدسه و برخى منابع دیگر آمده است 82 نفرند. غیر از آنان، نام 29 نفر دیگر در منابع متاخرتر آمده‏ است.

جمع شهداى کوفه از یاران امام 138 نفر. تعداد 14 نفر از جمع این جناح حسینى، غلام بوده‏اند.

شهدایى که سرهایشان بین قبایل تقسیم شد و از کربلا به کوفه بردند 78 نفر بودند.

تقسیم سرها به این صورت بود: قیس بن اشعث، رئیس بنى کنده 13 سر، شمر رئیس‏ هوازن 12 سر، قبیله بنى تمیم 17 سر، قبیله بنى اسد 16 سر، قبیله مذحج 6 سر، افرادمتفرقه از قبایل دیگر 13 سر.

سید الشهدا هنگام شهادت 57 سال داشت.

پس از شهادت حسین‏«ع‏»33 زخم نیزه و 34 ضربه شمشیر، غیر از زخمهاى تیر بر بدن آن حضرت بود.

این ماهى فتاده به دریاى خون که هست زخم از ستاره بر تنش افزون،حسین توست (2)

شرکت کنندگان در اسب تاختن بر بدن امام حسین 10 نفر بودند.

تعداد سپاه کوفه 33 هزار نفر بودند که به جنگ امام حسین آمدند. آنچه در نوبت ‏اول آمد تعداد 22 هزار بودند به این صورت: عمر سعد با 6000، سنان با 4000، عروة بن‏قیس با 4000، شمر با 4000، شبث بن ربعى با 4000. آنچه بعدا اضافه شدند: یزید بن‏رکاب کلبى با 2000، حصین بن نمیر با 4000، مازنى با 3000، نصر مازنى با 2000 نفر.

سید الشهداء روز عاشورا براى 10 نفر مرثیه خواند و در شهادتشان سخنانى فرمود و آنان را دعا، یا دشمنان آنان را نفرین کرد. اینان عبارتند از : على اکبر، عباس، قاسم، عبد الله بن حسن، عبد الله طفل شیر خوار، مسلم بن عوسجه، حبیب بن مظاهر، حر بن یزید ریاحى، زهیر بن قین و جون. و در شهادت دو نفر بر آنان درود و رحمت فرستاد:

مسلم و هانى.

امام حسین‏«ع‏» بر بالین 7 نفر از شهدا پیاده رفت : مسلم بن عوسجه، حر، واضح‏رومى، جون، عباس، على اکبر، قاسم.

سر سه شهید را روز عاشورا به جانب امام حسین‏«ع‏» انداختند : عبد الله بن عمیرکلبى، عمرو بن جناده، عابس بن ابى شبیب شاکرى.

سه نفر را روز عاشورا قطعه قطعه کردند:على اکبر، عباس، عبد الرحمن بن عمیر.

مادر 9 نفر از شهداى کربلا در روز عاشورا حضور داشتند و شاهد شهادت پسر بودند: عبد الله بن حسین (حضرت علی اصغر علیه السلام) که مادرش رباب بود ، عون بن عبد الله جعفر مادرش زینب، قاسم بن حسن مادرش رمله، عبد الله بن حسن مادرش بنت‏شلیل جیلیه، عبد الله بن مسلم ‏مادرش رقیه دختر على‏«ع‏»، محمد بن ابى سعید بن عقیل، عمرو بن جناده، عبد الله بن وهب‏ کلبى مادرش ام وهب، على اکبر(بنا به نقلى مادرش لیلى،که ثابت نیست).

5 کودک نابالغ در کربلا شهید شدند:عبد الله رضیع شیر خوار امام حسین (حضرت علی اصغر علیه السلام)، عبد الله بن‏ حسن، محمد بن ابى سعید بن عقیل، قاسم بن حسن، عمرو بن جناده انصارى.

5 نفر از شهداى کربلا، از اصحاب رسول خدا بودند: انس بن حرث کاهلى، حبیب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه، هانى بن عروه، عبد الله بن بقطر عمیرى.

در رکاب سید الشهداء، تعداد 15 غلام شهید شدند: نصر و سعد (از غلامان‏على‏«ع‏»)، منحج (غلام امام مجتبى‏«ع‏»)، اسلم و قارب (غلامان امام حسین‏«ع‏»)حرث‏غلام حمزه، جون غلام ابوذر، رافع غلام مسلم ازدى، سعد غلام عمر صیداوى، سالم غلام‏بنى المدینه، سالم غلام عبدى، شوذب غلام شاکر، شیب غلام حرث جابرى، واضح غلام‏حرث سلمانى. این 14 نفر در کربلا شهید شدند. سلمان غلام امام حسین‏«ع‏»، که آن‏حضرت او را به بصره فرستاد و آنجا شهید شد.

2 نفر از یاران امام حسین‏«ع‏» روز عاشورا اسیر و شهید شدند: سوار بن منعم و موقع بن ثمامه صیداوى.

4 نفر از یاران امام در کربلا پس از شهادت آن حضرت به شهادت رسیدند: سعد بن‏حرث و برادرش ابو الحتوف، سوید بن ابى مطاع (که مجروح بود و محمد بن ابى سعید بن‏عقیل.

7 نفر در حضور پدرشان شهید شدند : على اکبر، عبد الله بن حسین ، عمرو بن جناده، عبد الله بن یزید، عبید الله بن یزید، مجمع بن عائذ، عبد الرحمن بن مسعود.

5 نفر از زنان از خیام حسینى به طرف دشمن بیرون آمده و حمله یا اعتراض کردند:

کنیز مسلم بن عوسجه، ام وهب زن عبد الله کلبى، مادر عبد الله کلبى،زینب کبرى، مادرعمرو بن جناده.

زنى که در کربلا شهید شد مادر وهب(همسر عبد الله بن عمیر کلبى)بود.

زنانى که در کربلا بودند: زینب سلام الله علیها، ام کلثوم، فاطمه، صفیه، رقیه، ام هانى (این 6 نفر ازاولاد امیر المؤمنین(ع) بودند) فاطمه و سکینه (دختران سید الشهدا علیه السلام) رباب، عاتکه، مادر محسن بن حسن، دختر مسلم بن عقیل، فضه نوبیه، کنیز خاص حسین، مادر وهب بن عبد الله.


1-بخش عمده‏اى از این آمار از کتاب‏«زندگى ابا عبد الله الحسین‏»،عماد زاده،«وسیلة الدارین فى انصار الحسین‏»،سید ابراهیم موسوى و«ابصار العین‏»،سماوى است.

2-محتشم کاشانى.

و کتاب فرهنگ عاشورا ، جواد محدّثی





طبقه بندی: عاشورا
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 88 دی 2 توسط صادق | نظر بدهید

1) روز عاشوراء بین دو لشکر حقّ و باطل ، آتش جنگ با شدّت تمام شعله ور بود.اسامى شهداى کربلا از یاران حسین (ع) طبق روایاتى که نگارنده از لابلاى کتب تاریخ به دست آورده ام از بنى هاشم و غیر بنى هاشم بدین شرح ذکر شده است:
فرزندان امیر المؤمنین (ع) :
1ـ ابو بکر بن علی (که شهادت وى با شک و تردید ذکر شده است.)
2ـ عمر بن على
3ـ محمد الاصغر بن على
4ـ عبد الله بن على
5ـ عباس بن على
6ـ محمد بن العباس بن على
7ـ عبد الله بن العباس بن على
8ـ عبد الله الاصغر
9ـ جعفر بن على
10ـ عثمان بن على
فرزندان امام حسن (ع) :
11ـ قاسم بن حسن
12ـ ابو بکر بن حسن
13ـ عبد الله بن حسن
14ـ بشر بن حسن
فرزندان امام حسین (ع) :
15ـ على بن الحسین الاکبر
16ـ عبد الله الرضیع
17ـ ابراهیم بن الحسین (این نام را ابن شهر آشوب در کتاب خود آورده و تعداد دیگرى نیز بدان اضافه کرده است.)
فرزندان عبد الله بن جعفر (ره) :
18ـ محمد بن عبد الله بن جعفر
19ـ عون بن عبد الله بن جعفر
20ـ عبید الله بن عبد الله بن جعفر
فرزندان عقیل بن ابى طالب (ره)
21ـ مسلم بن عقیل
22ـ جعفر بن عقیل
23ـ جعفر بن محمد بن عقیل (نام وى را نیز ابن شهر آشوب ذکر کرده است.)
24ـ عبد الرحمن بن عقیل
25ـ عبد الله الاکبر بن عقیل
26ـ عبد الله بن مسلم بن عقیل
27ـ عون بن مسلم بن عقیل
28ـ محمد بن مسلم بن عقیل
29ـ محمد بن ابی سعید بن عقیل
30ـ احمد بن محمد الهاشمى (هر چند که در میان کتب تاریخى نامى از این شخص برده نشده و نه جزء فرزندان عباس و نه غیر او ذکرى به میان نیامده اما وى را نیز ابن شهر آشوب آورده است.)
یاران امام از غیر بنى هاشم که در واقعه کربلا به شهادت رسیده‏اند به ترتیب حروف الفبا :
1ـ ابراهیم بن الحصین الاسدى
2ـ ابو الحتوف بن الحارث الانصارى
3ـ ابو عامر النهشلی
4ـ ادهم بن امیه العبدى
5ـ اسلم الترکى (آزاد شده حسین ع)
6ـ امیة بن سعد الطایى
7ـ أنس بن الحارث الکاهلی
8ـ أنیس بن معقل الاصبحى
9ـ بریر بن خضیر الهمدانى
10ـ بشر بن عبد الله الحضرمى
11ـ بکر بن حی التیمى
12ـ جابر بن الحجاج التیمى
13ـ جبلة بن علی الشیبانی
14ـ جنادة بن الحارث السلمانى
15ـ جنادة بن کعب الانصارى
16ـ جندب بن حجیر الخولانى
17ـ جون (آزاد شده ابى ذر)
18ـ جوین بن مالک التمیمى
19ـ الحارث بن امرئ القیس الکندى
20ـ الحارث بن نبهان (آزاد شده حمزه)
21ـ الحباب بن الحارث
22ـ الحباب بن عامر الشعبى
23ـ حبشى بن قاسم النهمى
24ـ حبیب بن مظهر الاسدى
25ـ الحجاج بن بدر السعدى
26ـ الحجاج بن مسروق الجعفى
27ـ الحر بن یزید الریاحى
28ـ الحلاس بن عمرو الراسبى
29ـ حنظلة بن اسعد اشبامى
30ـ حنظلة بن عمرو الشیبانى
31ـ رافع (آزاد شده مسلم الازدى)
32ـ زاهر بن عمرو الکندى (آزاد شده عمرو بن حمق)
33ـ زهیر بن لبشر الخثعمى
34ـ زهیر بن سلیم الازدى
35ـ زهیر بن القین البجلى
36ـ زیاد بن عریب الصائدى
37ـ سالم (آزاد شده بنى المدینه الکلبى)
38ـ سالم (آزاد شده عامر عبدى)
39ـ سعد بن الحارث الانصارى
40ـ سعد (آزاد شده على بن ابى طالب ع)
41ـ سعد (آزاد شده عمرو بن خالد صیداوى)
42ـ سعید بن عبد الله الحنفى
43ـ سلمان بن مضارب البجلى
44ـ سلیمان (آزاد شده حسین ع)
45ـ سوار بن منعم النهمى
46ـ سوید بن عمرو بن ابى المطاع
47ـ سیف بن الحارث بن سریع الجابرى
48ـ سیف بن مالک العبدى
49ـ شبیب (آزاد شده حارث جابرى)
50ـ شوذب (آزاد شده بنى شاکر)
51ـ الضرغامة بن مالک
52ـ عائذ بن مجمع العائذى
53ـ عالبس بن ابى شبیب الشاکرى
54ـ عامر بن حسان بن شریح بن سعد بن حارثه بن لام بن عمرو بن طریف بن عمرو بن بشامة بن ذهل بن جدعان بن سعد بن قطرة بن طی
55ـ عامر بن مسلم العبدى
56ـ عباد بن المهاجر الجهنى
57ـ عبد الأعلى بن یزید الکلبى
58ـ عبد الرحمن الارحبی
59ـ عبد الرحمن بن عبد ربه الانصارى
60ـ عبد الرحمن بن عروة الغفارى
61ـ عبد الرحمن بن مسعود التیمى
62ـ عبد الله بن ابى بکر (چنان که جاحظ در کتاب الحیوان آورده وى از کسانى است که در واقعه کربلا به شهادت رسیده است.)
63ـ عهد الله بن بشر الخثعمى
64ـ عبد الله بن عروة الغفارى
65ـ عبد الله بن عمیر بن جناب الکلبى
66ـ عبد الله بن یزید العبدى
67ـ عبید الله بن یزید العبدى
68ـ عقبة بن سمعان
69ـ عقبة بن الصلت الجهنى
70ـ عمارة بن صلخب الازدى
71ـ عمران بن کعب بن حارثة الاشجعى
72ـ عمار بن حسان الطائى
73ـ عمار بن سلامة الدالانى
74ـ عمرو بن عبد الله الجندعى
75ـ عمرو بن خالد الازدى
76ـ عمرو بن خالد الصیداوى
77ـ عمرو بن قرظة الانصارى
78ـ عمرو بن مطاع الجعفى
79ـ عمرو بن جنادة الانصارى
80ـ عمرو بن ضبیعة الضبعى
81ـ عمرو بن کعب ابو ثمامة الصائدى
82ـ قارب (آزاد شده حسین ع)
83ـ قاسط بن زهیر التغلبى
84ـ القاسم بن حبیب الازدى
85ـ کردوس التغلبى
86ـ کنانة بن عتیق التغلبى
87ـ مالک بن ذودان
88ـ مالک بن عبد الله بن سریع الجابرى
89ـ مجمع الجهنى
90ـ مجمع بن عبید الله العائذى
91ـ محمد بن بشیر الحضرمى
92ـ مسعود بن الحجاج التیمى
93ـ مسلم بن عوسجه الاسدى
94ـ مسلم بن کثیر الازدى
95ـ مقسط بن زهیر التغلبى
96ـ منجح (آزاد شده امام حسن ع)
97ـ الموقع بن ثمامة الاسدى
98ـ نافع بن هلال الجملى
99ـ نصر (آزاد شده على ع)
100ـ النعمان بن عمرو الراسبى
101ـ نعیم بن عجلان الانصارى
102ـ واضح الرومى (آزاد شده حارث سلمانى)
103ـ وهب بن حباب الکلبى
104ـ یزید بن ثبیط العبدى
105ـ یزید بن زیاد بن مهاصر الکندى
106ـ یزید بن مغفل الجعفى
چنانچه سى تن از بنى هاشم را به این تعداد که ذکر شد اضافه کنیم.تعداد شهداى کربلا به 136 نفر مى ‏رسد و چون قیس بن مسهر صیداوى و عبد الله بن بقطر و هانى بن عروة را نیز جزء آنها قرار دهیم تعداد آنها به 139 نفر خواهد رسید.
کتاب: سیره معصومان، ج 4، ص 179





طبقه بندی: امام حسین(ع)
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 88 دی 2 توسط صادق | نظر بدهید
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.