سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اندکی صبر ، سحر نزدیک است

یکی از رفیقان، شکایت روزگار نامساعد به نزد من آورد که کفاف اندک دارم و عیال بسیار و طاقت فاقه نمی‌آرم و بارها در دل‌ام آمد که به اقلیمی دیگر نقل کنم تا در هر آن صورت که زندگی کرده شود، کسی را بر نیک و بد من اطلاع نباشد.(?)

 

بس گرسنه خفت و کس ندانست که کی‌ست        بس جان به لب آمد که بر او کس نگریست(?)

 

باز از شماتت اعدا براندیشم که به طعنه در قفای من بخندند و سعی مرا در حق عیال، بر عدم مروت حمل کنند و گویند: (?)

 

مبین آن بى‌حمیت را که هرگز          نخواهد دید روى نیک‌بختى

که آسانى گزیند خویش‌تن را          زن و فرزند بگذارد به سختى(?)

 

و در علم محاسبت، چون‌آن‌که معلوم است، چیزی دانم و گر به جاه شما جهتی معین شود که موجب جمعیت خاطر باشد، بقیت عمر از عهده‌ی شکر آن نعمت برون‌آمدن نتوانم(?). گفتم : عمل پادشاه، ای برادر، دو طرف دارد: امید و بیم؛ یعنی امید نان و بیم جان، و خلاف رای خردمندان باشد بدان امید، متعرض این بیم شدن. (?)

 

کس نیاید به خانه‌ی درویش          که خراج  زمین و باغ بده

یا به تشویش و غصه راضى باش          یا جگربند، پیش زاغ بنه (?)

 

گفت: این مناسب حال من نگفتی و جواب سوال من نیاوردی. نشنیده‌ای که هر که خیانت ورزد، پشت‌اش از حساب بلرزد؟

 

راستى موجب رضاى خداست          کس ندیدم که گم شد از ره راست

 

 و حکما گویند ، چار کس از چار کس به جان برنجند: حرامی از سلطان و دزد از پاسبان و فاسق از غماز و روسبی از محتسب، و آن‌را که حساب پاک است، از محاسب چه باک است؟ (?)

 

مکن فراخ روى در عمل اگر خواهى         که وقت رفع تو باشد مجال دشمن تنگ

تو پاک باش و مدار از کس اى برادر، باک          زنند جامه‌ی ناپاک، گازران بر سنگ (?)

 

 گفتم : حکایت آن روباه مناسب حال توست که دیدند‌ش گریزان و بی خویش‌تن، افتان و خیزان. کسی گفت‌اش چه آفت است که موجب مخافت است؟ (??) گفتا: شنیده‌ام که شتر را به سخره می‌گیرند(??). گفت: ای سفیه! شتر را با تو چه مناسبت است و تو را به او چه مشابهت؟ گفت: خاموش که اگر حسودان به غرض گویند شتر است و گرفتار آیم، که را غم تخلیص من دارد تا تفتیش حال من کند؟ و تا تریاق از عراق آورده شود، مارگزیده مرده بوَد (??). تو را هم‌چون‌این فضل است و دیانت و تقوا و امانت، اما متعنتان در کمین‌اند و مدعیان، گوشه‌نشین (??). اگر آن‌چه حسن سیرت توست به خلاف آن تقریر کنند و در معرض خطاب پادشاه افتی، در آن حالت مجال مقالت باشد؟ (??)؛ پس مصلحت آن بینم که مُـلک قناعت را حراست کنی و ترک ریاست گویی.

 

به دریا در، منافع بى‌شمار است          اگر خواهى سلامت، در کنار است(??)

 

رفیق این سخن بشنید و به‌هم برآمد و روی از حکایت من درهم کشید و سخن‌های رنجش‌آمیز گفتن گرفت کاین چه عقل و کفایت است و فهم و درایت؟ قول حکما درست آمد که گفته‌اند: دوستان به زندان به کار آیند، که بر سفره،‌ همه‌ی دشمنان دوست نمایند. (??)

 

دوست مشمار آن‌که در نعمت زند           لاف ِ یارى و برادر خوانده‌گى

دوست آن دانم که گیرد دست دوست           در پریشان‌حالى و درمانده‌گى

 

دیدم که متغیر می‌شود و نصیحت به غرض می‌شنود. به نزدیک صاحب‌دیوان (??) رفتم به سابقه‌ی معرفتی که در میان ما بود،  وصورت حال‌اش بیان کردم و اهلیت و استحقاق‌اش بگفتم تا به کاری مختصرش نصب کردند. چندی بر این برآمد؛ لطف طبع‌اش را بدیدند و حسن تدبیرش را بپسندیدند و کارش از آن درگذشت و به مرتبتی والاتر از آن متمکن شد. هم‌چون‌این، نجم سعادت‌اش در ترقی بود تا به اوج ارادت برسید و مقرب حضرت و مشارُن‌الیه و معتمدُن‌علیه گشت(??). بر سلامت حال‌اش شادمانی کردم و گفتم :

 

ز کار بسته میاندیش و دل، شکسته مدار        که آب چشمه‌ی حیوان، درون تاریکى است (??)

 

***

 

الا لایجأرنّ َ اخو‌البلیة           فللرحمن الطاف ٌ خفیة (??)

 

***

 

منشین تـُرُش از گردش ایام که صبر           تلخ است ولیکن بر شیرین دارد(??)

 

در آن قربت، مرا با طایفه‌ای یاران اتفاق سفر افتاد. چون از زیارت مکه بازآمدم، دو منزل‌ام استقبال کرد (??) . ظاهر حال‌اش را دیدم پریشان و در هیأت درویشان. گفتم : چه حالت است؟ گفت: آن چون‌آن‌که تو گفتی، طایفه‌ای حسد بردند و به خیانت‌ام منسوب کردند و مَلِک ـــ دام َ مـُلکـُه‌ ـــ در کشف حقیقت آن استقصا نفرمود و یاران قدیم و دوستان حمیم از کلمه‌ی حق خاموش شدند و صحبت دیرین فراموش کردند. (??)

 

نبینى که پیش خداوند جاه           نیایش‌کنان دست بر بر نهند

اگر روزگارش درآرد ز پاى           همه عالم‌اش، پاى بر سر نهند! (??)

 

 فی‌الجمله، به انواع عقوبت گرفتار بودم تا در این هفته که مژده‌ی سلامت حجاج برسید، از بند گران‌ام خلاص کرد و ملک موروث‌ام خاص(??). گفتم: آن نوبت اشارت من قبول‌ات نیامد که گفتم عمل پادشاهان چون سفر دریاست، خطرناک و سودمند، یا گنج برگیری یا در طلسم بمیری (??).

 

یا زر به هر دو دست کند خواجه در کنار     یا موج، روزى افکندش مرده بر کنار(??)  

 

 

مصلحت ندیدم از این بیش، ریش درون‌اش به ملامت خراشیدن و نمک – پاشیدن، بدین کلمه اختصار کردیم:

 

ندانستى که بینى بند بر پاى          چو در گوش‌ات نیامد پند مردم؟

دگر ره چون ندارى طاقت ِ نیش          مکن انگشت در سوراخ کژدم

 

 





طبقه بندی: رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیه الله خامنه ای
نوشته شده در تاریخ دوشنبه 87 تیر 17 توسط صادق | نظر بدهید
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 87 تیر 4 توسط صادق | نظر بدهید
نوشته شده در تاریخ شنبه 87 تیر 1 توسط صادق | نظر بدهید
امام صادق علیه‏السلام :
 
(( مَن کانَ عاقِلاً کانَ لَهُ دِینٌ ، ومَن کانَ لَهُ دِینٌ دَخَلَ الجَنَّةَ ))
 

هر که خردمند باشد ، دیندار است و هر که دیندار باشد به بهشت مى‏رود .




طبقه بندی: رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیه الله خامنه ای
نوشته شده در تاریخ شنبه 87 خرداد 18 توسط صادق | نظر

یکى از مهمترین و لازم‎ترین امور زندگى یک مؤمن ارتباط برقرار کردن با خدا از طریق دعا و نیایش است در زندگى اولیاء خدا دعا جایگاه اساسى و ویژه دارد و بخش مهمى از بهترین اوقات آنها اختصاص به دعا و نیایش دارد.

یکى از مسائل دعا رعایت آداب دعا از جمله زمان دعا است. اولیاء خدا مترصد اوقات بودند و بهترین زمان‎ها را براى دعا انتخاب مى‏نمودند در اینجا به روایتى مى‏پردازیم که یکى از اوقات مناسب براى دعا را فاطمه زهرا علیهاالسلام به ما در قول و عمل معرفى مى‏کنند.

قالت فاطمة الزهرا علیهاالسلام:

سَمِعتُ النَّبىُ صلى الله علیه و آله، انَّ فِى الجُمعةِ لِساعةِ لا یَراقبها رَجل مُسلم یَسال الله عَزّ و جَلّ فیها خیراَ الا اِعطاهُ ایاهُ قالت فقلتُ: یا رسول‏ الله اى ساعة هى؟ قال اِذا تَدلى نِصف عین الشمس لِلغروبِ قال و کانت فاطمة علیهاالسلام تقول لِغلامُها: اَصعد عَلى الضرابِ فاذا رایتُ نِصفَ عینَ الشمس قد تدّلى لِلغروبِ فاعلمنى حتى ادعو. (1)

فاطمه زهرا علیهاالسلام مى‏فرماید: از پیامبر صلى الله علیه و آله شنیدم، در روز جمعه ساعتى است که هیچ مسلمانى مراقب آن نبوده که حاجت خیرى از خداى عزوجل بخواهد مگر آن که حاجت او را برآورده ساخته است. فاطمه علیهاالسلام مى‏گوید عرض کردم یا رسول ‏الله آن چه ساعتى است؟ فرمود: آن هنگامى است که نصف قرص خورشید در موقع غروب پنهان شود. پس از آن فاطمه علیهاالسلام به غلام خود فرمود: بر فراز بام درآى و چون دیدى نصف قرص خورشید در هنگام غروب پنهان شد به من خبر ده تا دعا کنم.





طبقه بندی: رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیه الله خامنه ای
نوشته شده در تاریخ شنبه 87 خرداد 18 توسط صادق | نظر بدهید

یکم: فاطمه علیهاالسلام و خداشناسى

پیامبر گرامى اسلام صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم روزى از فاطمه علیهاالسلام پرسید: از خدا چه درخواستى دارى؟ هم اکنون فرشته وحى در کنار من است و از سوى خداوند پیام آورده که هر حاجتى دارى، برآورده مى‏شود.

فاطمه علیهاالسلام در پاسخ فرمود:

«شَغَلنى عَن مَسألتهُ، لِذةَ خِدمتهِ، لاحاجةَ لى غیرَ النظرَ الى وجهه الکریم.»(1)؛ لذت خدمت او مرا از تمنّا باز داشته است جز به دیدار جمال والاى خدا، نیازى ندارم.

 

دوم: فاطمه علیهاالسلام و پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏

وقتى آیه 63 سوره نور «لا تجعلوا دُعاءَ الرَسولَ کدعاءِ بَعضکُم بَعضاً»؛ نازل گردید، شکوه و عظمت بیشتری در دلم جاى گرفت و پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم را به عنوان «اى پدر!» خطاب نمى‏کردم و مدام یا رسول الله مى‏گفتم.

یکى، دو یا سه بار از من روى برگرداند، سپس رو کرد به من و فرمود: این آیه درباره رفتار تو و بستگانت و فرزندانت نیست، تو از منى و من از تو؛ این آیه درباره آنهاست که بى‏مهرانه و با خشونت و از راه گردن‏کشى با من برخورد کرده‏اند.

تو با واژه «اى پدر» با من سخن بگو، که دل را بهتر زنده مى‏کند و خدا را بیشتر خشنود مى‏سازد.(2)

 

سوم: فاطمه علیهاالسلام و ولایت

قالت فاطمة علیهاالسلام: «انَّ السعیدَ حَق السَعید مَن اَحبَ عَلیّاً فى حَیاتهِ و بعدَ مُوتهِ»(3)؛ سعادتمند راستین کسى است که على علیه‏السلام را در زندگى و پس از مرگ او دوست بدارد.

 

چهارم: فاطمه علیهاالسلام و قرآن

قالت فاطمه علیهاالسلام: «حَبّبَ الّى مِن دنیاکُم ثَلاثَ: تَلاوةَ کتابَ اللهِ والنظرَ فى وجهِ رسول الله و الانفاقِ فى سبیلِ الله»(4) ؛ از دنیاى شما سه چیز را دوست دارم: تلاوت کتاب خدا، نظاره به چهره رسول خدا و بخشش در راه خدا.

 

پنجم: فاطمه علیهاالسلام و قیامت

قالت فاطمه علیهاالسلام: «الویل ثمّ الویل لمن دخل النّار»(5)؛ واى، باز هم واى بر کسى که به آتش جهنّم وارد شود!

 

ششم: فاطمه علیهاالسلام و على علیه‏السلام

وقتى فاطمه علیهاالسلام در بستر بود، روزى گریه کرد، على علیه‏السلام به وى فرمود: همسر گرامى! چرا گریه مى‏کنى؟ فاطمه علیهاالسلام فرمود: به خاطر مشکلاتى که تو پس از من با آن مواجه مى‏شوى؟

على علیه‏السلام فرمود: اشک نریز:

«فَواللهِ انّ ذالک لِصغیرٌ عِندى فِى ذاتِ الله تعالى»(6) ؛ سوگند به خدا! این امور در آستان مقدّس الهى کوچک است.

 

هفتم: فاطمه علیهاالسلام و اخلاص

قالت فاطمة علیهاالسلام: «مَن اَصعدَ الى اللهِ خالصَ عِبادتهِ، اِهبطَ الله الیهِ اَفضلَ مَصلِحتهِ»(7) ؛ هر کس عبادت ناب و خالص خویش را به آسمان بلند الهى ارسال دارد، خداوند بهترین وسیله سامان بخشى را به سوى او خواهد فرستاد.

 

هشتم: فاطمه علیهاالسلام و دین مدارى

قالت فاطمه علیهاالسلام: «فَاتقوا الله حَقّ تقاته، فیما امرکُم و انتهوُا عَمّا نَهاکُم عَنه»(8) ؛ آن چنان که شایسته خداست، نسبت به او تقوا داشته باشید، اوامرش را پاس بدارید و از آنچه نهى فرموده، خوددارى کنید.

 

نهم: فاطمه علیهاالسلام و ایثارگرى

قالت فاطمه علیهاالسلام: «یا بُنىّ الجارَ ثمّ الدّار» (9) ؛ فرزندم! اول، همسایه و سپس اهل خانه.

 

دهم: فاطمه علیهاالسلام و مسأله رهبرى

قالت فاطمه علیهاالسلام: «اشهد الله تعالى لقد سمعته یقول: عَلىّ خَیر مَن اَخلفهِ فیکُم و هُو الامامُ والخلیفةُ بعدى و سبطى و تِسعَةُ مِن صُلب الحسین ائمة ابرار، لئن اتبعتموهم وجدتُموهُم هادین مَهدیّینَ و لئن خالفتُموهُم لِیَکونَ الاختلاف فیکُم الى یَوم القیامةِ»(10) ؛ خدا را گواه مى‏گیرم از پدرم شنیدم که مى‏فرمود: على علیه‏السلام بهترین کسى است که در جمع میان شما مى‏گذارم. او امام و خلیفه پس از من است، او و دو نوه‏ام و نُه تن از تبار حسین علیه‏السلام امامان ابرار هستند؛ که اگر از آنان پیروى کنید، آنان را هدایت کننده و راه یافته خواهید دید و اگر با آنان مخالفت کنید، تا روز قیامت در میان شما اختلاف خواهد بود.





طبقه بندی: رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیه الله خامنه ای
نوشته شده در تاریخ جمعه 87 خرداد 17 توسط صادق | نظر بدهید

ای مضمون آب وآینه ،

            ای نجابت سبز،

                     ای رایحه  صبح ،

خورشید رو به تو نماز می گذارد

          ومهتاب بر بوریای ساده تو به تمنا می نشیند.

                    ای بلندای قامت سپیده !

                           ای مفهوم سبز ولایت !

                                        ای زهره !

                                                     ای زهرا!

   ای صداقت محمد

                  ای زبان علی

                            ای اسطوره مهر

 

سلام بر صورت نیلی

               سلام بر پهلوی شکسته

                      وسلام بر خسوف غمگینانه تو !        
 





طبقه بندی: رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیه الله خامنه ای
نوشته شده در تاریخ جمعه 87 خرداد 17 توسط صادق | نظر بدهید



روز قیام خونین

پانزدهم خرداد، نقطه عطفی است در تاریخ معاصر؛ یادگاری است از پیوند معنوی توده های عظیم مردم کشور ما؛ واکنشی است از احساس عمیق مذهبی ملت ایران؛ نمایشی است ازبه پاخاستن مردمی که می خواستند ظلم و ستم را از بن بر کنند؛ تجسمی است از تاریخ اسلام و درجه ای است برای سنجش فداکاری و از خود گذشتگی انسان هایی که به دنبال آرمان الهی حرکت می کنند. پانزدهم خرداد، روز قیام خونین مردم جان برکفی است که به نام اسلام و برای اسلام به میدان آمدند تا سلطه طاغوتیان را از کشورشان برچینند.

 

دستگیری امام خمینی (ره)

در سحرگاه پانزدهم خرداد سال 1342، دژخیمان رژیم ستم شاهی به خانه امام خمینی رحمة الله یورش بردند. آنها امام را که سه روز پیش از آن، به مناسبت عاشورای حسینی در مدرسه فیضیه، در سخنان کوبنده ای، از جنایات شاه و اربابان آمریکایی و اسرائیلی او پرده برداشته بود، دستگیر و دور از چشم مردم، به زندانی در تهران منتقل کردند. هنوز چند ساعتی از این حادثه نگذشته بود که خیابان های شهر قم، زیرپای مردان و زنان انقلابی – که در اعتراض به رژیم شاه و حمایت از رهبرشان فریاد برآورده بودند – به لرزه درآمد. این صحنه، درآن روز در تهران و چند شهر دیگر نیز به وجود آمد و بدین ترتیب، مردم ایران با این قیام گسترده، نشان دادند که خواستار برقراری حکومت اسلامی و پایان دادن به رژیم ستمشاهی هستند. 

 

قیام پانزدهم خرداد قم

پس از انتشار خبر دستگیری امام (ره) در پانزدهم خرداد 1342، بسیاری از مردم قم، به منزل ایشان رفتند و به اتفاق فرزندشان، حاج آقا مصطفی، در حدود ساعت شش بامداد، به سمت حرم مطهر حضرت معصومه (س) حرکت کردند. پس از مدتی، صحن مطهر و خیابان های اطراف، لبریز از جمعیتی شد که شعار " یا مرگ یا خمینی" را با هیجان شدیدی تکرار می کردند. در همان زمان، علما و مراجع وقت هم با صدور بیانیه هایی، خواستار آزادی فوری حضرت امام (ره) شدند. در حدود ساعت ده صبح، با ورود نیروهای مسلّح برای تقویت نیروهای شهربانی قم، تیراندازی و رگبار مسلسل ها شروع شد و تعداد زیادی از مردم زخمی شده یا به شهادت رسیدند. شدّت تیراندازی به حدّی بود که امکان انتقال زخمی ها و اجساد شهیدان نبود و این کشتار، تا ساعت پنج عصر ادامه یافت.

 

حمام خون در تهران

در پانزدهم خرداد 1342، مردم تهران هم چون سایر شهرها، در اعتراض به دستگیری امام خمینی (ره) به خیابان ها ریختند و قیام خونین خویش را آغاز کردند. سیل خروشان کشاورزان غیور و کفن پوش ورامین، دهقانان کن و نیز مردم جماران به سوی تهران سرازیر شد. انبوه جمعیت بازاری، بار فروش، دانشگاهی و اقشار مختلف مردم، با فریادهای رعد آسای "یا مرگ یا خمینی" و "مرگ بر شاه" تهران را به لرزه درآورد. شاه که در برابر قیام قهر آلود ملٌت، تاج و تخت خود را درحال زوال می دید، با رگبار مسلسل به جنگ ملٌت مظلوم رفت و تهران را در پانزدهم خرداد 1342، به کشتارگاه مخوف و حمام خون تبدیل ساخت.

 

راه پیمایی در سایر شهرها

در روز پانزدهم خرداد 1342، در بیشتر شهرها، درگیری، راه پیمایی، برگزاری جلسات و نیز سخنرانی بر ضد رژیم و اعتراض به دستگیری امام صورت گرفت. در بعضی از شهرها مانند شیراز، تبریز و مشهد، اعتراض از شدٌت و گشتردگی بیشتری برخوردار بود که در اثر این حوادث، تعداد زیادی کشته، مجروح یا زندانی شدند.

 

تلاش رژیم برای تغییر واقعیت

قیام پانزدهم خرداد، جوششی از طرف مردم بود برای درهم کوبیدن رژیم سلطنت و گرچه به سرعت نتیجه قطعی نداد، آثار بسیار باقی گذاشت. از این رو، عوامل رژیم حاکم، به روش های گوناگون کوشیدند با استفاده از همه امکانات و ازجمله رسانه های گروهی، جنبه اسلامی و مردمی را از آن بگیرند و جهت خارجی به آن داده، افکار عمومی را فریب دهند. بنابراین رژیم مدعی شد که عده ای از مردم، برای به دست آوردن پول، به تهاجم بر ضد دولت دست زده اند و گفتند که این پول ها را شخصی به نام "جمال عبدالناصر" فرستاده تا در ایران، توطئه هایی صورت گیرد. البته با همه این تلاش ها و ادعاهای پوچ و بی اساس، شعله قیام پانزدهم خرداد 1342، روز به روز روشن تر می گردید.

 

پانزدهم خرداد در مطبوعات جهان

پس از قیام پانزدهم خرداد 1342، مطبوعات خارجی به صورت های مختلف و با تیترهایی درشت، از این روز نام بردند. برای مثال روزنامه "دی ولت" در شماره 129 خود نوشت: "در تهران، صدها نفر کشته شده اند. دولت عَلَم، حکومت نظامی اعلام کرد. ارتش با تانک و مسلسل، بر ضد طرفداران رهبر مسلمانان، [امام] خمینی که علیه اصلاحات شاه دست به اعتراض زده اند، وارد عمل شد". یا روزنامه "الاهرام" در 16 خرداد نوشت: "دیروز تهران در آتش خشم شعله ور شد... این، شدیدترین تظاهرات ضد شاه بود وهنگامی آغاز شد که رهبر دینی، روح الله خمینی و یاوران او دستگیر گردیدند".

 

انعکاس نهضت پانزدهم خرداد

پس از واقعه پانزدهم خرداد 1342، با وجود سانسورهای شدید دستگاه شاه، خبرهای دستگیری امام خمینی(ره) و قیام 15 خرداد؛ در مدت کوتاهی، تنها در سراسر کشور، که به فراتر از مرزها گسترش یافت و موجی از نفرت و خشم بر ضد شاه به راه افتاد. حوزه های علمیه نجف، کربلا و کاظمین، به حمایت از امام خمینی (ره)، تلگراف هایی به سران کشورهای اسلامی و سازمان های بین المللی مخابره و کشتار پانزدهم خرداد رژیم را به شدٌت محکوم کردند. تمام این جریان ها در حالی صورت می پذیرفت که در مطبوعات کشور هیچ خبری ازحقایق و وقایع منعکس نمی شد.

 

اعتراض شخصیت ها

پس از واقعه خونین پانزدهم خرداد 1342 و کشتار مردم ایران، شخصیت های سیاسی و علمی نقاط  مختلف جهان، با صدور اطلاعیه هایی، مراتب اعتراض خویش را  اعلام می داشتند. از آن جمله می توان به اعلامیه اعتراض آمیز شیخ محمود شلتوت، مفتی و رئیس دانشگاه الازهر مصر اشاره کرد که شش روز پس از قیام پانزدهم خرداد صادر شد. در این بیانیه، دستگیری علما و اهانت به ساحت مقدٌس آنان، داغ ننگی بر پیشانی عالم انسانی معرفی گردیده است. وی طیٌ تلگرافی، خطاب به شاه خواست از تجاوز به حریم روحانیت و علمای اسلام خودداری کند وهر چه زودتر، علمای بازداشت شده را آزاد سازد.

 

آزادی امام امٌت

جنبش پانزده  خرداد، اگرچه واکنش طبیعی مردم مسلمان در برابر مصوٌبات خلاف اسلام رژیم و بازداشت امام خمینی(ره) بود، آزادی فوری ایشان را در برنداشت. از این رو، اعتراض ها از همه نقاط ادامه داشت و سرانجام علمای طراز اوٌل کشور،برای چاره جویی، در تهران اجتماع کردند. رژیم حاکم که از یک پانزده خرداد دیگر بیمناک بود، کوشید آنها را پراکنده سازد و قدمی در راه خواست آنها برندارد. از طرفی مراجع تقلید، اعلامیه ای صادر کردند مبنی بر این که امام خمینی (ره) مجتهد جامع الشرایط و مرجع تقلید است و براساس قانون، از محاکمه و تعرٌض مصون است. سپس با انتشار این مطلب، رژیم خود به خود مجبور شد برای فرو نشاندن نارضایتی های عمومی، امام خمینی را در هجدهم فروردین 1343 آزاد کند.

 

ندای ملکوتی امام

حادثه سترگ پانزدهم خرداد 1342، در اوج اصلاحات دروغین شاه خائن اتفاق افتاد؛ چرا که در آن زمان، اختناقی فراگیر بر ایران سایه افکنده بود. در این جوٌ، ناگهان ندای ملکوتی امام از شهر مقدس قم بلند شد و باافشای نقشه خائنانه شاه، مردم را از آن چه درپشت پرده ها می گذشت، آگاه کرد. آری، امام در ضمن بیدار کردن مردم، آنان را برای قیامی صددرصد اسلامی دعوت کرد و چارچوب قیام را به آنان نشان داد. از این رو در روز پانزده خرداد گروهی از متعهدان و مخلصان که خبر دستگیری امام را شنیدند، قیام خویش را آغاز نمودند و با شعارهای "لااله الا الله" و "یا مرگ یا خمینی" دیگران را از خواب غفلت بیدار و بنیان های انقلابی استوار را پایه ریزی کردند.

 

اسلامی بودن قیام پانزده خرداد

در قیام پانزدهم خرداد 1342، شعارهایی که از حنجره های دردمند ملٌت ایران بلند می شد، صرفاً اسلامی و مذهبی بود و به طور کلٌی حرکت پانزدهم خرداد، به دلیل توهین به اسلام و رهبری اسلام که از هر طرف مورد هجوم قرار گرفته بود، برپاشد. اگر این نهضت خداجویانه مردم در آن روز با آن وسعت به وجود نمی آمد، رژیم ستم شاهی جرأت بیشتری از خود نشان می داد و اساس اسلام را در کشورمان از بین می برد و اهداف اربابان آمریکایی خود را محقق می گرداند.

 

مردمی بودن نهضت پانزده خرداد

قیام پانزدهم خرداد 1342، قیامی کاملاً مردمی بود و تکیه گاهی جز مردم رنج دیده و مظلوم ایران نداشت. اصالت این قیام، در خروش عاشقانی بود که عارفانه در راه رضای معبود خویش، به ندای رهبر دل سوزشان پاسخ مثبت دادند و برای حمایت از آرمان های او، آماده شهادت و جان فشانی شدند. اینان، نه چهره های سیاسی محض  بودند و نه مردمی که برای هواهای نفسانی و مادٌی قیام کرده باشند، بلکه همین مردم پاک دل کوچه و بازار بودند که یک صدا و یک نوا بر ضد ظلم و خیانت رژیم ستم شاهی پهلوی به پا خاستند. به همین دلیل، رژیم شاه سخت به وحشت افتاد و چاره ای جز گلوله باران مردم ندید.

 

پایان افسانه جدایی دین از سیاست

قیام پانزده خرداد، به افسانه جدایی دین از سیاست که بیش از نیم قرن، از سوی استعمارگران رژیم های دست نشانده آنان تبلیغ و ترویج شده بود، پایان داد و جداناپذیری اسلام از سیاست را، برای همگان آشکار کرد و اسلام ناب محمٌدی را از اسلام آمریکایی باز شناسانید. از آن پس، اسلام راستین که تا دیروز جایی در مجامع علمی و روشن فکری نداشت، در میان نسل تحصیل کرده و به ویژه دانشگاهیان راه یافت و گام به گام گسترش پیدا کرد و فعالیت های سیاسی بر پایه اسلام، به عنوان بزرگ ترین جریان سیاسی در ایران اوج گرفت و پیشرفت کرد و زمینه ساز انقلاب اسلامی شد.

 

پانزده خرداد در کلام امام خمینی (ره)

امام خمینی (ره) آن پیر فرزانه انقلاب، درباره روز پانزده خرداد 1342 چنین فرمودند: "روز پانزده خرداد، در عین حال که چون عاشورا، روز عزای عمومی ملٌت مظلوم است، روز حماسه آفرین 15 خرداد، بزرگداشت ارزش های انسانی در طول تاریخ است." ایشان در سخنانی دیگر فرمودند: "قیام پانزده خرداد، اسطوره قدرت ستم شاهی را در هم شکست و افسون ها را باطل کرد. شهادت جوانان رشید و زنان و مردان در آن روز، سدٌ عظیم قدرت شیطانی را از بنیان سست کرد. خون سلحشوران کاخ نشین، کاخ های ستم را درهم کوبید. ملٌت عظیم الشأن با قیام و نثار خون فرزندان عزیز راه قیام را برای نسل های آینده گشود و ناشدنی ها را شدنی کرد".

 

گرمی بخش جان ها

قیام پانزده خرداد سال 1342، جرقٌه ای آتش بار بر خرمن باروت جامعه خفقان گرفته و شب زده ایران افکند و زمینه جنب و جوش و شور و خروش ایثار گرانه و فداکارانه را فراهم کرد. ملٌت ایران با الهام از راه و روند حماسه آفرینان پانزدهم خرداد، به عنوان اسوه های ایثار و شهادت، درس جانبازی، فداکاری و پایداری آموختند، روزهای شور و حماسه فراوانی پدید آوردند و نهضت اسلامی امام بر ضد طاغوت را تداوم بخشیدند. مبارزه پی گیر و مقاومت خستگی ناپذیر ملٌت ایران، از سال 42 تا 57 که به انقلابی اسلامی کشیده شد ریشه در قیام خونین پانزده خرداد داشت و برگرفته از جانبازی های زنان و مردان قهرمان آن روز تاریخی بود.





طبقه بندی: رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیه الله خامنه ای
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 87 خرداد 15 توسط صادق | نظر
نوشته شده در تاریخ دوشنبه 87 خرداد 13 توسط صادق | نظر بدهید
نوشته شده در تاریخ دوشنبه 86 بهمن 15 توسط صادق | نظر
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.