تقدیم به تشنگان حقیقت
علیرضا فداکار؛ معاون ستاد بازسازی عتبات عالیات طی گفتگویی با اشاره به سفر چند سال پیش خود به عتبات پس از سقوط صدام و زیارت سرداب حرم حضرت اباالفضلالعباس(ع) اظهار داشت: بنده در سال 82 و تقریبا 6 ماه پس از سقوط صدام به سرداب حرم حضرت مشرف شدم.
وی افزود: علت اینکه برخی از حرمهای مطهر ائمه(ع) دارای سرداب هستند به این خاطر است که به مرور زمان، زمینهای اطراف حرم به خاطر ساخت و سازها، گذر زمان، وزش باد و شرایط جوی از سطح حرم بالاتر آمده است و به این دلیل سرداب ایجاد شده است به طور مثال در نجف اشرف علت اینکه حرم حضرت امیرالمؤمنین(ع) سرداب ندارد به این خاطر است که حرم حضرت در بالاترین نقطه شهر واقع شده اما در کربلای معلی، حرم حضرت سیدالشهدا و حرم حضرت اباالفضلالعباس(ع) در گودی واقع شده است.
فداکار خاطرنشان کرد: اما سرداب حرم حضرت اباالفضلالعباس(ع) حدودا 4 متر پایینتر از سطح حرم قرار دارد و ما به اتفاق شیخ مهدی کربلایی، امام جمعه حرم امام حسین(ع) به این سرداب مطهر وارد شدیم و در واقع تا پیش از این تاریخ، سرداب حرم حضرت کاملا قفل بود و کسی اجازه ورود به آن را نداشت.
معاون ستاد بازسازی عتبات عالیات یادآور شد: در سرداب حرم حضرت اباالفضل(ع) چیزهایی دیدم که برایم آن روز را بعنوان شیرینترین و زیباترین روز طول عمرم رقم زد. فداکار در توضیح مشخصات سرداب حرم حضرت اباالفضلالعباس(ع) گفت: پس از آنکه از صحن حرم وارد رواق میشوید در ادامه شما وارد محدوده گنبدخانه میشوید که میتوان همین رواقها را در قسمت سرداب نیز در نظر گرفت که با عرض 1.5 متر در 2 متر به صورت گنبدی پوشانده شده و قسمت پایین پای حضرت مسیری دارد که وارد محوطه گنبد خانه در قسمت سرداب میشود.
معاون ستاد بازسازی عتبات عالیات افزود: در داخل سرداب وقتی به قسمت زیر گنبدخانه رسیدیم، بخشی بود که تا ارتفاع کمر به داخل آب رفتیم؛ در واقع محوطه داخل سرداب حرم حضرت تا ارتفاع حدود یک متر و 10 سانت در آب قرار دارد و این قسمت از سرداب به گونهای ساخته شده که یک نفر بیشتر نمیتواند از آن عبور کند. وی ادامه داد: پس از ورود به این قسمت از سرداب، شیخ مهدی کربلایی در جلو حرکت میکرد و من پشت سر او تا که به قبر مطهر حضرت اباالفضلالعباس(ع) رسیدیم.
فداکار تصریح کرد: وقتی به قبر مطهر حضرت در سرداب رسیدیم، من دست خود را به داخل آبی بردم که بر روی قبر مطهر حضرت ایستاده بود و جرعهای از این آب نوشیدم، تا ارتفاع حدود 10 سانت بر روی قبر مطهر حضرت آب ایستاده بود و به تمام مقدسات قسم تا آن لحظه از عمرم آبی گواراتر و زلالتر از این آب ندیده و ننوشیده بودم.
وی گفت: در آن لحظاتی که در داخل سرداب حرم حضرت اباالفضلالعباس(ع) در حرکت بودیم کسی متوجه حال خود نبود و و با حرکتمان، آب موج برمیداشت؛ در آن لحظات این احساس به من دست داد که این آب در اطراف قبر به حضرت اباالفضل(ع) التماس میکند و اگر روزی پردهها کنار رود، حقایق بزرگی مشخص میشود، بواسطه این آب بود که حضرت اباالفضلالعباس(ع) ساقی طفلان عطشان حرم در کربلا ناامید شد و تصور میکنم که خداوند اینگونه مقدر کرده این آب باید برای سالیان سال همینطور دور قبر مطهر حضرت عباس(ع) دور بزند و در آن لحظه تنها چیزی که از ذهنمان میگذشت این بود که آب در حال التماس کردن به حضرت است.
فداکار با بیان این نکته که در زمانی که به داخل سرداب حرم حضرت اباالفضل(ع) رفته بودم زمستان بود، گفت: البته ممکن است که در فصل تابستان یا زمستان مقداری از سطح آب داخل سرداب تغییر کند و زمانیکه در داخل سرداب حرکت میکنیم آب به ارتعاش درمیآید و این تصور ایجاد میشود که آب در حال حرکت است اما در واقع این آب ساکن است و طبق قانون طبیعت اگر آب برای مدت کوتاهی در جایی راکد و ساکن باقی بماند، سبزه میزند و طعم و بو میگیرد و امکان استفاده از آن نیست اما آب سرداب حرم حضرت اباالفضلالعباس(ع) زلالترین، شفافترین و گواراترین آب این عالم است.
وی با بیان این نکته که سرداب حرم حضرت اباالفضلالعباس(ع) به حرم امام حسین(ع) راه ندارد و در گذشته حرم حضرت سیدالشهدا(ع) دارای سرداب بوده که به مرور زمان این سرداب پر شده است، افزود: در حال حاضر مجددا سرداب حرم حضرت اباالفضلالعباس(ع) از قسمت گنبدخانه بسته شده و دیگر کسی حق ورود به این سرداب را ندارد؛ در گذشته آب سرداب حرم حضرت اباالفضل(ع) برای تبرک در اختیار زائران قرار میگرفت اما هماکنون این کار نیز متوقف شده است.
معاون اجرایی ستاد بازسازی عتبات عالیات خاطرنشان کرد: زمانی این مسئله مطرح شده بود که آب سرداب حرم حضرت اباالفضل(ع) را به خاطر احتمال زیانی که میتواند برای بنای حرم داشته باشد قطع و خشک کنند اما این احتمال مطرح شد که اگر این آب قطع شود لایهای که خشک میشود ترک برمیدارد و شاید همین عامل باعث شود که رواقهای حرم نیز ترک بخورند و بنای ساختمان حرم حضرت با این آب سازگار شده است و به این دلیل بود که چنین کاری انجام نشد.
وی با اشاره به قرار گرفتن بنای حرم حضرتاباالفضلالعباس بر روی این سرداب و آبی که همیشه در سرداب حضرت وجود دارد، خاطرنشان کرد: قطعا ساختمان و بنایی که بر روی آب بنا شده باشد پس از گذشت مدت زمانی تخریب میشود و از بین میرود اما بنای حرم حضرت اباالفضلالعباس(ع) از همان ابتدا بر روی این سرداب و آب بنا شده و این امر تأثیری بر روی استحکام حرم حضرت نداشته است؛ بسیاری از کموکیف این امر روشن نیست که این موضوع چیزی جز معجزه نمیتواند باشد.
منبع:مشرق نیوز
طبقه بندی: آب، کربلا، حضرت ابالفضل، abbas، abalfazl، ابوفاضل، ابالفضل، حضرت عباس، سرداب، حرم حضرت عباس، عباس، عباس ابن علی، قبر حضرت عباس
تقدیم به همه عاشقان حضرت ابالفضل عباس ابن علی علیه السلام
عبّاس بن على علیهالسلام پرچمدار لشکر امام حسین علیهالسلام بود. هنگامى که دید تمام یاران و برادران و عموزادگان شربت شهادت نوشیدند، گریست و به شوق دیدار پروردگار جلو آمد و پرچم را بر گرفت و از برادرش امام حسین علیه السلام اجازه میدان خواست.
امام علیهالسلام (که از فراق برادر سخت ناراحت بود) به سختى گریست به گونهاى که محاسن شریفش از اشک دیدگانش، تر شد، و فرمود: «یا أَخی کُنْتَ الْعَلامَةَ مِنْ عَسْکَری وَ مُجْمِعَ عَدَدِنا، فَإِذا أَنْتَ غَدَوْتَ یَؤُلُ جَمْعُنا إِلَى الشِّتاتِ، وَ عِمارَتُنا تَنْبَعِثُ إِلَى الْخَرابِ»
برادر جان! تو نشانه (شکوه و عظمت و) برپایى سپاه من و محور پیوستگى نفرات ما هستى. اگر تو بروى (و شهید شوى)، جمعیّت ما پراکنده، و ویران مىشود.
عبّاس علیهالسلام عرض کرد: «فِداکَ رُوحُ أَخیکَ یا سَیِّدی! قَدْ ضاقَ صَدْری مِنْ حَیاةِ الدُّنْیا، وَ أُریدُ أَخْذَ الثَّارِ مِنْ هؤُلاءِ الْمُنافِقِینَ»
جان برادرت فدایت، اى سرورم! سینهام از زندگانى دنیا به تنگ آمده است، مىخواهم از این منافقان انتقام (آن خونهاى پاک را) بگیرم.
امام علیهالسلام فرمود: «إِذا غَدَوْتَ إِلَى الْجِهادِ فَاطْلُبْ لِهؤُلاءِ الْأَطْفالِ قَلیلًا مِنَ الْماءِ»
اینک که آهنگ میدان دارى براى این کودکان، آبى تهیّه کن.
حضرت عبّاس علیهالسلام رهسپار میدان شد و آنان را موعظه کرد و از عذاب خدا ترساند، ولى اثرى نبخشید.
به نزد برادرش بازگشت و ماجرا را گزارش داد، که ناگهان صداى العطش کودکان به گوشش رسید، بى درنگ بر اسب شد و نیزه و مشک را برداشت و به سوى فرات روانه شد.
چهار هزار تن از مأموران فرات، آن حضرت را محاصره کردند و هدف نیزهها قرار دادند ولى آن حضرت دلاورانه لشکر دشمن را شکافت و هشتاد نفر از آنان را به خاک هلاکت افکند و وارد فرات شد.
«فَلَمَّا أَرادَ أَنْ یَشْرَبَ غُرْفَةً مِنَ الْماءِ ذَکَرَ عَطَشَ الْحُسَیْنِ وَأَهْلِ بَیْتِهِ فَرَضَّ الْماءَ وَمَلَأَ الْقِرْبَةَ»
هنگامى که خواست مقدارى آب بیاشامد تشنگى امام حسین علیهالسلام و اهلبیتش را به خاطر آورد، آب را روى آب ریخت، مشکش را پر کرد. (بحارالانوار علامه مجلسی، ج 45 ص 41)
آنگاه مشک را بر دوش راست خود نهاد و به سوى خیمه رهسپار شد و چنین گفت:
یا نَفْسُ مِنْ بَعْدِ الْحُسَیْنِ هُونِی / وَبَعْدَهُ لا کُنْتِ أَنْ تَکُونِی
هذا حُسَیْنٌ وارِدُ الْمَنُونِ / وَتَشْرَبینَ بارِدَ الْمَعینِ
هَیْهاتُ ما هذا فِعالُ دینِی / وَلا فِعالُ صادِقِ الْیَقینِ
«اى نفس (عباس)! زندگى پس از حسین علیهالسلام خوارى و ذلت است، مبادا پس از او زنده بمانى.
این حسین است که شربت مرگ مىنوشد و تو مىخواهى آب سرد و گوارا بنوشى؟!
هیهات! چنین کردارى، از آیین من نیست و نه کردار شخص راست باور.
سپاه خون آشام ابن سعد اطرافش را گرفتند. عباس دلیرانه در آن میان حمله مىکرد و این رجز را مىخواند:
لا أَرْهَبُ الْمَوْتَ إِذَا الْمَوْتُ رَقا / حَتَّى أُوارى فِی الْمَصالیتِ لَقا
نَفْسِی لِسِبْطِ الْمُصْطَفى الطُّهْرِ وَقا / إِنِّی انَا الْعَبَّاسُ اغْدُو بِالسَّقا
وَلا أَخافُ الشَّرَّ یَوْمَ الْمُلْتَقى
هنگامى که مرگ فرا رسید، مرا از آن باکى نیست، تا آن هنگام که شمشیرها مرا در خاک افکنند.
من جانم را سپر فرزند زاده پیامبر پاکیزه خوى قرار دادهام، من همان عباسم که سمت سقائى دارم، و از سختىِ نبرد، واهمهاى ندارم. (اعیان الشیعه، ج 1 ص 608 ؛ و نگاه شود به: مناقب ابن شهر آشوب، ج 4 ص 117 و بحارالانوار ج 45 ص 40)
دشمن خود را باخته بود، توانِ مقابله رویارو با آن حضرت را نداشت، لذا پشت درختها کمین کرده بودند. «نوفل ازرق» دست راست قمر بنىهاشم را قطع نمود و آن جناب مشک را به دوش چپ نهاد و پرچم و شمشیر را به دست چپ گرفت و این رجز را خواند:
وَاللَّهِ إنْ قَطَعْتُمُ یَمینی / إِنِّی أُحامِی أَبَداً عَنْ دینِی
وَ عَنْ إِمامٍ صادِقِ الْیَقینِ / نَجْلِ الْنَّبِیِّ الطَّاهِرِ الْأَمینِ
به خدا سوگند! اگر چه دست راستم را قطع نمودید، ولى من پیوسته از دینم حمایت مىکنم و از امامى صادق الایمان که فرزند پیامبر پاک و امین است، حمایت مىکنم.
آنگاه «نوفل ارزق» و «حکیم بن طفیل» از کمینگاه بر آن حضرت حمله کردند و دست چپ او را از بدن جدا کردند. آن حضرت پرچم را به سینه خود چسبانید و این رجز را خواند:
یا نَفْسُ لا تَخْشَ مِنَ الْکُفَّارِ / وَأَبْشِری بِرَحْمَةِ الْجَبَّارِ
مَعَ النَّبِیِّ السَّیِّدِ الُمخْتارِ / قَدْ قَطَعُوا بِبَغْیِهِمْ یَسارِی
فَأَصْلِهِمْ یا رَبِّ حَرَّ النَّار
اى نفس! از کفار هراسى نداشته باش، تو را بشارت باد بر رحمت خداوند جبران کننده و هم نشینى با پیامبر بزرگ و برگزیده. اینان دست چپم را به ستم قطع کردند، خدایا حرارت آتش را به آنان بچشان. (مناقب ابن شهر آشوب، ج 4 ص 117 و بحارالانوار، ج 45 ص 40)
آنگاه، مشک را به دندان گرفت، چیزى نگذشت که تیرى بر مشک اصابت کرد و آبهاى آن فرو ریخت.
تیر دیگرى بر سینه مبارکش اصابت کرد و بعضى نوشتهاند تیرى بر چشم حضرت نشست و مردى از قبیله تمیم با عمود آهنین بر فرق مبارکش زد که از اسب به زمین افتاد. «وَنادى بِأعْلى صَوْتِهِ: أَدْرِکْنی یا أَخِی» با صداى بلند فریاد زد: برادر مرا دریاب. (ابصار العین، ص 30)
هنگامى که امام حسین علیهالسلام بر بالینش رسید وى را شهید دید، پس گریست.
همچنین نقل شده است: هنگامى که عباس علیهالسلام شهید شد امام حسین علیهالسلام فرمود: «الْانَ إِنْکَسَرَ ظَهْری وَقَلَّتْ حِیلَتی» اینک کمرم شکست و راه چاره بر من محدود شد.
آنگاه گریست و این اشعار را خواند:
تَعَدَّیْتُمْ یا شَرَّ قَوْمٍ بِبَغْیِکُمْ / وَ خالَفْتُمْ دینَ النَّبِىِّ مُحَمَّدٍ
أَما کانَ خَیْرُ الرُّسُلِ أوْصاکُمْ بِنا / أَما نَحْنُ مِنْ نَجْلِ النَّبِىِّ المُسَدَّدِ
أما کانَتِ الزَّهْراءُ أُمّی دُونَکُمْ / أما کانَ مِنْ خَیْرِ الْبَرِیَّةِ أحْمَدَ
لُعِنْتُمْ وَ أُخْزیتُمْ بِما قَدْ جَنَیْتُمْ / فسَوْفَ تَلاقُوا حَرَّ نارٍ تُوَقَّدُ
اى بدترین مردم! با ستمکارى خویش بر ما تعدّى کردید، و با آیین پیامبر خدا محمّد صلى الله علیه و آله مخالفت ورزیدید.
آیا بهترین پیامبر، سفارش ما را به شما نکرده بود؟ آیا ما از نسل پیامبر راستین نیستیم؟
آیا جز این است که حضرت زهرا علیهاالسلام مادر من است نه شما؟ آیا او از نسل بهترین انسانها نبود؟
به سبب جنایتى که مرتکب شدید ملعون و خوار گشتید، و به زودى گرفتار آتش شعلهور الهى خواهید شد.
(مناقب ابن شهر آشوب، ج 4 ص 117 ؛ بحارالانوار، ج 45 ص 40 ؛ عاشورا ریشهها، انگیزهها، رویدادها، پیامدها، ص 493)
منبع: مشرق نیوز
طبقه بندی: محرم، تاسوعا، مقتل، آب، حضرت عباس(ع)، حضرت ابالفضل، نهم محرم، abbas، abalfazl، aboo fazel، ابوفاضل، ابالفضل، امام حسین (ع)، فرات
ای که خورشید زند بوسه به خاکت ز ادب |
ز فروغ تو کند جلوهگری ماه به شب |
تویی آن گل که ز پیدایش گلزار وجود |
بلبلان یکسره خوانند به نام تو خُطَب |
نیست در آینة ذات تو جز نور خدا |
نیست در چهرة تابان تو جز جلوة رب |
آیت صولت و مردانگی و شرم و وقار |
مظهر عزّت و آزادگی و فضل و ادب |
نور حق، ماه بنیهاشم و شمع شهدا |
میوة باغ علی، میرشجاعان عرب |
منبع جود و عطا، مظهر اخلاص و صفا |
زادة شیرخدا ، خسرو فرخنده نسب |
نظر لطف و عنایت زمن ای شاه مپوش |
که مرا جان به هوای تو رسیده است به لب |
نکند عاشق کوی تو تمنّای بهشت |
کز حریمت دل افسردة ما یافت طرب |
در ره عشق «رسا» هر که به مطلوب رسید |
دگر از دامن جانان نکشد دست طلب |
قاسم رسا
ذکر عباس (ع)<\/h3>
باز از میخانه دل بویی شنید |
گوشش از مستان هیاهویی شنید |
دوستان را رفت ذکر از دوستان |
پیل را یاد آمد از هندوستان |
ای صبا، ای عندلیب کوی عشق |
ای تو طوطیّ حقیقتگوی عشق |
ای هُمای سِدرِه و طوبینشین |
ای بساط قرب را روحالأمین |
ای به فرق عارفان کرده گذار |
ای به چشم پاک بینان رهسپار |
رو به سوی کوی اصحاب کریم |
باش طائف اندر آن والا حریم |
در گشودندت گر اخوان از وفا |
راه اگر جستی در آن دارالصفا، |
شو در آن دارالصفا رَطبُ اللّسان |
همطریقان را سلام از من رسان |
خاصه، آن بزم محبّان را حبیب |
گلشن اهل صفا را عندلیب |
اصفهان را عندلیب گلشن اوست |
در اخوّت گشته مخصوص من اوست |
گوی ای جنّت به جستجویتان |
تشنه لب کوثر به خاک کویتان |
دستی این دستِ ز کار افتاده را |
همّتی این یار بار افتاده را |
تا که بر منزل رساند بار را |
پُر کند (گنجینهالأسرار) را |
شوری اندر زمرة ناس آورم |
در میان، ذکری ز عبّاس آورم |
نیست صاحب همّتی در نشأتین |
همقدم عبّاس را، بعد از حسین |
در هواداری آن شاهِ اَلَست |
جمله را یک دست بود، او را دو دست! |
عمان سامان
طبقه بندی: ماه
توسل به باب الحوائج عباس بن علی علیهماالسلام به چند طریق مختلف انجام می شود:
طریق اول:<\/h2>توسل جوینده ابتدا باید چهار شب چهارشنبهای را برگزیند که دو شب چهارشنبه آن در نیمه دوم ماه قمری واقع شده باشد و دو شب چهارشنبه دیگر( یعنی چهارشنبه سوم و چهارم) در نیمه اول ماه بعدی قرار داشته باشد که به چهارده روزه اول ماه بعدی میرسد. عدد چهار برای این است که نام مبارک حضرت عباس(ع) دارای چهار حرف است (ع ب ا س).
سپس در هر شب چهارشنبه به تعداد یک صد و سی و سه بار سوره مبارکه " قدر" را با اخلاص قرائت کند، به طوری که کلمه آخرین این آیه مبارکه، که به ( مطلع الفجر) ختم میشود، درست در آخرین لحظه پایان نیمه شب و آغاز بامداد ادا شود.
برای این منظور میتواند آخرین باری که سوره مبارکه (قدر) را می خواند، کلمه مطلع الفجر را نخواند تا لحظه پایان نیمه شب و آغاز بامداد برسد.
شب چهارشنبه چهارم در حدود شب چهارده ماه قمری است که با نام مبارک قمر بنی هاشم قرابت دارد. ظهور ارتباط تحت هر نام که باشد به اذن خداوند دانا و مقام حضرت مولی اباالفضل العباس(ع) در این شب انجام خواهد گرفت.
طریق دوم:<\/h2> گویند فرد حاجتمند در میان نماز مغرب و عشاء دو رکعت نماز حاجت به جای آورد در همان شب این ختم را شروع کند که منسوب به جناب ابی الفضل العباس(ع) است و تا چهل و یک شب به انجام رساند و بدون تغییر وقت ادامه دهد، ولی خواندن را در شب آخر گرو نگه دارد تا وقتی که حاجت روا شود و بعد، آن را نیز بخواند و ختم چنین است: ( یا من یجیب المضطرّ إذا دعاه و یکشف السوء یا ربّ یا ربّ یا ربّ یا عبّاس بن علی بن ابی طالب الامان الامان الامان، ادرکنی ادرکنی ادرکنی.)
ذکر هر یک از کلمات ( الامان) و ( ادرکنی) را تکرار کند نا نفس قطع شود، ان شاءالله تعالی به مقصود میرسد.
طریق سوم:<\/h2> دیگر از طریق توسل به آن حضرت، زیارت آن حضرت است که بنا به مضمون روایات عدیده وسیله تقرب به خداوند و آمرزش گناهان و انجام مطالب و روا شدن حاجات اهل ایمان است؛ چنانچه به روایت منقول از مصباح الزائرین ابن طاووس وارد شده است و از جمله اعمال زیارت شریفه این است که دو رکعت نماز زیارت به جا آورد و بعد از آن زیارت نامه حضرت ابوالفضل العباس(ع) را که در مفاتیح الجنان است بخواند.
طریق چهارم:<\/h2>از جمله ختمهای مجرب برای حوائج بزرگ و ادای دین آن است که: شب جمعه غسل نماید – شب های بعد، غسل کردن ضرورتی ندارد- پس در شب اول که همان شب جمعه است و شب های دیگر هر شب هزار مرتبه بگوید:
اللهم صل علی محمد و آل محمد.
شب شنبه: اللهم صل علی امیرالمؤمنین.
شب یکشنبه: اللهم صلّ علی فاطمة.
شب دوشنبه: اللهم صلّ علی الحسن.
شب سه شنبه: اللهم صلّ علی الحسین.
شب چهارشنبه: اللهم صل علی علی بن الحسین.
شب پنجشنبه: اللهم صل علی محمد بن علی.
شب جمعه دوم: اللهم صلّ علی جعفر بن محمد.
شب شنبه: اللهم صلّ علی موسی بن جعفر.
شب یکشنبه: اللهم صلّ علی علی بن موسی.
شب دوشنبه: اللهم صلّ علی محمد بن علی.
شب سه شنبه: اللهم صلّ علی علی بن محمد.
شب چهارشنبه: اللهم صلّ علی الحسن بن علی.
شب پنجشنبه: اللهم صلّ علی الحجة بن الحسن.
شب جمعه سوم: اللهم صلّ علی العباس الشهید.
به این ترتیب دو هفته طول میکشد.
طریق پنجم:<\/h2> کیفیت توسل به ذیل عنایت حضرت قمر بنیهاشم (ع): شب چهارشنبه دو رکعت نماز بخواند و بعد از نماز 133 بار بگوید:
یا کاشف الکرب عن وجه الحسین علیه السلام
اکشف کربی بحق اخیک الحسین علیه السلام
و هفت شب چهارشنبه صد مرتبه بگوید:
ای ماه بنیهاشم خورشید لقا عباس | |
ای نور دل حیدر شمع شهدا عباس | |
از محنت و درد و غم ما رو به تو آوردیم | |
دست من بی کس گیر از بهر خدا عباس |
طریق ششم:<\/h2> عباس در حروف ابجد مطابق با عدد 133 است. به تجربه رسیده که اگر کسی برای برآورده شدن حاجت و رفع گرفتاری، بعد از نماز روز جمعه، 133 مرتبه با امید بگوید: « یا کاشف َالکربعن وَجه الحسین، ِاکشف لی کربی بحق اخیک الحسین (ع)» حاجت او برآورده و گرفتاریش برطرف میشود.
طریق هفتم:<\/h2> اشخاصی که در بیابان تشنه و در معرض هلاکند، توسّل جستن به ابی القربه « یا اباالقربة» موثر است و بدین وسیله رفع تشنگی از آنان می شود. این امر نیز تجربه شده است.
طریق هشتم:<\/h2> جندی مرحوم بیر در کتاب شریف کبریت احمر می نویسد: در سفر عتبات عالیات در عالم رؤیا دیدم اگر کسی بگوید:«عبدالله اباالفضل دَخیلُک» حاجت او برآورده شود. پس از آن این حقیر مکرّر به آن عمل کردم و حوائج مهم و بزرگی برآورده شد.
طریق نهم:<\/h2> به تجربه رسیده است که نذر برای امّالبنین (ع) و اطعام مستمندان به نام اباالفضل (ع)، برای برآورده شدن حاجت مؤثر است.
طریق دهم:<\/h2> از مرحوم آیةالله العظمی آقای حاج سیّد محمود حسینی شاهرودی « قدسسره» نقل شده است که فرموده بود: من در مشکلات، صد مرتبه صلوات برای مادر حضرت اباالفضل العبّاس(ع)، ام البنین میفرستم.
طریق یازدهم:<\/h2> چهار شب جمعه، ده مرتبه سوره یس، بدین طریق: شب جمعه اول سه مرتبه ؛ شب جمعه دوم سه مرتبه؛ شب جمعه سوم سه مرتبه: شب جمعه چهارم، یک مرتبه سوره " یس" به نیابت از حضرت ابوالفضل العبّاس (ع) و هدیه برای مادرش امّالبنین بخواند، ان شاءالله حاجت روا گردد.
طریق دوازدهم:<\/h2> یکی از ختم های مجرب راجع به حضرات چهارده معصوم (ع) و جناب حضرت اباالفضل (ع) را بدین منوال گفتهاند: به نیّت قربت مطلقه دو رکعت نماز حاجت بخواند و هزار و چهارصد مرتبه ذکر صلوات هدیه چهارده معصوم (ع) بخواند و صد مرتبه نیز هدیه به پیشگاه حضرت اباالفضل العبّاس (ع)، که ابوّاب درگاه آل محمّد (ع) و باب ولایت است، بفرستند و حاجت خود را بطلبند، ان شاءالله تعالی روا میشود.
طریق سیزدهم:<\/h2> بین نماز مغرب وعشاء، دو رکعت نماز حاجت بخواند تا چهل و یک شب، و توسل به کثیرالبرکات حضرت ابوالفضل العباس (ع) جوید، بدین طریق: بعد از نماز، اول ذکر شریف صلوات، و سپس کلمات زیر با توجه کامل خوانده شود ( ضمناًچهل شب که تمام شد، باید یک شب آخر از چهل شب را گرو نگاه دارد، تا وقتی که حاجت برآورده شد، آنگاه به جا آورد.) کلمات مزبور این است:« یامَن یجیب المضطرَّ اذا دعاه و َ یکشف السوء یا رب یا رب یا رب یاعباس بن علی بن ابی طالب الامان الامان الامان، ادرکنی ادرکنی ادرکنی.»
جملات آخر را تکرار نماید تا نفس قطع شود؛ ان شاءالله حاجت روا میشود.
طریق چهاردهم:<\/h2>مؤلف « مکین الاساس» آورده است: ثقهای خبر داد مرا که حاجت مهمی داشتم. از پیره زال جدّه خود شنیده بودم که هر گاه کسی برای قضای حاجتش، هفت شب چهارشنبه متوسّل به حضرت عبّاس شود و در هر یک از شبهای مزبور صد مرتبه ذکر زیر را بخواند، حاجت او به شکل غیر عادی برآورده خواهد شد. و آن این است:
ای ماه بنی هاشم، خورشید لقا عبّاس | |
ای نور دل حیدر، شمع شهدا عبّاس | |
از درد و غم ایام ما رو به تو آوردیم | |
دست من مسکین گیر از بهر خدا عباس |
نظیر این توسّل را مرحوم حاجی میرزا حسین تهرانی و حاجی میرزا خلیل ( از علمای زاهد عصر مشروطه) عمل کرده بودند، درد پای ایشان فوراً ساکت شده و دیگر عود نکرده بود.
طریق پانزدهم:<\/h2> یکی از مؤثقین محترم که سالهای متمادی مجاور کربلا بود، در شب یکشنبه ربیع الثانی 1414 ِ در حرم مطهّر کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (ع) نقل کردند:
صاحب کتاب معالی السبطین، مرحوم شیخ مهدی مازندرانی سال 1358 هجری قمری در کربلا ایام ماه مبارک رمضان در چند منبر میرفت و آخرین منبرش در وصف حضرت ابوالفضل العبّاس بود. مرحوم مازندرانی یک شب فرمودند: هر کس فردا شب به اینجا یعنی به روضه حضرت ابوالفضل العبّاس(ع) بیاید، تحفهای به او خواهم داد. فردا شب ما نیز در آن مجلس حاضر شدیم.
ایشان، توسل و ختمی برای حضرت ابوالفضل العبّاس (ع) نقل کرد که انجام آن وقت معیّن و ساعت و روز مشخصی ندارد. طریقه ختم را این طور بیان فرمودند: ابتدا 133 مرتبه صلوات بفرستید « اللهم صلّ علی محمد و آل محمد» نیز 133 مرتبه بگویید: « یا عباس، یا عباس» و بعد از آن مجدداً 133 مرتبه بگویید: « اللهم صل علی محمد و آل محمد». و این عمل را هر روز انجام دهید تا حاجتتان برآورده شود.
ناقل مطلب افزودند: من برای برآمدن حاجتی، بعد از اتمام ماه رمضان مزبور، از همان روز اول شوال این ختم را شروع کردم ؛ روز هشتم شوال حاجتم برآورده شد. خواسته من این بود: من درکربلا بودم و مادرم در ایران به سر میبرد و می خواستم وی نیز به کربلا بیاید. حضرت عباس (ع) عنایت فرمودند و حاجتم ـ آمدن مادر به کربلا ـ روا شد.
طریق شانزدهم:<\/h2>در کتابخانه مرحوم آیة الله العظمی آقای حاج سیّد محمد رضا گلپایگانی «ره» خطّی از بیاض، موجود است که طریقه ختم و توسّل به حضرت عباس (ع) را این چنین نوشته است:
از شب جمعه یا شب دوشنبه، قبل از نماز صبح شروع کند که تا وقت نماز صبح تمام شود، دوازده روز، وهر روز یک صد و سی وسه مرتبه بخواند:
ای ماه بنی هاشم، خورشید لقا عبّاس | |
ای نور دل حیدر، شمع شهدا عبّاس | |
از درد و غم ایام ما رو به تو آوردیم | |
دست من مسکین گیر از بهر خدا عباس |
طریق هفدهم:<\/h2> آیة الله سیّد نورالدین میلانی فرمودند: مرحوم آیة الله آقای سیّد محمد رضا بروجردی «قدسسره» از علمای بزرگ حوزه علمیه کربلا بودند که اخیراً در مشهد مقدس در جوار حرم مطهر حضرت ثامنالائمّه علی بن موسی الرضا ـ علیه آلاف التحیة والثناء ـ سکنا گزیده بودند. ایشان در عداد مراجع یاد میشد ولی عمرش وفا نکرد.
مرحوم بروجردی، آن زمان که در کربلا ساکن بودند، برای آشتی و حسن رفتار بین عیال و مادرشان به حضرت اباالفضلالعبّاس (ع) متوسّل میشوند و نتیجه خوبی می گیرند، به طوری که صفا و صمیمیت کامل بین همسر و مادر ایشان برقرار میگردد.
توسّل ایشان به این نحو بوده است: طبق مشهور 133 بار به عدد نام حضرت اباالفضل العبّاس(ع)، ذکر ذیل را گفتند: " یا کاشف الکرب عن وجه الحسین، اکشف کربی بحق اخیک الحسین (ع)."
طریق هجدهم:<\/h2>مرحوم اصفهانی، استاد مرحوم پدرم، آیة الله العظمی آقای سیّد محمّد هادی میلانی « قدس سره» بودند و منزل ما زیاد تشریف میآوردند. نقل کردهاند که مرحوم آیة الله شیخ محمّد حسین اصفهانی ( معروف به کمپانی) « قدس سره» می فرمودند: این ذکر، صحیحش این است: « یا کاشف الکرب عن وجه اخیک الحسین (ع)، اکشف کربی بوجه اخیک الحسین (ع).»
بروز کرامت در « وادی البکا»<\/h2>در دیوان ملا عبّاس شوشتری، متخلص به شباب ( چاپ 1312) آمده است:
چون سال هزار و سیصد و نه از هجرت ختم انبیا شد
هنگام زوال روز عاشور کز غم قد آسمان دوتا شد
از بهر زیارتی که آن روزمخصوص شهید کربلا شد
از شیعه جماعتی در اینجا مشغول زیارت و بکا شد
درحین زیارت، ازهمین کوه اظهار کرامتی به ما شد
از وی قطرات خون پدیداردر ماتم سبط مصطفی شد
یک قطره نه، بل هزار قطره یک جا نه، بل هزار جا شد
زین کوه گذشته بود خونینهر سنگی از این زمین جدا شد
شک نیست که در چنین مقامی گر از حق اجابت دعا شد
این رتبه چه دیده شد از این کوه در وی بنیان این بنا شد
بگریست چو خون به شاه مظلوم موسوم به وادی البکا شد
این واقعه بر(شباب) و احباب گر کشف شد از ره صفا شد
نذر قرآن برای حضرت ابوالفضل العباس قمر بنی هاشم(ع)<\/h2>صاحب گنجینه دانشمندان در حالات مرحوم سید محمد علی دزفولی متوفی ماه رجب سال 1333 قمری می نویسد:
ایشان از اول طلوع آفتاب تا مقداری از بعد از ظهر، یک قرآن ختم میکرد و پس از آن فریضه ظهر را انجام میداد. وی از اول ماه رجب تا پانزدهم، پانزده قرآن میکرد که پانزدهمین آن را هدیه به محضر حضرت ابوالفضل العباس (ع) و باقی آنها هدیه به پیشگاه چهارده معصوم ( صلوات الله علیهم اجمعین) بود.
در روز شانزدهم ماه رجب پس از ختمهای قرآن کریم، مرحوم آیةالله آقا سید ابراهیم غفاری که از مجتهدین و مراجع دزفول در عصر خود بود، به عنوان عیادت و ملاقات مرحوم آقا سید محمدعلی دزفولی تشریف آورد و اظهار داشت که من، امروز تصمیم ملاقات نداشتم اما فلان زن علویه رحمة اللهعلیها دیشب خوابی دیده بود، و خواب خود را به من گفت و تذکری شد که امروز به ملاقات شما نایل شوم.
علویه گفت: خواب دیدم که خدمت حضرت ابوالفضل العباس(ع) مشرف شدم. عرض کردم عمو کجا تشریف داشتید؟ فرمودند: امروز به عیادت آقا محمدعلی فرزند حاج سیدعبدالله رفته بودم و از آنجا می آیم و مرحوم سید محمد به سجده می افتد و پس از فراغت از سجده میفرماید: سجدهام سجده شکر بود، زیرا اول ماه شروع به تلاوت قرآن کرده بودم تا دیروز که موفق به پانزدهمین ختم قرآن شدم و آخرین آن را در روز گذشته به حضرت اباالفضل العباس(ع) اختصاص داده بودم سپس میافزاید: خواب علویه از رؤیاهای صادقه بوده و علامت این است که این ضعیف پذیرفته شده است، چون حضرت ابوالفضل العباس(ع) فرموده به عیادت من آمدهاند.
عریضه نوشتن<\/h2>از یادداشتهای حجةالاسلام آقای شیخ احمد قاضی زاهدی گلپایگانی است که :
لذ باقتاب ابی الفضل الذی کابیه المرتضی یحمی حماه
این عریضه را به خط والد مرحوم یافتم که سزاوار است نیازمندان و گرفتاران به این کیفیت دست به دامان قمر بنی هاشم حضرت عباس(ع) بزنند و به وسیله آن جناب از خداوند متعال حاجت خواه شوند:
بسم الله الرحمن الرحیم
" هذه رقعة عبدک … ابن … زاد … " اگر صاحب عریضه مرد باشد، و اگر زن است مینویسد: " هذه رقعة امتک … بنت… زادة … والسّلام علیک یا مولای یا سکینة یا عبّاس بن امیرالمؤمنین علیه السّلام و ان تقضی حاجتی انّ بینی و بین الله تعالی ذنوبا قد اثقلت ظهری و اطالت فکری و سلبتنی بعض لبّی و غیّرت خطیر نمعة الله عندی و منعتنی من الرّقاد و ذکرها یتقلقل احشائی و قد هربت الی الله و الیک یا عبّاس ابن امیرالمؤمنین ان تقضی حاجتی اسئلک بحقّ ابیک و بحقّ اخیک الحسین و اخوانک صلوات الله علیهم اجمعین."
حقیر گوید: در نسخه این عریضه نسخه بدلهایی مشاهده میشود که از احتیاطات مرحوم ابوی به شمار میرود و آنچه قلمی گردید به نظرم اقرب الی الصواب - صحیح - آمد. مطلب دیگر آن که این عریضه هم باید به کربلا فرستاده شود و در ضریح مطهر باب الحوائج انداخته شود. فنسال الله تبارک و تعالی ان یرزقنا زیارة قبره و شفاعته فی الدنیا والاخرة.
توضیحاً در این عریضه هم مانند سایر عریضهها حوائج صریحاً باید نوشته شود. اخیرا نسخه این رقعه را هم در کتاب دعایی یافتم که عبارت اول آن چنین است: ( من العبد الذلیل الی المولی الجلیل الکریم سلام الله علیک یا مولای).
طبقه بندی: حضرت عباس(ع)
پیروزی و سربلندی هر نهضت و حرکتی مرهون و مدیون وفاداری یارانی است که در آن حضور یافتهاند تا نهضت با اتکا به وفای آنان به اهداف شکوهمندانه خود دست یابد. در زیارتنامه حضرت عباس (علیهالسلام) میخوانیم:
«اَشهَدُ لَکَ بِالتَّّسلیمِ وَ التَّصدِیقِ وَ الوَفاء و النَصیحَة لِخَلَفِ النَّبی؛ گواهی میدهم که از جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله) [پیشوای خود] پیروی کامل داشتی و نسبت به او راست کردار و وفادار و خیرخواه بودی.»
حضرت ابالفضل(علیهالسلام) قهرمانانه در راه وفاداری به آیین خود، برادران و فرزاندن خویش را به میدان جنگ فرستاد و برای این که پایبندی خویش را به این پیمان بیشتر به اثبات رساند، با شهادت آنان خم به ابرو نیاورد و خود نیز جان بر سر این پیمان نهاد.
نوشتهاند هنگامی که کاروان اسیران کربلا را در شام، به کاخ یزید بردند، در میان وسایل غارت شدهی شهیدان، پرچمی بود که از ضربات دشمن بسیار آسیب دیده بود. یزید با حیرت به آن نگاه کرد و پرسید: «این پرچم در دست چه کسی بوده است؟»
گفتند: «عباس بن علی.» آنگاه سرگردان بین حیرت و احترام، سه بار برخاست و نشست و به حاضران گفت: «به این پرچم خوب نگاه کنید. ببینید که بر اثر ضربات شما هیچ جای سالمی ندارد، ولی انتهای آن که در دست علمدار بوده، سالم سالم است.»
این سخن کنایه از این بود که پرچمدار، ضربات تیغهای برهنه و برّانی را که به دستش میخورده، تاب آورده، ولی پرچم را رها نکرده است.
آنگاه یزید رو به حاضران، با صدای بلند گفت: «نفرین از نام تو دور باد ای عباس! به راستی که این معنای کامل وفای برادر نسبت به برادر است.»(1) هم چنین او در صحنهای دیگر آنگاه که بر امواج بستر دلانگیز آب روان نگاه میکند، لبان خشکیده محبوب خود را در نظر میآورد و داغ تشنگی را از یاد میبرد و وفاداری او برگ دیگری بر برگهای زرین عاشورا میافزاید.
پینوشت:
1. سوگنامه آل محمد، محمد محمدی اشتهاردی، قم، انتشارات ناصر، چاپ ششم، 1373، ص 299.
طبقه بندی: برادر
خطبه حضرت ابالفضل العبّاس در شهر مکّه مکرّمه در سال60 هجری
[پیش از هجرت کاروان از مکّه به کوفه]
«... أَیُّهَا الکَفَرةُ الفَجَرة اَتَصُدُّونَ طَریقَ البَیتِ لِاِمامِ البَرَرَة؟ مَن هُوَ اَحَقُّ بِه مِن سائِرِ البَریَّه؟ وَ مَن هُوَ اَدنی بِه؟ وَ لَولا حِکمَ اللهِ الجَلیَّه وَ اَسرارُهُ العِلّیَّه وَاختِبارُهُ البَریَّه لِطارِ البَیتِ اِلیه قَبلَ اَن یَمشیَ لَدَیه قَدِ استَلَمَ النّاسُ الحَجَر وَ الحَجَرُ یَستَلِمُ یَدَیه وَ لَو لَم تَکُن مَشیَّةُ مَولایَ مَجبُولَةً مِن مَشیَّهِ الرَّحمن، لَوَقَعتُ عَلَیکُم کَالسَّقرِ الغَضبانِ عَلی عَصافِیرِ الطَّیَران.
اَتُخَوِِّنَ قَوماً یَلعَبُ بِالمَوتِ فِی الطُّفُولیَّة فَکَیفَ کانَ فِی الرُّجُولیَّهِ؟ وَلَفَدَیتُ بِالحامّاتِ لِسَیِّد البَریّاتِ دونَ الحَیَوانات.
هَیهات فَانظُرُوا ثُمَّ انظُرُوا مِمَّن شارِبُ الخَمر وَ مِمَّن صاحِبُ الحَوضِ وَ الکَوثَر وَ مِمَّن فی بَیتِهِ الوَحیُ وَ القُرآن وَ مِمَّن فی بَیتِه اللَّهَواتِ وَالدَّنَساتُ وَ مِمَّن فی بَیتِهِ التَّطهیرُ وَ الآیات.
وَ أَنتُم وَقَعتُم فِی الغَلطَةِ الَّتی قَد وَقَعَت فیهَا القُرَیشُ لِأنَّهُمُ اردُوا قَتلَ رَسولِ الله صلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه وَ أنتُم تُریدُونَ قَتلَ ابنِ بِنتِ نَبیّکُم وَ لا یُمکِن لَهُم مادامَ اَمیرُالمُؤمِنینَ (ع) حَیّاً وَ کَیفَ یُمکِنُ لَکُم قَتلَ اَبی عَبدِاللِه الحُسَین (ع) مادُمتُ حَیّاً سَلیلاً؟
تَعالوا اُخبِرُکُم بِسَبیلِه بادِروُا قَتلی وَاضرِبُوا عُنُقی لِیَحصُلَ مُرادُکُم لابَلَغَ الله مِدارَکُم وَ بَدَّدَا عمارَکُم وَ اَولادَکُم وَ لَعَنَ الله عَلَیکُم وَ عَلی اَجدادکُم".
ای ناسپاسان گناهکار ! آیا راه بیت را بر امام نیکوکاران می بندید؟ چه کسی سزاوارتر به این خانه است از دیگر موجودات؟ و چه کسی نزدیکترین به این خانه است؟ و اگر حکمت های خداوند بلند مرتبه نبود و اسرار بالا و امتحانات موجودات نبود، همانا بیت به سوی ایشان[حسین (ع)] پرواز می کرد؛ قبل از اینکه مردم حجر را لمس کنند، حجر دستانش[حسین (ع)] را استلام می کند و اگر خواست مولای من خواست خداوند رحمن نبود هر آینه بر سر شما مانند بازِ شکاری که بر گنجشکان فرود می آید نازل می شدم.
آیا قومی را که مرگ را در کودکی به بازی می گرفتند می ترسانید، در حالیکه الان در مردانگی قرار دارند. همه جانم فدای آقا و مولای همه موجودات که برتر از حیوانات[هستند].
هیهات بنگرید به کسی که شراب می نوشد[مراد یزید ملعون است] و به کسی که صاحب حوض و کوثر است؛ و به کسی که در خانه وحی و قرآن است [مراد امام حسین(ع)است] و به کسی که در بیتش اسباب لهو و نجاست است[مراد یزید ملعون است]؛ و به کسی که در خانه اش نزول آیات[نشانه ها] و[آیه] تطهیر است.
شما در غلطی واقع شدید که قریش واقع شدند. چرا که اراده قتل پیامبر(ص) را کردند و شما اراده قتل پسر دختر پیامبرتان را و[این حیله] برای ایشان تا وقتی امیرالمؤمنین(ع) زنده بود ممکن نشد. پس چگونه ممکن است کشتن ابا عبدالله الحسین(ع) تا وقتی که من زنده ام.
بیایید تا به راهش[راه کشتن امام حسین(ع)] آگاهتان کنم؛پس مبادرت به کشتن من کنید، و گردنم را بزنید تا به مقصودتان برسید. خدا شما را به مقصودتان نرساند و عمرتان و فرزندانتان را کوتاه کند و لعنت خدا بر شما و پدرانتان[که قصد کشتن پیامبر(ص)را داشتند] باد".
طبقه بندی: حضرت ابوالفضل العباس(ع)
بر گونه ماه
پس از درگذشت فاطمه (سلام الله علیها)، خورشید به سوگ نشست و خزان خیمه سنگین و استوار خود را بر سر این سرای گسترد. علی (علیه السلام) - که عاشورا را در آینه آینده می پایید - می بایست هر چه زودتر همسری اختیار کند. می دانست برادرش عقیل نسب شناسی چیره دست و آگاه است. از این رو، وی را نزد خود فرا خواند:
- برادرم عقیل! از خدا که پنهان نیست از تو چه پنهان باشد چندی است که در اندیشه خود سر در گریبانم. از سویی، فراق فاطمه بر سینه ام تنگی می کند و جانم از این درد به ستوه آمده است؛ خودم هیچ! میوه های دلم و ثمره های فاطمه ام هنوز خردسالند و داغ بی مادری، نهال وجودشان را سخت پژمرده است.
از سوی دیگر، اندیشه های بلندی در سر دارم. باید برای آینده کاری بکنم.
- برادر! عقیل به فدای فرزندان تو باد! بگو اگر چاره ای باشد، من هیچ فروگذار نخواهم کرد.
- آری! تو را می شناسم. این چنین است که می گویی. اما...
- جان برادر! اگر برای فرزندانت در اندیشه مادری بگو تا با تمام رغبت آستینم را بالا بزنم.
- آری! خدایت خیر
طبقه بندی: حضرت ابوالفضل العباس(ع)
زندگینامه حضرن ابوالفضل العباس(ع)