سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اندکی صبر ، سحر نزدیک است

اباالفضل علیه السلام الگویى براى نسل امروز

گریه امام زمان(عج) در عرفات در روضه حضرت ابوالفضل

جناب حجت الاسلام آقای قاضی زاهدی گلپایگانی می فرماید: من در تهران از جناب آقای حاج محمد علی فشندی که یکی از اخیار تهران است، شنیدم که می گفت: من از اول جوانی مقیّد بودم که تا ممکن است گناه نکنم و آن قدر به حج بروم تا به محضر مولایم حضرت بقیة اللّه ، روحی فداه، مشرف گردم. لذا سالها به همین آرزو به مکه معظمه مشرف می شدم.

در یکی از این سالها که عهده دار پذیرایی جمعی از حجاج هم بودم، شب هشتم ماه ذیحجه با جمیع وسائل به صحرای عرفات رفتم تا بتوانم قبل از آنکه حجاج به عرفات بیایند، برای زواری که با من بودند جای بهتری تهیه کنم. تقریبا عصر روز هفتم بارها را پیاده کردم و در یکی از آن چادرهایی که برای ما مهیا شده بود، مستقر شدم. ضمنا متوجه شدم که غیر از من هنوز کسی به عرفات نیامده است. در آن هنگام یکی از شرطه هایی که برای محافظت چادرها در آنجا بود، نزد من آمد و گفت: تو چرا امشب این همه وسائل را به اینجا آورده ای؟ مگر نمی دانی ممکن است سارقان در این بیابان بیایند و وسائلت را ببرند؟ به هر حال حالا که آمده ای، باید تا صبح بیدار بمانی و خودت از اموالت محافظت بکنی. گفتم: مانعی ندارد، بیدار می مانم و خودم از اموالم محافظت می کنم.

آن شب در آنجا مشغول عبادت و مناجات با خدا بودم و تا صبح بیدار ماندم تا آن که نیمه های شب دیدم سید بزرگواری که شال سبز به سر دارد، به در خیمه من آمدند و مرا به اسم صدا زدند و فرمودند: حاج محمدعلی، سلام علیکم. من جواب سلام را دادم و از جا برخاستم. ایشان وارد خیمه شدند و پس از چند لحظه جمعی از جوانها که تازه مو بر صورتشان روییده بود، مانند خدمتگزار به محضرش رسیدند. من ابتدا مقداری از آنها ترسیدم، ولی پس از چند جمله که با آن آقا حرف زدم، محبت او در دلم جای گرفت و به آنها اعتماد کردم. جوانها بیرون خیمه ایستاده بودند ولی آن سید داخل خیمه تشریف آورده بود. ایشان به من رو کرد و فرمود: حاج محمد علی! خوشا به حالت! خوشا به حالت! گفتم: چرا؟

فرمودند: شبی در بیابان عرفات بیتوته کرده ای که جدم حضرت سیدالشهداء اباعبداللّه الحسین(علیه السلام) هم در اینجا بیتوته کرده بود. من گفتم: در این شب چه باید بکنیم؟ فرمودند: دو رکعت نماز می خوانیم، در این نماز پس از حمد، یازده مرتبه قل هو اللّه بخوان.

فرمودند: شبی در بیابان عرفات بیتوته کرده ای که جدم حضرت سیدالشهداء اباعبداللّه الحسین(علیه السلام) هم در اینجا بیتوته کرده بود. من گفتم: در این شب چه باید بکنیم؟ فرمودند: دو رکعت نماز می خوانیم، در این نماز پس از حمد، یازده مرتبه قل هو اللّه بخوان.

لذا بلند شدیم و این عمل را همراه با آن آقا انجام دادیم. پس از نماز آن آقا یک دعایی خواندند که من از نظر مضامین مانند آن دعا را نشنیده بودم. حال خوشی داشتند و اشک از دیدگانشان جاری بود. من سعی کردم که آن دعا را حفظ کنم ولی آقا فرمودند: این دعا مخصوص امام معصوم است و تو هم آن را فراموش خواهی کرد. سپس به آن آقا گفتم: ببینید آیا توحیدم خوب است؟ فرمود: بگو. من هم به آیات آفاقیه و انفسیه بر وجود خدا استدلال کردم و گفتم: من معتقدم که با این دلایل، خدایی هست. فرمودند: برای تو همین مقدار از خداشناسی کافی است. سپس اعتقادم را به مسئله ولایت برای آن آقا عرض کردم. فرمودند: اعتقاد خوبی داری. بعد از آن سؤال کردم که: به نظر شما الآن حضرت امام زمان(عج) در کجا هستند. حضرت فرمودند: الان امام زمان در خیمه است.

سؤال کردم: روز عرفه، که می گویند حضرت ولی عصر(عج) در عرفات هستند، در کجای عرفات می باشند؟ فرمود: حدود جبل الرحمة. گفتم: اگر کسی آنجا برود آن حضرت را می بیند؟ فرمود: بله، او را می بیند ولی نمی شناسد.

گفتم: آیا فردا شب که شب عرفه است، حضرت ولی عصر(عج) به خیمه های حجاج تشریف می آورند و به آنها توجهی دارند؟ فرمود: به خیمه شما می آید؛ زیرا شما فردا شب به عمویم حضرت ابوالفضل(علیه السلام) متوسل می شوید.

در این موقع، آقا به من فرمودند: حاجّ محمدعلی، چای داری؟ ناگهان متذکر شدم که من همه چیز آورده ام ولی چای نیاورده ام. عرض کردم: آقا اتفاقا چای نیاورده ام و چقدر خوب شد که شما تذکر دادید؛ زیرا فردا می روم و برای مسافرین چای تهیه می کنم.

آقا فرمودند: حالا چای با من. از خیمه بیرون رفتند و مقداری که به صورت ظاهر چای بود، ولی وقتی دم کردیم، به قدری معطر و شیرین بود که من یقین کردم، آن چای از چای های دنیا نیست، آوردند و به من دادند. من از آن چای دم کردم و خوردم. بعد فرمودند: غذایی داری، بخوریم؟ گفتم: بلی نان و پنیر هست. فرمودند: من پنیر نمی خورم. گفتم: ماست هم هست. فرمودند: بیاور، من مقداری نان و ماست خدمتشان گذاشتم و ایشان از نان و ماست میل فرمودند.

سپس به من فرمودند: حاج محمدعلی، به تو صد ریال (سعودی) می دهم، تو برای پدر من یک عمره به جا بیاور. عرض کردم: اسم پدر شما چیست؟ فرمودند: اسم پدرم «سید حسن» است. گفتم: اسم خودتان چیست؟ فرمودند: سید مهدی. من پول را گرفتم و در این موقع، آقا از جا برخاستند که بروند. من بغل باز کردم و ایشان را به عنوان معانقه در بغل گرفتم. وقتی خواستم صورتشان را ببوسم، دیدم خال سیاه بسیار زیبایی روی گونه راستشان قرار گرفته است. لبهایم را روی آن خال گذاشتم و صورتشان را بوسیدم.

پس از چند لحظه که ایشان از من جدا شدند، من در بیابان عرفات هر چه این طرف و آن طرف را نگاه کردم کسی را ندیدم! یک مرتبه متوجه شدم که ایشان حضرت بقیة اللّه ، ارواحنافداه، بوده اند، به خصوص که اسم مرا می دانستند و فارسی حرف می زدند! نامشان مهدی(عج) بود و پسر امام حسن عسکری(علیه السلام) بودند.

پس از چند لحظه که ایشان از من جدا شدند، من در بیابان عرفات هر چه این طرف و آن طرف را نگاه کردم کسی را ندیدم! یک مرتبه متوجه شدم که ایشان حضرت بقیة اللّه ، ارواحنافداه، بوده اند، به خصوص که اسم مرا می دانستند و فارسی حرف می زدند! نامشان مهدی(عج) بود و پسر امام حسن عسکری(علیه السلام) بودند.

نشستم و زار زار گریه کردم. شرطه ها فکر می کردند که من خوابم برده است و سارقان اثاثیه مرا برده اند، دور من جمع شدند، اما من به آنها گفتم: شب است و مشغول مناجات بودم و گریه ام شدید شد.

فردای آن روز که اهل کاروان به عرفات آمدند، من برای روحانی کاروان قضیه را نقل کردم، او هم برای اهل کاروان جریان را شرح داد و در میان آنها شوری پیدا شد.

اول غروب شب عرفه، نماز مغرب و عشا را خواندیم. بعد از نماز با آن که من به آنها نگفته بودم که آقا فرموده اند: «فردا شب من به خیمه شما می آیم؛ زیرا شما به عمویم حضرت عباس(علیه السلام) متوسل می شوید» خود به خود روحانی کاروان روضه حضرت ابوالفضل(علیه السلام) را خواند و شوری برپا شد و اهل کاروان حال خوبی پیدا کرده بودند، ولی من دائما منتظر مقدم مقدس حضرت بقیة اللّه ، روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء، بودم.

بالاخره نزدیک بود روضه تمام شود که کاسه صبرم لبریز شد. از میان مجلس برخاستم و از خیمه بیرون آمدم، ناگهان دیدم حضرت ولی عصر(عج) بیرون خیمه ایستاده اند و به روضه گوش می دهند و گریه می کنند، خواستم داد بزنم و به مردم اعلام کنم که آقا اینجاست، ولی ایشان با دست اشاره کردند که چیزی نگو و در زبان من تصرف فرمودند و من نتوانستم چیزی بگویم. من این طرف در خیمه ایستاده بودم و حضرت بقیة اللّه ، روحی فداه، آن طرف خیمه ایستاده بودند و بر مصائب حضرت ابوالفضل(علیه السلام) گریه می کردیم و من قدرت نداشتم که حتی یک قدم به طرف حضرت ولی عصر(عج) حرکت کنم. بالاخره وقتی روضه تمام شد، حضرت هم تشریف بردند.


برگرفته از: آثار و برکات حضرت امام حسین(ع)، ص23، قضیه 5.


از تبیان

 





طبقه بندی: روضه،  امام زمان(عج)،  دعا،  گریه،  عرفات،  عرفه،  حضرت ابوالفضل(ع)
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 89 آبان 25 توسط صادق | نظر بدهید
دعای عرفه

عرفات شناسی

آدم و حوا از بهشت بیرون رانده شدند. به زمین هبوط کردند. آن دو، سال ها از همدیگر جدا بودند. پس از سال ها فراق، همدیگر را یافتند. در کجا؟ در سرزمینی حوالی مکّه. از آن پس آن سرزمین را «عرفات»، محل شناختن، نام نهادند.

 

عرفات کجاست؟

یک بیابان است. جلگه مانندی از سه طرف میان کوه ها محصور؛ سر راه طائف؛ دشتی مرتفع؛ حوضچه مانند و خنک تر از اطراف و تا حدودی چمن زار؛ به خصوص پای کوه ها. شرق مکه است و پوشیده از شن نرمی، شبیه ماسه کنار دریا؛ با خرده صدف یا چیزی درخشان و برق زنان. و خامه ای رنگ حتی بر بلندی ها و لای سنگ های کوه. عرفات را می گویم. زیباست، مگرنه؟ آری، هرجا که ملکوت راز و نیاز بندگان نیکوکار پروردگار باشد، تماشایی است. هرجا که صدای پروبال فرشتگان و «یا رب، یا رب» قدسیان به گوش می رسد زیباست. و عرفات این گونه است.

 

پرواز تا عرفات

ای عشق، نگاه کن. همه جا را سبز می بینم. گوش هایم صدای بال زدن فرشتگان را می شنود. ریه هایم از هوای تازه اخلاص پر است و ملکوت، عجیب فکرم را به خود مشغول کرده است. باور کن دارم پرواز می کنم. همه جا را بی کرانه می بینم. مگر این جا کجاست؟ اشتباه نکنم... آری، درست است این جا عرفات است. پروردگارا، سپاسگزارم. سپاس از این که مرغ دلم را امروز به عرفات پر دادی و مرا در زمزم دعای عرفه شستشو دادی.

 

روشنی

تو را یاد خواهم کرد. تو را به بزرگی یاد خواهم کرد. همان گونه که خواستی. از عرفات تا مشعر تو را یاد خواهم کرد همان گونه که فرمودی: «فاذا اَفَضتُم مِن عَرَفات فَاذکُرُوااللّه عِندَالمَشعَر الحَرام»؛ (پس چون از عرفات کوچ کردید، خدا را در مشعرالحرام یاد کنید». تنها تو را سزاوار یاد کردن می دانم؛ چرا که با آن عظمت بی کرانه ات، مرا در خور لطف دانستی و به میهمانی خویش دعوتم کردی. از تو ممنونم که عرفه مرا با یاد خودت روشنی بخشیدی.

 

شاید

عرفه روز شناخت است. روز شناختن خود. روز بازگشت به آن فطرت آسمانی. روز پی بردن به راز «مَن عَرَفَ نَفْسَه فَقَد عَرَفَه رَبَّه» بیا امروز را به خود بیندیشیم. بیا خانه دل را رُفت وروبی بکنیم. گوشه وکنارش را خوب بگردیم. از اهل آن پرس وجویی بکنیم. شاید بیابیم. شاید آن گم شده را بیابیم. «شاید که باز بینیم دیدار آشنا را».

 

مجنون

باید همه چیز را کنار بگذاری. از همه جا دل بکنی. از خویش ببری. باید دریچه دلت را به آسمان باز کنی. آن گاه به عرفات می رسی. عرفات آسمان را می گویم. تا عاشق پروردگارت نباشی، بدان جا نخواهی رسید. آن جا فقط بی سروسامانی می خرند:

در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن  شرط اوّل قدم آن است که مجنون باشی

 

توبه در عرفات

                         بازآ بازآ هرآنچه هستی بازآ                                      گر کافر و گبر و خودپرستی بازآ

                        این درگه ما درگه نومیدی نیست                               صدبار اگر توبه شکستی بازآ

 

شهود عرفاتی

               صحراست که جای التفات من و توست                            وین خاک، مکلّف نجات من و توست

               ای دل، پری از شهود وا باید کرد                                      آری، این جا، عرفات من و توست


از تبیان





طبقه بندی: دعا،  استغفار،  توبه،  عرفه،  عرفان
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 89 آبان 25 توسط صادق | نظر بدهید

بعضی از دعای وارده روز عرفه

ویژه نامه عرفه

ادعیه و مناجاتهایی که از منابع فیض خدا ، ائمه هدی ( علیهم السلام) رسیده است بهترین و عالیترین طریقه سخن گفتن با خدا و عرض حوایج دنیا و آخرت است . مخصوصاً دعای عرفه امام حسین (علیه السلام) که آن را در چنین روزی ، در همین صحرای عرفات انشا فرموده اند ، از جامعترین دعاهای روز و متضمّن عالیترین معارف توحیدی و مضامین عرفانی است .

امام حسین (علیه السلام) در روز عرفه ، در بیابان عرفات از خیمه بیرون آمد و با گروهی از اهل بیت و فرزندان و شیعیان با نهایت خشوع و آمادگی قلبی ، در سمت چپ جبل الرّحمه ، رو به قبله ایستاد و دستهای مبارک را رو به روی صورت خود به دعا بلند کرد و همچون فقیر و گرسنه ، که طعام بطلبد ، در حالی که قطرات اشک از چشمان مبارکش بر رخسار شریفش می ریخت ، این دعا را انشا فرمود .

همچنین دعای 47 صحیفه سجّادّیه امام زین العابدین(علیه السلام) در این روز بسیار مغتنم است .

و دعا در امر فرج امام زمان(عج) نیز باید در رأس همه حوائج دنیوی و اخروی ما باشد گذشته از دعاهای وارده دیگر در این روز زایر خانه خدا ، باید از این فرصت به دست آمده و شرایط استجابت دعا استفاده کند و خودش را در میان صدها هزار دست و قلب و زبانی که به یاد خدا به حرکت و اهتزاز درآمده اند بیندازد و از برکت این مکان شریف و زمان مقدّس و احترام زایران و مهمانان ، مخصوصاً قافله سالار این کاروان ، حضرت بقیّه الله صاحب العصر و الزّمان ـ عجل الله فرجه الشریف ـ که همه ساله در موسم حج و موقف عرفات تشریف فرما هستند ، بهره بگیرد . و این بشارتی برای ما سیه رویان و گنهکاران است ؛ چرا که در روایتی می خوانیم :

سمعت اباعبدالله(علیه السلام) یقول : یَفْقَدُ النّاسُ اِمامَهُمْ فَیَشْهَدُ المَوْسِمْ فَیَراهُمْ وَلایَرَونَهُ . 1

عبیدبن زراره می گوید : از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که می فرمود : مردم امام خود را گم می کنند . او در موسم حجّ در بین مردم است و آنها را می بیند ولی آنها او را نمی بینند.

امام حسین (علیه السلام) در روز عرفه ، در بیابان عرفات از خیمه بیرون آمد و با گروهی از اهل بیت و فرزندان و شیعیان با نهایت خشوع و آمادگی قلبی ، در سمت چپ جبل الرّحمه ، رو به قبله ایستاد و دستهای مبارک را رو به روی صورت خود به دعا بلند کرد و همچون فقیر و گرسنه ، که طعام بطلبد ، در حالی که قطرات اشک از چشمان مبارکش بر رخسار شریفش می ریخت ، این دعا را انشا فرمود

و در روایت دیگر می خوانیم : وَالله اِنَّ صاحِبَ هذا الاَمْرِ یَحْضُرُ الْمَوْسِمَ کُلَّ سَنَة فَیَرَی النّاسَ وَیَعْرِفُهُمْ وَیَرَونَه وَلایَعْرِفُونَهُ 2

به خدا قسم ، صاحب الامر (عج) هر سال در موسم حج حاضر می شود و مردم را می بیند و آنها را می شناسد ، و مردم هم او را می بینند ولی نمی شناسند .

این مطلب ، برای ارباب معرفت و بصیرت و متنعّمان به نعمت ولایت ، مطلبی بسیار بزرگ و روشنی بخش دلها و دیده های اهل ایمان است ، که با قلبی مملوّ از امید به رحمت خدا دست به دعا بردارند و بگویند : پروردگارا ! اگر چه گناهان روی ما را سیاه و اعمال ما را تباه و در پیشگاهت آبرویی برای ما باقی نگذاشته است ، ولی ما به اتکای آبرومندی حجّت و ولیّ اعظمت ، که هم اکنون در جمع ما حاضر است و پیشاپیش اهل موقف دستهای مقدسش را به دعا به سوی تو برداشته است ، رو به تو آورده ایم و دست گدایی به سوی تو دراز کرده ایم و یقین می دانیم که به حرمت آنحضرت و در سایه او دست کسی را محروم بر نمی گردانی .

بنابر این ؛ انسان باید از شرایط استثنایی این موقف ، دراستجابت دعا استفاده کند و برای سعادت دنیوی و اخروی خودش ، پدر و مادر ، همسایه ها ، اقوام ، کشور و امّت اسلامی و مهمتر از همه در امر فرج امام زمان عج دعا کند و بداند که محروم برنمی گردد ، چرا که میزبان بزرگوار روی مهمان را زمین نمی زند .

اِلهی مَنِ الَّذی نَزَلَ بِکَ مُلْتَمِساً قِراکَ فَما قَرَیْتَهُ ، وَمَنِ الَّذی اَناخَ بِبابِکَ مُرْتجیاً نَداکَ فَما اَوْلَیْتَهُ . أَیَحْسُنُ اَنْ اَرْجِعَ عَنْ بابِکَ بِالْخَیْبَةِ مَصْرُوفاً ، وَلَسْتُ اَعْرِفُ سِواکَ مَوْلیً بِالاحسانِ مَوْصُوفاً .

ـ ای معبود من ! کیست آنکس که به امید پذیرایی بر در خانه ات بار انداخته باشد و از او پذیرایی نکرده باشی ؟ و کیست آنکس که به رجای بخشش و انعامت سر به آستانت نهاده باشد و از تو عطایی به او نرسیده باشد ؟ آیا پسندیده است که از در خانه ات نا امید برگردم و حال آنکه جز تو مولایی را به صفت احسان نشناخته باشم ؟

 


1 ـ کمال الدین ، صدوق ، ص346 ، حدیث 33

2 ـ مهدی موعود ، ص750

 

از تبیان





طبقه بندی: دعا،  روز عرفه،  استغفار،  توبه
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 89 آبان 25 توسط صادق | نظر بدهید

 

دعای عرفه

از روایات پیشوایان معصوم (علیه السلام) استفاده می شود که برای جلب رحمت پروردگار دو راه وجود دارد ، یکی عمل و دیگری دعا.اهل عمل ، از راه عدل وارد می شوند و به اجر و پاداش خود می رسند . اما اهل دعا و سؤال از راه فضل وارد می شوند و مشمول رحمت الهی می گردند . ابن فهد حلّی از کتاب دعای محمد حسن صفّار نقل می کند :

رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند:

 ـ باید از خدا بخواهید تا به شما عطا کند . چه آنکه خداوند بندگانی دارد که عمل می کنند و خدا اجرشان را می دهد و بندگان دیگری دارد که با صدق و اخلاص از او تقاضا می کنند پس خدا به آنها نیز عطا می کند و سر انجام همه را در بهشت جای می دهد . پس صاحبان عمل می گویند : پروردگارا ! ما را که مورد لطف قرار دادی نتیجه اعمال خوب ما بوده است اما این دسته از چه راه به این درجه از کرامت و عطا رسیده اند ؟ خداوند می فرماید : بندگان من ! شما کار خوب کرده و مزد خود را بی کم و کاست گرفته اید . اما اینان به گدایی در خانه من آمده اند و دست مسألت به سوی من دراز کرده اند ، پس به ایشان نیز عطا کردم و آن فضل من است که به هر که بخواهم می دهم. 1

البته اهل دعا بودن و تقاضا کردن کار هر کسی نیست ، دلی زنده و چشمی گریان و حالی سوزان می خواهد . انسان باید به خود بیاید و اندکی بیندیشد که جمعی از بندگان خدا براستی موفّقند و آثار موفّقیت از تمام شئون زندگیشان پیداست ؛ آنها صحّت و عافیت ، نعمت امنیت و فراغت دارند . مشاغل دنیویشان کم ، و همّ و غم آخرت بر قلبشان غالب و راههای عبادت و بندگی و تأمین سعادت اخروی برایشان باز و هموار است . بعد به خود بنگرد و ببیند ، چه عقب ماندگیها ، چه محرومیتها و چه کم و کسریها در وادی عمل دارد . آنگاه در می یابد که بی توفیقی در تمام شئون زندگیش نمایان است ؛ مشاغل دنیوی و گرفتاریهای زندگی چون تار عنکبوتی بر اطراف جسم و روحش تنیده و طناب پیچش کرده اند ؛ فراغت قلبی از دستش رفته ، همّ و غم دنیا بر روحش مستولی شده ، همواره به فرمان اهل و عیال هوسباز می جنبد ، در تأمین هوسهای آنها در آتش دنیا طلبی می سوزد و آتش سوزان جهنّم را برای خود آماده می سازد و وای اگر از پس امروز بود فردایی .

با چنین اندیشه ای و سنجش فاصله بین خود و بندگان موفق خدا از دریچه فکر ، قهراً تکان می خورد و توفانی از غصّه و اندوه و تأثّر در فضای جانش برمی خیزد و بر فقر و بیچارگیش آگاه می شود . سپس با بی تابی تمام در مقام رهایی از قعر این درّه هولناک و پرواز در فضای روشن و منوّر بندگی و آخرت طلبی با اهل عمل برمی آید ، ولی می بیند راهها بسته ، ریسمانها بریده و ابزار کار از دست رفته است . دوران جوانی با اعمال زشت تباه شده ، آلودگی گناه فضای جان او را سیاه کرده و اعمال عبادیش ناقص و معیوب بوده است ؛ نه روزه ای کامل داشته است ، نه حجی قابل ، نه نمازی بی عیب ، نه خمس و زکاتی بی نقص . و مرگ بی خبر می رسد ، خدایا چه چاره ای دارم ؟ به کجا پناه برم ؟

ـ هنگامی که بندگان ، از تو درباره من بپرسند ، ( بگو ) من نزدیکم ! دعای دعا کننده را هنگام خواندن پاسخ می گویم . پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند ، تا راه یابند ( و به مقصود برسند)

اینجاست که سر به آستان ، صورت بر خاک و دست بر آسمان ، با دلی سوزان و چشمی گریان ناله ای از صمیم جان می کشد : یا کَریمَ العفو ! یا حَسَنَ التجاوز ! یا قَدیمَ الاحسان ! ای خدایی که کریمانه می بخشی و شاهانه می گذری و لطف و احسانت قدیم است و زبان به گریه و تضرّع و زاری می گشاید :

ـ من ای خدا ! آن بنده ای هستم که او را به دعا امر فرمودی و گفت : لبیک و سعدیک . اینک منم ای پروردگار ! بنده افتاده در پیشگاهت ؛ منم آنکه پشتش از بار خطیئات سنگین شده ، منم آنکه گناهان عمرش را تباه ساخته ؛ منم آنکه از روی جهالت نافرمانی تو را کرده است و در حالی که تو سزاوار عصیان و نافرمانی نبودی. 2

نیایش عرفه و قربانی نفس ( ویژه نامه )

و چه بسا این بنده مسکین، که سر بر آستان سلطان عادل و کریم می گذارد و به گدایی به در خانه او می آید حَظّ و بهره او از عطایای سلطان ، بیشتر از کارکنان آستان و خدمتکاران باشد ، بدون آنکه از مزد خدمتکاران چیزی کم شود .

همچنین از پیامبر اسلام نقل شده است :

ـ دو مرد وارد بهشت می شوند در حالی که هر دو به یک طریق عمل کرده اند . یکی از آن دو ببیند که مرتبه دیگری بالاتر از اوست . می گوید : ای پروردگار من ! او را به چه چیز به این مرتبه رسانده ای و حال آنکه هر دو دارای یک عمل بوده ایم ؟ خداوند می فرماید : او از من تقاضا می کرد و تو مسألت نمی کردی . سپس رسول خدا ( صلی الله علیه وآله ) فرمود : ازخدا سؤال و طلب نمایید و بسیار هم طلب کنید ، چه اینکه هیچ چیز در نظر خدا بزرگ نمی آید .3

 آری ، دعا یکی از راههای جلب رحمت خداست ، که او با عنایتی فوق العاده خود را در اختیار و دسترس بندگان حاجتمندش قرار می دهد و می فرماید :

" وَ اِذا سَأَلَکَ عبادی عَنّی فَاَنّی قریبٌ اُجیب دَعْوَةَ الدّاعِ اِذا دعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَلْیُوْمِنُوا بی لعلّهم یَرْشُدُون" (سوره بقره ، آیه 186)

ـ هنگامی که بندگان ، از تو درباره من بپرسند ، ( بگو ) من نزدیکم ! دعای دعا کننده را هنگام خواندن پاسخ می گویم . پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند ، تا راه یابند ( و به مقصود برسند).

در این آیه ، خداوند موضوع دعا ، ارتباط و پیوستگی و نزدیک بودن به بندگان خود را با خوشترین بیان و لطیفترین اسلوب و زیباترین وجه بیان کرده است .

آری ، فقط باید از او خواست ، زیرا ممکن است کسی حال زار انسانی را ببیند و ناله اش را بشنود ، اما از دردهای درونی و ناگفتنیش آگاه نباشد ، یا آنکه عالم باشد اما قادر به روا ساختن حوایج و حلّ مشکلات او نشود ، یا هم عالم و هم قادر باشد اما فاقد رحمت و مهربانی نسبت به انسان باشد ، یا با داشتن رحمت دارای روح کرم و بزرگواری نباشد . اما خالق انسان به طور نامتناهی و نامحدود واجد تمام صفات است هم سمیع است و هم بصیر ، هم علیم است و هم قدیر ، هم رحیم است و هم کریم . یعنی هم ناله و زاری بنده اش را می شنود ، و هم ضعف و مسکنت و خاک نشینی بنده اش را می بیند ، هم نیازهای آشکار و نهانش را می داند و هم به انجام و قضای حاجتش تواناست ، و هم مهربان و رحیم است و هم بزرگوار و کریم . و به قول سعدی شیرازی :

 

دست حاجت چوبری پیش خداوندی بر * * * که کریم است و رحیم است و غفور است و ودود

کــرمـــش نــامتناهی نعمش بی پایان * * * هیچ خواهنــده از ایـــن در نـــرود بــــــی مقصود

 

همچنین روایات و احادیث دیگر ، در اینکه دعا و خواستن یکی از راههای جستن فضل و رحمت الهی است و بهترین مکان برای دعا سرزمین عرفات است ، که سرزمین اشک و آه ، ناله و انابه ، گریه و تضرّع است .

 

 

1 ـ شرح نهج البلاغه خویی ، ج4 ، ص263 و عدة الدّاعی ، فارسی ، ص28

2 ـ بخشی از دعای 16 صحیفه سجادیه .

3ـ شرح نهج البلاغه خویی ، ج4 ، ص263

 

از تبیان





طبقه بندی: رحمت،  عرفات،  استغفار،  مغفرت
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 89 آبان 25 توسط صادق | نظر

عرفات ، سرزمین خواستن و دعا

نیایش عرفه و قربانی نفس

آری ، عرفات محل دعا و توبه است . وقوف در عرفات اگر چه از نظر زمان محدود است ، اما از نظر آثار و نتائج معنوی و برکات آسمانی که عاید حاضران در موقف می شود ، فوق العاده عظیم است .

امام سجّاد( علیه السلام) به سائلی که در عرفات از مردم گدایی می کرد ، فرمود :

وَیْحَکَ اَغَیْرَ الله تَسْأَلُ فی هذا المقام اِنّه لَیُرْجی لِما فی بطونِ الحُبالی فی هذا الیوم اَنْ یکونَ سَعیداً . 1

ـ وای بر تو ، در چنین روزی از غیر خدا طلب می کنی و حال آنکه امروز آنچنان رحمت خدا شامل و عام است که امید می رود آنچه در شکم مادران است نیز مورد لطف خداوندی قرار گیرند .

مردی در مسجد الحرام از امام صادق( علیه السلام) پرسید : چه کسی گناهش از گناه همه کس بزرگتر است؟ فرمود :

مَنْ یَقِفُ بهذِین الْمَوْقِفَیْنِ ؛ عرفة و مزدلفةَ وَسَعی بین هذین الجَبَلَیْنِ ، ثُمَّ طافَ بهذا البَیْتِ وَ صَلّی خلفَ مقامِ ابراهیمَ ، ثُمّ قال فی نَفسِهِ اَوْ ظَنَّ اَنَّ الله لَمْ یَغْفِرْ لَهُ فَهُوَ مِنْ اعظَم النّاسِ وِزراً . 2

کسی که در این دو موقف ـ عرفه و مشعر ـ وقوف کند و بین این دو کوه ـ صفا و مروه ـ سعی نماید و گرد خانه خدا طواف انجام دهد ، پشت مقام ابراهیم نماز بخواند در عین حال پیش خود بگوید یا گمان کند که خدا او را نیامرزیده است ، این آدم از همه کس ، گناهش بزرگتر است .

بر طبق روایاتی ، همه حاضران در عرفات دعای مستجاب دارند ، چه نیکان و چه بدان .

قال ابوجعفر الباقر(علیه السلام :( ما یَقفُ احدٌ علی تلک الجبال بَرٌّ وَ لافاجرٌ اِلاّ استجابَ الله له فَاَمّا البَرُّ فَیستجابُ لَه فی اخِرَتِهِ وَدنیاه ، وَا َمّا الفاجرُ فَیُسْتَجابُ لَهُ فی دُنْیاه . 3

ـ احدی از نیکان و بدان نیست که بر این کوهها وقوف کند مگر اینکه خدا دعای او را به اجابت می رساند ، دعای نیکان نسبت به امور دنیا و آخرتشان مستجاب می شود ، ولی دعای بدکاران درباره دنیایشان مستجاب می شود .

در برخی از روایات آمده است که تنها وقوف در عرفه می تواند بعضی از گناهان کبیره را بپوشاند .

قال رسول الله ( صلی الله علیه وآله): دیده نشده شیطان در روزی کوچکتر ، فرومایه تر و خشمگین تر از روز عرفه ، و این حقارت و زبونی و خشمگینی شیطان در روز عرفه نیست مگر بدین جهت که می بیند نزول رحمت و گذشت و بخشایش خدای را از گناهان بزرگ زائران ، زیرا برخی گناهان است که آنها را نمی پوشاند و مورد بخشایش قرار نمی دهد مگر وقوف در عرفات . 4

هنگام غروب روز عرفه پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله ) به بلال فرمود مردم را ساکت کن تا مطلبی بگویم . وقتی همه ساکت شدند ، فرمود :

ـ همانا خداوند بر شما منّت گذاشت ، نیکان شما را مشمول مغفرت کرد و به شفاعت نیکان ، از تقصیر بدان گذشت ، اینک حرکت کنید در حالی که همه مشمول عفو و رحمت حضرت حق شده اید ، مگر اهل تبعات (مقصود متجاوزان به حقوق مردم است ) چه آنکه خدا عادل است و حق ضعیف را از قوی خواهد گرفت . 5

 


1 ـ بحار الانوار ، ج99 ، ص292

2 ـ وافی ، ج2 ، کتاب الحج ، ص42

3 ـ فروع کافی ، ج4 ، ص262 ، حدیث 38

4 ـ شرح نهج البلاغة ، ابن میثم بحرانی ، ج1 ، ص224

5 ـ فروع کافی ، ج4 ، ص258

 

از تبیان





طبقه بندی: دعا،  عرفات،  استغفار،  استجابت
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 89 آبان 25 توسط صادق | نظر بدهید

تا بال به بال عشق بستی*تا هست جهان همیشه هستی

  

روز عرفه، روز شناخت است. عرفه روزی است که خدای سبحان بندگان خود را به عبادت و اطاعت خویش فرا می خواند و خوان کرم و احسان و لطف خود را برای آنان می گسترد و درهای مغفرت و بخشش و رحمتش را بر روی آنان می گشاید.
 

 

دل در جوشش ناب عرفه، وضو می گیرد و در صحرای تفتیده عرفات، جاری می شود. آن جا که ایوان هزار نقش خداشناسی است. لب ها ترنم با طراوت دعا به خود گرفته و چشم ها امان خود را از بارش توبه، از دست داده اند. دل، بیقرار روح عرفات، حضرت اباعبدالله الحسین (ع) شده است. پنجره باران خورده چشم ها از ضریح اجابت، تصویر می دهد و این صحرای عرفات است که با کلمات روحبخش دعای امام حسین (ع) و اشک عاشقان او بر دامن خود اجابت را نقش می کند. اشک و زمزمه ما را نیز بپذیر، ای خدای عرفه.

در این روز حجاج بیت ا... الحرام با وقوف در صحرای عرفات با خدای خویش به مناجات می پردازند و دعای عرفه امام حسین(ع) را قرائت می کنند.
مسلمانان نیز در گوشه گوشه این کره خاکی در این روز همه با هم نجوا کردند:
"خدای من، من به گناهانم اعتراف می کنم، آنها را ببخش، منم که بد کردم، منم که خطا کردم، منم که تصمیم به گناه گرفتم، منم که نادانی کردم."
مسلمانان با شرکت در آیین پرفیض و ملکوتی دعای عرفه، با ریختن اشک عشق، از معبود خود طلب عفو کرده و برای گناهان گذشته خود از ذات اقدس الهی طلب مغفرت کردند.

***

عرفات نام جایگاهی است که حاجیان در روز عرفه (نهم ذی الحجه) در آنجا توقف می کنند و به دعا و نیایش می پردازند و پس از برگزاری نماز ظهر و عصر به مکه مکرمه باز می گردند و وجه تسمیه آنرا چنین گفته اند که جبرائیل علیه السلام هنگامی که مناسک را به ابراهیم می آموخت، چون به عرفه رسید به او گفت ?عرفت? و او پاسخ داد آری، لذا به این نام خوانده شد. و نیز گفته اند سبب آن این است که مردم از این جایگاه به گناه خود اعتراف می کنند و بعضی آن را جهت تحمل صبر و رنجی می دانند که برای رسیدن به آن باید متحمل شد. چرا که یکی از معانی ?عرف? صبر و شکیبایی و تحمل است. (1)
فَتَلَقی آدَمُ مِنْ رَبِّه کَلماتًُ فتابَ عَلیهِ اِنَّه? هو التَّوابُ الرّحیمْ
آدم از پروردگارش کلماتی دریافت داشت و با آن به سوی خدا بازگشت و خداوند، توبه او را پذیرفت، چه او توبه پذیر مهربان است.
طبق روایت امام صادق(ع)، آدم (ع) پس از خروج از جوار خداوند، و فرود به دنیا، چهل روز هر بامداد بر فرار کوه صفا با چشم گریان در حال سجود بود، جبرئیل بر آدم فرود آمد و پرسید:
ـ چرا گریه می کنی ای آدم؟
ـ چگونه می توانم گریه نکنم در حالیکه خداوند مرا از جوارش بیرون رانده و در دنیا فرود آورده است.
ـ ای آدم به درگاه خدا توبه کن و به سوی او بازگرد.
ـ چگونه توبه کنم؟
جبرئیل در روز هشتم ذیحجه آدم را به منی برد، آدم شب را در آنجا ماند. و صبح با جبرئیل به صحرای عرفات رفت، جبرئیل هنگام خروج از مکه، احرام بستن را به او یاد داد و به او لبیک گفتن را آموخت و چون بعد از ظهر روز عرفه فرا رسید تلبیه را قطع کرد و به دستور جبرئیل غسل کرد و پس از نماز عصر، آدم را به وقوف در عرفات واداشت و کلماتی را که از پروردگار دریافت کرده بود به وی تعلیم داد، این کلمات عبارت بودند از:

خداوندا با ستایشت تو را تسبیح می گویم سُبحانَکَ اللهُمَ وَ بِحمدِک
جز تو خدایی نیست لا الهَ الاّ اَنْتْ
کار بد کردم و بخود ظلم نمودم عَمِلْتُ سوء وَ ظَلَمْتُ نَفْسی
به گناه خود اعتراف می کنم وَ اِعْتَرِفْتُ بِذَنبی اِغْفرلی
تو مرا ببخش که تو بخشنده مهربانی اِنَّکَ اَنْتَ اَلغَفور الرّحیمْ

آدم (ع) تا هنگام غروب آفتاب همچنان دستش رو به آسمان بلند بود و با تضرع اشک می ریخت، وقتی که آفتاب غروب کرد همراه جبرئیل روانه مشعر شد، و شب را در آنجا گذراند. و صبحگاهان در مشعر بپاخاست و در آنجا نیز با کلماتی به دعا پرداخت و به درگاه خداوند توبه گذاشت......

 

***

 

تسبیحات حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله در روز عرفه

پس فرموده بخوان این تسبیحات را که مروى از حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله است و سیّد بن طاوُس در اقبال ذکر فرموده :
سُبْحانَ الَّذى فِى السَّمآءِ عَرْشُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الاَْرْضِ حُکْمُهُ
منزه است خدایى که در آسمان است عرش او منزه است خدایى که در زمین است فرمان و حکمش
سُبْحانَ الَّذى فِى الْقُبوُرِ قَضآؤُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الْبَحْرِ سَبیلُهُ
منزه است خدایى که در گورها قضا و فرمانش جارى است منزه است خدایى که در دریا راه دارد
سُبْحانَ الَّذى فِى النّارِ سُلْطانُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الْجَنَّةِ رَحْمَتُهُ
منزه است خدایى که در آتش دوزخ سلطنتش موجود است منزه است خدایى که در بهشت رحمت او است
سُبْحانَ الَّذى فِى الْقِیمَةِ عَدْلُهُ سُبْحانَ الَّذى رَفَعَ السَّمآءَ
منزه است خدایى که در قیامت عدل و دادش برپا است منزه است خدایى که آسمان را بالا برد
سُبْحانَ الَّذى بَسَطَ الاْرْضَ سُبْحانَ الَّذى لا مَلْجَاَ وَلا مَنْجا مِنْهُ اِلاّ اِلَیْهِ
منزه است خدایى که زمین را گسترد منزه است خدایى که ملجا و پناهى از او نیست جز بسوى خودش
پس بگو
سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَلا اِلهَ اِلا اللّهُ وَاللّهُ اَکْبَرُ صد مرتبه
منزه است خدا و حمد از آن خدا است و معبودى جز خدا نیست و خدا بزرگتر از توصیف است
و بخوان توحید صد مرتبه و آیة الکرسى صد مرتبه و صلوات بر محمّد و آل محمّد صد مرتبه و بگو
لااِلهَ اِلا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ یُحْیى وَیُمیتُ
معبودى جز خدا نیست یگانه اى که شریک ندارد پادشاهى خاص او است و از آن او است حمد زنده کند و بمیراند
وَیُمیتُ وَیُحْیى وَهُوَ حَىُّ لا یَموُتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَهُوَ عَلى کُلِّ شَىْءٍ
و بمیراند و زنده کند و او است زنده اى که نمیرد هرچه خیر است بدست او است و او بر هر چیز
قَدیرٌ ده مرتبه اَسْتَغْفِرُ اللّهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ وَاَتوُبُ اِلَیْهِ ده مرتبه
توانا است آمرزش خواهم از خدایى که معبود بحقى جز او نیست که زنده و پاینده است و بسویش توبه کنم
یا اَللّهُ ده مرتبه یا رَحْمنُ ده مرتبه یا رَحیمُ ده مرتبه یا بَدیعَ السَّمواتِ وَالاْرْضِ یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ ده مرتبه یا حَىُّ یا قَیُّومُ ده مرتبه یا حَنّانُ یا مَنّانُ ده مرتبه یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ ده مرتبه آمینَ ده مرتبه


***

 

مضامینی از دعای عرفه

1ـ ستایش حق تعالی:
ستایش سزاوار خداوندی است که کس نتواند از فرمان قضایش سرپیچد و مانعی نیست که وی را از اعطای عطایا، باز دارد. و صنعت هیچ صنعتگری بپای صنعت او نرسد. بخشنده بیدریغ است. اوست که بدایع خلقت را بسرشت و صنایع گوناگون وجود را با حکمت خویش استوار ساخت.......

2ـ تجدید عهد و میثاق با خدا:
پروردگارا بسوی تو روی آورم. و به ربوبیت تو گواهی دهم. و اعتراف کنم که تو تربیت کننده و پرورنده منی. و بازگشتم بسوی توست. مرا با نعمت آغاز فرمودی قبل از اینکه چیز قابل ذکری باشم.......

3ـ خود شناسی:
و قبل از هدایت مرا با صنع زیبایت مورد رأفت و نعمتهای بیکرانت قرار دادی. آفرینشم را از قطره آبی روان پدید آوردی. و در تاریکیهای سه گانه جنینی سکونتم دادی: میان خون و گوشت و پوست. و مرا شاهد آفرینش خویش نگرداندی و هیچیک از امورم را بخودم وا نگذاشتی........

4ـ راز آفرینش انسان:
ولی مرا برای هدفی عالی یعنی هدایت (و رسیدن به کمال) موجودی کامل و سالم بدنیا آوردی. و در آن هنگام که کودکی خردسال در گهواره بودم، از حوادث حفظ کردی. و مرا از شیر شیرین و گوارا تغذیه نمودی. و دلهای پرستاران را بجانب من معطوف داشتی. و با محبت مادران به من گرمی و فروغ بخشیدی........

5ـ تربیت انسان در دانشگاه الهی:
تا اینکه با گوهر سخن مرا ناطق و گویا ساختی. و نعمتهای بیکرانت را بر من تمام کردی. و سال به سال بر رشد و تربیت من افزودی. تا اینکه فطرت و سرنوشتم، به کمال انسانی رسید. و از نظر توان اعتدال یافت. حجتت را بر من تمام کردی که معرفت و شناختت را به من الهام فرمودی.......

6ـ نعمتهای خداوند:
آری این لطف تو بود که از خاک پاک عنصر مرا بیافریدی. و راضی نشدی ای خدایم که نعمتی را از من دریغ داری. بلکه مرا از انواع وسائل زندگی برخوردار ساختی. با اقدام عظیم و مرحمت بیکرانت بر من. و باحسان عمیم خود نسبت به من، تا اینکه همه نعماتت را درباره من تکمیل فرمودی......

7ـ شهادت به بیکرانی نعمت های الهی:
الهی! من به حقیقت ایمانم، گواهی دهم. و نیز به تصمیمات متیقن خود و به توحید صریح و خالصم
و به باطن نادیدنی نهادم. و پیوستهای جریان نور دیده ام. و خطوط ترسیم شده بر صفحه پیشانی ام، و روزنه های تنفسی ام، و نرمه های تیغه بینی ام. و آوازگیرهای پرده گوشم و آنچه در درون لبهای من پنهان است......

8ـ ناتوانی بشر از بجا آوردن شکر الهی:
گواهی می دهم ای پروردگار که اگر در طول قرون و اعصار زنده بمانم و بکوشم تا شکر یکی از نعمات تو بجا آورم، نتوانم مگر باز هم توفیق تو رفیقم شود، که آن خود مزید نعمت و مستوجب شکر دیگر، و ستایش جدید و ریشه دار باشد...........

9ـ ستایش خدای یگانه:
معهذا من با تمام جد و جهد و توش و توانم تا آنجا. که وسعم می رسد با ایمان و یقین قلبی گواهی می دهم. و اظهار می دارم:
حمد و ستایش خدایی را که فرزندی ندارد تا میراث برش باشد. و در فرمانروایی نه شریکی دارد تا با وی در آفرینش بر ضدیت برخیزد و نه دستیاری دارد تا در ساختن جهان به وی کمک دهد.....

10ـ خواسته های یک انسان متعالی:
خداوندا، چنان کن که از تو بیم داشته باشم، آنچنان که گویی تو را می بینم و مرا با تقوایت رستگار کن! اما بخاطر گناهانم مرا به شقاوت دچار مساز! مقدر کن که سرنوشت من به خیر و صلاح من باشد. و در تقدیراتت خیر و برکت بمن عطا فرما!

11ـ سپاس به تربیت های الهی:
خداوندا! ستایش از آن تست که مرا آفریدی. و مرا شنوا و بینا گرداندی! و ستایش سزاوار تست که مرا بیافریدی و خلقتم را نیکو بیاراستی. بخاطر لطفی که به من داشتی والا......

12ـ نیازهای تربیتی از خدا:
و مرا بر مشکلات روزگار، و کشمکش شبها و روزها یاری فرمای! و مرا از رنجهای این جهان و محنتهای آن جهان نجات بده و از شر بدیهایی که ستمکاران در زمین می کنند نگاه بدار.............

13ـ شکایت به پیشگاه خداوند:
خدایا! مرا به که وا می گذاری؟ آیا به خویشاوندی که پیوند خویشاوندی را خواهد گسست؟ یا به بیگانه که بر من بر آشفتد؟ یا به کسانیکه مرا به استضعاف و استثمار کشانند؟ در صورتیکه تو پروردگار من و مالک سرنوشت منی؟

14ـ ای مربی پیامبران و فرستنده کتب آسمانی:
ای خدای من و ای خدای پدران من! ابراهیم، اسماعیل، اسحق و یعقوب، و ای پروردگار جبرئیل، مکائیل و اسرائیل. و ای تربیت کننده محمد، خاتم پیامبران و فرزندان برگزیده اش. ای فرو فرستنده تورات، انجیل زبور و فرقان......

15ـ تو پناهگاه منی:
تو پناهگاه منی، بهنگامی که راهها با همه وسعت، بر من صعب و دشوار شوند و فراخنای زمین بر من تنگ گردد. و اگر رحمت تو نبود من اکنون جزء هلاک شدگان بودم. و تو مرا از خطاهایم باز می داری. و اگر پرده پوشی تو نبود از رسوایان بودم.
---------------------------------------------
1- فرهنگ دهخدا / ج 10 جدید / ص 15818
منبع: دعای عرفه عبدالکریم بی آزار شیرازی
 

***

 

حضرت ابراهیم (ع) در عرفات
در صحرای عرفات، جبرئیل، پیک وحی الهی، مناسک حج را به حضرت ابراهیم (ع) نیز آموخت و حضرت ابراهیم (ع) در برابر او می فرمود: عَرِفتُ، عَرِفتُ (شناختم، شناختم).
 


پیامبر اسلام (ص) در عرفات
و نیز دامنه کوه عرفات در زمان صدر اسلام کلاس صحرایی پیامبر اسلام (ص) بود و بنا به گفته مفسرین آخرین سوره قرآن در صحرای عرفات بر پیغمبر (ص) نازل شد و پیغمبر این سوره را که از جامع ترین سوره های قرآن است و دارای میثاق و پیمانهای متعدد با ملل یهود، مسیحی و مسلمان و علمای آنها می باشد، و قوانین و احکام کلی اسلام را در بر دارد، به مردم و شاگردانش تعلیم فرمود.
و طبق مشهور میان محدثان پیامبر (ص) در چنین روزی سخنان تاریخی خود را در اجتماعی عظیم و با شکوه حجاج بیان داشت:
...... ای مردم سخنان مرا بشنوید! شاید دیگر شما را در این نقطه ملاقات نکنم. شما به زودی به سوی خدا باز می گردید. در آن جهان به اعمال نیک و بد شما رسیدگی می شود. من به شما توصیه می کنم هرکس امانتی نزد اوست باید به صاحبش برگرداند. هان ای مردم بدانید ربا در آئین اسلام اکیداً حرام است. از پیروی شیطان بپرهیزید. به شما سفارش می کنم که به زنان نیکی کنید زیرا آنان امانتهای الهی در دست شما هستند، و با قوانین الهی بر شما حلال شده اند.
......... من در میان شما دو چیز به یادگار می گذارم که اگر به آن دو چنگ زنید گمراه نمی شوید، یکی کتاب خدا و دیگری سنت و (عترت) من است.
هر مسلمانی با مسلمان دیگر برادر است و همه مسلمانان جهان با یکدیگر برادرند و چیزی از اموال مسلمانان بر مسلمانی حلال نیست مگر اینکه آنرا به طیب خاطر به دست آورده باشد.....
 


صحرای عرفات همایش شناخت و خودسازی امام حسین (ع)
حضرت سیدالشهدا، امام حسین (ع) نیز بعد از ظهر روز عرفه همراه با فرزندان و گروهی از اصحاب از خیمه های خود در صحرای عرفات بیرون آمدند، و روی به دامن ?کوه رحمت? نهادند و در سمت چپ کوه روی به کعبه، همایشی تشکیل دادند، که موضوع آن به مناسبت روز عرفه (روز شناخت)، شناخت و سازندگی بود. این همایش، تنها جنبه علم و معرفت نداشت بلکه شناخت توأم با عمل و سازندگی و تزکیه و خودسازی بود.

 

***

 

بخوانیم با یکدیگر زیارت امام حسین (ع) را در روز عرفه

 

 بدان که آنچه از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام در باب زیارت عرفه رسیده از کثرت اخبار و بسیارى فضیلت و ثواب زیاده از آن است که احصا شود و ما به جهت تشویق زایرین به ذکر چند حدیث اکتفا مى‏نماییم (به سند معتبر از بشیر دهان منقول است که گفت: عرض کردم به خدمت حضرت صادق علیه السلام که گاه هست حج از من فوت مى‏شود و روز عرفه را نزد قبر امام حسین علیه السلام مى‏گذرانم فرمود که نیک مى‏کنى اى بشیر هر مؤمنى که به زیارت قبر امام حسین علیه السلام برود با شناسایى حق آن حضرت در غیر روز عید نوشته شود براى او ثواب بیست حج و بیست عمره مبروره مقبوله و بیست جهاد با پیغمبر مرسل یا امام عادل و هر که زیارت کند آن حضرت را در روز عید بنویسد حق تعالى براى او ثواب صد حج و صد عمره و صد جهاد با پیغمبر مرسل یا امام عادل و هر که زیارت کند آن حضرت را در روز عرفه با معرفت حق آن حضرت نوشته شود براى او ثواب هزار حج و هزار عمره پسندیده مقبوله و هزار جهاد با پیغمبر مرسل یا امام عادل گفتم کجا حاصل مى‏شود براى من ثواب موقف عرفات
پس آن حضرت نظر کرد به سوى من مانند کسى که خشمناک باشد و فرمود که اى بشیر هر گاه مؤمنى برود به زیارت قبر امام حسین علیه السلام در روز عرفه و غسل کند در نهر فرات پس متوجه شود به سوى قبر آن حضرت بنویسد حق تعالى از براى او به هر گامى که برمى‏دارد حجى که با همه مناسک بعمل آورده باشد و چنین گمان دارم که فرمود و عمره [غزوه‏]) (و در احادیث کثیره بسیار معتبره وارد شده که: حق تعالى در روز عرفه اول نظر رحمت بسوى زائران قبر حسین علیه السلام مى‏افکند پیش از آنکه نظر به اهل موقف عرفات کند) (و در حدیث معتبر از رفاعه منقول است که: حضرت صادق علیه السلام به من فرمود که امسال حج کردى گفتم فدایت شوم زرى نداشتم که به حج روم و لکن عرفه را نزد قبر امام حسین علیه السلام گذرانیدم فرمود که اى رفاعه هیچ کوتاهى نکردى از آنچه اهل منى در آن بودند اگر نه این بود که کراهت دارم که مردم ترک حج کنند هر آینه حدیثى براى تو مى‏گفتم که هرگز ترک زیارت قبر آن حضرت نکنى پس ساعتى ساکت شد و بعد از آن فرمود که خبر داد مرا پدرم که هر که بیرون رود به سوى قبر امام حسین علیه السلام و عارف به حق آن حضرت باشد و با تکبر نرود همراه او مى‏شوند هزار ملک از جانب راست و هزار ملک از جانب چپ و نوشته شود براى او ثواب هزار حج و هزار عمره که با پیغمبر یا وصى پیغمبر کرده باشد) و اما کیفیت زیارت آن حضرت پس چنان است که علماى اجله و رؤساى مذهب و ملت فرموده‏اند چون خواستى آن حضرت را در این روز زیارت کنى پس اگر ممکن شد ترا که از فرات غسل کنى چنان کن و اگر نه از هر آبى که ترا ممکن باشد و پاکیزه‏ترین جامه‏هاى خود را بپوش و قصد زیارت آن حضرت کن در حالتى که به آرامى و وقار و تأنى باشى پس چون به در حایر برسى بگو:

 

بسم الله الرحمن الرحیم

« اللهُ اَکْبَرُ کَبیراً ، وَالحَمْدُ للهِ کَثیراً ، وَسُبْحانَ اللهِ بُکْرَةً وَأصیلاً ، وَالحَمْدُ للهِ الَّذی هَدانا لِهذا وَماکُنّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلا أَنْ هَدانا اللهُ لَقدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالحَقِّ ، السَّلامُ على رَسُولِ اللهِ ، السَّلامُ عَلى أمیرِ المُؤمِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلى فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدةِ نِساءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ على الحَسَنِ والحُسَیْنِ ، اَلسَّلامُ عَلى عَلیِّ بنِ الحُسَینِ ، اَلسَّلامُ عَلى مُحَمَّدِ بنِ عَلیٍّ ، اَلسَّلامُ عَلى جَعْفَرِ بنِ مُحَمَّدِ ، اَلسَّلامُ عَلى مُوسَى بنِ جَعْفَر ، اَلسَّلامُ عَلى عَلیِّ بنِ مُوسى ، اَلسَّلامُ عَلى مُحَمَّدِ بنِ عَلیٍّ ، اَلسَّلامُ عَلى الحَسَنِ بنِ عَلیٍّ ، اَلسَّلامُ عَلى الخَلفِ الصّالِحِ المُنْتَظَر ، اَلسَّلامُ عَلیکَ یا أبا عَبدِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلیکَ یابنَ رَسُولِ اللهِ ، وَابْنُ عَبْدِکَ وَابنُ أَمَتِکَ ، المُوالی لِوَلِیَّکَ وَالمُعادی لِعَدُوِّکَ ، استَجارَ بِمَشْهَدِکَ وَتَقَرَّبَ اِلى اللهِ بِقَصْدِکَ ، اَلْحَمْدُ للهِ الَّذی هَدانی لِوِلایَتِکَ ، وَخَصَّنی بِزِیارَتِکَ وَسَهَّلَ لی قَصْدَکَ » .

ثم قل : « اَلسَّلامُ عَلَیکَ یاوارِثَ آدَمَ صَِفوَةِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یاوارِثَ نُوح نَبیِّ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یاوارِثَ اِبراهِیمَ خَلیلِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یاوارِثَ مُوسى کَلیمِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یاوارِثَ عیسى رُوحِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یاوارِثَ مُحَمَّد حَبیبِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یاوارِثَ اَمیرِ المؤُمِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یاوارِثَ فاطِمَةَ الزَّهراءِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَابنَ مُحَمَّد المُصطَفى ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یابنَ عَلِّی المُرتَضى ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَابنَ فاطِمَةَ الزَّهراه ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَابنَ خَدیجَةَ الکُبرى ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَاثارَ اللهِ وَابنَ ثارِهِ وَالوِترَ المُوتُورِ . أَشهَدُ أَنَّکَ قَد أَقَمتَ الصَلاةَ ، وَآتَیتَ الزَکاةَ ، وَأمَرتَ بِالمَعرُوفِ ، وَنَهَیتَ عَن المُنکَر ، وَأَطعتَ اللهَ حَتّى أَتاکَ الیَقینُ ، فَلَعَنَ اللهُ أُمَةً قَتَلَتکَ ، وَلَعَنَ اللهُ أُمَّةً ظَلَمَتکَ ، وَلَعَنَ اللهُ أُمَّةً سَمِعَت بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ ، یامَولایَ یاأَبا عَبدِ اللهِ اُشهِدُ اللهَ وَمَلائِکَتَهُ وَأَنبِیاءَهُ وَرُسُلَِهُِ اَنّی بِکُم مُؤمِنُ ، وَبِأیابِکُم مُوقِنٌ بِشَرائِعِ دینی وَخَواتِیمِ عَمَلی ، وَمُنقَلبی اِلى رَبّی ، فَصَلَواتُ اللهِ عَلَیکُم وَعَلى أرواحِکُم وَعَلى اَجسادِکُم وَعَلى شاهِدِکُم وَعَلى غائِبِکُم وَعَلى ظاهِرِکُم وَعَلى باطِنِکُم . اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَابنَ خاتَمِ النَبِّیینَ ، وَابنَ سَیِدِ الوَصِّیینَ ، وَابنَ اِمامِ المُتَّقینَ ، وَابنَ قائِدِ الغُرِّ الُمحَجَّلینَ اِلى جَنّاتِ النَعیم ، وَکَیفَ لاتَکُونُ کَذلِکَ وَاَنتَ بابُ الهُدى ، وَاِمامُ التُقى ، وَالعُروَةُ الوُثقى ، وَالحُجَّةُ عَلى أَهلِ الدُّنیا ، وَخامِسُ اَصحابِ (أهلِ) الکِساءِ ، غَذَتْکَ یَدُ الرَّحمَةِ ، وَرُضِعتَ مِنْ ثَدیِ الایمانِ ، وَرُبِّیتَ فی حِجرِ الاسلامِ ، فَالنَفسُ غَیرُ راضِیَة بِفِراقِکَ وَلا شاکَة فی حَیاتِکَ ، صَلَواتُ اللهِ عَلَیکَ وَعَلى آبائِکَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یاصَریعَ العَبرَةِ الساکِبَةِ ، وَقَرینَ المُصیبَةِ الرّاتِبَةِ ، لَعَنَ اللهُ أُمَةً اِستَحَلّت مِنکَ الَمحارِمَ ، وَاْنتَهَکَت مِنکَ حُرمَةَ الاِسلامِ ، فَقُتِلتَ صَلّى اللهُ عَلیکَ مَقهُوراً ، وَاَصبَحَ رَسُولُ اللهِ بِکَ مَوتُورَاً ، وَأصبَحَ کِتابُ اللهِ بِفَقدِکَ مَهجُورَاً ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ وَعَلى جَدِّکَ وَاَبیکَ وَاُمِّکَ وَاَخیکَ ، وَعَلى الاَئِمَةِ مِنْ بَنیکَ ، وَعَلى المُستَشهَدینَ مَعَکَ ، وَعَلى الملائِکَةِ الحافِّینَ بِقَبرِکَ وَالشّاهِدینَ لِزُوّارِکَ المُؤمِنینَ بِالقَبُولِ عَلى دعاءِ شِعَتِکَ ، وَالسَّلامُ عَلَیکَ وَرَحمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ » .

وصل رکعتین إقرأ فیها ماتشاء ، وإذا فرغت فقل :

« اَللّهُمَّ إِنّی صَلّیتُ وَرَکَعتُ وَسَجَدتُ لَکَ وَحدَکَ لاشَریکَ لَکَ ، لاِنَّ الصَّلاةَ وَالرُّکُوعَ وَالسُّجُودَ لاتَکوُنُ إِلاّ لَکَ ، لاِنَّکَ أنتَ اللهُ الَّذی لااِلهَ اِلاّ اَنتَ اَللّهُمَّ وَهاتانِ الرُکعَتانِ هَدِیةٌ مِنّی اِلى مُولایَ وَسَیِّدی وَإمامی اَلْحُسَینِ بنِ عَلیٍّ عَلَیْهِما السَّلامّ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، وَتَقَبَّل ذلکَ مِنّی وَاجْزِنی عَلى ذلکَ اَفضَلَ اَمَلی وَرَجائی فِیکَ وَفی وَلیِّکَ یاأَرْحَمَ الرّاحِمین » .

ثم زر ولده علی بن الحسین الاکبر علیه السلام وقل :

« اَلسَّلامُ عَلَیکَ یابْنَ رَسُولِ الله ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یابْنَ نَبِیِّ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یابْنَ اَمیرِ المؤُمنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یابْنَ الحسینِ الشَّهیدِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیُّها الشَّهیدُ ابْنُ الشَّهیدِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیُّها المظلومُ ابْنُ المظلوم ، لَعَنَ اللهُ اُمَّةً قَتَلَتْکَ ، وَلَعَنَ اللهُ أُمَّةً ظَلَمَتْکَ ، وَلَعَنَ اللهُ أمَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضیَت بِهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یامَولای ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یاولیَّ اللهِ وَابْن وَلِیِّهِ ، لَقَدْ عَظُمَتِ المُصیبَة ، وَجَلّتِ الرَّزیَّةُ بِکَ عَلَینا وَعَلى جَمیع المؤمنینَ ، فَلَعَنَ اللهُ اُمّةً قَتَلَتْکَ ، وَاَبْرأُ إلى اللهِ وَاِلَیْکَ مِنْهُمْ فی الدّنیا وَالاخرة » .

ثم زر شهداء کربلاء وقل :

« السَّلامُ عَلَیْکُم یاأَوْلیاءَ اللهِ وَاَحِّباءَه ، السَّلامُ عَلَیْکُم یااَصفیاءَ اللهِ وَأَوِدّاءَهُ . السَّلامُ عَلَیْکُم یاأَنْصارَ دین اللهِ وَاَنصارَ نَبیّهِ وَاَنْصارَ اَمیرِ المُؤمِنینَ وَاَنصارَ فاطِمَةَ سَیْدَةِ نِساءِ العالَمینَ ، السَّلامُ عَلَیْکُم یاأَنصارَ أَبی مُحَمَّد الحَسَنِ الوَلیِّ النّاصِحِ ، السَّلامُ عَلَیْکُم یااَنْصارَ اَبی عَبْدِ اللهِ الحُسَینِ الشَّهیدِ المَظلومِ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِمْ اَجْمَعینَ ، بِأبی اَنْتُم وَامّی طِبْتُمْ وَطابَتِ الارضُ الَّتی فیها دُفِنْتُمْ ، وَفُزْتُمْ وَاللهِ فَوْزاً عَظیما ، یالَیْتَنی کُنْتُ مَعَکُمْ فَأَفوزَ مَعَکُمْ فی الجِنان مَعَ الشُّهَداءِ وَالصّالِحینَ وَحَسُنَ اُولئِکَ رَفیقاً ، وَالسَّلامُ عَلَیْکُم وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُه » .

ثم زر أبا الفضل العباس علیه السلام وقل :

« اَلسَّلامُ عَلَیکَ یاأَبا الفَضْلِ العَبّاسَ ابْنَ اَمیرِ المؤمِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یابْنَ سَیِّدِ الوَصیِّینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یابْنَ أوَّلِ القومَ إسْلاماً ، وَأَقدَمِهِمْ اِیْماناً ، وَأَقْوَمِهِمْ بِدینِ اللهِ ، وَأَحْوَطِهِمْ عَلى الاسْلامِ ، أَشْهَدُ لَقدْ نَصَحْتَ للهِ وَلِرَسُولِهِ وَلاَخیکَ فَنِعْمَ الاخُ المُواسی ، فَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً قَتَلَتْکَ ، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةَ ظَلَمَتْکَ ، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً اِسْتَحَلَّتْ مِنکَ الَمحارِمَ ، وَانْتَهَکَتْ فی قَتْلِکَ حُرْمَةَ الاسْلامِ ، فَنِعمَ الاَخُ الصّابِرُ الُمجاهِدُ الُمحامی النّاصِرُ وَالاَخُ الدّافِعُ عَنْ أَخیهِ الُمجیبِ الى طاعَةِ رَبّه الرّاغِبُ فیما زَهِدَ فیهِ غَیرُهُ مِنَ الثَّوابِ الجَزیلِ وَالثّناءِ الجَمیلِ ، وَأَلحَقَکَ اللهُ بِدَرَجَةِ آبائِکَ فی دار النَّعیم ، اِنّهُ حَمیدٌ مَجید » .

ثم قل :

« اللّهُمَّ لَکَ تَعَرَّضْتُ وَلِزیارَةِ اَوْلیائِکَ قَصَدْتُ رَغْبَةً فی ثَوابِکَ وَرَجاءً لِمَغْفِرَتِکَ وَجَزیلِ اِحْسانِکَ ، فَأَسْأَلُکَ اَنْ تُصَلِّیَ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، وَاَنْ تَجْعَلْ رزْقی بِهِم دارّاً ، وَعَیْشی بِهِم قارّاً ، وَزیارَتی بِهِمْ مَقْبُولَةً ، وَذَنْبی بِهِمْ مَغْفُوراً ، وَاقْلِبنی بِهِم مُفْلِحاً مُنْجِحاً مُسْتَجاباً دُعائی بِأَفْضلِ مایَنْقَلِبُ بِهِ اَحَدٌ مِنْ زُوّارِه وَالقاصِدینَ اِلَیْه ، بِرَحْمَتِکَ یااَرْحَمَ الرّاحِمینَ » .





طبقه بندی: روز عرفه
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 88 آذر 3 توسط صادق | نظر بدهید
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.