اندکی صبر ، سحر نزدیک است

با
ابوسفیان و عباس مشغول گفتگو بودیم مثل هر روز و همیشه در مورد تجارت و
بازار و کار و کاسبی سرگرم بودیم که سه نفر وارد شدند و کنار کعبه
ایستادند. یک مرد، یک نوجوان و یک زن. اعمالی را انجام می دادند که تا به
آن روز ندیده بودم اول تعجب کردم، بعد خنده ام گرفت و گفتم این سه تن
کیستند؟ این چه اعمال جدیدی است؟

گفت: آیین جدیدی است می‌بینی؟

آنکه جلو ایستاده است محمد پسر عبدالله است. آن زن دختر خویله خدیجه است. و آن نوجوان علی پسر ابی طالب است.

گفتم چه می کنند؟

گفت نماز می خوانند . دینی آمده است که تنها این سه تن به آن پایبندند.

خنده
ای کرد و ادامه داد: آری! خدایی ظهور کرده است بر کل زمین که فقط این سه
تن به آن ایمان دارند ، اکنون هم نماز می خوانند. به آن کودک نگاه کردم؛
خیلی آرام مشغول نماز خواندن بود. گفت: من نمی دانم آن نوجوان دگر چه
می‌کند؟ او الان باید بازی کند، او را به نماز خواندن چه کار ...

 

نویسنده: سید ابراهیم پیشکار


از تبیان





طبقه بندی: امام علی(ع)،  نماز
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 89 شهریور 9 توسط صادق | نظر بدهید
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.