وادی ایمن و منزلگه دوست
گر چه دور است،ولی
این قدر هست که بانگ جرسی می آید.
راه باید افتاد
گرچه ره تاریک است،و پر از وسوسه ی شیطانی
لیک خورشید هدایت با توست!
گام اخلاص تو را می باید.
تا به منزل برسی،کوله باری بردار
زاد و ره توشه ای از علم و یقین
زرهی از تقوا،مشعلی از ایمان!
راه جز با قدم صدق نمی گردد طی!!!
طبقه بندی: شعر، ادبی
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 89 اسفند 18 توسط
صادق | نظر بدهید