صدایی کز پس آن پرده بشنود
بعینه چون صدای مرتضی بود
تعالی الله از این قدر و از این جاه
که گوید از زبانش حرف الله
عبدالله بن عمر می گوید به پیامبر اکرم(ص) عرض کردم: یا رسول الله! خداوند در شب معراج به چه لغت و زبانی با شما حرف می زد؟ پیامبر(ص) فرمودند: خداوند مرا با صدای علی(ع) مخاطب قرار می داد، پس خداوند خود مرا الهام کرد که پرسیدم: پروردگارا! من با تو حرف می زنم یا با علی؟!
در اینجا خداوند متعال فرمود: ای احمد! من با هیچ چیزی قیاس نشوم و با چیزهای شبیه اشیاء هم وصف نمی شوم.
تو را از نور خودم خلق کردم و علی(ع) را از نور تو، و می دانم که تو چقدر علی(ع) را دوست می داری و محبوب قلبت می باشد پس با صدایعلی(ع) با تو حرف زدم تا قلبت آرامش پیدا کند(3)
در شبِ معراج خلوتگاه دوست
خلوت حق با حبیبش خوش نکوست
تا به قاب قوسین أو أدنی رسید
نور ایزد بر همه عالم دمید
یک صدای دلربا آمد بگوش
که از آن مستان همه آیند بهوش
زنده می گردد از آن دلهای پاک
گر که آید یک صدا بر اهل خاک
آشنا آمد به گوش مصطفی
وه چه صوتی چون صدای مرتضی
گفت یا رب این تویی گویی سخن
یا که می باشد علی در انجمن
نیست مانندش صدایی دلنشین
در همه عالم صدایی بِه ز این
حق تعالی گفت این نه از منست
از برای من نه جسم و نه تن است
چونکه یا احمد حبیب تو علیست
بر زبان او کلام حق جلیست
دوست تر کس را نداری از علی
بر صدای او سخن آمد جلی
نی توان کردن به من کس را قیاس
من نگنجم در عقول و در حواس
چونکه برگشتی دوباره بر زمین
گشتی همره باز با حبل المتین
می رسانی بر علی از من سلام
چون ولی الله می باشد مدام
پس علی باشد امیرالمؤمنین
در سما همراه خیرالمرسلین
در زمین همواره یار و یاورش
هم برادر، زوج پاک دخترش
دوستدار اوست هر نیکو سرشت
حب او باشد مسانید بهشت
دشمن او جای دارد در سقر
گرچه با طاعت رود عمرش به سر
آنچه آورده (مقدّم) در قلم
از مضامین حدیث آمد رقم(4)
متن روایت:
عن عبدالله بن عمر قال سمعت رسول الله(ص) و سئل بأیِّ لُغة خاطبک ربک لیلة المعراج؟ قال: خاطبنی بلغة علی بن أبی طالب(ع) فألهمنی أن قلت: یا رب أنت خاطبتنی أم علی(ع)؟ قال: یا أحمد؛ أنا شی ء لا کالأشیاء لا أقاس بالناس ولا أوصف بالشبهات بالأشیاء، خلقتک من نوری و خلقت علیاً(ع) من نورک، فاطلعت علی سرائر قلبک فلم أجد إلی قلبک أحب إلیک من علی بن أبی طالب(ع) فخاطبتک بلسانه کیما تطمئن قلبک.
سند روایت:
در نقل سند این روایت، اکثر کتب معتبر شیعی و حتی برخی کتب عامه آن را به طریق خوارزمی (م568 ق) از کتاب «المناقب» نقل نموده اند که آن طریق چنین می باشد:
«أخبرنا أبوالقاسم نصر بن محمد بن علی بن زیرک المقری، أخبرنا والدی أبوبکر بن محمد، قال أبوعلی عبدالرحمان بن محمد بن احمد النیسابوری، حدثنا أحمد بن محمد بن عبدالله النانجی البغدادی، حدثنا بن محمد بن جریر الطبری، حدثنی محمد بن حمید الرازی، حدثنا العلاء بن الحسن الهمدانی، حدثنا أبومخنف لوط بن یحیی الأزدی، عن عبدالله بن عمر».
اگرچه در این روایت ارسال می باشد چون ابامخنف اصلاً عبدالله بن عمر را درک نکرده است(5) و در مورد برخی راویان آن، از جمله محمد بن
حمید الرازی(6) اختلاف است، لیکن چون بیشتر علما این حدیث را در کتب معتبرة خود آورده و آن را رد ننموده اند، روایت مورد قبول است.
شیخ حرّ عاملی (صاحب وسائل الشیعه)، بعد از قبول روایت در مورد آن گوید: «این روایت دلالت روشنی دارد به این که علی(ع) برترین مردم بعد رسول خدا(ص) است.»(7)
و نکتة زیبای این روایت این است که: «این روایت جزء یکی از اخبار پنج گانه ای است که 27 نسل (معروف به حدیث سلسلة الآباء) آن را متصلاً نقل کرده اند.(8)
و این یکی دیگر از خصوصیات حضرت علی(ع) می باشد که در هیچ یک از اخبار شیعه و سنی نظیری برای آن نمی باشد.
3. ر.ک: المناقب خوارزمی، ص 78، ح 61؛ الطرائف، ج 1، ص 155؛ المحتضر، ص 95؛ کشف الیقین، ص 229؛ کشف الغمه، ج 1، ص 106؛ ارشادالقلوب، ج 2، ص 233؛ الصراط المستقیم، ج 1، ص 207؛ منهاج الکرامه علامة حلی، ص 90؛ غایة المرام، ج 1، ص 31؛ تفسیر صافی، ج 3، ص 177؛ الجواهر السنیه، ص 295؛ مدینة المعاجز، ج 2، ص 403؛ نفحات الازهار، ج 5، ص 133؛ شرح احقاق الحق، ج 5، ص 251؛ ینابیع الموده، ج 1، ص 246، ح 28 و... 4. سید محمدتقی مقدّم، نغمه های مقدّم. 5. ر.ک: الفهرست شیخ طوسی،ص204،رقم 204؛ خلاصة الأقوال علامة حلی،ص233. 6. عقیلی در کتاب «الضعفاء الکبیر» خود (4/61 رقم1612) در مورد او گوید: «فیه نظر» و نسانی نیز گوید: «لیس بثقة» (ر.ک: سیراعلام النبلاء 14/135 و پاورقی المجروحین ابن حبان 2/33) و الرازی در کتاب «الجرح و التعدیل» خود (7/232 رقم1275) به نقل از یحیی بن معین گوید: «ثقة لیس به بأس رازی کیس» و در پاورقی الایضاح ابن شاذان، سید جلال حسینی گوید: «ثقة و فیه خلاف». و این نکته را اشاره نمایم که «محمد بن حمید الرازی» از جمله رجالیونی است که هم در کتب شیعه و هم در کتب اهل سنت از او روایت نقل شده است و اگر چه در او اختلاف است لیکن (چنانچه در پاورقی المراجعات سید شرف الدین، ص 301 بدان اشاره شده است) تعداد زیادی از علمای اهل سنت همچون احمد بن حنبل و بغوی و ابن جریر طبری او را ثقه می دانند چرا که او شیخ آنها و معتمد آنها می باشد. 7. جواهر السنیة، ص 295. 8. ر.ک: خاتمة المستدرک، ج 1، ص 245.
طبقه بندی: پیامبر(ص)، معراج، امام علی(ع)