چه سختست آنگاه که دیگران خوبت می پندارند
و خود میدانی درین سرای فانی نیز هیچ جایت نیست.
آنگاه که خود را میشناسی و
آگاهی ازین غفلت که هردم ز عمر خویش به تباهی و عصیان و سرکشی بسر بردی.
اما وای بر من
که هر ثانیه از عمر خویش را باید به نعره بگویم :
" کم من ثناء جمیل لست اهل له نشرته ".
و چه نیک سید الساجدین این فراز را دگر بار سروده اند که :
"خداوندا به تو پناه می برم ازینکه بخاطر تو محبوب باشم ، ولی تو از من بدت بیاید ."
وای بر من روسیاه که مولایم اینچنین میگوید و من باز در زمره ضالین قدم برمی دارم.
سخت است، سخت است، سخت ...
که گمراه باشی و خاطی ، ولی نیک برایت بگویند و بپندارند.
الهی اعوذ بک من نفس لا تشبع و من قلب لا یخشع.
از http://beatitude.blogfa.com
و چند خط حرف دل خودم:
ولی اگر گناه کردیم، یادمان نرود که خودش گفت ناامیدی از درگاه من،بزرگترین گناه است...
و این زبان حال ماست، کای خدای مهربان
چاره ی ما ساز که بی یاوریم
گر تو برانی به که روی آوریم...؟؟؟
ولی چه خوش گفت شاعر:
گشتم همه جا بر در دیوار حریمش
جایی ننوشته ست گنهکار نیاید....
و خدا چنین گفت:
ای ملائکه من! من از بنده ی خود شرم دارم.و او جز من پناهگاهی ندارد....
پس
او را بخشیدم....
کرم بین و لطف خداوندگار
گنه بنده کرده ست و او شرمسار
یعنی واقعا خدا دنبال بهونه میگرده دست بنده هاشو بگیره...
ایشالله ما دست خدا رو رد نکنیم....!
التماس دعا
یا علی
اللهم إنٌ مغفرتک ارجی من عملی
و إنٌ رحمتک اوسع من ذنبی
اللهم إن کان ذنبی عندک عظیما فعفوک اعظم من ذنبی
اللهم إن لم اکن اهلا ان ابلغ رحمتک و رحمتک اهل ان تبلغنی و تسعنی لانها وسعت کل شی برحتمک یا ارحم الراحمین....
طبقه بندی: خدا، رحمت، گناه، عفو