اندکی صبر ، سحر نزدیک است

شیادی، گیسوان بافت یعنی علوی‌ست(1) و با قافله‌ی حجاز(2) به شهری در آمد که از حج همی آیم (3) و قصیده‌ای پیش مَلِک برد که من گفته‌ام. نعمت بسیارش فرمود و اکرام کرد تا یکی از ندیمان حضرت پادشاه که در آن سال از سفر دریا آمده بود، گفت: من او را عید اضحی (4) در بصره دیدم. معلوم شد که حاجی نیست. دیگری گفتا: پدرش نصرانی(5) بود در ملطیه(6)، پس او شریف چگونه صورت بندد؟ (7) و شعرش را به دیوان «انوری» (8) دریافتند. مَلِک فرمود تا بزنندش و نفی کنند(9) تا چندین دروغ درهم چرا گفت. گفت: ای خداوند روی ِ زمین! یک سخن‌ات دیگر در خدمت بگویم، اگر راست نباشد به هر عقوبت که فرمایی سزاوارم. گفت: بگو تا آن چیست. گفت :

 

غریبى گرت ماست پیش آورد          دو پیمانه آب‌ است و یک چمچه دوغ

اگر راست مى‌خواهى از من شنو          جهان‌دیده‌، بسیار گوید دروغ(10)

 

 مَلِک را خنده گرفت و گفت: ازین راست‌تر سخن تا عمر او بوده باشد نگفته است. فرمود تا آنچه مأمول (11) اوست مهیا دارند و به خوشی برود.

 

 

توضیحات:

 

(1) علوی: منسوب به علی ابن ابی‌طالب (امام اول شیعیان)، ظاهرن «علویان» فرقه‌ای از دین‌داران و صوفیان بوده‌اند * معنی عبارت: فریب‌کاری، به تظاهر علویت، موی خویش را بافته بود

(2) قافله‌ی حجاز: کاروانی که از حجاز و عربستان معاودت می‌کرد و حاجیان در آن بودند

(3) از حج همی آیم: از سفر مکه برمی‌گردم و حاجی هستم

(4) عید اضحی: عید قربان

(5) نصرانی: مسیحی

(6) ملطیه: شهری بوده است در ترکیه‌ی ام‌روزی

(7) معنی عبارت: چه‌گونه می‌توان متصور شد که او از اولاد علی است و علوی و فرخنده‌پی؟

(8) انوری: محمدبن محمد انوری (متولد 510 هجری قمری، متوفا به حدود سال 585 هجری قمری)، قصیده‌سرای نام‌دارتاریخ  ادب فارسی

(9) نفی کنند: از شهر بیرون بیاندازند

(10) چمچه: قاشق * مفهوم قطعه: بسیار سفررفته‌گان و سیاحان، برای بازارگرمی و جلب توجه، دروغ بسیار می‌گویند و اگر تو را ماست، پیش‌کش آوردند، بدان که اندک‌مایه‌ای دارد و اکثر آن آب است و ناخالص!

(11) مأمول: اسم مفعول از «امل» (به معنی آرزو)، یعنی پادشاه فرمود آن‌چه که او پسندد فراهم آورند و ببخشایندش





طبقه بندی: حکایت های آموزنده
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 87 مرداد 30 توسط صادق | نظر بدهید
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.