شبکه یک فیلم هندی میدهد، شبکه دو فیلم چینی، شبکه سه فوتبال لیگ برتر اروپا، شبکه چهار تاریخ جنگ جهانی دوم را بررسی میکند،شبکه پنج فیلم سینمایی«تروی»و شبکه شش هم درحال تحلیل مسئله تهاجم فرهنگی در کشورهای جهان سوم است.
فکر میکنم هیچ کشور در جهان پیدا نمیشود که مانند ایران دارای تمدن و فرهنگ و ادبیات کهن و غنی باشد؛ اما مردمش با فرهنگ کشورهای دیگر بیشتر آشنا هستند. این حرفها تکراری است و من این را میدانم، اما گاهی لازم است آنقدر این حرف تکراری را تکرار کرد تا یادمان نرود که کی هستیم و باید چه کسی باشیم!
امروز اگر از کودک و نوجوان و حتی جوان ایرانی پرسیده شود دوست داری "رستم" باشی یا "سهراب" میگوید:"آکلیلیس" یا"جومونگ". و دختران ایرانی هم یا دوست دارند "اوشین" باشند یا بانوی اول دربار "یانگُم". اما چندنفر از دختران ایرانی "گردآفرید" را میشناسند. چند زن وجود دارد که بداند زنان در ساخت «تختجمشید» چقدر سهم داشتهاند،و در این کاخ بزرگ گاهی به عنوان مسوول و سرکارگر فعالیت کردهاند. چند زن ایرانی وجود دارد که بداند زنان در ایران باستان استاد آشپزی و متخصص شناخت گیاهان دارویی بودهاند.اصلا زنان و مردان امروز ایران چقدر از آداب و رسوم گذشتهی خود آگاه هستند. تحقیق و بهدست آوردن آمار در این زمینه هیچ چیز جز شرمندگی برای ایرانیان نخواهد داشت. اگر این شرمندگی دو دلیل داشتهباشد،نباید شک کرد که یکی از آنها صدا و سیمای ایران است! برایپیبردن به این نکته بدون ذکر مثال و نمونه و نام و نسبت، تنها کافی است یک هفته پای برنامههای تلوزیون بنشینید تا متوجهی این نکته شوید.
در این زمان شاهد خواهید بود که زنان هندی و چینی و ژاپنی، کرهای و غیره با چه شجاعت و حوصلهای زندگی خود را از هفتخوانِ بهسلامت عبور میدهند؛ و شما خواهید دیدکه جنگجویان یونانی و رومی، چینی و کرهای با چه دلاوری از خاک سرزمین خود دفاع میکنند. آنهم یونان و روم که بخشی از فرهنک خود را از ایران دارند. یونان و روم که بخش زیادی از راه و روشهای جنگی را از ایرانیان آموختهاند. اما در این هفته شما هیچ کارتون یا سریال یا فیلمی را نخواهید دید که به شما بگوید زنان مردان و کودکان در ایران باستان چگونه زیستهاند و چه کشیدهاند که همین خاک و فرهنگ حال حاضر به ما رسیده است. هیچ برنامهای نخواهید دید که نامی از شاعران و نویسندگان و ادبیات ایران باستان داشته باشد و بگوید که شعر دوره مانویان به گونهای شعر آزاد و سپید است و این یعنی ما پیش از اروپاییان شعر سپید داشتهایم.
حقیقت در این است که ما در کنار کوه ایستادهایم،بی آنکه از بزرگی و عظمت آن باخبر باشیم داریم باحسرت به قلههای کوچک همسایه افتخار میکنیم.دست اندرکاران صداوسیمای ایران در حالی به دوبله و پخش فیلمهایی چون «گادیاتور»،«تروی» و «افسانه جومونگ» دلخوشاند که کشورهای دیگر در حال ساختن فیلم درباره ایران باستان ، فرهنگ و تمدن آن دوره و ثبت به نام خودشان هستند. در اینباره نگاهی به فیلمهای ساخت روسیه و کشورهای تازه استقلال یافته و نمونههایی که در آمریکا و اروپا ساخته میشود، کوتاهی این نهاد دولتی را نشان میدهد!
البته از سویی با دیدن فیلم «رستم و اسفندیار» و «یوسف و زلیخا» انسان به خودش میگوید، همان بهتر که صدا و سیمای ایران از ساختن فیلم در مورد ایران باستان خودداری کند. جنگ رستم و اسفندیار یکی از زیباترین و بزرگترین منظومههای حماسی جهان و به اعتقاد برخی بهترین است. اما با آنچه که در تلویزیون ایران دیده شد، جز یک داستان سست با بازیهای سطحی و احساسی چیزی به نمایش در نیامد. حالا در مقابل نگاه کنید به تروی یا گلادیاتور که به هیچ عنوان از نظر حماسه و داستان در اندازههای رستم و اسفندیار در شاهنامه فردوسی نیستند. اما همین داستانهای معمولی را چنان ساختهاند که مخاطب ایرانی با خود میگوید، کاش ما در تاریخ خودمان قهرمانانی با این شجاعت داشتیم.
هیچ چیز بدتر از این نیست که داشتههای بزرگ خودت را به فراموشی بسپاری یا به خیال خودت به خاطر خوشایند بعضیها آنها را از تاریخ معاصر ایران حذف کنی، در حالی که دنیا آنها را میشناسند و به آنها با دیدهی احترام نگاه میکند. هیچ چیز بدتر از این نیست که تمام قهرمانان مرد و زن یک سرزمین غریبهها باشند و قهرمانان باستانی سرزمینت در خاک خود غریبه!....
باید گفت:ایران امپراتوری فراموش شدهای است که این روزها خود زنی فرهنگی ناشیانه در تلویزیون آن حال آدم را بد می کنه!
در پایان اعتراف میکنم که این حرفها چیزه تازهای نیست و بسیاری آنها را می دانند و بسیاری نیز گفتهاند، اما فکر میکنم بعضی مسایل تکرارش مانند باران مداوم برای یک سرزمین نیاز است.
طبقه بندی: جومونگ