سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اندکی صبر ، سحر نزدیک است
امام، عبادت، شهادت

راوی در حرم حضرت علی(علیه‎السلام) تقاضا می‎کند که معرفتش نسبت به حضرت زیاد شود و در همین حین علامه امینی را در حرم در حین خواندن جامعه کبیره دید و به امام متوسل شد که سوالاتش را از علامه بپرسد و حضرت عنایتی می‎کند و ایشان سوالاتش را می‎پرسد.  

علامه امینی مى‎فرماید: مرگ و شهادت عرصه‎اى است که در نگاه امیرمومنان على(علیه‎السلام) از جایگاهى خاص برخوردار است و با در نظر گرفتن آن مى‎توان به جلوه‎هایى دیگر از سیره عبادى امام وقوف یافت .

سپس مى‎فرماید: امام(علیه‎السلام) با عنایت به اینکه دنیا مزرعه ى آخرت است همگان را به فراهم آوردن توشه ى مناسب براى زندگانى جاوید پیش روى دعوت مى فرمود و در این راستا غفلت از مرگ را آفتى بزرگ مى‎دانست که آدمى را از تلاش براى عمران خطبه بقا باز مى‎دارد: مردم! همانا دنیا خانه‎اى است رهگذر و آخرت سرایى است، پایدار، پس از گذرگاه خود - توشه - بردارید براى جایى که در آن پایدارید و مَدرید پرده‎ى یکدیگر، نزد آن کس که مى‎داند نهان شما را - از شما بهتر - برون کنید از دنیا دل‎هاتان را از آن پیش که برون برند از آن تن‎هاتان. شما را در دنیا آزموده‎اند و براى جز دنیا آفریده‎اند. آدمى چون بمیرد مردم گویند چه نهاد؟ و فرشتگان گویند چه پیش فرستاد؟ خدا پدرانتان را بیامرزد! اندکى پیش فرستید تا براى شما ذخیره بودن تواند. و همه را مگذارید که وبال آوردن بر گردنتان بماند. (1)

آماده شوید، خداتان بیامرزد! آه بانگ کوچ را سر دادند، و بارگى خود را در منزل دنیا کمتر بندید - که کاروانیان به راه افتادند - و بازگردید و راه بسپارند با آنچه از توشه‎ى نیکو در دسترس دارید، که پیشاپیش شما گردنه‎اى است دشوار گذر و منزل‎هاى ترسناک و هراس آور، ناچار بدان گردنه‎ها باید برشدن و بدان منزل‎ها درآمدن و ایستادن.

آماده شوید، خداتان بیامرزد! آه بانگ کوچ را سر دادند، و بارگى خود را در منزل دنیا کمتر بندید - که کاروانیان به راه افتادند - و بازگردید و راه بسپارند با آنچه از توشه‎ى نیکو در دسترس دارید، که پیشاپیش شما گردنه‎اى است دشوار گذر و منزل‎هاى ترسناک و هراس آور، ناچار بدان گردنه‎ها باید برشدن و بدان منزل‎ها درآمدن و ایستادن.

و بدانید! که چشم‎انداز مرگ به شما فراگرفته است. کارهاى دشوار دنیا شما را فرو پوشانیده و بلاهاى طاقت فرساى آن شما را فرا گرفته است. کارهاى دشوار دنیا شما را فرو پوشانیده و بلاهاى طاقت فرساى آن شما را فرو پوشانیده. پس پیوندهاى خود را با دنیا ببرید! و پرهیزگارى را پشتیبان خود کنید و چون توشه‎اى همراه خویش برید. (2)

مى‎پرسم: به یاد مرگ بودن که امام(علیه‎السلام) همگان را بدان سفارش فرموده‎اند متضمن چه فوایدى است؟

مى‎فرماید: فواید بسیارى از جمله:

- تعدیل شادی‎ها و غم‎ها؛ چه، شادمانى بیش از حد قلب را مى‎میراند و غم زیاده از اندازه نیز موجبات افسردگى را فراهم مى‎آورد.

- ترغیب آدمى به تلاش مضاعف جهت بهره‎گیرى هر چه بهتر و افزونتر از سرمایه رو به پایان عمر، چه آن بخش‎هایى از عمر که مصروف دین و دانش و عبادت در مفهوم خاص و عام آن مى‎شود از دستبرد زمانه و گذشت ایام ایمن خواهد بود.

- افت محسوس و قابل ملاحظه‎اى سطح گرایش و رویکرد درونى به گناه و گناه‎ورزى، از جمله حب دنیا که حسب روایات متعدد سلسله جنبان هر خطاکارى است .

- افزایش چشمگیر سطح پارسایى و عاقبت اندیشى؛ که اقبال آدمى به فرائض نورانى شرع مقدس را در پى دارد. و امور دیگر ... .

مى‎پرسم: به راستى چرا امام مرگ خویش را از خداى تعالى درخواست فرمود؟

مى‎فرماید: به چند دلیل:

1- شهادت‎طلبى و علاقه به جان دادن در راه رضاى خداى تعالى، چنانکه فرمود: همانا گرامى‎ترین مرگ‎ها کشته شدن - در راه خداست - بدان کس ‍ که جان پسر ابوطالب در دست او است، هزار مرتبه ضربت شمشیر خوردن بر من آسانتر است تا در بستر مردن . (3)

2- ستمکارى و بى وفایى مردم که حکومت حقه اسلامى را از محقق ساختن اهداف عالیه خویش باز مى‎داشت، چنانکه فرمود: حالى که نشسته بودم، خوابم در ربود، پس رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بر من گذر فرمود، گفتم: اى فرستاده خدا! از امت تو چها دیدم، و از کجبازى و دشمنى آنان چه کشیده‎ام!

فرمود: آنان را نفرین کن. گفتم: خدا بهتر از آنان را نصیب من کند و بدتر از مرا بر آنان گمارد. (4)

مى‎پرسم: این نفرین، چگونه به اجابت رسید؟

مى‎فرماید: حضرت با شهادت به رسول خدا(صلى الله علیه و آله) پیوست و گناهکار ستمباره‎اى چونان معاویة بن ابى سفیان بر دارالاسلام مسلط شد.

فرمود: حالى که نشسته بودم، خوابم در ربود، پس رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بر من گذر فرمود، گفتم: اى فرستاده خدا! از امت تو چها دیدم، و از کجبازى و دشمنى آنان چه کشیده‎ام!

فرمود: آنان را نفرین کن. گفتم: خدا بهتر از آنان را نصیب من کند و بدتر از مرا بر آنان گمارد.

مى‎گویم: اشاره فرمودید به شهادت‎طلبى و نیز به دعاى حضرت در فرا رسیدن گاه مرگ؛ آیا این موید این مطلب است که امام مى‎دانستند که مرگش شهادت خواهد بود و اصولا از شهادت خویش اطلاع داشتند؟

مى‎فرماید: آرى، امام نه تنها بدین مطلب وقوف کامل داشت بلکه از حوادث و رویدادهاى بسیارى خبر داد که سالها بعد به وقوع پیوستند؛ نظیر شهادت فرزندش امام حسین(علیه‎السلام) در کربلا، حکومت معاویه، حجاج و ...، غرق شدن بصره، تعداد دقیق مقتولین خوارج در جنگ نهروان، سلطنت آل بویه و علویان و موارد بسیار دیگر.

سپس مى‎فرماید: و این نیست مگر به واسطه بهره‎مندى حضرتش از مقام الهى خلافت بلافصل رسول خدا(صلى الله علیه و آله) و امامت مسلمین و نیز گشوده شدن ابواب علوم گوناگون از سوى رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) بر روى حضرتش علیه آلاف التحیه و الثناء .

سپس مى‎افزاید: امام خبر شهادت خویش را از لسان رسول خدا(صلى الله علیه و آله) شنید:

حکایت آورده‎اند که روزى پیامبر اکرم خطبه‎اى در فضیلت و برترى ماه مبارک رمضان ایراد فرمود. در این اثنا على(علیه‎السلام) از جاى برخاست و پرسید: یا رسول الله بهترین کارها در این ماه چیست؟

فرمود: پارسایى و پرهیز از محرمات سپس شروع به گریستن نمود.

امام علت گریه و تاثر رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) را جویا شد و حضرت به وى فرمود: اى على! گریه من به خاطر هتک حرمت و ستمى است که در این ماه بر تو روا داشته مى‎شود. گویا تو را مى‎بینم که نماز مى‎خوانى و بدبخت‎ترین گذشتگان و آیندگان، هم او که برادر کشنده‎ى شتر ثمود (5) است ضربتى بر فرق سرت مى‎زند که محاسنت از آن ضربت رنگین مى‎شود.

امام پرسید: آیا در آن هنگام دین من سالم و محفوظ است؟

رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود: آرى، در آن هنگام نیز دینت در سلامت است .

سپس فرمود: اى على کسى که تو را بکشد، مرا کشته و کسى که تو را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته و کسى که تو را ناسزا بگوید مرا ناسزا گفته است، زیرا تو همانند من هستى. روح تو، روح من و سرشت تو، سرشت من است. خداى تبارک و تعالى من و تو را با هم آفرید و برگزید و مرا براى نبوت و تو را براى امامت انتخاب نمود. پس هر کس امامت تو را منکر شود، نبوت مرا منکر شده است .
روزى پیامبر اکرم خطبه‎اى در فضیلت و برترى ماه مبارک رمضان ایراد فرمود. در این اثنا على(علیه‎السلام) از جاى برخاست و پرسید: یا رسول الله بهترین کارها در این ماه چیست؟ فرمود: پارسایى و پرهیز از محرمات . 

اى على تو وصى من و پدر دو فرزند من و شوهر دخترم مى‎باشى و جانشین من بر امتم در زندگى و پس از مرگ من هستى، دستور تو، دستور من است و نهى تو نهى من، سوگند به خدایى که مرا به نبوت برانگیخت و مرا بهترین خلق قرار داد، تو حجت خدایى بر خلق او و امین اویى بر اسرار او و خلیفه خدایى بر بندگان او. (6)

سپس مى‎پرسند: از حکایتى که شرح آن رفت چه نتیجه‎اى را مى‎توان در مورد سیره عبادى حضرت علی(علیه‎السلام) گرفت؟

مى‎گویم: در مطلبى که مطرح فرمودید اشاره داشتید به این امر که پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه و آله) از ضربت خوردن امام علی(علیه‎السلام) خبر داد و حضرت با شنیدن این خبر در صدد برنیامد که از دیر یا زود بودن آن اطلاع حاصل کند (و از دیر بودن آن خشنود شود) چنانکه لحظه‎اى هم به ذهن مبارکش خطور ننمود که جان سالم به در بردن از آن واقعه را درخواست نماید. حضرت علی (علیه‎‎السلام) نه تنها چنین نکرد حتى ناراحت هم نشد بلکه فقط نگران یک مطلب بود که آیا هنگام مرگ از سلامت دینى برخوردار است یا نه .

آرى سیره عبادى امام علی(علیه‎السلام) آنگونه است که حین شنیدن خبرى ناگوار که تاثر زمین و آسمان را برانگیخته(راضى به رضاى الهى) مشتاق آن است که از صحت و سلامت دین خویش در واپسین دم حیات دنیایى نیز اطمینان کسب نماید.

(علامه در حالى که اشک در دیدگانش موج مى‎زند) مى‎فرماید: آرى به خدا قسم چنین است که گفتى.

سپس مى‎فرماید: حضرت على(علیه‎السلام) با آن مقام و مرتبت الهى وصف ناپذیر و عصمتى که در وحى نمى‎گنجد چنین آرزومند حسن عاقبت است، حال چه شده است که ما با این همه لغزش و معصیت به فکر اصلاح کار و نیک ساختن فرجام خویش نیستیم؟!

مى‎پرسم: با توجه به این که امام از کیفیت شهادت خویش اطلاع کامل داشته و مسلما قاتل خود را نیز مى‎شناخت چرا درصدد ممانعت از عمل وى برنیامد؟

مى‎فرماید: همین سوال را از خود امام هم پرسیدند، چرا که حضرت قاتل خود را مى‎شناخت و به خود وى (یعنى عبدالرحمان بن ملجم مرداى علیه اللعنه) و دیگران اعلام داشته بود.

مى‎پرسم: پاسخ امام چه بود؟

مى‎فرماید: پاسخى که خود جلوه درخشان دیگرى از سیره عبادى وصف ناپذیر امام را در معرض نمایش قرار مى‎دهد.

سپس مى‎فرماید: امام در پاسخ فرمود: چه از این شگفت‎انگیزتر و عجیب‎تر که شما از من مى‎خواهید قاتل خود را (قبل از انجام جنایت قصاص نموده و) بکشم؟!

مى‎گویم: بدین ترتیب امام، خود را فداى عدالت نموده نه بالعکس .

مى‎فرماید: آرى، همین طور است، چنانکه درباره حضرتش گفته‎اند: قتل على فى محراب عباده لشده عدله، کشته شد علی در محراب برای شدت عدالتش .

سپس مى‎فرماید: نکته‎اى که در این جا مى‎بایست بدان اشارت داشت، آن است که امام، در آن شرایط حساس و خطرناک باز هم خود شخصا اقامه جماعت در مسجد کوفه را عهده‎دار بود؛ آن هم نه تنها براى نماز جمعه بلکه براى نمازهاى یومیه از جمله فریضه چنانکه مى‎بینیم در محراب عبادت و در اثناى اقامه نماز صبح محتمل ضربت بدبخت‎ترین فرد تمامى تاریخ حیات انسانى مى‎شود و با مظلومیتى که در فهم نمى‎گنجد، به شهادت نائل مى‎شود.

سپس مى‎افزاید: سیره عبادى امام آنگونه است که هنگام ضربت خوردن نیز ضمن آنکه به جاى برآوردن آه و ناله، فریاد برمى‎آورد: فزت و رب الکعبه؛ به خدای کعبه رستگار شدم، نگران کم شدن مقدار عبادات و تهجد خویش به واسطه تحلیل رفتن توان جسمى و بدنى مى‎شود، حالى که حضرت علی (علیه‎السلام) خود مى‎دانست در بستر افتادنش نیز دو روزى بیشتر به درازا نمى‎کشد و به شرف شهادت نائل مى‎آید .

 

پی‎نوشت‎ها:

1- نهج البلاغه، خطبه 203.

2- همان، خطبه 204.

3- نهج البلاغه، خطبه 123.

4- همان، خطبه 70.

5- ثمود، قوم حضرت صالح(علیه‎السلام).

6- زندگانى امیرالمومنین(علیه‎السلام )، ص 731.

 

برگرفته از کتاب شبى در پایتخت بهشت، بیژن شهرامى





طبقه بندی: امام علی
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 88 شهریور 18 توسط صادق | نظر بدهید
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.