دوران کودکى على (ع)
امیر المؤمنین على علیه السلام تا سن سه سالگى در خانه خویش و در کنار پدر و مادر خود زندگى مىکرد،و بسیار مورد تکریم و احترام آنان بود،زیرا على علیه السلام علاوه از نظر فرزندى که محبوب والدین خویشتن بوده است،کمالات و غرایب آن حضرت،از قبیل سخن گفتن در شکم مادر،باز شدن«دیوار کعبه»به احترام وى،سلام به پدر و مادر و تمام انبیاء الهى به ویژه به رسول خدا،تلاوت قرآن و سایر کتابهاى آسمانى در حضور رسول گرامى اسلام هنگام تولد،همه و همه موقعیت امیر المؤمنین علیه السلام را در میان مردم به ویژه خانوادهاش دو چندان کرده بود،لذا پدر بزرگوارش در میهمانى تولد«مولود کعبه»همه مردم مکه را به ولیمه او دعوت نمود،و یکهزار و سیصد شتر و گاو و گوسفند عقیقه کرد...
«على علیه السلام»از نظر تربیتخانوادگى فوق العاده بالا و چشمگیر بود،و نیازى به مراقبت افراد عادى نداشت هر چند پدر او رئیس قبائل«مکه»و متصدى امور«کعبه»بود،و در میان مردم موقعیتبى نظیرى داشت و روى همین ویژگیها بود که پدر او پس از بعثت رسول خدا قویترین حامى و یاور«رسول الله»در برابر دشمنان و بد اندیشان به حساب مىآمد...
و مادرش«فاطمه»نیز از زنان پاکدامن و اسوه حقیقت و ایمان به شمار مىآمد،و نخستین زنى است از زنان عالم که پس از«خدیجه کبرى»به رسول خدا ایمان آورد،و درکل،یازدهمین فردى است از مؤمنین پیشتاز در آن عصر خفگان و خطرناک که گوىسبقت را از دیگران ربود. (1)
آرى امیر المؤمنین هر چند در دوران کودکى بسر مىبرد،ولى از نظر کمالات انسانى و سجایاى اخلاقى و«عصمت»و سایر فضائل لازم،هیچگونه کمبودى نداشت،و نور و خمیرهاش در تمام دورانها با پیامبر اسلام آمیخته و یکجا بود،جز این که پیامبر نبود.به این حقیقت صدها حدیث در کتابهاى معتبر اهل سنت و شیعه تصریح دارد،که ما فعلا در این بخش به آن مطالب نمىپردازیم... (2)
ولى هر چه هست آن حضرت نیاز به کمالات بیشترى داشت،و باید از سر چشمه«وحى»تربیت و تعلیم او تضمین مىگردید،و جز آغوش پیامبر،و آن مربى دلسوز و واسطه بین خدا و خلقش،کسى دیگرى هر چند«ابو طالب»و«فاطمه بنت اسد» (دو گوهر گرانبها) هم باشند نمىتوانند کمالى بر کمالات على علیه السلام بیفزایند.
على ادیب خدا
به اعتقاد شیعه و پیروان مکتب بحق ولایت،على امیر المؤمنین و یازده فرزند گرامیش بترتیب جانشین بلا فصل رسول خدا و خلیفه الهى در عالم خلقت مىباشند،و موظفند علاوه بر حفظ دین و سایر وظایف مهم دیگر،رهبرى و تربیت صحیح تودههاى مردم را بر عهده گیرند،بنا بر این تربیتخود آنان باید از طریق خدا و منبع«وحى»صورت گیرد،و با آداب الهى و تربیت پیامبر بزرگ اسلام متخلق و مؤدب گردند،در این زمینه توجه خوانندگان عزیز را به دو حدیث جلب مىنمایم:
1-قال رسول الله (ص) :«انا ادیب الله و على ادیبى» (3)
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمودند:من ادیب خدا و على ادیب من است.
یعنى رسول خدا بطور مستقیم با آداب الهى تربیت مىگردد،و امیر المؤمنین على علیه السلام نیز با همان آداب خداوندى،منتهى از طریق پیامبر عزیز اسلام تربیت مىشود.-قال على (ع) :ان رسول الله ادبه الله و هو ادبنى و انا اؤدب المؤمنین و اورث الاداب المکرمین.» (4)
همانا رسول خدا با آداب الهى مؤدب گردیده،و او نیز مرا با همان روش تربیت نموده،و من هم وظیفه دارم مؤنین و پیروان خویش را به همان کیفیت پرورش داده،و ارزشهاى واقعى را ترویج نمایم.
چنانچه ملاحظه مىفرمائید،در این دو حدیث تربیت و ادب مولاى متقیان از طریق منبع«وحى»و رسالت پیامبر خدا صورت گرفته است،بنابر این على تجسم ادب الهى و رسول او مىباشد،و سعى دارد دیگران را نیز با همان ارزشها رهبرى فرماید.
على به خانه پیامبر منتقل مىگردد.
چنانچه اشاره نمودیم،پیامبر اسلام تربیت و پرورش امیر المؤمنین على علیه السلام را بطور مستقیم زیرا نظر گرفت،و سعى داشت على را حتى در خانه پدر و مادرش به حال خود رها نسازد،بلکه وى را با همان ارزشهاى عالى انسانى و الهى تربیت نماید،بطورى که در تاریخ و حدیث آمده است:
آن حضرت على را در کنار خود داشت،و حتى شستشوى بدن،و شیر دادن وى،و تحریک گهواه براى خواباندان نوزاد...را بر عهده گرفت،و از سه سالگى«على ابن ابیطالب»او را بطور مستقیم به خانه خودش منتقل نمود،زیرا از نظر«روانشناسى تربیتى»ثابتشده است که کودک در این مقطع سنى فوق العاده حساس است،و براى پذیرش مسائل اخلاقى و تربیتى آمادگى بیشترى دارد،لذا على علیه السلام باید در کنار پیامبر خدا باشد،و با ظرافتخاصى ابعاد زندگى و اخلاقى آن حضرت را در عمل لمس کند،اینک توجه شما عزیزان را به دو شاهد زنده تاریخى و حدیثى جلب مىنمایم:
1-قال رسول الله (ص) :«اجعلى مهده بقرب فراشى،و کان رسول الله یلى اکثر تربیته و کان یطهر علیا فى وقت غسله،و یوجره اللبن عند شربه،و یحرک مهده عند نومه،و یناغیه فى یقظته،و یحمله على صدره،و یقول:هذا اخى و ولیى و ناصرى و صفیى و ذخرى و کهفى و ظهرى و ظهیرى و وصیى و زوج کریمتى وامینى على وصیتى و خلیفتى و کان یحمله دائما و یطوف به جبال مکة و شعابها و اودیتها.» (5)
چون على علیه السلام متولد گردید،و پیامبر خدا خود را به وى رسانید،آن حضرت خطاب به مادر على علیه السلام فرمودند:گهواره على را در کنار رختخواب من قرار دهید،و پیامبر گرامى شخصا بیشتر امور تربیتى على علیه السلام را بر عهده گرفت،هنگام نیاز،آن فرزند کعبه را شستشوى مىداد،و در شیر خوردنش کمک مىکرد،و براى اینکه آن طفل را بخواباند گهوارهاش را حرکت مىداد،و با آهنگ دلنواز براى وى مىخواند،و گاهى به سینهاش مىگرفت و مىفرمود!این کودک برادر من است، او را به یاورى و ولایت و پناه و پناهندگى برگزیدهام او امید و پشتوانه من است،این فرزند عزیز و نوزاد گرامى جانشین و وصى من و شوهر دخترم و امین وصایایم و خلیفهام بعد از من خواهد بود،رسول خدا هرگز وى را از خود دور نمىگذاشت،و هر کجا مىرفت على علیه السلام را با خود مىبرد،و حتى هنگام رفتن به کوهها و دشت و درهها پیوسته مولود کعبه را همراه داشت.
شما خوانندگان محترم توجه مىفرمائید که بنا به صراحت این حدیثشریف،رسول گرامى اسلام تربیت على علیه السلام را در خانه پدر و مادر وى نیز نادیده نمىگرفت،و پیوسته وى را ملازم خویشتن کرده بود،و کارهاى عاطفى و پرورشى آن حضرت را شخصا عهدهدار بود،زیرا على وصى پیامبر است و مسئولیتسنگینى را بعد از رسول خدا باید عهدهدار گردد...
2-دومین شاهد زنده در این مورد،تاریخى است که از جمله«ابن ابى الحدید»امام«معتزله»ها آن را در شرح خود آورده،و مىنویسد:چون خشکسالى و قحطى عجیبى در«جزیرة العرب»پدیدار گردید، حضرت«ابو طالب»با داشتن مسئولیت اجتماعى و عائلهمندى زیادى در مضیقه مالى قرار گرفت، حضرت پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به عموهایش«حمزه»و«عباس»فرمودند:بیائید هر کدام یکى از فرزندان«ابو طالب»را به خانه خود منتقل کنیم تا زحمتبار زندگى را از دوش وى بکاهیم و آنان نیز پذیرفته،و بهخانه ابو طالب آمدند،و در نتیجه«حمزه»«جعفر طیار»و«عباس»«طالب»را برگزیدند،و رسول خدا صلى الله علیه و آله نیز على را برگزید و فرمود:
«قد اخترت من اختاره الله لى علیکم علیا»فکان على علیه السلام فى حجر رسول الله صلى الله علیه و آله،منذ کان عمره ستسنین.
من کسى را برگزیدم که خداوند او را براى من در مورد شما برگزیده است!!
آنگاه ابن ابى الحید مىنویسد که على علیه السلام در آغوش و دامن پر مهر پیامبر قرار گرفت،در حالى که بیش از شش بهار از عمر او نگذشته بود. (6) چنانچه ما اشاره کردیم على علیه السلام سه ساله به خانه رسول الله منتقل شده است) (7)
کیفیت تربیت على در دامان پیامبر
چنانچه در علوم«روانشناسى»بحثشده است،سه عامل مهم در تکوین شخصیت هر انسانى نقش اساسى دارد،علاوه بر«وراثت»و«محیط زندگى»و دوستان نزدیک،«مربى»و الگوها فوق العاده مؤثر مىباشد
تقدیرات الهى ایجاب کرد که على علیه السلام همیشه در کنار مربى خود رسول خدا باشد،تا مستقیما از منبع«وحى»بهره گیرد،و حتى آمدن«جبرئیل»را ببیند،و صدایش را بشنود،و کلمات«وحى»و محتواى آن را درک کند (8) و با آداب و سنن خدا و رسولش انس گیرد،تا وجود پر ارزش او ساختهتر گردد...
«بنى اعظم»پس از انتقال على علیه السلام به خانه«وحى»فوق العاده او را گرامى مىداشت،حتى همانند دایههاى دلسوز و مادران مهربان او را در رختخوابش میخوابانید،و هنگام نیاز غذا را خود مىجوید و بر دهان وى مىگذاشت،و به سینهاش مىچسبانید...خلاصه از نظر عاطفه و اخلاق و برخورد انسانى آنچنان وى را عزیز و محترم مىداشت که تاریخ نظیر آن را ندیده است و ما اینک به دو مورد آن بطور خلاصه اشاره مىکنیم
الف:قال على (ع) :و قد علمتم موضعى من رسول الله (ص) بالقرابة القریبة،و المنزلة الخصیصة، وضعنى فى حجره و انا ولید یضمنى الى صدره،و یکنفنى فى فراشه و یمسنى جسده و یشمنى عرفه و کان یمضغ الشىء ثم یلقمنیه...و لقد کنت اتبعه اتباع الفصیل اثر امه یرفع لى من کل یوم من اخلاقه علما... (9)
على علیه السلام در مورد شایستگىهاى خود به سپاه خویش و مسلمانان«مهاجر و انصار»مىفرمایند:
«شما منزلت و تقرب مرا به رسول خدا از نظر دامادى و پسر عمو بودن مىدانید،و همچنین از جهت معنوى و خصوصیتهاى دیگر متوجه هستید که تا چه حد من به او نزدیک و محترم بودم،او مرا در کنارش پرورش داد،و در کودکى و کوچکىام به سینهاش مىچسبانید،و در رختخواب مخصوص خویش مىخوابانید!!و تنش را به من مىمالید،و عطر خوش بدنش را به من مىبویانید،و خوراک و غذاها را مىجوید و به من مىخورانید (10) و من آنچنان ملازم او بودم،که گویا«شتر بچهاى»در دنبال مادرش مىباشد،و هر روز براى من از خوهاى ممتاز پیامبر پرچم و نشانهاى مىافراشت...
در این فرازها به گوشهاى از محبتها و نوازشهاى پیامبر خدا،و کیفیت پرورشى على علیه السلام از طریق آن حضرت اشاره گردیده،و در تاریخ بشریت هیچ پدر و مادرى را نمىتوان سراغ داشت که تا این اندازه به فرزندش مهربانتر و نزدیکتر باشد.حتى خود پیامبر اسلام به هیچ کدام و هیچیک از فرزندانش به اندازه«على بن ابیطالب»تفقد ومحبت نداشته است،چنانچه به این واقعیت تاریخى و عاطفى در حدیثى از«فضل بن عباس»اشاره شده است. (11)
ب:على علیه السلام در جواب سؤال شخصى از مناقب و فضائل آن حضرت،پس از اشاره به آیات قرآن مجید،و جریان«غدیر خم»که در آن پیامبر اسلام على علیه السلام را به امر خدا به جانشینى خویش منصوب فرمودند،اظهار مىدارند:من در کنار پیامبر خدا بودم،در مسافرت آن سرور،خدمتگزارش بودم و در خانهاش نیز بیش از یک لحاف موجود نبود،لذا آن حضرت مرا در کنار خود مىخوابانید،و همسرش را هم در کنار دیگرش،و چون به نماز شب بلند مىشد،لحاف را از وسط به زمین مىچسباند و سپس به عبادت مىپرداخت و چون مریض مىشدم شب را تا سحر بیدار مىماند!!و مرا دعا مىکرد. (12)
قابل توجه است که رسول خدا تا چه اندازه به على علیه السلام توجه داشت،و او را محرم اسرار خانوادگىاش مىنمود،و در کنار بسترش مىخوابانید،و چقدر سوز و شفقت داشت که در حال تب و بیمارى شب را تا سحر به بیدارى مىگذرانید...!!
پىنوشتها:
1) شرح ابن ابى الحدید ج 1 ص 14
2) در کتاب«تجلیات ولایت»بقلم نگارنده مطالب و احادیث زیادى در این زمینه آمده است.
3) مکارم الاخلاق ص 17
4) تحف العقول ص 114،بحار الانوار ج 77 ص 414
5) بحار الانوار ج 35 ص 9 و 10 ح 11،جلاء العیون شبر ج 1 ص 243،شجره طوبى ص 219 و 220
6) شرح ابن ابى الحدید ج 1 ص 15
7) زیرا«امیر المؤمنین» (ع) «در بعثت رسول خدا ده ساله بود،و احادیثى از خود آن بزرگوار و دیگران آمده است که آن حضرت تا دوران بعثت،هفتسال در کنار پیامبر خدا به عبادت پرداخته،و در سال چهلم هجرت در سن شصت و سه سالگى به شهادت رسید.و چنانچه بیست و سه سال دوران رسالت نبوى،و بیست و پنجسال دوران خانه نشینى و غصب خلافت را در نظر بگیریم،و مدت پنجسال مدت خلافت على (ع) را به آن اضافه کنیم با تاریخ مورد انتخاب ما مطابقت مىنماید... (در صفحات بعدى این موضوع روشنتر شده است)
8) و لقد سمعت رنة الشیطان حین نزل الوحى علیه صلى الله علیه و آله...فقال (ص) انک تسمع ما اسمع و ترى ما ارى الا انک لستبنبى و للکنک لوزیر شرح نهج البلاغه فیض الاسلام خ 234 ص 811، ابن ابى الحدید ج 13 ص 197
9) نهج البلاغه فیض خ 234 ص 811،ابن ابى الحدید ج 13 ص 197 متن خطبه قاصعة
10) این عبارت مىرساند که على (ع) در سنین بسیار کوچکى به خانه پیامبر منتقل گردیده،که حتى نیاز به جویدن غذا داشته است!و در حکم نوزاد بسر مىبرد (و انا ولید) دقت فرمائید
11) شرح ابن ابى الحدید ج 13 ص 200،جامع الصغیر سیوطى ج 2 ص 209 ش 5836
12) و کان له لحاف،لیس له لحاف غیره،و معه عائشة و کان رسول الله ینام بینى و بین عائشة لیس علینا ثلاثتنا لحاف غیره فاذا قام الى صلوة اللیل یحط بیده اللحاف من وسطه بینى و بین عائشة... فاخذتنى الحمى لیلة فاسهرتنى فسهر رسول الله لسهرى... (بحر الانوار ج 40 ص 2،سفینة البحار ج 2 ص 231)
آفتاب ولایت ص 23
طبقه بندی: علی(ع)