اندکی صبر ، سحر نزدیک است

مسجد کوفه- حرم حضرت مسلم علیه السلام

حضرت مسلم بن عقیل(علیه‎السلام) نماینده امام حسین(علیه‎السلام)، شهید آغازگر نهضت کربلا، هنگامى که پس از یک جنگ بى نظیر با دشمنان، و هلاک کردن دهها نفر، اسیر شد، او را در حالى که از هر سوى بدنش بر اثر زخم‎هاى جنگ، خون مى‎جوشید، نزد ابن زیاد، دژخیم خون خوار عراق آوردند؛ مسلم با کمال بى اعتنایى، بر ابن زیاد که بر مسند غرور تکیه زده بود، وارد شد، یکى از نگهبانان به مسلم (علیه‎السلام) گفت: به امیر (ابن زیاد) سلام کن.

مسلم(علیه‎السلام) به او رو کرد و فرمود: «إسکت ویحک، والله ما هو لى بإمیر؛ ساکت باش، واى بر تو، سوگند به خدا او رئیس و فرماندار من نیست.»

و مطابق روایت دیگر، مسلم(علیه‎السلام) گفت: «السلام على من اتبع الهدى؛ سلام بر کسى که راه هدایت را پیروى کند.» ابن زیاد پوزخند زد، یکى از نگهبانان به مسلم(علیه‎السلام) گفت: آیا نمى‎نگرى که امیر مى‎خندد، چرا به عنوان امیر بر او سلام نمى‎کنى؟

مسلم(علیه‎السلام) در پاسخ گفت: «سوگند به خدا امیر من حسین(علیه‎السلام) است، آن کس به ابن زیاد به عنوان امیر سلام مى‎کند که از مرگ مى‎ترسد، من ترسى از مرگ ندارم.»1

ابن زیاد پس از هتاکی‎هاى شرم‎آور، مسلم(علیه‎السلام) را اختلاف انداز و فتنه‎انگیز خواند، مسلم (علیه‎السلام) با کمال قاطعیت به او پاسخ داد: «اى پسر زیاد! وحدت مسلمانان را معاویه و پسرش یزید، درهم شکستند، فتنه و آشوب را تو و پدرت زیاد بن عبید ـ برده طایفه بنى علاج از طایفه ثقیف ـ برپا نمودید، نه من.»

سرانجام مسلم(علیه‎السلام) در برابر تهدیدهاى شدید ابن زیاد گفت: «إرجو إن یرزقنى الله الشهاده على یدى شر بریته؛ امیدوارم خداوند مقام شهادت را به دست بدترین خلقش (که تو باشى) نصیب من گرداند.» و سرانجام به این آرزو رسید.2

 

 


 


 

 

1- اکسیر العبادات فى اسرار الشهادات، علامه دربندى، ج2، صص74 و 75.

2- بحارالانوار، ج44، صص356 - 357 لهوف، ص55 ـ 58.





طبقه بندی: محرم
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 88 آذر 26 توسط صادق | نظر بدهید
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.