سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اندکی صبر ، سحر نزدیک است

 حضرت محمد رسول الله

 

پیامبر
(ص‌) فردی شوخ طبع بود و هیچ حالت خشم و عصبانیت در او دیده نشد. در حدیث
آمده است‌: کان بالنبی دعابة‌، یعنی مزاحا. اما این تبسم به معنای قهقهه
زدن نبوده بلکه فقط متبسم بود: ما رأیت النبی‌ضاحکا ما کان الا یتبسم‌.

این
شوخ طبعی هم خود او را سرحال نگاه می‌داشت و هم مردم را آرام و راضی نگاه
می‌داشت‌. آن حضرت به دیگران هم فرصت شوخ طبعی می‌داد، چنان که یک اعرابی
هدیه آورده بود، بعد که پیامبر استفاده کرد، آمد و پولش را می خواست و
می‌گفت‌: پول هدیه ما را بدهید. بعدها هر وقت پیامبر دلگیر می‌شد،
می‌فرمود این اعرابی کجاست بیاید و ما را از گرفتگی در آورد.

البته
پیغمبر از شوخی بی‌مورد خوشش نمی‌آمد. یکی از شوخ طبع‌های آن زمان عبدالله
بن حذافه بود که پیغمبر او را رهبر سریه‌ای کرد. در آنجا از سپاهش خواست
آتش روشن کنند. سپس گفت‌: همه شما در آتش بپرید. آنها گفتند: ما ایمان به
پیغمر آوردیم تا از آتش مصون باشیم‌. (در نقل دیگری دارد که آنها خواستند
خود را در آتش بیندازند که او نگذاشت و گفت‌: شوخی کردم‌.) وقتی نزد
پیامبر آمدند و داستان را گفتند، حضرت کار آنها را تأیید کرد و فرمود:
لاطاعة لمخلوق فی مصعیة الخالق (امتاع 10.63) در کارهایی که معصیت خالق
است، نباید از مخلوق پیروی کرد.

بعد از رسیدن رسول خدا (ص‌) از بدر
مردم به استقبال آمدند. سلمة بن سلامه که پیامبر به خاطر یک‌شوخی نادرست‌،
سبب قهر آن حضرت با خود شده بود، خطاب به مردم گفت‌: این که تبریک ندارد،
ما مشتی پیر و کچل را کشتیم‌. رسول‌خدا(ص‌) از سخن او خندید و فرمود: آنان
ملاء قریش بودند، کسانی که‌با دیدنشان وحشت پدید می‌آمد و اگر دستوری
می‌دادند، به سختی اطاعت می‌کردید. در این وقت سلمه از فرصت استفاده کرده
علت قهر پیامبر را پرسید. حضرت فرمودند زمانی که در «روحاء» عازم بدر
بودیم‌، یک اعرابی نزد من آمد و پرسید: اگر پیامبری‌، بگو بدانم که شتر
حامله من‌، چه می‌زاید؟ تو گفتی که‌، خودت ‌با او جماع کردی و از تو حامله
شده‌؛ و تو البته برخورد زشتی کردی‌! سلمه از رسول خدا (ص) عذر خواست و
پیامبر عذرش را پذیرفت‌.

 

نوشته: رسول جعفریان






طبقه بندی: پیامبر،  شوخ طبعی
نوشته شده در تاریخ جمعه 88 بهمن 23 توسط صادق | نظر بدهید
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.