زمانهی عجیبی است.
برخی امام گذشته را عاشقند، نه امام حاضر را!
میدانی چرا؟
امام گذشته را هرگونه که بخواهند تفسیر میکنند،
اما
امام حاضر را باید فرمان ببرند!
و
کوفیان، عاشورا را اینگونه رقم زدند!
منبع:bgh.ir
طبقه بندی: امام
اقدامات امام باقر علیه السلام
آنگاه که تشنگان قدرت از بنیامیه و بنی عباس پنجه در پنجهی یکدیگر حنجرهها را میدریدند و برای از میدان به در کردن رقیب نسبت به هم هیچ ملاحظهای را نداشتند و فضای بلاد اسلامی، آلوده به هوی و هوس و قدرتطلبی بود و تا آن زمان هم خلفای جور نه خود به فکر جمع آوری معارف بلند نبوی(صلی الله علیه و آله) بودند و نه چنین میخواستند و نه این که اجازه میدادند آنان که اهل این کارند و تعهد دارند به این مهم بپردازند.
در این اوضاع تیزبینی و هوشمندی یکی از فرزندان رسالت، مولانا امام محمدباقر(علیه السلام) فرصت و موقعیت را مناسب دید که به دور از چشم غوغاگران قدرت و حکومت، با زیرکی بسیار به تبیین دین اسلام راستین بپردازد لذا وجود مبارک حضرت یک نهضت فکری و علمی را طراحی نموده و پایهریزی کرد و در اندک زمانی توانست انسانهای مستعد و علاقمند از بازماندگان صحابه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و بزرگان از تابعین و رؤسایی از فقهای مسلمین را به گِرد خود فراهم آورد و از سرچشمهی زلال علم و فضیلت و کمال، که از سوی پروردگارش در او به ودیعه سپرده شده بود و از آباء و اجداد گرامیش به ارث برده بود کام تشنهی آنان را سیراب کند.
لذا دوران امامت امام باقر(علیه السلام) دورانی شد که برای اولین بار در یک فضای مناسب و تا حدودی کاهش یافتهی فشارهای حکومتی، خورشید علوم اسلامی و الهی طلوع نماید و فضیلتها ظهور و بروز پیدا کنند و محاسن و زیباییهای دین خود را نشان دهد و نهضت علمی و اخلاقی و معنوی اسلام آغاز شود. و محفل علمی حضرت آنچنان با شور و شوق و نشاط شد که شعرا و نویسندگان را وادار به قلمفرساییها نمود.
یکی از شعرای بنام آن زمان، قُرظیّ میگوید:
یا باقرالعلم لاهل التُقی و خیرَ من لَبّی علی الاَجْبُل
یعنی: ای شکافندهی علم برای پرهیزکاران! و ای بهترین کسی که بر کوههای حجاز لبیک گفتی!
یکی دیگر از شعرای عرب به نام «مالک بن اعین جُهَنی» در مدح و ثنای حضرت میگوید:
- هرگاه مردم، علم قرآن را جستجو کنند، همه قریش جیرهخوار اویند.
- و اگر گفته شود: پسر دختر پیغمبر کجاست؟ بدان وسیله به شاخههای بلند (علم و فضیلت) دسترسی پیدا کردهاید.
- ستارگانی هستند درخشان برای آنان که در شب راه روند، و کوههایی هستند که دانش بسیاری به جای نهند.(1)
دیدار امام باقر علیه السلام با جابر
آن حضرت کسی است که پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) از آمدنش آن هم با کولهباری از علم و دانش خبر داده است.
امام صادق از پدرش امام باقر(علیهماالسلام) نقل میکند که پدرم فرمود: بر جابر بن عبدالله انصاری(ره) (صحابی ارجمند رسولخدا صلی الله علیه وآله) وارد شدم بر او سلام کردم و او جواب سلام مرا داده آنگاه به من گفت: تو کیستی؟ (میدانید جابر در اواخر عمر خویش نابینا شده بود) از این رو گفت پسر جان! پیش بیا! پس من به نزدیک او رفتم و او دست مرا را بوسید. جابر گفت آنگاه خم شد پای مرا ببوسد من به کناری رفته و نگذاشتم او چنین کاری را بکند. سپس به من گفت: همانا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تو را سلام رسانده است، من گفتم: درود و رحمت و برکات خداوند بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) باد!
ای جابر! چگونه رسول خدا به من سلام رساند؟ گفت: روزی خدمت آن حضرت شرفیاب بودم. پس به من فرمود: ای جابر! تو زنده میمانی تا یکی از فرزندان مرا دیدار کنی که نامش محمدبن علی بن الحسین(علیهم السلام) است که خدا نور و حکمت به او ببخشد پس (ای جابر) سلام مرا به او برسان.(2)
غرض آن است که آوازه علم و دانش آن حضرت قبل از آمدنش، در بیانات رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و ائمه هدی(علیهم السلام) همگان را به انتظار نشانده بود.
مقام و منزلت امام در کلام بزرگان
مقام و منزلت علمی و فضایل و مکارم اخلاقی حضرت در کلمات بزرگان، دانشمندان و فقیهان زمان حیات ایشان که برخی از پیروان و تعدادی هم از اهل تسنن هستند:
محمد مُنکدر: باور نداشتم علی بن الحسین فرزندی به یادگار گذارد که فضل و دانش او مانند خودش باشد تا این که فرزندش محمد بن علی را دیدم...
ابی اسحاق سبیعی میگوید: ... به فردی از بنیهاشم که هرگز مانندش را در علم و دانش ندیده بودم برخورد کردم و او محمد بن علی بن الحسین(علیهم السلام) بود.
جابر بن یزید جعفی هرگاه میخواست از حضرت حدیثی نقل کند میگفت: برای من حدیث کرد وصی اوصیا، و وارث علوم انبیاء محمد بن علی بن الحسین(علیهم السلام).
عبدالله بن عطاء مکی میگوید: هیچ دانشمندی را ندیدم که نزد کسی که کوچکتر و کم قدرتتر هستند آنگونه با تواضع باشند که در نزد ابی جعفر محمدبن علی بن الحسین(علیهم السلام) بودند و من خودم دیدم حکم بن عتیبه را با آن مرتبهای که در میان مردم داشت در برابر آن جناب همچون کودکی بود که پیش روی استاد خود نشسته باشد.(3)
اقدامات امام باقر علیه السلام
1- بنیان یک مکتب قوی فکری و اندیشهای؛ که بعد از آن به وسیله فرزند رشیدش امام صادق (علیهالسلام) ادامه یافت و بارور شد و شاخ و برگش، همه تاریخ را فرا گرفت.
2- پاسخ به بسیاری از القائات سوء دشمنان نسبت به اسلام عزیز، مخصوصا کنیهتوزیهای یهودیان معاند و افکار غلط و انحرافی غلو کنندگان.
3- مقابله با شبهات گروهی که توسط خوارج مطرح میشد و یا شبهاتی که با ورود مسایل فلسفی از یونان به محدوده اسلام آغاز شده بود که حضرت با قوت پاسخ میدادند.
در حقیقت زمان حضرت، زمان یک نهضت و قیام علمی و استحکام پایههای مبانی معرفتی اسلام بود و اگر مخالفان ما خوب توجه کرده بودند؛ دوران، دوران رخ نشان دادن اسلام حقیقی و ناب بود. ولیکن متأسفانه دیدند و اقرار و اعتراف هم کردند و از محضر حضرت و فرزند عزیزش صادق آل محمد (علیهمالسلام) کسب فضل هم نمودند ولی راه خود را رفتند و زیانش متوجه آینده جهان اسلام شد. اما شجره طوبای امامت و ولایت راه پر صلابت خود را به وسیله امامان هدی پیمود و امروز به جایی رسیده است که انسانهای آزاده و حقیقتجوی جهان، تنها امید به این مکتب دوختهاند و پر واضح است که آینده بشریت هم با امامت امام هدی و قائم آل(عج) رقم خواهد خورد.
به امید آن روز
پینوشتها:
1- ارشاد شیخ مفید، ج 2، ص 226.
2- ارشاد شیخ مفید؛ ج 2، ص 227 .
3- ارشاد شیخ مفید؛ ج 2، ص 231 .
سایت تبیان
طبقه بندی: امام، اقدامات، باقر(ع)
پرتوى از سیماى امام زین العابدین(علیه السلام)
حضرت على بن الحسین ، ملقّب به سجّاد و زین العابدین، روز پنجم شعبان سال 38 هجرى یا 15 جمادى الاولى همان سال، در مدینه دیده به جهان گشود و در روز 12 و یا 25 محرّم سال 95 هجرى، درمدینه، به دسیسه هشام بن عبدالملک، مسموم گردید و در 56 سالگى به شهادت رسید. البته شایان ذکر است که سال و روز تولد و شهادت حضرت امام سجاد علیه السلام مورد اختلاف شدید مورّخین است. مشهورترین نظر در بارهی سال و روز تولد امام، روز پنجم شعبان سال 38 هجری قمری در مدینه است که بزرگانی نظیر جناب شیخ مفید در « ارشاد»، شیخ کلینی در « اصول کافی»، ابن شهر آشوب در «مناقب »، ابن خشاب در « موالید اهل بیت »، شهید در کتاب « الفصول المهمه »، و دیگران به آن معتقدند. نظرات دیگر عبارتند از: سال 33، 36، 37، و نیز سال 48 یا 49 هجری قمری.(1)
همچنین در مورد زمان شهادت امام سجاد (علیه السلام) در بین مورّخین اختلاف است. دامنه این اختلاف از سال 92 هجری تا سال 100 هجری است، اما آنچه از همه مشهورتر است، یکی سال 94 هجری است که آن را به مناسبت ارتحال فقهای بی شماری از اهل مدینه، « سنة الفقهاء » نامیده اند و دیگری سال 95 هجری.
« حسین » فرزند امام علی بن الحسین علیه السلام وفات پدر خود را در سال 94 اعلام کرده است و بر این اساس بزرگانی نظیر شیخ مفید و شیخ طوسی و محقق اردبیلی و ابن اثیر نیز همین نظر را داشته اند.
اما بر اساس روایتی که ابوبصیر از امام جعفر صادق علیه السلام نقل کرده است، امام فرموده است:
حضرت علی بن الحسین علیه السلام در حالیکه 57 ساله بودند از دنیا رفت و این واقعه در سال 95 هجری اتفاق افتاد.
روز شهادت امام سجاد نیز 18 ، 22 و 25 محرم نقل شده که روز 25 از شهرت بیشتری برخوردار است.
بنا بر این روایات، امام سجاد علیه السلام 57 یا 58 سال عمر فرمود که : دو سال آن را در زمان حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام، ده سال را در زمان امامت عموی خود حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام و ده سال را در دوران امامت پدر خود سپری فرموده است و مدت امامت خود آن امام بزرگوار نیز 35 سال بوده است.(2) مزار شریف آن حضرت در مدینه در قبرستان بقیع مى باشد.
مادر مکرّمه آن حضرت بنا بر منابع تاریخ اسلامى، غزاله از مردم سند یا سجستان که به سلافه یا سلامه نیز مشهور است، مى باشد. ولى بعضى از منابع دیگر نام او را شهربانویه، شاه زنان ، شهرناز، جهان بانویه و خوله، یاد کرده اند. امام سجّاد(علیه السلام) در بدترین زمان از زمان هایى که بر دوران رهبرى اهل بیت گذشت می زیست، چه، او با آغاز اوج انحرافى، معاصر بود که پس از وفات رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) روى داد.
امام(علیه السلام) با همه محنت ها و بلاها که در روزگار جدّ بزرگوارش امیرالمؤمنین(علیه السلام) آغاز گردیده بود همزمان بود. او سه سال پیش از شهادت امام على(علیه السلام)متولّد گردید، وقتى دیده به جهان گشود، جدّش امیرمؤمنان(علیه السلام)در خطِّ جهادِ جنگِ جمل، غرق گرفتارى بود و از آن پس با پدرش امام حسین(علیه السلام) در محنت و گرفتاری هاى فراوان او شریک بود. او همه این رنج ها را طى کرد و خود به طور مستقل رویاروى گرفتاری ها قرار گرفت. محنت و رنج او وقتى بالا گرفت که لشکریان یزید در مدینه وارد مسجد رسول اللّه شدند و اسب هاى خویش را در مسجد بستند، یعنى همان جایى که انتظار آن مى رفت مکتب رسالت و افکار مکتبى در آنجا انتشار یابد، امّا برعکس، آن مکان مقدّس در عهد آن امام تقوا و فضیلت، به دست سپاه منحرف بنى امیّه افتاد و آنان ضمن تجاوز به نوامیس مردم مدینه و کشتار فراوان، بى پروایى را از حدّ گذراندند و حرمت مدفن مقدّس رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)و مسجدش را هتک نمودند. امام سجّاد(علیه السلام) براى پیش راندن مسلمانان به سوى نفرت از بنی امیّه و افزودن مبارزه جویى با آنان، تلاش هاى مؤثّرى نمود و هر گاه فرصتى به دست می آمد، مردم را بر ضدّ امویان تحریک مى کرد و با احتیاط، برنامه حاکمان منحرف را تحت نظر قرار مى داد.
امام(علیه السلام) براى آگاهى مردم، اسلوب دعا را به کار برد، به طورى که دعاهاى آن حضرت، رویدادهاى عصر او را تفسیر مى کند.
صحیفه سجّادیّه که به زبور آل محمّد مشهور است، اثر بى نظیرى است که در جهان اسلام، جز قرآن کریم و نهج البلاغه، کتابى به این عظمت و ارزش، پدید نیامده که پیوسته مورد توجه بزرگان و علما و مصنّفان باشد. از دیگر آثار ارزنده به جا مانده از امام سجّاد(علیه السلام)، مجموعه اى تربیتى و اخلاقى است به نام
رساله حقوق که امام(علیه السلام) در آن وظایف گوناگون انسان را در برابر خدا و خود و دیگران، با بیانى شیوا و گویا بیان کرده است. مجموعه حقوقى که در این رساله ذکر شده جمعاً 51 حقّ مى باشد.منابع:
1- بحارالانوار، جلد 46، از صفحه 7 الی 15
2- بحارالانوار، ص 151، حدیث 10 (به نقل از کشف الغمه ) و ص 152 الی 154
اصول کافی، ج 1، ص 468، حدیث 6
طبقه بندی: پرتو، سیما، امام، زین العابدین(ع)