• در تقویم انتظار، همه فصلها از عطر بهاری مهدی علیه السلام متبرک است.
• نوروز منتظران روزی است که از شب نیمه شعبان آغاز می شود.
• انتظار، فاصلهای است میان دو جمعه: جمعه ولادت و جمعه ظهور.
• بهار، همه طراوتش را مدیون یک گل است: گل زیبای نرگس.
• اگر سختی زمستان غیبت نبود، شوق آمدن بهارِ عدالت معنا نداشت.
• یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور کلبهی احزان شود روزی گلستان غم مخور
• خانه تکانی، رسم قدیمی همه منتظران بهار است. بهارِ مهدی علیه السلام از راه میرسد، خانه تکانی دلها را فراموش نکنیم.
• بهترین هدیهای که می توان برای گلدان شکسته قلب منتظران خرید، یک شاخه گل نرگس است.
• جمعهها کافی نیست، هر روز سهمی را به امام زمان(عج) اختصاص بدهیم.
• منتظران واقعی به اشک و آه و دعا اکتفا نمیکنند.
• نیمههای شعبان میآیند و می روند، حیف است اگر فقط با نقل و مشکلات و شیرینی برگزارش کنیم.
• کم لطفی مهمان است بر سرِ سفره بنشیند و صاحبخانه را نشناسد، حتی اگر او را نبیند.
• و پیامبر فرمود: اَفضلُ اعمالِ اُمتى، اِنتظارُ الفَرج؛ برترین کار پیروان من، انتظار فرج است.
• امام زمان علیه السلام بیشتر از آن به گردن شیعه حق دارند که فقط نیمههای شعبان به یادشان بیفتیم.
• اگر خورشید از چشم ما پنهان مانده است، تقصیر ابرها نیست، چشمان ما باران نخورده است.
• ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی
• حتی اگر امام از چشم ما غایب باشد، باز هم ما از چشم او غایب نیستیم.
• ای کاش روزهای "غفلت" ما از شب های "غیبت" او طولانی تر نبود.
• مبادا فقط وقتی همه درها به رویمان بسته شد، درِ خانه امام زمان علیه السلام را بزنیم.
• مکه با همه "صفا"یی که دارد، بی گل روی مهدی علیه السلام بی"صفا" است.
• هر دستی در آرزوی بوسیدن حجرالاسود است، حجرالاسود در آرزوی بوسیدن دست مهدی علیه السلام!
• منتظرتر از امام زمان علیه السلام سراغ داریم؟ 1160و اندی سال در انتظار!
• دلنشینترین اشعار در دیوان انتظار، سروده دل سپردهترین شاعران است، آنها که دل به حضرت مهدی علیه السلام سپردهاند.
• نمازِ هیچ مأمومی بی امام اقامه نمی شود، ما چند رکعت را به امام خویش اقتدا کردهایم؟
• دیر و زودش مصلحت است، امّا هیچ عریضهای بی جواب نمیماند!
تو هم اگر حرفی از جنس انتظار داری تنها یک جمله زیر همین مطلب بنوس.
بسم الله...
از تبیان
طبقه بندی: انتظار، امام مهدی(عج)
امکان تشرف به حضور امام زمان(عج)
از نظر عقل و نقل
از نظر عقل و نقل
اگر از دیدگاه عقل به مسئله تشرف به محضر امام عصر(عج) بنگریم، هیچگونه مانعى در این باره وجود ندارد و عقل آن را ممکن مىداند. زیرا تحقق آن نه امرى محال است و نه مستلزم امر محال مىباشد. بنابر این، همانگونه که خداوند به پیامبر مىفرماید: «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ(1)؛ به مردم بگو، من نیز مانند شما انسانم.» امام عصر(علیهالسلام) نیز همچون پیامبر هستند و گرچه از انظار عموم غایب مىباشند، ولى عقل، دیدن و مشاهده آن حضرت را ممکن مىداند.
علاوه بر این ـ طبق شواهد متقن تاریخى، افراد بسیارى در دروه غیبت کبرى به حضور حضرتش رسیدهاند که این دلیل قاطعى بر امکان تشرّف است. زیرا بهترین دلیل بر امکانِ چیزى، وقوع آن است.
در این جهتِ از بحث به همین مقدار بسنده مىکنیم. زیرا هدف اساسى ما این است که این موضوع را از نظر روایات و براهین نقلى بررسى کنیم.
امکان تشرّف به حضور امام زمان(علیهالسلام) از نظر نقل
روایات ائمه اطهار(علیهمالسلام) در مورد زندگانى حضرت مهدى(علیهالسلام) در عصر غیبت، از نظر دلالت به طور کلى به سه دسته تقسیم مىشود:دسته اول: روایاتى است که از آنها استفاده مىشود که امام زمان(علیهالسلام) به طور طبیعى و معمولى، اما به صورت ناشناس و با «خفاى عنوان» در میان مردم و اجتماع مىباشند و مردم را مىبینند و مىشناسند و مردم نیز حضرت را مشاهده مىکنند، لکن آن حضرت را نمىشناسند.
اینک نمونههایى از آن روایات را متذکر مى شویم:
1ـ سدیر مىگوید: «از امام صادق(علیهالسلام) شنیدم که مىفرمود: «به تحقیق در صاحب این امر شباهتى از یوسف خواهد بود.»
عرض کردم: گویا شما از غیبت وى سخن مىگویید؟
حضرت فرمود: چرا این مردم خوک صفت، موضوع غیبت را انکار مىکنند. ـ مگر نمىدانند که ـ برادران یوسف که عاقل و با خرد و فرزندان پیامبران بودند، هنگام ورود بر وى با او به گفتگو و داد و ستد پرداختند، اما او را نشناختند تا این که خود را به آنان معرفى فرمود. آنگاه یوسف را شناختند. پس چرا این امت حیران، انکار مىکنند که خداوند در پارهاى از اوقات، حجتش را از آنان مستور بدارد؟»
... فما تنکر هذه الأمّة أن یکون الله یفعل بحجّته ما فعل بیوسف و أن یکون صاحبکم المظلوم، المجحود حقّه، صاحب هذا الأمر یتردّد بینهم، و یمشی فی أسواقهم، و یطأ فرشهم ولایعرفونه حتّى یأذن الله له أن یعرّفهم نفسه کما اذن لیوسف حین قال له إخوته: «أءِنَّکَ لأَنْتَ یُوسُفُ قَالَ أَنَا یُوسُفُ»2 پس چرا این امت انکار مىکند که خداوند با حجت خویش همان کند که با یوسف کرد؟ یعنى صاحب شما که مظلوم است و حقش را انکار مىکنند، در بین امت رفت و آمد کند و در بازارشان راه رود و بر فرشهایشان قدم نهد. ولى او را نشناسند تا خدا به وى اجازه دهد که خود را به آنان معرّفى کند همچنان که به یوسف اجازه داد در آن هنگام که برادرانش به وى گفتند: آیا تو یوسفى؟! فرمود بلى، من یوسف هستم.»3
2ـ در حدیثى امام صادق(علیهالسلام) شباهت آن حضرت را با یوسف پیامبر چنین بیان مىفرماید: «و أمّا سنّة من یوسف فالستر یجعل الله بینه و بین الخلق حجاباً یرونه ولا یعرفونه»4
؛ «اما سنّتى که از یوسف(علیهالسلام) در صاحب این امر مىباشد این است که خداوند بین او و سایر خلق، حجابى قرار مىدهد که او را مىبینند، ولى نمىشناسند.»
3ـ جناب محمّد بن عثمان ـ نایب خاصّ حضرت در غیبت صغرى ـ که از دیگران به حال امام(علیهالسلام) آگاهتر است، مىفرماید:
«والله إنّ صاحب هذا الأمر لیحضر الموسم کلّ سنة فیرى الناس و یعرفهم و یرونه ولایعرفونه»5؛ «سوگند به خدا! همانا صاحب این امر همه ساله در موسم حج حاضر مىشود و مردم را مشاهده مىکند و مىشناسد و مردم نیز او را مىبینند، امّا مىشناسند.»
از این دسته روایات که از نظر تعداد قابل ملاحظه است، نکاتى استفاده مىشود:
نکته اول: امکان مشاهده حضرت مهدى(علیهالسلام)
این روایات بیانگر امکان مشاهده حضرت مهدى(علیهالسلام) در غیبت کبرى است. زیرا در آنها تصریح شده است: «همان طور که امام(علیهالسلام) مردم را مشاهده مىکند، مردم نیز آن حضرت را مىبینند، اما نمىشناسند.»
نکته دوم: چگونگى ارتباط با امام زمان(علیهالسلام) در غیبت کبرى
از این دسته روایات استفاده مىشود که امام صادق(علیهالسلام) مدّتها قبل از تولد حضرت مهدى (علیهالسلام) با بهرهگیرى از قصّه حضرت یوسف، مسئله امکان تشرّف و ارتباط با آن حضرت را در عصر غیبت کبرى، ممکن دانسته و کیفیّت و چگونگى آن را نیز بیان فرمودهاند؛ آن جا که حضرت در بیان سنّتى از یوسف در حضرت مهدى(علیهالسلام) فرمود: «خداوند بین او و خلق حجابى قرار مىدهد که در عین حالى که وى را مشاهده مىکنند، نمىشناسند.»
از جملهاى که در چند حدیث آمده است، استفاده مىشود که همان طور که برادران یوسف (علیهالسلام) در هنگام مواجه شدن با وى، او را نشناختند و به عنوان عزیز و پادشاه مصر او را صدا زدند و از حضرتش تقاضاى کمک بیشتر کردند، حضرت مهدى(علیهالسلام) نیز چنین حالتى دارند که در عصر غیبت کبرى، امکان دارد افرادى با حضرت برخورد و مراوده داشته باشند و با وى گفتگو نمایند، اما او را نشناسند؛ همانند یوسف(علیهالسلام) که حتى برادران وى بعد از آن همه برخوردهاى متعدد که همراه با گفتگو و داد و ستدهاى تجارى بود، یوسف(علیهالسلام) را نشناختند، تا این که یوسف (علیهالسلام) که به خوبى برادران را مىشناخت، خطاب به آنان فرمود: «آیا دانستید که شما از روى جهالت با یوسف و برادرش چه کردید؟!»
در این هنگام برادران یوسف متوجه شدند و گفتند: «آیا تو یوسفى؟!»
فرمود: «من یوسفم و این هم برادرم.»6
نتیجه این که، اگر چه تشرّف به حضور امام زمان(علیهالسلام) در عصر غیبت کبرى، امرى است ممکن، لکن باید دانست غالب کسانى که به این سعادت بزرگ دست یافتهاند، در آن هنگام، حضرت را نشناختهاند، بلکه بعد از ملاقات با حضرت، طبق نشانهها و شواهد، فهمیدهاند که مورد عنایت خداوند قرار گرفتهاند و لحظاتى را در حضور ولىّ خدا گذراندهاند.
شاهد بر این موضوع، حکایات و قضایاى فراوانى است که توسط افراد موثّق و مورد اعتماد نقل گردیده است و به هیچ وجه قابل خدشه نیست.
البته دانستن این مطلب نیز لازم است که در مواردى هم ممکن است بعضى از افراد در هنگام تشرّف، التفات به آن داشته باشند؛ لکن این موارد بستگى به اجازه خداوند دارد که حضرت کسى را مورد عنایت خاصّ خودشان قرار دهند، اما در عین حال که الطاف و عنایات حضرت مهدى (علیهالسلام) به شیعیان و ارادتمندانش فراوان است، لکن به جهت مصالح مهمترى که در کار است، در چنین مواردى که انسان هنگام برخورد و ملاقات با حضرت، ایشان را بشناسد اندک است.
نکته سوم: امام زمان(علیهالسلام) در دوران غیبت با مردم هستند
این روایات ما را متوجه این امر مىکند که بودن آن حضرت در بین مردم، تأثیر عمیق اخلاقى و معنوى در روحیه افراد متدیّن و مؤمن مىگذارد. زیرا وقتى توجه داشته باشیم که حجّت و ولىّ خدا بر اساس مصالح و حکمتهایى که بر ما پوشیده است از انظار غایب مىباشد لکن غیبت آن حضرت به گونهاى نیست که به کلّى از ما بیگانه و دور باشند، بیشتر به فکر خود سازى و اصلاح نفس خواهیم بود چنانکه در دعاى شریف ندبه مىخوانیم:
«بنفسی أنت من مغیّب لم یخل منّا، بنفسی أنت من نازح ما نزح عنّا؛ جانم به فداى غایبى که از میان ما بیرون نیست! جانم به فداى دور از وطنى که از ما بر کنار نیست!»
این عبارت به خوبى دلالت دارد که امام زمان(علیهالسلام) در بین مردم حضور دارند؛ نه این که از میان مردم، خارج و دور باشند. بدیهى است اعتقاد به ظهور ولىّ عصر(علیهالسلام) با این باور که وى در زمان غیبت نیز در میان مردم است و از ما کنار نیست تأثیرات مثبت و سازندهاى دارد که به برخى از آنها اشاره خواهد شد.
پی نوشت ها:
1- سوره کهف، آیه 11.
2- سوره یوسف، آیه 90.
3- غیبت نعمانى، ص 163؛ بحارالانوار، ج 52، ص 154.
4- کمال الدین، ص 351، ح 46.
5- کمال الدین، ص 440، ح 8.
6- سوره یوسف، آیات 89 و 90.
برگرفته از جلوههاى پنهانى امام عصر علیهالسلام، حسین على پور .
طبقه بندی: امام مهدی(عج)
طبقه بندی: امام مهدی(عج)