در میان زنان و طبقه بانوان کسانى هستند که داراى مقام والاى شفاعتند؛ دو شخصیّت بىنظیرِ فاطمه نام، یکى حضرت صدّیقه طاهره، فاطمه زهرا صلواتاللَّه و دیگرى کریمه اهل بیت و دختر حضرت موسى بن جعفر علیهالسّلام، حضرت فاطمه معصومه علیهاالسّلام است
پیروان مکتب تشیّع و خاندان پیغمبر علیهمالسّلام با اتکاى به آیات کریمه قرآنى و روایات شریفه، موضوع شفاعت را حتمى دانسته و بدان اعتقاد قلبى دارند. در روز قیامت شفیعان متعددند و در رأس همه، رسول خدا، پیامبر خاتم صَلّىاللَّهعَلَیْهِ وَ آلِه مىباشند. و همچنین در میان زنان و طبقه بانوان کسانى هستند که داراى مقام والاى شفاعتند؛ دو شخصیّت بىنظیرِ فاطمه نام، یکى حضرت صدّیقه طاهره، فاطمهزهرا صلواتاللَّه و دیگرى کریمه اهل بیت و دختر حضرتموسى بن جعفر علیهالسّلام، حضرت فاطمهمعصومه علیهاالسّلام است.
در روز قیامت بالاترین جایگاه شفاعت از آنِ رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) می باشد که قرآن کریم از آن به:"مقام محمود" تعبیر نموده(1)و منطق وحی گستردگی و وسعت آن را با آیت جلیله(وُلَسُوًفُ یْعًطیکُ رُبْکُ فَتَرًضی)(2)نوید داده است.
عرض
تسلیت شهادت حضرت رضا علیهالسلام به خواهر داغدارش حضرت معصومه
علیهاالسلام داغ غربت طوس، به حریم قم میآوریم، بار اندوه شهادت «رضا»
را، در حریم «معصومه» بر زمین مینهیم،و به همدردی با«بی بی» میرویم:
ای دختر امامت!
ای عصمت آل رضا!
ای حرمت، عاصمه شیعه وای خودت، معصومه آل محمد!
اندوه و حسرت تو نیز، کمتر از شهادت غریبانه برادرت در طوس نیست.
به چه کس باید تسلیت گفت؟
و با که باید به همدردی نشست؟
به جان داغدار تو، که به سوگ برادر نشسته ای؟
یا به غریب طوس، که از خواهر جدا افتاده است؟
معصومه جان!
عشق
برادر و شوق دیدار، از مدینه به ایرانت آورد. میخواستی چشم به چهره «رضای
آل محمد» بگشایی و در کنار یادگار پدر باشی،اما از مدینه دور ماندی و به
طوس هم نرسیدی.
ولی «قم» را مدینه ایمان ساختی و عترت را از غربت رهاندی،آخر ماه صفر، فصل تجدید فصل اندوه توست و غم تو، غم ماست.
شیعه نیز با تو همدل و همدرد است و در اندوه تو غمگین.
ای کریمه اهل بیت،ای روضه ات خلد آسا،ای حرمت با صفا،ای دلسوخته فراق رضا،تسلیتت باد!...
مصیب و بلا، سهم شما خاندان، از ضیافتخانه بلای الهی است.
شما مقربان بزم حضورید.
و... «هر که در این بزم، مقرب تر است،جام بلا بیشترش میدهند.»
شما خاندان عصمت، پرورده دامان رنج و مظلومیتید.
هدیه ما محبان نیز، این دیدگان اشکبار و دلهای عزادار است.
شهادت حضرت رضا علیهالسلام در غربت طوس، خطه خراسان را احیا کرد. بلکه همه ایران، خراسان شد.
ایران ما، مدیون حضور کرامت بار شما دو خواهر و برادر است.
«خراسان »، قبله ولایت است و «قم »، کانون فقاهت.
ای بانوی عفاف و نجابت، معصومه جان! بی بی!
روز
شهادت برادر غریبت، روز حزن ما نیز هست. اگر حرم نورانی تو، همچون مرقد
آستان قدس، سیه پوش است، دلهای ما هم «رضویه» و «معصومیه »ای است، که نشان
اندوه از چشمه چشمانمان جاری است و اشک، شاهد صادق این عشق است.
آه!.. از آن انگور مسموم،که جگر شیعیان را هم پاره پاره کرد.
آه!..
از آن سفر خراسانی، که در «ساوه» باز ایستاد و پای به «قم» کشید و یادگاری
از «مدینه» در این شهر کویری بر جای نهاد، تا آینه ای باشد، نماینده عترت
در این دیار.
معصومه جان، ای بانوی عصمت و کرامت!
در سوگ برادر، تسلیتت باد!
طبقه بندی: امام رضا(ع)، حضرت معصومه(س)، تسلیت
فاطمه زهرا و فاطمه معصومه سلام الله علیهما <\/h3>
اى ازلیت به تربت تو مخمر |
وى ابدیت به طلعت تو مقرر |
آیت رحمت زجلوه تو هویدا |
رایت قدرت در آستین تو مضمر |
جودت هم بسترا به فیض مقدس |
لطفت هم بالشا به صدر مصدر |
عصمت تو تا کشید پرده به اجسام |
عالم اجسام گردد عالم دیگر |
جلوه تو نور ایزدى را مجلى |
عصمت تو سر مختفى را مظهر |
گویم واجب تو را نه آنت رتبت |
خوانم ممکن تو را ز ممکن برتر |
ممکن اندر لباس واجب پیدا |
واجبى اندر رداى امکان مظهر |
ممکن اما چه ممکن, علت امکان |
واجب اما شعاع خالق اکبر |
ممکن اما یگانه واسطه فیض |
فیض به مهتر رسد و زان پس کهتر |
ممکن اما نمود هستى از وى |
ممکن اما ز ممکنات فزونتر |
وین نه عجب ز آنکه نور اوست ز زهرا |
نور وى از حیدر است و او ز پیمبر |
نور خدا در رسول اکرم پیدا |
کرد تجلى ز وى به حیدر صفدر |
وز وى تابان شده به حضرت زهرا |
اینک ظاهر ز دخت موسى جعفر |
این است آن نور کز مشیت «کن» کرد |
عالم, آنکو به عالم است منور |
این است آن نور کز تجلى قدرت |
داد به دوشیزگان هستى زیور |
شیطان عالم شدى اگر که بدین نور |
ناگفتى آدم است خاک و من آذر |
آبروى ممکنات جمله از این نور |
گر نبدى, باطل آمدند سراسر |
جلوه این خود عرض نمود عرض را |
ظلش بخشود جوهریت جوهر |
عیسى مریم به پیشگاهش دربان |
موسى عمران به بارگاهش چاکر |
آن یک چون دیده بان فرا شده بر دار |
وین یک چون قاپقان معطى بر در |
یا که دو طفل اند در حریم جلالش |
از پى تکمیل نفس آمده مضطر |
آن یک, «انجیل» را نماید از حفظ |
وین یک «تورات» را بخواند از بر |
گر که نگفتى امام هستم بر خلق |
موسى جعفر ولى حضرت داور |
فاش بگفتم که این رسول خدایست |
معجزه اش مى بود همانا دختر |
دختر جز فاطمه نیاید چون این |
صلب پدر را و هم مشیمه مادر |
دختر چون این دو از مشیمه قدرت |
نامد و ناید دگر هماره مقدر |
آن یک امواج علم را شده مبدا |
وین یک افواج حلم را شده مصدر |
آن یک موجود از خطابش مجلى |
وین یک معدوم از عقابش مستر |
آن یک بر فرق انبیا شده تارک |
وین یک اندر سر اولیا را مغفر |
آن یک در عالم جلالت «کعبه» |
وین یک در ملک کبریایى «مشعر» |
«لم یلد»م بسته لب و گرنه بگفتم |
دخت خدایند این دو نور مطهر |
آن یک کون و مکانش بسته به مقنع |
وین یک ملک جهانش بسته به معجر |
چادر آن یک حجاب عصمت ایزد |
معجر این یک نقاب عفت داور |
آن یک بر ملک لایزالى تارک |
وین یک بر عرش کبریایى افسر |
تابشى از لطف آن بهشت مخلد |
سایه اى از قهر این, حجیم مقعر |
قطره اى از جود آن, بحار سماوى |
رشحه اى از فیض این, ذخایر اغیر |
آن یک, خاک مدینه کرده مزین |
صفحه قم را نموده این یک انور |
خاک قم این کرده از شرافت جنت |
آب مدینه نموده آن یک کوثر |
عرصه قم غیرت بهشت برین است |
بلکه بهشتش یساولى است برابر |
زیبد اگر خاک قم به «عرش» کند فخر |
شاید گر «لوح» را بیابد, همسر |
خاکى عجب خاک! آبروى خلایق |
ملجا بر مسلم و پناه به کافر |
گر که شنیدندى این قصیده «هندى» |
شاعر شیراز و آن ادیب سخنور |
آن یک طوطى صفت همى نسرودى |
«اى بجلالت ز آفرینش برتر» |
وین یک قمرى نمط هماره نگفتى |
«اى که جهان از رخ تو گشته منور» |
حضرت امام خمینى
طبقه بندی: حضرت معصومه(س)