مــــن نمی گویـــم "ولــی فقیــــہ " معـــــصوم است،
اما ملتـــی که بـہ امــر خــــدا بـہ امــــر ولی فقـــیه اعتمــاد می کنــند،
خـــــدا اجازه اشـــتباه به آن رهــــبر را نمی دهـــــد و بـہ نوعــــی بـہ او معصومیت می بخــــــشد.
*شهید دکتر مصطفی چمرانـــ*
منبع: طاووس اهل الجنه
طبقه بندی: امام خامنه ای، شهید مصطفی چمران، شهید چمران، رهبر
رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیام مهمی به ملت ایران و امت بزرگ اسلام،
حلقه های صهیونیستی درون دولت آمریکا را طراحان اصلی این توطئه مشمئز
کننده خواندند و با تشریح اهداف پشت پرده کینه توزیهای صهیونیستها نسبت به
اسلام و قرآن تأکید کردند: دولت آمریکا برای اثبات ادعای خود درباره دخالت
نداشتن در این توطئه، باید عوامل اصلی این جنایت بزرگ و بازیگران میدانی
آن را به گونه ای شایسته به مجازات برساند.
متن پیام ولی امر مسلمین جهان به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله العزیز الحکیم: انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون
ملت عزیز ایران ـ امت بزرگ اسلام!
اهانت
جنون آمیز و نفرت انگیز و مُشمئز کننده به قرآن مجید در کشور آمریکا که در
سایه ی امنیت پلیسی آن کشور اتفاق افتاد حادثه ی تلخ و بزرگی است که
نمیتوان آن را تنها در حدّ یک حرکت ابلهانه از سوی چند عنصر بی ارزش و
مزدور به حساب آورد. این یک اقدام محاسبه شده از سوی مراکزی است که از سال
ها پیش به این طرف، سیاست اسلام هراسی و اسلام ستیزی را در دستور کار خود
قرار داده و با صدها شیوه و هزاران ابزار تبلیغاتی و عملیاتی، به مبارزه
با اسلام و قرآن پرداخته اند. این حلقه ی دیگری از زنجیره ی ننگینی است که
با خیانت سلمان رشدی مرتد آغاز شد و با حرکت کاریکاتوریست خبیث دانمارکی و
دهها فیلم ضد اسلام ساخته شده در هالیوود ادامه یافت و اکنون به این نمایش
نفرت انگیز رسیده است. پشت صحنه ی این حرکات شرارتبار چیست و کیست؟
مطالعه
ی این روند شرارت که در این سالها با عملیات جنایتبار در افغانستان و عراق
و فلسطین و لبنان و پاکستان همراه بود، تردیدی باقی نمیگذارد که طرّاحی و
اتاق فرمان آن در دستان سران نظام سلطه و اتاق فکرهای صهیونیستی است که از
بیشترین نفوذ بر دولت آمریکا و سازمانهای امنیتی و نظامی آن و نیز بر دولت
انگلیس و برخی دولتهای اروپائی برخوردارند. اینها همان کسانی اند که
پژوهشهای حقیقت یاب مستقل روز به روز بیشتر انگشت اتهام در ماجرای حمله به
برجها در 11 سپتامبر را به سوی آنان متوجه میکنند. آن ماجرا بهانه ی حمله
به افغانستان و عراق را به رئیس جمهور جنایتکار وقت آمریکا داد و او
اِعلان جنگ صلیبی کرد و همان شخص بنابر گزارشها، دیروز اعلام کرده است که
این جنگ صلیبی با ورود کلیسا به صحنه، کامل شد.
هدف از اقدام نفرت
انگیز اخیر آن است که از سوئی مقابله با اسلام و مسلمانان در جامعه ی
مسیحی به سطوح همگانی مردم کشیده شود و با دخالت کلیسا و کشیش، رنگ مذهبی
گرفته و پشتوانه ئی از تعصبات و تعلقات دینی بیابد، و از سوی دیگر ملتهای
مسلمان را که از این جسارت بزرگ به خشم آمده و جریحه دار میشوند از مسائل
و تحولات دنیای اسلام و خاورمیانه غافل سازد.
این اقدام کینه توزانه،
نه آغاز یک جریان، بلکه یک مرحله از روند طولانی مدتِ اسلام ستیزی به
سرکردگی صهیونیسم و رژیم آمریکا است. اینک همه ی سران استکبار و ائمة
الکفر در برابر اسلام قرار گرفته اند. اسلام، دین آزادی و معنویت انسان، و
قرآن کتاب رحمت و حِکمت و عدالت است؛ وظیفه ی همه ی آزادیخواهان جهان و
همه ی ادیان ابراهیمی است که در کنار مسلمانان با سیاست پلید اسلام ستیزی
با این شیوه های نفرتبار مقابله کنند. سران رژیم آمریکا نمیتوانند با
سخنان فریبنده و میان تهی، خود را از اتهام همراهی با این پدیده ی زشت
تبرئه کنند. سالهاست که مقدسات و همه ی حقوق و حرمت میلیونها مسلمان مظلوم
در افغانستان و پاکستان، در عراق و لبنان و فلسطین زیر پا گذاشته شده است.
صدها هزار کشته، دهها هزار زن و مرد اسیر و زیر شکنجه، هزاران کودک و زن
ربوده شده و میلیونها معلول و آواره و بی خانمان، قربانی چه چیزی شده اند؟
و با همه ی این مظلومیتها، چرا در رسانه های جهانی غرب، مسلمانان را مظهر
خشونت و قرآن و اسلام را خطری برای بشریت وانمود میکنند؟ چه کسی باور
میکند که این توطئه ی گسترده بدون کمک و دخالت حلقه های صهیونیستیِ درونِ
دولت آمریکا ممکن و عملی است؟!
برادران و خواهران مسلمان در ایران و سراسر جهان!
لازم میدانم این چند نکته را به همه متذکر گردم:
اولاً:
این حادثه و حوادث پیش از آن به روشنی نشان میدهد که آنچه امروز آماج حمله
ی نظام استکبار جهانی است، اصل اسلام عزیز و قرآن مجید است؛ صراحتِ
مستکبران در دشمنی با جمهوری اسلامی ناشی از صراحت ایران اسلامی در مقابله
با استکبار است و تظاهر آنان به دشمن نبودن با اسلام و دیگر مسلمانان،
دروغی بزرگ و فریبی شیطانی است. آنان با اسلام و هر آنکس که بدان پایبند
است و هر آنچه نشانه ی مسلمانی است دشمن اند.
ثانیاً: این سلسله ی کینه
توزیها با اسلام و مسلمین، ناشی از آن است که از چند دهه پیش تاکنون نور
اسلام از همیشه تابنده تر و نفوذ آن در دلها در جهان اسلام و حتی در غرب
از همیشه بیشتر شده است. ناشی از آن است که اُمت اسلام از همیشه بیدارتر
شده و ملتهای مسلمان اراده کرده اند زنجیرهای دو قرن استعمار و تجاوز
مستکبران را پاره کنند. حادثه ی اهانت به قرآن و پیامبر عظیم الشأن صلی
اله علیه و آله، با همه ی تلخی، در دل خود حامل بشارتی بزرگ است. خورشید
پر فروغ قرآن روزبروز بلندتر و درخشنده تر خواهد شد.
ثالثاً: همه باید
بدانیم که حادثه ی اخیر ربطی به کلیسا و مسیحیت ندارد و حرکات عروسکی چند
کشیش ابله و مزدور را نباید به پای مسیحیان و مردان دینی آنان نوشت. ما
مسلمانان هرگز به عمل مشابهی در مورد مقدسات ادیان دیگر دست نخواهیم زد.
نزاع میان مسلمان و مسیحی در سطح عمومی، خواسته ی دشمنان و طراحان این
نمایش دیوانه وار است و درس قرآن به ما، در نقطه ی مقابل آن قرار دارد.
و
رابعاً: طرف مطالبه ی همه ی مسلمانان، امروز دولت آمریکا و سیاستمدارن
آنند. آنها اگر در ادعای دخالت نداشتن خود صادقند باید عوامل اصلی این
جنایت بزرگ و بازیگران میدانی آن را که دل یک و نیم میلیارد مسلمان را به
درد آورده اند، به گونه ئی شایسته به مجازات برسانند.
و السلام علی عباد اله الصالحین
سیّدعلی خامنه ای
22/شهریور/1389
طبقه بندی: رهبر، آیت الله خامنه ای، بیانیه
سؤال: در آغاز انقلاب اسلامی، این انقلاب ادعاهایی داشت؛ در حال حاضر بعد از گذشت حدود بیست سال، چه قدر به آن ادعاها رسیده ایم؟
جواب:
این سؤال مهمی است. این انقلاب بیش از ادعا، آرمان هایی داشت. انقلاب
نیامده بود که برای مردم ایران پاسخگویی کند، انقلاب، انقلابِ خود مردم
بود. مردم برای تحقق آرمان هایی انقلاب کردند؛ این آرمان ها عبارت بود از
ساختن یک ایران آباد و آزاد، داشتن مردمِ آگاه و برخوردار از عدالت
اجتماعی، نجات از وابستگی و عقب ماندگی علمی و استبداد و قهری که آن روز
بر این مملکت حکمفرما بود.
می پرسید ما چه
قدر به این اهداف رسیده ایم، من عرض می کنم که تحقق این اهدافف تدریجی
است؛ چیزهایی است که باید برای آن تلاش و مجاهدت کرد و قدم به قدم پیش رفت.
نظام اسلامی، یک نظام پیش ساخته مثل خانه های پیش ساخته نیست؛ نظامی است
که باید آجر آجر و سنگ سنگ روی هم چید و آن را بالا برد. در اثنای این
کار، طبیعی است که مشکلاتی پیش بیاید. این مفاهیمی هم که من گفتم عدالت
اجتماعی، آزادی، آگاهی، معنویت؛ که جزو مبانی این نظام اند مفاهیم ایستا و
متحجری نیستند؛ این ها چیزهایی هستند که بر حسب پیشرفت و اقتضائات زمان،
ممکن است مصادبقشان تغییر پیدا بکند. در اثنای این کار بسیار پرتلاش و
پرزحمت، خیلی طبیعی است که مشکلاتی پیش بیاید؛ چون به طور پیوسته و دائم
بایستی مهندسی و معماری کرد و مراقب بود که هیچ نقطه ای از این بنا برخلاف
جهتِ صحیح ساخته نشود.
مردم
برای تحقق آرمان هایی انقلاب کردند؛ این آرمان ها عبارت بود از ساختن یک
ایران آباد و آزاد، داشتن مردمِ آگاه و برخوردار از عدالت اجتماعی، نجات
از وابستگی و عقب ماندگی علمی و استبداد و قهری که آن روز بر این مملکت
حکمفرما بود
البته ممکن است گاهی اختلاف نظر و کمبود
مصالح و کمبود نیروی کار پیش بیاید و دشمن این بنا را به منجنیق ببندد و
گوشه ای از آن را ویران کند؛ گاهی ممکن است فلان بنّا یا عمله، در گوشه ی
این بنا، کاری را نادرست انجام بدهد، که باید رفت و آن را ترمیم کرد؛ گاهی
ممکن است در کسانی که خودشان معمار و سازنده ی بنا هستند، ضعف ها و تنبلی
هایی وجود داشته باشد؛ همه اش هم این طور نیست که بگوییم ضعف ها و تنبلی
هایی وجود داشته باشد؛ همه اش هم این طور نیست که بگوییم ضعف ها تحمیلی و
از ناحیه ی دیگران است. بنابراین در این راه،مشکلات فراوانی وجود دارد؛
کمبود مصالح، رفیق نیمه راه و آدم های طماع و قدرت طلب، بخشی از این
مشکلات است. ما باید این نظام را بسازیم و ذره ذره و قدم به قدم پیش
برویم. البته اگر از من بپرسید که چه قدر پیش رفته ایم، خواهم گفت ما زیاد
پیش رفته ایم. همان طور که گفتم، اگر کسی با گذشته ی این کشور آشنا باشد،
خواهد دید که ما خیلی پیشرفت کرده ایم. در این کشور مردم به حساب نمی
آمدند، اما امروز مردم محور تصمیم گیری ها هستند. معنویت در این کشور به
شدت مورد تهاجم بود؛ سعی می شد معنویت ازاله بشود؛ اما امروز چراغ معنویت
در بین مردم روشن و پرفروغ است. آن روزها عمداً به فساد کشانده می شدند.
شاید
شما شنیده اید که رؤسای کشور و خانواده هاشان، مهم ترین شرکای باندهای
مواد مخدر در این کشور بودند؛ اول بار آن ها هروئین را به این کشور آوردند
و پخش کردند؛ فساد و اعتیاد و بدبختی را به دست خودشان ترویج می کردند.
امروز شما می بینید که نظام، با همه ی وجود و با تلاش فراوان، در مقابل
این مشکلات ایستاده که همه ی دنیا هم کار او را تصدیق می کنند اما آن روز
برای مسئولان کشور کارهای نمایشی در درجه ای اول بود. به روستاها، به جاده
های روستایی، به برق رسانی روستایی، به بقیه ی چیزهایی که در شهرهای دور
بود، مطلقاً اعتنایی نمی شد. اسم می آوردند که ما می خواهیم زبده پرورش
بدهیم؛ اما در طول پنجاه سال، آن ها توانسته بودند حدود صدو پنجاه هزار
دانشجو در این کشور داشته باشند.
من در استان سیستان و بلوچستان
تبعید بودم آن روز دقیقاً آمارش را می دانستم، اما الان درست یادم نیست
گمانم در همه ی استان که آن روزها حدود ششصد، هفتصد هزار نفر جمعیت داشت،
سه نفر لیسانسیه بودند! تعداد دیپلمه های آن استان بسیار کم بود؛ مثلاً
بیست نفر بودند! امروز شما می بینید که تمام شهرهای کشور دانشگاه دارند؛
حتی در خیلی از شهرها دانشگاه های متعدد و دانشجویان فراوان و رشته های
متنوع و پیشرفت های علمی فراوان دارند.
من این مطلب را بارها گفته
ام که امریکایی ها هواپیماهای جنگی و بقیه ی ابزارهای خودشان را به ما می
فروختند؛ ولی اجازه ی تعمیر آن ها را به ما نمی داند! البته داستان آن
فروش ها هم داستان عجیی است. آن روز صندوق مشترکی بین ایران و امریکا وجود
داشت که بنده اوایل انقلاب که به وزارت دفاع رفتم و در آن جا مشغول کار
شدم، این را کشف کردم؛ بعد به مجلس رفتم و آن را پیگیری کردم، که متأسفانه
تا امروز هم امریکایی ها جواب نداده اند1
بزرگ
ترین مصیبت برای یک ملت این است که بگوید چون ما نتوانستیم همه ی هدف های
خود را تأمین کنیم، پس ولش؛ نخیر، بایستی هدف ها را دنبال کرد
صندوقی
با نام اختصاری داشتند که دولت ایران پول را در آن صندوق می ریخت؛ اما
قیمت جنس و نوع جنس و برداشت پول را امریکایی ها به عهده داشتند! وقتی
انقلاب پیروز شد، میلیاردها دلار در این صندوق پول بود که هنوز هم
امریکایی ها جوابی نداده اند و آن پول ها را به ملت ایران برنگردانده اند.
وقتی همین وسیله ی پرنده به ایران می آمد، بعد از مدتی محتاج تعمی می شد.
شما خیال می کنید این جا تعمیرگاه و کارگاه و امثال این ها داشتند؟ ابداً.
آن قطعه ای که خراب شده بود و ان را از داخل هواپیما بیرون آورده بودند
چون قطعه های بزرگی وجود دارد که گاهی خودش مرکب از ده ها قطعه است اجازه
نمی دادند که در این جا باز بشود و روی آن تعمیری صورت گیرد؛ با هواپیما
به امریکا می بردند و آن را با قطعه ای جدید عوض می کردند و مجدداً به
ایران باز می گرداندند! با این ملت، این طوری رفتار کرده بودند. امروز ملت
ایران دارد مثل همان هواپیما را می سازد. هواپیمای «تدر»ی که پرسنل ما
ساخته بودند، پرواز کرد؛ این وضعیت اصلاً با آن دوره قابل مقایسه نیست.
بنابراین
ما پیشرفتِ زیادی کرده ایم؛ منتها اگر از من بپرسید که آیا به این حد
قانعم، پاسخ من این است: ابداً. ما هنوز راه زیادی داریم؛ هم به عدالت
اجتماعی ای که اسلام از ما خواسته است و اسلام در این خصوص خیلی سختگیر
است هم به آن سطحی از آزادی که ملت ایران مستحق و شایسته آن است، هنوز
نرسیده ایم. ما هنوز کار داریم؛ این راه، راهی طولانی است. این که من
بارها به می گویم خودتان را آماده کنید، برای همین است. شما باید این راه
را طی کنید؛ این راه هم راهی است که در هر کیلومترش تابلوی «توقف ممنوع»
نصب شده است؛ لذا در این راه نباید توقف کرد.
عدالت اجتماعی باید خستگی ناپذیر باشند. آن کسانی که در این راه های
طولانی و آرمان های بزرگ حرکت می کنند، باید خستگی حس نکنند. یک ملت، این
گونه به سیادت و آقایی و آرمان های خودش می رسد. هیچ ملتی با تنبلی به
سیادت و سعادت نمی رسد.
بزرگ ترین مصیبت برای یک ملت این است که
بگوید چون ما نتوانستیم همه ی هدف های خود را تأمین کنیم، پس ولش؛ نخیر،
بایستی هدف ها را دنبال کرد.(1)
منبع: کتاب نکته های ناب(جلد سوم)
پاورقی ها:
1- بیانات رهبر معظم انقلاب در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر، 9/12/1379.
طبقه بندی: انقلاب، رهبر، ایران، اهداف
در
اسلام نقطه اصلی و محوری برای اصلاح عالم، اصلاح نفسانی است. همه چیز از
اینجا شروع می شود. قران به آن نسلی که می خواست با دست قدرتمند خود،
تاریخ را ورق بزند، فرمود:(( قوا انفسکم)) ، (( علیکم انفسکم)). خودتان را مراقبت کنید، به خودتان بپردازید و نفس خودتان را اصلاح و تزکیه کنید؛ (( قد افلح من زکاها)).
اگر انسان های مزکا و مصفا نباشند، جهاد نیست
اگر
جامعه اسلامی صدر اسلام، از تزکیه انسان ها شروع نشده بود و در آن به
اندازه لازم، آدم های مصفا و خالص و بی غش وجود نداشتند، اسلام پا نمی
گرفت، گسترش پیدا نمی کرد، بر مذاهب مشرکانه عالم پیروز نمی شد و تاریخ در
خط اسلام به حرکت نمی افتاد. اگر انسان های مزکا و مصفا نباشند، جهاد نیست.
انقلاب
ما که پیروز شد، به برکت صفا و خلوص و اخلاص و کار برای خدا و بلند شدن از
سر منافع مادی و شخصی بود. مقاومت در جنگ تحمیلی هم همین طور بود. (1)
پاورقی:
1- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با مسئولان بنیاد شهید، جمعی از اساتید، دانشجویان و اقشار مختلف مردم،24/5/1369
منبع:کتاب نکته های ناب (جلد سوم)
طبقه بندی: انقلاب، رهبر، پیروزی، مردم، صفا، خلوص
یکی
از حرف هایی که امروز محور جنگ روانی دشمن است که لازم است آن را بگویم
این است که می گویند نسل سوم انقلاب از ایده های انقلاب جدا شده است! بعد
به دنبالش یک فلسفه هم می گذارند مثل همه ی فلسفه های قلابی و دروغین و
جعلی که فقط برای توجیه یک حرف دروغ و غلط درست می کنند تا کسی جرأت نکند
بگوید این حرف غلط است؛ می گویند این حرف متکی به یک فلسفه است! آن فلسفه
چیست؟ آن فلسفه این است که همواره در همه ی انقلاب ها، نسل سوم از آن
انقلاب رو برگردانده اند! حرف دروغ، حرف غلط، حرف چرند! کدام انقلاب ها را
می گویید؟
سوم، نه سل دوم، بلکه همان نسل اول از انقلاب برگشتند! بعد از چهار، پنج
سال، یک حرکت علیه انقلابیونِ اول به وجود آورند و سه، چهار سال قدرت را
قبضه کردند؛ باز بعد از چهار، پنج سال علیه آن ها فعالیت شد؛ به سال 1802
که رسید، آن چنان ماهیت این انقلاب دگرگون شده بود که کسی مثل ناپلئون
توانست بیاید و تاج پادشاهی را روی سرش بگذارد! یعنی کشوری که علیه سلطنت
مبارزه کرده بود و لویی شانزدهم را زیر گیوتین گذاشته بود، بعد از ده،
دوازده سال وضعش به گونه ای شد که ناپلئون بناپارت آمد و تاج شاهی را بر
سرش گذاشت و خودش را امپراتور نامید و سال ها هم در آن کشور حکومت کرد؛
بعد هم تا نزدیک به هشتاد، نود سال رژیم های سلطنتی البته سلطنت های
گوناگون و سلسله های مختلف در فرانسه پابرجا بود، که دائماً در حال جنگ و
ابتذال و فساد بودند!
عدالتخواهی
هیچ وقت کهنه نمی شود؛ آزادی خواهی و استقلال خواهی هیچ وقت کهنه نمی شود؛
مبارزه ی با دخالت بیگانگان هیچ وقت کهنه نمی شود؛ این ها چیزهایی است که
همیشه برای نسل ها جاذبه دارد
آن انقلاب به نسل سو که
هیچ، به نسل دوم هم نرسید؛ چون پایه های انقلاب، پایه های سستی بود. امروز
بعد از گذشت دو قرن، بعضی ها در جمهوری اسلامی خجالت نمی کشند؛ می آیند
ایده هایی که در زمان خودش یک انقلاب را نتوانسته بود به سامان برساند، با
تیتر درشت به انقلابیون ایران تقدیم می کنند؛ انقلابیونی که توانسته اند
عظیم ترین انقلاب را با پایه های مستحکم به وجود بیاورند و سال های متمادی
آن را در مقابل طوفان ها حفظ کنند.
انقلاب اکتبر شوروی هم به نسل
سوم نرسید. هنوز شش، هفت سال از پیروزی انقلاب نگذشته بود که استالینیسم
سرکار آمد؛ استالینی سرکار آمد که امروز در دنیا هر کس را بخواهند به گردن
کلفتی و زورگویی و ظلم و بی ملاحظگی و دوری از انسانیت متهم کنند، به
استالین تشبیه می کنند! درست هم هست؛ استالین واقعاً مظهر این صفات بد
بود. حکومت به اصطلاح کارگری، که برای طبقات ضعیف تشکیل شده بود، به حکومت
استبدادِ مطلق فردی تبدیل شد! استالین حتّی به حزب کمونیست هم که در نظام
شوروی همه کاره بود، اجازه نمی داد که در زمینه هایی تصمیم گیری کند.
با
آن وضعیت خشن و عظیم، استالین یک حکومت مطلقه ی سی و چند ساله را ادامه
داد؛ هیچ کس هم جرأت نداشت اعتراض کند. شاید شما ماجرای آن تبعیدهای عجیب
را شنیده باشید. اولین کتابی که بعد از فروپاشی حکومت شوروی در تشریح
اوضاع اختناق آمیز دوران اتحاد جماهیر شوروی منتشر شد، یک رمان است که
الان اسمش یادم نیست دو جلدش به فارسی ترجمه شده که من آن را خوانده ام؛
خیلی هم قشنگ نوشته و اوضاع آن زمان را تشریح کرده است؛ این تازه مربوط به
اوضاع بعد از استالین است که وضعیت کاملاً فرق کرد، اما روش آن استبداد
باقی ماند. بنابراین مسئله نسل دوم و سوم و این حرف ها نبود؛ همان اوایل
کار، همه چیز از دست رفته بود.
این کدام فلسفه است، با کدام
انقلاب تطبیق شده و در کجا تجربه شده که نسل های سوم انقلاب، از انقلاب بر
می گردند؟ نخیر، این بسته به این است که ایده ی آن انقلاب چه باشد. اگر
ایده های یک انقلاب بتواند نسل دوم و سوم و دهم را به خاطر اصالت و صحت
خود قانع کند، آن انقلاب عمر ابدی خواهد داشت. ایده های انقلاب اسلامی،
ایده هایی هستند که عمر ابد دارند.
مطمئن
باشند هان شور و هیجان و ایمان و عواطفی که در نسل جوانِ آن روز وجود داشت
و توانست آن کار را بکند، در این نسل جوان هم موجود است
عدالتخواهی
هیچ وقت کهنه نمی شود؛ آزادی خواهی و استقلال خواهی هیچ وقت کهنه نمی شود؛
مبارزه ی با دخالت بیگانگان هیچ وقت کهنه نمی شود؛ این ها چیزهایی است که
همیشه برای نسل ها جاذبه دارد. تئوریسین هاشان نشستند بافتند، ساده لوح ها
هم در این جا باور کردند؛ گفتند نسل سوم انقلاب ایده ها را پس می زند و
چون جاذبه ی انقلاب کم می شود، ما می توانیم برویم انقلاب را از دست
انقلابیون خارج کنیم و به دست خودان بگیریم! «خودمان» یعنی چه کسانی؟
یعنی
آن کسانی که قبل از انقلاب، سال ها بر این کشور مسلط بودند! من می گویم
این فکر، بسیار ساده لوحانه و ابلهانه است. مطمئن باشند هان شور و هیجان و
ایمان و عواطفی که در نسل جوانِ آن روز وجود داشت و توانست آن کار را
بکند، در این نسل جوان هم موجود است. بدانند هر سنگی به سمت انقلاب پرتاب
کنند، کمانه می کند و به سر و روی خودشان بر می گردد. انقلاب کهنه نمی شود
و آتش انقلاب آنگاه که با انبار پنبه ی پوسیده ی آن ها درگیر شود، باز هم
تازه خواهد بود و خواهد سوزاند.(1)
پاورقی ها:
1- بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر، 9/12/1379
منبع: کتاب نکته های ناب (جلد سوم)
طبقه بندی: انقلاب، رهبر، نسل سوم، فرانسه، شوروی، ایران
ممکن است یک انقلاب و یک نظام یک روز بمیرد. عامل مرگ و زندگی در یک انقلاب چیست؟
دو عامل وجود دارد که خیلی مهم است:
یکی شعارها و پرچم های برافراشته ی یک انقلاب است؛ شعارها
و هدف هایی که یک انقلاب را ترسیم می کند. اگر عمر مفید این شعارها سر
بیاید و انقلاب حرفی برای گفتن نداشته باشد، زائل خواهد شد.
البته
این در مورد انقلاب اسلامی به هیچ وجه صدق نمی کند. شعارها و هدف هایی که
این انقلاب ترسیم کرده، با ذات و نیازهای ذاتی انسان آمیخته است. هدف های
این انقلاب همان طور که گفتیم عدالتخواهی، تکرم انسان، مبارزه ی با
ستمگری، دفاع از مظلوم، پُر کردن شکاف های طبقاتی و جلوگیری از آن چیزی
است که امیرالمؤمنین در آن بیان شریف ماندگار فرمود: «کظّة ظالم و لا سغب
مظلوم»؛ یعنی سیری و پُرخوری و ترکیدن یک دسته ستمگر، و گرسنگی و به جان
آمدن یک دسته ی دیگر. این شعارها هرگز کهنه نمی شود. نیازهای اصیل انسانی
در طول تاریخ یکسان است و انقلاب اسلامی و اسلام این نیازها را مورد توجه
قرار می دهد و دنبال آن است. استقلال یک ملت که تحت سلطه ی قدرت بیگانه
نباشد یک نیاز اساسی است؛ این یکی از شعارهای انقلاب است. آزادی برای
انسان ها، با همان مفهوم انسانی و اسلامی و صحیحِ خود، یک نیاز قطعی است.
پس از لحاظ شعارها، انقلاب اسلامی کهنگی بردار نیست؛ این شعارها برای
انسان همیشگی و مورد نیاز دائمی است.
ما
باید صلاحیت انقلابی را در خود نگه داریم و حفظ کنیم. اگر این صلاحیت حفظ
شد، ایدئولوژی انقلاب هیچ چیز کم و کسر ندارد. شعارهای انقلاب، زائل شدنی
و عمر مصرف آن ها تمام شدنی نیست؛ آن ها همیشگی است
عامل دومکه ممکن
است برای انقلاب مشکل درست کند، این است که دست اندرکاران و صاحبان انقلاب
یعنی مردم و مسئولان سست و خسته شوند و اشتباه کنند و صلاحیت لازم را از
دست بدهند. هر انقلاب و هر نظامی اگر به این آفت دچار شود، نابود
خواهد شد؛ این را باید همیشه به عنوان یک تهدید در نظر داشت. این هایی که
دائم عنوان می کنند تهدید، تهدید؛ تهدید واقعی و جدی این است. تهدید واقعی
این نیست که یک دولت برای دولت و ملتی دیگر شاخ و شانه بکشد یا دندان نشان
دهد. یک موجود زنده سعی می کند از طرق مختلف سیاسی و نظامی و با تدبیر و
عقل از خود دفاع کند و آسیب را از خوددور کند؛ اما شرطش این است که زنده و
سرپا باشد؛ به خودش اعتماد داشته باشد و صلاحیت لازم را در خود حفظ کرده
باشد. این که ما گاهی به مسئولان و مردم عزیزمان توصیه های ی می کنیم،
برای این جنبه ی دوم است.
ما باید صلاحیت انقلابی را در خود نگه
داریم و حفظ کنیم. اگر این صلاحیت حفظ شد، ایدئولوژی انقلاب هیچ چیز کم و
کسر ندارد. شعارهای انقلاب، زائل شدنی و عمر مصرف آن ها تمام شدنی نیست؛
آن ها همیشگی است. ما باید در خود، این صلاحیت ها را تقویت کنیم. در درجه
ی اول، صلاحیت مسئولان است. در درجه ی بعد، صلاحیت کسانی است که می توانند
در صحنه ی انقلاب و کشور اثرگذار و فعال باشند.(1)
پاورقی ها:
1- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان و دانش آموزان طرح ولایت، 17/5/1381.
منبع: کتاب نکته های ناب( جلد اول)
طبقه بندی: انقلاب، رهبر، مرگ، حیات
اربعین در کلام مقام رهبری
روضه اربعین در کلام مقام معظم رهبری
متن
زیر بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در بین اقشار مختلف مردم در سالهای
مختلف به مناسبت اربعین حسینی است . حضرت آیة الله خامنهای در این گفتار
به تبیین مأموریت مهم خاندان سیدالشهدا (علیهالسلام) پس از واقعه عاشورا
پرداخته و تأکید میکنند مهمترین درس اربعین، زنده نگهداشتن یاد و حقیقت
شهادت است.
یاد حقیقت و خاطرهى شهادت
به
همان اندازه که مجاهدت حسینبنعلى(علیهماالسلام) و یارانش به عنوان
صاحبان پرچم، با موانع برخورد داشت و سخت بود، به همان اندازه نیز مجاهدت
زینب(علیهاالسلام) و مجاهدت امام سجاد(علیهالسلام) و بقیهى بزرگواران،
دشوار بود. البته صحنهی آنها، صحنهى نظامى نبود؛ بلکه تبلیغى و
فرهنگى بود. ما به این نکتهها باید توجه کنیم. درسى که اربعین به ما
مىدهد، این است که باید یاد حقیقت و خاطرهى شهادت را در مقابل طوفان
تبلیغات دشمن زنده نگهداشت. شما ببینید از اول انقلاب تا امروز، تبلیغات
علیه انقلاب و امام و اسلام و این ملت، چه قدر پرحجم بوده است. چه تبلیغات
و طوفانى که علیه جنگ به راه نیفتاد جنگى که دفاع و حراست از اسلام و میهن
و حیثیت و شرف مردم بود. ببینید دشمنان علیه شهداى عزیزى که جانشان - یعنى
بزرگترین سرمایهشان - را برداشتند و رفتند در راه خدا نثار نمودند، چه
کردند و مستقیم و غیرمستقیم، با رادیوها و روزنامهها و مجلهها و
کتابهایى که منتشر مىکردند، در ذهن آدمهاى سادهلوح در همه جاى دنیا،
چه تلقینى توانستند بکنند. اگر در مقابل این تبلیغات، تبلیغات حق نبود و
نباشد و اگر آگاهى ملت ایران و گویندگان و نویسندگان و هنرمندان، در خدمت
حقیقتى که در این کشور وجود دارد، قرار نگیرد، دشمن در میدان تبلیغات غالب
خواهد شد. میدان تبلیغات، میدان بسیار عظیم و خطرناکى است. (29/6/68)
اهمیت اربعین
-اساسا اهمیت اربعین در آن است که در این روز، با تدبیر الهی
خاندان پیامبر(صلی الله علیه و آله)، یاد نهضت حسینی برای همیشه
جاودانه شد و این کار پایهگذاری گردید. اگر بازماندگان شهدا و
صاحبان اصلی، در حوادث گوناگون ـ از قبیل شهادت حسین بن
علی(علیهماالسلام) در عاشورا ـ به حفظ یاد و آثار شهادت کمر نبندند،
نسلهای بعد، از دستاورد شهادت استفادهی زیادی نخواهند برد.(29/6/68)
-
درست است که خدای متعال، شهدا را در همین دنیا هم زنده نگه
میدارد و شهید به طور قهری در تاریخ و یاد مردم ماندگار است؛ اما
ابزار طبیعییی که خدای متعال برای این کار ـ مثل همهی کارها ـ
قرار داده است، همین چیزی است که در اختیار و ارادهی ماست. ما
هستیم که با تصمیم درست و بجا، میتوانیم یاد شهدا و خاطره و
فلسفهی شهادت را احیا کنیم و زنده نگهداریم. (29/6/68)
اهمیت اربعین در آن است که در این روز، با تدبیر الهی خاندان
پیامبر(صلی الله علیه و آله)، یاد نهضت حسینی برای همیشه جاودانه شد
و این کار پایهگذاری گردید.
نقش امام سجاد و حضرت زینب(علیهماالسلام)
-
اگر زینب کبری(سلاماللهعلیها) و امام سجاد(صلواتاللهعلیه) در طول
آن روزهای اسارت - چه در همان عصر عاشورا در کربلا و چه در روزهای
بعد در راه شام و کوفه و خود شهر شام و بعد از آن در زیارت کربلا و
بعد عزیمت به مدینه و سپس در طول سالهای متمادی که این
بزرگواران زنده ماندند ـ مجاهدات و تبیین و افشاگری نکرده بودند و
حقیقت فلسفهی عاشورا و هدف حسین بن علی و ظلم دشمن را بیان
نمیکردند، واقعهی عاشورا تا امروز، جوشان و زنده و مشتعل باقی
نمیماند. (29/6/68)
- چرا امام
صادق(علیه الصلاه والسلام) ـ طبق روایت ـ فرمودند که هر کس یک
بیت شعر درباره حادثه عاشورا بگوید و کسانی را با آن بیت شعر
بگریاند، خداوند بهشت را بر او واجب خواهد کرد؟ چون تمام دستگاههای
تبلیغاتی، برای منزوی کردن و در ظلمت نگهداشتن مسألهی عاشورا و
کلاً مسئله اهلبیت، تجهیز شده بودند تا نگذارند مردم بفهمند چه شد و
قضیه چه بود. تبلیغ، اینگونه است. آن
روزها هم مثل امروز، قدرتهای ظالم و ستمگر، حداکثر استفاده را از
تبلیغات دروغ و مغرضانه و شیطنتآمیز میکردند. در چنین فضایی، مگر
ممکن بود قضیهی عاشورا ـ که با این عظمت در بیابانی در گوشهیی از
دنیای اسلام اتفاق افتاده ـ با این تپش و نشاط باقی بماند؟ یقینا
بدون آن تلاشها، از بین میرفت. (29/6/68)
تلاش بازماندگان امام حسین(علیهالسلام)
-
آنچه این یاد را زنده کرد، تلاش بازماندگان حسین بن
علی(علیهالسلام) بود. به همان اندازه که مجاهدت حسین بن علی
(علیهالسلام) و یارانش به عنوان صاحبان پرچم، با موانع برخورد
داشت و سخت بود، به همان اندازه نیز مجاهدت زینب(علیهاالسلام) و
مجاهدت امام سجاد(علیهالسلام) و بقیهی بزرگواران، دشوار بود.
البته صحنه آنها، صحنهی نظامی نبود؛ بلکه تبلیغی و فرهنگی بود. ما
به این نکتهها باید توجه کنیم. (29/6/68)
تبلیغات دستگاه جبار یزید
-دستگاه ظالم جبار یزیدی با تبلیغات خود، حسین بن
علی(علیهماالسلام) را محکوم میساخت و وانمود میکرد که
حسینبنعلی(علیهماالسلام) کسی بود که بر ضد دستگاه عدل و حکومت
اسلامی و برای دنیا قیام کرده است! بعضی هم، این تبلیغات دروغ
را باور میکردند. بعد هم که حسینبنعلی(علیهالسلام)، با آن وضع
عجیب و با آن شکل فجیع، به وسیلهی دژخیمان در صحرای کربلا به
شهادت رسید، آن را یک غلبه و فتح وانمود میکردند! اما تبلیغات
صحیح دستگاه امامت، تمام این بافتهها را عوض کرد. حق، اینگونه
است. (29/6/68)
یا حسین، یا حسین، یا حسین!
درروز اربعین هم، بعد از آن روزهاى تلخ و آن شهادت عجیب، اولین زائران
اباعبداللهالحسین (علیهالسلام) بر سر قبر امامِ معصومِ شهید جمع شدند.
از جمله کسانى که آن روز آمدند، یکى «جابر بن عبدالله انصارى» است و یکى
«عطیة بن سعد عوفى» که او هم از اصحاب امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است. جابر
بن عبدالله از صحابه پیامبر و از اصحاب جنگ بدر است؛ آن روز هم
علىالظّاهر مرد مسنّى بوده است؛ شاید حداقل شصت، هفتاد سال از سن او -
بلکه بیشتر - مىگذشته است. اگر در جنگ بدر بوده، پس لابد قاعدتاً در آن
وقت باید بیش از هفتاد سال سن داشته باشد؛ لیکن «عطیه» از اصحاب
امیرالمؤمنین(علیهالسلام) است.
او آن وقت جوانتر بوده؛ چون
تا زمان امام باقر هم «عطیة بن سعد عوفى» علىالظّاهر زندگى کرده است.
«عطیه» مىگوید: وقتى به آنجا رسیدیم، خواستیم به طرف قبر برویم، اما این
پیرمرد گفت اول دم شطّ فرات برویم و غسل کنیم. در شطّ فرات غسل کرد، سپس
قطیفهاى به کمر پیچید و قطیفهاى هم بر دوش انداخت؛ مثل کسى که مىخواهد
خانهى خدا را طواف و زیارت کند، به طرف قبر امام حسین(علیهالسلام) رفت.
ظاهراً او نابینا هم بوده است. مىگوید با هم رفتیم، تا نزدیک قبر امام
حسین(علیهالسلام) رسیدیم. وقتى که قبر را لمس کرد و شناخت، احساساتش به
جوش آمد. این پیرمرد که لابد حسینبنعلى(علیهالسلام) را بارها در آغوش
پیامبر دیده بود، با صداى بلند سه مرتبه صدا زد: یا حسین، یا حسین، یا
حسین!
کس یک بیت شعر درباره حادثه عاشورا بگوید و کسانی را با آن بیت
شعر بگریاند، خداوند بهشت را بر او واجب خواهد کرد؟ چون تمام
دستگاههای تبلیغاتی، برای منزوی کردن و در ظلمت نگهداشتن مسألهی
عاشورا و کلاً مسئله اهلبیت، تجهیز شده بودند تا نگذارند مردم بفهمند
چه شد و قضیه چه بود.
واقعهى جوشان، زنده و مشتعل عاشورا
اساساًاهمیت اربعین در آن است که در این روز، با تدبیر الهى خاندان پیامبر(صلی
الله علیه و آله)، یاد نهضت حسینى براى همیشه جاودانه شد و این کار
پایهگذارى گردید. اگر بازماندگان شهدا و صاحبان اصلى، در حوادث گوناگون -
از قبیل شهادت حسینبنعلى(علیهالسلام) در عاشورا - به حفظ یاد و آثار
شهادت کمر نبندند، نسلهاى بعد، از دستاورد شهادت استفاده زیادى نخواهند
برد... اگر زینب کبرى (سلاماللهعلیها) و امام سجّاد(صلواتاللهعلیه)
در طول آن روزهاى اسارت - چه در همان عصر عاشورا در کربلا و چه در روزهاى
بعد در راه شام و کوفه و خود شهر شام و بعد از آن در زیارت کربلا و بعد
عزیمت به مدینه و سپس در طول سالهاى متمادى که این بزرگواران زنده ماندند
- مجاهدات و تبیین و افشاگرى نکرده بودند و حقیقت فلسفهى عاشورا و هدف
حسینبنعلى و ظلم دشمن را بیان نمىکردند، واقعهى عاشورا تا امروز،
جوشان و زنده و مشتعل باقى نمىماند. (خطبههاى نماز جمعه تهران 14/3/78)
اولین شکوفههاى عاشورایى
اربعین
هم خود یک فروردین دیگر است. اولین شکوفههاى عاشورایى در اربعین شکفته
شد. اولین جوششهاى چشمهى جوشان محبت حسینى - که شطّ همیشه جارى زیارت را
در طول این قرنها به راه انداخته است - در اربعین پدید آمد. مغناطیس پُرجاذبهى حسینى، اولین دلها را در اربعین به سوى خود جذب کرد؛
رفتن جابر بن عبدالله و عطیّه به زیارت امام حسین(علیهالسلام) در روز
اربعین، سرآغاز حرکت پُربرکتى بود که در طول قرنها تا امروز، پیوسته و
پىدرپى این حرکت پُرشکوهتر، پُرجاذبهتر و پُرشورتر شده است و نام و یاد
عاشورا را روز به روز در دنیا زندهتر کرده است.
(پیام نوروزی رهبر معظم انقلاب 1/1/85)
طبقه بندی: رهبر، اربعین، شهادت، درس، آیت الله خامنه ای
دهه فجر از نگاه مقام معظم رهبری
دهه فجر ، سرآغاز طلوع اسلام، خاستگاه ارزشهای اسلامی، مقطع رهایی ملت ایران و بخشی از تاریخ ماست که گذشته را از آینده جدا ساخته است. در دهه فجر اسلام تولدی دوباره یافت و این دهه در تاریخ ایران نقطه ای تعیین کننده و بی مانند بشمارمیرود. تا قبل از انقلاب اسلامی، در ایران نظام اسلامی وجودنداشت و رابطه پادشاهان با مردم رابطه ی «غالب و مغلوب» و« سلطان و رعیت » بود وپادشاهان احساس میکردند که فاتحینی هستند که بر مردم غلبه یافته اند و حضرت امام رضوان الله تعالی علیه این سلسله معیوب را قطع کردند و نقطه ی عطفی در تاریخ ایران بوجودآوردند و شمشیر اسلام مردم را علیه دشمنان اسلام، مردم و استعمارگران به کار گرفتند. دهه انقلاب از رشحات اسلام است و آئینه ای است که خورشید اسلام در او درخشید و این دهه باید با عظمت هرچه تمامتر برگزارشود. این مراسم را با هیجانهای عاطفی صحیح باید با طراوت و تازه کرد. در مذهب ما، احساسات، گریه و شادی، حب و بغض و عشق و نفرت جایگاه والایی دارد. از این رو جشنهای دهه فجر می بایستی همچون مراسم و اعیاد مذهبی گرامی داشته شود و مردمی باشد. باید کلیه مساجد فعال شوند و مردم با حضور در مساجد خاطره ی فراموش نشدنی حضرت امام و پیروزی انقلاب اسلامی را جشن بگیرند. صداوسیما باید فیلمها و سریالهای تلویزیونی و برنامه هایی بمناسبت دهه فجر تهیه کند که یادآور خاطره های خوش انقلاب باشد و حضور همه جانبه ی مردم و حل شدن آنان را در دوران انقلاب نشان دهد.
طبقه بندی: انقلاب، دهه فجر، نگاه، رهبر، اسلامی