نقش آمار در ارائه سیماى روشنتر از هر موضوع و حادثه،غیر قابل انکار است.لیکن در حادثه کربلا و مسائل قبل و بعد از آن، با توجه به اختلاف نقلها و منابع، نمى توان در بسیارى از جهات، آمار دقیق و مورد اتفاق ذکر کرد و آنچه نقل شده، گاهى تفاوتهاى بسیارى با هم دارد.در عین حال بعضى از مطالب آمارى، حادثه کربلا را گویاتر مى سازد.
به همین دلیل به ذکر نمونه هایى از ارقام و آمار مى پردازیم: (1) مدت قیام امام حسین«ع» از روز امتناع از بیعت با یزید، تا روز عاشورا 175 روزطول کشید: 12 روز در مدینه،4 ماه و 10 روز در مکه،23 روز بین راه مکه تا کربلا و8 روز در کربلا (2 تا 10 محرم).
منزل هایى که بین مکه تا کوفه بود و امام حسین آنها را پیمود تا به کربلا رسید 18 منزل بود(معجم البلدان).
فاصله منزل ها با هم سه فرسخ و گاهى پنج فرسخ بود.
منزل هاى میان کوفه تا شام 14 منزل بود که اهل بیت را در حال اسارت از آنها عبور دادند.
نامه هایى که از کوفه به امام حسین«ع» در مکه رسید و او را دعوت به آمدن کرده بودند 12000 نامه بود (طبق نقل شیخ مفید).
بیعت کنندگان با مسلم بن عقیل در کوفه 18000 نفر،یا 25000 نفر و یا 40000 نفر گفته شده است.
شهداى کربلا از اولاد ابى طالب که نامشان در زیارت ناحیه آمده است 17 نفر.
شهداى کربلا از اولاد ابى طالب که نامشان در زیارت ناحیه نیامده 13 نفر. سه نفر هم کودک از بنى هاشم شهید شدند،جمعا 33 نفر. این افراد به این صورت اند: امام حسین«ع» 1 نفر، اولاد امام حسین 3 نفر، اولاد على«ع» 9 نفر، اولاد امام حسن 4 نفر، اولاد عقیل12 نفر، اولاد جعفر 4 نفر.
غیر از امام حسین«ع» و بنى هاشم، شهدایى که نامشان در زیارت ناحیه مقدسه و برخى منابع دیگر آمده است 82 نفرند. غیر از آنان، نام 29 نفر دیگر در منابع متاخرتر آمده است.
جمع شهداى کوفه از یاران امام 138 نفر. تعداد 14 نفر از جمع این جناح حسینى، غلام بودهاند.
شهدایى که سرهایشان بین قبایل تقسیم شد و از کربلا به کوفه بردند 78 نفر بودند.
تقسیم سرها به این صورت بود: قیس بن اشعث، رئیس بنى کنده 13 سر، شمر رئیس هوازن 12 سر، قبیله بنى تمیم 17 سر، قبیله بنى اسد 16 سر، قبیله مذحج 6 سر، افرادمتفرقه از قبایل دیگر 13 سر.
سید الشهدا هنگام شهادت 57 سال داشت.
پس از شهادت حسین«ع»33 زخم نیزه و 34 ضربه شمشیر، غیر از زخمهاى تیر بر بدن آن حضرت بود.
این ماهى فتاده به دریاى خون که هست زخم از ستاره بر تنش افزون،حسین توست (2)
شرکت کنندگان در اسب تاختن بر بدن امام حسین 10 نفر بودند.
تعداد سپاه کوفه 33 هزار نفر بودند که به جنگ امام حسین آمدند. آنچه در نوبت اول آمد تعداد 22 هزار بودند به این صورت: عمر سعد با 6000، سنان با 4000، عروة بنقیس با 4000، شمر با 4000، شبث بن ربعى با 4000. آنچه بعدا اضافه شدند: یزید بنرکاب کلبى با 2000، حصین بن نمیر با 4000، مازنى با 3000، نصر مازنى با 2000 نفر.
سید الشهداء روز عاشورا براى 10 نفر مرثیه خواند و در شهادتشان سخنانى فرمود و آنان را دعا، یا دشمنان آنان را نفرین کرد. اینان عبارتند از : على اکبر، عباس، قاسم، عبد الله بن حسن، عبد الله طفل شیر خوار، مسلم بن عوسجه، حبیب بن مظاهر، حر بن یزید ریاحى، زهیر بن قین و جون. و در شهادت دو نفر بر آنان درود و رحمت فرستاد:
مسلم و هانى.
امام حسین«ع» بر بالین 7 نفر از شهدا پیاده رفت : مسلم بن عوسجه، حر، واضحرومى، جون، عباس، على اکبر، قاسم.
سر سه شهید را روز عاشورا به جانب امام حسین«ع» انداختند : عبد الله بن عمیرکلبى، عمرو بن جناده، عابس بن ابى شبیب شاکرى.
سه نفر را روز عاشورا قطعه قطعه کردند:على اکبر، عباس، عبد الرحمن بن عمیر.
مادر 9 نفر از شهداى کربلا در روز عاشورا حضور داشتند و شاهد شهادت پسر بودند: عبد الله بن حسین (حضرت علی اصغر علیه السلام) که مادرش رباب بود ، عون بن عبد الله جعفر مادرش زینب، قاسم بن حسن مادرش رمله، عبد الله بن حسن مادرش بنتشلیل جیلیه، عبد الله بن مسلم مادرش رقیه دختر على«ع»، محمد بن ابى سعید بن عقیل، عمرو بن جناده، عبد الله بن وهب کلبى مادرش ام وهب، على اکبر(بنا به نقلى مادرش لیلى،که ثابت نیست).
5 کودک نابالغ در کربلا شهید شدند:عبد الله رضیع شیر خوار امام حسین (حضرت علی اصغر علیه السلام)، عبد الله بن حسن، محمد بن ابى سعید بن عقیل، قاسم بن حسن، عمرو بن جناده انصارى.
5 نفر از شهداى کربلا، از اصحاب رسول خدا بودند: انس بن حرث کاهلى، حبیب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه، هانى بن عروه، عبد الله بن بقطر عمیرى.
در رکاب سید الشهداء، تعداد 15 غلام شهید شدند: نصر و سعد (از غلامانعلى«ع»)، منحج (غلام امام مجتبى«ع»)، اسلم و قارب (غلامان امام حسین«ع»)حرثغلام حمزه، جون غلام ابوذر، رافع غلام مسلم ازدى، سعد غلام عمر صیداوى، سالم غلامبنى المدینه، سالم غلام عبدى، شوذب غلام شاکر، شیب غلام حرث جابرى، واضح غلامحرث سلمانى. این 14 نفر در کربلا شهید شدند. سلمان غلام امام حسین«ع»، که آنحضرت او را به بصره فرستاد و آنجا شهید شد.
2 نفر از یاران امام حسین«ع» روز عاشورا اسیر و شهید شدند: سوار بن منعم و موقع بن ثمامه صیداوى.
4 نفر از یاران امام در کربلا پس از شهادت آن حضرت به شهادت رسیدند: سعد بنحرث و برادرش ابو الحتوف، سوید بن ابى مطاع (که مجروح بود و محمد بن ابى سعید بنعقیل.
7 نفر در حضور پدرشان شهید شدند : على اکبر، عبد الله بن حسین ، عمرو بن جناده، عبد الله بن یزید، عبید الله بن یزید، مجمع بن عائذ، عبد الرحمن بن مسعود.
5 نفر از زنان از خیام حسینى به طرف دشمن بیرون آمده و حمله یا اعتراض کردند:
کنیز مسلم بن عوسجه، ام وهب زن عبد الله کلبى، مادر عبد الله کلبى،زینب کبرى، مادرعمرو بن جناده.
زنى که در کربلا شهید شد مادر وهب(همسر عبد الله بن عمیر کلبى)بود.
زنانى که در کربلا بودند: زینب سلام الله علیها، ام کلثوم، فاطمه، صفیه، رقیه، ام هانى (این 6 نفر ازاولاد امیر المؤمنین(ع) بودند) فاطمه و سکینه (دختران سید الشهدا علیه السلام) رباب، عاتکه، مادر محسن بن حسن، دختر مسلم بن عقیل، فضه نوبیه، کنیز خاص حسین، مادر وهب بن عبد الله.
1-بخش عمدهاى از این آمار از کتاب«زندگى ابا عبد الله الحسین»،عماد زاده،«وسیلة الدارین فى انصار الحسین»،سید ابراهیم موسوى و«ابصار العین»،سماوى است.
2-محتشم کاشانى.
و کتاب فرهنگ عاشورا ، جواد محدّثی
طبقه بندی: عاشورا
فرازهایی از زیارت اربعین
از امام صادق علیهالسلام روایت شده که فرمودهاند: «در روز اربعین هنگامی که روز بلند شد زیارت میکنی و میگویی: سلام بر ولی خدا و حبیب او، سلام بر خلیل خدا و بنده نجیب او، سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیده او، سلام بر حسین مظلوم شهید، سلام بر آقایی که در میان امواج بلا گرفتار آمد و کشته اشک روان است. آنگاه امام صادق علیهالسلام فرمودند: علیه آن حضرت هم دست شدند کسانی که دنیا فریبشان داده بود و بهره خود را در ازای بهایی ناچیز فروختند و آخرت خویش را به قیمت ناچیز حراج کردند. در چاه هوا و هوس فرو رفتند و تو و پیامبرت را به خشم آورده و مطیع بندگان شقی گردیدند؛ امام حسین علیهالسلام در مقابل آنان تن به ذلت نداد و با آنان با شکیبایی به جهاد پرداخت تا آن گاه که خونش را ریختند و اهل بیتش را به اسارت بردند.
اولین زائر
از عطیه روایت شده که در روز اربعین، با جابر بن عبداللّه انصاری به زیارت قبر امام حسین علیهالسلام رفتیم. وقتی به کربلا رسیدیم، جابر غسل کرده و بر سر قبر حضرت رفت و گفت: «دست مرا بر قبر گذار.» چون دستش به قبر رسید بیهوش شد و وقتی به هوش آمد سه بار گفت: یا حسین، سپس گفت: «آیا دوست، جواب دوست را نمیدهد؟ چگونه جواب میدهی در حالی که سرت را از بدن جدا کردهاند.» و گفت: «سوگند به خدا که ما نیز در آن جا حضور داشتیم.» من گفتم: چگونه؟ در حالی که شمشیری نزدیم، و این گروه مابین سرو بدنشان جدایی افتاده و اولادشان اسیر شده و [ما...]، جابر گفت: «از رسول خدا شنیدم که هر که گروهی را دوست دارد، با آنان محشور میشود و هر که عمل مردمی را دوست داشته باشد، در عمل ایشان شریک شود. همانا دوست ایشان به بهشت بازگشت نماید و دشمن ایشان به دوزخ بازگردد.
دیدار اهلبیت از شهدای کربلا در روز اربعین
سیدبن طاووس در کتاب مقتل خود به نام لهوف آورده است: زمانی که اهلبیت حضرت سیدالشهداء علیهمالسلام از شام به مدینه برمیگشتند در عراق از کاروان دار خواستند که آنها را از راه کربلا ببرد. چون به بر تربت پاک امام حسین علیهالسلام رسیدند، جابر بن عبداللّه را با گروهی از طایفه بنیهاشم و مردانی از آل پیغمبر صلیاللهعلیهوآله دیدند که به زیارت حضرت آمدهاند. آنان شروع به عزاداری و نوحه سرایی کردند، زنان قبائل عرب نیز که در آن اطراف بودند جمع شده و عزاداری کردند. کاروانیان سپس از آنجا به سوی مدینه کوچ کردند.
اسارت زن مسلمان
از مظلومیتهایی که حکایت از نقض آشکار قوانینی است که اسلام به آنها سفارش کرده، اسیر گرفتن زن مسلمان است. در حادثه کربلا پس از پایان نبرد، اهل بیت امام حسین را اسیر کرده و شهر به شهر گرداندند و در کوفه و شام به نمایش گذاشتند. اسیر گرفتن زن مسلمان از نظر اسلام مردود است چنان که علی علیهالسلام در جنگ جمل اسیر کردن را روا نشمرد و عایشه را به همراه عدهای زن به شهر خودش بازگرداند؛ اما متجاوزان اموی فرزندان پیامبر را مثل اسیران کافر، از کوفه به شام فرستادند و چهره زنان اسیر را بر اهالی شهرها نمودند و درنهایت سنگدلی با آنان رفتار کردند. چنان که حضرت زینب علیهاالسلام هنگام عبور از کنار اجساد شهدا (در اعتراض به اسارت اهل بیت) فرمود:ای محمّد صلیاللهعلیهوآله این دختران تو هستند که به اسارت میروند.
راز نهضت حسینی در سخنان مقام معظم رهبری
رهبر معظم انقلاب درباره اهداف قیام امام حسین علیهالسلام فرمودهاند: «قیام امام حسین علیهالسلام ظاهرا قیام علیه حکومت فاسد یزید است، اما در باطن قیامی برای ارزشهای اسلامی است برای این است که مردم را از جهالت و پستی نجات دهد؛ لذا هنگامی که از مدینه خارج میشوند در پیام خود به برادران محمّدبن حنیفه میفرمایند: من با تکبّر، با غرور از روی فخر فروشی و از روی میل به قدرت... قیام نکردم. میبینم که اوضاع در میان امت رسول اللّه دگرگون شده و حرکت به سوی انحطاط است و برای مقابله با آن قیام کردم. برای ایجاد حکومت حق قیام کردم؛ لذا در رفتار امام حسین علیهالسلام از همان ابتدا که از مدینه حرکت کردند تا وقتی در کربلا به شهادت رسیدند همان معنویت و عزت و سرفرازی و در عین حال عبودیت و تسلیم مطلق در مقابل خدا محسوس است.
اهل بیت، بهترین مبلغان عاشور
بیتردید، اهل بیت امام حسین علیهالسلام بهترین مبلغان عاشورا بودند آنان در کربلا حضور داشتند تا پیام عاشورا را به گوش جهانیان برسانند.اگر آن حضرت، غیر از اهلبیت، افرادی دیگر را به عنوان مبلغ قرار میدادند، یقینا آنان نیز مثل دیگر یاران آن حضرت به شهادت میرسیدند؛ زیرا موقعیت به گونهای بود که به چنین افرادی پس از شهادت امام حسین علیهالسلام و یارانش و اسارات اهل بیت، اجازه و امکان تبلیغ نمیدادند. همچنین هیچ مبلغی قادر نبود همانند اهل بیت به خصوص امام سجاد علیهالسلام و زینب کبری علیهاالسلام با کلام آتشین و خطبههای گویا، مردم را تحت تأثیر قرار دهد.
تبلیغات اهل بیت در کوفه
دشمن، پس از شهادت امام حسین علیهالسلام ، اهلبیت را به همراه سرهای شهدا به کوفه برد. حضرت زینب علیهاالسلام در سخنانی پرشور مردم کوفه را به سختی سرزنش کرده، و امام حسین و یارانش را معرفی کردند؛ چون در اثر تبلیغات گسترده یزدیان، عده زیادی نمیدانستد علل قیام امام چه بوده است. همچنین دشمن درصدد تحریف واقعیتهای قیام حضرت بود. اما حضرت زینب با سخنان کوبنده، از این تحریفات جلوگیری کرد. چنان که وقتی اسیران را به کاخ ابنزیاد بردند او خطاب به حضرت زینب گفت: «آیا دیدی خدا با برادرت چه کرد؟» زینب علیهاالسلام پاسخ داد: من از خدا درباره برادرم جز خوبی ندیدم. آنها به راهی رفتند که خدا میخواست. آنان با شهادت به افتخاری که خواستند رسیدند؛ اما تو پسر ابن زیاد! خود را آماده کن که خدا بین تو و آنان حکم خواهد کرد.
پیامآوران قیام کربلا
هر قیام و نهضتی از دو بخش مبارزات و قیام مسلحانه یا غیرمسلحانه و از بخش رساندن پیام آن انقلاب و بیان آرمانها و اهداف تشکیل میشود. در بررسی قیام امام حسین علیهالسلام این دو بخش کاملاً محسوس است، روز عاشورا مظهرِ، بخش خون و شهادت و ایثار بود و بخش دیگر آن بعد از عاشورا و پرچمدار آن امام سجاد علیهالسلام و زینب علیهاالسلام بودند که پیام انقلاب و شهادت سرخ آن حضرت را به اطلاع مردم رساندند. بیشک اگر بازماندگان حضرت نبودند دشمنان اسلام با تبلیغات گسترده خود قیام آن حضرت را در طول تاریخ لوث میکردند. بازماندگان حضرت سیدالشهداء در دروان اسارت با افشاگریهای آگاهانه اجازه چنین تحریف و خیانتی را به دشمنان امام حسین علیهالسلام ندادند.
جنگ تبلیغاتی
بعد از واقعه عاشورا بازماندگان خاندان پیامبر از فرصت دیدار با مردم که به دلیل اسارت و از این شهر به آن شهر رفتن به دست آوردند، به بهترین وجه بهره برداری کردند. آنها با استفاده از این فرصت، حقیقت قیام امام حسین علیهالسلام را به تصویر کشیدند و جنایتهای عمال اموی را برملا کردند. اسرا به ویژه حضرت زینب علیهاالسلام و امام سجاد علیهالسلام اولین تعقیب کننده راه و هدف حسین علیهالسلام و فرمانده جنگ سرد و تبلیغاتی برضد حکومت اموی بودند. در پرتو همین افشاگریها بود که انقلاب حسینی در دل همه مردم شکوفا شد و موج تنفر از حکومت اموی به وجود آمد تا جایی که بستگان یزید هم به لرزه و گریه افتادند، و همان یزدی که با دیدن اسرا خرسندی میکرد ناچار شد برای انحراف افکار عمومی ابن زیاد را مقصر قلمداد کند.
توقف در کربلا
یزیدیان در هنگام حرکت به سوی کوفه به اهل بیت امام حسین علیهالسلام اجازه عزاداری نداده بودند؛ از این رو خاندان داغدیده رسالت، پس از ورود به کربلا برای شهیدان خود به عزاداری پرداختند. سیدبن طاووس در کتاب مقتل خود به نام لهوف میگوید: «کاروانیان مجلس عزا به پا داشتند و تا سه روز بدین منوال سپری شد.»
حرکت از کربلا
وقتی کاروان شام به کربلا رسید، اهل بیت امام حسین علیهالسلام به گونهای جانسوز به عزداری پرداختند، امام سجاد علیهالسلام وقتی که اوضاع را چنین دیدند، دانستند که اگر زنان و کودکان در کنار این قبور مطهر بمانند، خود را در اثر شیون و زاری هلاک میکنند؛ از این رو فرمان دادند تا بار شتران را ببندند و از کربلا به سوی مدینه حرکت کنند. چون بارها را بستند و آماده حرکت شدند، حضرت سکینه اهل حرم را برای وداع، با ناله و فریاد به سوی مزار مقدس امام حرکت داد و همگی در اطراف قبر مقدس گرد آمدند. سکینه قبر پدر را در آغوش گرفت و به شدت گریست و این ابیات را زمزمه کرد: «ای کربلا! بدنی را در تو به امانت گذاشتیم که بدون غسل و کفن مدفون شد.ای کربلا، کسی را به نزد تو یادگار نهادیم، که روح احمد و وصی اوست...».
رسیدن کاروان اهل بیت به مدینه
کاروان اهل بیت به سوی مدینه رهسپار شد. «بَشیر» که آنان را همراهی میکرد میگوید: به آرامی رفتیم تا به شهر مدینه نزدیک شدیم. امام سجاد علیهالسلام مرا طلبیده و فرموند: خداوند پدرت را رحمت کند که شاعر نیکویی بود آیا تو نیز شعر میگویی؟ گفتم: آری، پس فرمود به مدینه برو و خبر شهادت ابی عبداللّه را به مردم ابلاغ کن. بشیر میگوید: وقتی خبر شهادت امام حسین علیهالسلام را به مردم مدینه رساندم، مردمان مدینه از خانه خود بیرون آمده و شروع به گریه و زاری کردند. من همانند آن روز را به یاد ندارم که مردم همه یک دل و یک زبان گریه کنند و تلختر از آن روز را بر مسلمانان ندیدم.
فرستاده پادشاده روم در مجلس یزید
از امام زین العابدین علیهالسلام روایت شده که چون سر مبارک امام حسین علیهالسلام را برای یزید آوردند، سر مقدس را مقابل خود قرار داده و میخواری میکرد. یک روز فرستاده پادشاه روم که از اشراف بود در مجلس حضور داشت و از یزید پرسید که این سر کیست؟ یزید گفت: «این سر حسین بن علی، فرزند فاطمه، دختر رسول خداست.» فرستاده روم وقتی چنین شنید گفت: «تف بر تو باد. پدر من با واسطههای بسیار از نوادههای حضرت داوود است؛ با این حال، مسیحیان مرا به این دلیل بزرگ میشمارند واز خاک پایم تبرک میبرند، و شما پسر دختر پیامبر خود را میکشید؟! این چه دین داری است؟» یزید وقتی اعتراض سفیر روم را شنید، گفت: «این نصرانی را بکشید تا مرا در کشور خود رسوا نکند.» چون نصرانی چنین فهمید گفت: «دیشب رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را در خواب دیدم که به من فرمودند: تو اهل بهشتی.» و سپس شهادتین گفت و سر حسین علیهالسلام را به سینه چسبانید و بوسید تا کشته شد.
اهداف یزید از اسارات و به آتش کشیدن خیام اهل بیت
سیاست حکومتهای ظالم آن است که برای جلوگیری از نهضتهای احتمالی بعدی، از هر وسیلهای استفاده کنند. حکومت یزید نیز پس از فاجعه عاشورا، برای ایجاد ترس و وحشت بین مردم، اهل بیت را با وضعی دلخراش اسیر کرد و در دو شهر مهم کوفه و شام گرداند. شبیه این کار غیر انسانی را عبیداللّه بن زیاد در شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه انجام داده بود. او بدنهای پاک این دو را پس از شهادت در کوچهها و خیابانهای کوفه گرداند. هم چنان که سر مبارک اما حسین و دیگر شهیدان کربلا را بر بالای نیزه کرد و به تماشای مردم گذاشت.
تأثیر تبلیغ اهلبیت در داخل کاخ یزید
زنان اهل بیت، در کاخ یزید تبلیغات گستردهای انجام دادند. طبری در کتاب تاریخ خود مینویسد: زنان اهل بیت از منزل یزد خارج نشدند، مگر آن که دیگر زنان برای سوگواری به منزل او رفتند، و هیچ زنی از آل ابیسفیان باقی نماند مگر آن که به نزد آنان آمد و در آن جا اقامه عزا کرد. عزاداری اهلبیت در کاخ یزید و دارالاماره، چنان تأثیر گذاشت که مردم تصمیم گرفتند به خانه یزید ریخته و او را بکشند.
از بین بردن ابهت پوشالی یزدیان
سیاست رعب و وحشت یزیدیان، با افشاگریهای اهل بیت با شکت روبه رو شد. اهلبیت امام حسین علیهالسلام با وجود تحمل سختترین مشکلات، در مقابل دشمنان تسلیم نشدند؛ بلکه با خطبهها و سخنرانیهای کوبنده علاوه بررسوا کردن حکومت یزید به توده ناآگاه مردم درس آزادی و آزادگی دادند و بدین گونه، نهضتهای دیگری چون قیام توابین شکل گرفت. و شعار نهضت امام حسین علیهالسلام در فضای تمامی شهرها طنین افکند.
قیام عاشورا در کلام امام خمینی
امام خمینی( رحمهمالله ) درباره انگیزه الهی قیام امام حسین علیهالسلام میفرمایند: «شما ملاحظه کنید که بهترین خلق اللّه در عصر خودش حضرت سیدالشهداء و جوانان بنیهاشم و اصحاب او شهید شدند. لکن وقتی در آن مجلس پلید یزید صحبت میشود حضرت زینب قسم میخورد که آنچه در کربلا دیدم جز پیشامدی زیبا نبود. شهادت یک انسان کامل در نظر اولیاء خدا جمیل است نه برای این که جنگ کرده و کشته شده، برای این که جنگ برای خدا بوده است.»
گریههای امام سجاد علیهالسلام
امام سجاد علیهالسلام پس از واقعه کربلا تا آخر عمر، پیوسته اندوهناک و گریان بود. سیدبن طاووس در کتاب مقتل خود به نام لهوف از امام صادق روایت کرده که امام زین العابدین علیهالسلام حدود چهل سال بر پدر بزرگوارش گریست در حالی که روزها را روزه میگرفت و شبها را به عبادت میپرداخت. هنگام افطار وقتی غلام آن حضرت برایش غذا میآرود. امام میفرمود: پسر پیامبر را با شکم گرسنه و لب تشنه شهید کردند. و وقتی غلام میگفت: مولای من، آیا وقت آن نرسیده که اندوهتان تمام شود و گریههایتان پایان پذیرد؟ حضرت میفرمود: «وای بر تو! یعقوب 12 پسر داشت خدا یکی را پنهان کرد، موی سرش سفید شد، کمرش خمیده و دیدگانش به سبب گریه، بینایی خود را از دست داد؛ در حالی که میدانست او زنده است اما من، پدر و عزیزانم را دیدم که به خون آغشته بر زمین افتاده بودند. چگونه اندوهم پایان یابد و گریهام بکاهد.»
ورود اهل بیت به مسجد رسول خدا صلیاللهعلیهوآله
اهل بیت، پس از یک سفر طولانی و پرماجرا هنگام ورود به مدینه، به کنار قبر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله رفتند، آنان در کنار مرقد پیامبر، گفت و گوها و درد دلهای بسیار داشتند؛ اما تاریخ از بیان همه آنها سکوت کرده و تنها گفته است: زینب علیهاالسلام دستها را به دو طرف درب و سر را داخل مسجد قرار داد و گفت: یا جدّاه، خبر قتل برادرم حسین علیهالسلام را آوردهام. سکینه، با صدای بلند فریاد کشید: ای جد گرامی از آن چه بر سر ما گذشته است پیش تو شکایت آوردهام به خدا قسم، سنگ دلتر از یزید ندیدم و کافر و مشرکی بدتر از او سراغ ندارم. با چوب خیزران بر لب و دندان پدرم حسین علیهالسلام ـ (همان جایی که شما میبوسیدید ـ میزد و میگفت: حسین چوبها را چگونه میبینی؟
یزید از خدمات ابن زیاد تقدیر میکند
برخلاف آن چه برخی از مورخان گفتهاند، یزید نه تنها از کرده خود پشیمان نشد بلکه از ابن زیاد به دلیل جنایاتی که مرتکب شده بود، تقدیر و تشکر کرد. یزید طی نامهای به ابن زیاد نوشت: «تو بالا رفتی و از ابر گذشتی و مراحل پس از ابر را پشت سرگذاشته و دیگر جایی برای بالا رفتنت نمانده، مگر آن که بر بالای خورشید بنشینی. همین که نامه ما را دیدی، برای دریافت جایزه به شام حرکت کن.» ابن زیاد با عدهای از استانداران به شام رفت، یزید از او استقبال کرد، او را در آغوش کشید، پیشانیش را بوسید و از کشتن امام حسین به جهاد تعبیر کرد. یزید به ابن زیاد و عمر سعد هر کدام یک میلیون درهم جایزه داد. همچنین مالیات عراق را نیز به ابن زیاد بخشید.
نتایج قیام عاشور
نهضت امام حسین علیهالسلام آثار و تایج بزرگی در جامعه اسلامی بر جای گذاشت که از جمله، رسوا ساختن هیأت حاکمه وقت بود؛ چون بنیامیه به حکومت خود رنگ دینی میداد و در جهت تثبیت موقعیت خود در جامعه میکوشید. ولی قیام و شهادت امام حسین بزرگترین ضربه بر پیکر این حکومت ناپاک وارد آورد. از آثار دیگر نهضت امام حسین علیهالسلام احیاء سنت شهادت بود. پس از درگذشت پیامبر صلیاللهعلیهوآله در اثر انحراف حکومت اسلامی از مسیر خود، مسلمانان کمکم روحیه سلحشوری را از دست دادند و به رفاه خو گرفتند؛ ولی قیام امام حسین این وضع را دگرگون ساخت و سنت شهادت را در جامعه اسلامی زنده کرد. همچنین قیام حضرت، سرچشمه نهضتها و قیامهای دیگری چون نهضت توابین، قیام مختار و... شد.
بازگشت به مدینهمدینه کاروانی سوی تو با شیون آوردم |
ره آوردم بــــود اشــکــی کــه، دامــن دامــن آوردم |
مدیـنــه در بــه رویـــم وامـکـن چــون یــک جــهان ماتــم |
نــیـاورد ارمــغــان بـا خـود کـسـی، تـنـهامـن آوردم |
مــدیــنــه یــک گـلـسـتــان گــل اگــر در کــربــلا بـــردم |
ولـی اکـنـون گــلـاب حــسـرت از آن گـلشـن آوردم |
اسـیــرم کــرد اگـر دشمـن بـه جـان دوسـت خرسـنـدم |
بــه پـایـان خـدمـت خـود را بـه نـحـو احــسـن آوردم |
مــدیــنـــه یـــوســـف آل عــلــی را بـــــردم اکــــنــــون |
اگــــــر او را نــــیــــاوردم از او پـــیــــراهـــن آوردم |
مـدیــنــه گـر بـه سـویـت زنـده بـرگـشـتـم مـکن مَـنـعَمْ |
کـه من این نیمه جان را هم به صد جان کندن آوردم |
مــدیــنــه ایــن اسـیــریها نـشـد ســدّ رهــم بــنـگــر |
چهــا بـا خــطـبــههـای خـود بـه روز دشـمـن آوردم |
زهرا نجارزادگان
طبقه بندی: اربعین، عاشورا