پرسه در 10 شهر دنیا که به خاطر نویسندهها مشهور شدهاند<\/h1>
- بعد از این که چند کتاب از یک نویسنده خواندیم، تصور او هم پشت کلماتش برایمان جان میگیرد و نویسنده، هویت، شخصیت و طرز زندگیاش برایمان مهم میشود. برای همین است که خانه خیلی از نویسندهها بعد از مرگشان تبدیل به موزه میشود، وسایل شخصیشان در معرض دید مردم قرار میگیرد و در زندگیشان کند و کاو میکنند. نامههایشان منتشر میشود و خاطراتشان این طرف و آن طرف به چاپ میرسد. برایمان مهم میشود که نویسنده کجایی است و از کدام فضا تاثیر گرفته و توی کدام شهر به دنیا آمده و بزرگ شده است. حالا به جای نویسندهها، رفتیم سراغ شهرهایشان. 10 شهر در دنیا وجود دارد که مردم بیشتر از هر چیز، برای گرامیداشت یاد آدمهایی به آنجا سفر میکنند که به نوعی با قلم و نوشتن سروکار دارند. در این شهرها معمولا جاهایی وجود دارد که الهامبخش نویسندههای مشهوری بودهاند.
1- لندن/ چارلز دیکنز
لندن، محل تولد یا خانه خیلی از نویسندهها در دورههای مختلف تاریخی بوده؛ چارلز دیکنز در همین شهر به دنیا آمد، گافری چاسر، جان میلتون، جان کینز و اچ.جی.ولز که به عنوان پدر ژانر علمی تخیلی شناخته میشود و با خلق یک شخصیت مشهور به نام مرد نامرئی این ژانر را خلق کرد هم متولد همین شهر هستند.
در دیدار از این شهر، مسافران میتوانند کنار خانه چارلز دیکنز بایستند و جایی را تماشا کنند که از سالهای اوایل قرن نوزدهم باقی مانده است. خانهای که بنیامین جانسون، نخستین دیکشنری مفصل انگلیسی را در آن نوشت هم در همین شهر است. محله زندگی شرلوک هولمز هم که برای خودش دنیایی دارد! برای سیر و سفر در این محله و یادآوری رفت و آمدهای جناب کارآگاه، یک تور مخصوص وجود دارد که عشاق سینه چاک او را در این محله میگرداند. هر چند دیگر از آن کوچههای باریک که اولیور توئیست در آنها میدوید نشانی باقی نمانده، اما آن فضای خاکستری و غمبار گاهی حسابی خودنمایی میکند.
2- استنفورد/ شکسپیر
استنفورد انگلستان هم یکی از آن شهرهای مشهور دنیاست. این شهر محل تولد ویلیام شکسپیر است و برای همین هم برای شیفتگان او یک عبادتگاه محسوب میشود. در این شهر میتوان دید که شکسپیر در چه فضای سلطنتی و باشکوهی زندگی میکرد. آرامگاه این نمایشنامهنویس مشهور هم در همین شهر قرار دارد. این شهر پر است از خاطرات جالب درباره مشهورترین فرزند شهر... .
3- ادینبورگ/ هریپاتر (رولینگ)
ساکنان این شهر باید از نویسندگانشان برای خلق بسیاری از معروفترین داستانها و شخصیتهای دنیا متشکر باشند؛ از شرلوک هولمز که آرتور کونان دویل را آفرید تا هری پاتر از مشهورترین چهرههای داستانی دنیا که جی.کی. رولینگ زاده همین شهر، او را در کافههای زادگاهش در ذهن پرورش داد. با گشت و گذار در بخش قدیمی ادینبورگ، میشود شخصیتها و تاریخ ادبی اسکاتلند را مرور کرد. رابرت بارنز، سر والتر اسکات ورابرت لوئیس استیونسون هنوز در موزه نویسندگان این شهر زنده و با قدرت، خاطراتشان را برای بازدیدکنندگانشان مرور میکنند. البته ادینبورگ برای نمایشگاه کتاب 3هفتهای پرو پیمانش هم شهرت زیادی دارد. در این شهر، در مدت برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب ادینبورگ، سیلی از نویسندههای جهان راه میافتند تا کتابهای تازهشان را رونمایی کنند. مارگارت آتوود همین یک ماه پیش آخرین کتابش را به نام «سال سیلاب» در همین نمایشگاه رونمایی کرد. سال پیش هم «شون کانری» با کتاب خاطراتش همین کار را انجام داد. در جریان این نمایشگاه، صدها برنامه ادبی و فرهنگی هم ترتیب داده میشود که همه با خریدن بلیت در آنها حاضر میشوند و این بلیتها معمولا از چند هفته جلوتر پیش فروش میشوند. در مورد فرهنگی بودن این شهر به دلتان شک راه ندهید.
4- دوبلین/ بکت
دوبلین ایرلند هم یکی دیگر از این شهرهاست؛ شهری که بلافاصله آدم را یاد ساموئل بکت میاندازد که در سالهای جوانی در ترینیتی کالج آنجا تحصیل میکرد و بعد هم پیش از سفری همیشگی به پاریس، در همان دانشکده تدریس کرد. شیموس هنی، نویسنده زنده دوبلینی یکی از برندگان جایزه نوبل و از شاعران مشهور دنیاست. «جیمز جویس» هم یکی از آن فراموش نشدنیهای این شهر است. خانه جویس در این شهر هنوز برجاست و به عنوان موزه جیمز جویس هر سال در سالگرد تولد او، بخشی از دست نوشتههایی را که نشان میدهد او چطور مشهورترین اثر ادبی جهان، یعنی «اولیس» را نوشت برای شیفتگان به نمایش میگذارد. موزه نویسندگان دوبلین و کتابخانه ملی ایرلند هم از جاهایی هستند که هر کسی عشق ادبیات دارد حتما برای بازدید به آنجا میرود. برای همین است که میگویند «تاریخ ادبی دوبلین مثل کتاب رکوردهای گینس غنی است.»
5- نیویورک/ آرتور میلر
نیویورک برای خیلی چیزها مشهور است؛ اما بیشک بیشترین شهرتش را مدیون چهرههای بزرگ ادبیات امروز جهان است که زمانی در آنجا زندگی میکردند. جک کروآک و آلن کینزبرگ 2چهرههای مشهور این شهرند. دو شیفته که بعدها به کارد و پنیر تبدیل شدند. آنها در محله اسب سفید این شهر زندگی میکردند. آرتور میلر،نورمن میلر و جان اشبری در هوای همین شهر نفس کشیدند و این شهر را خانهشان میدانستند. رنسانس محله هارلم هم بزرگ ترین چهرههای ادبی آفریقایی آمریکایی مثل ریچارد رایت و لنگستون هیوز را به وجود آورد.
شاعر مشهور آمریکایی «والت ویتمن» هم در همین شهر زندگی کرد و هر چند آن روزها استقبال زیادی از او نشد و عمرش را به سفر گذراند، اما امروز به حضور او در این شهر افتخار میکنند. پل آستر هم اصلا برای نوشتن سهگانه نیویورکیاش شهرت یافت و امروز به عنوان یکی از افتخارهای مانهاتان نیویورک شناخته میشود. این شهر بتازگی برای خودش یک نمایشگاه کتاب هم به راه انداخته که در میان چهرههای ادبی حسابی گل کرده است. این نمایشگاه مثل اتفاقهای ادبی مهم دیگر با شروع پاییز از راه میرسد و پاییز نیویورک یکی دو هفتهای است که شروع شده. اما نیویورک در یک کتاب محبوب دیگر هم حضوری موثر دارد و آن «ناتور دشت» سلینجر است؛ قهرمان محبوب او توی همین شهر پرسه میزند تا تکلیفش را با خودش و زندگی روشن کند.
6- کنکورد/ هاثورن
کنکورد ماساچوست با همه کوچکیاش جای خاصی در تاریخ ادبیات دارد. این شهر با همه ابعاد کوچکش تاریخ عمیقی دارد. کنکورد شهری است که لوییزا میالکات، کتاب مشهور «زنان کوچک» را آنجا نوشت. رالف والدو امرسون و ناتانیل هاثورن هم در قرن نوزدهم، این شهر را خانهشان نامیدند و خیلی از غولهای ادبی برای استراحت به آنجا سر میزدند.
7 - پاریس/ ویکتور هوگو
پاریس در طول تاریخ با ادبیات گره خورده است؛ از نویسندگان فرانسوی خود این شهر مثل ویکتور هوگو، ولتر و الکساندر دومای پدر و پسر بگیرید تا یک نسل از آمریکاییهای سرگردان مثل گرترود اشتاین، ارنست همینگوی ، اسکات فیتزجرالد و ازرا پاوند که در این شهر پرورش یافتند و خودشان را پیدا کردند. «پاریس شهر بیکران» کتاب خوبی است برای گردش در پاریس، در دهه دوم قرن بیستم؛ زمانی که همه این آمریکاییهای مدعی آمده بودند تا در مغناطیس این شهر چیزهای مهیج بنویسند. پاریس، شهر کافههای ادبی مثل «ل دو ماگوت» است که همینگوی و آلبر کامو هم از آن نام بردهاند و شهر جوایز متعدد ادبی که هر کدامشان یک کافه دارند. پاریس شهر ژان والژان است؛ وقتی با دخترش کوزت به صورت ناشناس مدتی را دور از چشم ژاور خبیث زندگی کرد و شهر انگلیسیهایی مثل جویس و اورول که مدتی را آنجا گذراندند. پل آسترهم به تبعیت از همینگوی و دیگر دار و دسته «نسل از دست رفته»، یک دوره از جوانی اش را در این شهر گذراند و به عشق ساموئل بکت که این شهر را به عنوان شهر زندگیاش انتخاب کرد و هرگز ترکش نکرد، زبان فرانسوی را در همین شهر آموخت. پاریس شهر کتابفروشیهای مشهور هم هست که بعضیهاشان حسابی تاریخی هستند. کتابفروشی شکسپیر یکی از این کتابفروشیها و پاتوق اهل کتاب است.
8 - سانفرانسیسکو/ آلنگینزبرگ
وقتی آلن گینزبرگ و کروآک از نیویورک به سانفرانسیسکو نقل مکان کردند، سبک جدید ادبیشان را هم با خود بردند و در همین شهر به عنوان یک قطب جدید «نسل بیت» را پایهگذاری کردند. آنها در سانفرانسیسکو اولین شعرهایشان را کنار شاعری مثل «فیلیپ والن» در 6 گالری همین شهر خواندند. لارنس فرلینگتی هم با راهاندازی فروشگاههای بزرگ شهر کتاب ادبیات و پیشرفت سیاسی را وارد این شهر کرد. برای همین است که گفتهاند وقتی به سانفرانسیسکو رسیدی یک نسخه از «زوزه» را از فروشگاه شهر کتاب بخر و آن را در کافه وسوویو بخوان. البته حواست باشد که ممکن است روی صندلیای نشسته باشی که زمانی کروآک رویش نشسته بود!
9- رم/ شلی
نمی شود از شهرهای ادبی گفت و سفری به رم ایتالیا نکرد. رم، محل تولد بسیاری از موثرترین نویسندگان ادبی و خانه باستانی بسیاری از بزرگان مثل ویرجیل، نویسنده «امید» است. اما رم در تاریخ متوقف نشده و اهمیت ادبیاش را تا امروز هم امتداد داده است. خیلی از نویسندگان خارجی مثل کیتز، شلی، جیمز و... از این شهر الهام گرفتند و پایبند این شهر شدند. خانه کینز شلی در محله تاریخی اسپانیاییهای رم، یکی از آن مکانهایی است که میلیونها نفر در طول تاریخ از آن بازدید کردهاند.
10- سنپترزبورگ/ داستایوفسکی
اینها صفتهای سنپترزبورگ روسیه است. شهری که در تاریخ با لئو تولستوی ، آنتون چخوف ، آلکساندر پوشکین وفئودور داستایوفسکی جاودانه شده است. سنپترزبورگ، یک مقصد مشهور ادبی است برای کسانی که میخواهند بخشی مهمی از ادبیات جهان را لمس کنند. داستایوفسکی در یکی از آپارتمانهای همین شهر «برادران کارامازوف» را خلق کرد. این آپارتمان امروز به موزه تبدیل شده و زندگی داستایوفسکی را نشان میدهد. اصولا با گردش در این شهر میشود از زاویه چشم بزرگترین نویسندگان جهان به تماشای آن نشست. قصهها و ماجراهایی که گوگول تعریف کرده، در همین فضا اتفاق میافتد و ردپای خیلی از شخصیتهای ملموس چخوف را میتوان در این شهر پیدا کرد. دکتر ژیواگو هم در همین شهر زندگی کرد و آنا آخماتووا را درباره همین شهر سرود.
طبقه بندی: کتاب
تا حالا فکر کردهاید که یک کتاب چقدر میتواند خطرناک باشد؟<\/h2>
- تا حالا به ماهیت وجودی کتاب دقت کردهاید؟ یک سری کاغذ که همه از یک سمت به هم چسبیدهاند و شما دانهدانه که لای کاغذها را باز کنید و چیزهایی را که رویشان نوشته بخوانید یک چیزی دستگیرتان میشود. اینکه کتاب اختراع چه کسی بود، خیلی مهم نیست؛ مهم این است که این جسم مکعبی شکل کوچک گاهی وقتها باعث یک تاثیر بزرگ در زندگی هر کسی میشود؛ تاثیری که شاید تا آخر عمر از ذهن خواننده نرود. حتما همه شما تا حالا از این کتابهای تاثیرگذار خواندهاید. حالا کمی از بالاتر به ماجرا نگاه کنید. فرض کنید کتابی که میتواند شما را متحول کند، بتواند روی بقیه افراد جامعه هم یک چنین تاثیری بگذارد؛ تاثیری که تا آخر عمر میماند. حالا فرض کنید کتاب به زبانهای دیگر ترجمه شود و بتواند روی همه مردم دنیا تاثیر بگذارد. اینجور کتابها میتوانند جامعه را متحول کنند؛ اصلا میتوانند تاریخ را متحول کنند. تعداد این کتابها کم نیست اما ما ده تا از مهمترینهایشان را فهرست کردهایم تا شما بهتر بتوانید از نحوه کار این مکعب مستطیلهای کوچک سر در بیاورید.
زمینهساز جنگ جهانی دوم
نبرد من، اثر آدولف هیتلر
هیتلر چهرهاول جنگ جهانی دوم است. طبیعی است که وقتی آدم به این مهمی یک کتاب مهم بنویسد، چقدر معروف و تاثیرگذار خواهد بود. حزب نازی سال 1933 به رهبری هیتلر، آلمان را تسخیر کرد. نازیها هم که میدانید چهجور آدمهایی بودند؛ هر چه نماد دموکراسی در آلمان بود نابود شد و فاشیستها شروع کردند به جولان دادن. هیتلر سردسته نازیها قبلا و در زندان کتابی نوشته بود که در آن تمام برنامههای حزب نازی، دقیقا با همه جزییات ترسناکش را آورده بود. هیتلر این کتاب را که بیشتر شکل بیوگرافی داشت تقدیم کرده بود به همه 16 نفر نازیای که در شورش مونیخ مرده بودند. حزب نازی هیچجور بهتری نمیتوانست عقایدش را تبلیغ کند. 11 میلیون و 500 هزار نسخه از کتاب فروش رفت تا جنگ جهانی دوم شروع شد. کتاب هیتلر به زبانهای دیگر هم ترجمه شد اما برای ترجمه آن اتفاق عجیبی افتاد؛ خود هیتلر دستور سانسور کتابش را داد اما هیچ کدام از اینها نتوانست جلوی تاثیر کتاب در دنیا را بگیرد. حتی هنوز و سال بعد از مرگ هیتلر هم کتابش مبداً تفکرات همه فاشیستهاست.
زمینهساز جنگ جهانی اول
قدرت دریایی، اثر آلفرد ماهان
ماهان کلا کار خیلی مهمی نکرد؛ بیشتر شانس بود که اینقدر معروفش کرد. او یک افسر نیروی دریایی بود؛ البته خیلی هم از امور نظامی سررشته نداشت و فقط یک بار در جنگ داخلی آمریکا شرکت کرده بود. در دورانی که افسر بود به خاطر اینکه حوصلهاش سر نرود. شروع کرد به نوشتن یک کتاب درباره اهمیت نیروی دریایی. ماهان در کتابش نوشت که این چند تا کشتیای که به نظر شما اهمیت چندانی ندارد، میتوانند به عنوان بهترین وسیله برای جنگ استفاده شوند. او میگوید آب بهترین راه برای جنگ است و موانعی که بر سرحرکت در خشکی وجود دارد در راههای آبی نیست. ماهان نوشت که در طول تاریخ هر کشوری قدرت اول دریایی بوده، قدرت اول سیاسی هم بوده. کتاب باعث شد تا همه کشورها به یاد کشتیهایشان بیفتند و نیروی دریاییشان را منظم کنند. کتاب ماهان به همه زبانها ترجمه شد؛ حتی به ژاپنی. ژاپنیها به همه افسران دریاییشان یک نسخه از کتاب را هدیه میکردند. همین نیروی دریایی بود که باعث شد جنگها در مسیرهای طولانیتری اتفاق بیفتند و به جای اینکه کشور همسایهاش بجنگد، قارهای بتواند با یک قاره دیگر بجنگد.
زمینهساز کنترل جمعیت
اصل جمعیت اثر تامس مالتوس
اواخر قرن 18 بود که یک سری آدم خوشحال در جهان پیدا شدند و شروع کردند به خیالبافیهای گل و بلبل؛ چیزهایی از قبیل پیدا کردن اتوپیا یا همان آرمانشهر یا مثلا اینکه زندگی آنقدر خوب خواهد شد که دیگر لازم نیست آدمها بخوابند و خلاصه اینکه همه فرشته میشوند و همه چیز خوب میشود و از این حرفها. این وسط یک آدم رئالیست به اسم مالتوس آمد و به همه آنها گفت که کاسه کوزهشان را جمع کنند و برگردند به واقعیت کثیف جامعه رساله کوتاه مالتوس سال 1798 در آمد. مهمترین توصیه مالتوس این بود که به جای این همه خوشحالی بیایید و جمعیت را کنترل کنید که همین یک ذره امکاناتی که در اختیارتان هست از دستتان نرود. مالتوس میگفت بچهدار شدن خیلی راحت است اما تهیه غذا و لباس برایشان به همان راحتی نیست. او میگفت تا وقتی یک آدم مجرد مطمئن نشده که امکاناتش را دارد اصلا نباید ازدواج کند، چه برسد به اینکه بچهدار شود. بعد از انتشار این کتاب، گروهی باقی نماند که به آن اعتراض نکرده باشد. مالتوس به خیلی چیزها مثل اشاعه فساد و سد شدن بر سر راه ازدواج جوانها محکوم شد اما حالا حرفش کم و بیش مورد قبول همه است.
زمینهساز جنگ داخلی آمریکا
کلبه عمو تم، اثر هریت بیچر استو
همه ما «عمو تم» را میشناسیم؛ سیاهپوست بدبختی که شرح زجرهایش حتی در کتاب ادبیات دبیرستانمان هم چاپ شده بود. کلبه عمو تم وقتی نوشته شد که بردگی سیاهها در آمریکا تبدیل به دردسر بزرگی شده بود و دیگر داشت صدای همه را در میآورد. البته کتابهایی که در مورد زجر سیاهان نوشته شده کم نیست اما این یکی دیگر آخر ماجرا بود. تام یک برده سیاه پوست است که در این کتاب، هر رنجی را که فکر کنید تحمل میکند و آخرش هم کشته میشود. خیلی از منتقدها میگویند کتاب هریت اصلا یک شرح واقعی از زندگی سیاهها نیست و کلا تحریف واقعیت است که برای ایجاد دو دستگی و جنگ بین آمریکاییها انجام شده. بعد از سرو صدای این کتاب جنوبیها شروع کردند به اعتراض علیه شمالیها که بیچراستو هم بینشان بود. شمالیها هم به آبراهام لینکلن رای دادند که برای حالگیری جنوبیها بردهداری را لغو کرد. اما جنگ دیگر چیزی نبود که بشود جلویش را گرفت. بیچراستو که خیلیها بعد از چاپ کتاب به او میگفتند «ابلیس»، به زودی در همه دنیا اسم معروفی شد. او تا آخر عمرش کلی رساله و کتاب دیگر نوشت که همه دفاعی بودند برای اثبات واقعی بودن ماجرای عمو تم.
زمینهساز بحث در باب تکامل
اصل انواع، اثر چارلز داروین
قرن 19، قرن آدمهای بزرگ و اسمهای مشهور بود اما بین آن همه آدم مشهور، هیچکس دیگر غیر از کارل مارکس به اندازه داروین بر فکر بشر تاثیر نگذاشته. داروینیسم هم به اندازه مارکسیسم روی فکر عموم تاثیر گذاشته. داروین یک دانشمند بود؛ دانشمندی که روی گونههای زیستی مطالعه میکرد. مهمترین سوالی که برای او مطرح بود، ظهور و نابودی گونهها بود. با چند نمونه و مطالعه چند نظریه دیگر، داروین نظریه عجیبی را مطرح کرد؛ نظریهای که از بس متفاوت بود، خیلی زود همه دنیا را گرفت. داروین میگفت موجودات به مرور تکامل پیدا میکنند. رساله داروین را دانشمند دیگری به اسم والاس خواند و تنظیم کرد. این نظریهها اولین بار سال 1858 در یک رونامه چاپ شد و بعد از آن بود که به شکل کتاب در آمد. فقط 24 هزار جلد آن در انگلستان منتشر و تقریباً به همه زیانهای دنیا ترجمه شد. چهار فصل کتاب درباره خود نظریه است و چهار فصل بعدی جواب دادن به اشکالاتی است که میتوان به کتاب وارد کرد. اما این چهار فصل هم نتوانسته همه اشکالات را جواب بدهد؛ به طوری که داروینیسم هنوز تعداد زیادی منتقد دارد که کلیسا در راس آنهاست.
زمینهساز علم روانشناسی جدید
خوابگزاری، اثر زیگموند فروید
روانشناسی همیشه یکی از علوم جذاب و عجیب بوده چون با چیزی غیرقابل پیشبینی و ناشناخته سرو کار دارد. ذهن انسان هنوز هم پیچیدگیهای زیادی دارد. نظریههای فروید سوئیسی که قرار بود جواب یک سری از این مسائل عجیب و غریب را بدهد، خیلی زود همهگیر شد. فروید پزشک بود و نظریههای یک دانشمند به نام شارکو روی او تاثیر زیادی گذاشت. شارکو میگفت با هیپنوتیزم میشود بعضی بیماریهای روانی را درمان کرد. فروید هم سعی کرد بیمارانش را با این روش درمان کند اما این راه بیشتر از اینکه روی بیمارانش تاثیر بگذارد، روی خودش تاثیر گذاشت و خواب را به موضوع مورد علاقهاش تبدیل کرد. او از خواب به عنوان یک راه برای داخل شدن به ناخودآگاه انسانها استفاده میکرد. ناخودآگاه آدمها تبدیل شد به یک موضوع مهم در درمان و کشف بیماریهای روانیشان. همین توجه به ناخودآگاه بود که علم روانشناسی را کلا متحول کرد و باعث به وجود آمدن نوع جدیدی از این علم شد.
زمینهساز عصر استعمار
شهریار، اثر نیکولو ماکیاولی
کتاب «شهریار» را یک نویسنده خودشیرین به اسم ماکیاولی نوشت و تقدیمش کرد به لوزنستو، پادشاه ایتالیا. ماکیاولی خودش یک آدم وحشی و بد جنس بود که اسمش روی مکتبی به اسم ماکیاولیسم مانده. ماکیاولیسم یعنی علم دستیابی به قدرت با هر وسیلهای از قبیل ظلم و خباثت و خلاصه هر چیز بد دیگر به همه صفتهای بد او باید پاچه خاری را هم اضافه کنید. ماکیاولی در کتابش همه صفات بدی را که یک پادشاه باید داشته باشد فهرست کرده و روی صفحه اولش نوشته: «هدیهای بهتر از این پیدا نکردم که آنچه در سالهای متمادی با رنج بسیار آموختم تقدیم کنم تا در فرصت کوتاهی بتوان آن رابه کار بست.» منظور و از چیزهایی که آموخته این است که حاکمها چطور باید قدرت را به دست بیاورند و آن را حفظ کنند. کتاب شهریار سال 1513 تقدیم شد به دربار اما انتشارش تا 1532 عقب افتاد. بعد از آن حتی تا قرن 21 شهریار، الگوی خیلی از دیکتاتورها بود. هیتلر و موسولینی هم از آن استفاده کردهاند و خیلی وقتها از انتشار آن بین مردم جلوگیری میشد. شهریار درست و حسابی ظلم کردن را به دیکتاتورها یاد داده و چیزی که از این کتاب باقی مانده یک عصر سیاسی است؛ عصر استعمار.
زمینه ساز مارکسیسم
سرمایه، اثر کارل مارکس
مارکس در شرایطی زندگی میکرد که آشوب و هرج و مرج دنیا را گرفته بود؛ یعنی حوالی سالهای 1830. انقلاب کبیر فرانسه هنوز در ذهن مردم بود و انقلابها و جنجالهای پشت سر هم در اروپا همه را ناراضی کرده بود. مارکس در آلمان به دنیا آمد. آرزو داشت استاد دانشگاه بشود اما چون نمیتوانست جلوی زبانش را نگه دارد و همیشه به همه چیز معترض بود، او را به دانشگاه راه ندادند. به خاطر همین روزنامهنگار شد و در روزنامه خودش شروع کرد به شلوغ کاری (مارکس در روزنامهاش شش مقاله هم درباره ایران نوشته). در زمان مارکس وضعیت دقیقا جوری بود مثل فضای داستان اولیور تویست. بچهها از نه، ده سالگی روزی بالای ده ساعت در کارخانهها کار میکردند و مرگ و میر بین آنها خیلی زیاد بود. در مورد زنان و مردان کارگر هم وضع به همین شکل بود. بین این همه نظریهپردازی مختلف، مارکس نظریهای در حمایت از کارگرها مطرح کرد که خیلی زود معروف و همهگیر شد. مارکس نظریههایش را مو به مو در کتاب «سرمایه» نوشت. کتابش منتقدهای زیادی داشت. از آن طرف اما این کتاب شد کتاب انقلاب روسیه و چین و برای نیم قرن نصف دنیا را گرفت.
زمینهساز عصر سرمایهداری
ثروت ملل، اثر آدام اسمیت
آدام اسمیت کتابش را در دوره مهمی نوشت؛ سال 1776 در این دوره تاریخ داشت متحول میشد؛ از یک طرف انقلاب آمریکا و فرانسه شروع شده بود و از طرف دیگر اختراع اسب بخار داشت دنیای صنعت را زیر و رو میکرد. کار فرماها، کارگرها را استثمار میکردند، مردم حقوق سیاسی نداشتند و تعداد مستعمرهها روز به روز زیاد میشد در همین روزها اسمیت که یک دانشجوی اسکاتلندی بود که کم کم معروف شده بود و کرسی استادی داشت، تصمیم گرفت کتابی بنویسد و در آن همه عقاید غلط را بنویسد و نقد کند. کتاب ثروت ملل بیشتر شبیه یک رساله سیاسی است. اسمیت در کتابش درباره این نوشته که مهمترین محرک آدمها منافع شخصیشان است یا اینکه دولت نباید در اقتصاد دخالت کند و چیزهایی مثل این شانسی که اسمیت آورد این بود که کتابش وقت خیلی مناسبی چاپ شد؛ وقتی که دقیقا ذهن همه درگیر همین مسائلی بود که او دربارهشان بحث کرده بود و همین باعث شد که اینقدر معروف شود. کتاب اسمیت باعث شد انگلستان در قرن 19، بزرگترین و ثروتمندترین امپراتوری جهان باشد.
زمینهساز علم جدید
اصول، اثر آیزاک نیوتن
«نمیدانم من در نظر جهان چگونه جلوه میکنم اما در نظر خودم مانند پسر بچهای هستم که در کنار دریا به بازی مشغول است. گاه با پیدا کردن سنگریزه یا گوشماهی خودم را مشغول میکنم. در حالی که اقیانوس عظیم حقیقت مقابل من قرار گرفته و اسرار آن کشف نشده باقی مانده.» نیوتن کسی بود که وقتی یک سیب از درخت میافتاد روی سرش، جاذبه زمین را کشف میکرد؛ حالا تصور کنید باقی حقایقی را که در زندگیاش کشف کرده و چیزهایی که فهمیده اما کشف نکرده چقدر است. نیوتن همه اینها را به اضافه قوانینی که تنظیم کرده، در یک کتاب آورده. کتاب «اصول» شرح تمام نبوغ نیوتن است؛ یعنی همان سه اصل اساسی و معروف او. کتاب اواخر قرن 17 چاپ شد. فقط چند نفر از دانشمندان زمان خودش توانستند مطالبش را بفهمند. البته نیوتن میخواست کتاب را طوری بنویسد که برای همه قابل فهم باشد اما کتاب این طور از آب در نیامده بود. هنوز هم تعداد بسیار کمی از آدمها این کتاب را به طور کامل خواندهاند اما همه مطالب این کتاب را میدانند؛ اصولی که هنوز در علم مکانیک میتوانند هر مسالهای را حل کنند.
منبع : همشهری جوان
طبقه بندی: کتاب
در دورهای از تاریخ، وقتی نویسندهای کتابی مینوشت چند نفر از روی آن رونویسی میکردند و به این ترتیب نسخههای دیگری از آن تهیه میشد. صدها سال بعد چاپ کتاب با استفاده از جوهر و کلیشه اختراع شد که به صورت دستی انجام میشد. با ساخته شدن ماشین چاپ، انتشار کتاب راحتتر شد. قرنها بعد با اختراع دستگاه دیجیتال، چاپ کتاب بسیار راحتتر شد. امروز شما میتوانید یک سیدی را داخل دستگاه بگذارید و چند دقیقه بعد کتابهای چاپ، صحافی و بستهبندی شده را از طرف دیگر دستگاه بردارید.
به دنبال ساده شدن مراحل چاپ، نوشتن آن نیز راحتتر از پیش شد. اگر میخواهید زودتر نویسنده بشوید، توجه به نکتههای زیر کمکتان خواهد کرد.
نام کتاب
باید توجه کنید که هر نامی مجوز چاپ نمیگیرد و مردم هم هر کتابی را نمیخرند. سعی کنید از نامهایی استفاده کنید که پیشتر نتیجه دادهاند. برای مثال اگر کتابی با عنوان «روشهای مشق نوشتن» بنویسید، مطمئن باشید که فروش نمیرود. اما اگر نام آن را «چه کسی مداد من را برداشت؟» بگذارید، حتما فروش میرود. همچنین نامهای «چه کسی جنین من را برداشت؟» به جای «مراقبتهای دوران حاملگی» و «چه کسی دسته چک من را برداشت؟» به جای «تجارت جهانی و خاورمیانه» از نمونههای دیگر انتخاب نام هستند.
نویسنده
اگر میدانید که کسی کتابتان را پس از انتشار نخواهد خرید، عکس خودتان را رو یا پشت جلد آن چاپ کنید. وقتی چاپ شد، به میدان ونک بروید و کتابها را در پیادهرو روی زمین بچینید. این روش تا به حال بارها مورد استفاده قرار گرفته و نتیجه داده است. مهم نیست که چه چیزی داخل کتاب نوشتهاید. مردم کتاب را از خود نویسنده میخرند و برایشان هیجانانگیز است که بعدا به دوستانشان بگویند آن را از چه کسی خریدهاند.
شایعه
اگر هیچ امیدی به فروش کتاب ندارید، بعد از دریافت مجوز، شایعه درست کنید که به آن مجوز نمیدهند. در این مرحله مراکز پخش و کتابفروشیها نسبت به کتابتان حساس میشوند. وقتی چاپ به اتمام رسید، آن را به مراکز پخش بسپارید و اینبار شایعه منتشر کنید که به کتابتان مجوز توزیع نمیدهند. در این مرحله جمعیت اهل مطالعه به جستوجوی کتاب میپردازند. اگر فروش آن مناسب بود، شایعه درست کنید که کتابتان از کتابفروشیها جمع شده است. در این مرحله مردم غیرکتابخوان هم به دنبال کتاب میگردند و به این ترتیب، کتابتان به چاپ دوم و سوم نیز میرسد.
نو آوری در روایت
سادهترین راه انتشار کتاب این است که آثار شاعران را به انتخاب خودتان انتخاب کنید و هر بیت آن را در یک صفحه کتاب چاپ کنید. به این ترتیب کتاب روایت شما است و در دو ماه آینده به چاپ هشتم میرسد. ایران شاعران زیادی دارد و شما میتوانید تا سالها از این طریق درآمد و شهرت کسب کنید.
موضوع
کتابهایی که درباره چاقی، لاغری، افسردگی، دوستیابی و همسرشناسی باشند، فروشی تضمین شده خواهند داشت. مهم نیست که نوشتههای شما شبیه کتاب دیگری باشد. برای مثال یک متن قدیمی درباره طالعبینی میتواند بارها از سوی ناشران و با نام نویسندههای مختلف چاپ بشود. مهم این است که طرح جلد آن متفاوت باشد.
اندازه
کتابهایی در اندازههای غیرمتعارف، همیشه مشتریهای خاص خود را دارند. کودکان به کتابهای بیش از اندازه بزرگ علاقه دارند و جوانترها به دنبال کتابهایی به شکل قلب هستند. کتابهای دراز، خیلی پهن یا کوچک نیز برای هدیه دادن بسیار مناسب هستند و فروش بالای آنها تضمین شده است.
سایت
سعی کنید با یک نفر از تحریریهی یک سایت تخصصی کتاب آشنا بشوید و از او بخواهید تا کتابتان را درصفحه نخست سایت قرار دهد و مدت چند ماه موقعیت آن را حفظ کند. سپس در مصاحبهها با رسانهها بگویید کتابتان آنقدر فروش داشته است که هنوز بعد از گذشت چند ماه، در صفحه نخست سایتهای کتاب است. اگر نتوانستید با یک سایت کتاب رابطه برقرار کنید، خودتان یکی ایجاد کنید. در میدان انقلاب دهها مغازه وجود دارد که با کمترین هزینه برایتان سایت درست میکنند. یک سایت تخصصی کتاب راهاندازی کنید و در آن کتاب خودتان را بارها نقد مثبت و معرفی کنید.
بررسی و تحقیق: دکتر فرورتیش رضوانیه
طبقه بندی: کتاب