سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اندکی صبر ، سحر نزدیک است

یار من یوسف نیا، اینجا کسی یعقوب نیست

لحظه ای چشمانشان، از دوریت مرطوب نیست

ای گل زیبای من، از غربتت اشکی نریخت

نازنین،اینجا خداهم پیششان محبوب نیست

نوبهارم،درفراقت هیچ کس محزون نشد

منجی انسانییت،اینجا شرایط جور نیست

گرچه در هر جمعه ای، زیبا، دعایت میکنند

این دعاها بر زبان است؛ جنسشان مرغوب نیست





طبقه بندی: انتظار،  امام زمان،  جمعه
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 90 اردیبهشت 15 توسط صادق | نظر بدهید
امام زمان(عج)

یا صاحب الزمان! داستان یوسف را گفتن و شنیدن به بهانه‎ی توست .

شرمنده‎ایم .

می‎دانیم گناهان ما همان چاه غیبت توست .

می‎دانیم کوتاهی‎ها، نادانی‎ها و سستی‎های ما، ستم‎هایی است که در حق تو کرده‎ایم .

یعقوب به پسران گفت: به جستجوی یوسف برخیزید،

و ما با روسیاهی و شرمندگی، آمده‎ایم تا از تو نشانی بگیریم .

به ما گفته‎اند اگر به جستجوی تو برخیزیم، نشانی از تو می‎یابیم .

اما ای فرزند احمد ! آیا راهی به سوی تو هست تا به دیدارت آییم .

اگر بگویند برای یافتن تو باید بیابانها را درنوردیم، در می‎نوردیم .

اگر بگویند برای دیدار تو باید سر به کوه و صحرا گذاریم، می‎گذاریم .

ای یوسف زهرا !

خاندان یعقوب پریشان و گرفتار بودند،

ما و خاندانمان نیز گرفتاریم،

روی پریشان ما را بنگر. چهره زردمان را ببین .

به ما ترحم کن که بیچاره‎ایم و مضطر

ای عزیزِ مصرِ وجود !

سراسر جهان را تیره روزی فرا گرفته است .

نیازمندیم ! محتاجیم و در عین حال گناهکار

از ما بگذر و پیمانه جانمان را از محبت پر کن .

یابن الحسن !

برادران یوسف وقتی به نزد او آمدند کالایی – هر چند اندک – آورده بودند،

سفارش‎نامه‎ای هم از یعقوب داشتند .

اما ...

ای آقا ! ای کریم ! ای سرور !

ما درماندگان، دستمان خالی و رویمان سیاه است .

آن کالای اندک را هم نداریم .

اما ... نه،

کالایی هر چند ناقابل و کم بها آورده‎ایم .

دل شکسته داریم

و مقدورمان هم سری است که در پایت افکنیم .

ناامیدیم و به امید آمده‎ایم .

افسرده‎ایم و چشم به لطف و احسان تو دوخته‎ایم .

سفارش نامه‎ای هم داریم .

پهلوی شکسته مادر مظلومه‎ات زهرا را به شفاعت آورده‎ایم .

یا صاحب الزمان !

به یقین، تو از یوسف مهربانتری .

تو از یوسف بخشنده‎تری .

به فریادمان برس، درمانده‎ایم .

ای یوسف گم گشته ! و ای گم گشته‎ی یعقوب !

یعقوب‎وار، چه شبها و روزها که در فراق تو آرام و قرار نداریم .

در دوران پر درد هجران، اشک می‎ریزیم و می‎گوییم:

تا به کی حیران و سرگردان تو باشیم .

تا به کی رخ نادیده ترا وصف کنیم .

با چه زبانی و چه بیانی از اوصاف تو بگوییم و چگونه با تو نجوا کنیم .

سخت است بر ما، که از دوری تو، روز و شب اشک بریزیم .

سخت است بر ما، که مردم نادان‎تر واگذارند .

سخت است بر ما، که دوستان، یاد ترا کوچک شمارند .

یا بقّیةالله !

خسته‎ایم و افسرده،

نالانیم و پژمرده،

گریه امانمان را بریده است .

غم دوری، دیوانه‎مان کرده است .

اما نمی‎دانیم چه شیرینی و حلاوتی در این درد و دوری است که می‎گوییم:

کجاست آن که از غم هجران تو ناشکیبایی کند .

تا من نیز در بی قراری، یاریش دهم

کجاست آن چشم گریانی که از دوری تو اشک بریزد؟

تا من او را در گریه یاری دهم

مولای من! دیدگانمان از فراق تو بی فروغ گشته‎اند .

و می‎دانیم پیراهن یوسف، یادگار ابراهیم، نزد توست .

و ای کاش نسیمی از کوی تو ،

بوی آن پیراهن را به مشام جان ما برساند .

و ای کاش پیکی، پیراهن ترا به ارمغان بیاورد

تا نور دیدگانمان گردد .

ای کاش پیش از مردن، یک بار ترا به یک نگاه ببینیم .

درازی دوران غیبت، فروغ از چشمانمان برده است 

کی می‎شود شب و روز ترا ببینیم و چشمانمان به دیدار تو روشن گردد؟

شکست و سرافکندگی، خوار و بی مقدارمان کرده است .

کی می‎شود ترا ببینیم که پرچم پیروزی را برافراشته‎ای؟

و ببینیم طعم تلخ شکست و سرافکندگی را به دشمن چشانده‎ای .

کی می‎شود که ببینیم یاغیان و منکران حق را نابود کرده‎ای ؟

و ببینیم پشت سرکشان را شکسته‎ای .

کی می‎شود که ببینیم ریشه ستمگران را برکنده‎ای ؟

و اگر آن روز فرا رسد ...

و ما شاهد آن باشیم ،

شکرگزار و سپاسگو نجوا می‎کنیم:

                                                                           الحمدلله رب العالمین .





طبقه بندی: امام زمان
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 88 دی 24 توسط صادق | نظر بدهید

امام زمان

شب جمعه بود; گفت و گویى در لحظاتى ناب

وارد شدم بر کریم، با دستانى خالى از حسنات و قلبى تهى از سلامت

گفتم: بسم‏الله النور .

گفتا: الذى هو مدبر الامور .

گفتم: بسم‏الله النور النور .

گفتا: الذى خلق النور من النور .

گفتم: کیستى؟

گفتا: المهدى طاووس اهل الجنة .

گفتم: چه زیبا پاسخ مى‏دهى .

گفتا: انا ابن الدلائل الظاهرات .

گفتم: چگونه در برابر قدوم مبارکتان رکوع کنم؟

گفتا: ما اسئلکم علیه من اجر الا المودة فى‏القربى .

گفتم: این جان فدایتان، متاعى که هر بى سر و پایى دارد .

گفتا: اللهم وال من والاه وعاد من عاداه .

گفتم: مولاجان! مى‏خواهم شیرینى وصال را بچشم .

گفتا: تا تلخى فراق نچشى به شیرینى وصال خرسند نگردى .

گفتم: مى‏خواهم محبوب حق تعالى شوم .

گفتا: تا ترک لذات طبیعى خیالى نکنى محبوب حق تعالى نشوى .

گفتم: مى‏خواهم کارهایم رنگ خدایى داشته باشد .

گفتا: اگر دائم‏الحضور باشى کار خدایى کنى .

گفتم: در مشکلات غوطه‏ورم .

گفتا: کلید حل مشکلات تضرع در نیمه شب است .

گفتم: افضل اعمال کدامین است؟

گفتا: به فرموده جدم «انتظار الفرج‏» .

گفتم: سخنان جدتان را متذکر مى‏شوید!

گفتا: کنا نور واحد .

گفتم: پایانمان چه مى‏شود؟

گفتا: العاقبة للمتقین .

گفتم: عزیز على ان ارى الخلق ولاترى .

گفتا: غبار را پاک کن تا ببینى .

گفتم: کى مى‏آیید؟

گفتا: اذا قضى امرا فانما یقول له کن فیکون .

گفتم: یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله .

گفتا: انا غیر مهملین لمراعاتکم ولاناسین لذکرکم

یا ابا صالح المهدى (عج) !

چه بگویم که ناگفته خود همه را مى‏دانى فقط بدان که من هم به شما اقتدا مى‏کنم آنگاه که دست‏بر دعا برمى‏دارى و مى‏خوانى:

                   «امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء»

مینا ریاضى - نجف‏آباد





طبقه بندی: امام زمان
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 88 شهریور 5 توسط صادق | نظر بدهید

میلاد امام مهدی ( عج )

لقب مشهور امام زمان(عج)، "مهدى" و القاب دیگر ایشان؛ منتظر، حجّت، خلف صالح، قائم و صاحب‎الزمان مى‎باشد. اما نام و کنیه ایشان، نام و کنیه رسول خدا(صلى الله علیه و آله) است. چه این که آن حضرت فرمود: مردى از فرزندان من در آخر زمان قیام مى‎کند که اسم او اسم من و کنیه او کنیه من است.1

نام پیامبر، محمد و کنیه او ابوالقاسم است و همین نام و کنیه براى حضرت مهدى(علیه‎السلام) است. اما روایاتى وارد شده است که از ذکر نام او قبل از آن که ظهور کند نهى کرده‎اند و حتى از آن حضرت نقل شده است که فرمود: لعنت خدا بر کسى که در میان جمع مردم، نام مرا ببرد.2

روایات به طور مطلق از نام بردن نام ولى عصر(علیه‎السلام) نهى کرده‎اند، بنابراین این نهى روایات تنها به زمان غیبت صغرى مربوط نمى‎شود بلکه غیبت کبرى را هم در بر مى‎گیرد.

احادیثى درباره فلسفه القاب آن حضرت وارد شده است که در این جا به ذکر چند روایت اکتفا مى‎کنیم:

"صقربن دلف" گوید: از امام جواد(علیه‎السلام) شنیدم که فرمود: امام بعد از من على است، امر او، امر من است و سخن او، سخن من و طاعت او، طاعت من است و امامت بعد از او با فرزندش حسن مى‎باشد که امر او، امر پدرش و سخن او سخن پدرش و اطاعت از او، اطاعت از پدرش مى‎باشد. آنگاه سکوت کرد.

عرض کردم: یابن رسول الله! امام بعد از حسن کیست؟

حضرت گریه شدیدى کرد و فرمود: بعد از حسن، فرزندش، قائم به حق و امام منتظر است . عرض کردم: یابن رسول الله! چرا قائم نامیده شد؟

فرمود: زیرا بعد از آن که نام ایشان از میان مى‎رود، اکثر کسانى که به او اعتقاد دارند از او روى‎گردان مى‎شوند، قیام مى‎کند.

عرض کردم: چرا منتظر نامیده شد؟ فرمود: زیرا غیبتى دارد که بسیار طولانى است و مخلصین، منتظر او هستند و شک کنندگان، او را انکار کرده و منکران، نامش را استهزا مى‎کنند. کسانى که براى ظهورش وقت تعیین مى‎کنند فراوان مى‎شوند و کسانى که درباره او تعجیل دارند هلاک مى‎گردند و آنان که تسلیم هستند نجات مى‎یابند.3

امام صادق(علیه‎السلام) فرمود: قائم، مهدى نامیده شد زیرا به امرى هدایت مى‎کند که مردم از آن گمراه شده‎اند و قائم نامیده شده است زیرا براى اقامه حق قیام مى‎کند.4

امام رضا(علیه‎السلام) نیز به هنگام ذکر لفظ قائم بر مى‎خاست و دست خود را بر سر مى‎گذاشت و مى‎گفت: اللّهم عجّل فرجه و سهّل مخرجه.5

 


پی نوشت ها:

1- عقد الدور، باب دوم ، ص 32.

2- بحارالانوار، ج 51، ص 33.

3- بحارالانوار، ج 51، ص 30.

4- بحارالانوار، ج 51، ص 30.

5- مستدرک سفینة البحار، ج 8، ص 629.

 

برگرفته از کتاب پرچم هدایت، محمد رضا اکبرى





طبقه بندی: امام زمان
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 88 مرداد 15 توسط صادق | نظر بدهید
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.