السلام علیک یا سیدنا و مولانا یا حسن ابن علی ایها المجتبی
السلام علیک یا سیدنا و مولانا یا علی بن الحسین یا زین العابدین
السلام علیک یا سیدنا و مولانا یا محمد بن علی ایها الباقر
السلام علیک یا سیدنا و مولانا یا جعفربن محمد ایها الصادق
طبقه بندی: قبرستان بقیع، امام حسن(ع)، امام سجاد(ع)، امام باقر(ع)، امام صادق(ع)، مدینه
---«(بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم وَ بِه ذِکرِ الحُجَّةِ بنِ الحَسَنِ العَسکَری)»---
دعا از نیزه ی تیز ، برّنده تر است
(امام صادق-علیه السّلام؛ اصول کافی ، کتاب الدّعاء)
امام صادق(ع) فرمودند:
«خداوند به ابراهیم(ع) وحی نمود که برای او فرزندی متولّد خواهد شد. آن حضرت این موضوع را(با همسرش) ساره در میان گذاشت.
ساره گفت: آیا من فرزندی خواهدم زایید در حالی که پیر زنم؟
پس خداوند به ابراهیم وحی کرد که : ساره خواهد زایید و فرزندانش (بنی اسرائیل) ، چهارصد سال به زحمت و رنج خواهند افتاد ؛ به خاطر این که سخن مرا رد کرد (و در کار من شک نمود.)»
امام صادق(ع) ادامه دادند:
«هنگامی که فشار شکنجه ها بر بنی اسرائیل به طول انجامید ، چهل صبح به درگاه خداوند گریه ی ناله کردند. پس خداوند به موسی (ع) و هارون(ع) وحی فرمود که بنی اسرائیل را از شرّ فرعون خلاص کنند(و از چهار صد سال،) صد و هفتاد سال را بخشید.»
آنگاه امام صادق(ع) فرمودند:
«شما نیز اگر این کار را بکنید (چهل روز گریه و ناله به درگاه خدای متّعال) ، قطعاً خداوند فرج ما را می رساند؛ ولی اگر چنین نباشد ، امر (فرج) تا آخرین حدّ ممکن به تأخیر خواهد افتاد.»(تفسیر عیاشی ، ج2 ص154)
نویسنده ی عظیم الشّأن کتاب «مکیال المکارم» در ذیل این حدیث شریف ، این گونه توضیح می فرماید:
«یکی از مطالبی که از حدیث یاد شده استفاده می شود این که : ظهور مولای ما حضرت صاحب الزّمان(عجّل الله تعالی فرجه الشّریف)از اموری است که قابل تقدیم و تأخیر است که به سبب بعضی از اسباب جلو یا عقب می افتد و از جمله اسبابی که زمینه ی جلو افتادنش را فراهم می سازد ، اهتمام مؤمنین در دعا برای تعجیل ظهور و فرج است.»
«اَللهُّمَ عَجِّل فَرَجَ مَولانا اَلاِمامِ الهادیِ المَهدی اَلقائِمُ بِاَمرِک وَجعَل الفَرَجَه فی هذَا السِنَةِ وَ سَهِّل مَخرَجَه وَ جَعَلَنا مِن خَیرٍ اَنصارِه ی وَ اَعوانِه ی وَ الذّابینَ عَنه وَ المُسارِعینَ اِلَیه فی قَضآءِ حَوائِجِه وَالمُمتَثِلینَ لِأَوامِرِه وَالمُحامینَ عَنه وَالسّابِقینَ اِلی اِرادَتِه والمُستَشهَدینَ بَینَ یَدَیه وَ مُحِبّینِه ی وَ شیعَتِه ی»
منبع: جنبش مصاف
طبقه بندی: امام صادق(ع)، امام زمان، سرباز امام زمان، بنی اسرائیل، ابراهیم، ساره، موسی، هارون، مکیال المکارم
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
«لَوْ یَعْلَمُ الْعَبْدُ ما فِی رَمَضانِ لَوَدَّ اَنْ یَکُونَ رَمَضانُ السَّنَة» اگر بندگان از برکتها و حقایق ماه رمضان آگاهی مییافتند، آرزو میکردند که رمضان یک سال باشد.
«اِنَّ اَبْوابَ السَّماءِ تُفْتَحُ فی اَوَّلِ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضانِ وَ لا تُغْلَقُ اِلی آخِرِ لَیْلَةٍ مِنْهُ» به راستی که درهای آسمان در شب اول رمضان باز میشود و تا شب آخر ماه بسته نمیشود.
«لَوْ عَلِمْتُم ما لَکُم فِی رَمَضانِ لَزِدْتُم لِلّه تَبارَکَ و تَعالی شُکْرا» اگر بدانید در رمضان چه برای شما تقدیر شده است، سپاس خود را برای خدا افزون میکنید.
«وَکَّلَ اللّه ُ مَلائِکَةً بِالدُّعاءِ لِلصّائِمین» خداوند، فرشتگانی را مأمور دعا برای روزهداران کرده است.
دلونشتهای برای امام صادق
به اولین فصل سبز سال سوگند! این که آمده، خود فروردین است.
این کودک نو رسیده که منظور همه دقیقههای امروز است؛ راستگو همچون پدر... شریف همچون مادر، لطیف همچون تمام خاندان بهاریاش.
خانه پنجمین امام، امروز برای کودکی آذین بسته، که آمده تا ستاره ششم آسمان ایمان باشد.
یا صادق آل محمد صلی الله علیه و آله! تو خلاصه همه صداهای منبسط شده تاریخی؛ معلم همه عشق، آموزگار شعر و شور و شروه.
آقا
سلام! توی کلاس سبز تو جایی برای پاهای ناتوان من هست؟؛ جایی برای خستگی
شانههای جاهل، تا بنشینم و در زُلال چشم های تو زُل بزنم؟
آقا! محبت تو یعنی شاخه پُر بار شیعه.
شیعه، صدای نفسهای تو را توی هر کتاب میشنود.
هر چه دارد، از منطق آفتابی تو دارد.
«به رغم مدعیانی که منع عشق» میکنندمان، هنوز هم جمال تو حجّت است؛ موجه ترین حجت ما.
ای حجت خدا. برایم صلوات، معنای تازه دارد.
تو آمدی تا بفهمند این پیراهن پوسیده بر تن خلفای جور، اسلام نیست.
آمدی
تا راه سُرخ ستاره را ادامه بدهی... دلم برای کودکی امشب پر میزند که
علم، گوشه نشین مکتب اوست، خضر، سالک راهش و عیسی طفل نوآموز کرامتش.
خدایا! من به صداقت این لحظهها، به روح نورانی صادق الائمه، به علم آسمانیاش نیازمندم.
خدایا! جاهلم به آن چه که تو مقدر آسمانها و زمین کردهای. جاهلم به همه علوم.
خدایا! مرا به حلقه شاگردان او برسان. مرا به زلال دانش جعفری مهمان کن.
خدایا! دلتنگ قدم زدن در همان حوالی که او رد میشود هستم؛ همان جا که درس نور میداد، به همان اطاق که آمد تا درس مهر بدهد.
خدایا! دستهایم بهانه دارند. دستهای بهترین آموزگار را بر سرم بکش؛ راستگوترین آموزگار.
دلنوشتهی : امیر مرزبان
طبقه بندی: امام صادق(ع)، دلنوشته
آسایش دو عالم اگر آرزو کنی |
باید به آستانه صادق تو روکنی |
حق راست او طلیعه و دین راست او مدار |
کز وی بود حقایق اسلام، آشکار |
هرجا کتاب و مکتب و دانشگهی بود |
از خوان علم و معرفت اوست ریزه خوار |
عالم از او کمال و حیات و آبرو گرفت |
گلزار دین ز تربیتش رنگ و بو گرفت |
زینت گرفت دفتر خلقت ز نام او |
سیراب شد فضیلت و تقوا ز جام او |
از درک قدر اوست چو کوتاه، دست فکر |
یک ره نگر فضیلت و قدر «هشام» او |
منکوب کرد نابغهها را در اجتماع |
مبهوت ماند خصم قوی از کلام او |
شاگرد کوچک این همه غوغا به پاکند |
پیدا بود دگر که معلم چهها کند |
آب حیات علم، ز غرب آرزو مکن |
جز از در امام ششم، جستجو نکن |
ای رهبر بزرگ، تو از دانش و فنون |
دانشگهی گشودی و بردی تعب فزون |
و آنگاه با امید، سپردی به پیروان |
این مکتب عظیم، کزو حق گرفت جان |
گفتی به شهری ار که هزاران نفر بود |
یک فرد شیعه برهمه باید که سر بود |
طبقه بندی: امام صادق(ع)
دین حق را کلام ناطق |
یعنی جعفر امام صادق |
آن قاعده دان علم اخلاق |
آن اَعلم عالمان آفاق |
فضل و شرفش چو پرتو نور |
در جمله کائنات مشهور |
او بود به بَحْرِ عشق زَوْرَقْ |
زو یافت رواجْ مَذْهَبِ حق |
گنجینه معرفت ضمیرش |
آیینه حق دلِ مُنیرش |
اسرار نهان مصطفی را |
او کرد به خلق آشکارا |
فرموده ایزد و پیمبر |
باشد ارکان دین جعفر |
صبح صادق غلام رایش |
آیینه مهر نقش پایش |
دانای ضمیر خلقِ عالم |
مقبولترین نسلِ آدم |
علمی که لدُّنی است نامش |
لفظیاست ز أَبْجدِ کلامش |
در شهر و دیار هفت اقلیم |
ز اعمالِ قبیح و حسن تکریم |
از خلق شدی هر آنچه صادر |
بودی به امامِ عصر حاضر |
طبقه بندی: شعر، امام صادق(ع)، ادبی
گل کرد ردپای کسی که به یمن او |
با یک گل شکفته زمستان، بهار شد |
مردی رسید با سبد نور از بهشت |
نوری که شهد و شربت و سیب و انار شد |
پس برتن کویر و در انبوه تشنگان |
شهدی چکاند و خاک کویر آبشار شد |
از سیب و از انار به هر جاهلی خوراند |
علمش شکفت و عالم دهر و دیار شد |
بر سستی فلاسفه و هر چه که حکیم |
دستی کشید و سستیشان استوار شد |
در انجم جبر که نوری دمید، جبر |
ذره ذره ذوب شد و اختیار شد |
در دشت علم، هرچه غزال رمنده بود |
با تیر آسمانی فکرش شکار شد |
مردی که چشمش آینه کائنات بود |
چشمی که هر که دید، دلش بی قرار شد |
اما چه حیف! دوره آیینه هم گذشت |
چرخید چرخ و نوبت گرد و غبار شد |
از دست روزگار به یک باره آینه |
افتاد و وقت واقعه احتضار شد |
سرودهی : مهدی زارعی
طبقه بندی: امام صادق(ع)
به مناسبت میلاد حضرت صادق علیه السلام
ای قلم ای هم سخن رازها |
پرده گشا از رخ اعجازها |
امشب از آیینه سخن ساز کن |
شور دگر در دلم آغاز کن |
می بده تا مست حقایق شوم |
عاشق پابست حقایق شوم |
می بده چون ساقی جان آمده |
صادق محبوب جهان آمده |
او که گل سر سبد رازهاست |
آینه دار همه اعجازهاست |
ای قلم امشب ز نگاهش بگو |
از رخ دلجوی چو ماهش بگو |
شب شب زیبای غزل گفتن است |
آینه در آینه بشکفتن است |
شب شب نور و گل و آیینههاست |
شب شب اقرار غم سینههاست |
باز به یادت غم دل پا گرفت |
قطره دل معنی دریا گرفت |
مرغ دلم پر زد و پرواز کرد |
تا که سفر سوی تو آغاز کرد |
رفت به جایی که پر از نور بود |
سینه آیینه پر از شور بود |
دید ملائک به سما آمدند |
با دل پر شور و نوا آمدند |
صدق و صفا صادق اهل کرم |
آمده تا پاک شود رنگ غم |
او که نگاهش گل خورشیدهاست |
دشمن تاریکی تردیدهاست |
آمده تا عشق شکوفا شود |
بغض دل پنجرهها وا شود |
جمشید مقدم (حامی)
طبقه بندی: امام صادق(ع)
«کسی که بمیرد و امامش را نشناسد، بمانند مردنِ جاهلیت مرده است»
سلام بر تو ای خزانه دانش خداوند، ای ششمین ستون معرفت، ای آن که خون زلال فضیلت و علم، در رگ های تو جریان دارد!
صداقت، وامدار چشمان آینه گون توست و مذهبِ همیشه سبزِ شیعه، در پناه دستهای مدبّرت به گُل نشسته است.
سلام بر تو که هفدمین روز ربیع، با گام های نورانیات آغاز میشود و خاک مدینه را تپش های مقدس قلبت به شکفتن میخواند.
راست کرداران، آئین تو را به عاریت گرفته و راست گفتاران، هجای لب هایت را به سرمشق نشستهاند.
تو صادق آل محمدی. آن گونه بزرگی که خجستگی ولادتت، با میلاد بزرگْ پیامبر خداوند مقارن شده است.
هنوز
صدای رسای تدریست، گوش فرزندان تاریخ را مینوازد و شاگردانت، برجسته ترین
چهرهها در گستره علوم فقهی و طبیعی به شمار میروند. تو آن رود بزرگی که
تا جهان باقی است، مذهب سر فراز تشیع، از شعبه های پاکش سیراب خواهد شد.
ای
بزرگ! امروز که میآیی، پنجرهها ستاره آویز میلاد آسمانیات، لبخند
میزنند. پرندگان بر دروازههای روشن مدینه، آمدنت را ترانه میخوانند و
دریاچههای آبی عرفان، مژده رسیدنت را در گوش یکدیگر نجوا میکنند.
شانه به شانه بهار، در آغوش شکوفه های صدق و راستی از راه میرسی و شیعیان عشق، ورود خجستهات را دف زنان به استقبال میآیند.
تو میآیی و قدمهای جستجوگرت، جغرافیای دانش و آگاهی را درمینوردد.
میآیی؛ بال های بلند معرفتت را بر این آسمان خالی میگسترانی و این گونه جهان، محصل همیشه مکتبت خواهد شد.
نوشته: معصومه داود آبادی
طبقه بندی: امام صادق(ع)
به بهانه میلاد امام صادق علیه السلام
هفدهمین روز از بهارانه ربیع است!؛ بهاری در بهار. مدینه شکوفا شد و آسمان، تمام توجهش به زمین است.
کوچههای
محله «بنی هاشم»، عطر گلهای «محمدی» میدهد و این مناسبت زیبا با نام و
یاد پیامبر عشق و آیینه جمال دلارای الهی، محمد مصطفی صلی الله علیه و
آله، متبرک است.
گویی آسمان، در برابر زمین به تواضع ایستاده است و پرده از روی اسرار خود برداشته؛ ناشناختههایش آشکار و انوارش فراگیر شده است.
چیست این شادمانه آسمان و زمین؟
چیست این شور پنهان در هیجان کاینات؟
کیست این که میآید از کانون مهر؟
کیست این که میریزد به دامان بهاران، شور عشق؟
.... «آب زنید راه را»، میآید از کانون عشق، نوری که آفاق را به «تصدیق نامش» فرا خواهد خواند.
می آید از سمت آسمان، آیینهای که پرتو انوار الهی را در سراسر زمین خواهد گسترد.
می آید «پیام آوری» که پیک علوم آسمان و زمین، به «صداقت» کلامش سوگند خواهند خورد و نامش در ذهن کاینات فراگیر خواهد شد.
شکوهمندی که گیرایی کلامش، نغمههای آسمانی را به سکوت وا خواهد داشت!
قرآن به تفسیر علویاش خواهد بالید و تشنگان حقیقت، آستان نشین درگاهِ کبریاییاش خواهند شد.
«کیمیای» کلامش را «جابر بن حیان»؛ صداقتِ «فقه»اش را ابو بصیر و روایت حدیثش را «زرارة بن اعین» و... تکثیر کرد.
میآید
از سمت بهاریترین فصل هستی، تا در دامان عصمت «خاتونی»، به بزرگی و عزّت
برسد در علم و عصمت، در عفت و تقوا، در ایمان و شرافت، در ذات و نسب!
بانویی که «صادق»ترین «آیینه صداقت» را برابرنگاه آسمان خواهد گرفت تا افلاکیان پی به عظمت «آل اللّه» ببرند!
آیینهای که بازتاب نور الهی در زمین است و از پرتو شعشعه ذاتش چراغ «ششمین شاخه طوبا» روشن شده است!
میآید، «امامی» که بر قلّه سترگ دانش خواهد ایستاد و جاهلان عصر را صلا خواهد داد.
میآید،
«امامی» که در عصر استبداد و جهل، کشتیبان تنها سفینه حقیقت «تشیّع علوی
علیه السلام» خواهد شد تا در گردابِ «دین شویی» امویان و عبّاسیان،
سرگردان نماند!
می آید «امامی» که عظمت «فقه جعفری»اش، راه گشای،
تمام بن بست های فکری خواهد شد و به پرچم سبز تبارش، اعتباری پایان
ناپذیر، خواهد بخشید.
میآید تا با «ید بیضای» دانش، پیروان نور را، به سرمنزل مقصود، راهنما باشد.
حضور حضرتش، فرصتی زیبا و قسمتی زیباتر از تقدیرات الهی در سرنوشت ماست؛
مقدمش گلباران و نام عزیزش، قرین صلواتمان باد؛ اللهم صل علی جعفر بن محمدٍ الصادق علیه السلام
طبقه بندی: امام صادق(ع)، صداقت