خورشید حریم اهل بیت است حسن
مجموع شمیم اهل بیت است حسن
امشب تو از او هر آنچه خواهی بطلب
زیرا که کریم اهل بیت است حسن...
طبقه بندی: ماه رمضان، امام حسن(ع)، کریم، اهل بیت، نیمه ماه رمضان
خبر جنایت فجیع و دلخراش اتباع سقیفه و بنی امیه و شهادت عالم بزرگ شیعی مصر ، حسن شحاته و چند تن از یارانش دل محبان اهل بیت علیهم السلام را سوزاند . این واقعه اسف بار در شب نیمه شعبان و شب میلاد حضرت حجت ، همان شبی که وعده قضای حوائج داده شده و شب بخشش گناهان است ، در مجلس اهل بیت علیهم السلام رخ داد .
جمع کوچکی گرد هم امدند تا میلاد منجی را جشن بگیرند اما ..
راستی این جمع کوچک و این حوادث بزرگ یاداور چیست ؟
این تنهایی و مظلومیت ، اتش و دود ، چماق به دستان و قداره کشان وحشی ، طناب برگردن و کشاندن در کوچه وبازار ....
خوشا به حالت شحاته ...
اقتدا کردی به مولایت اما ...
نمی دانم همسرت هم پشت درب خانه بود؟
خوشا به حالت شحاته ...
عاشورا افریدی ...
وقتی جسم عریانت را زیر دست و پای دیو و ددان دیدم . لگدهای این وحوش کم نداشت از سم اسبهای شامی .
خوشا به حالت شحاته ....
خودت بگو در این حال ، خواهرت هم شاهد حادثه بود ....
روضه مکشوف کوچه های بنی هاشم و کربلا خواندی ...
شحاته ؛ نگفتی که دوباره دل عمه را می لرزانی ؟
شهر را اذین بسته و زنان و کودکان ، همه جمع بودند ؟ راستی ....
نگفتی ! تو را هم از محله یهودیان عبور دادند ؟ ...
نگفتی ! زنان هم هلهله می کشیدند و سنگ به سویت پرتاب می کردند؟ ....
نگفتی ! سر بر روی نی را هم دیدی ؟ ...
.....
خدایا به داد دل مهدی زهرا برس که ....
اَللّـهُمَّ اِنّا نَشْکُو اِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنا صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَآلِهِ، وَغَیْبَةَ وَلِیِّنا، وَکَثْرَةَ عَدُوِّنا، وَقِلَّةَ عَدَدِنا، وَشِدّةَ الْفِتَنِ بِنا، وَتَظاهُرَ الزَّمانِ عَلَیْنا، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ، وَاَعِنّا عَلى ذلِکَ بِفَتْح مِنْکَ تُعَجِّلُهُ، وَبِضُرٍّ تَکْشِفُهُ، وَنَصْر تُعِزُّهُ وَسُلْطانِ حَقٍّ تُظْهِرُهُ
منبع: موسسه جهانی سبطین علیهماالسلام
طبقه بندی: شحاته، مصر، سبطین، سقیفه، شهادت، عالم، شیعه، حسن شحاته، نیمه شعبان، اهل بیت، جنایت، بنی امیه، سلفی، ظلم، حضرت مهدی(عج)
بسم الله الرحمن الرحیم
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
روز شمار فاطمیه از شهادت پیامبر(ص)
تا شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
2حوادث روز چهار شنبه
·جمع آوری قرآن
امیرالمومنین اینک به سفارش رسول خدا به امر مهم دیگری دست یازیده است: جمع آوری قرآن کریم
امروز اولین روز از جمع آوری قرآن کریم است.
در ایام رسالت رسول خدا ،آیات قرآن بر روی پوست حیوانات،سنگ ها ی صاف،استخوان کتف شتر و ... نوشته می شد.اینک در فقدان نبی، پایان ایام نبوت و اتمام نزول قرآن همه ی آیات در یک مجموعه و به شیوه ای خاص،قابل جمع آوری است.
این جمع آوری به عهده وصی پیامبر خاتم است.
آن حضرت قرآن را بر اساس ترتیب نزول آیات و مشخص کردن مواردی چون:شان نزول،محکم و متشابه ،مطلق و مقید،ناسخ ومنسوخ و تفسیر و تاویل هر یک از ایات آن ،گرد آوری می کنند.
· آغاز تحصن
در مسجد همچنان اخذ بیعت برای ابوبکر صورت می گیرد.
گروهی از اصحاب ،به نشانه اعتراض به غصب خلافت،به خانه حضرت زهرا وارد شده ودر آن جا تحصن کردند.
در روز اول ،عده ای مانند زبیر،مقداد و گروهی از انصار به همراه عده کمی از مهاجران،در این خانه اجتماع کرده اند.
این اولین روز از روز های سه گانه تحصن است.
· اولین هجوم مقدماتی
ابوبکر ،به اصرار عمر ،قنفذ پسر عموی عمر را که به خشونت معروف است ،می فرستد تا امیرالمومنین را –که اینک از مراسم تدفین رسول خدا فارغ شده-برای بیعت فرا بخواند.
عمر اصرار دارد که تا از او بیعت نگیریم به جایی نرسیده ایم.
برخی از طرفداران گرفتن بیعت را در آن شرایط،مناسب نمی دیدند،اما عمر همچنان اصرار بر گرفتن بیعت دارد.
قنفذ سه بار مراجعه می کند.
در مرتبه اول بیان می کند که با خلیفه رسول خدا بیعت کنید که او شما را می خواند.
در مرتبه دوم می گوید:با خلیفه مسلمانان بیعت کنید.
و در سومین مراجعه،ادعا می کند؛امیرالمومنین ابوبکر را اجابت کرده و با او بیعت کنید.
پاسخ در هر سه بار روشن است.اهل بیت این القاب را مخصوص امیرالمومنین علی "ع"میدانند و با ناراحتی هر چه تمام تر او را جواب می گویند.
پس از مراجعه سوم عمر که قصد ارعاب حاضران را نیز دارد،خطاب به ابوبکر می گوید:
امر خلافت جز با کشتن او به استواری نخواهد رسید.
ابوبکر زیرکانه او را به آرامش فرا می خواند و به قنفذ می گوید بار دیگر مراجعه کند و به امیرالمومنین بگوید:
پاسخ ابوبکر را بده.
امیرالمومنین در پاسخ می فرمایند:
من به سفارش برادرم رسول خدا به جمع آوری قرآن مشغول هستم و از خانه خارج نمی شوم؛تو نیز به نزد ابوبکر باز گرد.
· دومین هجوم ابتدایی
اینک نوبت عمر است او با اشاره ابوبکر،به همراه قنفذ به خانه امیرالمومنین می آید.
عمر از خشونت و اعمال زور سخن به میان می آورد.
او حتی اهل خانه را به آتش زدن تهدید می کند.آنان می دانند که برای اعلام رسمی خلافت ،احتیاج دارند که بیعت شخص امیرالمومنین را به همراه داشته باشند.
در این ماجرا امیرالمومنین با حضور در آستانه در می فرمایند:
قسم یاد کرده ام از خانه خارج نشوم و ردا به دوش نگیرم تا آن که قرآن را جمع آوری کنم.
این سخن مهاجمان را که شرایط را ناماسب می بینند،به ظاهر آرام می کند.
آنان پراکنده می شوند تا در فرصتی دیگر باز گردند.... .
حوادث روز پنج شنبه
· ادامه ی جمع آوری قرآن و تحصن
با طلوع خورشید فراق و دور مسلمانان با پیامبرشان به سومین روز وارد می شود.
امروز نیز امیرالمومنین به جمع آوری قرآن مشغول است.به گفته تاریخ این امر مهم سه روز به طول انجامیده است.هنوز هم عده ای به نشانه اعتراض به خانه امیرالمومنین رفت و آمد دارند.
در این روز یا روز بعد در میان متحصنان نام طلحه و سعد بن ابی وقاص دیده می شود.بی شک این دو نفر از عاملان دستگاه حکومتی هستند و آمده اند از درون تحصن کنندگان اخبار را پی گیری کنند.
حوادث روز جمعه
اتمام جمع آوری قرآن
امروز سومین روز و آخرین روزی ست که امیر المومنین به جمع آوری قرآن مشغول هستند.در پایان این روز پر ماجرا،این گرد آوری هم به پایان خواهد رسید.
اینک اولین،نماز جمعه به امامت ابوبکر صورت می پذیرد.آن گروه که به نشانه اعتراض در خانه ی امیرالمومنین تحصن کرده بودند،امروز هم به خانه آمده و از شرکت در نماز جمعه امتناع می کنند.
هجوم منجر به شکست تحصن
بار دیگر قنفذ با گروهی راهی می شوند تا متخلفان را که در خانه امیرالمومنین جمع شده اند ،برای بیعت با ابوبکر فرا بخوانند.متحصنان در خانه از خروج امتناع می کنند.
قنفذ در کنار خانه می ایستد و شخصی را به سوی خلیفه می فرستد تا کسب تکلیف کند.این بار عمر به همراه گروه زیادی از انصار و عده کمی از مهاجران ؛به سوی خانه امیرالمومنین حرکت می کنند.
خالد بن ولید از مهاجران و اسید بن حضیر ،سلمه بن سلامه،زیاد بن لید انصاری،زید بن اسلم،محمد بن مسلمه و ... از انصار عمر را همراهی می کنند.
عمر و اطرافیان وی پس از رسیدن به خانه امیرالمومنین با فریاد و سر وصدا تهدید را آغاز کرده و از متحصنان می خواهند که خارج شده و بیعت کنند.
در این میان زید بن اسلم،هیزم می آورد و تهدید به آنش زدن خانه جدی تر می شود.از میان تحصن کنندگان زبیر با شمشیر خارج می شود.عده ای به او حمله کرده و دستش را می بندند و شمشیرش را می شکنند.
مهاجمان به خانه وارد شده و تمامی تحصن کنندگان را خارج کرده و با زور ؛جهت بیعت گرفتن به مسجد ،می برند.
در این میان امیرالمومنین که قسم یاد کرده تا قرآن را جمع آوری نکند از خانه خارج نشود،همچنان در منزل باقی می مانند.
مهاجمان نیز با توجه به تهدید حضرت صدیقه کبری به انجام نفرین ،اقدام بیشتری برای گرفتن بیعت از وی انجام نمی دهند.
اهل سقیفه به سخن در می آیند که علی یک نفر است ،به بیعت او احتیاجی نیست.
اما در این هجوم به شدت حرمت بیت علوی می شکند و بیت فاطمه تا مرز سوختن در آنش پیش می رود.
اولین شب یاری طلبی
در پایان روز پس از آنکه امیرالمومنین از جمع آوری قرآن فارغ می شوند،برای اتمام حجت به خانه تک تک مهاجران و انصار که در جنگ بدرشرکت داشتند،می روند.
خاندان وحی نیز همگی آن حضرت را همراهی می کنند.
عده ای بهانه می آورند ، برخی سکوت اختیار می کنند و عده ای بی شرمانه می گویند:
اگر این سخنان را زود تر می شنیدیم با شما بیعت می کردیم...
به راستی پس واقعه ی غدیر خم چه بود؟!!!
ادامه دارد.....
پی نوشت :
دانشنامه شهادت حضرت زهرا(جلد1-2):علی لباف
عبور از تا ریکی:عدنان درخشان
سقیفه:سید مرتضی عسکری
الهجوم علی بیت فاطمه:عبد الزهرا مهدی
مظلومی گمشده در سقیفه:(جلد 2 و 4) علی لباف
جانشین حضرت محمد:ویلفرد مادلونگ
منبع: جنبش مصاف
طبقه بندی: حضرت زهرا(س)، حضرت فاطمه(س)، فاطمیه، شهادت حضرت زهرا، جنبش مصاف، غدیر خم، سقیفه، امیرالمونین، قرآن، امام علی(ع)، اهل بیت، تحصن
---«(بسم الله الرّحمن الرّحیم و به ذکر الحجة بن الحسن العسکری)»---
اهل فارس(ایرانیان) از ما اهل بیت هستند.
(پیامبر اکرم-صلّی الله علیه و آله و صلّم-چشم اندازی به حکومت مهدی،ص46)
در جنگ جهانی اول،دو میهمان نا خوانده از چپ و راست به ایران ریختند.اوضاع کشور ما در آن زمان خیلی متشنّج شده بود.ایران کشور بی صاحبی شده بود که برای تصاحب آن به آن هجوم آورده بودند.مردم ایران مضطرب و منقلب بودند و هیچ تکیّه گاهی نداشتند.
در آن زمان مرحوم نائینی (از علمای بزرگ شیعه در آن زمان) شکایت های زیادی به ساحت امیرالمؤمنین(ع) و ائمه ی طاهرین(ع)می کرده است،به خصوص شکایت های این پیشامد عظیم را به یشگاه مبارک امام زمان(عجّ) می برده است:«یا بن العسکری،ایران چنین و چنان شده است؛مردم بی سر و سامان و بی پناه شده اند،نظم و امنیّت بر باد رفته است...»این چنین به محضر امام زمان(عجّ) شکایت می کرده است.
مرحوم میرزای نائینی (قدّس) فرمودند:
من خیلی نا امید و متوسّل شدم و به امام زمان(عجّ) شکایت کردم؛یک روز همین طور که متوسّل شده بودم،بر من مکاشفه ای شد و حضرت بقیّة الله (عجّ-ع)را زیارت کردم.دیدم که حضرت ایستاده اند و دیوار مرتفع و سر به فلک کشیده ای حدود ده،بیست متر در آنجا بود.حضرت(عجّ) با انگشت به من اشاره کردند که نگاه کنم.دیوار به طرز وحشتناکی کج شده بود.بعد دیدم که انگشت حضرت به طرف دیوار است و به من اشاره کردند که نگاه کن.بعد حضرت فرمودند:
«این دیوار ایران است،کج می شود امّا با انگشتمان نگهش داشته ایم ؛نمی گذاریم خراب شود.اینجا شیعه خانه ی ماست،کج می شود امّا نمی گذاریم خراب شود.»(مجالس حضرت مهدی(عجّ)؛ص261)
امام خمینی (ره)فرمودند:
«من با جرأت مدعی هستم که ملّت ایران و توده ی میلیونی آن در عصر حاضر،بهتر از ملّت حجاز در عهد رسول الله (ص) و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین(ع) و حسین ابن علی(ع) می باشند.»(صحیفه ی امام؛ج21،ص410)
دلش به ما عجمی زادگان بود مایل
اگر چه لیلی صحرا نشین ما عربی است
«الهّم عجّل فرج مولانا الامام الهادی المهدی القائم بالامرک و جعلنا من خیرٍ انصاره ی و اعوانه ی»
طبقه بندی: امام زمان، فارس، اهل بیت، ظهور، فرج، ایران، اسلام، islam، iran، imam mahdi