سلام
از قدیم ندیما گفتن تا 3 نشه،بازی نشه!!!
ما هم گفتیم ان شاء الله امسال که سومین سال این طرح هست،دوستان همت کنن و دل مولا رو شاد کنن....
عاشقا! لطف کنید تعداد صلواتتونو توی نظرات بذارین،تا ما هم یه آماری بگیریم....
امروز و فردا نکنیدا....
بسم الله....
فعلا
یا علی
طبقه بندی: امام زمان(عج)، ظهور، صلوات، دعا، منجی، مولا، 313000
در مورد شباهت آن حضرت به انبیا و رسولان سلف، باقر آل محمد(علیهالسلام) فرمود: «اِنَّ
فِی الْقائِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله شَبَهاً مِنْ
خَمسَةٍ مِنَ الرُّسُل یونُسُ بْنُ مَتی وَ یُوسُفُ بْنُ یَعْقُوب وَ موسی
وَ عیسی وَ مُحَمَّد صَلَواتُ اللّه عَلَیْهِمْ اَجْمَعینَ...؛1 به راستی در قائم از آل محمد(صلی الله علیه و آله) شباهتی است به پنج تن از رسولان، یونس و یوسف و موسی و عیسی و محمد علیهمالسلام.»
اما
شباهتش به یونس بن متی (علیهماالسلام)، بازگشت او از غیبت است در حالی که
با وجود سن زیاد، جوان باشد. و اما شباهتش به یوسف بن یعقوب علیهماالسلام،
پنهان زیستن آن حضرت از خاص و عام و مخفی شدن از برادران و پوشیده شدن امر
او بر پدرش، یعقوب علیهالسلام باشد و این در حالی بود که بین او و پدر،
بستگان و پیروانش، فاصله کمی بود(امام زمان علیهالسلام در بین مردم با
فاصله کم از آنها مخفی و پنهان است.)
و اما شباهتش به موسی
علیهالسلام، ترس دائمی داشتن از دشمنان و طولانی بودن غیبت و پنهانی بودن
تولد اوست و این که پیروانش پس از او از اذیت و خواری در رنج بودند تا این
که سرانجام خدای عز و جل، ظهورش را اجازه فرمود و او را بر دشمنانش یاری و
نصرت بخشید.
و اما شباهتش به عیسی علیه السلام، اختلاف کسانی است
که درباره او اختلاف کردند. گروهی گفتند: به دنیا نیامد، و برخی گفتند:
مُرد و از دنیا رفت و عدهای گفتند: کشته و به دار آویخته شد.
و اما
شباهتش به جدش محمد مصطفی صلی الله علیه و آله، خروج او با شمشیر و کشتن
دشمنان خدا و دشمنان رسول صلی الله علیه و آله و جباران و سرکشان است.»2
در
بخشی از روایت طولانیای که از حضرت صادق (علیهالسلام) توسط مفضل بن عمر
نقل شده است چنین میخوانیم: آقای ما قائم علیهالسلام پشت خود را به کعبه
تکیه زده میفرماید: ای گروه مردم! بیدار باشید! هر کس میخواهد آدم و شیث
را ببیند، اینک منم آدم و شیث،
بیدار باشید! هر کس میخواهد نوح و فرزندش سام را به تماشا نشیند، اینک منم نوح و سام،
آگاه باشید! هر کس میخواهد ابراهیم و اسماعیل را ببیند، اینک منم ابراهیم و اسماعیل،
بیدار باشید! کسی که میخواهد موسی و یوشع را بنگرد، اینک منم موسی و یوشع،
آگاه باشید! هر کس میخواهد عیسی و شمعون را بنگرد، این منم عیسی و شمعون،
بیدار باشید! هر کس میخواهد محمد و امیرمؤمنان را بنگرد، اینک منم محمد و علی،
بیدار باشید! و هر کس میخواهد حسن و حسین را بنگرد، اینک منم حسن و حسین،
بیدار باشید! هر کس میخواهد امامان از فرزندان حسین را تماشا کند، اینک من همان (عصاره) ائمه از فرزندان حسینم.»3
شباهتش به یونس بن متی (علیهماالسلام)، بازگشت او از غیبت است در حالی که
با وجود سن زیاد، جوان باشد. و اما شباهتش به یوسف بن یعقوب علیهماالسلام،
پنهان زیستن آن حضرت از خاص و عام و مخفی شدن از برادران و پوشیده شدن امر
او بر پدرش، یعقوب علیهالسلام باشد و این در حالی بود که بین او و پدر،
بستگان و پیروانش، فاصله کمی بود
«چهارده معصوم را یکجا منم عترت و قرآن به یک معنی منم»
حقا که با آواز جلی باید گفت:
«هر چه خوبان همه دارند تو یکجا داری زین سبب هست که اندر دل ما جا داری»
قابل
دقت است که مراد از نزدیکی آن حضرت به انبیا و یا شباهت او، همان همرنگی و
همگونی کمالی و جمالی است؛ یعنی آنچه از صفات کمال و اخلاق ستوده در انبیا
بوده، در او نیز جمع است؛ چنان که در بخشی از لوح فاطمه زهرا(علیهاالسلام)
که توسط جابر نقل شده است، میخوانیم: «وَ الْخازِنَ
لِعِلْمِیَ الْحَسَنَ(ثُمَّ) وَ اَکْمَلَ ذلِکَ بِابْنِهِ(م ـ ح ـ م ـ د)
رَحْمَةً لِلْعالَمینَ عَلَیْهِ کَمالُ مُوسی وَ بَهاءُ عیسی وَ صَبْرُ
اَیّوبَ 4؛ گنجینهدار علم من
حسن (عسکری) است و کامل میشود آن (سلسله امامت) با فرزندش مهدی که رحمت
است بر جهانیان و دارای کمال موسی و عظمت عیسی و بردباری ایوب است.»
این
همه تأکیدات برای آن است که مردم در دوران ظهور، جامعیت امام
زمان(علیهالسلام) را درک کنند و بفهمند که همه انبیا و اولیا در او خلاصه
شدهاند و تمام علوم انبیا و کتب آسمانی آنها در نزد او جمع میباشد. لذا
امام صادق علیهالسلام فرمود: «کُلّ نَبِیٍ وَرِثَ عِلماً اَوْ غَیْرَهُ فَقَدِ انْتَهی اِلی مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله؛5 هر پیغمبری علم یا غیر آن را به ارث برده، به محمد منتهی میشود. و علوم حضرت محمد به وارثان او و آخرین وارث و وصیش میرسد.»
چنان
که امام باقر(علیهالسلام) فرمود: «به راستی آگاهی به کتاب خدای عزیز و
جلیل و سنت پیامبرش صلی الله علیه و آله، در قلب مهدی ما میروید! مانند،
روییدن زراعت بر نیکوترین حالت؛ پس کسی که از شما باقی بماند تا او را
ببیند، باید در آن هنگام بگوید: سلام بر شما ای اهل بیت رحمت و معدن دانش
و محل رسالت، سلام بر تو ای باقی مانده خدا در زمین او.» 6
در
نتیجه حضرت مهدی(علیهالسلام)، نه تنها جامع صفات کمال و جمالِ انبیای
گذشته است، بلکه جامع علوم آنها و آگاه به کتب آسمانی آنان نیز میباشد.
چنان که امام صادق(علیهالسلام) میفرماید: امام زمان علیهالسلام
میگوید: هر کس که کتابها (ی آسمانی) و صحف (انبیا) را میخواند، پس باید
از من بشنود. سپس ابتدا می کند به(خواندن) صحفی که خداوند بر آدم و شیث
نازل فرمود و امت (و پیروان) آدم و شیث میگویند: «به خدا سوگند این همان
صحف واقعی است و به راستی ما را نشان داد آنچه نمی دانستیم و در آن وجود
دارد، و آنچه بر ما مخفی مانده بود و آنچه از آن افتاده بود و تبدیل و
تحریف شده بود.» آنگاه تورات و انجیل و زبور را می خواند و اهل تورات و
زبور می گویند: «هذِهِ وَ اللّهِ التُّوراةُ الْجامِعَةُ وَ الزَّبورُ التَّمامُ وَ الاِنجیلُ الْکامِلُ وَ اِنَّهااَضْعافُ ما قَرَأْنا مِنْها؛7 به خدا سوگند تورات جامع و زبور تمام و انجیل کامل این است و به راستی آن چندین برابر آنچیزی است که ما قبلا خوانده بودیم.»
1. بحار الانوار، ج51، ص217؛ کشف الغمه، ج2، ص523.
2. همان.
3. همان، ج53، ص9.
4. کافی ج1، ص527؛ نعمانی، الغیبة، ص29؛ عیون اخبار الرضا علیه السلام ، ج1، ص41؛ الاحتجاج، ج1، ص67.
5. بحار الانوار، ج52، ص328، ذیل حدیث 45.
6. همان، ج52، ص317 ـ 318، روایت 16.
7.همان، ج53، ص9.
از:
طبقه بندی: امام زمان(عج)، قائم، ظهور، جمعه، شباهت، پیامبران، یونس(ع)، یوسف(ع)، عیسی(ع)، محمد(ص)، موسی(ع)
دل نوشته ای به امام زمان علیه السلام
یا صاحب الزمان رمز ظهور تو ترک گناه و یکدلی و دعای ماست
سلام مولای من، سلام معشوق عالمیان، سلام انتظار منتظران
میخواهم
از جور زمانه بگویم ، میخواهم بگویم و بنویسم از فسادی که جهان را چون
پردهای فراگرفته اما زمان فرصتی است اندک و انسان آدمی است ناتوان. پس
ذرهای از درد دلم را به زبان می آورم تا بدانی چقدر دلگیر و خستهام.
آغاز نامه به جهانبان جهان و جهانیان خدای هر دو جهان:
مولای
من میدانی چند سال است انتظار میکشم. از وقتی سخن گفتهام و معنای سخن
خود را فهمیدهام انتظارت را میکشم. بیا و این انتظار مرا پایان بده.
خستهام
از دست زمانه ، چقدر جور زمانه را تحمل کنم. چقدر ناله مظلومانه کودکان و
معصومانی را که زیر ستم اند بشنوم و سکوت کنم. خودت بیا و این جهان سیاه
را پایان بده. بیا و جهان را آباد کن. بیا و از آمدنت جهان را شاد کن.
میدانی چند نوجوان هم سن و سال من آوارهاند؟ چندین هزار کودک بی پناهند،
خودت بیا و پناه بی پناهان باش.
چند پیش بود که خوابت را دیدیم گفته
بودی میآیی و به اندازه تمام سال های نبوده ات با من حرف می زنی و به درد
دل من گوش میدهی اما تا خواستی بگوئی کی و کجا؟، از خواب پریدم و از آن
شب به بعد دیگر نمی خوابم. راستش میترسم. میترسم بیائی و من خواب باشم.
میترسم بیائی، همه تو را ببینند و تنها من از دیدنت محروم بمانم. هنوز هم
می ترسم...
حس میکنم با این که شبهاست خواب به چشم ندارم اما در
خواب غفلتم. بیا و بیدارم کن. بیا و هشیارم کن. بیا و همه جهانیان را از
خواب غفلت بیدار کن. همه به خواب سنگین جهل فرورفته اند و صدای مظلومان و
دل شکستگان را نمیشنوند. خودت بیا و همه ما را از این کابوس جهانی نجات
بده.
ای منجی عالمیان ، جهان در انتظار توست مسافر من! نیستی تا
ببینی مردم روز میلادت یعنی رمز عشق پاک چه میکنند! چگونه بغض سنگین خود
را در گلو نگه داشته اند و انتظار می کشند. منتظرند تا کی بیاید و جهان را
از عدل پرکند. کسی بیاید و به این جهان بی اساس پایان دهد بیا تا بعد از
این در کوچه های غریب شهر روز میلادت را با بودنت جشن بگیریم و خیابانهای
تاریک و ظلمات را با نور بودنت چراغانی کنیم. بیا و ببین مردم روز آمدنت
چه میکنند؟
روز جمعه، روز خودت، روز منتظرانت به سراغ حافظ رفتم تا با فالی دلِ شکسته و سینهی زخمیام را مرهمی باشم. میدانی چه آمد؟
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور....
نه؛
غم میخورم؛ غم میخورم بخاطر روزهایی که نبودهای تا لحظات تلخ غم را
کنارم باشی. غم میخورم به خاطر روزهایی که به یادت نبودهام و با گناه شب
شدهاند. همان روزهایی که در تقویم خاطرهها در منجلاب گناه و زشتی با قلم
جهل ثبت کردهام.
بهترین روز تنها روز ظهور توست. کی میآید؟ کی
میشود که با قلم عقل و راستی بر صفحه دل حک کنم و با صدای بلند فریاد
بزنم و به گوش جهانیان برسانم.«بهترین روز ، روز ظهور مولاست»
با
تمام جهل و مستی تصمیم گرفتهام دفترچه رزوگار را با پاک کنِ مهر و عطوفت
پاک کنم و از اول با نام تو روزگار را آغاز کنم. هنوز در نخستین صفحات آن
ماندهام و مطلبی برای نوشتن ندارم. تا پایان نوشتن انتظارت میکشم.
دیوانه مسلمانی که در روزهای انتظار هزار بار به دیوانگیاش ایمان میآورد....
نوشتهی: زکیه کاشانی نجفی
طبقه بندی: امام زمان(عج)، ادبی، ظهور، دلنوشته، مذهبی
یکی از علائم ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که در برخی روایات از علائم حتمی شمرده شده ، خروج شخصی به نام «دجال» است . او یک طاغوت بسیار حیله گر است و عده بسیاری را با خود همراه می کند.
دجال در لغت:
دَجَل به معنای روکش نمودن یک شئ است که باطن آن کمارزش باشد ولی روی آن را زرق و برق داده یا طلاکاری کنند بنابراین وقتی دجال را برای کسی بکار میبرند یعنی آن شخص منافق، دروغگو و فریبنده است[1] البته معانی متعددی که گاه به ده معنا میرسد برای این واژه ذکر شده است، که به عنوان نمونه به یکی از آنها اشاره شد.
پیشینة دجال:
تاریخچه دجال به قبل از اسلام برمیگردد در کتاب انجیل نام دجال نیز به میان آمده است از آیات انجیل استفاده میشود که دجال به معنای دروغگو و گمراه کننده است و چنین استفاده میشود که داستان خروج دجال و زنده بودنش در آن زمان هم در بین نصاری شایع بوده و در انتظار خروجش بودهاند[2] در اسلام نیز سخن از دجال به میان آمده است و روایاتی در این موضوع از فریقین (سنی وشیعه) وارد شده است، که روایات اهل سنت در این باب به مراتب بیشتر از روایاتی است که در منابع شیعه موجود میباشد و اکثر روایات شیعه نیز در این موضوع برگرفته شده از منابع حدیثی اهل سنت میباشد.
حتمی بودن خروج او :
حضرت علی (علیه السلام) از پیامبر اکرم (ص) نقل می کند که فرمود:«پیش از قیامت ده امر حتمی واقع می شود ، که خروج سفیانی و دجال از امور حتمیه ای است که اتفاق می افتد.روایات اهل سنت در این باب به مراتب بیشتر از روایاتی است که در منابع شیعه موجود میباشد و اکثر روایات شیعه نیز در این موضوع برگرفته شده از منابع حدیثی اهل سنت میباشد
نام و نسب او :
عده ای گویند که نام دجال؛ صائد بن صید یا ابن صیاد است ،و برخی مخالف این امر هستند در لغت دجال به معنی کذاب (بسیار دروغ گو) است، و فعل آن را به معنی «آب طلا و آب نقره دادن» دانسته اند. دجال را در زبان های انگلیسی و فرانسه،«آنتی کریست» نامیده اند که به معنی دشمن و ضد مسیح است.
خصوصیات فردی او :
حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرماید: «او چشم راست ندارد ، و چشم دیگرش در پیشانی اوست ، و مانند ستاره صبح می درخشد، چیزی در چشم اوست که گویی آمیخته به خون است. وی در یک قحطی سختی می آید ، و بر الاغ سفیدی سوار است»در صحیح مسلم در کلام رسول خدا (ص) دجال چنین توصیف شده است:«او مردی چاق، سرخ روی ، با موی سر مجعد و اعور (چپ چشم) است ،چشمش همچون دانه انگوری است که بر روی آب قرار گرفته باشد»
عقیده او :
امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید:«او با صدای بلندی فریاد می زند که بین مشرق و مغرب ، صدایش را جن و انس و شیطان می شنوند (ممکن است این عمل به وسیله رسانه های موجود از قبیل ماهواره ، اینترنت و شبکه های رادیویی صورت بگیرد) و می گوید: ای دوستان من! به سوی من آیید. من هستم کسی که آفریده است؟ پس استوار ساخته و مقرر کرده و هدایت نموده است. (و مردم را به شرک فرا می خواند) و می گوید (انا ربکم الاعلی یعنی: من پروردگار برتر شما هستم).
مکان خروج :
امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند:«او از شهری(در آن سوی ماوراء النهرین) و قریه ای که معروف به «یهودیه» است بیرون می آید» و در روایات دیگر مکانهای مختلفی برایش نقل شده است از جمله اصفهان، خراسان، سجستان
مرگ او :
رسول خدا (ص) می فرمایند:«دجال در امت من بیرون می شود در چهل روز ، پس خداوند عیسی بن مریم را مأمور می کند، او را طلب می کند و از بین می برد. و حضرت علی (علیه السلام) ضمن یک خطبه طولانی فرمود:«مهدی (علیه السلام) با یارانش از مکه به بیت المقدس می آیند، و در آن مکان بین آن حضرت با دجال و ارتش او، جنگ واقع می شود، دجال و ارتش او مفتضحانه شکست می خورند ، به طوری که از اول تا آخر آنها به هلاکت می رسند و دنیا آباد می شود و حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) عدالت و قسط را در جهان به پا می دارد، و طبق روایتی آن حضرت، دجال را در کناسه کوفه به دار می زند.هر مؤمنی که دجال را ببیند، آب دهان خود را بر روی او بیندازد و سوره مبارکه حمد را بخواند، تا سحر آن ملعون دفع شود و در او اثر نکند چون او ظاهر شود، عالم را پر از فتنه و آشوب نماید
بعضی از علما چون شیخ صدوق(ره) با استناد به پاره ای از روایات از جمله روایت امیرالمومنین معتقدند که غرض و هدف الهی ، بر این تعلق گرفته است که دجال زنده باشد و کسی نتواند او را بکشد.
مرحوم محدث قمی (رحمه الله) می گوید: در روایت ابو امامه است که رسول خدا (ص) فرمودند: «هر مؤمنی که دجال را ببیند، آب دهان خود را بر روی او بیندازد و سوره مبارکه حمد را بخواند، تا سحر آن ملعون دفع شود و در او اثر نکند چون او ظاهر شود، عالم را پر از فتنه و آشوب نماید، و میان او و لشکر قائم (علیه السلام) جنگ واقع شود و بالاخره آن ملعون به دست مبارک حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) یا به دست عیسی بن مریم (علیه السلام) کشته شود.
البته عقیده شیعه بر این است که امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که دجال را می کشد نه حضرت عیسی(علیه السلام)
نتیجه گیری
باتوجه به خصوصیاتی که ذکر شد و در بعضی موارد با هم اختلاف دارند، بعضی از جمله مرحوم صدر [*] معتقدند: همان گونه که از ریشه لغت دجال از یک سو و از منابع حدیث از سوی دیگر استفاده می شود، دجال منحصر به فرد معینی نیست ، بلکه عنوانی است کلی برای افراد پر تزویر و حیله گر که برای کشیدن توده های مردم به دنبال خود از هر وسیله ای استفاده می کنند، اما حقیقت این است که این حرف وجاهت علمی ندارد و با فرمایشات معصومین (علیهم السلام) سازگار نیست، چنانکه در ابتدای کلام گذشت و پیامبر اکرم (ص) نیز فرموده اند:«هر پیامبری بعد از نوح قوم خود را از فتنه دجال بر حذر داشت و من نیز شما را بر حذر می دارم، پس دجال آن بوده که از ابتدای تاریخ مردمان را از فتنه ای او بیم می داده اند و چنانچه کسی اشکال کند ، که اخبار مربوط به دجال ، اخبار آحاد و خبر واحد بوده و خبر واحد از اعتبار کافی برخوردار نیست ، در پاسخ به او می گوییم : اولا اخبار آحاد بر اساس آنچه در کتب اصولی آمده ، چنانچه سایر شرائط را داشته باشد ، از اعتبار کافی بر خوردار است و در ثانی ، محتوای حدیث دجال اگر از تواتر و فراوانی لفظی برخوردار نباشد ، حتماً از تواتر در معنا برخوردار است و این کافی است در صحت احادیث آن ، پس دجال از علائم قطعیه ای است که حتماً رخ خواهد داد، ولی برخی از تعریفات و توصیفاتی که دربارهاش در برخی کتابها شده است مدرک قابل اعتمادی ندارد. و این قضیه بدون تردید با افسانههایی آمیخته شده است که صورت حقیقی خود را از دست داده است.
در عین حال پاره ای از دانشمندان از جمله ؛ مرحوم علامه سید محمد صدر در جلد سوم موسوعة ارزشمند الامام المهدی با عنوان «تاریخ الغیبة الکبری» بحث مفصلی را به بررسی دجال اختصاص داده است ایشان معتقدند که اخبار دجال مبتلا به دو اشکال جدی هستند. اول ضعف سندی دوم دلالت بر ایجاد معجزات مضلّه که به لحاظ قوانین کلامی محال است. که خداوند سبحان قدرت خرق عادت و اظهار معجزه را به افراد گمراه و گمراهکننده واگذار نماید.
و بعضی از محققین دیگر ریشة تعریفات و توصیفاتی که در رابطه با دجال به ما رسیده است را به دو روایت برمیگردانند که در کتاب بحارالانوار و کتب دیگر نقل شده است که از دیدگاه علم رجال سند این دو روایت ضعیف میباشد و نمیشود به این توصیفات اعتماد نمود.[3]
به قول بعضی از محققین بزگوار[4] روایات را اگر حمل بر معنای رمزی کنیم از کنار گذاشتن آن روایت بهتر است، مخصوصاً روایات دجال که بعضی از آنها به شخص حضرت رسول ـ صلی الله علیه و آله ـ میرسد و متعین است که بگوییم رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ به یک سلسه معانی حقیقی گسترده اجتماعی با این عبارت اشاره فرموده اند. .
در مجموع میتوان بیان نمود که دو دیدگاه راجع به دجال وجود دارد.
1 . دجال شخصی: که در برخی روایات توصیفاتی برای او ذکر شده است مانند دجال مردی چاق،سرخ رو، موی سر مجعّد، چشم راست او اعور، چشم او مانند دانه انگوری است که بر روی آب قرار دارد ، که بیان شد .[5]
و در روایت دیگر آمده است در زمان پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ دجال موجود بوده است و نامش عبدالله یا صائد بن صید است. پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و اصحابش به قصد دیدار او به خانهاش رفتند او مدعی خدائی بود عمر خواست او را به قتل برساند ولی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ مانع شدند.[6]
قابل توجه است که محمد ابن یوسف گنجی در کتاب البیان صفحه صد و هشت در این مطلب تردید کرده روایتی را نقل میکند که فرزند صائد، دجال بودن خود را انکار میکند، اشاره مینماید به روایتی که مسلم از قول او نقل کرده است که میگوید: پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: دجال فرزند ندارد و من دارم و همچنین پیامبر فرمود دجال وارد بر مکه و مدینه نمیشود ولی من در مدینه به دنیا آمدم و اکنون میخواهم به مکه بروم.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . نگرش بر اخبار و علائم ظهور حضرت مهدی، علی اکبر عارف، چاپ شریعت، ص 181.
[2] . دادگستر جهان، ابراهیم امینی. ص 224، چاپ 78.
[3] . دادگستر جهان، ابراهیم امینی، ص 225، چاپ 78.
[4] . تاریخ غیبت کبری، سید محمد صدر، ترجمة افتخارزاده، ص 643.
[5] . صحیح مسلم، ج 9، باب 1094، ح 1947.
[6] . بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج 52، ص 193، چاپ اسلامی.
[7] . نشانههای یار و چکامة انتظار، مهدی علیزاده، ص 67، به نقل از موسوعة امام مهدی، سید محمد صدر.
[8] . اثبات الهداة، شیخ حرعاملی، ج 7، ص 405و مختصر بصائر الدرجات، ص 202 و الغیبه طوسی، ص 426 و خصال شیخ صدوق، ج 2، ص 431.
[9] غیبة نعمانی،ص 245.
[*] علامه سیدمحمد صدر در این باره میگوید: مفهوم دجال سمبل پیچیدهترین و خطرناکترین دشمن اسلام و خداست و این در واقع توصیف نمودن و جهانبینی ماتریالیستی غرب است[7] و عدهای دیگر از بزرگان نیز دجال را نماد و سمبل میدانند و این نکته را نیز باید توجه داشت جدا از اینکه روایات دجال قابل اعتماد هستند یا خیر و اینکه شیعه هم مانند اهل سنت مسأله دجال را قبول دارند یا نه و با چشمپوشی از اینکه دجال شخصی است یا نوعی یک نظریة دیگری نیز دربارة دجال وجود دارد و آن اینکه دجال را بعضی جزء اشراط الساعه و علائم قیامت شمردهاند اگر این احتمال پذیرفته شود پرونده بحث دجال در باب علائم ظهور بسته خواهد شد خصوصاً که بعضی روایات این برداشت را تأیید مینمایند از جمله روایتی از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ که ده نشانه قبل از وقوع قیامت را شمارش میفرمایند از جمله خروج دجال که در منابع مختلف و معتبر این رایت نقل شده است.[8]
طبقه بندی: ظهور
عدم بیان تاریخ ظهور از سوى خداى متعال دلایلى دارد که ما به چند مورد آن اشاره مىکنیم .
الف) انتظار فرج
از زمانى که امام زمان(علیهالسلام) غیبت کرده است نور امید به ظهور او دل مؤمنین را روشن نگاه داشته است. هم اکنون این انتظار وجود دارد و روز به روز بر شدّت و قوّت آن افزوده مىشود و هر مؤمنى آرزو دارد عصر ظهور را درک کند. اما اگر زمانى براى پایان غیبت تعیین مىگردید چنین انتظار و امیدى به ظهور منجى عالم نبود و ناامیدى و افسردگى قلوب مؤمنین را فرا مىگرفت زیرا همه آنها جز عدّهاى که در آستانه عصر ظهور قرار مىگرفتند ناامید مىشدند و دیگر نه دعایى براى ظهور منجى عالم مىشد و نه شوقى به آمدن او دلها را فرا مىگرفت .
ب) تسهیل دوران غیبت بر امام(علیهالسلام)
عدم اعلام زمان ظهور، هر لحظه وجود مقدس امام زمان(علیهالسلام) را آماده و با نشاط نگاه مىدارد؛ زیرا این احتمال را مىدهد که هر لحظه زمان غیبت به پایان رسد، اما اگر مدت معینى براى ظهور او اعلام مىشد، گذشت این مدت بسیار سخت و جانکاه بود به ویژه با عزلت و غربتى که با دوران غیبت آن حضرت همراه است .
ج) خودسازى و آمادگى مؤمنین
با ابهام زمان ظهور یک حرکت اصلاحى و زمینهسازى اخلاقى در میان منتظران او شکل خواهد گرفت زیرا هر لحظه ممکن است خورشید دلها از پشت ابرهاى غیبت طلوع کند و آنها باید آماده پذیرایى از او باشند. در حالى که اگر وقت ظهور معلوم مىشد این همه حرکتهاى ارزشى و نشاط بخش و سازنده به وجود نمىآمد، زیرا تمام مؤمنین به جز آنان که در آستانه عصر ظهور قرار مىگیرند مىدانستند دوران درخشان ظهور را درک نخواهند کرد.د) بداء
بداء آن تغییر و تحولى است که در یکى از مقدّرات الهى صورت مىگیرد. همانگونه که در قرآن آمده است. قرار شد موسى(علیه السلام) سى شب به کوه طور برود امّا ده روز به آن اضافه گردید و به چهل روز رسید. در این مدت ده روز که موسى(علیه السلام) دیرتر بازگشت، سامرى از فرصت استفاده کرد و آن گوساله را ساخت و به عنوان خداى بنى اسرائیل معرفى کرد و بسیارى از مردم را کافر گردانید.
محمد حنفیه درباره فلسفه عدم تعیین وقت مىفرماید: وقتى بازگشت موسى از وقت معیّن به تاخیر افتاد، مردم گفتند: موسى ما را فریب داد و گوساله را پرستیدند.
اگر زمان ظهور، مورد بداء قرار گیرد - که البته چنین احتمالى وجود دارد - و بر اثر دعاى مؤمنین، زمان غیبت کوتاه شود و یا شرایط ظهور به شکلى زودتر فراهم گردد و یا به عکس به خاطر عدم وجود شرایط به تاخیر افتد و امام زودتر یا دیرتر از وقت معیّن ظهور کند اختلاف و انحراف، مردم را فرا خواهد گرفت و به وعدههاى الهى بدگمان خواهند شد و مهدىهاى ساختگى زیاد شده و مردم به جاى یارى رساندن به منجى عالم به جدال و منازعه مىپردازند.
موارد فوق برخی از دلایل عدم اعلام زمان ظهور یوسف زهرا، عزیز دل شیعیان است .
برگرفته از کتاب پرچم هدایت، محمد رضا اکبرى .
طبقه بندی: ظهور