رمضان از اسماء الله است
رمضان اسمى از اسماء الهى مىباشد و نبایستبه تنهائى ذکر کرد مثلا بگوئیم، رمضان آمد یا رفت، بلکه باید گفت ماه رمضان آمد، یعنى ماه را باید به اسم اضافه نمود، در این رابطه به سخنان حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) گوش فرا مىدهیم.
هشام بن سالم نقل روایت مىنماید و مىگوید: ما هشت نفر از رجال در محضر حضرت ابى جعفر امام باقر (علیهما السلام) بودیم، پس سخن از رمضان به میان آوردیم.
فقال علیه السلام: لا تقولوا هذا رمضان، و لا ذهب رمضان و لا جاء رمضان، فان رمضان اسم من اسماء الله عز و جل لا یجیى و لا یذهب و انما یجیىء و یذهب الزائل و لکن قولوا شهر رمضان فالشهر المضاف الى الاسم و الاسم اسم الله و هو الشهر الذى انزل فیه القرآن، جعله الله تعالى مثلا و عیدا و کقوله تعالى فى عیسى بن مریم (علیهما السلام) و جعلناه مثلا لبنى اسرائیل. (1)
امام علیه السلام فرمود: نگوئید این است رمضان، و نگوئید رمضان رفت و یا آمد، زیرا رمضان نامى از اسماء الله است که نمىرود و نمىآید که شىء زائل و نابود شدنى مىرود و مىآید، بلکه بگوئید ماه رمضان، پس ماه را اضافه کنید در تلفظ به اسم، که اسم اسم الله مىباشد، و ماه رمضان ماهى است، که قرآن در او نازل شده است، و خداوند آن را مثل و عید قرار داده است همچنانکه پروردگار بزرگ عیسى بن مریم (سلام الله علیهما) را براى بنى اسرائیل مثل قرار داده است، و از حضرت على بن ابى طالب (علیه السلام) روایتشده که حضرت فرمود: «لا تقولوا رمضان و لکن قولوا شهر رمضان فانکم لا تدرون ما رمضان» (2) شما به راستى نمىدانید که رمضان چیست (و چه فضائلى در او نهفته است).
واژه رمضان و معناى اصطلاحى آن
رمضان از مصدر «رمض» به معناى شدت گرما، و تابش آفتاب بر رمل... معنا شده است، انتخاب چنین واژهاى براستى از دقت نظر و لطافتخاصى برخوردار است. چرا که سخن از گداخته شدن است، و شاید به تعبیرى دگرگون شدن در زیر آفتاب گرم و سوزان نفس و تحمل ضربات بى امانش،زیرا که رمضان ماه تحمل شدائد و عطش مىباشد، عطشى ناشى از آفتاب سوزان یا گرماى شدید روزهاى طولانى تابستان.
و عطش دیگر حاصل از نفس سرکشى که پیوسته مىگدازد، و سوزشش براستى جبران ناپذیر است.
در مقایسه این دو سوزش، دقیقا رابطه عکس برقرار است، بدین مفهوم که نفس سرکش با چشیدن آب تشنهتر مى گردد، وهرگز به یک جرعه بسنده نمىکند، و پیوسته آدمى را در تلاش خستگى ناپذیر جهت ارضاى تمایلات خود وا مىدارد. و در همین رابطه است که مولوى با لطافت هرچه تمامتر این تشبیه والا را به کار مىگیرد و مىگوید:
آب کم جو تشنگى آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست تا سقا هم ربهم آید جواب تشنه باش الله اعلم بالصواب زین طلب بنده به کوى حق رسید درد مریم را به خرما بن کشید
اما از سوى دیگر، عطش ناشى از آفتاب سوزان سیرى پذیر است، و قانع کننده.
پىنوشت: 1- بحار جلد 96، ص 376، طبع اسلامیه
2- بحار، ج 96، ص 377 <\/h2>طبقه بندی: رمضان
خلاصه ای از زندگی و فعالیت های پروفسور حسابی
سید محمود حسابی، فیزیکدان ایرانی، در سال 1281 ه.ش در تهران متولد شد. فرنام «پدر علم فیزیک ایران» از آن اوست.
پدرش (سید عباس معزالسلطنه) و مادرش (گوهرشاد حسابی) هر دو اهل تفرش بودند. او چهار سال اول دوران کودکیاش را در تهران سپری نمود. سپس به همراه والدین و برادرش عازم شام شد. در هفت سالگی تحصیلات ابتدایی خود را در بیروت، با تنگدستی و مرارتهای دوری از میهن، در مدرسه کشیشهای فرانسوی آغاز کرد. در همان زمان تعلیمات مذهبی و ادبیات فارسی را نزد مادرش فرا می گرفت. او قرآن کریم و دیوان حافظ را از حفظ می دانست. وی اعتقادی ژرف به قرآن داشت. او همچنین بر کتب بوستان ، گلستان سعدی ، شاهنامه فردوسی ، مثنوی مولوی و منشات قائم مقام اشراف کامل داشت. محمود حسابی در12شهریور سال 1371 هجری شمسی در بیمارستان دانشگاه ژنو درگذشت. آرامگاه (خانوادگی) وی در شهر تفرش قرار دارد.
تحصیلات
شروع تحصیلات متوسطه او مصادف با آغاز جنگ جهانی اول, و تعطیلی مدارس فرانسوی زبان بیروت بود. از این رو, به مدت دو سال در منزل به تحصیل پرداخت. پس از آن در کالج آمریکایی بیروت به تحصیلات خود ادامه داد. در سن هفده سالگی لیسانس ادبیات، و در سن نوزده سالگی لیسانس بیولوژی را اخذ نمود. پس از آن در رشته مهندسی راه و ساختمان فارغ التحصیل شد. در آن دوران با اشتغال در نقشه کشی و راهسازی، به امرار معاش خانواده کمک میکرد. او همچنین در رشتههای پزشکی, ریاضیات و ستاره شناسی به تحصیلات دانشگاهی پرداخت. شرکت راهسازی فرانسوی که او در آن مشغول به کار بود, به پاس قدردانی از زحماتش, وی را برای ادامه تحصیل به فرانسه اعزام کرد. در سال 1924م به مدرسه عالی برق پاریس راه یافت و در سال 1925م فارغ التحصیل شد.
خلاصه ای از تئوری معروف وی:
دکتر حسابی یکبار تابستان برای مدت کوتاهی به ایران بازگشت و در خانه ای متعلق به آقای جمارانی تابستان را سپری می کرد و در همین ایام در حین مطالعات به این فکر افتادند که علت وجود خاصیتهای ذرات اصلی باید در این باشد که این ذرات بی نهایت گسترده اند و هر ذره ای در تمام فضا پخش است و نیز هر ذره ای بر ذرات دیگر تاثیر می گذارد. به این ترتیب به فکر آزمایشی افتاد که این نظریه را اثبات و یا نفی کند. او با خود فکر کرد اگر این تئوری صحیح باشد باید چگالی یک ذره مادی به تدریج با فاصله از آن کم شود و نه اینکه یک مرتبه به صفر برسد و نباید ذره مادی شعاع معینی داشته باشد. پس در اینصورت نور اگر از نزدیکی جسمی عبور کند باید منحرف شود و پس از اینکه محاسبات مربوط به قسمت تئوری این نظریه را به پایان رسانید پس از بازگشت به امریکا به راهنمایی پرفسور انیشتین در دانشگاه پرنیستون به تحقیقات در این زمینه پرداخت. پرفسور انیشتین قسمت نظری تئوری را مطالعه کرد و دکتر حسابی را به ادامه کار تشویق کرد. دکتر حسابی به راهنمایی پرفسور انیشتین به تکمیل نظریه پرداخت سپس یک سال دیگر در دانشگاه شیکاگو به کار پرداخت و آزمایشهایی در این زمینه انجام داد. وی با داشتن یک انتر فرومتر دقیق توانست فاصله نوری را در عبور از مجاورت یک میله اندازه بگیرد و چون نتیجه مثبت بود آکادمی علوم آمریکا نظریه دکتر حسابی را به چاپ رسانید. برخی همکاران از نامأنوس بودن و جدید بودن این فکر متعجب شدند و برخی از این نظریه استقبال کردند.
شرح آزمایشهای انجام شده و نتیجه آن:
در اثبات این نظریه اگر در آزمایش، نور باریک لیزر از مجاورت یک میله وزین چگال عبور داده شود، سرعت نور کم می شود. در نتیجه پرتو لیزر منحرف میگردد. هرگاه پرتو لیزر بطور مناسبی از میان دو جسم سنگین که در فاصله ای از هم قرار دارند عبور داده شود انحراف آن هنگام عبور از مجاورت جسم اول و سپس از مجاورت جسم دوم به خوبی معلوم میشود و این انحراف قابل عکسبرداری است. این آزمایش گسترده بودن ذره را نشان می دهد. بر طبق این آزمایش انحراف زیاد پرتو لیزر فقط در اثر پراش نبوده بلکه مربوط به جسم است. بر حسب این نظریه هر ذره، مثلاً الکترون، کوارک یا گلویون نقطه شکل نیست بلکه بی نهایت گسترده است و در مرکز آن چگالی بسیار زیاد بوده و هر چه از مرکز فاصله بیشتر شود آن چگالی بتدریج کم می شود. بنابراین یک پرتو نور از یک فضای چگالی عبور کرده و شکست پیدا میکند و انحراف می یابد.
اختلاف تئوری بی نهایت بودن ذرات با تئوریهای قبلی:
در تئوریهای قبلی هر ذره قسمت کوچکی از فضا را در بر دارد یعنی دارای شعاع معینی است و خارج از آن این ذره وجود ندارد ولی در این تئوری ذره تا بی نهایت گسترده است و قسمتی از آن در همه جا وجود دارد. در تئوریهای جاری نیروی بین دو ذره از تبادل ذرات دیگر ناشی می شود و این نیرو مانند توپی در ورزش بین دو بازیکن رد و بدل می شود و این همان ارتباطی است که بین آنها حاکم است و در تئوریهای جاری تبادل ذرات دیگری این ارتباط میان دو ذره را ایجاد میکند. مثلاً نوترون که بین دو ذره مبادله می شود, اما در تئوری دکتر حسابی ارتباط بین دو ذره همان ارتباط گسترده ایست که در همه جا به علت موجودیت آنها در تمام فضا بین آنها وجود دارد.
ارتباط این تئوری با تئوری نسبیت انیشتین:
تئوری انیشتین می گوید: خواص فضا در حضور ماده با خواص آن در نبود ماده فرق دارد، به عبارت ریاضی یعنی در نبود ماده، فضا تخت است ولی در مجاورت ماده فضا انحنا دارد. اگر بگوییم یک ذره در تمام فضا گسترده است در هر نقطه از فضا چگالی ماده وجود دارد و سرعت نور به آن چگالی بستگی دارد به زبان ریاضی به این چگالی می توان انحنای فضا گفت.
ارتباط فلسفی این تئوری با فلسفه وحدت وجود:
در این نگرش همه ذرات جهان بهم مرتبط هستند. زیرا فرض بر این است که هر ذره تا بی نهایت گسترده است و همه ذرات جهان در نقاط مختلف جهان با هم وجود دارند. یعنی در واقع قسمت کوچکی از تمام جهان در هر نقطه ای وجود دارد.
خدمات فرهنگی ایشان
پژوهشهای فرهنگی استاد شامل رسالهی راه ما (1935)، کتاب نامهای ایرانی(1319) و رسالهای دربارهی فیزیک جدید و فلسفهی ایران باستان است. در زمینهی زبان، کتابهای وندها و گهوارههای فارسی(1368)، فرهنگ حسابی 372، رسالهی توانایی زبان فارسی(1350) از آثار ماندنی در فرهنگ فارسی هستند. دکتر حسابی در کتاب وندها و گهوارههای فارسی مینویسد:
"زبان فارسی یکی از زبانهای هند و اروپایی است. این زبانها دارای ریشههای مشترکی هستند و از هندوستان و ایران و کشورهای اروپا تا جزیرهی ایسلند گسترش دارند. این زبانها از نوع زبانهای تحلیلی و دپسا (Analytic and Agglutmating )میباشند. در ساختمان این زبانها دو جزء وجود دارد. یکی ریشهها و دیگری وندها. ریشهها شامل فصل و اسم و صفتاند و وندها شامل پیشوند و پسوند. از ترکیب این دو جزء واژهها ساخته می شوند. مثلأ واژه (پیشرفت) از دوسیدن (الساق) ریشه (رفتن) به پیشوند (پیش) ساخته شده است و واژه (گفتار) از ریشه گفتن و پسوند ( آر) ساخته شده است. شماره واژههایی که با چند ریشه و پسوند و چند پیشوند میتوان ساخت بسیار زیاد است. با 1500 ریشه و 150 پسوند میشود 225000 = 150×1500 واژه ساخت. با ترکیب این 225000 واژه با 200 پسوند میشود 45000000 = 200×225000 ( چهل و پنج میلیون) واژه دیگر ساخت. در فارسی ترکیبهای فراوان دیگری هم هست که به این شماره افزوده می شود. مانند ترکیب اسم با صفت چون (روش اول) و پیوند اسم با اسم چون (خردپیشه) و فعل با صفت چون و فعل با فعل چون (گفت و شنود)."
منابع:
ویکی پدیا
جزیره دانش
طبقه بندی: متفرقه
دکتر محمود حسابی
صد و چهل سال پیش پسری در تفرش متولد شد که که نامش را "محمود" گذاشتند. در آن زمان به ذهن هیچ کس نمی رسید که سال ها بعد، او پایه گذار دانشگاه تهران، اولین محل تحصیل علوم جدید در ایران شود و جامعه مهندسی و علوم پیشرفته ایران را مدیون عزم و اراده ی خود کند. از آنجاکه هیچ کس به اندازه او در بنیان گذاری سازمان ها و نهادهای علمی و صنعتی کشور پیش رو نبود، به شایستگی لقب" مرد نخست ایران" را از آن خود کرد.
او استاد شناکردن بر خلاف جریان رود اجتماع بود و صد البته چاشنی این مهارت چیزی نبود جز عشق و علاقه ی مفرط او به پیشرفت و توسعه ی همه جانبه ی میهن عزیزش. اینجاست که خواستن توانستن است ولی بسیاری از خواستن ها فقط و فقط با "عشق" به توانستن تبدیل می شود.
پدر بزرگ ایشان از افراد سرشناس و برجسته ی هیئت وزیران و سفیر ایران در روسیه بود و مادر بزرگ وی نیز زنی مومن، مدبر و بسیار سرشناس بود به طوری که فرمان او در تمام تفرش، حتی در روستاها و شهرهای اطراف آن مانند ماستر و فراهان نیز ارج نهاده می شد. نسبت اصلی سید محمود از پدر و مادر، به حضرت امام سجاد برمی گشت و همه این عوامل و هوش و استعدادی که ایشان از خود در دوران کودکی نشان می دادسبب می شد تا اطرافیان آینده درخشانی را برای او پیش بینی کنند.
ایشان در سن 17 سالگی اولین مدرک تحصیلی خود را پس مشقت ها و غمهای فراوان از جمله گرسنگی، فلج شدن مادر و فقر و تنگ دستی، در رشته ادبیات کسب کرد اما چون این رشته در آن زمان بازار کار خوبی نداشت تصمیم گرفت رشته تحصیلی خود را تغییر دهد.
یافتن گم گشته
پس از اخذ مدارک متعدد در رشته های متعدد و عدم رضایت از آنها بالاخره تصمیم گرفت فیزیک بخواند و پس از قبولی در امتحان "دکتر ژانه" که از فیزکدانان بزرگ آن زمان بود به دنیای فیزیک راه یافت، دنیایی که تا پایان عمر از زیستن در آن خرسند بود و ثمره آن ارائه دو نظریه مهم در عالم فیزیک بود: یکی حساسیت سلولهای فتو الکتریک و عبور نور از مجاورت ماده و دیگری تئوری مشهور بی نهایت بودن ذرات.
دکتر برای اثبات نظریه های خود با اساتید دیگر جهان در اروپا و آمریکا رابطه برقرار کرد. در طی این ملاقات ها، با انیشتین نیز ملاقات داشت.
ایشان نظریه خود را به دفتر انیشتین ارسال کرد و از بین چند هزار داوطلب که تقاضای خود را برای حضور در کرسی انیشتین فرستاده بودند، نظریه ایشان بین 5 نظریه منتخب بود.
ایشان خود می گویند:
" یک ماه بعد، وقت ملاقات و جلسه ی بعدی بحث من با انیشتین تعیین شد. وقتی به دیدار او رفتم برخوردش بسیار صمیمی تر بود و با علاقه ی بیشتری به من نگااه می کرد. وقتی در کنار هم قرار گرفتیم با سادگی گف:در طول این یک ماه خوب مرا مشغول کردید، به عنوان کسی که در فیزیک تجربه ای دارد باید با شهامت به شما بگویم، نظریه شما در آینده ای نه چندان دور علم فیزیک را در جهان متحول خواهد کرد! باورم نمی شد چه می شنوم. انتظار هر سخنی مثل این را داشتم. حس کردم چشمانم برق می زند، دیگر از خوشحالی نمی توانستم نفس بکشم. انیشتین هم با لبخندی که به نظرم آمد احساس مرا کاملا درک کرده است به من نگاه می کرد."
بعد از این دیدار، به دستور انیشتین بهترین آزمایشگاه فیزیک نور و دیدگانی در دانشگاه شیکاگو در اختیار ایشان قرار گرفت.
برخی سوابق علمی
تحصیلات دانشگاهی:
-لیسانس ادبیات از دانشگاه آمریکایی بیروت
-لیسانس مهندسی راه و ساختمان از دانشگاه فرانسوی بیروت
-لیسانس ریاضیات ستاره شناسی و زیست شناسی از دانشگاه آمریکایی بیروت
-لیسانس مهندسی معدن از مدرسه عالی معدن پاریس
-گذراندن رشته پزشکی
-دکترای فیزیک از دانشگاه سوربن فرانسه
مراکز تحقیقاتی دکتر حسابی:
-دانشگاه سوربن: تحقیق بر روی سلول های فتوالکتریک
-دانشگاه تهران:تحقیق بر روی نظریه بی نهایت بودن ذرات و عبور نور از مجاورت ماده
-دانشگاه شیکاگو: تحقیق بر روی عبور نور از مجاورت ماده به توصیه پروفسور انیشتین
-دانشگاه پرینستون:تحقیق بر روی "نظریه بی نهایت بودن ذرات" به عنوان تنها دستیار ایرانی پروفسور انیشتین.
-مرکز تحقیقات سرن سوئیس:تحقیق بر روی نظریه بی نهایت بودن ذره
کتابهای ایشان:
-قانون تاسیس دانشگاه تهران
-فیزیک دوره اول و دوم دبیرستان
-نام های ایرانی
-صورت جلسه آکادمی ملی علمی
-آیین نامه امور مالی دانشگاه تهران
-دیدگانی فیزیکی، دانشگاه تهران
-واژه نامه تخصصی فیزیک
-نگره کاهنربایی
-شجره نامه خانواده حسابی
-فیزیک حالت جامد به سه زبان فرانسه، انگلیسی و فارسی
و ...
منبع: برداشتی از مفاخر ایران زمین جلد6
طبقه بندی: متفرقه
معنای واژه رمضان
معنای واژه رمضان
معنای واژه رمضان
واژه «رمضان» از ریشه «رَمَضَ» است، به معناى بارانى که اوّل پاییز مىبارد و هوا را از خاک و غبارهاى تابستان پاک مىکند و یا به معناى داغىِ سنگ از شدّت گرماى آفتاب . (1)
امّا درباره این که چرا این نام بر یکى از ماههاى سال، گذاشته شده است، زمخشرى (م 528 ق) گوید:
اگر پرسى: «چرا ماه رمضان را به این نام نامیدهاند؟»، گویم: روزه در ماه رمضان، عبادتى دیرین است، و گویا عربها این نام را به خاطر داغ شدنشان از حرارت گرسنگى و چشیدن سختى آن، نهادهاند، همچنان که به آن «ناتق (رنجآور)» هم گفتهاند؛ چون سختى روزه، آنان را به رنج و زحمت مىافکند .
و گفتهاند: چون نام ماهها را از زبان قدیم نقل کردهاند، آنها را با زمانهایى که در آنها قرار داشتند، نامیدهاند و این ماه، در روزهاى گرم و داغ بوده است .(2)
شمارى از روایات، این نامگذارى را به سبب نقشى دانستهاند که ماه رمضان در پاکسازى آئینه جان از آلودگىهاى گناهان و پاکسازى روان از زنگار خطاها دارد. از پیامبر صلىاللهعلیهوآله روایت است: إنّما سُمِّیَ رَمَضانُ؛ لِأَ نَّهُ یُرمِضُ الذُّنوبَ؛ این ماه را رمضان نامیدهاند: چون گناهان را مىزداید.
این وجه در نامگذارى، از یک سو با ریشه لغوىِ «رمضان» و از سوى دیگر با برکات، رهآوردها و آثار آن، هماهنگ و متناسب است .
پینوشتها:
1- ر . ک: تفسیر الفخر الرازی : 5 / 89 - والعین : 327 . یادآورى این نکته لازم است که فخر رازى، این دو معنا را در اشتقاق «رمضان»، از خلیل بن احمد فراهیدى نقل کرده است؛ لیکن پوشیده نماند که معناى نخست، در بیشتر فرهنگهاى لغت نیامده است. از سوى دیگر، در تهذیب اللغة ازهرى آمده است: «ابر و بارانِ رمضى یعنى ابر و بارانِ آخر تابستان و اوّل پاییز که چون گرما و حرارت خورشید را به خود مىگیرند، رمضى نامیده شدهاند.» (تهذیب اللغة : 2 / 1469)
2- الکشّاف،1/113، معجم مقاییس اللغة: 2/440، المصباح المنیر: 231، النهایة: 2 / 264، أساس البلاغة: 252، مفردات ألفاظ القرآن: 366، مجمع البحرین: 2 / 732 .
منبع:
کتاب ماه خدا، محمدی ری شهری، ج 1، ص 14.
طبقه بندی: ماه رمضان
ویژگىهاى ماه رمضان
ماه خدا
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: شَعبانُ شَهری، و شَهرُ رَمَضانَ شَهرُ اللهِ(1)؛ شعبان، ماه من است و ماه رمضان، ماه خداست .
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: شَهرُ رَمَضانَ شَهرُ اللهِ، و شَهرُ شَعبانَ شَهری؛ شَعبانُ المُطَهِّرُ، و رَمَضانُ المُکَفِّرُ (2)؛ ماه رمضان، ماه خداست و ماه شعبان، ماه من است؛ شعبانِ پاککننده و رمضانِ پوشاننده [و جبرانکننده گناهان] .
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: رَمَضانُ شَهرُ اللهِ، و هُوَ رَبیعُ الفُقَراءِ (3)؛ رمضان، ماه خداست. این ماه، بهار فقیران است .
- الإمام علیّ علیهالسلام: شَهرُ رَمَضانَ شَهرُ اللهِ، و شَعبانُ شَهرُ رَسولِ الله صلىاللهعلیهوآله، و رَجَبٌ شَهری(4)؛ رمضان، ماه خداست؛ شعبان، ماه پیامبر خداست و رجب، ماه من است.
ماه میهمانى خدا
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله ـ فی وَصفِ شَهرِ رَمَضانَ ـ : هُوَ شَهرٌ دُعیتُم فیهِ إلى ضِیافَةِ اللهِ، و جُعِلتُم فیهِ مِن أهلِ کَرامَةِ اللهِ، أنفاسُکُم فیهِ تَسبیحٌ، و نَومُکُم فیهِ عِبادَةٌ، ...(5) ؛ پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله در توصیف ماه رمضان فرمود: آن، ماهى است که در آن به میهمانى خدا دعوت شدهاید و در آن، از اهل کرامت خدا قرار داده شدهاید. نفَسهایتان در آن، تسبیح است؛ خوابتان در آن، عبادت است؛ عمل(خیرِ) شما در آن، پذیرفته است؛ و دعاى شما در آن، مستجاب است.
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: إذا کانَ یَومُ القِیامَةِ یُنادِی المُنادی: أینَ أضیافُ اللّهِ؟ فَیُؤتى بِالصّائِمینَ ... فَیُحمَلونَ عَلى نُجُبٍ مِن نورٍ، و عَلى رُؤوسِهِم تاجُ الکَرامَةِ، و یُذهَبُ بِهِم إلَى الجَنَّةِ (6)؛ پیامبر خدا صلىاللهعلیهوآله فرمود: چون روز قیامت شود، منادى ندا مىدهد: «کجایند میهمانان خدا ؟» پس روزهداران را مىآورند ... ، آنان را بر مَرکبهایى عالى از [جنس] نور سوار مىکنند، و در حالى که تاج کرامت بر سر آنان است، آنان را به بهشت مىبرند.
- قال الامام علیّ علیهالسلام ـ مِن خُطبَتِهِ فی أوَّلِ یَومٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ ـ : أیُّهَا الصّائِمُ، تَدَبَّر أمرَکَ؛ فَإِنَّکَ فی شَهرِکَ هذا ضَیفُ رَبِّکَ، اُنظُر کَیفَ تَکونُ فی لَیلِکَ و نَهارِکَ؟ و کَیفَ تَحفَظُ جَوارِحَکَ عَن مَعاصی رَبِّکَ؟ اُنظُر ألاّ تَکونَ بِاللَّیلِ نائِما و بِالنَّهارِ غافِلاً؛ ... (7)؛ امام على علیهالسلام در خطبه خویش در اولین روز از ماه رمضان فرمود: اى روزهدار! در کار خود بیندیش، که تو در این ماه، میهمان پروردگار خویش هستى! بنگر که در شب و روزت چگونهاى و چگونه اعضاى خود را از نافرمانى پروردگارت نگه مىدارى!
بنگر! مبادا در شب، خواب باشى و در روز، غافل. پس، این ماه بگذرد و [بار] گناهت بر دوشت مانده باشد و آنگاه که روزهداران پاداشهاى خود را مىگیرند، از زیانکاران باشى و آنگاه که آنان از کرامت مولایشان نصیب مىبرند، از محرومان باشى و آنگاه که آنان از سعادت همسایگى با پروردگارشان برخوردار مىگردند، تو از راندهشدگان باشى!
پیامبر خدا صلىاللهعلیهوآله فرمود: چون روز قیامت شود، منادى ندا مىدهد: «کجایند میهمانان خدا ؟» پس روزهداران را مىآورند ... ، آنان را بر مَرکبهایى عالى از [جنس] نور سوار مىکنند، و در حالى که تاج کرامت بر سر آنان است، آنان را به بهشت مىبرند.
- قال الإمام الباقر علیهالسلام: شَهرُ رَمَضانَ شَهرُ رَمَضانَ، وَالصّائِمونَ فیهِ أضیافُ اللّهِ و أهلُ کَرامَتِهِ، مَن دَخَلَ عَلَیهِ شَهرُ رَمَضانَ فَصامَ نَهارَهُ و قامَ وِردا مِن لَیلِهِ وَاجتَنَبَ ما حَرَّمَ اللهُ عَلَیهِ، دَخَلَ الجَنَّةَ بِغَیرِ حِسابٍ (8) ؛ ماه رمضان، ماه رمضان! روزهداران در آن، میهمانان خدا و اهل کرامت الهىاند. هر کس ماه رمضان بر او وارد شود و او روزش را روزه بگیرد و بخشى از شبش را به عبادت و نماز بایستد و از آنچه خداوند بر او حرام کرده، پرهیز کند، بدون حساب وارد بهشت مىشود.
سَرور ماهها
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: شَهرُ رَمَضانَ سَیِّدُ الشُّهورِ (9)؛ ماه رمضان، سَرور ماههاست .
- قال الإمام الرضا علیهالسلام: إذا کانَ یَومُ القِیامَةِ زُفَّتِ الشُّهورُ إلَى الحَشرِ یَقدُمُها شَهرُ رَمَضانَ عَلَیهِ مِن کُلِّ زینَةٍ حَسَنَةٍ، فَهُوَ بَینَ الشُّهورِ یَومَئِذٍ کَالقَمَرِ بَینَ الکَواکِبِ، فَیَقولُ أهلُ الجَمعِ بَعضُهُم لِبَعضٍ: وَدِدنا لَو عَرَفنا هذِهِ الصُّوَرَ! ...(10) ؛ امام رضا علیهالسلام فرمود: چون روز قیامت شود، ماهها را به رستاخیز مىآورند، در حالى که ماه رمضان، که با هر زیور نیکویى آراسته است، پیشاپیش آنهاست. آن روز، ماه رمضان در میان ماهها، همچون ماه در میان ستارههاست. مردمى که آنجا گرد آمدهاند، به یکدیگر مىگویند: دوست داشتیم که این چهرهها را مىشناختیم!
منادى، از سوى خداى متعال ندا سر مىدهد که: «اى همه آفریدگان! اینها، سیماى ماههایى است که نزد خداوند، از روزى که آسمانها و زمین را آفرید، شمارشان در کتاب خدا دوازده تاست. سَرور و برترِ آنها، ماه رمضان است. آن را آشکار ساختم تا برترى ماه مرا بر ماههاى دیگر بشناسید و تا براى مردان و زنانى که بنده مناند، شفاعت کند و من هم شفاعتش را درباره آنان بپذیرم.»
شب قدر، در ماه رمضان است
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: قَد جاءَکُم شَهرُ رَمَضانَ؛ شَهرٌ مُبارَکٌ ... فیهِ لَیلَةُ القَدرِ خَیرٌ مِن ألفِ شَهرٍ، مَن حُرِمَها فَقَد حُرِمَ(11)؛ ماه رمضان، شما را فرا رسیده است؛ ماهى مبارک ... که در آن، شب قدر است که بهتر از هزار ماه است. محروم، کسى است که از آن شب، محروم بماند.
- سُئِلَ رَسولُ اللهِ صلىاللهعلیهوآله عَن لَیلَةِ القَدرِ، فَقالَ: «هِیَ فی کُلِّ رَمَضانَ»(12) ؛ از پیامبر خدا درباره شب قدر پرسیدند و من هم مىشنیدم. فرمود: «آن، در هر ماه رمضانى هست.»
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: ماه رمضان، شما را فرا رسیده است؛ ماهى مبارک ... که در آن، شب قدر است که بهتر از هزار ماه است. محروم، کسى است که از آن شب، محروم بماند.
- مسند ابن حنبل عن أبی مرثد: سَأَلتُ أباذَرٍّ قُلتُ: کُنتَ سَأَلتَ رَسولَ الله صلىاللهعلیهوآله عَن لَیلَةِ القَدرِ؟ قالَ: أنَا کُنتُ أسأَلَ النّاسِ عَنها یعنی أشدّ الناس مسألةً عنها. قالَ: قُلتُ: یا رَسولَ اللهِ، أخبِرنی عَن لَیلَةِ القَدرِ أ فی رَمَضانَ هِیَ أو فی غَیرِهِ؟ قالَ: «بَل هِیَ فی رَمَضانَ.»
قالَ: قُلتُ: تَکونُ مَعَ الأَنبِیاءِ ما کانوا فَإِذا قُبِضوا رُفِعَت، أم هِیَ إلى یَومِ القِیامَةِ؟ قالَ: «بَل هِیَ إلى یَومِ القِیامَةِ.»(13)
از ابوذر پرسیدم: آیا از پیامبر خدا درباره شب قدر پرسیدهاى؟
گفت: «من از همه مردم، بیشتر، پرسشگر آن بودم .
گفتم: اى پیامبر خدا! مرا از شب قدر آگاه ساز که آیا در رمضان است یا در غیر آن؟
فرمود: "در رمضان است."
گفتم: آیا همراه با پیامبران است، تا وقتى که باشند و چون پیامبران بمیرند، شب قدر هم برداشته مىشود، یا آن که شب قدر تا روز قیامت هست؟
فرمود: تا روز قیامت هست.»
پینوشتها:
1- فضائل الأشهر الثلاثة: 44/20، الأمالی للصدوق:71/38 ، تحف العقول: 419 ، الإقبال: 3 / 293، روضة الواعظین:441، دعائم الإسلام: 1/283، بحارالأنوار: 97/68/4 .
2- کنز العمّال: 8 / 466 / 23685 نقلاً عن ابن عساکر و ج 12 / 323 / 35216 نقلاً عن الدیلمی وکلاهما عن عائشة .
3- ثواب الأعمال: 84 / 5، النوادر للأشعری: 17/2 ، فضائل الأشهر الثلاثة: 58/37، الجعفریّات: 58، النوادر للراوندی: 134/ ، بحارالأنوار: 97/75/26.
4- المقنعة: 373، مسارّ الشیعة: 56، مصباح المتهجّد: 797 .
5- فضائل الأشهر الثلاثة: 77/61، الأمالی للصدوق: 84/4، عیون أخبار الرضا علیهالسلام:1/295/53، الإقبال:1/26، بحارالأنوار: 96/356/25.
6- مستدرک الوسائل: 4/22/4079 نقلاً عن تفسیر أبی الفتوح الرازی.
7- فضائل الأشهر الثلاثة: 108 / 101 .
8- فضائل الأشهر الثلاثة: 123/130.
9- شرح الأخبار : 1/ 223 / 207، الفضائل: 125، بحارالأنوار:40/54/89؛ فضائل الأوقات للبیهقی: 89/205، شُعَب الإیمان:3/314/3637 و ص 355/3755 ، کنز العمّال: 8/482/23734 .
10- فضائل الأشهر الثلاثة: 110/102 عن عبدالله بن عامر عن أبیه.
11- تهذیب الأحکام: 4/152/422، الأمالی للمفید: 112/2 و301 /1 ، الأمالی للطوسی: 74 / 108و ص 149/ 246 ، بحارالأنوار: 97/17/34؛ سنن النسائی: 4/129، مسند ابن حنبل: 3/8/7151 و ص 412/9502.
12- سنن أبی داود: 2/54/1387، السنن الکبرى: 4/506/8526 .
13- مسند ابن حنبل: 8/117/ 21555، المستدرک على الصحیحین:1/603/1596و ج2/578/3960، السنن الکبرى: 4/505/ 8525 .
منبع:
ماه خدا، محمدی ری شهری،ج 1، ص 38.
طبقه بندی: ماه رمضان
میهمانى الهى به چه معناست؟
میهمانى الهى به چه معناست؟
میهمانى الهى به چه معناست؟
ویژگى برجستهای که در فضاى ماه با فضیلت رمضان جلوهگر است، وجود زمینهها و ظرفیتهایى است که براى میهمانى خداى سبحان فراهم آمدهاند، آنگونه که پیامبر خدا در توصیف این ویژگى فرمود:
"هُوَ شَهرٌ دُعیتُم فیهِ إلى ضِیافَةِ اللهِ، وَ جُعِلتُم فیهِ مِن أهلِ کَرامَةِ اللهِ؛ ماهى است که در آن به میهمانى خدا دعوت گشتهاید و از اهل کرامت خدا قرار داده شدهاید.
در حقیقت، این ویژگى، سرچشمه همه ویژگىها و برکات این ماه مبارک است. به عبارت دیگر، مىتوان گفت که میهمانى الهى در این مقطع زمانى، و غذاهاى معنوى ویژهاى که خداوند براى پذیرایى از میهمانانش در چنین ضیافتى فراهم ساخته است، ریشه تحوّلات ژرف معنوىاى است که در این ماه با فضیلت، بر زندگى انسان سایه مىافکنند، و سفرهاى است گسترده براى همگان که هر کس، مىتواند از برکات بىشمار آن برخوردار شود.
معناى میهمانى خدا
نخستین سؤالى که در اینجا مطرح میشود، معناى میهمانى خداى سبحان در این ماه و میزبانى او از دوستانش است. مگر همه مردم در همه اوقات، میهمانان خدا نیستند که بر سر سفره الهى فرود آمدهاند؟
به علاوه، پایه میهمانى، همان خوردنى و آشامیدنىاى است که میزبان براى میهمان فراهم مىکند . پس، این چه ضیافتى است که پرهیز از خوردن و آشامیدن، نخستین شرط آن است؟
پاسخ این سؤال، از تحلیل واقعبینانه حقیقت انسان و شناخت بنیادهاى وجودى او به دست مىآید . انسان از نگاه اسلام، ترکیبى از جسم و جان است. همانگونه که جسم انسان براى تداوم وجود خویش نیازمند غذاهاى مادّى است، هویّت و حقیقت انسانىِ او نیز نیازمند غذاهاى معنوى از سنخ خود است.روشن است که خداوند سبحان، میهمانى رمضان را براى پذیرایى از جسم و وجود مادّىِ دوستانش فراهم نساخته است؛ چرا که بدنهاى آنان، مثل همگان، در ضیافت همیشگى خدایند، و به تعبیر سعدى شیرازى:
ادیم زمین، سفره عام اوست چه دشمن بر این خوان یغما، چه دوست(1)
این در حالى است که اغلب دشمنان خدا از این سفره گسترده، بیش از دیگران بهره مىبرند. نتیجه، این که: ارزش پذیرایى از جسم و تأمین خواستههاى مادّى، هرگز به پاى تأمین نیازهاى معنوى نمىرسد، به خصوص که قرآن کریم تصریح مىکند: اگر بیم آن نبود که همه مردم به کفر بگروند، کافر به بالاترین امکانات مادّى، نایل مىشد:
«وَ لَوْ لاَ أَن یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَّجَعَلْنَا لِمَن یَکْفُرُ بِالرَّحْمَـنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفًا مِّن فِضَّةٍ وَ مَعَارِجَ عَلَیْهَا یَظْهَرُونَ * وَ لِبُیُوتِهِمْ أَبْوَابًا وَ سُرُرًا عَلَیْهَا یَتَّکِـئونَ * وَ زُخْرُفًا وَ إِن کُلُّ ذَ لِکَ لَمَّا مَتَـعُ الْحَیَوةِ الدُّنْیَا وَ الْأَخِرَةُ عِندَ رَبِّکَ لِلْمُتَّقِینَ»(2)؛ اگر بیم آن نبود که مردم (در، گمراهى) امّتِ واحد شوند، براى خانههاى کسانى که به خداوندْ کافر مىشوند، سقفهایى از نقره و نردبانهایى قرار مىدادیم که از آن بالا بروند* و براى خانههایشان درها و تختهایى که بر آن تکیه زنند، قرار مىدادیم * و [نیز] انواع زیورها را . همانا همه اینها کالاى زندگى دنیایى است و سراى آخرت نزد پروردگارت براى تقواپیشگان است.
خداى متعال در میهمانسراى رمضان، جانها و روحهاى دوستانش را به ضیافت فرا خوانده است، نه بدنها و وجود مادّى آنان را، و این، ضیافتى است که جز او، کسى ارزش آن را نمىداند. از این رو خداى سبحان فرموده است:
«الصَّومُ لى وَ أنَا أجزى بِهِ ؛ روزه، از آنِ من است و من خود، پاداش آن را مىدهم .
«لَو أنَّ الدُّنیا کانَت تَعدِلُ عِندَ اللهِ عز و جل جَناحَ بَعُوضَةٍ، ما سَقَى الکافِرَ، وَ الفاجِرَ مِنها شَربَةً مِن ماءٍ (3)؛ اگر نبود این که دنیا در نزد خدا برابر با بال پشهاى هم نیست، هرگز در آن، یک جرعه آب نیز به کافر و فاجر نمىنوشاند!
خداى متعال در میهمانسراى رمضان، جانها و روحهاى دوستانش را به ضیافت فرا خوانده است، نه بدنها و وجود مادّى آنان را، و این، ضیافتى است که جز او، کسى ارزش آن را نمىداند. از این رو خداى سبحان فرموده است:
«الصَّومُ لى وَ أنَا أجزى بِهِ ؛ روزه، از آنِ من است و من خود، پاداش آن را مىدهم .
از سوى دیگر، شرایط و آداب این میهمانى، باید هماهنگ با ضیافت جان باشد و طعام و نوشیدنى آن، هماهنگ با ضیافت روح و هدف از آن نیز پدید آوردن تحوّل روحى و تجدید حیات معنوى انسان و تقویت بنیه روانى او .
در این زمینه، عالم ربّانى مرحوم شیخ رضا (فرزند فقیه و فیلسوف و عارف بزرگوار، شیخ محمّدحسین اصفهانى) در الرسالة المجدیّة در شرح این سخن پیامبر اکرم (صلىاللهعلیهوآله) که: «در این ماه، به میهمانى الهى دعوت گشتهاید و از اهل کرامت الهى قرار داده شدهاید»، چه زیبا نوشته است که:
بدان! این میهمانى، پذیرایى از جسم نیست و بدن تو به این میهمانى دعوت نشده است؛ چرا که تو در ماه رمضان، در همان خانهاى ساکن هستى که در ماه شعبان ساکن بودى و غذاى تو، همان نان و آبگوشتى است که در ماههاى دیگر سال مىخوردى، [با این تفاوت که] در روزهاى این ماه، از خوردن آن منع شدهاى؛ بلکه روح توست که میهمان این ضیافت است و به منزل و غذایى دیگر دعوت شده است که روحانى و هماهنگ با روح است .
دعوت به ماه رمضان، دعوت به بهشت است و غذاهاى این میهمانى نیز از نوع غذاهاى بهشتى است. هر دو، میهمان خانه خدایند؛ لیکن نام میهمانسرا در این جا «ماه رمضان» است و نامش در آنجا «غرفههاى بهشتى». اینجا غیب است و آنجا مشهود و عیان؛ اینجا تسبیح و تهلیل است و آنجا چشمه سلسبیل؛ اینجا نعمتهاى پوشیده و اندوخته هستند و آنجا «میوهاى از آنچه برمىگزینند * و گوشت بریان پرندهاى که میل دارند»(4)
بدان! این میهمانى، پذیرایى از جسم نیست و بدن تو به این میهمانى دعوت نشده است؛ چرا که تو در ماه رمضان، در همان خانهاى ساکن هستى که در ماه شعبان ساکن بودى و غذاى تو، همان نان و آبگوشتى است که در ماههاى دیگر سال مىخوردى، [با این تفاوت که] در روزهاى این ماه، از خوردن آن منع شدهاى؛ بلکه روح توست که میهمان این ضیافت است و به منزل و غذایى دیگر دعوت شده است که روحانى و هماهنگ با روح است .
پس نعمتها در هر جهان با پوشش همان جهان، آشکار مىشوند و گاهى هم هست که نعمتها در همین دنیا براى پیامبران و معصومان، به شکل آن جهانى، آشکار مىشوند. آنچه در روایات بسیارى آمده که: پیامبر خدا براى فاطمه زهرا (علیهاالسلام) یا امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) میوهاى از میوههاى بهشت یا جامهاى از جامههاى بهشت آورد، گواه این مطلب است . بلکه بالاتر از این، گاهى این امور براى شیعیان خاص نیز فراهم مىآید، البتّه به تناسب وسعت وجود و مرتبهاى از کمال که به آن رسیدهاند. بارها و بارها از نزدیکترین خویشانِ سببى و نسبى خود به نظر مىرسد که مقصود وى، پدر بزرگوارش شیخ محمّدحسین اصفهانى (کُمپانى) باشد. شنیدهام که مىگفت:
«در یکى از روزهاى ماه رمضان، مشغول خواندن زیارت "امین الله" در مرقد امیرمؤمنان در نجف بودم . چون به این عبارتِ زیارت رسیدم که: «مائدههاى رحمت براى آنانى که از خوان نعمتت روزى مىطلبند، آماده است و سرچشمههاى سیرابى براى تشنگان، پُر آب است»، در همان حال که در معناى آن تأمّل و اندیشه مىکردم، ناگهان سفرهاى برایم آشکار شد که طعامها و نوشیدنىهاى گوناگون بر آن چیده شده بود، آن چنان که تا آن زمان، تصوّرش را هم نکرده بودم. من مشغول خوردن از غذاى آن بودم و در همان حال به یک مسئله فقهى نیز مىاندیشیدم . حالتى شگفت و دهشتزا بود! در واقع، حقیقت غذا [ى روح]، همین است که روزه را باطل نمىکند ... .»
شراب طهور در زندگى دنیا، محبّت خداست و بهترین زمانی که براى فراهم ساختن آن مغتنم است، همین ضیافتى است که ساقىاش، همان میزبانش است .
هرگز مپندار که تعبیرات این بنده، خیالات و اوهام شاعران یا شطحیّات صوفیان افراطى است . هرگز مباد که از زبان قرآن و حدیث، فراتر روم یا در اعتقاداتم از آنچه خداوند و پیامبر (صلىاللهعلیهوآله) گفته و به آن فرمان دادهاند، پیشتر روم؛ بلکه مقصود، سخنِ همان خدایى است که در سوره «هل أتى» مىفرماید: «خداوند به آنان شراب طهور مىنوشاند.» (5)
پینوشتها:
1- بوستان سعدی، ص 3 .
2- الزخرف ، آیه 33 ـ 35 .
3- الأمالى، طوسى، 531 / 1162، مکارم الأخلاق: 2/368/2661، تنبیه الخواطر: 2/56، تحف العقول:40، الأمالى، صدوق: 305/348، التمحیص: 49/79؛ سنن الترمذى: 4/560/2320، المستدرک على الصحیحین: 4/342/7848، کنز العمّال: 3/195/6132 .
4- واقعه، آیه20 و 21 .
5- اشاره است به حدیث امام صادق (علیهالسلام) در مورد آیه مذکور، که فرمود: «آنان را از هر چیزى جز خدا پاک مىسازد؛ چرا که هر کس به چیزى از موجودات، آلوده گردد، پاک نیست، مگر به خداى متعال.» مجمع البیان:10/623. جامع الدرر (نوشته عالم ربانى و استاد اخلاق حجة الاسلام والمسلمین حاج سیدحسین فاطمى رضوان الله تعالى علیه) : 335 ـ 337 به نقل از رساله مجدیّه.
منبع:
کتاب ماه خدا، محمدی ری شهری، ج 1.
طبقه بندی: ماه رمضان
پرهیز از هر چه خدا دوست نمیدارد
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: إنَّ الصِّیامَ لَیسَ مِنَ الأَکلِ وَالشُّربِ فَقَط ؛ إنَّمَا الصِّیامُ مِنَ اللَّغوِ وَالرَّفَثِ، فَإِن سابَّکَ أحَدٌ أو جَهِلَ عَلَیکَ فَقُل: إنّی صائِمٌ (1) ؛ روزه، تنها پرهیز از خوردن و آشامیدن نیست. همانا روزه، پرهیز از بیهودهگویى و دشنام دادن است. پس اگر کسى دشنامت داد، یا با تو نابخردى کرد، بگو: من روزهام.
- قال الإمام علیّ علیهالسلام ـ فِی الحِکَمِ المَنسوبَةِ إلَیهِ ـ لَیسَ الصَّومُ الإِمساکَ عَنِ المَأکَلِ وَالمَشرَبِ ؛ الصَّومُ الإِمساکُ عَن کُلِّ ما یَکرَهُهُ اللهُ سُبحانَهُ (2) ؛ روزه، تنها نخوردن و نیاشامیدن نیست. روزه، پرهیز از هر چیزى است که خداوند، آن را خوش نمىدارد.
- قال الإمام زین العابدین علیهالسلام: حَقُّ الصَّومِ أن تَعلَمَ أنَّهُ حِجابٌ ضَرَبَهُ اللهُ عز و جل عَلى لِسانِکَ و سَمعِکَ و بَصَرِکَ و بَطنِکَ و فَرجِکَ؛ لِیَستُرَکَ بِهِ مِنَ النّارِ، فَإِن تَرَکتَ الصَّومَ خَرَقتَ سِترَ اللّهِ عَلَیکَ (3) ؛ حقّ روزه، آن است که بدانى آن، حجابى است که خداوند بر زبان و گوش و چشم و شهوتت زده تا تو را از آتش، نگه دارد. پس اگر روزه را ترک کنى، پوشش الهى را بر خویش، دریدهاى.
- قال الإمام زین العابدین علیهالسلام ـ مِن دُعائِهِ عِندَ دُخولِ شَهرِ رَمَضانَ ـ اللّهُمَّ ... و أعِنّا عَلى صِیامِهِ بِکَفِّ الجَوارِحِ عَن مَعاصیکَ وَاستِعمالِها فیهِ بِما یُرضیکَ؛ حَتّى لا نُصغِیَ بِأَسماعِنا إلى لَغوٍ، ولا نُسرِعَ بِأَبصارِنا إلى لَهوٍ، ... (4) ؛ خداوندا !... ما را بر روزهدارىِ این ماه یارى کن، با نگه داشتن اعضا از نافرمانىات و به کارگیرى آنها در آنچه خشنودت مىسازد، تا آن که با گوشهایمان به بیهوده گوش نسپاریم و با چشمهایمان به بازیچه نشتابیم و دستان خویش را به آنچه ممنوع است، نگشاییم و با گامهایمان، به سوى آنچه حرام است، راه نپوییم، و تا آن که شکممان جز از آنچه حلال کردهاى، پُر نشود و زبانهایمان جز به آنچه فرمودهاى، گویا نشود و خود را جز در آنچه ما را به پاداش تو نزدیک مىسازد، به زحمت نیفکنیم و جز به آنچه از کیفرت باز مىدارد، نپردازیم.
پس چون روزه گرفتید، زبانهایتان را از دروغ نگه دارید، چشمهایتان را فرو بندید، نزاع نکنید، حسد نورزید، غیبت نکنید، ستیزهجویى نکنید، دروغ نگویید، آمیزش نکنید، با هم مخالفت نکنید، به هم خشم نگیرید، یکدیگر را ناسزا نگویید و دشنام ندهید، در عبادت، سستى نکنید، جدال نکنید، به تفرقه نگرایید، ستم نکنید، با هم با سفاهت (با دلتنگى) رفتار نکنید، همدیگر را نیازارید، از یاد خداوند و نماز، غافل نشوید، پیوسته سکوت و بردبارى و شکیبایى و راستگویى پیشه کنید، از اهل شَر دورى نمایید، و از سخن ناروا ، دروغ، افترا، دشمنى، بدگمانى، غیبت و سخنچینى بپرهیزید.
قالَ أبو عَبدِالله علیهالسلام: إذا صُمتَ فَلیَصُم سَمعُکَ و بَصَرُکَ و شَعرُکَ و جِلدُکَ ـ و عَدَّدَ أشیاءَ غَیرَ هذا ـ قالَ: ولا یَکونُ یَومُ صَومِکَ کَیَومِ فِطرِکَ(5) ؛ امام صادق علیهالسلام فرمود: «وقتى روزه گرفتى، گوش و چشم و مو و پوستت هم» (و چیزهاى دیگرى هم بر شمرد) «روزه باشند» و فرمود: «روز روزهدارىات، مثل روز خوردنت نباشد.»(یعنی وقتی روزه هستی با روزی که روزه نیستی متفاوت باشد)
- قال الامام الصادق علیهالسلام: إذا صُمتَ فَلیَصُم سَمعُکَ و بَصَرُکَ و فَرجُکَ و لِسانُکَ، و تَغُضُّ بَصَرَکَ عَمّا لا یَحِلُّ النَّظَرُ إلَیهِ، وَالسَّمعَ عَمّا لا یَحِلُّ استِماعُهُ إلَیهِ، وَاللِّسانَ مِنَ الکَذِبِ وَالفُحشِ(6) ؛ هر گاه روزه گرفتى، گوش و چشم و شهوت و زبانت هم روزه باشند، و چشمت را از آنچه نگاه به آن حلال نیست و گوشَت را از آنچه شنیدنش حلال نیست و زبانت را از دروغ و دشنام، حفظ کن .
- قال الامام الصادق علیهالسلام: صَومُ شَهرِ رَمَضانَ فَرضٌ فی کُلِّ عامٍ، و أدنى ما یَتِمُّ بِهِ فَرضُ صَومِهِ: العَزیمَةُ مِن قَلبِ المُؤمِنِ عَلى صَومِهِ بِنِیَّةٍ صادِقَةٍ، و تَرکُ الأَکلِ وَالشُّربِ وَالنِّکاحِ فی نَهارِهِ کُلِّهِ، و أن یَجمَعَ فی صَومِهِ التَّوَقِّیَ لِجَمیعِ جَوارِحِهِ و کَفَّها عَن مَحارِمِ اللهِ رَبِّهِ مُتَقَرِّبا بِذلِکَ کُلِّهِ إلَیهِ؛ فَإِذا فَعَلَ ذلِکَ کانَ مُؤَدِّیا لِفَرضِهِ (7) ؛ روزه ماه رمضان، در هر سال، واجب است و کمترین چیزهایى که وجوب روزهاش با آنها به کمال مىرسد، تصمیم قلبى مؤمن است (که آن را با نیّت راست، روزه بدارد) و در تمام روز، خوردن و آشامیدن و آمیزش را ترک کند و در روزهاش تلاش خود را در نگهدارى همه اعضایش از حرامهاى الهى قرار دهد و با همه اینها به خداوند، تقرّب بجوید. پس اگر چنین کند، واجبِ این ماه را ادا کرده است.
- قال الامام الصادق علیهالسلام: لَیسَ الصِّیامُ مِنَ الطَّعامِ وَالشَّرابِ؛ وَالإِنسانُ یَنبَغی لَهُ أن یَحفَظَ لِسانَهُ مِنَ اللَّغوِ الباطِلِ فی رَمَضانَ و غَیرِهِ (8) ؛ روزه، تنها پرهیز از خوردن و آشامیدن نیست و سزاوار است که انسان در ماه رمضان و غیر آن، زبانش را از بیهودهگویى و باطل، نگه دارد.
- قال الإمام الصادق علیهالسلام: إذا صامَ أحَدُکُمُ الثَّلاثَةَ الأَیّامِ مِنَ الشَّهرِ فَلا یُجادِلَنَّ أحَدا، ولا یَجهَل، ولا یُسرِع إلَى الحَلفِ وَالأَیمانِ بِالله، فَإِن جَهِلَ عَلَیهِ أحَدٌ فَلیَتَحَمَّل(9) ؛ هر گاه یکى از شما سه روز از ماه را روزه مىگیرد، پس با کسى مجادله و نابخردى نکند و زود به خدا قسم نخورد. پس اگر کسى با او نابخردى کرد، تحمّل کند. (روزه واقعی گرفته است)
- قال الإمام الصادق علیهالسلام: إذا أصبَحتَ صائِما فَلیَصُم سَمعُکَ و بَصَرُکَ مِنَ الحَرامِ، و جارِحَتُکَ و جَمیعُ أعضائِکَ مِنَ القَبیحِ، و دَع عِندَهُ الهَذیَ و أذَى الخادِمِ، وَلیَکُن عَلَیکَ وَقارُ الصِّیامِ، وَالزَم مَا استَطَعتَ مِنَ الصَّمتِ وَالسُّکوتِ إلاّ عَن ذِکرِ الله، ولا تَجعَل یَومَ صَومِکَ کَیَومِ فِطرِکَ، و إیّاکَ وَالمُباشَرَةَ وَالقُبلَةَ وَالقَهقَهَةَ بِالضِّحکِ! فَإِنَّ اللهَ یَمقُتُ ذلِکَ(10) ؛ اگر روزهدار بودى، گوش و چشم تو از حرام، و همه اعضایت از زشتى، روزه باشند. هنگام روزهدارى، یاوهگویى و آزردن خدمتگزار را رها کن و وقار روزهدارى در تو باشد. تا مىتوانى برخوردار از سکوت و خموشى باش، مگر در یاد خدا. روزِ روزهدارىات را مثل روزِ خوردنت قرار مده، و بپرهیز از آمیزش و قهقهه در خندیدن، که خداوند آن را خوش نمىدارد.
- قال الإمام الصادق علیهالسلام: إنَّ الصِّیامَ لَیسَ مِنَ الطَّعامِ وَالشَّرابِ وَحدَهُ؛ إنَّما لِلصَّومِ شَرطٌ یَحتاجُ أن یُحفَظَ حَتّى یَتِمَّ الصَّومُ؛ و هُوَ الصَّمتُ الدّاخِلُ، أما تَسمَعُ ما قالَت مَریَمُ بِنتُ عِمرانَ: « إِنِّى نَذَرْتُ لِلرَّحْمَـنِ صَوْمًا فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ إِنسِیًّا؟!» یَعنی صَمتا ... (11) ؛ روزهدارى، تنها پرهیز از خوردن و آشامیدن نیست. روزه، شرطى دارد که نیازمند مواظبت است تا کامل شود، و آن، سکوت درونى است. آیا نمىشنوى که مریم دختر عمران گفت: «من براى خدا، روزهاى نذر کردهام. پس، امروز با هیچ انسانى سخن نمىگویم»، یعنى سکوت (مىکنم). پس چون روزه گرفتید، زبانهایتان را از دروغ نگه دارید، چشمهایتان را فرو بندید، نزاع نکنید، حسد نورزید، غیبت نکنید، ستیزهجویى نکنید، دروغ نگویید، آمیزش نکنید، با هم مخالفت نکنید، به هم خشم نگیرید، یکدیگر را ناسزا نگویید و دشنام ندهید، در عبادت، سستى نکنید، جدال نکنید، به تفرقه نگرایید، ستم نکنید، با هم با سفاهت (با دلتنگى) رفتار نکنید، همدیگر را نیازارید، از یاد خداوند و نماز، غافل نشوید، پیوسته سکوت و بردبارى و شکیبایى و راستگویى پیشه کنید، از اهل شَر دورى نمایید، و از سخن ناروا ، دروغ، افترا، دشمنى، بدگمانى، غیبت و سخنچینى بپرهیزید.
از آنان باشید که روى به آخرت دارند. چشم به راه روزهاى خود باشید. منتظر آنچه خداوند به شما وعده داده است، باشید. براى دیدار با خدا رهتوشه برگیرید. آرامش و وقار و خشوع و خضوع داشته باشید. فروتنىِ بنده بیمناک از مولایش را داشته باشید. حیران و بیمناک و امیدوار ، شیفته و هراسناک، خواستار و ترسناک باشید، آن چنان که دلها را از عیبها پاک، درون خویش را از آلودگى پیراسته، و بدن را از آلودگى، تمیز مىنما.
چنان باش که از غیر خدا به خدا بیزارى بجویى و در روزهدارىات، با سکوت همه جانبه از آنچه خداوند، تو را در نهان و آشکار از آن نهى کرده، با او دوستى کنى و در نهان و آشکارت از او به حق، خشیت داشته باشى و خود را در روزهاى روزهدارىات به خدا بخشنده باشى و دلت را براى او خالى ساخته و جان خویش را در آنچه فرمانت داده و به آن فرا خوانده است، بخشیده باشى.
پس، هر گاه همه اینها را انجام دادى، تو روزهدار واقعى براى خدایى و آنچه فرموده، ادا کردهاى؛ و از آنچه برایت بیان کردم، هر چه بکاهى، به همان مقدار، از [فضیلت] روزهات کاسته شده است.
- قال الإمام الصادق علیهالسلام: إذا صُمتَ فَانوِ بِصَومِکَ کَفَّ النَّفسِ عَنِ الشَّهَواتِ، و قَطعَ الهِمَّةِ عَن خُطُواتِ الشَّیطانِ، و أنزِل نَفسَکَ مَنزِلَةَ المَرضى لا تَشتَهی طَعاما ولا شَرابا، مُتَوَقِّعا فی کُلِّ لَحظَةٍ شِفاءَکَ مِن مَرَضِ الذُّنوبِ، و طَهِّر باطِنَکَ مِن کُلِّ کَدَرٍ و غَفلَةٍ و ظُلمَةٍ یَقطَعُکَ عَن مَعنَى الإِخلاصِ لِوَجهِ اللهِ تَعالى(12) ؛ وقتى روزه گرفتى، با روزهات، باز داشتن نفْس را از شهوتها و بریدن همّت را از گامهاى شیطان، نیّت کن و خویش را چون بیمارى قرار ده که اشتهایى به هیچ غذا و نوشیدنىاى ندارد، و هر لحظه چشم امید به شفا از بیمارىِ گناهان، بدوز و درونت را از هر تیرگى و غفلت و تاریکىاى که تو را از اخلاص براى خداى متعال باز مىدارد، پاک ساز.
- قال الإمام الرضا علیهالسلام: قَد جَعَلَ اللهُ عَلى کُلِّ جارِحَةٍ حَقّا لِلصِّیامِ؛ فَمَن أدّى حَقَّها کانَ صائِما، و مَن تَرَکَ شَیئا مِنها نَقَصَ مِن فَضلِ صَومِهِ بِحَسَبِ ما تَرَکَ مِنها(13) ؛
خداوند در روزه، بر عهده هر عضوى حقّى قرار داده است. پس، هر کس حقّ اعضا را ادا کند، روزهدار است و هر کس چیزى از آنها را وا گذارد، به همان اندازه که ترک کرده، از فضیلت روزهاش کاسته است.
پینوشتها:
1- صحیح ابن حبّان: 8/256/3479، المستدرک على الصحیحین:1/595/1570، السنن الکبرى للبیهقی: 4/449/8312، فضائل الأوقات للبیهقی: 48/79، کنز العمّال: 8/507/23864.
2- شرح نهج البلاغه:20/299/ 417 .
3- من لا یحضره الفقیه: 2/620/3214، الخصال: 566/1، الأمالی للصدوق: 452/610، مکارم الأخلاق: 2/300/2654، تحف العقول: 258، بحار الأنوار: 74/4/1 .
4- الصحیفة السجادیة: 166،الدعاء 44، مصباح المتهجّد: 608/ 695، الإقبال:1/112 .
5- الکافی: 4/87/1، تهذیب الأحکام: 4/194/554، من لا یحضره الفقیه: 2/108/1855، الإقبال: 1/195، بحار الأنوار: 97/351/3 .
6- الهدایة: 189، بحار الأنوار: 96/295/26 .
7- دعائم الإسلام: 1/268 ؛ بحارالأنوار: 96/294/25 .
8- تهذیب الأحکام: 4/189/534 .
9- الکافی: 4/88/4، تهذیب الأحکام: 4/195/557، من لا یحضره الفقیه: 2/82/1787، مکارم الأخلاق: 1/299/941، بحار الأنوار: 97/104/39 .
10- النوادر للأشعری:20/9، بحار الأنوار: 96/292/16 .
11- النوادر للأشعری: 21/10، بحار الأنوار: 96/292 ذیل ح 16.
12- مصباح الشریعه: 133، بحار الأنوار: 96/254/28.
13- الفقه المنسوب للإمام الرضا علیهالسلام: 202، بحار الأنوار:96/291/13.
منبع:
کتاب ماه خدا، محمدی ری شهری، ج 1، ص 254.
طبقه بندی: ماه رمضان
دعاى پیامبر(ص) هنگام رویت هلال رمضان
صدوق علیه الرحمه در کتاب من لا یحضره الفقیه آورده «و کان رسول الله صلى الله علیه و آله اذا اهل هلال شهر رمضان استقبل القبلة و رفع یدیه و قال: «اللهم اهله علینا بالامن و الایمان،و السلامة و الاسلام، و العافیة المجللة و الرزق الواسع، و دفع الاسقام، اللهم ارزقنا صیامه و قیامه و تلاوة القرآن فیه، و سلمه لنا، و تسلمه منا و سلمنا فیه» (1)
رسول الله(صلى الله علیه و آل) هنگامى که رویت هلال رمضان مىفرمود، رو به قبله مىنمود و دستهاى مبارکش را بلند مىکرد.و مىگفت: پروردگارا این ماه را بر ما نو گردان به امن و امان، و سلامتى و اسلام، و تندرستى شایان تشکر، و روزى فراخ، و بر طرف ساختن دردها و ناملایمات، بار پروردگارا روزى کن ما را روزه و قیام براى عبادت، و تلاوت قرآن در این ماه، و او را براى ما سالم و تمام گردان، و او را از ما سالم بدار، و ما را در این ماه سالم و تندرست فرما.
پىنوشت:
1- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 100.
روزه، درمان بیمارهاى روح و جسم صفحه 13
سید حسین موسوى راد لاهیجى
طبقه بندی: ماه رمضان
![](http://www.ashoora.biz/weblog/pixel_3443.gif)