سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اندکی صبر ، سحر نزدیک است

هوای حسین

هوای حرم

هوای شب جمعه زد به سرم....

منبع:بچه های قلم





طبقه بندی: امام حسین(ع)،  3 شعبان
نوشته شده در تاریخ شنبه 93 خرداد 10 توسط صادق | نظر

 صد مرده زنده می شود از ذکر یا حسین

ارباب ما معلم عیسی ابن مریم است

عیسی اگر در آخر عمرش به عرش رفت

قنداقه حسین،شرف عرش اعظم است

با یوسفش مقایسه کردم نگاه کن

او شاه مصر باشد، این شاه عالم است

 

شعر از استاد ولی الله کلامی زنجانی





طبقه بندی: امام حسین(ع)
نوشته شده در تاریخ شنبه 90 آذر 5 توسط صادق | نظر

به یاد شهید عباس حسن

 

 

پس از مدتی مرخصی، دوباره عازم جبهه شده بودم. سوار ماشین که شدم برای یک لحظه مسافران را برانداز کردم که ناگاه چشمم به او افتاد که روی صندلی‌های ردیف آخر نشسته بود. آشنایی مختصری با او داشتم. طلبه‌ای بسیجی که بسیار مؤدب و مقید به آداب اجتماعی بود. او در یکی از مدارس جنوب تهران مشغول تحصیل بود... با اشتیاق رفتم و کنارش نشستم. با احترام زیاد به من جا داد و پس از سلام و احوال‌پرسی از او پرسیدم: «راستی عباس! اهل کجای تهران هستی؟»

در حالی که سرش را به زیر انداخته بود با گوشه‌ی چشم نگاهی به من کرد و گفت: «خانه مان در کوی  مهران است».

خیلی تعجب کردم و گفتم: «عباس! تو همان طلبه‌ی هم محل ما هستی که بچه ها به من گفته بودند! منم بچه‌ی همان کوچه ام!».

عباس با لبخند ملیحی گفت: «پس شما هم همان طلبه‌ای هستید که شنیده بودم ساکن کوی مهران است؟» بعد هر دو خندیدیم و خوشحال از این اتفاق جالب، ساعت‌هایی را کنار هم گذراندیم. آنچه مرا به حیرت واداشته بود، اخلاص، ایمان و بی‌آلایشی او بود.


ادامه مطلب


نوشته شده در تاریخ سه شنبه 90 مرداد 11 توسط صادق | نظر بدهید
اهمیت زیارت عاشورا

یکى از روایاتـى که در زمـینه ثـواب گـریه بر حسین عـلیه السلام نقـل شده روایت ریان بن شبیب از حضرت ثامن الائمه امام رضا علیه السلام است و چون سند روایت بسیار جالب است زیرا بیست و نه نفر روات حدیث همگى از محدثین بزرگ و دانشمـندان عـالى مـقـامـند لذا سند و مـتـن آنرا بتـمـامـه نقل مى کنیم :

ثـقـة المـحدثـین مـرحوم حاج شیخ عباس قمى از استادش ، علامه نورى ، از استادش شیخ مـرتـضى انصارى ، از مـلا احمـد نراقى ، از علامه بحر العلوم ، از وحید بهبهانى ، از استـادش مـولى محمد اکمل ، از علامه محمد باقر مجلسى ، از پدرش محمد تقى مجلسى ، از شیخ بهائى ، از پدرش شیخ حسین بن عبدالصمد عاملى حارثى ، از شیخ زین الدین شهید ثـانى ، از استـادش عـلامه میسى ، از علامه محمد بن داود عاملى ، از على بن محمد مکى ، از پـدرش شهید اول ، از فخرالمحققین محمد بن علامه حلى ، از پدرش جمال دین حسن بن مطهر عـلامـه حلى ، از مـحقـق صاحب شرایع ، از فقیه نسابه فخار بن معد موسوى حائرى ، از مـحدث جلیل شادان بن جبرائیل ، از شیخ المحدثین عمادالدین ابو جعفر طبرى آملى ، از ابوعلى حسن ملقب به مفید ثانى فرزند شیخ طوسى ، از پدر بزرگوارش محمد بن حسن طوسى ، از شیخ مفید محمد بن نعمان ، از شیخ صدوق محمد بن على بن بابویه قمى ، از عـلى بن ابراهیم قـمـى ، از پـدرش ابراهیم بن هاشم ، از ریان بن شبیب ، روایت مى کنند : « روز اول مـحرم خـدمـت امـام رضا علیه السلام رسیدم فـرمـود: یا ابن شبیب ا صائم انت پـسر شبیب ، ( روزه دارى ؟ )

عرض کردم نه پس فرمود: «بدرستیکه این روز روزى است که زکریا پروردگارش را خواند و گفت : «پروردگارا فرزند پاکیزه اى به من عطا کن که تو شنونده دعایى».1

« پـس خدا دعایش را اجابت فرمود و به امر پروردگار فرشته ها زکریا را که در محراب عبادت ایستاده بود مخاطب قرار داده و گفتند که خدا ترا مژده مى دهد به یحیى .

پس کسى که روزه بدارد در این روز او سپس دعا کند خدا دعایش را مستجاب مى فرماید چنانکه دعاى زکریا علیه السلام را مستجاب فرمود. »

« سپـس فـرمود: پسر شبیب ، بدرستیکه محرم ماهى است که اعراب جاهلیت بخاطر احترامش ظلم و ستم و کشت و کشتار را در آن ماه حرام کرده بودند و این امت با اینکه به حرمت این ماه آشنائى و شناخت داشت مع هذا احترام پیامبر خود را رعایت نکردند و در این ماه فرزندان پیامبر خود را کشتند و زنانشان را اسیر نمودند و اموالشان را غارت کردند پس خدا هرگز آنها را نیامرزد. »

پـسر شبیب ، اگر مى خواهى ثواب شهداى کربلا نصیبت شود هنگامى که یاد شهداى کربلا را مى کنى بگو: کاش من هم با آنها بودم و از فوز و سعادت بزرگ بهره مند مى گشتم
ویژه نامه عاشورا

« پـسر شبیب ، اگـر مـى خـواهى براى چیزى گریه کنى پس براى حسین بن على بن ابیطالب علیه السلام گریه کن که او را ذبح کردند همانطور که گوسفند را ذبح مى کنند و از اهلبیت او هم هیجده نفـر را با او به شهادت رساندند که در روى زمـین مثل و مانند نداشتند، و به تحقیق هفت آسمان و زمین براى شهادت آن حضرت گریه کردند، و چـهار هزار فرشته براى یارى او از آسمان فرود آمدند، اما وقتى رسیدند که حسین کشته شده بود لذا این فرشتگان پریشان مو و گرد آلود اطراف قبر حسین معتکفند تا قائم ما قـیام کند آنگـاه او را یارى خـواهند کرد و شعـار آنها یا لثارات الحسین است اى انتقام گیرندگان خون حسین .»

«پسر شبیب ، پدرم برایم حدیث فرمود از پدرش ، از جدش که وقتى جدم حسین به شهادت رسید از آسمان خون و خاک سرخ بارید. »

« پسر شبیب : اگر براى حسین چنان گریه کنى که اشکهایت بر گونه هایت جارى شود خداوند همه گناهان کوچک و بزرگ ترا مى آمرزد اندک باشد یا بسیار. »

« پـسر شبیب ، اگـر تـرا خـوشحال مى کند که بهنگام ملاقات با خدا گناهى نداشته باشى پـس حسین علیه السلام را زیارت کن ، پسر شبیب ، اگر مى خواهى در غرفه هاى بهشتى با پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم باشى بر قاتلان حسین لعنت فرست .»

« پـسر شبیب ، اگر مى خواهى ثواب شهداى کربلا نصیبت شود هنگامى که یاد شهداى کربلا را مى کنى بگو: کاش من هم با آنها بودم و از فوز و سعادت بزرگ بهره مند مى گشتم .»

« پـسر شبیب ، اگر مى خواهى که در بهشت با ما باشى در بالاترین درجه ها و مرتبه ها پـس به حزن و اندوه مـا مـحزون و اندوهناک باش و به خوشحالى و شادى ما شاد و خـوشحال ، و ولایت و دوستى ما را بپذیر، که اگر مردى سنگى را دوست خود گیرد و به او تولى جوید خدا در روز قیامت او را با سنگ محشور فرماید.»2

 


پی نوشت ها:

1. آیه 38، سوره آل عمران .

2. بحارج 44 / ص 285 نفس المهموم ص 26.

منبع: آنچه در کربلا گذشت، آیت الله محمد على عالمى

 

از تبیان





طبقه بندی: محرم،  روایت،  امام حسین(ع)،  گریه،  اشک،  سیدالشهدا،  ثواب
نوشته شده در تاریخ جمعه 89 آذر 19 توسط صادق | نظر بدهید
مداحی کربلا عاشورا نی نوا نینوا محرم حسین یاحسین شهادت

1- آمرزش گناهان

ریان بن شبیب از امام رضا (علیه السلام) روایت کرده که فرمود: «اى پسر شبیب ، اگر بر حسین (علیه السلام) گریه کنى تا آنکه اشک چشمت بر صورتت جارى شود، خداوند گناهان کوچک و بزرگ، و کم یا زیاد تو را مى آمرزد»1

و نیز فرمود: «گریه کنندگان باید بر کسى همچون حسین (علیه السلام) گریه کنند ، زیرا گریستن براى او گناهان بزرگ را فرو مى‏ریزد» 2

 

2- سکونت در بهشت

امام باقر (علیه السلام) فرمود: «هر مؤمنى که در سوگ حسین (علیه السلام) اشک دیده ریزد، به حدى که بر گونه‏اش جارى گردد، خداوند او را سالیان سال در غرفه‏هاى بهشت مسکن مى‏دهد»3

و نیز امام صادق (علیه السلام) فرمود: «هر کس درباره حسین (علیه السلام) شعرى بخواند و گریه نماید و یک نفر را بگریاند، بهشت براى هر دوى آنها نوشته مى‏شود . کسى که حسین (علیه السلام) نزد او ذکر شود و از چشمش به مقدار بال مگسى اشک آید، اجر او نزد خداست و براى او جز به بهشت راضى نخواهد شد» 4

و نیز فرمود: «هر کس که در عزاى حسین (علیه السلام) بگرید یا دیگرى را بگریاند و یا آنکه خود را به حالت گریه و عزا درآورد ، بهشت بر او واجب مى‏شود» 5

 

3- گریه کننده بر حسین، در قیامت گریان نیست

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) به فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمود: «هر چشمى در روز قیامت گریان است مگر چشمى که براى مصائب حسین (علیه السلام) گریه کرده باشد، چنین کسى در قیامت خندان و شادان به نعمت‏هاى بهشتى است». 6

 

آن روز دیده‏ها همه گریان شود ز هول‏

 

جز چشم گریه کرده بسوگ و عزاى او

امام باقر (علیه السلام) فرمود: «هر مؤمنى که در سوگ حسین (علیه السلام) اشک دیده ریزد، به حدى که بر گونه‏اش جارى گردد، خداوند او را سالیان سال در غرفه‏هاى بهشت مسکن مى‏دهد»

4- امان از سکرات موت و آتش دوزخ

نوحه، محرم، حضرت عباس

مسمع گوید: حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمود: آیا متذکر مى شوى با حسین چه کردند؟ عرض کردم : آرى ، فرمود: آیا جزع و گریه مى‏کنى؟ گفتم : آرى ، به خدا سوگند گریه مى‏کنم و آثار غم و اندوه در صورتم ظاهر مى‏شود حضرت فرمود: «خدا اشک چشمت را رحمت کند . آگاه باش که تو از آن اشخاصى هستى که از اهل جزع براى ما شمرده مى‏شوند، به شادى ما شاد و به حزن ما محزون و اندوهناک مى‏گردند. آگاه باش که به زودى هنگام مرگ، پدرانم را بر بالین خود حاضر مى‏بینى ، در حالى که به تو توجه کرده و ملک الموت را درباره تو بشارت مى دهند، و خواهى دید که ملک الموت در آن هنگام از هر مادر مهربان به فرزندش ، مهربانتر است» سپس فرمود: «کسى که بر ما اهل بیت به خاطر رحمت و مصائب وارده بر ما گریه کند، رحمت خدا شامل او مى‏شود قبل از اینکه اشکى از چشمش خارج گردد؛ پس زمانى که اشک چشمش بر صورت جارى شود اگر قطره‏اى از آن در جهنم بریزد، حرارت آن را خاموش کند، و هیچ چشمى نیست که گریه کند بر ما مگر آنکه با نظر کردن به کوثر و سیراب شدن با دوستان، خوشوقت مى‏گردد» . 7

با توجه به این روایت شریف باید گفت:جایى که آتش جهنم که قابل مقایسه با آتش دنیا نیست و به وسیله گریه بر حسین (علیه السلام) خاموش و برد و سلام گردد ، پس اگر در موردى، آتش ضعیف دنیا عزادار حسینى را نسوزاند جاى تعجب نیست .

سید جلیل مرحوم دکتر اسماعیل مجاب (داندانساز) عجایبى از ایام مجاورت در هندوستان که مشاهده کرده بود نقل مى‏کرد، از آن جمله مى‏گفت : عده‏اى از بازرگانان هندو (بت پرست) به حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) معتقد و علاقه مندند و براى برکت مالشان با آن حضرت شرکت مى‏کنند، یعنى در سال مقدارى از سود خود را در راه آن حضرت صرف مى‏کنند. بعضى از آنها روز عاشورا به وسیله شیعیان ، شربت و پالوده و بستنى درست کرده و خود به حال عزا ایستاده و به عزاداران مى‏دهند، و بعضى آن مبلغى که راجع به آن حضرت است را به شیعیان مى‏دهند تا در مراکز عزادارى صرف نمایند.

یکى از آنان را عادت چنین بود که همراه سینه زنها حرکت مى‏کرد و با آنها به سینه زدن مشغول مى شد. وقتى از دنیا رفت، بنا به مرسوم مذهبى خودشان، بدنش را با آتش سوزانیدند تا تمام بدنش خاکستر شد جز دست راست و قطعه‏اى از سینه‏اش که آتش، آن دو عضو را نسوزانیده بود.

بستگان آن دو عضو را آوردند نزد قبرستان شیعیان و گفتند: «این دو عضو راجع به حسین شماست» 8

 


پی نوشت ها:

1 - منتخب کامل الزیارات , ابن قولویه , ص 168

2 - جلاء العیون , علامهء مجلسى , ص 462

3 - بحارالانوار , علامه مجلسى , ج 44 ص 293

4 - وسائل الشیعه , شیخ حر عاملى , ج 10 ص 397

5 - داستانهاى شگفت , آیت الله شهید دستغیب , ص 9

6 - اختیار معرفة الرجال , شیخ طوسى , 89

7 - خلاصه اى از مقالهء <عاشورا> نوشتهء جواد محدثى .

8 - <خط خون > موسوى گرمارودى .

منبع: آثار و برکات سید الشهدا ، علیرضا رجالى تهرانى


از تبیان





طبقه بندی: امام حسین(ع)،  گریه،  اشک،  گناه،  عزاداری،  سیدالشهدا،  آمرزش
نوشته شده در تاریخ جمعه 89 آذر 19 توسط صادق | نظر بدهید

ارزش گریستن و گریاندن در احادیث

محرم

در مجالس حسینی احساس و عاطفه ، به کمک شعور مى آید و مکتب عاشورا زنده مى ماند و اشک ، زبان گویاى احساسهاى عمیق یک انسان متعهّد و پاى بند به خطّ حسینى و کربلایى است .

اشک ، دلیل عشق است و نشانه پیوند.

 

اشک ، زبان دل است و شاهد شوق .

دلى که به حسین علیه السّلام و اهل بیت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله عشق دارد، بى شک در سوگ آنان مى گرید و با این گریه ، مهر و علاقه درونى خود را نشان مى دهد و گریه بر حسین علیه السّلام تجدید بیعت با کربلا و فرهنگ شهادت است و امضاى راه خونین شهیدان .

خود پیامبر و على و فاطمه و... علیهم السّلام و فرشتگان و کرّوبیان و جنّ و انس بر مظلومیّت آل اللّه گریسته و مجالس عزا و گریه برپا کرده اند. حتى انبیاى گذشته هم اشکى ریزان و دلى سوزان و توسّل و توجّهى به خاندان عصمت و اسوه هاى شهادت داشته اند.1

در اینجا به برخى از احادیث مربوط به این سنّت ارزشمند و زیبا اشاره می کنیم:

  

کُشته اشک

حسین بن على علیه السّلام فرمود:

من کُشته اشکم . هیچ مؤمنى مرا یاد نمى کند مگر آنکه (بخاطر مصیبتهایم ) گریه مى کند.

بحارالانوار، ج 44، ص 279

 

یک قطره اشک

حسین بن على علیه السّلام فرمود:

چشمان هر کس که در مصیبتهاى ما قطره اى اشک بریزد، خداوند او را در بهشت جاى مى دهد.

احقاق الحق ، ج 5، ص 523

 

بهشت ، پاداش عزادارى

امام سجّاد علیه السّلام فرمود:

هر مؤمنى که چشمانش براى کشته شدن حسین بن على علیه السّلام و همراهانش اشکبار شود و اشک بر صورتش جارى گردد، خداوند او را در غرفه هاى بهشتى جاى مى دهد.

ینابیع الموده ، ص 429

 

به یاد فرزندان فاطمه علیها السّلام

امام سجاد علیه السّلام فرمود:

من هرگز شهادتِ فرزندان فاطمه علیها السّلام را به یاد نیاوردم ، مگر آنکه بخاطر آن ، چشمانم اشکبار گشت .

بحارالانوار، ج 46، ص 109

 

اشک على علیه السّلام در سوگ شهداى کربلا

امام باقر علیه السّلام فرمود:

امیرالمؤمنین علیه السّلام با دو تن از یارانش از )کربلا( گذر کردند، حضرت ، هنگام عبور از آنجا، چشمهایش اشک آلود شد، سپس فرمود:

اینجا مرکبهایشان بر زمین مى خوابد، اینجا محلّ بارافکندنشان است و اینجا خونهایشان ریخته مى شود، خوشا به حال تو اى خاکى که خون دوستان بر روى تو ریخته مى شود!

بحارالانوار، ج 44، ص 258

امام سجّاد علیه السّلام فرمود:

هر مؤمنى که چشمانش براى کشته شدن حسین بن على علیه السّلام و همراهانش اشکبار شود و اشک بر صورتش جارى گردد، خداوند او را در غرفه هاى بهشتى جاى مى دهد

محرم

اشک ، حجاب دوزخ

امام باقر علیه السّلام پس از شنیدن سروده هاى)کمیت ( درباره اهل بیت ، گریست و سپس فرمود:

هیچ کس نیست که ما را یاد کند، یا نزد او از ما یاد شود و از چشمانش هر چند به اندازه بال پشه اى اشک آید، مگر آنکه خداوند برایش در بهشت ، خانه اى بنا کند و آن اشک را حجاب میان او و آتش دوزخ قرار دهد.

الغدیر، ج 2، ص 202

 

بیست سال گریه

امام صادق علیه السّلام فرمود:

امام زین العابدین علیه السّلام بیست ساله (به یاد عاشورا) گریست و هرگز طعامى پیش روى او نمى گذاشتند مگر اینکه گریه مى کرد.

بحارالانوار، ج 46، ص 108

 

چشمهاى اشکبار:

امام صادق علیه السّلام فرمود:

نزد هر کس که از ما (و مظلومیت ما) یاد شود و چشمانش پر از اشک گردد، خداوند چهره اش را بر آتش دوزخ حرام مى کند.

بحارالانوار، ج 44، ص 285

 

اشکهاى ارزشمند

امام صادق علیه السّلام ، به(مسمع ) که از سوگواران و گریه کنندگان بر عزاى حسینى بود، فرمود:

خداى ، اشک تو را مورد رحمت قرار دهد. آگاه باش ، تو از آنانى که از دلسوختگان ما به شمار مى آیند، و از آنانى که با شادى ما شاد مى شوند و با اندوه ما غمگین مى گردند.

آگاه باش ! تو هنگام مرگ ، شاهد حضور پدرانم بر بالین خویش خواهى بود.

وسائل الشیعه ، ج 10، ص 397

 

دلهاى سوخته

امام صادق علیه السّلام بر سجّاده خود نشسته و بر زائران و سوگواران اهل بیت ، چنین دعا مى کرد و مى فرمود:

خدایا ... آن دیدگان را که اشکهایش در راه ترحّم و عاطفه بر ما جارى شده و دلهایى را که بخاطر ما نالان گشته و سوخته و آن فریادها و ناله هایى را که در راه ما بوده است ، مورد رحمت قرار بده .

بحارالانوار، ج 98، ص 8

 

گریه برمظلومیّت شیعه

امام صادق علیه السّلام فرمود:

هر کس که چشمش در راه ما گریان شود، بخاطر خونى که از ما ریخته شده است ، یا حقى که از ما گرفته اند، یا آبرویى که از ما یا یکى از شیعیان ما برده و هتک حرمت کرده اند، خداى متعال به همین سبب ، او را در بهشت جاودان ، براى ابد جاى مى دهد.

امالى شیخ مفید، ص 175

 

کوثر و اشک

امام صادق علیه السّلام فرمود:

هیچ چشمى نیست که براى ما بگرید، مگر اینکه برخوردار از نعمتِ نگاه به (کوثر) مى شود و از آن سیرابش مى کنند.

جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 554

امام صادق علیه السّلام بر سجّاده خود نشسته و بر زائران و سوگواران اهل بیت ، چنین دعا مى کرد و مى فرمود: خدایا ... آن دیدگان را که اشکهایش در راه ترحّم و عاطفه بر ما جارى شده و دلهایى را که بخاطر ما نالان گشته و سوخته و آن فریادها و ناله هایى را که در راه ما بوده است ، مورد رحمت قرار بده

گریه آسمان

امام صادق علیه السّلام فرمود:

اى زراره ! آسمان چهل روز، در سوگ حسین بن على علیه السّلام گریه کرد.

جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 552

 

گریه و اندوه مطلوب

امام صادق علیه السّلام فرمود:

هر نالیدن و گریه اى مکروه است ، مگر ناله و گریه بر حسین علیه السّلام .

بحارالانوار، ج 45، ص 313

محرم

پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و گریه بر شهید

امام صادق علیه السّلام فرمود:

وقتى خبر شهادت جعفر بن ابى طالب و زید بن حارثه به پیامبر خدا رسید، از آن پس هرگاه وارد خانه مى شد، بر آن دو شهید بشدّت مى گریست و مى فرمود:

آن دو شهید، با من هم سخن و همدم و انیس بودند، و هر دو رفتند! ...

من لایحضره الفقیه ، ج 1، ص 177

 

گریه بر حسین علیه السّلام

امام رضا علیه السّلام به)ریّان بن شبیب( فرمود:

اى پسر شبیب ! اگر بر چیزى گریه مى کنى ، بر حسین بن على بن ابى طالب علیه السّلام گریه کن ، چرا که او را مانند گوسفند سر بریدند.

بحارالانوار، ج 44، ص 286

 

آثار گریستن بر حسین علیه السّلام

امام رضا علیه السّلام فرمود:

گریه کنندگان باید بر کسى همچون حسین علیه السّلام گریه کنند، چرا که گریستن براى او، گناهان بزرگ را فرو مى ریزد.

بحارالانوار، ج 44، ص 284

 

اشک و آمرزش گناه

امام رضا علیه السّلام فرمود:

اى پسر شبیب ! اگر بر حسین علیه السّلام آن قدر گریه کنى که اشکهایت بر چهره ات جارى شود، خداوند همه گناهانت را که مرتکب شده اى مى آمرزد؛ کوچک باشد یا بزرگ ، کم باشد یا زیاد.

امالى صدوق ، ص 112

 

ثواب بى حساب

امام صادق علیه السّلام فرمود:

هر چیزى پاداش و مزدى دارد، مگر اشکى که براى ما ریخته شود (که چیزى با آن برابرى نمى کند و مزد بى اندازه دارد).

جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 548

 

منبع: چهل حدیث عزادارى، جواد محدّثى


پی نوشت:

1- به کتاب (تاریخ النیاحة على الامام الشهید) یا ترجمه فارسى آن به نام (تاریخچه عزادارى حسینى ) مراجعه کنید


از تبیان





طبقه بندی: حدیث،  امام حسین(ع)،  گریه،  اشک،  اندوه
نوشته شده در تاریخ جمعه 89 آذر 19 توسط صادق | نظر بدهید
محرم

این سؤال مطرح است که چرا با وجود شناخت امام از مردم و قدرت بنی امیه چرا امام حسین قیام کرد و مانند امام حسن با حکومت کنار نیامد؟ چند نمونه از علل را در ذیل می آوریم:

 

1. امر به معروف و نهى از منکر

بزرگترین انگیزه قیام امام حسین علیه السلام مسئله امر به معروف و نهى از مـنکر است که این دو از مـهمـتـرین ارکان دین است و امـام عـلیه السلام در درجه اول مسئول اجراء این امر مهم اسلامى است .

چنانکه در وصیت به برادرش محمد بن حنفیه اعلان فرمود :« قـیام مـن بر مبناى تمایلات نفسانى نیست ، من به منظور طغیان و فساد و تباهى و ستم خـروج نمـى کنم بلکه انگـیزه ام اصلاح امـت جدم رسول خدا است و مقصود و منظورم امر به معروف و نهى از منکر است» 1

چـون بنى امـیه این دو رکن بزرگ و مـهم اسلامـى را متزلزل ساخته بودند که نه تنها امر به معروف و نهى از منکر متروک گشته بود بلکه معروف منکر و منکر معروف تلقى مى شد و امام علیه السلام در این مسیر مکرر به این حقیقت اشاره فـرمـود که اولین بار در سخـنرانى حضرت در منزل ذى حسم و برخورد با حر و سپاهیانش فرمود:

« مـگـر نمـى بینید که به حق عـمـل نمـى شود و از باطل جلوگـیرى نمـى شود مـؤمن باید براى اجرا این مهم مشتاق دیدار پروردگارش باشد .» 2

و لذا حسین عـلیه السلام به مـیدان جهاد قدم نهاد تا این اساس و پایه مهم اسلامى را استوار سازد و اسلام محکم و مستحکم بماند.

 

2 ـ زنده کردن ارزشهاى اسلامى

حکومت اموى سعى بلیغ می نمود که ارزشهاى اسلامى را که کرامت انسانها بدان بستگى دارد مـحو و نابود ساخـتـه و ضد ارزشها را که در جاهلیت بدان افتخار مى کردند و ارج مى نهادند جایگزین ارزشهاى اسلامى نماید!

از جمله ارزشهایى که اسلام روى آن زیاد سرمایه گذارى کرده و حکومت بنى امیه با تمام قدرت در محو و اضمحلال آن ایستادگى مى کرد این امور است :

 

الف ـ وحدت اسلامى :

پـیامـبر اکرم صلى الله علیه و آله براى ایجاد وحدت و برادرى اسلامى سعى و کوشش وافـى مـبذول مـى فـرمـود ولى مـعـاویه از طرق مختلف مخصوصا از طریق احیاى تعصبات قبیله اى و وادار کردن شعراى قبایل بر هجو قبیله رقیب و خانواده هاى آنان وحدت اسلامـى را ریشه کن مـى کرد تـا جائیکه یزید یکى از شعـراى زمـان بنى امـیه انصار و مـردمـى که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم را در مدینه جاى دادند و حمایت کردند هجو می کند.

اگـر در اشعـار شعـراى امـوى دقـت شود روشن تـرین اثـرات آن همـان قـذف و هجو قـبایل و خـانواده هاى رقـیب آنان است . در اشعار شعراى معاصر اموى کمترین اثرى از فضائل انسانى و آثار خوب اجتماعى و اخلاق اسلامى دیده نمى شود.

حسین علیه السلام براى احیاى آثار و اخلاق اسلامى قیام کرد.

و نیز اخـتـلافـاتى که بین اعراب و اصیل و موالى به وجود آوردند که عرب کتابهایى در انتـقـاد بر مـوالى یعـنى اقـوامـى که از ایران و سایر کشورهاى غیر عربى در عراق و کشورهاى عربى زندگى مى کردند تصنیف و تالیف کردند و بر عکس موالى کتابهایى علیه اعراب نوشتند که این حرکت برخلاف مقررات و موازین اسلامى بوده و وحدت اسلامى را مختل مى کرد.

بزرگترین انگیزه قیام امام حسین علیه السلام مسئله امر به معروف و نهى از مـنکر است که این دو از مـهمـتـرین ارکان دین است و امـام عـلیه السلام در درجه اول مسئول اجراء این امر مهم اسلامى است.

چنانکه در وصیت به برادرش محمد بن حنفیه اعلان فرمود :« قـیام مـن بر مبناى تمایلات نفسانى نیست ، من به منظور طغیان و فساد و تباهى و ستم خـروج نمـى کنم بلکه انگـیزه ام اصلاح امـت جدم رسول خدا است و مقصود و منظورم امر به معروف و نهى از منکر است»

ب ـ حریت :

محرم

چـنانکه مـى دانیم و در تـواریخ مـذکور است در دوران حکومـت امـوى ، سفـره قـتـل و شمـشیر یگانه حاکم در این دستگاه مستبد بود که بدون رسیدگى به حق و حقیقت سفـره قـتـل گـستـرده مـى شد و جلاد به دستـور حاکم بیگـناهى را به قتل مى رسانید، چنانکه حجاج بن یوسف ثقفى یکى از حکام زمان عبدالملک مى گفت : از غذا و طعـام وقـتـى لذت مـى برم که انسانى را ببینم در خـون خـود دست و پا مى زند و من مـشغول طعام باشم در چنین محیطى هیچ کس را قدرت و جرئت آن نبود که به نحوه کردار و رفتار ناشایست حکام انتقاد نماید و یا به دفاع از حقوق از دست رفته خود پردازد.

حسین علیه السلام قیام کرد تا به انسانهاى زیر بار ظلم و ستم بیاموزد که چگونه مى تـوانند به حقـوق خـود برسند و حریت و آزادى از دست رفته را باز یابند، و تاریخ گـویاى این مطلب است که هنوز چند ماهى از شهادت حسین علیه السلام بیش نگذشته بود که قیام ها یکى پس از دیگرى شروع شد تا حکومت اموى را ریشه کن نمود.

آرى مـردم با شهادت حسین علیه السلام درس آزادى و آزادگى را از دانشگاه خون و شهادت کربلا آموختند و براى بدست آوردن حریت بپا خاستند.

 

ج ـ اخلاق اسلامى و انسانى :

از زمـان رحلت رسول خـدا صلى الله عـلیه و آله هیچ یک از خلفاء همانند على علیه السلام به فکر تربیت روحى و اخلاقى جامعه نبودند اما آنقدر مشکلات براى حضرت على عـلیه السلام ایجاد کردند که نتـوانست راهى را براى تنویر افکار عمومى و اخلاق اسلامى و هدایت روحى جامعه پیش گرفته بود به مقصد برساند.

محرم

و در زمان حکومت اموى نه تنها در مسیر تربیت جامعه قدمى برنداشتند بلکه مى کوشیدند تا جامعه را به فساد بکشانند زیرا حکومتهاى فاسد با جامعه صالحه نمى توانند کنار بیایند چه که مردم صالح و شایسته همواره مخالف حکومت هاى ضد خدایى هستند از این رو کوشیدند تا مردم را همانند خود بسازند و لذا مردم در این دوران بحکم (( النّاس على دین ملوکهم )) نه تنها پاى بند به صلاح نبودند بلکه ترسی هم از ارتکاب فساد در آنها نبود و مـظاهر فساد اخلاق از قبیل دروغ ، نقض عهد، لهو و لعب در همه جا به چشم مى خورد، چنانکه رئیس حکومت اموى معاویة بن ابى سفیان پس از پیمان با حضرت حسن بن على علیه السلام اظهار داشت که به هیچ یک از شرایطى که در قرارداد به نفع حسن بن على قرار داده عـمـل نخـواهد کرد و حاکم کوفـه نیز به امـانى که به مـسلم بن عقیل داده بود وفا نکرد.

و مردم کوفه که با همین سیره نشو و نما کرده بودند به سادگى پشت پا به همه وعده هایی که به حسین علیه السلام داده بودند زدند و منکر همه نامه هاى خود شدند و چه ننگى بالاتـر از این که فـرزند پـیغـمـبر و سید جوانان اهل بهشت را براى قبول مسئولیت پیشوایى خود دعوت نمایند و اصرار ورزند که اگر نیایى در پیشگاه خدا با تو احتجاج خواهیم کرد و چون دعوت آنان را پذیرفت در مقابلش صف آرائى نموده و خونش را بریزند.

امـام عـلیه السلام در روز عـاشورا خطاب به مردم کوفه فرمود: اى شیث بن ربعى و اى حجار بن ابجر و اى قیس بن اشعث و اى زید بن حارث آیا شما به من ننوشتید که میوه هاى ما رسیده و باغات ما سرسبز است اگر بسوى ما بیایى بر سپاه مجهزى وارد خواهى شد؟

این تیره بختان با کمال وقاحت و بدون هیچ شرم و حیا گفتند: ما چنین نامه هائى ننوشتیم !

امام متعجّبانه فرمود: آرى به خدا قسم نوشتید و لذا تن به شهادت داد تا اخلاق اسلامى و انسانى را که در جامعه آن روز مرده بود زنده کند.

 

 

پى‏نوشت‏ها :

1. حیات الحسین ج 2 ص 264 - بلاغة الحسین ص 64.

2. حیات الحسین ج 3 ص 98 - نفس المهموم ص 191 - بلاغة الحسین ص 25.

منبع: آنچه در کربلا گذشت، آیت الله محمد على عالمى

 

از تبیان





طبقه بندی: وحدت،  امام حسین(ع)،  نهی از منکر،  امر به معروف،  قیام
نوشته شده در تاریخ جمعه 89 آذر 19 توسط صادق | نظر
ویژه نامه اربعین

اعتبار
اربعین امام حسین(علیه‎السلام) از قدیم الایام میان شیعیان و در تقویم
تاریخی‌ وفاداران به امام حسین(علیه‎السلام) شناخته شده بوده و است‌. کتاب
مصباح المتهجد شیخ طوسی که حاصل گزینش دقیق و انتخاب معقول شیخ طوسی از
روایات‌ فراوان در باره تقویم مورد نظر شیعه در باره ایام سوگ و شادی و
دعا و روزه و عبادت است‌، ذیل ماه «صفر» می‌نویسد: نخستین روز این ماه (از
سال 121)، روز کشته شدن زید بن علی بن الحسین است‌.

روز
سوم این ماه از سال 64روزی است که مسلم بن عقبه پرده کعبه را آتش زد و به
دیوارهای آن سنگ‌ پرتاب نمود در حالی که به نمایندگی از یزید با عبدالله
بن زبیر در نبرد بود.

روز 20 صفر  ـ یعنی اربعین ـ زمانی است که حرم
امام حسین(علیه‎السلام) یعنی کاروان ‌اسرا، از شام به مدینه مراجعت کردند
و روزی است که جابر بن عبدالله بن ‌حرام انصاری‌، صحابی رسول خدا(صلی الله
علیه و آله‌)، از مدینه به کربلا رسید تا به زیارت‌ قبر امام
حسین(علیه‎السلام) بشتابد و او نخستین کسی است از مردم که قبر آن ‌حضرت را
زیارت کرد.

در این روز زیارت امام حسین(علیه‎السلام) مستحب است و
این زیارت‌، همانا خواندن زیارت اربعین است که از امام عسکری(علیه‎السلام)
روایت ‌شده است. شیخ طوسی سپس متن زیارت اربعین را با سند به نقل از حضرت
صادق(علیه‎‌السلام) آورده است‌: "السلام علی ولی الله و حبیبه‌، السلام
علی خلیل الله و نجیبه‌، السلام علی صفی الله و ابن صفیه ‌...

این
مطلبی است که شیخ طوسی‌، عالم فرهیخته و معتبر و معقول شیعه در قرن ‌پنجم
در باره اربعین آورده است‌. طبعا بر اساس اعتباری که این روز میان ‌شیعیان
داشته است‌، از همان آغاز که تاریخش معلوم نیست‌، شیعیان به حرمت‌ آن‌،
زیارت اربعین می‌خوانده‌اند و اگر می‌توانسته‌اند مانند جابر بر مزار امام
‌حسین(علیه‎السلام) گرد آمده و آن امام را زیارت می‌کردند. این سنت تا به
امروز در عراق با قوت برپاست‌ و شاهدیم که میلیون‎ها شیعه عراقی و غیر
عراقی در این روز بر مزار امام حسین (علیه‎السلام) جمع می‎شوند.

در اینجا و در ارتباط با اربعین چند نکته را باید توضیح داد.

 

1. عدد چهل‌

نخستین
مسأله‌ای که در ارتباط با «اربعین‌» جلب توجه می‌کند، تعبیر اربعین‌ در
متون دینی است‌. ابتدا باید نکته‌ای را به عنوان مقدمه یادآور شویم‌:

اصولا
باید توجه داشت که در نگرش صحیح دینی‌، اعداد نقش خاصی به‌ لحاظ عدد
بودن‌، در القای معنا و منظوری خاص ندارند؛ به این صورت که‌ کسی نمی‌تواند
به صرف این که در فلان مورد یا موارد، عدد هفت یا دوازده یا چهل یا هفتاد
به کار رفته‌، استنباط و استنتاج خاصی داشته باشد. این یادآوری‌،
از آن روست که برخی از فرقه‌های مذهبی‌، به ویژه آنها که تمایلات‌
«باطنی‌گری‌» داشته یا دارند و گاه و بی‎گاه خود را به شیعه نیز منسوب
می‌کرده‌اند، و نیز برخی از شبه فیلسوفان متأثر از اندیشه‌های انحرافی و
باطنی‌ و اسماعیلی‌، مروج چنین اندیشه‌ای در باره اعداد یا نوع حروف بوده
و هستند. در واقع‌، بسیاری از اعدادی که در نقل‎های دینی آمده‌، می‌تواند
بر اساس یک‌ محاسبه الهی باشد، اما این که این عدد در موارد دیگری هم
کاربرد دارد و بدون یک مستند دینی می‌توان از آن در سایر موارد استفاده
کرد، قابل قبول نیست‌. به ‌عنوان نمونه‌، در دهها مورد در کتاب‎های دعا،
عدد صد به کار رفته که فلان ذکر را صد مرتبه بگویید، اما این دلیل بر تقدس
عدد صد به عنوان صد نمی‌شود. همینطور سایر عددها. البته ناخواسته برای
مردم عادی‌، برخی از این اعداد طی‌ روزگاران‌، صورت تقدس به خود گرفته و
گاه سوء استفاده‌هایی هم از آن‌ها می‌شود.

تنها چیزی که در
باره برخی از این اعداد می‌شود گفت آن است که آن اعداد معین نشانه کثرت
‌است‌. به عنوان مثال‌، در باره هفت چنین اظهار نظری شده است‌. بیش از
این‌ هر چه گفته شود، نمی‌توان به عنوان یک استدلال به آن نظر کرد.

مرحوم
اربلی‌، از علمای بزرگ امامیه‌، در کتاب کشف الغمه فی معرفة الائمة‌ در
برابر کسانی که به تقدس عدد دوازده و بروج دوازده‌گانه برای اثبات امامت‌
ائمه اطهار(علیهم‎السلام) استناد کرده‌اند، اظهار می‌دارد، این مسأله
نمی‌تواند چیزی را ثابت کند؛ چرا که اگر چنین باشد، اسماعیلیان یا هفت
امامی‌ها، می‌توانند دهها شاهد ـ مثل هفت آسمان ـ ارائه دهند که عدد هفت
مقدس است‌، کما این که این کار را کرده‌اند.

حضرت
در روایتی که در منابع ‌مختلف از ایشان نقل شده فرموده‌اند: نشانه‌های
مؤمن پنج چیز است‌: 1ـ خواندن پنجاه و یک رکعت نماز(17رکعت نماز واجب
+11نماز شب+ 23نوافل‌) 2ـ زیارت اربعین 3ـ انگشتری در دست راست 4 ـ وجود
آثار سجده ‌بر پیشانی 5 ـ بلند خواندن بسم الله در نماز

عدد «اربعین‌» در متون دینی‌

ویژه نامه اربعین

یکی
از تعبیرهای رایج عددی‌، تعبیر اربعین است که در بسیاری از موارد به کار
رفته است‌. یک نمونه آن که سن‌ّ رسول خدا(صلی الله علیه و آله‌) در زمان
مبعوث شدن‌، چهل بوده است‌. گفته شده که عدد چهل در سن انسانها، نشانه
بلوغ و رشد فکری است‌. گفتنی است که برخی از انبیاء در سنین کودکی به
نبوّت رسیده‌اند. از ابن عباس(گویا به نقل از پیامبر) نقل شده که اگر کسی
چهل ساله شد و خیرش بر شرش غلبه نکرد، آماده رفتن به جهنم باشد. در نقلی
آمده است‌ که‌، مردمان طالب دنیایند تا چهل سالشان شود. پس از آن در پی
آخرت خواهند رفت‌.(1)    

در قرآن آمده است «میقات‌» موسی با
پروردگارش در طی چهل روز حاصل ‌شده است‌. در نقل است که‌، حضرت آدم چهل
شبانه روز بر روی کوه صفا در حال سجده بود.(2) درباره بنی اسرائیل هم آمده
که‌ برای استجابت دعای خود چهل شبانه روز ناله و ضجّه می‌کردند. (مستدرک ج
5،ص 239) در نقلی آمده است که اگر کسی چهل روز
خالص برای خدا باشد، خداوند او را در دنیا زاهد کرده و راه و چاه زندگی را
به او می‌آموزد و حکمت ‌را در قلب و زبانش جاری می‌کند. بدین مضمون روایات
فراوانی وجود دارد. چله نشینی صوفیان هم درست یا غلط‌، از همین بابت بوده
است‌. علامه مجلسی در کتاب بحار الانوار در این باره که برگرفتن چهل نشینی
از حدیث مزبور نادرست است‌، به تفصیل سخن گفته است‌.

اعتبار
حفظ چهل حدیث که در روایات ‌فراوان دیگر آمده‌، سبب تألیف صدها اثر با
عنوان اربعین در انتخاب چهل ‌حدیث و شرح و بسط آنها شده است‌. در این
نقل‎ها آمده است که اگر کسی از امت من‌، چهل حدیث حفظ کند که در امر دینش
از آنها بهره برد، خداوند در روز قیامت او را فقیه و عالم محشور خواهد
کرد. در نقل دیگری آمده است که ‌امیرمؤمنان(علیه‎السلام) فرمودند: اگر چهل
مرد با من بیعت می‌کردند، در برابر دشمنانم می‌ایستادم‌.(3)   

مرحوم
کفعمی نوشته است‌: زمین از یک‌ قطب‌، چهار نفر از اوتاد و چهل نفر از
ابدال و هفتاد نفر نجیب‌، هیچگاه خالی
‌نمی‌شود.(4)                            

در باره نطفه هم تصور
بر این بوده که بعد از چهل‌ روز عَلَقه می‌شود. همین عدد در تحولات بعدی
علقه به مُضْغه تا تولد در نقل‎های کهن به کار رفته است‌، گویی که عدد چهل
مبدأ یک تحول دانسته شده‌ است‌.

در روایت است که کسی که
شرابخواری کند، نمازش تا چهل روز قبول ‌نمی‌شود. و نیز در روایت است که
کسی که چهل روز گوشت نخورد، خلقش ‌تند می‌شود. نیز در روایت است که کسی که
چهل روز طعام حلال بخورد، خداوند قبلش را نورانی می‌کند. نیز رسول خدا(صلی
الله علیه و آله) فرمود: کسی که لقمه حرامی‌ بخورد، تا چهل روز دعایش
مستجاب نمی‌شود.(5) اینها نمونه‌ای از نقل‎هایی بود که عدد اربعین در آنها
به کار رفته است‌.

 

2. اربعین امام حسین(علیه‎السلام)

باید
دید در کهن‌ترین متون مذهبی ما، از «اربعین‌» چگونه یاد شده است‌. به
عبارت ‌دیگر دلیل بزرگداشت اربعین چیست‌؟ چنان که در آغاز گذشت‌، مهمترین
نکته درباره اربعین‌، روایت امام عسکری (علیه‎السلام) است‌. حضرت در
روایتی که در منابع ‌مختلف از ایشان نقل شده فرموده‌اند: نشانه‌های
مؤمن پنج چیز است‌: 1ـ خواندن پنجاه و یک رکعت نماز(17رکعت نماز واجب +11
نماز شب+ 23نوافل‌) 2ـ زیارت اربعین 3ـ انگشتری در دست راست 4 ـ وجود آثار
سجده ‌بر پیشانی 5 ـ بلند خواندن بسم الله در نماز .

این
حدیث تنها مدرک معتبری است که جدای از خود زیارت اربعین که در منابع دعایی
آمده‌، به اربعین امام حسین(علیه‎السلام) و بزرگداشت آن روز تصریح کرده
‌است‌.

اما این که منشأ اربعین چیست‌، باید گفت‌، در منابع به این روز به دو اعتبار نگریسته شده است‌.

نخست روزی که اسرای کربلا از شام به مدینه مراجعت کردند.

دوم
روزی که جابر بن عبدالله انصاری‌، صحابی پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله‌)
از مدینه به ‌کربلا وارد شد تا قبر حضرت اباعبدالله الحسین(علیه‎السلام)
را زیارت کند. شیخ مفید در«مسار الشیعه» که در ایام موالید و وفیات ائمه
اطهار(علیهم‎السلام) است‌، اشاره به روز اربعین ‌کرده و نوشته است‌: این
روزی است که حرم امام حسین(علیه‎السلام)، از شام به سوی مدینه مراجعت
کردند. نیز روزی است که جابر بن عبدالله برای زیارت امام
‌حسین(علیه‎السلام) وارد کربلا شد.

کهن‌ترین کتابِ دعاییِ مفصلِ موجود، کتاب «مصباح المتهجّد» شیخ طوسی از شاگردان شیخ مفید است که ایشان هم همین مطلب را آورده است‌. شیخ
‌طوسی پس از یاد از این که روز نخست ماه صفر روز شهادت زید بن علی
بن‌الحسین(علیه‎السلام) و روز سوم ماه صفر، روز آتش زدن کعبه توسط سپاه
شام در سال ‌64 هجری است‌، می‌نویسد: بیستم ماه صفر(چهل روز پس از حادثه
کربلا) روزی است که حرم سید ما اباعبدالله الحسین از شام به مدینه مراجعت
کرد و نیز روزی است که جابر بن عبدالله انصاری‌، صحابی رسول خدا(صلی الله
علیه و آله‌) از مدینه وارد کربلا شد تا قبر حضرت را زیارت کند. او نخستین
کس از مردمان بود که امام حسین(علیه‎السلام) را زیارت کرد. در چنین روزی
زیارت آن حضرت‌ مستحب است و آن زیارت اربعین است‌.(6) در همانجا آمده است
که وقت خواندن زیارت اربعین‌، هنگامی است که روز بالا آمده‌ است‌.

منشأ
اربعین چیست‌، باید گفت‌، در منابع به این روز به دو اعتبار نگریسته شده
است‌. نخست روزی که اسرای کربلا از شام به مدینه مراجعت کردند. دوم روزی
که جابر بن عبدالله انصاری‌، صحابی پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله‌) از
مدینه به ‌کربلا وارد شد تا قبر حضرت اباعبدالله الحسین(علیه‎السلام) را
زیارت کند.

در کتاب «نزهة الزاهد» هم که در قرن ششم هجری
تألیف شده‌، آمده‌: در بیستم ‌این ماه بود که حرم محترم حسین از شام به
مدینه آمدند.(7) همین طور در ترجمه فارسی فتوح ابن اعثم(8) و کتاب مصباح
کفعمی که از متون دعایی بسیار مهم قرن نهم هجری است‌ این مطلب آمده است‌.
برخی استظهار کرده‌اند که عبارت شیخ مفید و شیخ ‌طوسی‌، بر آن است که روز
اربعین‌، روزی است که اسرا از شام به مقصد مدینه ‌خارج شدند نه آن که در
آن روز به مدینه رسیدند.(9) به هر روی‌، زیارت اربعین از زیارت‌های مورد
وثوق امام حسین(علیه‎السلام) است که از لحاظ معنا و مفهوم قابل توجه است‌.

ویژه نامه اربعین

3. بازگشت اسیران به مدینه یا کربلا

اشاره
کردیم که شیخ طوسی‌، بیستم صفر یا اربعین را، زمان بازگشت اسرای‌ کربلا از
شام به مدینه دانسته است‌. باید افزود که نقلی دیگر، اربعین را بازگشت
اسرا از شام را به «کربلا» تعیین کرده است‌. تا اینجا، از لحاظ منابع
کهن‌، باید گفت اعتبار سخن نخست بیش از سخن دوم است‌. با این حال‌، علامه
مجلسی پس از نقل هر دو اینها، اظهار می‌دارد: احتمال صحت هر دوی اینها(به
لحاظ زمانی‌) بعید می‌نماید.(10) ایشان این ‌تردید را در کتاب دعایی خود
«زاد المعاد» هم عنوان کرده است‌. با این حال‌، در متون بالنسبه قدیمی‌،
مانند «لهوف» و «مثیرالاحزان» آمده است که اربعین‌، مربوط ‌به زمان بازگشت
اسرا، از شام به کربلاست‌. اسیران‌، از راهنمایان خواستند تا آنها را از
کربلا عبور دهند.

باید توجه داشت که این دو
کتاب‌، در عین حال که مطالب مفیدی دارند، از جهاتی‌، اخبار ضعیف و داستانی
هم دارند که برای شناخت آنها باید با متون‌ کهن‌تر مقایسه شده و اخبار
آنها ارزیابی شود. این نکته را هم باید افزود که ‌منابعی که پس از لهوف‌،
به نقل از آن کتاب این خبر را نقل کرده‌اند، نباید به‌ عنوان یک منبع
مستند و مستقل‌، یاد شوند. کتاب‎هایی مانند «حبیب السیر» که به ‌نقل از آن
منابع خبر بازگشت اسرا را به کربلا آورده‌اند،(11) نمی‌توانند مورد استناد
قرار گیرند.

در اینجا مناسب است دو نقل را در باره تاریخ ورود اسرا به دمشق یاد کنیم‌. نخست نقل ابوریحان بیرونی است که نوشته است‌:

در
نخستین روز ماه صفر، أدخل رأس الحسین(علیه‎السلام) مدینه دمشق‌، فوضعه
یزید لعنة الله بین یدیه‌ و نقر ثنایاه بقضیب کان فی یده و هو یقول‌:

 

لست من خندف ان لم أنتقم‌                            من بنی أحمد، ما کان فَعَل‌

لیْت‌َ أشیاخی ببدرٍ شهدوا                               جَزَع الخزرج من وقع الاسل‌

فأهلّوا و استهلّوا فرحا                                    ثم قالوا: یا یزید لاتشل‌

قد قتلنا القرن من أشیاخهم‌                           و عدلناه ببدر، فاعتدل(12)

وی
روز اول ماه صفر را روزی می‎داند که سر امام حسین(علیه‎السلام) را وارد
دمشق کرده و یزید هم در حالی که اشعار ابن زبعری را می‎خواند و بیتی هم بر
آن افزوده بود، با چوبی که در دست داشت بر لبان امام حسین(علیه‎السلام)
می‎زد.

دوم سخن عمادالدین طبری در «کامل بهائی» است که رسیدن اسرا
به دمشق را در 16ربیع الاول دانسته ـ یعنی 66 روز پس از عاشورا ـ می‎داند
که طبیعی‌تر می‌نماید.

 

4. میرزا حسین نوری و اربعین‌

علامه
میرزا حسین نوری از علمای برجسته شیعه‌، و صاحب کتاب «مستدرک الوسائل» در
کتاب «لؤلؤ و مرجان در آداب اهل منبر» به نقد و ارزیابی برخی از روضه‌ها و
نقل‎هایی پرداخته که به مرور در جامعه شیعه رواج یافته و به نظر وی ‌از
اساس‌، نادرست بوده است‌. ظاهرا وی در دوره اخیر نخستین کسی است که به نقد
این روایت پرداخته و دلایل متعددی در نادرستی آن اقامه کرده است.

ایشان
این عبارت سید بن طاوس در لهوف را نقل کرده ‌است که اسرا در بازگشت از
شام‌، از راهنمای خود خواستند تا آنها را به کربلا ببرد؛ و سپس به نقد آن
پرداخته است‌.(13) داستان از این قرار است که سید بن طاوس در «لهوف» خبر
بازگشت اسراء را به ‌کربلا در اربعین نقل کرده است‌. در آنجا منبع این خبر
نقل نشده و گفته می‌شود که وی در این کتاب مشهورات میان شیعه را که در
مجالس سوگواری بوده‌، در آن مطرح کرده است‌.

اما همین سید
بن طاوس در «اقبال الاعمال» با اشاره به این که شیخ طوسی در مصباح‌
می‌گوید اسرار روز اربعین از شام به سوی مدینه حرکت کردند و خبر نقل شده
‌در غیر آن که بازگشت آنان را در اربعین به کربلا دانسته‌اند، در هر دو
مورد تردید می‌کند. تردید او از این ناحیه است که ابن زیاد مدتی اسراء را
در کوفه ‌نگه داشت. با توجه به این مطلب و زمانی که در این نگه داشته صرف
شده و زمانی که در مسیر رفت به شام و اقامت یک ماهه در آنجا و بازگشت مورد
نیاز است‌، بعید است که آنان در اربعین به ‌مدینه یا کربلا رسیده باشند.
ابن طاوس می‌گوید: این که اجازه بازگشت به کربلا به آنها داده باشد، ممکن
است‌، اما نمی‌توانسته در اربعین باشد. در خبر مربوط به‌ بازگشت آنان به
کربلا گفته شده است که همزمان با ورود جابر به کربلا بوده و با او برخورد
کرده‎اند. ابن طاوس در این که جابر هم روز اربعین به کربلا رسیده باشد،
تردید می‌کند.(14)

ایشان
در باره این اشکال که امکان ندارد اسرا ظرف چهل روز از کربلا به کوفه‌، از
آنجا به شام و سپس از شام به کربلا بازگشته باشند، هفده نمونه از
مسافرت‎ها و مسیرها و زمان‎هایی که برای این راه در تاریخ آمده را به
تفصیل نقل کرده‌اند. در این نمونه‌ها آمده است که مسیر کوفه تا شام و به
عکس از یک هفته تا ده دوازده ‌روز طی می‌شده و بنابر این‌، ممکن است که در
یک چهل روز، چنین مسیر رفت و برگشتی طی شده باشد. اگر این سخن بیرونی هم
درست باشد که سر امام حسین(علیه‎السلام) روز اول صفر وارد دمشق شده‌،
می‌توان اظهار کرد که بیست ‌روز بعد، اسرا می‌توانستند در کربلا باشند.

این
ممکن است که ابن طاوس لهوف را در جوانی و اقبال را در دوران بلوغ فکری
تألیف کرده باشد. در عین حال ممکن است دلیل آن این باشد که آن کتاب را
برای محافل روضه خوانی و این اثر را به عنوان یک اثر علمی نوشته باشد.
دلیلی ندارد که ما تردیدهای او را در آمدن جابر به کربلا در روز اربعین
بپذیریم. به نظر می‎رسد منطقی‎ترین چیزی که برای اعتبار اربعین در دست است
همین زیارت جابر در نخستین اربعین به عنوان اولین زایر است.

اما در
باره اعتبار اربعین به بازگشت اسرا به کربلا توجه به این نکته هم اهمیت
دارد که شیخ مفید در کتاب مهم خود در باب زندگی امامان و در بخش خاص به
امام حسین(علیه‎السلام) از کتاب «ارشاد» در خبر بازگشت اسرا، اصلا
اشاره‌ای به این که‌ اسرا به عراق بازگشتند ندارد. همین طور ابومخنف راوی
مهم شیعه هم‌ اشاره‌ای در مقتل الحسین خود به این مطلب ندارد. در منابع
کهن تاریخ کربلا هم مانند انساب الاشراف‌، اخبارالطوال‌، و طبقات الکبری
اثری از این خبر دیده نمی‌شود.

روشن است که حذف عمدی آن معنا ندارد؛ زیرا برای چنین ‌حذف و تحریفی‌، دلیلی وجود ندارد.

خبر زیارت جابر، در کتاب بشارة المصطفی آمده‌، اما به ملاقات وی با اسرا اشاره نشده است‌.

مرحوم
حاج شیخ عباس قمی هم‌، به تبع استاد خود نوری‌، داستان آمدن‌ اسرای کربلا
را در اربعین از شام به کربلا نادرست دانسته است‌.(15) در دهه‌های اخیر
مرحوم محمدابراهیم آیتی هم در کتاب ‌بررسی تاریخ عاشورا بازگشت اسرا را به
کربلا انکار کرده است‌.(16) همین طور آقای مطهری که متأثر از مرحوم آیتی
است. اما این جماعت یک مخالف جدی دارند که شهید قاضی طباطبائی است.

اربعین حسینی

5. شهید قاضی طباطبائی و اربعین‌

شهید
محراب مرحوم حاج سید محمدعلی قاضی طباطبائی(ره)‌، کتاب‌ مفصلی با نام
«تحقیق در باره اولین اربعین حضرت سید الشهداء» در باره اربعین ‌نوشت‌ که
اخیرا هم به شکل تازه و زیبایی چاپ شده است.

هدف ایشان از نگارش این
اثر آن بود تا ثابت کند، آمدن اسرای از شام‌ به کربلا در نخستین اربعین‌،
بعید نیست‌. این کتاب که ضمن نهصد صفحه‌ چاپ شده‌، مشتمل بر تحقیقات
حاشیه‌ای فراوانی درباره کربلاست که بسیار مفید و جالب است‌. اما به نظر
می‌رسد در اثبات نکته مورد نظر با همه زحمتی که مؤلف محترم کشیده، چندان
موفق‌ نبوده است‌.

ایشان در باره این اشکال که امکان ندارد اسرا ظرف
چهل روز از کربلا به کوفه‌، از آنجا به شام و سپس از شام به کربلا بازگشته
باشند، هفده نمونه از مسافرت‎ها و مسیرها و زمان‎هایی که برای این راه در
تاریخ آمده را به تفصیل نقل کرده‌اند. در این نمونه‌ها آمده است که مسیر
کوفه تا شام و به عکس از یک هفته تا ده دوازده ‌روز طی می‌شده و بنابر
این‌، ممکن است که در یک چهل روز، چنین مسیر رفت و برگشتی طی شده باشد.
اگر این سخن بیرونی هم درست باشد که سر امام حسین(علیه‎السلام) روز اول
صفر وارد دمشق شده‌، می‌توان اظهار کرد که بیست ‌روز بعد، اسرا
می‌توانستند در کربلا باشند.

باید به اجمال گفت‌: بر فرض که طی این
مسیر برای یک کاروان‌، در چنین زمان ‌کوتاهی‌، با آن همه زن و بچه ممکن
باشد، باید توجه داشت که آیا اصل این ‌خبر در کتاب‎های معتبر تاریخ آمده
است یا نه‌. تا آنجا که می‌دانیم‌، نقل این خبر در منابع ‌تاریخی‌، از قرن
هفتم به آن سوی تجاوز نمی‌کند. به علاوه‌، علمای بزرگ شیعه‌، مانند شیخ
مفید و شیخ طوسی‌، نه تنها به آن اشاره نکرده‌اند، بلکه به عکس‌ِ آن تصریح
کرده و نوشته‌اند: روز اربعین روزی است که حرم امام حسین(علیه‎السلام)
وارد مدینه شده یا از شام به سوی مدینه خارج شده است‌.

آنچه
می‌ماند این است که نخستین زیارت امام حسین(علیه‎السلام) در نخستین
اربعین، توسط جابر بن عبدالله انصاری صورت گرفته است و از آن پس ائمه
اطهار(علیهم‎السلام) که از هر فرصتی برای رواج زیارت امام
حسین(علیه‎السلام) بهره می‌گرفتند، آن ‌روز را که نخستین زیارت در آن
انجام شده‌، به عنوان روزی که زیارت امام‌حسین(علیه‎السلام) در آن مستحب
است‌، اعلام فرمودند.

متن زیارت اربعین هم
از سوی امام صادق(علیه‎السلام) انشاء شده و با داشتن آن مضامین عالی‌،
شیعیان را از زیارت ‌آن حضرت در این روز برخوردار می‌کند.

اهمیت
خواندن زیارت اربعین تا جایی است که از علائم شیعه دانسته شده است‌، درست
آنگونه که بلند خواندن بسم الله در نماز و خواندن پنجاه و یک رکعت نماز در
شبانه روز در روایات بیشماری‌، از علائم شیعه بودن عنوان شده است‌.

زیارت
اربعین در «مصباح المتهجد» شیخ طوسی و نیز «تهذیب الاحکام» وی به نقل از
صفوان بن مهران جمال آمده است‌. وی گفت که مولایم صادق(علیه‎السلام)
فرمود: زیارت اربعین که باید وقت برآمدن روز خوانده شود چنین است ...(17)
این زیارت‌، به جهاتی مشابه برخی از زیارات دیگر است‌، اما از آن روی که
‌مشتمل بر برخی از تعابیر جالب در زمینه هدف امام حسین از این قیام است‌،
دارای اهمیت ویژه می‌باشد. در بخشی از این زیارت درباره هدف امام
حسین‌(علیه‎السلام) از این نهضت آمده است‌: «... و بذل مهجته فیک لیستنقذ
عبادک من الجهالة ‌و حیرة الضلالة‌... و قد توازر علیه من غرّته الدنیا و
باع حظّه بالارذل الادنی.»؛ خدایا، امام حسین(علیه‎السلام) همه چیزش را
برای نجات بندگانت، از نابخردی و سرگشتگی و ضلالت در راه تو داده در حالی
که مشتی فریب خورده که انسانیت‌ خود را به دنیای پست فروخته‌اند بر ضد وی
شوریده آن حضرت را به‌ شهادت رساندند.

زیارت اربعین نشانه مومن

دو نکته کوتاه:

نخست
آن که برخی از روایاتی که در باب زیارت امام حسین(علیه‎السلام) در کتاب
کامل الزیارات‌ ابن قولویه آمده‌، گریه چهل روزه آسمان و زمین و خورشید و
ملائکه را بر امام‌ حسین(علیه‎السلام) یادآور شده است‌.(18)     

دوم
این که ابن طاوس یک اشکال تاریخی هم نسبت به اربعین بودن روز بیستم صفر
مطرح کرده و آن این که اگر امام حسین(علیه‎السلام) روز دهم محرم به شهادت
رسیده ‌باشد، اربعین آن حضرت نوزدهم صفر می‌شود نه بیستم‌. در پاسخ گفته
شده ‌است، به احتمالی ماه محرمی که در دهم آن امام حسین(علیه‎السلام) به
شهادت رسیده‌، بیست و نه روز بوده است‌. اگر ماه کامل بوده‌، باید گفت که
روز شهادت را به ‌شمارش نیاورده‌اند.(19)      


پی نوشت ها:

1- مجموعه ورام‌، ص 35.

2- مستدرک وسائل، ج 9، ص 329.

3- الاحتجاج‌، ص 84 .

4- بحارالانوار، ج 53، ص 200 .

5- مستدرک وسائل‌، ج 5، ص 217.

6- مصباح المتهجد، ص 787 .

7- نزهة‌الزاهد، ص 241.

8- الفتوح ابن اعثم‌، تصحیح مجد طباطبائی‌، ص‌916.

9- لؤلؤ و مرجان‌، ص 154.

10- بحارالانوار، ج 101، ص 334 ـ 335 .  

11- نفس المهموم ترجمه شعرانی‌، ص 269 .

12- آلاثارالباقیه‌، ص 422.

13- لؤلؤ و مرجان‌، ص 152 .

14- اقبال الاعمال‌، ج 3، ص 101 .

15- منتهی الامال‌، ج 1، صص 817 ـ 818 .

16- بررسی تاریخ ‌عاشورا، صص 148 ـ 149 .

17-
مصباح المتهجد، ص 788، تهذیب الاحکام‌، ج 6،ص 113، اقبال الاعمال‌، ج 3، ص
101، مزار مشهدی‌، ص 514 (تحقیق قیومی‌)، مزار شهید اول (تحقیق‌ مدرسة
الامام المهدی‌، قم 1410، ص 185 ـ 186 .

18- اربعین شهید قاضی‌، ص 386 .

19- بحارالانوار، ج 98، ص 335 .

منبع: سایت خبری بازتاب، رسول جعفریان





طبقه بندی: بزرگداشت،  اربعین،  امام حسین(ع)،  کربلا،  جهل،  اسیر،  مدینه،  میرزا حسن نوری،  شهید قاضی طباطبایی
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 88 بهمن 15 توسط صادق | نظر بدهید
ویژه نامه اربعین

اربعین،
چهلمین روز شهادت امام حسین(علیه‎السلام) است که جان خود و یارانش را فدای
دین کرد. از آنجا که گرامیداشت خاطره شهید و احیاء اربعین وی، زنده
نگهداشتن نام و یاد و راه اوست و زیارت، یکی از راههای یاد و احیاء خاطره
است، زیارت امام حسین(علیه‎السلام) به ویژه در روز بیستم ماه صفر که
اربعین آن حضرت است، فضیلت بسیار دارد .

امام
حسن عسکری(علیه‎السلام) در حدیثی علامت‎های «مؤمن»را پنج چیز شمرده است:
نماز پنجاه و یک رکعت، زیارت اربعین، انگشتر کردن در دست راست، پیشانی بر
خاک نهادن و «بسم الله» را در نماز، آشکارا گفتن: «علامات المؤمن خمس:
صلاة احدی و خمسین و زیارة الاربعین... .»(1)

خواندن
زیارت اربعین در این روز مستحب است، در کتب ادعیه آمده است و مطلع شروع آن
اینچنین می‎باشد: «السلام علی ولی الله و حبیبه ...». این زیارت، از طریق
صفوان جمال از امام صادق(علیه‎السلام) روایت شده است. زیارت دیگری را جابر
بن عبدالله انصاری در این روز خوانده است و متن زیارت به عنوان زیارتنامه
آن امام در نیمه ماه رجب نقل شده و با جمله «السلام علیکم یا آل الله...»
شروع می‎شود.(2)

مورخان نوشته‎اند که جابر بن عبدالله
انصاری به همراه عطیه عوفی، در اولین اربعین پس از عاشورا به زیارت امام
حسین(علیه‎السلام) نائل آمدند. وی که آن هنگام نابینا شده بود، در فرات
غسل کرد و خود را خوشبو ساخت و گام‎های کوچک برداشت تا سر قبر حسین بن علی
(علیهماالسلام) آمد و با راهنمایی عطیه، دست روی قبر نهاد و بیهوش شد،
وقتی به هوش آمد، سه بار گفت: یا حسین! سپس گفت: «حبیب لا یجیب حبیبه ...»
آنگاه زیارتی خواند و روی به سایر شهدا کرد و آنان را هم زیارت نمود.(3)

 

زیارت پیاده

آنچه در راه طلب خسته نگردد هرگز                             پای پر آبله و بادیه پیمای من است

غیر
از عشق و محبت، که پای زائر را پیاده به مرقد حسین(علیه‎السلام) می‎کشاند
و رنج سفر و خوف و خطر را به جان می‎خرد، زیارت سیدالشهدا علیه السلام با
پای پیاده، ثواب بسیار دارد و مورد تاکید پیشوایان دین است. امام
صادق(علیه‎السلام) فرموده است: «من خرج من منزله یرید زیارة قبر الحسین بن
علی(علیه‎السلام) ان کان ماشیا کتبت له بکل خطوة حسنة و محا عنه
سیئة...»(4)؛ هر کس به قصد زیارت امام حسین(علیه‎السلام)، پیاده از
خانه‎اش خارج شود، خداوند در مقابل هر گام، برای او حسنه‎ای می‎نویسد و
گناهی از او می‎زداید.

امام
صادق (علیه‎السلام) فرموده است: «من خرج من منزله یرید زیارة قبر الحسین
بن علی (علیه‎السلام) ان کان ماشیا کتبت له بکل خطوة حسنة و محاعنه
سیئة...»(4)؛ هر کس به قصد زیارت امام حسین(علیه‎السلام)، پیاده از
خانه‎اش خارج شود، خداوند در مقابل هر گام، برای او حسنه‎ای می‎نویسد و
گناهی از او می‎زداید.

یکی از زائران همیشگی امام
حسین(علیه‎السلام) که هر ماه آن حضرت را زیارت می‎کرده، بخاطر پیری و
ناتوانی، یک بار نتوانست برود. نوبت بعد که پیاده پس از چند روز راهپیمایی
به حرم می‎رسد و سلام می‎دهد و نماز زیارت می‎خواند، در خواب، آن حضرت را
می‎بیند که به وی می‎گوید: چرا به من جفا کردی، تو که نیکوکار بودی...
.(5) این شدت عنایت ائمه را به زائر پیاده می‎رساند. معاویة بن وهب (از
اصحاب امام صادق علیه‎السلام) می‎گوید:

خدمت
آن حضرت رسیدم. در مصلای خود در خانه‎اش نشسته بود و پس از نماز با خداوند
راز و نیاز می‎کرد. از جمله (در دعا نسبت به زائران قبر حسین علیه‎السلام)
می‎گفت:

«خدایا زائران قبر حسین را بیامرز،
اینان که در این راه، پول خرج می‎کنند، بدن‎های خود را در این راه در معرض
قرار می‎دهند... خدایا رحمت کن بر چهره‎هایی که آفتاب، رنگ آنها را تغییر
داده، صورت‎هایی که متوجه قبر ابا عبدالله است، چشم‎هایی که در محبت ما
اشک می‎ریزد... خدایا این جان‎ها و بدن‎ها را به تو می‎سپارم، تا کنار حوض
کوثر به هم برسیم... .»(6) این سنت زیارت پیاده، از زمان ائمه بوده و
تاکنون نیز ادامه دارد و اجر بیشماری برای آن نقل شده است.

فاضل
دربندی می‎نویسد: این پیاده بودن، یا به جهت فقیر بودن زائر است که نشان
می‎دهد این زیارت، برخاسته از شوق و محبت است، یا به جهت آنست که زائر،
خود را در برابر سلطان اقلیم جوانمردی و خورشید سپهر عصمت و شهادت، کوچک
می‎شمارد و در راه او، رنج سفر پیاده را بر خود هموار می‎کند و هر دو
ارزشمند است.(7)
ویژه نامه اربعین

در
عراق، از سالها پیش چنین رسم است که هیئت‎ها، دسته‎ها و کاروان‎هایی کوچک
یا بزرگ، در ایام خاصی، از بصره، بغداد و عمدتا از نجف، برای زیارت کربلا
پیاده حرکت می‎کنند. به ویژه در ایام زیارتی خاص مثل نیمه شعبان، اول رجب،
ایام عاشورا و اربعین بیشتر و پر شکوهتر است و اغلب، راه کنار ساحل فرات
را انتخاب می‎کنند که از نجف تا کربلا 18 فرسنگ است و چند روز طول می‎کشد.
در این کاروان‎های زیارتی پیاده، علمای بزرگ هم شرکت می‎کردند، همچون
میرزای نایینی، آیة الله کمپانی، سیدمحسن امین، و بسیاری از علمای معاصر.
در این مسیر، دیدار با عشایر و فعالیت‎های تبلیغی هم انجام می‎گرفت و
شعارهایی هم مطرح می‎شد و روضه خوانی برگزار می‎گشت.

در ایام
حکومت‎ بعثی‎ها، این پیاده‎روی‎های پر شکوه، آن هم از طریق جاده غیر رسمی
کنار فرات، رنگ مبارزه و مخالفت با رژیم عراق هم به خود می‎گرفت و یک بار
هم در ایام اربعین حسینی در سال 1397 ق. به درگیری‎های سخت میان نیروهای
بعثی با انقلابیون شیعه و کاروان‎های زیارتی در طول راه و در حرم ابا
عبدالله الحسین(علیه‎السلام) انجامید و کشته‎ها و مجروحان بسیاری داد،(8)
و به «اربعین خونین » معروف شد.

 

در کوی عشق، درد و بلا کم نمی‎شود                      از باغ خلد، برگ و نوا کم نمی‎شود

تیغ شهادتست دل گرم را علاج                                     این تشنگی به آب بقاء کم نمی‎شود

قاصد، تسلی دل عاشق نمی‎دهد                                 شوق حرم به قبله نما، کم نمی‎شود(9)

 

 


پی نوشت ها:

1- بحارالانوار، ج 98،(بیروت) ص 329/ المزار، شیخ مفید، ص 53.

2- مفاتیح الجنان، زیارت اربعین.

3- منتهی الآمال، ج 1، حوادث اربعین/ نفس المهموم، ص 322/ بحارالانوار، ج 98، ص 328.

4- بحارالانوار، ج 98، ص 28/ المزار، شیخ مفید، ص30.

5- همان، ص 16.

6- همان، صص 52 و 8 .

7- اسرار الشهادة، فاضل دربندی، ص 136،(چاپ سنگی) .

8- شرح مبسوط ماجرا در کتاب «انتفاضة صفر الاسلامیه» از رعد الموسوی آمده است.

9- کلیات صائب تبریزی، غزل 1523.





طبقه بندی: اربعین،  امام حسین(ع)،  زیارت،  حرم
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 88 بهمن 15 توسط صادق | نظر بدهید

مصیبت اربعین

تا خدایی خدا حزب خدا پیروزند

باز آوای جرس بر جگرم آتش زد

اشک آتش شد و بر چشم ترم آتش زد

ناله آتش شد و بر برگ و برم آتش زد

سوز دل بیش تر از پیش ترم آتش زد

پاره های دلم از چشم تر آید بیرون

وز نیستان وجودم شرر آید بیرون

دوستان با من و دل ناله و فریاد کنید

آه را با نفس از حبس دل آزاد کنید

اربعین آمده تا از شهدا یاد کنید

گریه بر زخم تن حضرت سجاد کنید

مرغ دل زد به سوی شهر شهیدان پر و بال

پیش تا از حرم الله کنیم استقبال

جابر این جا حرم محترم خون خداست

هر طرف سیر کنی جلوة مصباح هداست

غسل از خون جگر کن که مزار شهداست

سر و دست است که از پیکر صد پاره جداست

پیرهن پاره کن و جامة احرام بپوش

اشک ریزان به طواف حرم الله بکوش

جابرا هم چو ملک پر بگشا بال بزن

ناله با سوز درون علی و آل بزن

 

تا خدایی خدا حزب خدا پیروزند

بر سر و سینة خود در همه احوال بزن

خم شو و سجده کن و بوسه به گودال بزن

چهره بگذار به خاکی که دهد بوی حسین

ریخته بر روی آن خون ز سر و روی حسین

جابرا اشک فشان ناله بزن زمزمه کن

گریه با فاطمه از داغ بنی فاطمه کن

در حریم پسر فاطمه یاد از همه کن

روی از گوشة گودال سوی علقمه کن

اشک جاری به رخ از دیدة دریایی کن

دست سقا ز تن افتاده، تو سقایی کن

گوش کن بانگ جرس از دل صحرا آید

ناله ای سخت جگر سوز و غم افزا آید

پیشباز اسرا دختر زهرا آید

به گمانم ز سفر زینب کبرا آید

حرمی روی به بین الحرمین آوردند

از سفر نالة ای وای حسین آوردند

بلبلان آمده گل ها همه پرپر گشتند

حرم الله دوباره به حرم برگشتند

زائر پیکر صد پارة بی سر گشتند

همگی دور مزار علی اکبر گشتند

 

تا خدایی خدا حزب خدا پیروزند

گودی قتلگه و علقمه را می دیدند

هر طرف اشک فشان فاطمه را می دیدند

آب بر سینة خود دید چو تصویر رباب

عرق شرم شد و سوخت از شرم شد آب

جگر بحر ز سوز جگرش گشت کباب

شیر در سینه مادر، علی اصغر در خواب

یاد شش ماهه و گهوارة او می افتاد

به دو دستش حرکت های خیالی می داد

نفس دخت علی شعلة ماتم می شد

قامت خم شده اش بار دگر خم می شد

تاب می داد ز کف طاقت او کم می شد

پیش چشمش تن صد پاره مجسم می شد

حنجر غرقه به خون در نظرش می آمد

یادش از بوسة جد و پدرش می آمد

باز هم داغ روی داغ مکرر می دید

باغ آتش زده و لالة پرپر می دید

لحظه لحظه تن صد چاک برادر می دید

فرق بشکستة عباس دلاور می دید

رژه می رفت مصائب همه پیش نظرش

داغ ها بود که شد تازه درون جگرش

 

تا خدایی خدا حزب خدا پیروزند

گریه آزاد شده بغض گلو را بسته

کرده فریاد درون حنجره ها را خسته

داغداران همه فریاد زنند آهسته

ذکرشان یا ابتا یا ابتا پیوسته

اشک اطفال دل فاطمه را آتش زد

گریة زینب کبری همه را آتش زد

گفت ای همدمم از لحظة میلاد حسین

ای سلامم به جراحات تنت باد حسین

از همان روز که چشمم به تو افتاد حسین

آتش عشق تو زد بر جگرم باد حسین

من و تو در بغل فاطمه با هم بودیم

همدم و یار به هر شادی و هر غم بودیم

حال بر گو چه شد از خویش جدایم کردی

در بیابان بلا برده رهایم کردی

گاه در گوشة گودال دعایم کردی

گاه بر نوک سنان گریه برایم کردی

چشمم افتاد سر نیزه به اشک بصرت

جگرم پاره شد از خواندن قرآن سرت

کثرت داغ سراپا تب و تابم کرده

خون دل سرزده از دیده خضابم کرده

 

تا خدایی خدا حزب خدا پیروزند

سخنی گوی که هجران تو آبم کرده

چهره بنمای که داغ تو کبابم کرده

بر سر خاک تو از اشک گلاب آوردم

گرچه خود آب شدم بهر تو آب آوردم

روزها هر چه زمان می گذرد روز تواند

ظالمان تا ابد الدهر سیه روز تواند

اهل بیت تو همه لشکر پیروز تواند

که پیام آور فریاد ستم سوز تواند

سرکشان یکسره گشتند حقیر تو حسین

شام شد پایگه طفل صغیر تو حسین

دشمنان از سر کویت به شتابم بردند

بعد کوفه به سوی شام خرابم بردند

به اسارت نه که با رنج و عذابم بردند

با سر پاک تو در بزم شرابم بردند

شام را سخت تر از کرببلا می دیدم

سر خونین تو در طشت طلا می دیدم

شامیان روز ورودم همگی خندیدند

سر هر کوچه به دور سر تو رقصیدند

عید بگرفته همه جامة نو پوشیدند

لیک با زلزلة خطبة من لرزیدند

گرچه باران بلا ریخت به جانم در شام

کار شمشیر علی کرد زبانم در شام

گرچه این بار به دوش همگان سنگین بود

آنچه گفتیم و شنیدیم برای دین بود

و آنچه پنداشت عدو تلخ به ما شیرین بود

ارث ما بود شهادت، شرف ما این بود

"میثم" ابیات تو چون شعلة ظالم سوزند

تا خدایی خدا حزب خدا پیروزند

 

غلامرضا سازگار





طبقه بندی: حضرت زینب(س)،  اربعین،  امام حسین(ع)،  کربلا
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 88 بهمن 15 توسط صادق | نظر بدهید
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.