بى تو یا فاطمه، من بى کس و تنها چه کنم در غم مرگ تو اى اسوه تقوا چه کنم
با وجود تو غم از دل بزدودم همه حال بعد از این با غمت اى بانوى عُظمى چه کنم
باغبان رفته و گلها همه پژمرده شدند بىگل روى تو اى نوگلِ طه چه کنم
فاطمه! رفتى و شد روز على چون شب تار با چنین فتنه که شد بعد تو بر پا چه کنم
مرگت اى راحت جان، از دو جهان سیرم کرد عمر اگر طول کشد، بىتو من اینجا چه کنم
زندگى با تو صفا داشت ولى صد افسوس رفتى اى همسر والا، منِ تنها چه کنم
محسنت کشته شد از ضربِ لگد در پسِ در با عزیزانِ تو و گریه آنها چه کنم
نور رخسار تو مىداد به این خانه، صفا خانه، غمخانه شد، اى زهره زهرا چه کنم
من اگر از غم مرگ تو نمیرم، عجب است زندگى بى تو در این وادى غمها چه کنم
بس کن این قصّه که شد باعث خاموشى «شمع» گر شفاعت نکند فاطمه فردا چه کنم
طبقه بندی: حضرت فاطمه(س)