خبر جنایت فجیع و دلخراش اتباع سقیفه و بنی امیه و شهادت عالم بزرگ شیعی مصر ، حسن شحاته و چند تن از یارانش دل محبان اهل بیت علیهم السلام را سوزاند . این واقعه اسف بار در شب نیمه شعبان و شب میلاد حضرت حجت ، همان شبی که وعده قضای حوائج داده شده و شب بخشش گناهان است ، در مجلس اهل بیت علیهم السلام رخ داد .
جمع کوچکی گرد هم امدند تا میلاد منجی را جشن بگیرند اما ..
راستی این جمع کوچک و این حوادث بزرگ یاداور چیست ؟
این تنهایی و مظلومیت ، اتش و دود ، چماق به دستان و قداره کشان وحشی ، طناب برگردن و کشاندن در کوچه وبازار ....
خوشا به حالت شحاته ...
اقتدا کردی به مولایت اما ...
نمی دانم همسرت هم پشت درب خانه بود؟
خوشا به حالت شحاته ...
عاشورا افریدی ...
وقتی جسم عریانت را زیر دست و پای دیو و ددان دیدم . لگدهای این وحوش کم نداشت از سم اسبهای شامی .
خوشا به حالت شحاته ....
خودت بگو در این حال ، خواهرت هم شاهد حادثه بود ....
روضه مکشوف کوچه های بنی هاشم و کربلا خواندی ...
شحاته ؛ نگفتی که دوباره دل عمه را می لرزانی ؟
شهر را اذین بسته و زنان و کودکان ، همه جمع بودند ؟ راستی ....
نگفتی ! تو را هم از محله یهودیان عبور دادند ؟ ...
نگفتی ! زنان هم هلهله می کشیدند و سنگ به سویت پرتاب می کردند؟ ....
نگفتی ! سر بر روی نی را هم دیدی ؟ ...
.....
خدایا به داد دل مهدی زهرا برس که ....
اَللّـهُمَّ اِنّا نَشْکُو اِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنا صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَآلِهِ، وَغَیْبَةَ وَلِیِّنا، وَکَثْرَةَ عَدُوِّنا، وَقِلَّةَ عَدَدِنا، وَشِدّةَ الْفِتَنِ بِنا، وَتَظاهُرَ الزَّمانِ عَلَیْنا، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ، وَاَعِنّا عَلى ذلِکَ بِفَتْح مِنْکَ تُعَجِّلُهُ، وَبِضُرٍّ تَکْشِفُهُ، وَنَصْر تُعِزُّهُ وَسُلْطانِ حَقٍّ تُظْهِرُهُ
منبع: موسسه جهانی سبطین علیهماالسلام
طبقه بندی: شحاته، مصر، سبطین، سقیفه، شهادت، عالم، شیعه، حسن شحاته، نیمه شعبان، اهل بیت، جنایت، بنی امیه، سلفی، ظلم، حضرت مهدی(عج)
گلچین
جملاتی معنوی در تبیین وظایف منتظران یوسف زهرا سلام الله علیهما که از
زبان حجت الحق مرحوم حضرت آیت الله العظمی بهجت به عاشقان درگاه امامت و
ولایت تقدیم می گردد:
عبادت در زمان غیبت افضل است
مگر
همه سلمان یا ابوذر (رحمهالله) میشوند که با تمام بلاها، صبرکردند و یا
مثل «عمار» که حتى حاضر به کشته شدن گردد؟ در مقاماتى که آنان بدان رسیدند
بسته شده است. تمام دنیا و مافیها ارزش نماز یک شب سلمان (رحمه الله) را
ندارد. روى پوست گوسفندى مى نشست، مصلاى عجیب و غریب داشت، و در روایتی
اثاثیه و لوازم منزلش را برشمرده: یک پوست، یک کیسه آرد و ...؛ ولى باز
گریه میکرده که فردا بارش سنگین است. سلمان چه مقامى داشت، و ضد او، یعنى
معاویه چه مقامى؟ البته چه بسا از این که فرموده اند: عبادت در غیبت افضل از عبادت در حال حضور است بتوان استفاده کرد که مقامات بالاترى براى ما ممکن است!
مقصودم این است که اگر ما در زمان حضرت رسول (صلى الله علیه و آله و سلم)
بودیم و مى دیدیم که در اطراف آن تشویق مى شدیم؛ ولى کسى که آن ها را نمى
بیند از تحصیل آن معذور است؛ زیرا تردید براى او حاصل مى شود که آیا این
گونه مقامات براى اوحاصل مىشود یا خیر؟! اما ما نیز از کرامات علما عجایب
و غرایبى دیده ایم که نمى شود بیان کرد و تعجب مىکردیم که چرا دیگران مى
بینند و اسمش را هم نمى آورند؟! ولی نمى دانم چرا باز نسبت به تحصیل آن
مقامات بى تفاوت هستیم ؟!
بهترین
کار برای به هلاکت نیفتادن در آخرالزمان، دعا برای فرج امام زمان
(عجلالله تعالی فرجهالشریف) است، البته دعایی که در همه اعمال ما اثر
بگذارد.
دعا برای فرج حضرت
-
کسی که حضرت حجت (عجلالله تعالی فرجهالشریف) را بیشتر دوست دارد، بعد از
اطاعت خدا در انجام واجبات و ترک محرمات، برای تعجیل در فرج آن حضرت بیشتر
دعا کند. بهترین کار برای به هلاکت نیفتادن در آخرالزمان، دعا برای فرج
امام زمان (عجلالله تعالی فرجهالشریف) است، البته دعایی که در همه اعمال
ما اثر بگذارد. این خیال که حضرت صاحب میشود، مگر امکان دارد آن حضرت
حقانیت را تقویت و تاکید نکند؟!
- وای به حال ما اگر در عمل برضد او بکوشیم. این یعنی اینکه تیر را از صاحب آن بگیریم و به سوی او نشانه رویم.
- غیبت امام زمان (عجلالله تعالی فرجهالشریف) مانع ترقی اهل ایمان نیست، بلکه برای آنها، راه نزدیکتر میشود.
- بدون دعا برای تعجیل در فرج، حیاتی برای خود قائل نیستیم. باید به طور جدی از خدا بخواهیم که این کشتی را به ساحل برساند.
توجه به مسجد جمکران
- مسجد جمکران، نزد من از مسجد سهله کمتر نیست.
- زیاد به مسجد جمکران مشرف شوید با ادای نمازهایش .
- عدهای از پاکان و نیکان صدای آن حضرت را در مسجد مقدس جمکران میشنوند.
- مسجد جمکران مورد عنایت است، بنابراین شایسته است مومنان آن را غنیمت شمارند.
-
افسوس که همه برای برآورده شدن حاجت شخصی خود به مسجد میروند و نمیدانند
که آن حضرت چه التماس دعایی از آنها دارد که برای تعجیل فرج او دعا کنند.
منبع: آفاق - شماره های 29 تا 32
طبقه بندی: حضرت مهدی(عج)، انتظار، جمعه
طبقه بندی: حضرت مهدی(عج)
طبقه بندی: حضرت مهدی(عج)
بررسی افسانه جزیره خضراء (3)
مثلث برمودا
اختلاف در سند، تناقض در متن و نیز ریشههای تاریخی و روانی شکلگیری این داستان، از جمله مواردی بود که در قسمتهای پیشین بدان پرداخته شد. جزیره خضراء، جزیرهای خوش آب و هوا در دریای مدیترانه است و در اقیانوس اطلس نیز جزیرهای به نام مثلث برمودا وجود دارد که خوش آب و هوایی و البته به خاطر وضعیت خاص جوّی که بر آن منطقه حاکم است اتفاقات خاصی در آن منطقه روی میدهد که آن را به گونهای به جزیره خضراء ربط میدهند. حال آیا هیچ ارتباطی بین این دو جزیره وجود دارد؟ و در نتیجه ارتباطی بین اتفاقات رخ داده در مثلث برمودا و امام عصر (عج) وجود دارد؟ برای روشن شدن بحث به توضیحات بیشتری در مورد مثلث برمودا میپردازیم.
مثلث برمودا
در جنوب غربی ایالات متحده آمریکا، منطقهای وجود دارد که به مثلث برمودا معروف است . رسانههای غربی، با افسانهسازیهای جهتدار درباره آن، خواستهاند این منطقه را، منطقهای مرموز و پر خطر قلمداد کنند .
در این مقاله ضمن بررسی این موضوع، تطبیق نا به جای آن بر «جزیره خضراء» مورد نقد و ارزیابی قرار خواهد گرفت .
موقعیت جغرافیایی برمودا « Bermuda »
در مقابل ایالتهای جورجیا، کارولینا و فلوریدای آمریکا، جزایری به نام «برمودا» وجود دارد . در جنوب این جزایر، جزایر باهاما، پرتوریکو، دومینیکن، هائیتی، جامائیکا و کوبا قرار دارد .
جزایر «برمودا»، با 4/54 کیلومتر در 934 کیلومتری شرق سواحل آمریکا قرار دارد و متشکل از 150 جزیره مرجانی است که فقط بیست مورد آن قابل سکونت است. جمعیت آن حدود، 650000 هزار نفر و نژاد مردم آن سیاه، سفید و دو رگه است. اکثر مردم آن جا پروتستان هستند و هامیلتون مرکز آن میباشد .
«برمودا» از قدیمیترین مستعمرات انگلستان است .
شرح مناطق مثلث برمودا
این مثلث، یک مثلث فرضی است که راس آن، جزایر برمودا و قاعده آن، ایالات متحده آمریکا (ایالتهای جنوب شرقی) و اضلاع آن کشورهای کوبا، هائیتی، دومینیکن و جامائیکا را شامل میگردد. (1)
وضعیت کشورهای واقع در منطقه مثلث برمودا
کوبا: با بیش از 160 جزیره - در جنوب سواحل فلوریدای آمریکا و شمال غرب دریای کارائیب واقع شده است .
جمعیت آن در سال 1979 م . حدود ده میلیون نفر بوده است که اکثرا مسیحیاند و زبان آن اسپانیولی است .
هائیتی (Haiti): «هائیتی» نیز از مستعمرات اسپانیا بود. رقابت بین استعمارگران اروپایی، موجب بروز جنگهای متعددی، در این منطقه شد. فرانسویان و انگلیسیها، به حمایت از دزدان دریایی، به آزار اسپانیاییها میپرداختند؛ بالاخره فرانسویان آن جا را متصرف شدند و تا اوایل قرن نوزدهم، هائیتی را در استعمار خود داشتند .(2)
باهاما (Bahamas): باهاما، شامل حدود 70 جزیره و 2000 جزیره صخرهای است . کریستف کلمب در 1492 م . آن را کشف و به اسپانیا ملحق کرد. در قرن هفده و هیجدهم میلادی، بین انگلیس و اسپانیا، جنگهایی بر سر «باهاما» روی داد که منجر به تصرف آنها در سال 1783 م . به وسیله انگلیس شد .
جامائیکا و دومینیکن: وضعیت این کشورها نیز کمابیش، همانند کوبا، باهاما و هائیتی بود. رقابت استعمارگران اروپایی و ظهور قدرت جدیدی به نام «ایالات متحده آمریکا» در مجاروت آنها، شرایط زیر را برای این منطقه فراهم کرد:
1. کودتاهای متعدد متکی به نفوذ استعمارگران
2 . رقابتهای فشرده نظامی به ویژه در دریاهای منطقه
3 . مبارزات مستمر و پیگیر مردم به شکلهای مختلف نظامی و سیاسی .
جنگ سرد
پس از پایان جنگ جهانی دوم و با ظهور دو قدرت بزرگ (آمریکا و شوروی) و تقسیم مناطق مختلف جهان در بین خود؛ شرایط بروز جنگ سرد و رقابتهای مختلف سیاسی - اقتصادی و نظامی در بین این دو قدرت، آغاز شد .
هر کدام از این قدرتها، در پی بسط نفوذ خویش و حفظ آن - به ویژه در مناطق استراتژیک - بودند .
از جمله مناطق بسیار مهم، منطقه «مثلث برمودا» بود؛ چرا که با فاصله کمی در نزدیکی ایالات متحده آمریکا قرار داشت و منطقهای کاملا مهم و سوقالجیشی، برای تسلط بر اقیانوس اطلس، دریای کارائیب، آمریکای مرکزی و لاتین به شمار میرفت .
سوابق استعماری آمریکا، در این منطقه موجب بروز حرکتهای رهاییبخش گستردهای شد و شوروی نیز - که شرایط را برای حضور در این منطقه مساعد میدید - با پشتیبانی از این حرکتها، جای پای خود را در منطقه، محکم کرد و در سالهای جنگ سرد، کوبا و مثلث «برمودا» را، به عنوان یکی از مناطق مهم این مرحله از قرن بیستم، مطرح ساخت .
تحریک ضد انقلابیان و ایجاد درگیریهای مختلف در منطقه، از دیگر حوادث دهههای 1950- 1970 میلادی است .
افسانهسازیهای استعمارگران
سالهای طولانی حضور استعمارگران در این منطقه و رقابتهای موجود در بین آنها و مبارزات و سرکوبهایی که صورت میگرفت؛ زمینه را برای پیدایش افسانهها و تخیلات فراهم کرد؛ به طوری که بسیاری از حوادث به وجود آمده؛ به عوامل ناشناخته، نسبت داده میشود.
از دیگر مواردی که باید در این دوره مورد توجه قرار داد، موضوع دزدان دریایی و حمایت رقیبان استعماری از آنها برای ضربه زدن به منافع رقیب است. طبیعی است که این دزدان دریایی، مایل نبودند از خود نام و نشان به جا بگذارند؛ بلکه صرفا به دنبال اهداف خویش بودند .
مجموعه این عوامل، فضایی ابهامآمیز و ترسناک را بر منطقه حاکم کرد و زمینه را برای شکلگیری «افسانهها» و «انتساب حوادث به عوامل ناشناخته» آماده نمود .
بررسی مدارک موجود
با بررسی و پژوهش مدارک مربوط به حوادث «مثلث برمودا» روشن میشود که ریشه بسیاری از آنها، فقط در مطبوعات است؛ آن هم نه مطبوعاتی نامعتبر و غیرقابل اعتماد که برای جلب مشتری و خواننده، مطلبی را منتشر میسازند.
غیرقابل اعتماد بودن مدارکی، مانند روزنامهها و مجلات، در این گونه موضوعات، مسالهای نیست که نیازمند دلیل باشد؛ زیرا اگر کسی به این گونه رسانهها اعتماد کند، به سرعت با سؤالات فراوان روبهرو خواهد شد .
از این رو استناد به چنین مدارک و یا مدارک و عناوین ناشناخته، هیچ مطالب علمی را اثبات نمیکند .
«مثلث برمودا» و آب و هوای آن
مثلث برمودا و کشورها و مناطق واقع در آن، از نظر آب و هوا و جریانهای دریایی، وضعیت ویژهای دارند. جریان آبهای گرم «گلف استریم» - که از خلیج مکزیک آغاز شده و تا شمال دریای اطلس ادامه مییابد - یکی از این ویژگیها است .
این جریان آب گرم - که با فشار زیاد، از خلیج مکزیک به سمت اقیانوس اطلس جریان دارد - شرایط خاصی را در منطقه ایجاد میکند. تلاطم آب دریا، غرش امواج، مه گرفتگی و ... از جمله خصوصیات این جریان است .
«گلف استریم» (Gulf Stream) مهمترین جریان دریایی است که از خلیج مکزیک (واقع بین کوبا و فلوریدا) شروع میشود. این جریان با سرعت پنج کیلومتر در ساعت، حرکت میکند و پهنای آن 145 کیلومتر است . ژرفای آن در برخی نقاط، به 800 متر میرسد و در هر دقیقه، دو بلیون تن آب را در امتداد سواحل «فلوریدا» بر روی هم میخزاند .
«گلف استریم» ، در امتداد ساحل اقیانوس اطلس (در اطراف آمریکا) حرکت میکند . سپس از دماغه «کاد» (در ماساچوست) گذشته، به طرف مشرق میپیچد، آن گاه عرض اقیانوس اطلس را طی میکند و بر عرض آن افزوده میشود. در آن جا حرارتی که از نواحی گرمسیر با خود آورده بود، از دست میدهد و به شعبههای زیادی تقسیم میشود. یکی از آنها، سواحل «ایسلند» را میشوید و دیگری کرانههای «انگلستان و نروژ» را در مینوردد و در آن جا یخهای قطبی را به عقب میراند و شاخه بزرگی از آن نیز در امتداد سواحل آفریقا، به جنوب میپیچد. (3)
خصوصیت دیگر آن، وزش طوفانهای موسمی است که با سرعت بالای یکصد کیلومتر، در این مناطق میوزد . شدت این جریانات، به حدی است که در موارد متعددی، ایالات شرقی آمریکا را نیز در برمیگیرد و موجب بروز خسارات فراوان، در این منطقه میگردد .
نتیجهگیری
از مجموع مطالب گذشته، روشن میشود که «مثلث برمودا» ، به دلیل شرایط مختلف سیاسی، نظامی و جغرافیایی، منطقهای حادثهخیز است و به همین دلیل و نیز وجود انگیزههای سیاسی برای مخفی ماندن عوامل حادثهساز، باعث شکلگیری افسانههایی در اذهان مردم و سپس در مطبوعات و رسانهها شده است .
آنان با اختفای کشتیهای خود، خبر از ناپدید شدن آن میدادند و از شرکتهای بیمه، غرامت دریافت میکردند. سپس همان کشتی را با نام دیگر و تغییر بعضی از ظواهر، در نقطهای دیگر به ثبت رسانده و مجددا میفروختند و یا از آن بهرهبرداری میکردند.
مناطق دیگر خطرخیز جهان
در برخی نقاط کره زمین نیز محدودههایی یافت میشود که «خطرخیز» هستند و به جهت حوادثی که در آن رخ داده است، شهرتی کسب کردهاند؛ مانند «مثلث شیطان» در اقیانوس آرام که در نزدیکیهای ژاپن قرار دارد و به دلیل کثرت حوادث دریایی در آن به «مثلث شیطان» معروف شده است .
ترافیک سنگین هوایی و دریای منطقه برمودا
«جزیره برمودا» - سالانه پذیرای صدها هزار جهانگرد است - و نیز سایر مناطق واقع شده در «مثلث برمودا»، از پرترافیکترین مناطق دریایی و هوایی جهان به شمار میآید. دهها خط هوایی، روزانه به این منطقه پرواز دارند و صدها خط دریایی در این منطقه، به حمل مسافر و بار مشغولاند و هیچ توجهی به افسانههای ساخته شده درباره «مثلث برمودا» ندارند. (4)
تبلیغات استعماری
استعمارگران و ابرقدرتهای جهان - به ویژه آمریکا و رسانههای غربی - هر زمان که سیاستشان اقتضا کند، فضاهایی را ایجاد میکنند که بسیار اغفال کننده و وارونه نشان دهنده حقایق است .
در مورد «برمودا» نیز همین پدیده - به دلایلی که قبلا گذشت - اتفاق افتاده است .
مثال مشهور و جاری این مدعا، تبلیغات فریبکارانه آمریکا درباره تروریسم است . مجموعه تبلیغات جهانی درباره «تروریسم» برای کسی که آن روی سکه را ندیده باشد، تردیدی باقی نمیگذارد که فلسطینان، حزب الله و ... ، تروریست هستند و آمریکا و اسرائیل، از خود دفاع میکنند!
تبلیغات جهتدار، درباره «مثلث برمودا» و حادثههای آن نیز برای برخی افراد بیاطلاع و یا افسانهگرا، چنین تخیلی را پیش آورده که واقعا در آن جا خبر ویژهای است. برای مثال همین شرایط، زمینه را برای سوءاستفاده برخی از فرصتطلبان، فراهم میساخت . آنان با اختفای کشتیهای خود، خبر از ناپدید شدن آن میدادند و از شرکتهای بیمه، غرامت دریافت میکردند. سپس همان کشتی را با نام دیگر و تغییر بعضی از ظواهر، در نقطهای دیگر به ثبت رسانده و مجددا میفروختند و یا از آن بهرهبرداری میکردند.
گزارشهای نظامی
یکی از مستندات داستانسرایان «مثلث برمودا»، گزارشهای نظامی است . گرچه به نظر میرسد بیشتر آنان، ساختگی و بدون مدرک باشد؛ ولی این نکته روشن است که «مسائل نظامی» از اخبار سری به شمار میرود و در بسیاری از موارد، پس از خبرهای ساختگی نظامی، به جهت ردگم کردن و پوشش دادن به حرکات نظامی، انتشار یافته است .
بنابراین در مقوله خبرهای نظامی، باید این مطلب مورد توجه باشد، خصوصا وقتی سند اخبار رسانهها باشد .
از مجموع مطالب گذشته، روشن میشود که «مثلث برمودا» ، به دلیل شرایط مختلف سیاسی، نظامی و جغرافیایی، منطقهای حادثهخیز است و به همین دلیل و نیز وجود انگیزههای سیاسی برای مخفی ماندن عوامل حادثهساز، باعث شکلگیری افسانههایی در اذهان مردم و سپس در مطبوعات و رسانهها شده است .
موقعیت جزیره خضراء
چنان که در شمارههای پیشین بیان شد، محل «جزیره خضراء» در دریای "سفید مدیترانه" فعلی است. این وصف، از گذشتههای بسیار دور، برای این دریا اطلاق میشد و هم اکنون نیز به همین نام خوانده میشود. دلیل آن نیز رسوبات سفید رنگ بستر دریا است؛ به گونهای که آب آن، سفید به نظر میرسد. چنان که دریای سیاه و دریای سرخ نیز به همین دلیل، سیاه و سرخ نامیده شدهاند .
بنابراین محل «جزیره خضراء» در داستان جزیره با سواحل غربی اقیانوس اطلس و جزایر برمودا و امثال آن ارتباطی ندارند .
خدشه بر چهره مهدویت و امام زمان
گذشته از اشکالات متعدد و تاریخی داستان «جزیره خضراء» ، تطبیق آن بر «مثلث برمودا» علاوه بر آن که ترسیمی نادرست و غیر معتبر است؛ چهره امام زمان (عج) را نیز مخدوش میسازد .
آنچه در داستان «جزیره خضرا» آمده، آن است که کشتیهای دشمنان غرق میشود؛ نه این که تعداد زیادی هواپیما و کشتی - آن هم بدون آن که خصومتی داشته باشند - به قعر دریا فرستاده میشوند و یا از صحنه روزگار محو میشوند .
چنین تصوراتی، اساسا با رسالت امام زمان (عج) و سیره آن حضرت و پدران گرامیاش، در تضاد کامل است. چه این که غرق و نابود کردن اموال کسانی که خصومتی با آن حضرت ندارند، کاری نیست که در شان پیشوایان معصوم علیهم السلام باشد .
در مورد «جزیره خضراء» و تطبیق نادرست آن بر «برمودا» باید گفت: «جزیره خضراء» در دریای مدیترانه است، نه اقیانوس اطلس.
بنای بر باد و اقرار بر خداوند
از جمله گناهان بسیار بزرگ، در واقع نسبت دادن دروغ و افترا، به خداوند و اولیای او است . قرآن مجید در موارد متعددی، این حقیقت را بیان فرموده است: «و من اظلم ممن افتری علی الله کذبا»؛ «چه کسی ستمکارتر است از کسی که به خداوند دروغ ببندد.»
اساس داستان «جزیره خضراء»، چیزی نیست که بتوان آن را به امام زمان(عج) نسبت داد و بر حسب موازین شناخته شده، به هیچ وجه قابل اعتماد و استفاده نیست .
با وجود این همه ضعف و کاستی، متاسفانه برخی افراد ساده لوح و سطحینگر، نه تنها به این نکته توجه ندارند؛ بلکه با تطبیقی بیجا و نامعقول، چهره امام زمان (عج) را مخدوش نموده و آن را به گونهای ترسیم میکنند که هیچ نسبتی با شخصیت آن حضرت و پدران گرامیاش ندارد .
در مورد «جزیره خضراء» و تطبیق نادرست آن بر «برمودا» باید گفت:
1- اصل داستان غیر قابل قبول است.
2- «جزیره خضراء» در دریای مدیترانه است، نه اقیانوس اطلس.
3- وقایع «مثلث برمودا» ساخته رسانههای غربی و افسانهسازان است.
4- بر فرض که افسانههای «برمودا» صحیح باشد، هیچ ربطی به امام زمان و مقام آن حضرت ندارد .
پینوشتها:
1. محمود محبوب، گیتاشناسی کشورها .
2. مهرداد بهرتن، گنجینه فرهنگ و علوم، ج 1 ص 47 .
3. گیتاشناسی کشورها .
4. برای اطلاع از خطوط هوایی دریایی برمودا به آدرس زیر در اینترنت مراجعه کنید:
منبع:
مجله انتظار، ش 3 ، مجتبی کلباسی .
طبقه بندی: حضرت مهدی(عج)
بررسی افسانهی جزیره خضراء (1)
تاریخ جهان اسلام و عقاید و افکاری که در بستر آن ظهور و بروز کرده، اقیانوسی متلاطم و بیکران و عرصهای بسیار گسترده است . حرکت در امواج متلاطم و بعضاً ظلمانی این اقیانوس، نیازمند وسیلهای مطمئن و راهنمایی، دریادیده است. در غیر این صورت، در شب تاریک دریا و امواج سهمگین آن، نمیتوان راهی به ساحل نجات یافت .
عقاید، اخبار و احادیثی که در بستر این فرهنگ نیازمند بررسی و نقد هستند، کم نیستند. فقهای اسلام از عصر غیبت تاکنون سعی بر حراست اخبار و احادیث از نفوذ خطاها، تحریفها و انحرافات داشتهاند. اگر زحمات آن بزرگواران نبود، سرنوشت اسلام و تشیع دستخوش مخاطرات عظیم فکری میگشت و راه کشف حقیقت بر همگان مسدود میشد .
از جمله داستانهایی که تحت تاثیر حوادث زمان خود شکل گرفته و پس از مقداری تحریف، تطبیقی بیجا در مورد آن صورت گرفته، و در برخی مجامع روایی شیعه نفوذ کرده است، داستانی به نام «جزیرهی خضراء» است. از آن جا که در دو دههی گذشته با قلم فرسایی برخی افراد بیاطلاع از تاریخ، این داستان منتشر شده و به علاوه، در تکلفی ناشیانه، آن را بر "مثلث برمودا" تطبیق کردهاند، لازم شد در اطراف این واقعه، کنکاش بیشتری صورت گیرد تا اذهان ارادتمندان به حضرت ولی عصر (عج) از این گونه خطاها پیراسته شود. (1)
قاضی نورالله در مجالس المؤمنین ادعا کرده که شهید ثانی در برخی از امالی خود، این داستان را ذکر کرده است، ولی ایشان هیچ مدرکی در این باره به دست نمیدهد. علاوه بر این که علامه مجلسی همه آثار شهید را در اختیار داشته است.
خلاصهی داستان
مرحوم علامه مجلسی(ره) در بحارالانوار، ج 52، ص 159 مینویسند:
رسالهای یافتم مشهور به داستان جزیرهی خضراء ... و چون آن را در کتابهای روایی ندیدم، عین آن را در فصل جداگانهای آوردم .
یابندهی آن متن میگوید: در آن متن چنین آمده است:
من (فضل بن یحیی کوفی) در سال 699 ه.ق در کربلا از دو نفر، داستانی شنیدم . آنها داستان را، از زین الدین علی بن فاضل مازندرانی، نقل میکردند. داستان مربوط به جزیره خضرا در دریای سفید بود. مشتاق شدم داستان را از خود علی بن فاضل بشنوم. به همین دلیل به حلّه رفتم و در خانه سید فخرالدین، با علی بن فاضل ملاقات کردم و اصل داستان را جویا شدم .
او داستان را در حضور عدهای از دانشمندان حلّه و نواحی آن چنین بازگو کرد: سالها در دمشق نزد شیخ عبدالرحیم حنفی و شیخ زین الدین علی مغربی اندلسی تحصیل میکردم . روزی شیخ مغربی عزم سفر به مصر کرد. من و عدهای از شاگردان با او همراه شدیم . به قاهره رسیدیم . استاد مدتی در الازهر به تدریس پرداخت، تا اینکه نامهای از اندلس آمد که خبر از بیماری پدر استاد میداد. استاد عزم اندلس کرد. من و برخی از شاگردان با او همراه شدیم .
به اولین قریه اندلس که رسیدیم، من بیمار شدم. به ناچار، استاد مرا به خطیب آن قریه سپرد و خود به سفر ادامه داد .
سه روز بیمار بودم، پس از آن، روزی در اطراف ده قدم میزدم که کاروانی از طرف کوههای ساحل دریای غربی وارد شدند و با خود پشم و روغن و کالاهای دیگر داشتند. پرسیدم: از کجا میآیند؟ گفتند: از دهی از سرزمین بربرها میآیند که نزدیک جزایر رافضیان است .
هنگامی که نام رافضیان را شنیدم، مشتاق زیارت آنان شدم. تا محل آنان، 25 روز راه بود که دو روز بی آب و آبادی و بقیه راه آباد بود، حرکت کردم و به سرزمین آباد رسیدم. به جزیرهای رسیدم با دیوارهای بلند و برجهای مستحکم که بر ساحل دریا قرار داشت. مردم آن جزیره، شیعه بودند و اذان و نماز آنها مانند شیعیان بود .
آنان از من پذیرایی کردند. پرسیدم: غذای شما از کجا تامین میشود؟ گفتند: از جزیره خضراء در دریای سفید که جزایر فرزندان امام زمان (عج) است که سالی دو مرتبه، برای ما غذا میآورند.
منتظر شدم تا کاروان کشتیها از جزیره خضراء رسید. فرمانده آن، پیرمردی بود که مرا میشناخت و اسم من و پدرم را نیز میدانست . او مرا با خود به جزیره خضراء برد.
شانزده روز که گذشت، آب سفیدی در اطراف کشتی دیدم و علت آن را پرسیدم. شیخ گفت: این دریای سفید است و آن جزیرهی خضراء . این آبهای سفید، اطراف جزیره را گرفته است و هرگاه کشتی دشمنان ما وارد آن شود، غرق میگردد. وارد جزیره شدیم. شهر دارای قلعهها و برجهای زیاد و هفت حصار بود. خانههای آن از سنگ مرمر روشن بود ... .
در مسجد جزیره با سید شمس الدین محمد که عالم آن جزیره بود، ملاقات کردم. او مرا در مسجد جای داد. آنان نماز جمعه میخواندند (واجب میدانستند) از سید شمس الدین پرسیدم: آیا امام حاضر است؟ گفت: نه، ولی من نایب خاص او هستم. به او گفتم: امام را دیدهای؟ گفت: نه، ولی پدرم، صدای او را شنیده و جدّم، او را دیده است .
خلاصه سخن این که، این خبر از نظر سند نه تنها ضعیف است، بلکه باید گفت فاقد استناد است و به جز اشتهار در کتب متاخرین به ویژه پس از علامه مجلسی هیچ مستند دیگری ندارد. بدیهی است که چنین نقلهایی موجب ارزش و اعتبار خبر نمیشود .
سید مرا به اطراف برد. در آنجا کوهی مرتفع بود که قبهای در آن وجود داشت و دو خادم در آنجا بودند . سید گفت: من هر صبح جمعه آنجا میروم و امام زمان را زیارت میکنم و در آنجا ورقهای مییابم که مسایل مورد نیاز در آن نوشته شده است .
من نیز به آن کوه رفتم و خادمان قبه از من پذیرایی کردند ... در مورد دیدن امام زمان (عج) از آنان پرسیدم، گفتند: غیر ممکن است .
درباره سید شمس الدین از شیخ محمد (که با او به خضراء آمدم) پرسیدم. گفت: او از فرزندان فرزندان امام است و بین او و امام، پنج واسطه است .
با سید شمس الدین، گفت و گوی بسیار کردم و قرآن را نزد او خواندم. از او درباره ارتباط آیات و این که برخی آیات، با قبل بی ارتباط هستند، پرسیدم . پاسخ داد: ... مسلمانان پس از رسول خدا و به دستور خلفا، قرآن را جمعآوری کردند. از همین رو، آیاتی که در مذمت خلفا بود، از آن ساقط کردند. از همین جهت، آیات را نامربوط میبینی، ولی قرآن علی علیه السلام که نزد صاحب الامر(عج) است، از هر نقصی مبراست و همه چیز در آن آمده است .
در جمعه دومی که در آن جا بودم، پس از نماز، سر و صدای بسیار زیادی از بیرون مسجد شنیده شد . پرسیدم: این صداها چیست؟ سید پاسخ داد: فرماندهان ارتش ما هر دو جمعه میانی ماه، سوار میشوند و منتظر فرج هستند. پس از این که آنان را در بیرون مسجد دیدم، سید گفت: آیا آنان را شمارش کردی؟ گفتم: نه. گفت: آنان سیصد نفرند و سیزده نفر باقی ماندهاند.
از سید پرسیدم: علمای ما احادیثی نقل میکنند که هر کس پس از غیبت ادعا کند مرا دیده است، دروغ میگوید. حال چگونه است که برخی از شما، او را میبینید؟
سید گفت: درست میگویی، ولی این حدیث مربوط به زمانی است که دشمنان آن حضرت و فرعونهای بنی العباس فراوان بودند، اما اکنون که این چنین نیست و سرزمین ما از آنان دور است، دیدار آن حضرت ممکن است .
سید شمس الدین ادعا کرد که: تو نیز امام زمان(عج) را دو مرتبه دیدهای، ولی نشناختهای. هم چنین گفت که آن حضرت، خمس را بر شیعیان خود مباح کرده است و آن حضرت هر سال حج میگزارد و پدرانش را در مدینه، عراق و طوس زیارت میکند .
این خلاصهای از داستان بود. البته کسانی که خواهان اطلاع دقیقتری هستند، میتوانند داستان را در بحارالانوار یا منابع دیگر مطالعه کنند .
چگونه میتوان قرآن متواتر و تضمین شده را که همه ائمه علیهم السلام به آن استناد میکردند، با چنین اخباری زیر سؤال برد؟! و آیا کسانی که چنین مجعولاتی را رواج میدهند، به توابع آن توجه دارند؟!
بررسی داستان از نظر سند
از مهمترین موضوعات در بررسی سند یک خبر، منابعی است که آن خبر را ذکر کردهاند. بدیهی است هر قدر، منابع یک خبر به عصر صدور و حدوث آن نزدیکتر باشد، آن خبر اعتبار بیشتری خواهد داشت . در مورد داستان جزیره خضراء چنان که در اصل داستان آمده، راوی خبر آن را در سال 699 ه.ق از علی بن فاضل در شهر حله شنیده است .
در آن زمان، «حلّه» شهری آباد بین بغداد و کوفه بوده و چون کوفه و نجف در آن زمان، مرکز حوزه علمی شیعه بوده، طبیعتاً خبرها، به ویژه خبرهای مهمی که به مسایل عقیدتی و کلامی و فقهی شیعه مربوط میشده است، با اهمیت تلقی میشده و در آثار و نوشتههای آنان منعکس میگشته است . ولی علیرغم اشتمال این داستان بر مطالب مهم و مطرح شدن آن در سامرا و حلّه و طبیعتاً نجف، در هیچ یک از آثار مکتوب آن زمان (یعنی از سال 699 تا 1019 ه.ق) که به دست ما رسیده است، این خبر انعکاس نیافته است .
اشتهار این داستان از آغاز هزاره دوم به ویژه در زمان علامه مجلسی(ره) و ذکر آن در کتاب بحارالانوار است. قبل از علامه، قاضی نور الله شوشتری (م 1019) این حکایت را در کتاب مجالس المؤمنین آورده است. البته قاضی نورالله در مجالس المؤمنین ادعا کرده که شهید ثانی در برخی از امالی خود، این داستان را ذکر کرده است، ولی ایشان هیچ مدرکی در این باره به دست نمیدهد. علاوه بر این که علامه مجلسی همه آثار شهید را در اختیار داشته است. (2) در عین حال، در آغاز نقل داستان جزیره خضراء میگوید: «این داستان را در کتابهای معتبر ندیدم.» بدیهی است اگر علامه مجلسی این خبر را در کتب شهید دیده بود، آن را در بخش نوادر کتاب ذکر نمیکرد و به جای انتساب آن به شخص مجهول، آن را به شهید مستند میکرد .
مجهول بودن راوی و استنساخ کننده نسخه مکتوب داستان
علما و فقهای اسلام در پذیرش یک کتاب یا نوشته و انتساب آن به نویسنده، صرفاً به ادعاها توجه نمیکنند، بلکه وقتی یک کتاب را از نظر انتساب به نویسنده زمانی معتبر میدانند که آن کتاب از طریق سلسله اجازات برای آنان نقل شده باشد. از همین رو، شاگردان یک مؤلف یا راوی با اجازه از شیخ و استاد خود، مطالب را نقل کرده و آنان نیز این اجازهها را به طبقه بعد از خود منتقل میکردند.
در زمانهای گذشته و قبل از عصر رواج چاپ، آن چه موجب اعتماد به نسخههای مکتوب خطی میشد، اجازهای بود که مؤلف با واسطه یا بدون آن، به افراد شناخته شده میداد. برای نمونه، مرحوم مجلسی در مجلدات آخر کتاب بحارالانوار به ذکر اجازههای خود برای نقل از کتابها میپردازد و بدین ترتیب، نقل خود از کتابهای آنان را مستند میسازد .
بر این اساس، بایستی این سیصد نفر که از خواص حضرت هستند، نیز دارای عمرهای طولانی باشند و تا اکنون نیز در قید حیات بوده و پس از حال نیز به زندگی ادامه دهند، تا زمان ظهور فرا رسد . آیا ما بر چنین سخن گزافی، دلیلی داریم؟ دلایل تنها در مورد امام زمان و برخی دیگر از انبیای الهی است، ولی در مورد سیصد نفر که آنان نیز چنین عمرهایی داشته باشند، دلیلی در دست نداریم .
ولی نوشته جزیره خضراء اولا؛ هیچ ارتباط مستندی با نویسندهی آن ندارد. و هیچ مدرکی که صحت انتساب نوشته را به علی طیبی نشان دهد، وجود ندارد. ثانیا؛ یابنده نسخه و (کسی که میگوید من جزوه را به خط فضل بن علی طیبی کوفی یافتم و آن را استنساخ کردم)، معلوم نیست چه کسی است تا بتوان نسبت به وثاقت یا عدم وثاقت او ابراز نظر کرد. ثالثا؛ یابنده مجهول نوشته فضل بن علی طیبی، معلوم نیست از کجا تشخیص داده است که نوشته مزبور خط فضل بن علی است. ناچار باید گفت: چون در خود نوشته، توسط نویسنده به این مطلب اقرار شده است، یابنده، نسخه آن را به همان اسم نسبت داده است. ولی باید توجه داشت چنین انتسابهایی، ارزش علمی ندارد و چنان که قبلا نیز گفته شد، نوشتهای را میتوان مستند قرار داد و بدان استدلال کرد که دارای سلسله سند موثق به نویسنده کتاب باشد، وگرنه هر کس نوشتهای مینوشت (چنان که برخی نوشتند و وارد اخبار کردند) و آن را به شخص مورد وثوقی نسبت میداد، مثلا میگفت این نوشتهی زرارة بن اعین یا محمد بن ابی عمیر و ... میباشد .
بررسی شخصیتهای داستان
نام چند نفر در آغاز داستان آمده است که به جز یک نفر که همان فضل بن علی باشد، هیچ کدام شناخته شده نیستند و به گفتههای آنان نمیتوان استناد کرد .
علی بن فاضل که شاهد اصلی ماجرا و مدعی رفتن به جزیره خضرا و ... است، جز به همین خبر شناخته شده نیست و رجالیون هیچ ذکری از او به میان نیاوردهاند، با آن که شخصیتهایی چون علامه حلّی و ابن داود (صاحب کتاب رجال ابن داود که تالیف کتابش در سال 707 ه.ق به پایان رسیده است) که معاصر و یا نزدیک به زمان نقل داستان بودهاند، هیچ نامی از علی بن فاضل به میان نیاوردهاند، حال آن که خبر جنجالی او که علاوه بر جنبههای حساس کلامی، دارای ابعاد فقهی نیز هست، طبیعتاً میبایستی انعکاس گستردهای در محافل علمی و دینی آن زمان داشته باشد .
خلاصه سخن این که، این خبر از نظر سند نه تنها ضعیف است، بلکه باید گفت فاقد استناد است و به جز اشتهار در کتب متاخرین به ویژه پس از علامه مجلسی هیچ مستند دیگری ندارد. بدیهی است که چنین نقلهایی موجب ارزش و اعتبار خبر نمیشود .
شخصیت فضل بن یحیی علی طیبی کوفی
مجدالدین فضل بن یحیی بن علی بن المظفر بن الطیبی به واسطه اجازه صاحب کشف الغمة (عیسی بن ابی الفتح اربلی) از رجال موثق شمرده میشود،(3) ولی نکته مهم در این مقام، آن است که از کجا معلوم است فضل بن یحیی که در داستان جزیره خضراء به او منسوب است، همان فضل بن یحیی بن المظفر باشد؟ علاوه بر این که، راوی کتاب (کسی که کتاب را برای ما نقل کرده) نیز شخصی مجهول و ناشناخته است. هم چنین شخصی که فضل بن یحیی از او نقل میکنند (علی بن فاضل) نیز ناشناخته است .
به مقتضای این خبر، خمس بر شیعیان حضرت، حلال است و ادای آن واجب نیست. این مطلب، خلاف نظر فقهای اسلام از آغاز غیبت تاکنون است که ادای خمس را واجب ذکر کردهاند.
گرچه بررسی این خبر از نظر سند، ابعاد دیگری نیز دارد، ولی به جهت رعایت اختصار به همین مقدار، بسنده میکنیم .
بررسی داستان از نظر متن و محتوا
1- دلالت قصه بر تحریف قرآن: از جمله مطالبی که در ضمن گفتوگوی علی بن فاضل (مجهول) با شمس الدین (مجهول) آمده است، تصریح به تحریف قرآن است. یعنی کسی که این داستان را بپذیرد، بایستی با یک خبر که مجهول الراوی و نهایتاً خبر واحد است، قایل به تحریف قرآن باشد، حال آن که نقل قرآن، متواتر است و نص قرآن نیز به حفظ آن از هرگونه تحریف، تصریح دارد.(4) مگر آن که کسی مسلک اخباریون را داشته باشد، که با یک سری اخبار ضعیف و بیاعتبار همچون حدیث مذکور، مهمترین سند اسلام و متقنترین آن را تحریف شده بداند که این نهایت بیفکری و کم خردی و دوری از عقل و منطق است .
آری، شمس الدین مذکور در قصه، به صراحت میگوید که قرآن جمعآوری شده در زمان خلفا، تحریف شده است .
و جمعوا هذا القرآن و اسقطوا ما کان فیه من المثالب التی صدر منهم بعد وفاة سید المرسلین صلی الله علیه و آله فلهذا تری الآیات غیر مرتبطة . (5)
چگونه میتوان قرآن متواتر و تضمین شده را که همه ائمه علیهم السلام به آن استناد میکردند، با چنین اخباری زیر سؤال برد؟! و آیا کسانی که چنین مجعولاتی را رواج میدهند، به توابع آن توجه دارند؟!
2- راوی مجهول این خبر (علی بن فاضل) که با نسبت مازندرانی از او یاد میشود در ضمن داستان، خود را عراقی الاصل معرفی میکند. گرچه محتمل است که اشتهار یک نفر در انتساب به شهر یا منطقهای با اصالت او متفاوت باشد، ولی به نظر میرسد سازنده این داستان، دچار اندکی کم حافظهگی شده است که یک بار، او را به نام مازندرانی و بار دیگر، عراقی الاصل معرفی میکنند .
حال سؤال این است: چگونه کسی که ادعای نیابت خاص دارد و از ملاقاتهای امام علیه السلام مطلع است، خود، آن حضرت را ندیده است و اظهار میدارد که پدرش، سخن آن حضرت را شنیده است؟
3- در متن داستان آمده است:
هذا هو البحر الابیض و تلک الجزیرة الخضراء و هذا الماء مستدیر حولها مثل السور من ای الجهات اتیته و جدته و بحکمة الله ان مراکب اعدائنا اذا دخلته غرقت ... .
ولی علی بن فاضل به هنگام گزارش از جزیره، آن را دارای هفت حصار میداند و از برجهای محکم دفاعی آن یاد میکند. حال اگر این جزیره به وسیله آبهای سفید و نیروی غیبی، محافظت میشده، به حصارهای محکم چه نیازی داشته است؟
این مطلب وقتی بیشتر اهمیت پیدا میکند که توجه داشته باشیم سید شمس الدین و چندین نسل از اجداد او در آن سرزمین زندگی میکردهاند؟!!
4- در ضمن داستان، به نقل از خادمان قبه مینویسد: «رؤیت امام غیر ممکن است»، ولی در گفت وگوی با سید شمس الدین، او سخن دیگری بر زبان میراند و میگوید: «ای برادرم! هر مؤمن با اخلاصی میتواند امام را ببیند، ولی او را نمیشناسد.» حال چگونه بین غیر ممکن بودن رؤیت و دیدن مشروط میتوان جمع کرد؟
5- در یکی از روزهای جمعه، وقتی علی بن فاضل، سر و صدای زیادی از بیرون مسجد میشنود و علت را از سید شمس الدین جویا میگردد، وی اظهار میدارد که سیصد نفر از فرماندهان، منتظر ظهور حضرت هستند و منتظر 13 نفر دیگرند .
بر این اساس، بایستی این سیصد نفر که از خواص حضرت هستند، نیز دارای عمرهای طولانی باشند و تا اکنون نیز در قید حیات بوده و پس از حال نیز به زندگی ادامه دهند، تا زمان ظهور فرا رسد .
آیا ما بر چنین سخن گزافی، دلیلی داریم؟ دلایل تنها در مورد امام زمان و برخی دیگر از انبیای الهی است، ولی در مورد سیصد نفر که آنان نیز چنین عمرهایی داشته باشند، دلیلی در دست نداریم .
6- به مقتضای این خبر، خمس بر شیعیان حضرت، حلال است و ادای آن واجب نیست. این مطلب، خلاف نظر فقهای اسلام از آغاز غیبت تاکنون است که ادای خمس را واجب ذکر کردهاند.
7- علی بن فاضل از سید شمس الدین میپرسد: آیا تو امام علیه السلام را دیدهای؟ گفت: نه، ولی پدرم به من گفت که سخن امام را شنیده، ولی شخص او را ندیده و جدم سخنانش را شنیده و شخص او را دیده است. ولی سید شمس الدین در جای دیگر همین داستان میگوید:
«هر مؤمن با اخلاصی میتواند امام را ببیند، ولی او را نشناسد. گفتم: من از جمله مخلصان هستم، ولی او را ندیدهام: گفت: دو بار او را دیدهای؛ یک بار در راه سامرا و یک بار در سفر مصر ... .
معنای این سخن آن است که سید شمس الدین از سفرهای امام زمان و ورود و خروج آن حضرت نیز مطلع بوده و آن حضرت خود در جزیره خضراء ساکن است. حال چگونه است کسی که چنین اطلاعات دقیقی از امام علیه السلام دارد، آن حضرت را ندیده است .
حال سؤال این است: چگونه کسی که ادعای نیابت خاص دارد و از ملاقاتهای امام علیه السلام مطلع است، خود، آن حضرت را ندیده است و اظهار میدارد که پدرش، سخن آن حضرت را شنیده است؟
در جای دیگر داستان، ادعا میکند که او (امام زمان عج) پدرانش را در مدینه، عراق و طوس، زیارت میکند و به سرزمین ما برمیگردد .
معنای این سخن آن است که سید شمس الدین از سفرهای امام زمان و ورود و خروج آن حضرت نیز مطلع بوده و آن حضرت خود در جزیره خضراء ساکن است. حال چگونه است کسی که چنین اطلاعات دقیقی از امام علیه السلام دارد، آن حضرت را ندیده است .
پینوشتها:
1. نگارنده: در اوایل دهه 1360 ه.ق در جزوهای که جهت پاسخ به سؤالات در برخی مراکز علمی تهیه شده بود، به نقد داستان پرداختم. در سالهای بعد، نویسندگان متعددی بحمدالله دست به قلم برده و حقایق را آشکار کردند. ر . ک: جزیره خضراء در ترازوی نقد، علامه جعفر مرتضی عاملی/ جزیره خضراء تحریفی در تاریخ شیعه، غلامرضا نظری. از آن جا که دیدگاه نگارنده در بررسی این موضوعات قدری با نظر نویسندگان این کتابها متفاوت بود، پرداختن دوباره به این موضوع را مناسب دانستم .
2. بحارالانوار، ج 1، ص 10 .
3. کشف الغمة، ج 1، ص 445 .
4. «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون.» حجر، 9 .
5. بحارالانوار، ج 52، ص 170 .
منبع:
کلباسی، مجتبی، مجله انتظار، شماره 1 .
طبقه بندی: حضرت مهدی(عج)
خصوصیات جامعه امام زمان(عج)
امام زمان(عج)، جامعهاش را بر این چند پایه بنا میکند:
اول بر نابود کردن و قلع و قمع کردن ریشههای ظلم و طغیان؛ یعنی، در جامعهای که در زمان ولی عصر - صلوات الله علیه - ساخته میشود، باید ظلم و جور نباشد؛ نه این که فقط در ایران نباشد، یا در جوامع مسلماننشین نباشد، در همه دنیا نباشد. نه ظلم اقتصادی و نه ظلم سیاسی و نه ظلم فرهنگی و نه هیچ گونه ستمی در آن جامعه دیگر وجود نخواهد داشت. باید استثمار و اختلاف طبقاتی و تبعیض و نابرابری و زورگویی و گردن کلفتی و قلدری از عالم ریشه کن بشود.
دوم: خصوصیت جامعه ایده آلی که امام زمان (صلوات الله علیه) آن را میسازد، بالا رفتن سطح اندیشه انسان است؛ هم اندیشه علمی انسان و هم اندیشه اسلامی انسان؛ یعنی، در دوران ولی عصر(عج) شما باید نشانی از جهل و بی سوادی و فقر فکری و فرهنگی در عالم پیدا نکنید. آن جا مردم میتوانند دین را به درستی بشناسند و این همچنانی که همه میدانید، یکی از هدفهای بزرگ پیامبران بود که امیرالمؤمنین (صلوات الله و سلامه علیه) این را در خطبه نهج البلاغه شریف بیان کرده است: «و یثیروا لهم دفائن العقول.»
در روایات ما وارد شده است که وقتی ولی عصر(عج) ظهور میکند، زنی در خانه مینشیند و قرآن را باز میکند و از متن قرآن، حقایق دین را استخراج میکند و میفهمد؛ یعنی چه؟ یعنی آنقدر سطح فرهنگ اسلامی و دینی، بالا میرود که همه افراد انسان و همه افراد جامعه و زنانی که در میدان اجتماع هم بر فرض شرکت نمیکنند و در خانه مینشینند؛ آنها هم میتوانند فقیه باشند، دین شناس باشند. میتوانند قرآن را باز کنند و خودشان حقایق دین را از قرآن بفهمند و شما ببینید که در جامعهای که همه مردان و زنان در سطوح مختلف، قدرت فهم دین و استنباط از کتاب الهی را دارند، این جامعه چقدر نورانی است و هیچ نقطهای از ظلمت در این جامعه دیگر نیست. این همه اختلاف رویه، دیگر در آن جامعه معنایی ندارد.
خصوصیت سومی که جامعه امام زمان(عج)، جامعه مهدوی دارا هست، این است که در آن روز، همه نیروهای طبیعت و همه نیروهای انسانی، استخراج میشود. چیزی در بطن زمین نمیماند که بشر از آن استفاده نکند. این همه نیروهای معطل طبیعی، این همه زمینهایی که میتواند انسان را تغذیه کند؛ این همه قوای کشف نشده (مانند نیروهایی که قرنها در تاریخ بود؛ مثلا نیروی اتم، نیروی برق و الکتریسیته، قرنها بر عمر جهان میگذشت و این نیروها در بطن طبیعت بود؛ اما بشر آنها را نمیشناخت، بعد یک روزی به تدریج استخراج شد) همه نیروهای بی شماری که از این قبیل در بطن طبیعت هست، در زمان امام زمان(عج) استخراج میشود.
جمله دیگر و خصوصیت دیگر این است که محور در دوران امام زمان(عج)، محور «فضیلت و اخلاق» است. هر کس دارای فضیلت اخلاقی بیشتر است، او مقدمتر و جلوتر است. حالا اگر به آیات و روایات مراجعه بکنید (که البته محققین و متتبعین مراجعهکردهاند) خصوصیات بیشتری را هم پیدا میکنید.
حالا همین چهار خصوصیت: «جامعهای که در آن نشانی از ظلم و طغیان و عدوان و ستم نیست»؛ «جامعهای که در آن اندیشه دینی و اندیشه علمی انسانها در سطح بالا است»، «جامعهای که در آن همه برکات و همه نعم و همه نیکیها و زیباییهای عالم بروز میکند و در اختیار انسان قرار میگیرد» و بالاخره «جامعهای که در آن تقوا و فضیلت و گذشت و ایثار و برادری و مهربانی و یک رنگی اصل و محور است»، یک چنین جامعهای را شما در نظر بگیرید. این همان جامعهای است که مهدی موعود ما و امام زمان ما و محبوب تاریخی دیرین ما - که هم اکنون در زیر همین آسمان و بر روی همین زمین زندگی میکند و در میان انسانها هست - به وجود خواهد آورد و تامین خواهد کرد.
منبع:
خطبه نماز جمعه آیة الله خامنهای، 6/4/59.
طبقه بندی: حضرت مهدی(عج)