عطر حضور
امام بزرگوار و عزیز و معصوم و قطب عالم امکان و ملجا همه خلایق، اگرچه غایب است و ظهور نکرده؛ اما حضور دارد. مگر میشود حضور نداشته باشد؟ مؤمن، این حضور را در دل خود و با وجود و حواس خویش، حس میکند. آن مردمی که مینشینند، راز و نیاز میکنند، دعای «ندبه» را با توجه میخوانند، زیارت «آل یاسین» را زمزمه میکنند و مینالند؛ میفهمند چه میگویند. آنها حضور این بزرگوار را حس میکنند، ولو هنوز ظاهر نشده و غایب است. غیبت او، به احساس حضورش ضرری نمیزند. ظهور نکرده است؛ اما هم در دلها و هم در متن زندگی ملت، حضور دارد. مگر میشود حضور نداشته باشد؟
شیعه خوب، کسی است که این حضور را حس کند و خود را در حضور او احساس نماید. این، به انسان امید و نشاط میبخشد. (1)
یکی از آن خورشیدهای فروزان، به فضل و کمک پروردگار و به اراده الهی، امروز در زمان ما به عنوان «بقیة الله فی ارضه»، به عنوان «حجة الله علی عباده، به عنوان «صاحب زمان» و «ولی مطلق الهی» در روی زمین وجود دارد. برکات وجود او، انوار ساطعه از وجود او، امروز هم به بشر میرسد.» (2)
امروز وجود مقدس حضرت حجت - ارواحنا فداه - در میان انسانهای روی زمین، منبع برکت، منبع علم، منبع درخشندگی، زیبایی و همه خیرات است .
چشمهای ناقابل و تیره ما، آن چهره ملکوتی را از نزدیک نمیبیند؛ اما او مثل خورشیدی درخشان است. با دلها مرتبط و با روحها و باطنها متصل است و برای انسانی که دارای معرفت باشد، موهبتی از این برتر نیست که احساس کند، ولی خدا، امام بر حق، عبد صالح، بنده برگزیده، در میان همه بندگان عالم و مخاطب به خطاب خلافت الهی در زمین، با او و در کنار او است. او را میبیند و با او مرتبط است. (3)
این بزرگوار، در فضای ذهنی و معنوی جامعه ما، حضور دارد و جوانان مؤمن و با اخلاص نیز با آن حضرت، قلباً در ارتباط هستند. این ارتباط، به معنای حقیقی کلمه، دو جانبه است و در حالات برجسته شور و محبت و احساس و عواطفی که ملت ایران، نسبت به این بزرگوار دارند، این ارتباط طرفینی است. (4)
امام معصوم و بازمانده عترت پیغمبر و اهلبیت علیهم السلام، در طول این زمانهای اخیر، در میان جوامع بشری بوده است؛ امروز هم در میان ما است. (5)
ارتباط قلبی و معنوی بین آحاد مردم و امام زمان(عج)، امید و انتظار را به طور دائم در دل آنها زنده نگه میدارد و این خود، یکی از پر برکتترین حالات انسانی است. (6)
اهل معنا و باطن، در توسلات معنوی خود، این بزرگوار را مورد توجه و نظر دائمی قرار میدهند و به آن حضرت توسل میجویند و توجه میکنند. نفس پیوند قلبی و تذکر و توجه روحی به آن مظهر رحمت و قدرت و عدل حق تعالی، انسان را عروج و رشد میدهد و وسیله پیشرفت انسان را - روحاً و معنا - فراهم میکند .
این، یک میدان وسیعی است. هر کسی در باطن و قلب و دل و جان خود، با این بزرگوار مرتبط باشد، بهره خودش را خواهد برد. البته، توجه به کانون نور، باید توجه حقیقی باشد.
لقلقه زبان در این زمینه، تاثیر چندانی ندارد. اگر انسان، روحا متوجه و متوسل شد و معرفت کافی برای خود به وجود آورد، بهره خودش را خواهد برد. این، یک میدان فردی و تکامل شخصی و معنوی است. (7)
نزدیک شدن به امام زمان(عج)، نه نزدیک شدن در مکان هست و نه نزدیک شدن به زمان. شما که میخواهید به ظهور امام زمان(عج) نزدیک بشوید؛ ظهور امام زمان(عج) یک تاریخ معینی ندارد که صد سال دیگر مثلا یا پنجاه سال دیگر ... تا ما بگوییم که ما از این پنجاه سال، یک سال و دو سال و سه سالش را گذراندیم، چهل و شش سال و چهل و هفت سال دیگر باقی مانده [است]. نه؛ از لحاظ مکان هم نیست که ما بگوییم: ما از اینجا حرکت میکنیم به طرف مثلا شرق یا غرب عالم یا شمال یا جنوب عالم، تا ببینیم که ولی عصر(عج) کجا است و به او برسیم، نه.
نزدیک شدن ما به امام زمان(عج) یک نزدیک شدن معنوی است؛ یعنی، شما در هر زمانی تا پنج سال دیگر، تا ده سال دیگر، تا صد سال دیگر که بتوانید کیفیت و کمیت جامعه اسلامی را افزایش بدهید، امام زمان - صلوات الله علیه - ظهور خواهد کرد. (8)
پینوشتها:
1- سخنرانی روز میلاد 17/10/74.
2- جشن بزرگ منتظران ظهور 3/9/78.
3- همان.
4- کیهان 8/10/75.
5- جمهوری اسلامی 15/9/77.
6- رسالت 23/12/68.
7- جمهوری اسلامی 19/10/74.
8- خطبه نماز جمعه 6/4/59.
طبقه بندی: حضرت مهدی(عج)
انتظار یعنی مقابله با ظلم
امام خمینی(ره) ضمن سخنانی انتظار را معنا کرده و در مورد نحوه انتظار میفرماید:
ما منتظران مقدم مبارکش، مکلف هستیم تا با تمام توان کوشش کنیم تا قانون عدل الهی را در این کشور ولی عصر علیه السلام حاکم کنیم و از تفرقه و نفاق و دغلبازی بپرهیزیم و رضای خداوند متعال را در نظر بگیریم. (1)
برای این که گسترش بدهند عدالت را . برای این که حکومت را تقویت کنند. برای این که ان شاءالله، اسلام را به آن طور که هست، در این مملکت پیاده کنیم و مسلمین جهان نیز اسلام را در ممالک خودشان پیاده کنند و دنیا، دنیای اسلام باشد و زور و ظلم و جور از دنیا برطرف بشود و مقدمه باشد برای ظهور ولی عصر ارواحنا له الفداء . (2)
این چیزی که ما در این وقت، در این عصر وظیفه داریم، این مهم است. همه انتظار داریم وجود مبارک ایشان را، لکن با انتظار تنها نمیشود. بلکه با وضعی که بسیاری دارند، انتظار نیست . (3)
فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم . کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم، برای آمدن حضرت علیه السلام . (4)
پینوشتها:
1- صحیفه نور ، ج 15، ص 22 .
2- همان، ج 15، ص 170 .
3- همان، ج 19، ص 154 .
4- همان، ج 20، ص 199 .
طبقه بندی: حضرت مهدی(عج)
برداشتهای انحرافی از انتظار
بعضیها انتظار فرج را به این میدانند که در مسجد، در حسینیه، در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان علیه السلام را از خدا بخواهند. اینها مردم صالحی هستند که یک همچو اعتقادی دارند، بلکه بعضی از آنها را که من سابقا میشناختم، بسیار مرد صالحی بود. یک اسبی هم خریده بود. یک شمشیری هم داشت و منتظر حضرت صاحب علیه السلام بود. اینها به تکالیف شرعی خودشان هم عمل میکردند و نهی از منکر هم میکردند و امر به معروف هم میکردند، لکن همین. دیگر غیر از این کاری ازشان نمیآمد و به فکر این هم، که یک کاری بکنند، نبودند .
یک دسته دیگری بودند که انتظار فرج را میگفتند: این است که، ما کار نداشته باشیم به این که در جهان چه میگذرد، بر ملتها چه میگذرد، بر ملت ما چه میگذرد . به این چیزها، ما کار نداشته باشیم . ما تکلیفهای خودمان را عمل میکنیم. برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند ان شاء الله درست میکنند . دیگر ما تکلیفی نداریم . تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آن چه در دنیا میگذرد یا در مملکت خودمان نداشته باشیم . اینها هم یک دستهای، (از) مردمی بودند که صالح بودند .
یک دستهای میگفتند: که خوب! باید عالم پر (از) معصیت بشود تا حضرت بیاید. ما باید نهی از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری میخواهند بکنند، گناهها زیاد بشود که فرج نزدیک بشود .
یک دستهای از این بالاتر بودند. میگفتند: باید دامن زد به گناهها. دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از جور و ظلم بشود و حضرت علیه السلام تشریف بیاورند. این هم یک دستهای بودند که البته در بین این دسته، منحرفهایی هم بودند. اشخاص سادهلوح هم بودند. منحرفهایی هم بودند که برای مقاصدی، به این امر دامن میزدند .
یک دسته دیگری بودند که میگفتند: هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و برخلاف اسلام است. آنها مغرور بودند. آنهایی که بازیگر نبودند مغرور بودند به بعض روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر علمی بلند بشود قبل از ظهور حضرت، آن عَلَم، عَلَم باطل است . آنها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتی باشد. در صورتی که آن روایات که هر کس عَلم بلند کند عَلم مهدی، (اگر) به عنوان مهدویت بلند کند. حالا ما فرض میکنیم که یک همچو روایاتی باشد، آیا معنایش این نیست که ما تکلیفمان دیگر ساقط است . یعنی خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن؟ این معنا که ما دیگر معصیت بکنیم تا حضرت صاحب بیاید. حضرت صاحب که تشریف میآورند، برای چی میآیند؟
فساد را از بین ببرند. ما بر خلاف آیات شریفه قرآن، دست از نهی از منکر برداریم، دست از امر به معروف برداریم و توسعه بدهیم گناهان را برای این که حضرت بیایند.
حضرت بیایند چه میکنند؟
حضرت میآیند میخواهند همین کارها را بکنند. الآن دیگر ما هیچ تکلیفی نداریم؟ دیگر بشر تکلیفی ندارد، بلکه تکلیفش این است که دعوت کند مردم را به فساد! به حسب رای این جمعیت که بعضیشان بازیگرند و بعضیشان نادان، این است که ما باید بنشینیم دعا کنیم به صدام! هر کسی نفرین به صدام کند، خلاف امر کرده است، برای این که حضرت دیر میآیند! و هر کسی دعا کند به صدام، برای این که، این فساد زیاد میکند . ما باید دعاگوی آمریکا باشیم و دعاگوی شوروی باشیم و دعاگوی اذنابشان، از قبیل صدام باشیم و امثال اینها، تا این که اینها عالم را پر کنند از جور و ظلم و حضرت تشریف بیاورند! بعد حضرت تشریف بیاورند، چه کنند؟
حضرت بیایند که ظلم و جور را بردارند . همان کاری که ما میکنیم و ما دعا میکنیم که ظلم و جور باشد، حضرت میخواهند همین را برش دارند . ما اگر دستمان میرسید، قدرت داشتیم باید برویم تمام ظلم و جورها را از عالم برداریم . تکلیف شرعی ماست. منتها ما نمیتوانیم . اینی که هست، این است که حضرت، عالم را پر میکنند از عدالت . نه شما دست بردارید از این تکلیفتان، نه این که شما دیگر تکلیف ندارید.
منبع:
صحیفه نور ، ج 20، صص 196- 197 .
طبقه بندی: حضرت مهدی(عج)
بقیة الله؛ انسان کامل
امام خمینی(ره) در مورد وجود مقدس آقا امام زمان (عج) که انسان کامل هستند میفرماید:
میگویند: «والعصر انْ الانسانَ لفی خُسر .» "عصر"، انسان کامل است، امام زمان علیه السلام است؛ یعنی عصاره همه موجودات. قسم به عصاره همه موجودات؛ یعنی قسم به انسان کامل. (1)
"عصر"، هم محتمل است که در این زمان حضرت مهدی علیه السلام باشد یا انسان کامل باشد که مصداق بزرگش رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه هدی علیهم السلام و در عصر ما حضرت مهدی علیه السلام است. قسم به عصاره موجودات عصر، فشرده موجودات، آن که فشرده همه عوالم است. یک نسخه است، نسخه تمام عالم. همه عالم در این موجود، در این انسان کامل عصاره شده است و خدا به این عصاره قسم میخورد. (2)
حضرت مهدی علیه السلام، ابعاد مختلفه دارد که آن چه که برای بشر واقع شده است، بعض ابعاد اوست. (3)
ماه شعبان، شب نیمه شعبان دارد که تالی لیلة القدر است. ماه رمضان، مبارک است، برای این که لیلة القدر دارد. و ماه شعبان، مبارک است برای این که نیمه شعبان دارد. ماه رمضان مبارک است، برای این که نزول وحی در او شده است یا به عبارت دیگر؛ معنویت رسول خدا، (صلی الله علیه و آله) وحی را نازل کرده است. و ماه شعبان معظم است برای این که ماه ادامه همان معنویات ماه رمضان است. این ماه مبارک رمضان، جلوه لیلة القدر است که تمام حقایق و معانی در او جمع است. و ماه شعبان، ماه امامان است که ادامه همان است. در ماه مبارک رمضان، مقام رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به ولایت کلی الهی، بالاصالة تمام برکات را در این جهان بسط داده است و ماه شعبان، که ماه امامان است، به برکت ولایت مطلقه، به تبع رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) همان معانی را ادامه میدهد ... .
همان طوری که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به حسب واقع، حاکم بر جمیع موجودات است، حضرت مهدی علیه السلام نیز، همان طور حاکم بر جمیع موجودات است . آن، خاتم رسل است و این، خاتم ولایت. آن، خاتم ولایت کلی بالاصالة است و این، خاتم ولایت کلی به تبعیت است . (4)
پینوشتها:
1- صحیفه نور ، ج 7، ص 225 .
2- همان، ج 12، صص 170- 171 .
3- همان، ج 20، ص 83 .
4- همان، ج 20، ص 249 .
طبقه بندی: حضرت مهدی(عج)
نشانههاى ظهور
بررسى تطبیقى نشانههاى ظهور
یکى از باورهاى مشترک میان همه ادیان الهى، اعتقاد به ظهور منجى و رهانندهاى است که مىآید و جهان را مملو از نور و نیکى مىکند. ظهور این منتظر نیز با وقایع و حوادثى خاص توام است که در منابع ادیان مختلف، کم و بیش مشابهتهایى میان آنها دیده مىشود. این مقاله نگاهى تطبیقى به برخى نشانههاى ظهور در اسلام و مسیحیت دارد که مورد بررسی قرار میگیرد.
نشانههاى ظهور
رخدادهایى که بر اساس پیشبینى معصومین(علیهم السلام) در آستانه ظهور موعود(عج) پدید خواهند آمد، نشانههاى ظهورند و اگر چه زمان ظهور بر هیچ کس روشن نیست اما، تحقق این نشانهها نویدبخش نزدیکى ظهور است .
در روایات اسلامى نشانههاى ظهور به دو دسته نشانههاى حتمى و نشانههاى غیر حتمى تقسیم شدهاند. علائم حتمى ظهور آنهایى هستند که تحققشان بدون هیچ قید و شرطى الزامى است؛ اما علائم غیر حتمى، نشانههایى هستند که ممکن است تغییر یابند و یا به کلى حذف شوند .
در سخنان عیسى مسیح (علیه السلام) و نیز نوشتههاى رسولان او نشانههایى از هر دو گونه ذکر شده است که با آنچه در روایات ما آمده، هماهنگیهاى کلى دارد. برخى از این نشانهها عبارتند از:
1- صیحه آسمانى:
یکى از حوادثى که در فاصله کمى از قیام مهدى منتظر (عج) رخ مىدهد، ندایى است که از آسمان برخاسته و نام حضرت قائم را به گوش تمام جهانیان مىرساند. شیخ طوسى، نعمانى و شیخ صدوق در کتابهاى خود روایات زیادى را در این مورد نقل کردهاند که در اینجا به یک مورد اشاره مىشود:
نعمانى به سند خود از امام محمد باقر (علیه السلام) چنین نقل مىکند: (1)
«آن نداى آسمانى بر نخواهد خاست مگر در ماه رمضان که ماه خداست. آن ندا از جبرئیل است که خطاب به مردم سر داده مىشود و نام قائم را در همه جا طنینانداز مىسازد تا آنجا که همه ساکنان زمین از شرق تا به غرب آن ندا را خواهند شنید. از وحشت شنیدن آن ندا هر کس که در خواب فرو رفته بیدار شده و هر کس برپا ایستاده ناچار به نشستن مىشود و هر کس بر زمین نشسته به ناگاه از جاى برمىخیزد. پس رحمت الهى بر کسى باد که این ندا را بشنود و به آن پاسخ گوید.»
در باور مسیحیان نیز از نشانههاى آمدن منجى، ندایى است که از آسمان برمىخیزد و یاران مسیح را گرد هم مىآورد:
و سرانجام نشانه آمدن من در آسمان ظاهر خواهد شد. آنگاه مردم دنیا مرا خواهند دید که در میان ابرهاى آسمان، با قدرت و شکوهى خیره کننده مىآیم و من فرشتگان خود را با صداى بلند شیپور خواهم فرستاد تا برگزیدگان مرا از گوشه و کنار زمین و آسمان گرد آورند. (2)
2- آتشى از آسمان:
در بعضى از روایات اسلامى به آتش زرد و سرخ خامى اشاره شده که از مقدمات ظهور حضرت مهدى (عج) است . از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمود:
وقتى آتش بزرگى از سوى مشرق مشاهده گردید که در بعضى شبها بالا مىآید، در آن هنگام گشایش کار مردم پدید مىآید و این آتش اندکى قبل از ظهور قائم خواهد بود. (3)
و از امام باقر (علیه السلام) روایت شده که فرمود:
وقتى از جانب مشرق آتشى بزرگ و سرخ خام مشاهده نمودید که سه یا هفت روز بالا مىآید . در آن هنگام به خواست خدا منتظر فرج آل محمد (صلی الله علیه و آله) باشید و خدا عزیز و حکیم است. (4)
در نسخه خطى ابن حماد از ابن معدان نقل شده است که گفت: (5)
وقتى در ماه رمضان ستونى از آتش از جانب شرق در آسمان مشاهده نمودید تا مىتوانید مواد غذایى و خوراک تهیه نمایید که آن سال قحطى خواهد بود.
در انجیل لوقا نیز از آتشى شبیه آنچه در روایات اسلامى آمده به عنوان نشانهاى از ظهور یاد شده است:
در آن زمان، دنیا مانند زمان لوط خواهد بود که مردم غرق کارهاى روزانهشان بودند، مىخوردند و مىنوشیدند و خرید و فروش مىکردند، مىکاشتند و مىساختند تا صبح روزى که لوط از شهر سدوم بیرون آمد و آتش گوگرد از آسمان بارید و همه چیز را از بین برد. بلى به هنگام بازگشت من، اوضاع دنیا به همین صورت خواهد بود. (6)
3- خروج دجال:
این نشانه، در کتابهاى اهل سنت، از نشانههاى برپایى قیامت دانسته شده است ولى در منابع روایى شیعه، از نشانههاى ظهور به شمار مىرود. بر اساس آنچه از ظاهر اخبار استفاده مىشود، دجال فردى است که در آخرالزمان و پیش از قیام مهدى (عج) خروج مىکند و غیر عادى است و با انجام کارهاى شگفتانگیز جمع زیادى از مردم را مىفریبد و سرانجام به دست عیسى مسیح (علیهالسلام) در کنار دروازه «در» در منطقه شام به هلاکت مىرسد. (7)
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) مىفرماید:
قیامت برپا نمىشود، تا وقتى که مهدى (علیه السلام) از فرزندانم قیام کند و مهدى (عج) قیام نمىکند، تا وقتى که شصت دروغگو خروج کنند. (8)
یا مىفرماید:
پیشاپیش برپایى قیامت، خروج دجال است و پیش از دجال، سى دروغگو، یا بیشتر خروج خواهند کرد. (9)
در کتاب مقدس نیز اطلاعات جامعى پیرامون دجال آمده است. البته واژه دجال (antichrist) تنها در مسایل یوحنا وارد شده اما ادعا شده است که در مکاشفه یوحنا، وسایل پولس و با صراحت کمترى در اناجیل و کتاب دانیال نیز مترادفهاى این واژه به کار رفته است. (10)
در مسایل یوحنا آمده است:
فرزندان عزیزم، پایان دنیا نزدیک شده است. شما حتما درباره ظهور دجال که دشمن مسیح است چیزهایى شنیدهاید . حتى الان نیز مخالفین مسیح همه جا دیده مىشوند. (11)
یوحنا نیز از چندین دجال سخن مىگوید ولى بین دجالان بسیار و یک دجال فرق مىگذارد:
دجال مىآید. الحال هم دجالان بسیار ظاهر شدهاند. (12)
امام باقر (علیه السلام) مىفرماید:
براى مهدى ما، دو نشانه است که از هنگامى که خداوند آسمانها و زمین را خلق فرمود، سابقه ندارد: خسوف در اول ماه رمضان و کسوف در نیمه همان ماه.
4- خسوف و کسوف:
یکی دیگر از نشانههاى ظهور، کسوف در نیمه ماه رمضان و خسوف در آخر و یا اول همان ماه است که در احادیث فراوانى از آنها نام برده شده است .
امام باقر (علیه السلام) مىفرماید:
براى مهدى ما، دو نشانه است که از هنگامى که خداوند آسمانها و زمین را خلق فرمود، سابقه ندارد: خسوف در اول ماه رمضان و کسوف در نیمه همان ماه. (13)
در منابع مسیحى نیز سخن از خورشید گرفتگى و تیرگى ماه به عنوان نشانههاى ظهور به میان آمده است:
پس از این مصیبتها، خورشید تیره و تار خواهد شد و ماه، دیگر نخواهد درخشید، ستارهها خواهند افتاد و آسمان دگرگون خواهد شد. آنگاه تمام مردم، مرا خواهند دید که در ابرها با قدرت و شکوه عظیم مىآیم. (14)
5- جنگهاى خونین و قتلهاى فراوان:
روایتهاى اسلامى خبر از وقوع جنگها، فتنهها و آشوبهاى گسترده و فراوان در آخرالزمان و در آستانه ظهور امام مهدى (عج) مىدهند، فتنههایى که پىدرپى مىرسند و سرزمینهاى بسیارى را در برمىگیرند .
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از این فتنهها چنین یاد مىکنند:
فتنهاى به پا مىشود و به دنبال آن فتنهاى دیگر برمىخیزد. فتنه اولى در مقایسه با دومى همانند تازیانه خوردن است در مقایسه با ضربات لبه تیز شمشیر! سپس فتنهاى پدید مىآید که همه محرمات در آن حلال شمرده شود، آنگاه خلافت به بهترین مردم روى زمین مىرسد در حالى که او در خانهاش نشسته باشد. (15)
و نیز در جایى دیگر فرمودند:
بعد از من چهار فتنه بر شما فرود آید که در اولى خونها مباح مىشود، در دومى خونها و ثروتها مباح مىگردد، در سومى خونها و ثروتها و ناموسها مباح مىشود و در چهارمى آشوبى کور و کر جهان را مضطرب مىسازد. (16)
در منابع مسیحى نیز به وقوع جنگها و قتلهاى فراوان اشاره شده است:
از دور و نزدیک خبر جنگها به گوشتان خواهد رسید. اما پریشان نشوید، زیرا جنگها رخ خواهد داد؛ اما آخر دنیا در آن زمان نیست. (17)
قومها و ممالک جهان با یکدیگر به ستیز برخواهند خاست. (18)
در نقاط دور و نزدیک جنگهاى بسیارى بروز خواهد کرد ولى این علامت فرا رسیدن آخر زمان نیست . (19)
6- زیاد شدن گناهان و مفاسد اخلاقى:
علامه مجلسى، در باب نشانههاى ظهور، روایتى را از امام صادق (علیه السلام) آورده که در آن، بیش از یکصد نوع گناه و انحراف اخلاقى، اجتماعى، اعتقادى و فرهنگى که در دوران غیبت، دامنگیر جوامع اسلامى مىشود، پیشگویى شده است. از جمله: رشوهخوارى، قماربازى، شرابخوارى، زیاد شدن زنا، لواط، قطع صله رحم، سنگدل شدن مردمان، اهتمام مردم تنها به شهوت و شکم، از میان رفتن شرم، نپرداختن زکات و خمس، کمفروشى، بىاعتنایى به اوقات نماز، آراستن مساجد به زیورآلات، گزاردن حج به انگیزههاى مادى و براى غیر خدا، رعایت نکردن احترام بزرگترها، پیروى از ثروتمندان، صرف کردن سرمایههاى عظیم در فساد و ابتذال و بىدینى، چاپلوسى و تملقگویى و ... (20)
در باور مسیحیان نیز به افزایش گناه و فساد به عنوان نشانههاى ظهور و حوادث آخرالزمان اشاره شده است:
این را نیز باید بدانى که در زمانهاى آخر، مسیحى بودن بسیار دشوار خواهد بود زیرا مردم خداپرست، پولدوست، مغرور و متکبر خواهند بود، و خدا را مسخره کرده، نسبت به والدین نامطیع و ناسپاس خواهند شد و دست به هر عمل زشتى خواهند زد. مردم سنگدل و بىرحم، تهمتزن و ناپرهیزکار، خشن و متنفر از خوبى خواهند بود و کسانى را که مىخواهند زندگى پاکى داشته باشند به باد تمسخر خواهند گرفت. در آن زمان، خیانت در دوستى امرى عادى به نظر خواهد آمد، انسانها خودراى، تندخو و مغرور خواهند بود و عیش و عشرت را بیشتر از خدا دوست خواهند داشت. به ظاهر افرادى مومن، اما در باطن بىایمان خواهند بود. فریب اینگونه اشخاص خوش ظاهر را نخور. (21)
بسیارى برخاسته، خود را نبى معرفى خواهند کرد و عده زیادى را گمراه خواهند نمود، گناه آنقدر گسترش پیدا خواهد کرد که محبت بسیارى سرد خواهد شد . (22)
کلام آخر:
با توجه به این نشانهها و نیز علائمى دیگر که بىشک واقع خواهد شد و معصومین (علیهم السلام) به آنها اشاراتى فرمودهاند، به نزدیکى باور مسلمانان و مسیحیان پیرامون موضوع آخرالزمان پى مىبریم و این امر مىتواند سرآغازى براى مطالعهاى دقیقتر در خصوص مهدویت باشد . انشاءالله
پىنوشتها:
1- در انتظار موعود، ص103 .
2- متى، 24: 30 و 31 .
3- بحارالانوار، ج52، ص240 .
4- بحارالانوار، ج52، ص230 .
5 - عصر ظهور، ص297 .
6- لوقا، 17: 28 و 29 و 30 .
7- حوزه، ش71، ص262 .
8- ارشاد، ج2، ص371 .
9- بحارالانوار، ج52، ص300 .
10- موعود، ش31، دجال (آنتى کریست در کتاب مقدس) .
11- رساله اول یوحنا، 2: 18 .
12- رساله اول یوحنا، 2: 18 .
13- منتخبالاثر، ص444 .
14- مرقس، 13: 24، 25، 26 .
15- روزگار رهایى، ص894 (به نقل از الحاوى للفتاوى، ج2، ص136) .
16- همان، ص896 .
17- متى، 24: 6 .
18- متى، 24: 7 .
19- مرقس، 12: 7 .
20- حوزه، ش71، ص273 .
21- نامه دوم پولس به تیمورتائوس، 3 .
22- متى، 24: 11، 12، 13 .
منابع و مآخذ: (به ترتیب اهمیت در نقل مطالب)
1. CD نور، 2، جامعالاحادیث - مرکز تحقیقات کامپیوترى علوم اسلامى .
2 . انجیل عیسى مسیح (ع) .
3 . کامل، سلیمان، روزگار رهایى، ترجمه علىاکبر مهدوىپور .
4 . کورانى، على، عصر ظهور، ترجمه عباس جلالى، سازمان تبلیغات اسلامى، چاپ دوم 1371 .
5 . شفیعى سروستانى، ابراهیم، در انتظار موعود، مؤسسه فرهنگى موعود، چاپ اول 1376 .
6 . حوزه، شماره 71 و 70 ویژهنامه حضرت بقیةاللهالاعظم (عج)، مهر، آبان، آذر و دى 1374 .
7 . موعود، شماره 31، فروردین و اردیبهشت 1381 (دجال: مترجم اسماعیل نعمتالهى) .
منبع:
ماهنامه موعود جوان، ش 26 ، سهیلا صلاحى اصفهانى .
طبقه بندی: حضرت مهدی(عج)
مفهوم انتظار
در این مقال به مفهوم انتظار، ابعاد و آثار عقیده به ظهور را از منظر مقام معظم رهبری، آیةالله خامنهای بررسی مینماییم.
مفهوم
انتظار «فرج» ... یعنی، انتظار حاکمیت قرآن و اسلام. شما به آنچه فعلا جهان در آن قرار دارد، قانع نیستید. حتی به همین پیشرفتی هم که با انقلاب اسلامی به دست آوردید، قانع نیستید. میخواهید باز هم به حاکمیت قرآن و اسلام، نزدیکتر بشوید. این انتظار «فرج» است. انتظار فرج، یعنی، انتظار گشایش از کار انسانیت .
امروز کار انسانیت، در گرههای سخت، پیچیده و گره خورده است .
...، امروز فرهنگ مادی، به زور به انسانها تحمیل شده است؛ این یک گره است. امروز در سطح دنیا، تبعیض انسانها را میآزارد؛ این گره بزرگی است.
امروز کار ذهنیت غلط مردم دنیا را به آن جا رسانده است که فریاد عدالتخواه یک ملت انقلابی، در میان عربدههای مستانه قدرت گرایان و قدرتمندان گم میشود؛ این یک گره است.
امروز مستضعفان آفریقا و آمریکای لاتین، میلیونها انسان گرسنه آسیا و آسیای دور، میلیونها انسان رنگین پوستی که از ستم تبعیض نژادی رنج میبرند؛ چشم امیدشان به یک فریادرس و نجات بخش است و قدرتهای بزرگ نمیگذارند، ندای این نجاتبخش به گوش آنها برسد؛ این یک گره است.
فرج؛ یعنی، باز شدن این گرهها. دید را وسیع کنیم؛ به داخل خانه خودمان و زندگی معمولی خودمان محدود نشویم. در سطح دنیا «انسانیت» فرج میطلبد؛ اما راه «فرج» را نمیداند. شما ملت انقلابی مسلمان، باید با حرکت منظم خود در تداوم انقلاب اسلامی، به فرج جهانی انسانیت نزدیک بشوید و شما باید به سوی ظهور مهدی موعود(عج) و انقلاب نهایی اسلامی بشریت - که سطح عالم را خواهد گرفت و همه این گرهها را باز خواهد کرد - قدم به قدم، خودتان نزدیک بشوید و بشریت را نزدیک کنید. انتظار «فرج» این است. (1)
«انتظار» ظهور امام زمان(عج)، به معنای انتظار برای پر شدن جهان از عدل و داد و عدالت برای همه انسانها [و] انتظار رفع ظلم از صحنه زندگی بشر و انتظار فرا رسیدن دنیایی برتر از لحاظ معنوی و مادی است. (2)
«انتظار» به معنای اشتیاق انسان، برای دسترسی به وضعی برتر و بالاتر است و این حالتی است که بشر همیشه باید در خود حفظ کند و پیوسته در حال انتظار فرج الهی باشد.
گشایش ابواب رحمت و معرفت و سرازیر شدن سرچشمههای معرفت بر دل انسان، یکی از عمومیترین نمونههای انتظار فرج است. (3)
انتظار ظهور، اشتیاق انسانهای صالح برای گسترش عدالت است. (4)
انتظار؛ یعنی، دل سرشار از امید بودن نسبت به پایان راه زندگی بشر؛ ممکن است کسانی آن دوران را نبینند و نتوانند درک کنند (فاصله هست)؛ اما بلاشک آن دوران وجود دارد. (5)
ابعاد
انتظار فرج و اعتقاد به مهدویت علاوه بر ابعاد منطقی، فکری و استدلالی بسیار بارز - آن دارای جنبههای عاطفی، معنوی و ایمانی عمیق و بسیار مهمی است و امید ناشی از ایمان و اعتقاد به وجود منجی، همواره سرمایه عظیم حرکتهای بزرگ در جوامع اسلامی و شیعی شده است. (6)
قانع نشدن به وضع موجود و تلاش فزاینده و مستمر در انجام اعمال نیک و خیر، یک بعد از انتظار است.
امید به آیندهای روشن - که در آن سراسر زندگی بشر را تفکر الهی فرا خواهد گرفت - بعد دیگر انتظار است. ملت منتظر ایران، با تکیه بر امید به پیشرفت و موفقیت، دست به اقدام، تلاش و انقلاب زد و پیروز شد؛ لذا مردم ما باید روح «انتظار» را به تمام معنا در زندگی خود زنده کنند. (7)
آثار عقیده به ظهور
این عقیده مبارک برای شیعه - آن وقتی که آن را درست فهمیده باشد و با آن درست رفتار بکند - یک منبع فیض و یک منبع نور است .
علاوه بر این که آحاد مردم مسلمان و معتقدان و شیعه، باید در قلب و در عمل خود، سعی کنند که رابطه معنوی و فکری را با آن بزرگوار حفظ بکنند و خود را به صورتی تربیت کنند و بار بیاورند که امام معصوم - که به اراده الهی و با علم الهی، محیط به همه حرکات ما است - از آنها راضی باشد؛ خود این عقیده نیز آثار و خصوصیاتی دارد که این خصوصیات برای همه ملتها و برای ملت مسلمان ما، حیات بخش است و عمده این خصوصیات و آثار هم، عبارت است از «امید به آینده.»
امروز هر فرد شیعه، میداند که در یک آیندهای - آن آینده، ممکن است خیلی نزدیک باشد، ممکن است دوردست باشد، به هر حال قطعی است - این بساط ظلم و بی عدالتی و زورگویی، که امروز در دنیا هست، برچیده خواهد شد. میداند که این وضعی که مستکبران در دنیا به وجود آوردهاند - که هر کسی حرف حقی بزند و راه حقی را دنبال کند، از طرف آنها مورد فشار قرار میگیرد و اراده فاسد خودشان را بر ملتها تحمیل میکنند - یک روزی از بین خواهد رفت و گردنکشان، طاغیان، یاغیان و قدرتهای زورگوی عالم، ناگزیر خواهند شد که در مقابل حق، تسلیم بشوند یا از سر راه حرکت حق، برداشته بشوند هر فرد مسلمان - به خصوص هر فرد شیعه - این را میداند و به آن یقین دارد.
این خیلی امیدبخش است. این موجب میشود که هر انسان خیرخواه و مصلح و علاقهمند به صلاح، کار و تلاش و مجاهدت خود را در راه صلاح، با امید به آینده انجام بدهد. ببینید این عقیده چقدر ارزشمند، دارای تاثیر و حیاتبخش است. (8)
احساسات بسیار خوب است. عواطف پشتوانه بسیاری از اعمال نیکوی انسانها است. ایمان و عقیده قلبی، به وجود این منجی عظیم عالم، شفابخش بسیاری از بیماریها و دردهای معنوی و روحی و اجتماعی است. (9)
مردم ما، ولی الله اعظم و جانشین خدا در زمین و بقیه اهل بیت پیامبر را، با نام و خصوصیات میشناسند؛ از لحاظ عاطفی و فکری با او ارتباط برقرار میکنند؛ به او میگویند؛ به او شِکوه میبرند؛ از او میخواهند و آن دوران آرمانی (دوران حاکمیت ارزشهای والای الهی بر زندگی بشر) را انتظار میبرند. این انتظار دارای ارزش زیادی است. این انتظار به معنای آن است که وجود ظلم و ستم در عالم، چشمه امید را از دلهای منتظران نمیزداید و خاموش نمیکند. اگر این نقطه امید در زندگی جمعیتی نباشد، چارهای ندارد جز این که به آینده بشریت، بدبین باشد. (10)
قبل از ظهور مهدی موعود(عج)، در میدانهای مجاهدت، انسانهای پاک امتحان میشوند. در کورههای آزمایش وارد میشوند و سربلند بیرون میآیند و جهان به دوران آرمانی و هدفی مهدی موعود - ارواحنا فداه - روز به روز نزدیکتر میشود. این، آن امید بزرگ است. (11)
انتظار و امید، به انسان جرات اقدام و حرکت و نیرو میبخشد و شیعیان و پیروان آن حضرت، باید کسب آمادگی معنوی، روحی و ایمانی را جزو وظایف خود بدانند و سرمایه عظیم امید، ایمان و نورانیت را در خود ایجاد کنند تا در حرکت جهانی امام زمان (عج)، در ردیف نزدیکان (خواص)، یاران و همکاران آن حضرت قرار گیرند. (12)
پینوشتها:
1- خطبه نماز جمعه 29/3/60.
2- کیهان 8/10/75.
3- همان.
4- کیهان هوایی 12/10/75.
5- سخنرانی قم 30/11/70.
6- جهان اسلام 9/11/72.
7- کیهان 12/12/69.
8- جمهوری اسلامی 15/9/77.
9- جمهوری اسلامی 23/8/79.
10- سخنرانی قم 30/11/70.
11- سخنرانی قم 30/11/70.
12- جهان اسلام 9/11/72.
طبقه بندی: حضرت مهدی(عج)
عرضه اعمال بر امام زمان (عج)
امام خمینی(ره) در مورد عرضه اعمال به حضرت حجت میفرماید:
در روایات آمده است پرونده اعمال ما در هر عصری به امام زمان آن عصر ارائه میشود. که به تبع اعمال ما در این عصر به محضر امام زمان (عج) عرضه میشود و حضرت از اعمال ما با خبر میشوند. امام خمینی در این زمینه فرمایشاتی داشتهاند که در اینجا ذکر میکنیم.
تمام ذرات کارهای ما تحت نظر خدای تبارک و تعالی است و نامه اعمال ما به حسب روایات به امام وقت عرضه میشود. امام زمان علیه السلام مراقب ما هستند. (1)
توجه داشته باشید که در کارهایتان جوری نباشد که وقتی بر امام زمان علیه السلام عرضه شد، خدای نخواسته، آزرده بشوند و پیش ملایکة الله یک قدری سرافکنده بشوند که، اینها شیعههای من هستند . اینها دوستان من هستند و بر خلاف مقاصد خدا عمل کردند. رییس یک قوم اگر قومش خلاف بکند، آن رییس منفعل میشود. (2)
طوری باشد که نامهها وقتی عرضه میشود، ایشان را متاثر نکند. (3)
قبل از این که این نامه اعمال ما به پیشگاه خدا و قبل از آن به پیشگاه امام زمان علیه السلام برسد، خودمان باید نظر کنیم به این نامه اعمالمان. (4)
وقتی نامههای ما را بردند پیش امام زمان علیه السلام (در روایات است که هر هفته میبرند، هفتهای دو دفعه.) وقتی که میبرند، اعمال ما جوری باشد که نمایش از این بدهد که ما تابعیم. ما آن طور نیست که خودسر بخواهیم یک کاری را انجام بدهیم. (5)
من خوف دارم که کاری بکنیم که امام زمان علیه السلام پیش خدا شرمنده بشود. اینها شیعه تو هستند این کار را میکنند! نکند یک وقت خدای نخواسته، یک کاری از ماها صادر بشود که وقتی نوشته برود، نوشتههای ملایکة اللهی که مراقب ما هستند، رقیب هستند، هر انسانی، رقیب دارد و مراقبت میشود. ذرههایی که بر قلبهای شما میگذرد، رقیب دارد. چشم ما رقیب دارد. گوش ما رقیب دارد. زبان ما رقیب دارد. قلب ما رقیب دارد. کسانی که مراقبت میکنند اینها را، نکند که خدای نخواسته از من و شما و سایر دوستان امام زمان علیه السلام یک وقت، چیزی صادر بشود که موجب افسردگی امام زمان علیه السلام باشد. مراقبت کنید از خودتان، پاسداری کنید از خودتان. (6)
پینوشتها:
1- صحیفه نور ، ج 18، صص 17- 18 .
2- همان، ج 12، ص 128 .
3- همان، ج 12، ص 224 .
4- همان، ج 1، ص 33 .
5- همان، ج 8، ص 149 .
6- همان، ج 7، ص 267 .
طبقه بندی: حضرت مهدی(عج)
طاووس بهشتیان
مؤلف ارجمند کتاب مکیال المکارم، در بخش چهارم کتاب خود جمال و زیبایی حضرت مهدی(عج) را به عنوان یکی از ویژگیها و خصایص آن حضرت که مایه لزوم دعا برای ایشان است، برشمرده و مینویسد:
بدان که مولای ما حضرت صاحبالزمان(عج) زیباترین و خوش صورتترین مردم است؛ زیرا که شبیهترین مردم به پیغمبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) میباشد. (1)
از بررسی روایات و مطالعه حکایات نیکبختانی که توفیق زیارت آن امام را یافتهاند نیز برمیآید که قامت و رخسار نازنین امام عصر(علیهالسلام) در کمال زیبایی و اعتدال بوده و جزء جزء سیمای مبارکش دلربا و خیرهکننده است .
قیامت قامت و قامت قیامت قیامت کردهای ای سرو قامت
مؤذن گر ببیند قامتت را به قد قامت بماند تا قیامت
آری، همین قامت رعنا و رخسار دلربا بوده است که موجب شده هزاران عاشق دلسوخته هر صبح و شام با زاری و التماس از خدای خود بخواهند که:
أَللَّهُمّ أَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَ الغُرَّةَ الحَمیدَةَ وَاکحَلْ ناظِری بِنَظَرَةٍ مِنّی إلَیْهِ؛ خداوندا! آن چهره زیبا و جمال دلآرا را به من بنمای و دیدگان مرا با یک نگاه به او روشن ساز.
آن حضرت، افزون بر همه زیباییهای ظاهری، جامع همه کمالات روحی و سجایای اخلاقی نیز هست و همین امر نیز موجب شده که ایشان از نظر خلق و خو نیز شبیهترین مردم به پیامبر گرامی(صلیاللهعلیهوآله) باشد.
سیمای ظاهری
روایات فراوانی در توصیف جمال دلآرای آخرین حجت خدا، حضرت مهدی(علیهالسلام) وارد شده است که در مجموع میتوان آنها را به دو بخش تقسیم کرد:
با توجه به روایات میتوان همه خصال و صفاتی را که در قرآن و روایات به پیامبر گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) نسبت داده شده است، به وجود مقدس امام مهدی(علیهالسلام) نیز نسبت داد.
دسته اول، روایاتی که به توصیف کلی سیرت و صورت آن حضرت بسنده کرده و از ایشان به عنوان شبیهترین مردم به رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) یاد نمودهاند که از آن جمله میتوان به روایات زیر اشاره کرد:
- از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده است که پیامبر گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) فرمودند:
المَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی، إسْمُهُ إسمی، و کُنْیَتُهُ کُنْیَتی، أشْبَهُ النَّاسِ بیخَلْقاً و خُلْقاً... (2)؛ مهدی از فرزندان من است. اسم او اسم من و کنیه او کنیه من است. او از نظر خَلق و خُلق، شبیهترین مردم به من است.
- احمد بن اسحاق بن سعد قمی میگوید: از امام حسن عسکری(علیهالسلام) شنیدم که میفرمود:
ألْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی لَمْ یُخْرِجْنی مِنَ الدُّنْیا حَتّی أَرانیَ الخَلَفَ مِنْ بَعْدی، أشْبَهَ النّاسِ بِرَسُولِ اللَّهِ(صلیاللهعلیهوآله) خَلْقاً و خُلقاً... (3) ؛ سپاس از آن خدایی است که مرا از دنیا نبرد تا آن که جانشین مرا به من نشان داد، او از نظر آفرینش و اخلاق شبیهترین مردم به رسول خداست.
با توجه به این روایات میتوان همه خصال و صفاتی را که در قرآن و روایات به پیامبر گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) نسبت داده شده است، به وجود مقدس امام مهدی(علیهالسلام) نیز نسبت داد.
قرآن کریم در آیات متعددی به توصیف پیامبر خاتم(صلیاللهعلیهوآله) پرداخته و آن حضرت را به دلیل ویژگیهای برجسته و منحصر به فردش ستوده است که از آن جمله میتوان آیات زیر را برشمرد:
- در نخستین آیه خداوند کریم، ویژگی نرمخویی پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) را یادآور شده و میفرماید اگر این چنین نبودی مردم از پیرامون تو پراکنده میشدند:
فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلیظَ القَلْبِ لانفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ... (4) ؛ پس با بخشایشی از [سوی] خداوند، با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی، از دورت میپراکندند....
- در آیهای دیگر، خداوند متعال به دلسوزی، احساس مسئولیت، خیرخواهی و مهر و محبت بیپایان رسول خاتم(صلیاللهعلیهوآله) نسبت به امتش اشاره کرده، میفرماید:
«لَقَدْ جائَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتمْ حَریصٌ عَلَیْکُم بِالمُؤْمِنینَ رَئوفٌ رَحیمٌ (5)؛ بیگمان پیامبری از [میان] خودتان نزد شما آمده است که هر رنجی ببرید، بر او گران است. بسیار خواستار شماست؛ با مؤمنان، مهربانی بخشاینده است.
- یکی دیگر از آیات قرآن، رحمت بودن پیامبر اکرم نسبت به همه جهانیان را مورد توجه قرار داده، میفرماید:
«وَ ما أَرسَلْناکَ إِلاّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ» (6)؛ و تو را جز رحمتی برای جهانیان، نفرستادهایم.
- آیه دیگری از قرآن در مقام ستایش خلق و خوی بینظیر پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) میفرماید:
«وَ إنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ» (7)؛ و به راستی تو را خویی است سترگ.
خاتم اوصیا نیز چون خاتم پیامبران مظهر نرمخویی، دلسوزی، خیرخواهی، مهر، محبت، گذشت و خلق و خوی شایسته و سترگ بوده و رحمتی برای همه جهانیان است.
با توجه به آنچه گذشت میتوان گفت: خاتم اوصیا نیز چون خاتم پیامبران مظهر نرمخویی، دلسوزی، خیرخواهی، مهر، محبت، گذشت و خلق و خوی شایسته و سترگ بوده و رحمتی برای همه جهانیان است.
روایاتی که به توصیف ویژگیهای سیرت و صورت پیامبر اکرم پرداختهاند نیز فراواناند، که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
در روایتی که از امام محمد باقر(علیهالسلام) نقل شده ویژگیهای ظاهری پیامبر خاتم (صلیاللهعلیهوآله) چنین توصیف شده است:
«رخسار پیامبر خدا سپید آمیخته به سرخی و چشمانش سیاه و درشت و ابروانش به هم پیوسته، و کف دست و پایش پر گوشت و درشت بود؛ بدان سان که گویی طلا بر انگشتانش ریخته باشد. استخوان دو شانهاش بزرگ بود، چون به کسی روی میکرد به خاطر مهربانی شدیدی که داشت با همه بدن به جانب او توجه مینمود. یک رشته موی از گودی گلو تا نافش روییده بود، انگار که میانه صفحه نقره خالص خطی کشیده شده باشد. گردن و شانههایش مانند گلابپاش سیمین بود. بینی کشیدهای داشت. هنگام راه رفتن محکم قدم برمیداشت که گویا به سرازیری فرود میآید، باری، نه قبل و نه پس از پیغمبر خدا کسی مثل او دیده نشده است. (8)
دسته دوم، روایاتی که خصال و سیمای امام مهدی(علیهالسلام) را به تفصیل بیان کرده و ویژگیهای آن حضرت را یک به یک برشمردهاند. برخی از روایاتی که در این زمینه وارد شده به شرح زیر است:
از پیامبر گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) در توصیف آن حضرت روایت شده است که:
«ألمَهدیُّ طاوُوسُ أَهْلِ الجَنَّةِ وَجُهُه کَالقَمَرِ الدُّرّی عَلَیهِ جَلابِیبُ النُّورِ؛ مهدی طاووس اهل بهشت است. چهره او مانند ماه درخشنده است. بر [بدن] او جامههایی از نور است.
امام باقر(علیهالسلام) از پدرش، از جدش روایت میکند که امام علی(علیهالسلام) روزی، در حالی که بر بالای منبر بود، فرمود:
«یَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدی فی آخِرِالزَّمانِ أبْیَضُ اللَّون، مُشْرَبٌ بِالحُمْرَةِ، مَنْدَحُ [مَبْدحُ] البَطْنِ، عَریضُ الفَخْذَینِ، عَظیمُ مَشاشِ المَنْکَبَینِ، بَظَهِرهِ شامَتانِ؛ شامَةٌ عَلی لَونِ جِلْدِهِ و شامَةٌ عَلی شِبْهِ شامَةِ النَّبِّی(صلیاللهعلیهوآله)...» (9)؛ از فرزندان من در آخرالزمان مردی ظهور میکند که رنگ [صورتش] سفید متمایل به سرخی و سینهاش فراخ و شانههایش قوی است و در پشتش دو خال است، یکی به رنگ پوستش و دیگری مشابه خال پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله).
امام رضا(علیهالسلام) نیز در بیان صفات و ویژگیهای امام عصر(علیهالسلام) میفرماید:
«إنَّ القائِمَ هُوَ الذَّی إذا خَرَجَ کانَ فی سِنِّ الشُّیوُخِ وَ مَنْظَرِ الشباب، قوِیّاً فی بَدَنِه حَتّی لَوْ مَدَّ یَدَهُ إلی أعْظَمِ شَجَرَةٍ عَلی وَجْهِ الأرْضِ لَقَلَعَها و لَوْصاحَ بَیْنَ الجِبالِ لَتَدَکْدَکَتْ صُخُوُرها» (10)؛ قائم کسی است که در سن پیرمردان و با چهره جوانان قیام کند و نیرومند باشد تا بدانجا که اگر دستش را به بزرگترین درخت روی زمین دراز کند آن را از جای بر کند و اگر بین کوهها فریاد برآورد صخرههای آن فروپاشد.
آن حضرت در روایت دیگری، در پاسخ اباصلت هروی که از ایشان میپرسد: «نشانههای قائم شما به هنگام ظهور چیست؟» میفرماید:
نشانه مهدی این است که بر کارگزاران [دولت خویش] سختگیر، بسیار بخشنده و با مستمندان مهربان است.
«عَلامَتُهُ أنْ یَکُونَ شَیْخَ السِّنِّ، شابَّ المَنْظَرِ، حَتّی أنَّ النّاظِرَ إِلَیهِ لَیَحْسَبَهُ ابْنَ أرْبَعینَ سَنَةً أوْ دُونَها و إنَّ مِن عَلاماتِه أَنْ لایَهْرَمَ بِمُرُورِ الأَیّامِ وَ اللیَّالیَ حَتّی یَأتِیَهُ أجَلُهُ» (11)؛ نشانهاش این است که در سن پیری است ولی منظرش جوان است به گونهای که بیننده میپندارد چهل ساله و یا کمتر از آن است و نشانه دیگرش آن است که به گذشت شب و روز پیر نشود تا آن که اَجَلش فرا رسد.
امام صادق(علیهالسلام) نیز آن حضرت را این گونه توصیف میکند:
«لَیْسَ بالطَّویل الشّامِخِ وَلا بالقَصیرِ اللّازقِ بَلْ مَرْبُوعُ القامَةِ، مُدَوَّرُ الهامَّةِ، واسِعُ الصَّدْرِ، صَلتُ الجَبینِ، مَقْروُنُ الحاجِبَیْنِ، عَلی خَدِّهِ الأَیَمنِ خال "کأَنَّهُ فُتاتُ المِسْکِ عَلی رَضْراضَةِ العَنَبرِ"» (12)؛ میانه بالا، نه بسیار بلند قد و نه بسیار کوتاه قد، صورتی گرد، سینهای فراخ، پیشانی سفید، ابروانی به هم پیوسته، خالی به گونه راستش، چون دانه مشک که بر قطعه عنبر سائیده باشد.
ابراهیم بن مهزیار نیز که به شرف ملاقات امام مهدی(علیهالسلام) رسیده است، در بیان خصال آن امام میگوید:
او جوانی نورس و نورانی و سپید پیشانی بود با ابروانی گشاده و گونهها و بینی کشیده و قامتی بلند و نیکو چون شاخه سرو و گویا پیشانیاش ستارهای درخشان بود و بر گونه راستش خالی بود که مانند مشک و عنبر بر صفحهای نقرهای میدرخشید و بر سرش گیسوانی پر پشت و سیاه و افشان بود که روی گوشش را پوشانده بود و سیمایی داشت که هیچ چشمی برازندهتر و زیباتر و با طمأنینهتر و با حیاتر از آن ندیده است. (13)
خصال روحی
در مورد سجایا و مکارم اخلاقی امام مهدی(علیهالسلام) نیز روایات متعددی از طریق شیعه و اهل سنت نقل شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
- «ابن حماد» در کتاب خود از یکی از راویان اهل سنت در مورد ویژگیهای امام مهدی(علیهالسلام) چنین نقل میکند:
«عَلامَةُ المَهدِیّ أن یَکُوَن شَدیداً عَلَی العُمّالِ جواداً بِالمالِ رَحیماً بِالمَساکِین» (14)؛ نشانه مهدی این است که بر کارگزاران [دولت خویش] سختگیر، بسیار بخشنده و با مستمندان مهربان است.
- امام صادق(علیهالسلام) نیز در پاسخ این پرسش که امام زمان(علیهالسلام) چگونه شناخته میشود، میفرماید:
«بالسَّکینةِ و الوَقارِ [...] وَ تَعرِفُهُ بِالحَلالِ و الحَرامِ وَ بِحاجةِ النّاسِ إلَیهِ و لایَحْتاجُ إلی أَحَدٍ» (15)؛ [امام را] با آرامش و وقار [...] و نیز با حلال و حرام و نیازمندی مردم به او، در صورتی که او خود به هیچ کس نیاز ندارد [میتوان شناخت].
- امام رضا(علیهالسلام) در بیان ویژگی کلی امامان معصوم(علیهم السلام)، سخنان ارزشمندی دارند، که بر اساس آن میتوان به توصیف امام مهدی(علیهالسلام) نیز پرداخت، آن حضرت میفرماید:
«یَکونُ أَوْلی بِالنّاسِ من أَنْفُسِهِمْ، و أَشفَقَ عَلَیْهِمْ مِنْ آبائِهِمْ و أمَّهاتِهِمْ و یَکُونُ أشَدَّ النّاسِ تَواضُعاً للّهِ عزّوجلّ، و یَکوُنُ آخَذَ النّاسِ بِما یَأمرُ بِهِ و أَکَفَّ النّاسِ عَمّا یَنهی عَنُه» (16) ؛ او به مردم از خودشان سزاتر و از پدران و مادرانشان برای آنها دلسوزتر است. او از همه مردم در برابر خدا متواضعتر، و در عمل به آنچه خود بدان فرمان میدهد، سختکوشتر، و در دوری گزیدن از آنچه که خود از آن نهی میکند، خوددارتر است.
امام زمان علیه السلام به مردم از خودشان سزاتر و از پدران و مادرانشان برای آنها دلسوزتر است. او از همه مردم در برابر خدا متواضعتر، و در عمل به آنچه خود بدان فرمان میدهد، سختکوشتر، و در دوری گزیدن از آنچه که خود از آن نهی میکند، خوددارتر است.
- آن حضرت در ادامه میفرماید:
«دَلالَتُهُ فی خِصلَتَینِ: فِی العِلمِ وَ استِجابَةِ الدَّعْوَةِ و کُلِّ ما أَخْبَر بِهِ من الحَوادِثِ التَّی تَحْدُثُ قبل کَوْنِها، فَذلِکَ بَعهدٍ مَعهُودٍ إِلَیهِ مِنْ رَسُولِ اللهِ صَلّی الله علیه و آله تَوارَثَهُ عَنْ آبائِهِ عَنهُ عَلیهِالسَّلامُ» (17)؛ او با دو نشانه شناخته میشود: دانش [بیکران] و استجابت دعا و این که او از همه رویدادهایی که واقع میشوند، پیش از وقوعشان خبر میدهد. همه اینها به سبب پیمانی است که از سوی پیامبر خدا با او بسته شده و وی آن را به وسیله پدران خود از آن حضرت به ارث برده است.
توصیف سیمای ظاهری و خصال روحی حضرت بقیة الله الاعظم ـ ارواحنا له الفدا ـ را با بخشی از کتاب منتهیالآمال مرحوم شیخ عباس قمی به پایان میبریم.
این محدث بزرگ مفاد روایات مختلفی را که در توصیف آن حضرت وارد شده، گرد آورده و در بیان اوصاف ایشان مینویسد:
همانا روایت شده که آن حضرت شبیهترین مردم است به رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله)، در خَلق و خُلق، و شمایل او شمایل آن حضرت است. و آن چه جمع شده از روایات در شمایل آن حضرت، آن است که آن جناب ابیض (سفید) است که سرخی به او آمیخته و گندمگون است که عارض شود آن را زردی از بیداری شب و پیشانی نازنینش فراخ و سفید و تابان است و ابروانش به هم پیوسته و بینی مبارکش باریک و بلند که در وسطش فی الجمله انحدابی (برآمدگی) دارد و نیکورو است و نور رخسارش چنان درخشان است که مستولی شده بر سیاهی محاسن شریف و سر مبارکش، گوشت روی نازنینش کم است. بر روی راستش خالی است که پنداری ستارهای است درخشان، «وَ علی رأسه فرق بین و فرتین کأنّه ألف بین واوین»؛ میان سرش فرقی گشوده شده مانند الفی که میان دو واو نشسته باشد، میان دندانهایش فاصله است. چشمانش سیاه و سرمه گون و در سرش علامتی است، میان دو کتفش عریض است، و در شکم و ساق مانند جدش امیرالمؤمنین(علیهالسلام)، است.
و وارد شده: «اَلمَهدیّ طاوُوسُ أَهلِ الجَنَّةِ وَجهُهُ کَالقَمَرِ الدُّرّی عَلَیهِ جَلابِیبُ النُّورِ»؛ یعنی حضرت مهدی(علیهالسلام)، طاووس اهل بهشت است. چهرهاش مانند ماه درخشنده است. بر بدن مبارکش جامههایی است از نور. «عَلَیهِ جُیوبُ النُّورِ تَتَوَقَّدُ بِشُعاعِ ضِیأ القُدسِ»؛ بر آن جناب جامههای قدسیه و خلعتهای نورانی است که متلاشی به شعاع انوار فیض و فضل حضرت احدیت است. و در لطافت و رنگ چون گل بابونه و ارغوانی است که شبنم بر آن نشسته و شدت سرخیاش را هوا شکسته و قدش چون شاخهبان درخت بیدمشک یا ساقه ریحان [است].
«لَیسَ بِالطَّویلِ الشّامِخَ وَ لا بِالقَصیرِ اللّازِقِ»؛ نه دراز بیاندازه و نه کوتاه بر زمین چسبیده. «بَل مَربُوعُ القامَةِ مُدوِر الهامَة»؛ قامتش معتدل و سر مبارکش مدور [است]، «عَلی خَدِّهِ الأَیمَنِ خالٌ کأَنَّهُ فَتاةُ مِسکٍ عَلی رَضراضَهِ عَنبَرٍ»؛ بر روی گونه راستش خالی است که پنداری ریزه مشکی است که بر زمین عنبرین ریخته [است]. «لَهُ سِمَتُ مارَأتِ العُیُون أَقصَدَ مِنهُ»؛ هیئت نیک و خوشی دارد که هیچ چشمی هیئتی به آن اعتدال و تناسب ندیده [است] صلّی اللّه علیه و علی آبائه الطاهرین. (18)
با امید به آن که خداوند متعال از سر لطف و رحمت بیانتهای خود، دیدار شبیهترین مردم به رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) را نصیب ما بندگان بیمقدار خویش نیز فرماید و همه ما را از عطر حضور آن یگانه دوران بهرهمند سازد.
پینوشتها:
1. موسوی اصفهانی، سیدمحمدتقی، مکیال المکارم فی فوائد الدعا للقائم(علیهالسلام)، ترجمه سید مهدی حائری قزوینی، ج 1، ص 132.
2. الصدوق، محمد بن علی بن الحسین، کمال الدین و تمام النعمة، ترجمه منصور پهلوان، ج 1، باب 25، ص 534 - 535، ح 1
3. همان، ج 2، باب 38، ص 118، ح 7.
4. سوره آل عمران (3)، آیه 159.
5. سوره توبه (9)، آیه 128.
6. سوره انبیا (21)، آیه 107.
7. سوره قلم (68)، آیه 4.
8. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج1، ص 443.
9. صدوق، محمدبن علی بن الحسین، همان، ج2، باب 57، ص 560، ح 18.
10. همان، ج 2، باب 35، ص 69، ح 8.
11. همان، باب 57، ص 558، ح 12.
12. الیزدی الحائری، علی، إلزام الناصب فی إثبات الحجة الغائب، ج 1، ص 475.
13. الصدوق، همان، ج 2، باب 43، ص 180 - 181، همچنین ر.ک: همان، ص 212 تا 213، حکایت تشرف علی بن ابراهیم مهزیار.
14. مؤسسة المعارف الاسلامیة، معجم أحادیث الإمام المهدی(علیهالسلام)، ج1، ص 242، ح 152.
15. النعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، باب 13، ص 242، ح 40.
16. الیزدی الحائری، علی، همان، ص 24.
17. همان.
18. قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ج 2، ص 762.
منبع:
ماهنامه موعود، ش 55 ، ابراهیم شفیعی سروستانی .
طبقه بندی: حضرت مهدی(عج)
سه گام برای بیعت با امام زمان علیه السلام
در مکتب تشیع دو مقوله دعا و زیارات وجود دارد که در دیگر مکاتب وجود ندارد و یا بسیار کمرنگ میباشد. دعا و زیارات نقش بسزایی در رشد و تعالی انسان دارند که به این نعمت عظیم در مکتب تشیع توجه بسیار شده است. زیارات بسیاری، از سوی معصومین علیهم السلام به ما رسیده است که بدان وسیله ائمه اطهار زیارت میشوند که متن آنها بسیار غنی هستند. در این متون علاوه بر سلام و احترامی که به ایشان ابراز مینماییم به کسب معرفت نسبت به این بزرگواران میپردازیم. مثلاً جامعه کبیره که دنیای معرفت در باب اهل بیت علیهم السلام میباشد و سفارش بسیار شده که در حرمهای مطهر ائمه اطهار علیهم السلام با این دعا ایشان را زیارت بنماییم. و حتی در مورد عظمت این زیارت از قول علامه امینی رحمة الله علیه ذکر شده که اگر کسی به زیارت جامعه کبیره اشراف داشته باشد بیسواد نیست. یعنی نسبت به دین و ائمه اطهار معرفت دارد. نتیجه این که زیارات، نقش بسیار مهمی در کسب معرفت و بالندگی انسان دارد .
شایان ذکر است که امام زمان روحی له الفداء نیز از این مقوله مستثنی نیستند. درست است که ایشان در غیبت به سر میبرند اما دلیل نمیشود که ما با ایشان ارتباط برقرار نکنیم. یکی از راههای ارتباط با ایشان خواندن ادعیه و زیاراتی است که در مورد وجود مقدس ایشان سفارش شده است . البته نباید تنها به ظاهر الفاظ اکتفا کنیم خصوصا اگر به زبان عربی آشنایی نداشته باشیم باید به معانی آن توجه کرده و به عمق الفاظ پی ببریم؛ تا بدانیم چه میخوانیم و چه میگوییم.
یکی از زیارات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف با این الفاظ آغاز میشود: "اللّهمَ بَلِّغ مَولایَ صاحِبَ الزَّمانِ صَلواتُ اللهِ عَلَیه ..."(1) که سفارش شده هر روز صبح با این زیارت حضرت را یاد کنیم .
در فرازی از این زیارت میخوانیم: "اللّهمَ اِنّی اُجَدِّدُ لَهُ فی هذا الیَومِ وَ فِی کُلِّ یَومٍ، عَهداً و عَقداً و بَیعَةً فی رَقَبَتی"؛ خدایا من باز تجدید میکنم عهد و عقد و بیعتی را که از آن حضرت بر گردن جان من است.
در این فراز سه لفظ عهد، عقد و بیعت ذکر شده است که در نگاه اول به ذهن میرسد که هر سه لفظ یک معنا دارند. برای درک بهتر این مفاهیم، معانی آنها را مورد بررسی قرار میدهیم.
عهد: معنای لغوی عهد یعنی شناسایی امری و پیمان بستن. پس در وهله اول باید امام و وظایفمان را نسبت به ایشان شناسایی کنیم و پیمان ببندیم.
عقد: معنای لغوی عقد استوار کردن پیمان و گره بستن آن است. یعنی پس از این که مرحله عهد یعنی شناخت را طی نمودیم و پیمان بستیم باید نسبت به آن پیمان استوار باشیم و محکم گره بزنیم.
بیعت: معنای لغوی بیعت، پیمان دوستی بستن و پیروی و اطاعت میباشد. (2)
پس باید سه گام برای بیعت با امام زمان علیه السلام برداریم:
عهد: پیمان اولیه (پس از شناخت و آگاهی)
عقد: محکم کردن این پیمان (انجام رفتارهای لازم و شایسته)
بیعت: پذیرش اطاعت و فرمانبرداری خالصانه (مرتبهی اخلاص و پیروی خالصانه)
پینوشتها:
1- مفاتیح الجنان، ص 813.
2- فرهنگ فارسی دکتر محمد معین.
طبقه بندی: حضرت مهدی(عج)
چهره امام مهدى علیه السلام در آیینه القاب
القاب ائمه اطهار علیهمالسلام، از آن جمله القاب امام زمان (عجلاللهتعالىفرجه)، یکى از راههاى مهم شناخت خصایل و فضایل آن حجتهاى به حق الهى است .
در این نوشته تلاش مىشود تا از طریق ارایه توضیح مختصر در زمینه برخى از لقبهاى حضرت بقیةالله، با ابعاد مختلف ویژگىها و اوصاف آن حضرت از منظر القابى که براى او تعیین شده است بیشتر آشنا شویم.
براى امام زمان علیه السلام اسامى و لقبهاى زیادى ذکر شده است. در کتاب نجمالثاقب مرحوم محدث نورى حدود صد و هشتاد و دو نام و لقب و در کتاب نام نامه حضرت مهدى علیه السلام به حدود سیصد و ده اسم و لقب آن حضرت اشاره شده است. گفتنى است که منشا اصلى این نامها و لقبها علاوه بر تصریح ائمه اطهار علیهمالسلام، و پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) ادعیه و زیارتنامههایى است که براى امام زمان علیه السلام ذکر شده است .
در اینجا به برخى از مهمترین القاب آن حضرت اشاره مىکنیم:
1- مهدى: یکى از مشهورترین لقبهاى امام زمان علیه السلام مهدى است. درباره علت نامیده شدن آن حضرت به این لقب روایتهاى مختلفى ذکر شده است. حضرت امام محمد باقر علیه السلام مىفرمایند:
هنگامى که مهدى ما قیام کنند ثروتها را به طور مساوى تقسیم و در جامعه به عدالت و دادگرى رفتار مىکند. هر کس از او اطاعت کند از خداوند اطاعت کرده است و هر کس او را نافرمانى کند از خدا نافرمانى کرده است. و آن جضرت را «مهدى» نامیدهاند چون به امور پنهان و نهانى هدایت مىگردد. (1)
درباره امور نهانى که آن حضرت به آنها هدایت مىشود یا هدایت مىکند با توجه به تعابیر روایات، نظرات چندى بیان شده است. از آنجا که در دوره غیبت مخصوصا دوران غیبت کبرى در اثر پیدا شدن تبلیغات ضددینى و تفسیرها و برداشتهاى نامناسب از احکام دین و نفوذ خرافات و اندیشههاى غلط غیردینى به اصول و تعالیم اصیل اعتقادى مردم دین اصلى و حتى قرآن اصلى را فراموش خواهند کرد . آن حضرت پس از ظهور قرآن اصیل و احکام واقعى، اسلام را از لابلاى آن همه تحریفات و تفسیرهاى نادرست بیرون خواهند کشید به گونهاى که حتى مردم گمان خواهند کرد که ایشان یک دین و آیین جدیدى را مطرح مىکنند به این مناسبت آن حضرت را مهدى مىگویند.
پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) در این باره مىفرمایند:
دوازدهمین فرزندم به گونهاى غایب خواهد شد که اصلا دیده نخواهد شد و در این دوره غیبت وقایع سختى رخ خواهد داد و در نتیجه طولانى شدن این دوره زمانى خواهد آمد که از اسلام جز اسمى و از قرآن جز رسم و خطى، اثرى باقى نخواهد ماند. در آن موقع خداوند متعال به وى اجازه خواهد داد تا قیام کند آنگاه به وسیله او اسلام را تقویت و تجدید خواهد کرد.(2)
امام صادق علیه السلام در این باره فرمودهاند:
مهدى علیه السلام را به خاطر قیامش براى حق قائم نامیدهاند.
بر طبق این دیدگاه چون حضرت مهدى علیه السلام مردم را به حقایق پنهان شده دینى راهنمایى خواهند کرد او را مهدى مىگویند .
دیدگاه دیگر این است که قائم آل محمد (صلى الله علیه و آله) را از این رو مهدى مىگویند که مردم را به امورى که بر آنها پوشیده است راهنمایى خواهد کرد. وى پس از ظهور جهت ارشاد پیروان ادیان دیگر کتابهاى آسمانى تحریف نشده آنها را به آنها نشان خواهد داد و از این طریق آنها را با دین اصیل خودشان آشنا خواهد ساخت و بر اساس همان احکام تحریف نشده آیین خودشان با آنان رفتار خواهد کرد. در روایتى مىخوانیم از جمله کارهاى حضرت امام زمان علیه السلام پس از ظهور این است که وى تورات اصلى و انجیل اصلى و سایر کتابهاى انبیاى گذشته را از یک مخفیگاه خارج خواهد ساخت.(3)
دیدگاه دیگر این است که آن حضرت پس از ظهور، مردم را در تمام زمینههایى که به بیراهه رفتهاند ارشاد خواهند کرد تا به راه و شیوههاى درست دست یابند؛ چون انحرافات دوران غیبت تنها در احکام دینى نیست چرا که در اثر جهل و ناآگاهى در عرصههاى سیاسى، علمى و صنعتى نیز مردم دچار اشتباهات زیادى مىشوند. طرفداران این برداشت نیز به برخى از روایات که مشتمل بر تعابیر خاصى هستند تمسک مىجویند. به عنوان مثال از امام صادق علیه السلام روایت شده است که آن حضرت فرمودند:
دیدگاه دیگر این است که قائم آل محمد (صلى الله علیه و آله) را از این رو مهدى مىگویند که مردم را به امورى که بر آنها پوشیده است راهنمایى خواهد کرد. وى پس از ظهور جهت ارشاد پیروان ادیان دیگر کتابهاى آسمانى تحریف نشده آنها را به آنها نشان خواهد داد و از این طریق آنها را با دین اصیل خودشان آشنا خواهد ساخت و بر اساس همان احکام تحریف نشده آیین خودشان با آنان رفتار خواهد کرد.
آن حضرت را مهدى مىگویند چون مردم را به امورى که گم کردهاند هدایت مىکند. (4)
این تعبیر شامل انحراف سیاسى و اقتصادى و فرهنگى و اجتماعى و ... نیز مىشود .
نتیجه آن که مىتوان گفت چون امام زمان علیه السلام به برکت علم بىنظیرى که دارند، مردم را در تمام عرصههاى حیات فردى و اجتماعى و علمى و دینى به راه صحیح هدایت خواهند کرد و آنها را از تمام گمراهىها نجات خواهند داد به این مناسبت آن حضرت را «مهدى» مىگویند. البته در برخى روایات نیز به این نکته هم اشاره شده است که یکى از چیزهاى مخفى که حضرت مهدى علیه السلام مردم را به آن هدایت خواهند کرد؛ ذخایر زیرزمینى و معادن است که شاید این لقب به این قبیل از عملکردهاى حضرت مهدى علیه السلام نیز دلالت داشته باشد .
2- قائم: گرچه همه انبیا و امامان با توجه به شرایطى که در آن واقع شده بودند قائم به حق بودند اما حضرت مهدى علیه السلام را بالخصوص قائم لقب دادهاند. وقتى ابوحمزه ثمالى به امام محمد باقر علیه السلام عرض کردند:
اى فرزند رسول خدا مگر همه شما اهلبیت قیام کننده به حق نیستید؟
حضرت فرمودند: چرا همه ما براى حق قیام مىکنیم .
آنگاه ابوحمزه سؤال مىکند:
پس چرا از بین همه اهلبیت فقط به صاحبالامر علیه السلام قائم گفته مىشود؟
حضرت باقر علیه السلام مىفرمایند:
موقعى که حضرت سیدالشهداء علیه السلام به شهادت رسیدند همه فرشتگان آسمانها از این پیشامد ناراحت و متالم شدند. خداوند متعال به منظور دلدارى آنها امامان نهگانه از نسل امام حسین علیه السلام را به آنها نشان دادند آنگاه که به مهدى آل محمد صلى الله علیه و آله که در آن حال مشغول نماز و نیایش به درگاه حضرت حق بودند رسیدند خداوند متعال فرمودند: این همان قائمى است که به وسیله قیام او از قاتلان حسین بن على علیهماالسلام انتقام خواهم گرفت. (5)
امام صادق علیه السلام روایت شده است که آن حضرت فرمودند:
آن حضرت را مهدى مىگویند چون مردم را به امورى که گم کردهاند هدایت مىکند.
و امام صادق علیه السلام در این باره فرمودهاند:
مهدى علیه السلام را به خاطر قیامش براى حق قائم نامیدهاند. (6)
بر اساس این قبیل روایات چون دوازدهمین جانشین پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله بزرگترین حکومت و قیام اصلاحى دینى را در طول تاریخ حیات بشر انجام خواهد داد و در سرتاسر حکومت عدل جهانى اسلام را مستقر خواهد ساخت به آن حضرت لقب «قائم» داده شده است .
در این باره روایتهاى دیگرى نیز هست که از بُعد دیگرى این مطلب را مورد توجه قرار دادهاند که البته منافاتى با برداشت دسته اول ندارد. بر طبق این دیدگاه آن حضرت را قائم مىگویند چون سالها پس از غیبت وقتى که مردم در اثر طول زمان یاد و خاطره آن حضرت را کم کم در اثر مشغول شدن به زینتهاى دنیا فراموش کردند، آن حضرت قیام خواهند کرد و حکومت عدل جهانى را در سرتاسر عالم برقرار خواهند ساخت؛ «قائم» نامیده شده است .
در این زمینه از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله روایت شده است که آن حضرت فرمودند:
از این جهت قائم ما اهلبیت را قائم نامیدهاند که پس از فراموش شدن نامش قیام مىکند. (7)
و یا وقتى از امام جواد علیه السلام سؤال مىکنند چرا او را قائم مىنامند؟ در جواب مىفرمایند:
زیرا بعد از آن که نام آن حضرت از خاطرهها فراموش شود و اکثر مفقودین به امامت آن حضرت از دین خدا و اعتقاد به امامت حضرت مهدى علیه السلام رویگردان شوند او قیام مىکند. (8)
و نقل شده است به محض شنیدن ظهور آن حضرت عدهاى خواهند گفت: در طول این همه سال چگونه ممکن است او زنده مانده باشد باید تاکنون استخوانهاى او هم پوسیده شده باشد. چطور ادعا مىکند که او قیام کرده است؟ اما در هر حال آن زمانى که شرایط فراهم گردد و به اذن پروردگار عالم او قیام خواهد کرد. عظیمترین انقلاب قابل تصور را رهبرى خواهد نمود و قافله بشریت را به سعادت واقعى رهنمون خواهد شد .
پىنوشتها:
1- عقدالدرر، باب 3، ص40/ اثباةالهداة، ج7، ص110 و 169 .
2- منتخبالاثر، ص98 .
3- بحارالانوار، ج51، ص29 .
4- اثباةالهداة، ج7، ص110 .
5- بحارالانوار، ج51، ص28 .
6- همان، ص30 .
7- معانىالاخبار، ص65 .
8- کمالالدین، ص378 .
منبع:
فصلنامه موعود، ش 28 ، صادق سیدنژاد .
طبقه بندی: حضرت مهدی(عج)