سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اندکی صبر ، سحر نزدیک است

سلام صاحب العصر و الزمان...


سلام حجه بن الحسن...


سلام آقا!


همچو شبهایی دل بیشتر هوای شما را می کند. آدم بیشتر فکر می کند به یک جای خالی. بیشتر احساس «گم شده داشتن» می کند... احساس غربت...احساس بی کسی... کجایید آقا؟! شیعه فقط شما را دارد؛ شما را که تسلی خاطرید در شبهای عزا، شبهایی که شیعه مثل آدم بی کسی است که فقط یک نفر برایش مانده باشد و وای اگر آن یک نفر هم...کجایید آقا؟!


فدای قلب داغدارتان، قربان اشک چشمتان، ما که به آن اندازه نیستیم که تسلی خاطر شما باشیم و در غمتان شریک شویم؛شما از روی لطف نظری کنید به قلبهای سوخته و سینه های داغدار ما. ما هم به عزا نشسته ایم آقا...به عزای جد جوانتان، جواد الائمه، امام محمد بن علی(علیهما السلام). نمی دانم چه سری است در غم این امام جوان که همیشه غم مادر را تازه می کند و بوی فاطمیه را می رساند به مشام ها... اگر امشب، تربت کاظمین، قدمگاه شماست، سلام ما را هم برسانید آقا به اجداد مطهرتان.اقا دعای ما که انگار بالا نمی رود، شما را به خدا دعا کنید که خدا ببخشاید بر ما باقی عمر غیبت را...


- گل فاطمه ...گل فاطمه... گل فاطمه بیا گل فاطمه...


علیمی دارد می خواند و برادرش – وحیدرضا- ذکر شور گرفته است به نام مولا علی(ع)... مال چند سال پیش است این نوار؟درست یادم نیست اما مال آن زمانی است که علیمی را جز اهالی چند محله اصفهان، کسی نمی شناخت.آن زمان که فقط در مساجد محل می خواند و شاید خودش هم نمی دانست چند سال بعد نامش بین مداحان کشوری برده خواهد شد. راستش آقا امروز وقتی اعلامیه های جلسه اش را در شهر دیدم دلم گرفت.تا سال قبل هر وقت علیمی توی قم برنامه داشت، نام سید هم کنار نامش بود...اما امسال...!


چه قصه عجیبی داشت این سید.عجیب آمد و عجیب رفت! جز شما و خدا کسی از باطن آدمها خبر ندارد و من به خودم اجازه نمی دهم که قضاوتی بکنم حتی درباره علیمی که خوب می شناسمش. نه جانبداری می کنم و نه قضاوت بی جا ولی دل آدم غصه دار می شود وقتی می بیند عده ای به راحتی آب خوردن ، هر چه می خواهند نسبت می دهند به دیگران.وای آقا نمی دانید چقدر حرف یکی از رفقا آتش زد دلم را وقتی که پرسید:«علیمی نماز هم می خواند؟!»...وااااای آقا اینها جای کدام خدا نشسته اند و خلیفه کدام رب سرمد شده اند که اینگونه قضاوت می کنند و شایعه می سازند و تهمت می زنند؟! کدام اینها علیمی را و سید را دیده اند در زندگی هاشان؟و  بیشتر از چند سی دی و نوار، چه دیده اند از آنها؟ و مگر همه چیز در همان جلسات است که با دیدن دو سی دی فصل الخطاب می شویم؟


یادم هست همان اوایل که راه کربلا باز شد، شوهر عمه با پنج نفر از دوستانش راهی شدند.علیمی هم یکی از آن پنج نفر بود. کاش می شد فیلمی که از آن سفر گرفتند را مثل سی دی های جلسات پخش می کردند تا همه باورشان می شد که «ان بغض الظن اثم» . فیلم از رو به روی خانه علیمی شروع می شد،از همان جا که با مادرش خداحافظی می کرد و چمدانهاش را می گذاشت توی ماشین شوهر عمه. از آنجا بود تا رو به روی ایوان حرم امام حسین(ع) آنجا که علیمی می خواند و جمعیت زار می زدند... از لحظه لحظه سفر فیلم گرفته بودند...از جاده ها، از شهرها ، از غذاخوری هایی که غذا می خودند در آن، از پارک هایی که استراحت می کردند در آن، از شوخی ها و خنده ها،از روضه ها و گریه ها ...و شاید قشنگ ترین صحنه آن فیلم صحنه ای بود که از داخل ماشین گرفته شده بود و دشتهای بی انتهای جنوب را نشان می داد که خورشید در انتهای آن غروب می کرد و علیمی همان طور برای جمع کوچک خودشان می خواند: بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا...


شوهر عمه از اعضای تفحص است...می شناسیدش که؟ از آن آدمهای باصفا که از بچگی اش توی جبهه بوده است تا حالا که هنوز همدم لحظه های ساکت اما پر رمز و راز جبهه هاست.خیلی از این شهدا که گاه گاه روی شانه های شهر تشییع می شوند، از زیر خاکهایی در آمده اند که او شخم زده است و خیلی هاشان را خود او از اهواز منتقل کرده است به تهران.عمه می گفت گاهی می پرسم نمی ترسی شبها در بیابانهای اهواز با چند تکه استخوان، تا صبح سر می کنی؟گفته بود:ترس؟ اینها رفقام هستند!


شب را به واسطه اشنایی شوهر عمه در شلمچه گذراندند تا صبح از مرز آن رد شوند. آقا... کدامیک از اینها که بی پروا تهمت ضد نظام بودن را به علیمی می زنند گریه های او را دیده اند روی خاک شلمچه؟ کدامشان آن زیارت عاشورای او را شنیده اند که آن شب بین آن صحرای خموش خواند؟ عمه می گفت هر وقت می آید منزلمان اصرار می کند به شوهر عمه که از خاطراتش بگوید. می گفت هر بار با چشم هایی سرخ شده از اشک، از خانه مان می رود... کدامیک از اینها خبر دارند؟ کدامیک از اینها که خرده می گیرند به وضعیت مالی او، خبر دارند همین دو سال پیش خودرویی که هیئت دیوانگان حسین(ع) خریده بود برایش را ، دهه اول محرم فروخت و تمام هزینه اش را خرج مراسم عزایی کرد که خودش گرفته بود در اصفهان. کدامشان خبر دارند از مراسم عقد ساده اش که به سادگی یک مهمانی بود و از ازدواجش که آنقدر بی سر و صدا گذشت که همه دو سه ماه بعد، فهمیدند! کدامیک از اینها که گویی رسالت الهی دارند در سیاه کردن چهره افراد، از زندگی شخصی و دغدغه های او خبر دارند؟ یادم هست چند وقت پیش که در یکی از مساجد قم برنامه داشت تا زمان شروع برنامه ، آمده بود منزل یکی از اقوام که نزدیک همانجا سکنی دارند. یکی از – مثلاً -  بسیجیان محل با چفیه ای که روی دوش انداخته بود جلوی جمعیتی که دور علیمی را گرفته بودند حرفی زده بود که حتی تصورش هم نمی گنجد در ذهن آدم. علیمی هیچ نگفته بود اما بعدها شنیدم که پیش شوهر عمه حرف آن جوان را با گریه تعریف کرده بود. آخر کدام دینی به آدم اجازه می دهد چنین رفتاری را؟ گیرم که انتقادی هم باشد اما مگر می شود پا از خدا هم فراتر گذاشت که ستارالعیوب است؟ آقا شما خودتان بهتر می دانید من هم انتقاد دارم.من هم دلم می خواست هیچ وقت سید آن شعرها را نمی خواند ولی همه می دانستند که هیچ اعتقاد کفرآمیزی نه در ذهن او و نه در ذهن علیمی نبود. شعر است و خصوصیات خاص خودش.آخر کدامیک از اینها که سید را متهم به کفر می کردند شبخواب خانه اش را دیده بودند - این کمترن نشانه را! - که به نام « الله» بود و وقتی چراغهای خانه خاموش می شد، نور سبز« الله» پرتو می انداخت بر فضای خانه؟! کدامشان نمازهای علیمی را دیده بودند؟... یادم هست در همان سفر کربلا، جایی بین راه که برای صرف نهار رفته بودند منزل یکی از دوستانشان، همه پای سفره نشسته بودند و علیمی توی اتاقی نماز می خواند... کدامشان دیده اند آقا...کدامشان؟! چقدر راحت تهمت می زنیم و افترا می بندیم...


نوار رسیده است به آخرش و من نمی دانم چه شد که حرف به اینجا کشید! آمده بودم آجرک اللهی بگویم و بخواهم که هدایتمان کنید:همه مان را!


آقا،یعنی امشب سید، پای سفره امام جواد(ع) نشسته است؟...یکی از رفقا چند شب پیش خواب دیده بود که او وارد حرم امام حسین(ع) شده است و رفته است سمت ضریح و آنجا آقا نشسته بوده است بر یک تخت و دستش طبقی از غذا.می دهد به سید و سید می رود و می نشیند کنار کسانی که دور تا دور حرم در ایوانها نشسته بودند و غذا می خوردند...


آقا دعا کنید خدا از سر تقصیرات او و ما بگذرد... دعا کنید آقا...دعا کنید.


 






طبقه بندی: حضرت مهدی(عج)
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 85 آذر 30 توسط صادق | نظر

مسجد کوفه

  از مساجد معروف و مهمى که همواره مورد توجه مسلمانان بوده، مسجد شریف کوفه است.

آن چه که سبب توجه بیشتر شیعیان به این مکان مقدس شده است؟ عنایت خاصى است که حضرت مهدى (ع) به این مسجد دارند بسیارى از سعادتمندان در این مکان پربرکت، توفیق زیارت امام (ع) را پیدا کرده اند افزون بر این براساس روایات زیادى از جمله روایات معروف "مفضل بعد از ظهور آن حضرت، کوفه مرکز حکومت و مسجد جامع آن، مرکز قضاوت و اجراى عدالت خواهد شد.

در روایتى که مفضل از امام صادق (ع) نقل مى کند، درباره جایگاه مسجدکوفه در عصر ظهور چنین آمده است:

به امام صادق (ع) عرض کردم: سرور من محل استقرار حضرت مهدى (ع) و مکان تجمع مؤمنان پس از ظهورکجا خواهد بود حضرت در جواب فرمودند: پایتخت آن حضرت کوفه و مرکز قضاوتش مسجد جامع خواهد بود... (1)

برطبق روایتى دیگر از على (ع)، امام زمان (ع) در مسجدکوفه نماز را اقامه مى کنند.

ابن نباته مى گوید: روزى در مسجد کوفه گرد حضرت امیرالمؤمنین (ع) جمع شده بودیم که آن حضرت فرمودند: اى اهل کوفه این مسجد شما یکى از آن چهار مسجدى است که خداوند تبارک و تعالى آن را براى اهلش اختیار نموده است.. زمانى پیش مى آیدکه این مسجد محل اقامه نماز فرزندم مهدى (ع) و همه مؤمنان خواهد شد (2).

این روایت را روایت دیگرى از امام باقر(ع) تکمیل مى کند براساس روایت نقل شده از آن حضرت وقتى امام مهدى (ع) وارد کوفه مى شوند با استقبال گرم مردم روبرو مى گردند؟ همه به حکم حضرت گردن مى نهند و آنگاه وارد مسجد شده براى مردم خطبه مى خوانند و نقل است که تجمع مردم به قدرى زیاد خواهد بودکه وقتى از شوق دیدار امامشان بى اختیارگریه مى کنند، سخنان حضرت به گوش کسانى که دورتر از منبر هستند نخواهد رسید، لذا در هفته دوم بعد از ورود امام (ع) به کوفه، مردم خطاب به حضرت مهدى (ع) مى گویند: اى پسر رسول خدا نماز در پشت سر شما خواندن همانند نماز خواندن در پشت رسول خدا(ص) است، در حالى که این مسجدگنجایش این همه جمعیت ندارد منظور مردم آن است که حضرت تدبیرى بیندیشند تا همه مردم توفیق حضور در نماز جماعت و جمعه را داشته باشند.

امام (ع) در پاسخ مى فرمایند: مسجدى براى شما خواهم ساخت که گنجایش همه مردم را داشته باشد، در ادامه روایت آمده است: طرح مسجد بزرگى را که داراى هزار در است و همه مردم را در خود جاى مى دهد ارائه مى دهند(3)

نکته دیگرى که در مورد مسجد کوفه در روایات به چشم مى خورد این است که آن حضرت مسجد کوفه را براى اصلاح قبله آن بازسازى خواهند کرد.

على (ع) در این زمینه مى فرمایند: گویى هم اکنون به شیعیان در مسجدکوفه مى نگرم که خیمه ها برپاکرده اند و قرآن را آن گونه که نازل شده است براى مردم آموزش مى دهند. قائم ما چون قیام کند آن مسجد را خراب و قبله آن را اصلاح خواهند نمود (4)

واما تاریخچه ومشخصات مسجد کوفه : به نوشته کتاب هاى تاریخ، وقتى شهرکوفه اولین باردر سال17ق. به دستور عمر بن خطاب و توسط سعد بن وقاص، فرمانده لشکر اسلام، به عنوان اردوگاه سربازان اسلام بنا گشت؟ سعد وقاص در مرکز این پایگاه نظامى در فضایى کوچک به شکل چهارگوش مسجدى بدون سقف را از چوب و نى تأسیس کردکه البته بعدها براى در امان ماندن ان از خطر آتش سوزى، اطراف آن را با دیوارهاى گلى محصورکردند و سال ها بعد همین مسجد را زیاد بن ابى سفیان حاکم معاویه به سبک ساختمان سازى مرسوم در بین ساسانیان تجدید بناکرد (5)ولى از مضمون روایات چنین برمى آیدکه سابقه این مسجد بسیار قدیمى تر از آن است که در اسناد تاریخى ذکر شده است. به عنوان مثال از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که آن حضرت فرمودند شبى که مرا سیر دادند تا مسجد اقصى در جریان معراج از مسجد کوفه گذشتیم؟ سوار براق بودم. به محلى رسیدیم که جبرئیل گفت: یا محمد در این جا پیاده شو و نماز بخوان وقتى در آن جا نماز به جاى آوردم از جبرئیل پرسیدم: این جا کجاست؟ جبرئیل گفت: این جا کوفان (کوفه) است و این محل هم مسجد آن جاست. من تاکنون بیست مرتبه دیده ام که این جا خراب شده و دوباره تجدید بناگشته است و فاصله بین هر خرابى و آبادى آن پانصد سال بوده است (6).

بنابر مضمون روایتى دیگر، روزى امام صادق(ع) به نزدیکى هاى مسجد کوفه رسیدند و از مرکب خود پیاده شدند؟ وقتى علت پیاده شدنشان را سؤال کردند آن حضرت فرمودند: محدوده مسجدکوفه آخر سراجین نام محلى در نزدیکى مسجد است که این حد را حضرت آدم (ع) براى مسجد مشخص کرده است و من نمى پسندم که سواره وارد این محدود بشوم در ادامه روایت آمده است که راوى مى پرسد: اگر محدوده مسجد کوفه آن است که مى فرمایید، پس چه چیز باعث تغییر آن شده است حضرت در پاسخ مى فرمایند: اولا امرى که سبب تغییر آن شد توفان نوح بود. بعدها هم اصحاب کسرى و سپس نعمان بن منذر و بعد هم زیاد بن ابى سفیان تغییراتى در آن ایجادکردند.

بر این اساس معلوم مى شودکه این مسجد شریف از زمان آدم ابو البشر به عنوان محلى براى عبادت خداوند تبارک و تعالى مطرح بوده است؟ منتهى در طول تاریخ دستخوش تغییروتحولاتى شده و در زمان هاى مختلف در تجدید بناها حدود محوطه مسجد تغییر پیدا کرده است. در جنوب غربى مسجد به فاصله 85 متر، خانه کوچک و محقرى وجود دارد و مشهور است که آن جا خانه على (ع) بوده است که قبر میثم تمار در نزدیک آن خانه قرار دارد. در بین این خانه و مسجد، قصر دار الخلافه واقع شده است که در ضلع جنوب غربى مسجد مى توان به دار الخلافه وارد شد .

ضمناً قبر مسلم بن عقیل و هانى بن عروه در دو مکان نزدیک به هم، چسبیده به دیوار ضلع شرقى مسجد است که از طریق یک در بزرگ که در دیوارگذاشته شده است مى توان به حرم آن دو بزرگوار داخل شد البته در شمالى هم به این در آرامگاه راه دارد و قبر مختار ثقفى به آرامگاه مسلم بن عقیل نزدیک تر است. در دور تا دور محوطه این مسجد، هفتاد و شش حجره (غرفه) وجود دارد. در مجموع درهاى ورود و خروج به مسجد چهار تاست .باب السده که معروف به باب امیرالمؤمنین (ع) است؟ 2. باب الکنده که در طرف غربى مسجد است؟

3 باب الانماط "که محاذى قبله است؟،4. باب الفیل یا الثعبان.

در این مسجد مکان هاى مقدس و محراب هاى زیادى وجود داردکه هر یک از آن ها را مقام مى نامند. از جمله آن هاست: مقام حضرت ابراهیم خلیل (ع)، مقام حضرت خضر(ع)، مقام حضرت زین العابدین(ع) مقام نوح(ع) یا باب الفرج، مقام امیرالمؤمنین (ع)، مقام جبرئیل، دکه قضاء محل قضاوت امیرالمؤمنی(ع)دکه حضرت صادق(ع) محراب امیرالمؤمنین (ع) که محراب حضرت زکریا هم گفته مى شود، بیت الطشت، مقام بیعت النبى (ع) دکة المعراج محلى که پیامبر اکرم(ص)در شب معراج در آن مقام نماز به جاى آوردند و براى مسجد کوفه در روایات حضرات معصومین (ع) فضایل زیادى بیان شده است: امام با قر(ع)مى فرمایند:

اگر مردم به فضیلتى که مسجد کوفه دارد واقف بودند؟ از راه هاى بسیار دور به آن جا سفر مى کردند. یک نماز واجب خواندن در آن جا مساوى با به جاى آوردن یک حج، و یک نماز مستحبى خواندن در آن جا معادل با انجام دادن عمره است (7)

على(ع)نیز در ابن باره مى فرمایند: خواندن نماز نافله در این مسجد معادل انجام عمره در کنار پیامبر اکرم (ص) وخواندن نماز واجب در آن جا مساوى انجام دادن حج با رسول اکرم (ص)است.

در این مسجد هزار پیغمبر و هزار وصى پیغمبر نماز خوانده اند (8)امام صادق(ع)به یکى از اصحاب که اهل کوفه بود فرمودند: آیا تمام نمازهایت را در مسجدکوفه مى خوانى؟ وى عرض کرد: خیر. حضرت فرمودند: من اگر در آن جا حاضر باشم امیدرارم که هیچ نمازى از من در آن مسجد فوت نشود. سپس حضرت اضافه کردند: آیا فضیلت نماز در این مسجد را مى دانى راوى مى گوید: گفتم: خیر. حضرت فرمودند: هیچ بنده صالح و پیامبرى نبوده است، مگر آنکه در مسجدکوفه نماز خوانده است؟ حتى رسول خدا (ص) وقتى به معراج مى رفتند جبرئیل (ع) به ایشان عرض کرد: آیا مى دانى حالا درکجا هستى؟ حضرت رسول (ص) فرمودند: خیر. جبرئیل گفت: حالا در مقابل مسجد کوفه قرار گرفته اید. پیامبر(ص) به جبرئیل فرمود: از خداوند متعال اجازه بخواه تا پائین رفته در آن نماز بخوانیم. وقتى خداوند متعال اجازه دادند. حضرت در آن جا دو رکعت نماز به جاى آوردند 0 سپس امام صادق (ع) فرمودند: یک نماز واجب در آن برابر با هزار نماز و یک نماز نافله در آن مساوى با پانصد نماز در اماکن دیگر است .

قبله این مسجد، باغى از باغ هاى بهشت و دست راست و چپ آن نیز از بستان هاى بهشت است. در آن مسجد نشستن، عبادت محسوب مى شود 0 اگر مردم فضیلت آن را مى دانستند، با چهار دست وپا همچون طفل خود را به آن جا مى رساندند تا از برکات آن بهره مند شوند (9)

محمد بن سنان مى گوید: از امام رضا(ع) شنیدم که فرمودند: یک نماز فرادا در مسجدکوفه خواندن، با فضیلت تر از هفتاد نمازى است که به طور جماعت در جاهاى دیگر خوانده شود (10)

داستان

 خوابمخزومی

  مخزومى، مردى از قبیله مخزوم است.

در حدیثى از امام صادق (ع) که از اجتماع یاران حضرت مهدى (ع) سخن مى گوید آمده است: وقتى حضرت با یارانش در مکه گرد مى آیند، در کوچه هاى مکه به راه مى افتند، تا براى خود محل اقامتى پیداکنند.مردم مکه افراد ناشناسى را در میان خود مى بینند و مى گویند: تا به امروز آن ها را در این شهر ندیده ایم به ناگاه مرد مخزومى وارد مى شود و مى گوید: من خوابى دیده ام که بسیار پریشان و نگران هستم. مردم مى گویند: بیا بر نزد فلان ثقیفى برویم چون به پیش او مى روند،مرد مخزونى چنین مى گوید ابرى را دیدم که از اعماق آسمان ظاهر شد و به تدریج پایین آمد تا به نزدیکى کعبه رسید و آنگاه دورکعبه طواف نمود در این ابر، ملخ هاى فراوانى با بال هاى سبز بودکه تا مدتى بس دراز دور خانه خدا طواف مى کردند.آنگاه به چپ و راست پراکنده شدند، به هیپح آبادى نمى رسیدند جز این که به خاکستر مى نشاندند. به هیچ قلعه اى نمى رسیدند جز این که ویران مى کردند. سپس از خواب بیدار شدم و چون بید لرزیدم و تاکنون هم در ترس و وحشت هستم.

مرد ثقیفى مى گوید: امشب لشکرى از لشکرهاى الهى بر شهر شما وارد شده، که شما را یاراى مقاومت در برابر آنها نیست. مردم مکه از شنیدن این حرف پریشان مى شوند و مى گویند چیز عجیبى به وجود آمده است.

در بامداد چنین شبى بیعت مبارک انجام مى پذیرد و مردم مکه نیز بیعت کرده و به سپاه حق ملحق مى شوند و خواب مخزومى و تعبیر ثقیفى تحقق مى یابد (1)





طبقه بندی: حضرت مهدی(عج)
نوشته شده در تاریخ جمعه 85 شهریور 3 توسط صادق | نظر بدهید

ازدواج حضرت

  محورى که (ع)پیرامون زندگى شخصى وکیفیت معیشت امام زمان (ع) مطرح است، مسأله ازدواج و زن و فرزند حضرت است . سه احتمال وجود دارد:1. اساساً حضرت ازدواج نکرده است. ازدواج انجام گرفته، ولى اولاد ندارد ازدواج کرده و داراى فرزندانى نیز هست. اگر احتمال اول را بپذیریم، لازمه اش این است که امام معصوم (ع) یکى از سنت هاى مهم اسلامی را ترک کرده باشد و این باشان امام سازگار نیست. اما از طرفى دیگر چون مسأله غیبت، اهم است وازدواج مهم، ترک ازدواج با توجه به آن امر مهم تر، اشکالى را ایجاد نمی کند. اما احتمال دوم که اصل ازدواج را بپذیریم بدون داشتن اولاد، جمع می کند بین انجام سنت اسلامی وعدم انتشار مکان و موقعیت حضرت اما باز این اشکال باقى است که اگر قرار باشد، آن حضرت شخصى را به عنوان همسر برگزیند، یا باید بگوییم که عمر او نیز مانند عمر حضرت طولآنى است که بر این امر دلیلى نداریم، یا این که بگوییم مدتى با حضرت زندگى کرده واز دنیا رفته است که در این صورت، حضرت به سنت حسنه ازدواج عمل کرده وپس از آن، تنها و بدون زن و فرزند زندگى را ادامه می دهد.

احتمال سوم آن است که آن حضرت ازدواج کرده و داراى اولاد نیز هست واولاد آن حضرت(1) نیز فرزندانى دارند. این مسأله، افزون بر آنکه دلیل محکمی ندارد، اشکال اساسى آن این است که این همه اولاد واعقاب، بالاخره روزى در جست وجوى اصل خویش می افتند وهمین کنجکاوى وجست وجو، مسأله را به جایى باریک می کشاند که با فلسفه غیبت حضرت، سازگار ندارد(2)

ما در این جا روایات وادله اى که وجود همسر وفرزند براى حضرت را اثبات می کند می آوریم،اما صحت و سقم بسیارى از آنها در جاى خود بحث شده و در بسیارى موارد، سخن از احتمال است که استدلال با آن، تمام نیست. در رابطه با همسر با همسران حضرت، تنها یک روایت است که سرنخى به دست می دهد و آن روایتى است که مرحوم کفعمی درکتاب شریف مصباح، نقل کرده است. بر اساس آن، همسر حضرت یکى از دخترهاى ابى لهب است (3)

و در رابطه با اولاد آن حضرت روایاتى هست که از جمله آن ها روایت انبارى است که مرحوم مجلسى در بحارالآنوار آن را آورده و روایتى طولآنى است. (4)

البته بسیارى از بزرگان از جمله مرحوم آقا بزرگ تهرانى صاحب الذریعه در داستان انبارى تردید کرده اند. محمد بن مشهدى درکتاب مزار از امام صادق (ع) نقل می کند که فرمود: گویا نزول قائم را با اهل وعیالش در مسجد سهله می بینم (5)مرحوم مجلسى نیز بابى را به خلفاء واولاد حضرت مهدى (ع)اختصاص داده است. علاوه بر روایات، برخی دعاها نیز که از ائمه معصومین (ع) صادر شده ویا از ناحیه مقدسه رسیده است، دلالت دارندکه براى حضرت، اهل و عیال و فرزندانى هست. در این دعاها تعبیر ولد, ذریه اهل بیت و آل بیت به کار رفته است. در آخرین فراز از صلواتى که از ناحیه مقدسه صادرشده چنین می خوانیم: و صل علی ولیک وولات عهده و الائمة من ولد و مدفی اعمارهم و زد فی آجالهم(5)

درود بى پایان خود را بر ولی امرت واولیاى عهدش وپیشوایان از اولادش نازل فرما وبر عمر واجلشان بیفزا. ودر دعاى که امام رضا(ع) تعلیم فرموده که در عصر غیبت خوانده شود، چنین آمده است:اللهم اعطه فی نفسه و اهله و ولده و ذریته و امته و جمیع رعیته ما تقر به عینه و تسر به نفسه . .. (6)

خدایا به او درباره خودش و اهلش و فرزندانش و امتش و همه رعیتش عطا فرما آنچه را که دیده اش روشن و دلش مسرور گردد(7)

بر اساس داستان طولآنى و معروف انبارى نا م فرزندان حضرت: طاهر، قاسم ,ابراهیم، عبدالرحمن وهاشم است(8)





طبقه بندی: حضرت مهدی(عج)
نوشته شده در تاریخ جمعه 85 شهریور 3 توسط صادق | نظر بدهید

اثبات وجود امام مهدی

  چگونه مى شود اثبات کرد که مهدى واقعاً در تاریخ وجود داشته است شاید شرایط خاص روحى- روانى این باور را در ذهن مردم جا انداخته باشد این اصل که مهدى رهبر موعود و منجى عالم بشریت است به صورت عام در احادیث نبوى، و به صورت خاص در روایات ائمه اهل بیت (ع)آمده است.

در این روایات مسأله به گونه ای مورد تاکید قرارگرفته که جاى هیچ گونه شکى باقى نمی گذارد وچهارصد حدیث فقط از طریق اهل سنت شمارش شده که به ضمیمه روایات شیعه به بیش از شش هزار روایت مى رسد و چنین آمارى بسیار بالاست.

در مورد خیلى از مسائل بدیهى اسلام که مسلمانان به آن معتقدند، این همه روایت وارد نشده است.

اما تجسم این اندیشه در وجود امام دوازدهم (ع) هم دلایل کافى دارد که کاملاً اقناع کننده است. این دلایل را مى توان در دو دلیل نقلى و علمى، خلاصه کرد: دلیل نقلى، وجود امام موعود را اثبات می کند ودلیل علمى، ثابت می کند که مهدى (ع) یک اسطوره ویک فرضیه نیست، بلکه حقیقتى است که وجود او در تاریخ لمس شده است.

اما دلیل نقلی صدها روایت و حدیث از پیامبر اکرم (ص)و ائمه اهل بیت (ع)رسیده است که می گوید مهدى موعود داراى این خصوصیات است: از اهل بیت است، از فرزندان فاطمه است، از نسل حسین ونهمین فرزند آن حضرت است. وروایاتى که می گوید جانشینان پیامبر(ص)دوازده نفر مى باشند.

این روایات، مهدى موعود را در شخص امام دوازدهم، منحصر و معین می کند وبا اینکه ائمه (ع)براى حفظ آن حضرت از ترور وقتل سعى داشتند مسأله در سطح عمومى مطرح نشود، در عین حال روایات زیادى در این زمینه وارد شده است. البته زیادى روایت به تنهایى نمى تواند مقبولیت آن را برساند، بلکه در این جا قرینه وگواه خاصى وجود دارد که دلیل بر صحت این روایات است. در حدیث شریف نبوى، سخن از امامان، جانشینان، امیران و سخن از دوازده تن آمده است. متن احادیث مختلف است در بعضى دوازده امام و در بعضى دوازده خلیفه ودر بعضى دیگر دوازده امیر، ذکر شده است. بعضى از مؤلفان، این احادیث را بیش از دویست وهفتاد شمارش کرده اندکه همگى ازکتابهای معتبر شیعه وسنى از قبیل صحیح بخارى، صحیح مسلم، سنن ترمذى، سنن ابوداود، مسند احمد و مستدرک حاکم نقل شده است.

اما دلیل علمی : دلیل علمى تجربه است، تجربه اى که مدت زمان هفتاد سال گروهى از مردم با آن زندگى کردند یعنى "غیبت صغرى ". غیبت صغرى برگزارشد تا مردم به تدریج با غیبت خو بگیرند و خود را بر اساس آن بسازند. امام از دیده ها پنهان بود ولى از طریق وکیلان ویاران مورد وثوق )نواب اربعه( با مردم ارتباط داشت. در این مدت، چهار تن از پاکترین و باتقواترین مؤمنان، نیابت وجانشینى آن حضرت را بر عهده داشتند ودر مدت هفتاد سال واسطه میان او ومردم بوده اند وهیچ کسى در هیچ زمینه اى خطایى از آنان ندیده و نشنیده است.

آیا تصور می کنید امکان داشته باشد یک دروغ، هفتاد سال دوام بیاورد وچهار نفر با هماهنگى کامل ویکصدا، یک نقش را بازى کنندآنان با رفتار صمیمانه خود چنان در مردم ایجاد اطمینان کرده بودندکه همه به گفتار وکردار آنان ایمان داشتند. آیا مى شود این چهار تن به

گونه ای نقش بازى کنندکه هیچ کس به حقیقت پى نبرد در حالى که این افراد هیچ رابطه خاصى با هم نداشته اند تا بگوییم در این قضیه تبانى کرده بودند. از قدیم گفته اند: طناب دروغ، کوتاه است. امکان ندارد یک دروغ بتواند بدین شکل دوام بیاورد ودر تمام این مدت وبا همه بده و بستان ها وروابط مختلف موضوع کشف نگردد وهمه به درستى آن ایمان داشته باشند. بدینسان در مى یابیم که پدیده غیبت صغرى مى تواند به عنوان یک آزموده علمى، دلیل بر واقعیت خارجى یک موضوع باشد و آن وجود، زندگى و سپس غیبت حضرت مهدى (ع)است. آن حضرت پس از غیبت صغرى، خود اعلان کرده است که در پرده غیبت کبرى خواهد رفت واز نظرها پنهان خواهدگشت وهیچ کسى او را نخواهد دید. (1)





طبقه بندی: حضرت مهدی(عج)
نوشته شده در تاریخ جمعه 85 شهریور 3 توسط صادق | نظر بدهید

روایاتی که اوصاف یاران حضرت مهدی(عج) را از نظر ایمان و اطاعت و شجاعت برمی شمرند بسیارند که به نمونه هائی از آنها اشاره می کنیم:

1. اخرج القندوزی فی الینابیع عن ابی بصیر، قال: قال جعفرالصادق رضی الله عنه: ما کان قول لوط علیه السلام لقومه: " لو ان لی بکم قوة او آوی الی رکن شدید"(1) الا تمنیا لقوة القائم المهدی و شدة اصحابه. و هم الرکن الشدید، فان الرجل منهم یعطی قوة اربعین رجلا، و ان قلب رجل منهم اشد من زبر الحدید. لومروا بالجبال لتدکدکت، لایکفون سیوفهم حتی یرضی الله عزوجل.

قندوزی در کتاب ینابیع الموده(2) از ابی بصیر نقل می کند که امام صادق(ع) فرمودند:

گفتار حضرت لوط علیه السلام  درباره قومش که فرمود:" ای کاش مرا قوتی و یا پناهگاهی امن و استوار می بود که از شر شما محفوظ می ماندم" آرزویی است بر قدرت قائم ما " مهدی(ع)" و استواری یارانش که همان ارکان محکم می باشند. هر کدام از مردان و یاران مهدی(ع) دارای قدرت چهل مرد هستند،  دلهای آنها از پاره های فولاد محکم تر است، اگر بر کوهها بگذرند کوهها در هم فرو ریزند، دست از شمشیرهای خود( در پیکار با دشمنان دین) بازنمی گیرند تا آنکه خدای تعالی راضی شود.

2. قندوزی در حدیث دیگری از ابی نعیم نقل می کند که امام باقر(ع) فرمودند:

ان الله یلقی فی قلوب محبینا و اتباعنا الرعب فاذا قام قائمنا المهدی علیه السلام، کان الرجل من محبینا اجرا من سیف و امضی من سنان.(3)

خداوی متعال در قلوب دوستان و پیروان ما بیم و هراس ( نسبت به دشمنان و کافران) می افکند. پس هنگامی که قائم ما مهدی(ع) بپا خیزد هر یک از آنان بی پرواتر از شمشیر و برنده تر از نیزه خواهد بود.

3. سیطوطی در کتاب " الحاوی" از " نعیم ابن حماد" نقل می کند که امام باقر(ع) فرمودند:

یظهر المهدی بمکة عند العشاء الی ان قال: فیظهر فی ثلاث مائة و ثلاثة عشر رجلا عدد اهل بدر علی غیر میعاد قزعا کقزع الخریف، رهبان باللیل اسد بالنهار، الی ان یقول: فیلقی الله محبته فی صدور الناس، فیصیر مع قوم اسد بالنهار و رهبان باللیل.(4)

مهدی (ع) به هنگام نمازعشاء  در مکه  و در میان سیصد و سیزده نفر از مردانی که به عدد اصحاب بدر هستند ظهور خواهد نمود. اینان که بدون قرار قبلی همچون ابرهای پائیزی( از گوشه و کنار آسمان و به سرعت) جمع می شوند، پارسایان شب و شیران روزند.

پس خداوند محبت مهدی(ع) را در قلب های مردم قرار می دهد و او با چنین یارانی پیش می رود.

4. حسن بن سفیان و ابن نعیم از " ثوبان" نقل می کنند که رسول خدا (ص) فرمودند:

تجلی الرایات السود من قبل المشرق کان قلوبهم زبرالحدید.(5)

( در زمان ظهور حضرت مهدی) پرچم های سیاهی از جانب مشرق نمایان خواهد شد که برگرد آنها افرادی هستند با دلهایی همچون پاره های آهن سخت و محکم.

5. نعمانی به سند خود از ابان بن تغلب نقل می کند که امام صادق(ع) در حدیثی از امام مهدی(عج) سخن گفته اند و با اشاره به پرچم آن حضرت می فرمایند:

فاذا هزها لم یبق مومن الا صار قلبه اشد من زبرالحدید و اعطی قوة اربعین رجلا.(6)

هنگامی که پرچم مهدی(ع) به اهتزاز درآید مومنی نخواهد بود مگر آنکه قلبش از پاره های فولاد محکمتر شود و نیروی چهل مرد به وی عطا گردد.

6. شیخ طبرسی در" کمال الدین"( نسخه مخطوط) و راوندی در" خرایج"(7) از " ابی جارود" نقل می کنند که امام باقر(ع) از پدرشان به نقل از جد بزرگوار خود روایت می کنند:

قال امیرالمومنین(ع) علی المنبر: یخرج رجل من ولدی فی آخرالزمان... الی ان قال: فاذا هز رایته امناء لها ما بین المشرق و المغرب و وضع یده علی رووس العباد، فلا یبقی مومن الا صار قلبه اشد من زبر الحدید و اعطاه الله عزوجل قوة اربعین رجلا.

امیرمومنان حضرت علی(ع) بر منبر فرمودند: در آخرالزمان مردی از فرزندان من به پا خواهد خاست...( تا این که می گویند) هنگامی که پرچم او به اهتزاز درآید شرق و غرب را دربرمی گیرد، و او دستان پر برکتش را بر سر بندگان خدا قرار می دهد. در این هنگام مومنی باقی نخواهد ماند مگر آنکه قلبش از پاره های فولاد محکمتر شود و خداوند عزوجل نیروی چهل نفر را به او بدهد.

7. سید بن طاووس در کتاب " الملاحم و الفتن" (ص52، چاپ نجف) از " ابن رزین غافقی" نقل می کند که می گفت از حضرت علی(ع) شنیدم: و رجال کأن قلوبهم زبرالحدید، لا یشوبها شک فی ذات الله اشد من الجمر، لو حملوا علی الجبال لأزالوها لا یقصدون برایة بلدة الا اخربوها. کان علی خیولهم العقبان یتمسحون بسرج الامام علیه السلام، یطلبون بذلک البرکه. و یحفون به یقونه بانفسهم فی الحروب و یکفونه ما یرید.

فیهم رجال لا ینامون اللیل، لهم دوی فی صلاتهم کدوی النحل یبیتون قیاما علی اطرافهم و یصبحون علی خیولهم، رهبان باللیل، لیوث بالنهار. هم اطوع له من الامه لسیدها کالمصابیح کان قلوبهم القنادیل و هم من خشیة الله مشفقون یدعون بالشهادة و یتمنون ان یقتلوا فی سبیل الله شعارهم یالثارات الحسین(ع) اذا ساروا سار الرعب امامهم مسیرة شهر یمشون الی المولی ارسالا. بهم ینصرالله امام الحق.

یاران مهدی، مردانی هستند فولاد دل که همه وجودشان یقین به خداست، مردانی سخت تر از صخره ها که اگر به کوهها روی آرند، آنها را از جای برکنند. درفش پیروزمند آنان به هر شهر و پایتختی روی نهد، آنجا را به سقوط وادار سازد، گوئی آن مردان عقابان تیز چنگند که بر مرکبها سوار شده اند. این شیرمردان پیروز و عقابان تیزچنگ، برای تبرک و فرخندگی، دست خویش به زین اسب امام می کشند و بدین سان تبرک می جویند. آنان او را در میان می گیرند و جان خویش را در جنگها پناه او می سازند، و هرچه را اشاره کند، با جان و دل، انجام می دهند. برخی از آنان شب هنگام نخوابند و زمزمه قرآن و مناجاتشان همچون صدای زنبوران عسل فضا را آکنده سازد، تا بامداد به عبادت خدای بایستند و بامدادان سوار بر مرکب ها شوند.

آنانند راهبان شب و شیران روز و گوش به فرمان امام خویش. ایشان چون مشعل های فروزانند که دلهای استوارشان بسان قندیل های نور در سینه هایشان آویخته است.

این مردان، تنها از خدا می ترسند، فریاد" لا اله الا الله" و" الله اکبر" آنان بلند است، همواره شهادت و کشته شدن در راه خدا را آرزو می کنند و شعار آنان" یالثارات الحسین" ( بیائید به طلب خود حسین و یاران حسین) است. به هر سو روی آورند، ترس و بیم از هیبت آنان، پیشاپیش در دل مردمان افتد: ( و تاب مقاومت از همه گرفته شود) این خداجویان، سبکبال به سوی خداوند خویش روی می آورند و خدا به دست آنان امام حق را یاری می فرماید.

همچنین در روایات متعدد دیگری، اوصاف اصحاب مهدی(ع) آمده مانند آنچه در کتاب صحیح مسلم ذکر شده است:

خیر فوارس علی ظهرالارض یومئذ.

آنان بهترین دلیران روی زمین هستند.

او من خیر فوارس علی ظهرالارض فی یومئذ.

یا از بهترین جنگاوران هستند که بر روی زمین تا به امروز بوده اند.

رجال عرفواالله حق معرفته.

مردانی هستند که خدا را آنگونه که باید شناخته اند.

اصحاب الالویه.

آنها پرچمداران( حضرت مهدی"عج") هستند.

الفقهاء و القضاة و الحکام.

آنان فقیهان و قاضیان و فرمانروایان هستند.

 





طبقه بندی: حضرت مهدی(عج)
نوشته شده در تاریخ شنبه 85 مرداد 28 توسط صادق | نظر
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.