بسم الله الرحمن الرحیم
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
روز شمار فاطمیه از شهادت پیامبر(ص)
تا شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
3حوادث روز های شنبه
مصادره اموال
صبح شنبه حضرت زهرا برای باز پس گیری اموال خویش،به سراغ ابوبکر که در مسجد نشسته است می روند،آری ترفند دیگری از سوی سقیفه گران به اجرا در آمده است.
ابوبکر با استناد به سخنی که به دروغ به پیامبر نسبت می دهد می گوید که شنیده است:ما گروه پیامبران ارث نمی گذاریم.
در نتیجه او هر آنچه را که متعلق به حضرت زهرا ست را مصادره می کند.
پس از آگاهی آن حضرت از این ترفند،آن حضرت برای احقاق حقوق مالی خود،به سراغ ابوبکر می روند.
عده ای در اطراف ابوبکر در مسجد نشسته اند.با ورود حضرت زهرا به مسجد و مطالبه اموال از سویایشان ابوبکر ادعای خویش را تکرار می کند و می گوید:
از پیامبر شنیدم:ما پیامبران ارث نمی گذاریم.
این سحن را حضرت زهرا جعلی می خوانند.
ابوبکر به نرمی سحن می گوید و با همدست اطرافیان وی راه به جایی نمی رسد.از این زمان تا روز نهم پس از وفات ،مراجعه های چند باره حضرت زهرا برای استرداد اموال خویش،در تاریخ ثبت شده است .
با شنیدن این سخن عجیب همسران پیامبر نزد عاسشه می روند.
آنان نگران از وضعیت زندگی خویش ،از درستی این سخن سوال می پرسند.
عایشه با تایید این سخن آن را درست می شمارد!!!
نگرانی همسران پیامبر افزایش می یابد.
دستگاه خلافت از طریق عثمان خبر می آورند که همسران پیامبر از جمله عایشه "دختر ابوبکر" و صفحه "دختر عمر"،می توانند در خانه های خویش زندگی کنند.
حکم مصادره اموال پیامبر تنها در مورد دختر پیامبر اعمال خواهد شد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
دومین و سومین شب یاری طلبی
در انتهای این دو شب امیرالمومنین بار دیگر حضرت زهرا را بر روی مرکبی می نشانند و دست حسنین را می گیرند و به طلب یاری و اتمام حجت ،به در خانه ی مهاجران و انصار می روند.
بسیاری در هارا باز نمی کنند و پاسخ نمی گویند.
باز هم گروه بسیار اندکی دعوت ایشان را اجابت می کنند.
حوادث روز دوشنبه
هفتمین روزپس از وفات
اتمام حجت و آغاز سکوت
نصرت خواهی امیرالمومنین پس از سه روز،به پایان می رسد و تکلیف قیام با شمشیر از دوش جانشین بر حق رسول خدا برداشته می شود.آن حضرت در اغاز صبح به چهار تن از یاران با وفایش "مقداد،سلمان،ابوذر،زبیر" امر میکنند که به خانه برگردند و سکوت اختیار کنند.
این گروه اندک تنها یاران واقعی در آن شرایط حساس هستندو به یاری دیگران امیدی نیست.
عرضه قرآن
مهمترین واقعه ی امروز،عرضه ی قرآن توسط امیرالمومنین است.آن حضرت وارد مسجد شده –در حالی که گروهی اطراف ابوبکر هستند-با صدای بلند می فرمایند:
ای مردم پس ازپایان غسل ودفن رسول خدا به جمع آوری قرآن مشغول شدم،اینک این قرآن،که یکی از دو ثقل است و من ،که ثقل دیگر هستم.
در این قرآن،تنزیل و تاویل و ناسخ و منسوخ روشن است،تا روز قیامت نگویید که من ،خدا را از آغاز تا انتهایش برایتان نیاوردم.
عمر پاسخ می دهد:ما را به تو و قرآنی که آورده ای احتیاجی نیست ،ما نزد خود قرآن داریم.
خطبه "وسیله"
در پس این سخن امیرالمومنین خطبه ای رسا ایراد می فرمایند:
... ای مردم!آیا نشنیده اید که پیامبر در باره ی من فرمودند:
نسبت علی به من همانند نسبت هارون به موسی است،مگر اینکه پس از من ،پیامبری نیست...
و این که "در غدیر خم"فرمودند:
هرکس که من مولای اویم از این پس علی مولای اوست...
در همین روز خدای عزوجل چنین نازل کرد:
امروز دینتان را کامل کردم،نعمتم را بر شما تمام ساختم و چنین اسلامی را به عنوان دین،برایتان پسندیدم.
... ای مردم !من مانند هارونم در میان آل فرعون و مانند باب توبه ام در میان بنی اسرائیل،همچون کشتی نجاتم در میان قوم نوح،من خبر عظیم و راستگوی بزرگ هستم .
آری !این خطبه که شامل انتقاد های فراوان به شخص خلبفه و سیر حکومت ابوبکر است ، در تاریخ با نام "خطبه وسیله"به یادگار می ماند.
پس از پایان این اتمام حجت،امیرالمومنان قرآن تالیفی خویش را به خانه می برند.
این قرآن ،یادگار نبوت و امامت تا زمان ظهور امام زمان است.
ادامه دارد ....
پی نوشت :
دانشنامه شهادت حضرت زهرا(جلد1-2):علی لباف
عبور از تا ریکی:عدنان درخشان
سقیفه:سید مرتضی عسکری
الهجوم علی بیت فاطمه:عبد الزهرا مهدی
مظلومی گمشده در سقیفه:(جلد 2 و 4) علی لباف
جانشین حضرت محمد:ویلفرد مادلونگ
منبع: جنبش مصاف
طبقه بندی: شهادت حضرت زهرا، حضرت زهرا، حضرت فاطمه، غاطمیه، امام علی(ع)، قرآن، سلمان، مقداد، ابوذر، زبیر، ابوبکر، ثقلین، خطبه وسیله، سکوت، فدک
بسم الله الرحمن الرحیم
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
روز شمار فاطمیه از شهادت پیامبر(ص)
تا شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
2حوادث روز چهار شنبه
·جمع آوری قرآن
امیرالمومنین اینک به سفارش رسول خدا به امر مهم دیگری دست یازیده است: جمع آوری قرآن کریم
امروز اولین روز از جمع آوری قرآن کریم است.
در ایام رسالت رسول خدا ،آیات قرآن بر روی پوست حیوانات،سنگ ها ی صاف،استخوان کتف شتر و ... نوشته می شد.اینک در فقدان نبی، پایان ایام نبوت و اتمام نزول قرآن همه ی آیات در یک مجموعه و به شیوه ای خاص،قابل جمع آوری است.
این جمع آوری به عهده وصی پیامبر خاتم است.
آن حضرت قرآن را بر اساس ترتیب نزول آیات و مشخص کردن مواردی چون:شان نزول،محکم و متشابه ،مطلق و مقید،ناسخ ومنسوخ و تفسیر و تاویل هر یک از ایات آن ،گرد آوری می کنند.
· آغاز تحصن
در مسجد همچنان اخذ بیعت برای ابوبکر صورت می گیرد.
گروهی از اصحاب ،به نشانه اعتراض به غصب خلافت،به خانه حضرت زهرا وارد شده ودر آن جا تحصن کردند.
در روز اول ،عده ای مانند زبیر،مقداد و گروهی از انصار به همراه عده کمی از مهاجران،در این خانه اجتماع کرده اند.
این اولین روز از روز های سه گانه تحصن است.
· اولین هجوم مقدماتی
ابوبکر ،به اصرار عمر ،قنفذ پسر عموی عمر را که به خشونت معروف است ،می فرستد تا امیرالمومنین را –که اینک از مراسم تدفین رسول خدا فارغ شده-برای بیعت فرا بخواند.
عمر اصرار دارد که تا از او بیعت نگیریم به جایی نرسیده ایم.
برخی از طرفداران گرفتن بیعت را در آن شرایط،مناسب نمی دیدند،اما عمر همچنان اصرار بر گرفتن بیعت دارد.
قنفذ سه بار مراجعه می کند.
در مرتبه اول بیان می کند که با خلیفه رسول خدا بیعت کنید که او شما را می خواند.
در مرتبه دوم می گوید:با خلیفه مسلمانان بیعت کنید.
و در سومین مراجعه،ادعا می کند؛امیرالمومنین ابوبکر را اجابت کرده و با او بیعت کنید.
پاسخ در هر سه بار روشن است.اهل بیت این القاب را مخصوص امیرالمومنین علی "ع"میدانند و با ناراحتی هر چه تمام تر او را جواب می گویند.
پس از مراجعه سوم عمر که قصد ارعاب حاضران را نیز دارد،خطاب به ابوبکر می گوید:
امر خلافت جز با کشتن او به استواری نخواهد رسید.
ابوبکر زیرکانه او را به آرامش فرا می خواند و به قنفذ می گوید بار دیگر مراجعه کند و به امیرالمومنین بگوید:
پاسخ ابوبکر را بده.
امیرالمومنین در پاسخ می فرمایند:
من به سفارش برادرم رسول خدا به جمع آوری قرآن مشغول هستم و از خانه خارج نمی شوم؛تو نیز به نزد ابوبکر باز گرد.
· دومین هجوم ابتدایی
اینک نوبت عمر است او با اشاره ابوبکر،به همراه قنفذ به خانه امیرالمومنین می آید.
عمر از خشونت و اعمال زور سخن به میان می آورد.
او حتی اهل خانه را به آتش زدن تهدید می کند.آنان می دانند که برای اعلام رسمی خلافت ،احتیاج دارند که بیعت شخص امیرالمومنین را به همراه داشته باشند.
در این ماجرا امیرالمومنین با حضور در آستانه در می فرمایند:
قسم یاد کرده ام از خانه خارج نشوم و ردا به دوش نگیرم تا آن که قرآن را جمع آوری کنم.
این سخن مهاجمان را که شرایط را ناماسب می بینند،به ظاهر آرام می کند.
آنان پراکنده می شوند تا در فرصتی دیگر باز گردند.... .
حوادث روز پنج شنبه
· ادامه ی جمع آوری قرآن و تحصن
با طلوع خورشید فراق و دور مسلمانان با پیامبرشان به سومین روز وارد می شود.
امروز نیز امیرالمومنین به جمع آوری قرآن مشغول است.به گفته تاریخ این امر مهم سه روز به طول انجامیده است.هنوز هم عده ای به نشانه اعتراض به خانه امیرالمومنین رفت و آمد دارند.
در این روز یا روز بعد در میان متحصنان نام طلحه و سعد بن ابی وقاص دیده می شود.بی شک این دو نفر از عاملان دستگاه حکومتی هستند و آمده اند از درون تحصن کنندگان اخبار را پی گیری کنند.
حوادث روز جمعه
اتمام جمع آوری قرآن
امروز سومین روز و آخرین روزی ست که امیر المومنین به جمع آوری قرآن مشغول هستند.در پایان این روز پر ماجرا،این گرد آوری هم به پایان خواهد رسید.
اینک اولین،نماز جمعه به امامت ابوبکر صورت می پذیرد.آن گروه که به نشانه اعتراض در خانه ی امیرالمومنین تحصن کرده بودند،امروز هم به خانه آمده و از شرکت در نماز جمعه امتناع می کنند.
هجوم منجر به شکست تحصن
بار دیگر قنفذ با گروهی راهی می شوند تا متخلفان را که در خانه امیرالمومنین جمع شده اند ،برای بیعت با ابوبکر فرا بخوانند.متحصنان در خانه از خروج امتناع می کنند.
قنفذ در کنار خانه می ایستد و شخصی را به سوی خلیفه می فرستد تا کسب تکلیف کند.این بار عمر به همراه گروه زیادی از انصار و عده کمی از مهاجران ؛به سوی خانه امیرالمومنین حرکت می کنند.
خالد بن ولید از مهاجران و اسید بن حضیر ،سلمه بن سلامه،زیاد بن لید انصاری،زید بن اسلم،محمد بن مسلمه و ... از انصار عمر را همراهی می کنند.
عمر و اطرافیان وی پس از رسیدن به خانه امیرالمومنین با فریاد و سر وصدا تهدید را آغاز کرده و از متحصنان می خواهند که خارج شده و بیعت کنند.
در این میان زید بن اسلم،هیزم می آورد و تهدید به آنش زدن خانه جدی تر می شود.از میان تحصن کنندگان زبیر با شمشیر خارج می شود.عده ای به او حمله کرده و دستش را می بندند و شمشیرش را می شکنند.
مهاجمان به خانه وارد شده و تمامی تحصن کنندگان را خارج کرده و با زور ؛جهت بیعت گرفتن به مسجد ،می برند.
در این میان امیرالمومنین که قسم یاد کرده تا قرآن را جمع آوری نکند از خانه خارج نشود،همچنان در منزل باقی می مانند.
مهاجمان نیز با توجه به تهدید حضرت صدیقه کبری به انجام نفرین ،اقدام بیشتری برای گرفتن بیعت از وی انجام نمی دهند.
اهل سقیفه به سخن در می آیند که علی یک نفر است ،به بیعت او احتیاجی نیست.
اما در این هجوم به شدت حرمت بیت علوی می شکند و بیت فاطمه تا مرز سوختن در آنش پیش می رود.
اولین شب یاری طلبی
در پایان روز پس از آنکه امیرالمومنین از جمع آوری قرآن فارغ می شوند،برای اتمام حجت به خانه تک تک مهاجران و انصار که در جنگ بدرشرکت داشتند،می روند.
خاندان وحی نیز همگی آن حضرت را همراهی می کنند.
عده ای بهانه می آورند ، برخی سکوت اختیار می کنند و عده ای بی شرمانه می گویند:
اگر این سخنان را زود تر می شنیدیم با شما بیعت می کردیم...
به راستی پس واقعه ی غدیر خم چه بود؟!!!
ادامه دارد.....
پی نوشت :
دانشنامه شهادت حضرت زهرا(جلد1-2):علی لباف
عبور از تا ریکی:عدنان درخشان
سقیفه:سید مرتضی عسکری
الهجوم علی بیت فاطمه:عبد الزهرا مهدی
مظلومی گمشده در سقیفه:(جلد 2 و 4) علی لباف
جانشین حضرت محمد:ویلفرد مادلونگ
منبع: جنبش مصاف
طبقه بندی: حضرت زهرا(س)، حضرت فاطمه(س)، فاطمیه، شهادت حضرت زهرا، جنبش مصاف، غدیر خم، سقیفه، امیرالمونین، قرآن، امام علی(ع)، اهل بیت، تحصن
آیا در قرآن مجید آیاتی درباره حضرت مهدی آمده است ؟
در قرآن مجید آیات بسیاری درباره حضرت مهدی آمده است که بزرگان دین در کتب معتبر آورده اند.
از آن جمله علامه مجلسی که در بحارالانوار بابی را به ذکر شصت آیه از قرآن مجید که به قیام امام زمان تاویل شده اختصاص داده است و ما در این جا به چند نمونه اکتفا می کنیم :
1-در زبور حضرت داود بعد از کتب آسمانی نوشتم که زمین را بندگان صالح ما به ارث می برند.(انبیاء 105)
اینان قائم آل محمد (عج) و یاران او می باشند.
2-خدا فرستاده خود را با دین حق فرستاد تا به همه دین ها غلبه کند هرچند مشرکان نخواهند.(صف 9)
بنابر روایتی از امام رضا (ع) نقل شده که این آیه درباره قائم آل محمد (عج) است وی امامی است که خداوند او را بر تمام کیش ها پیروز گرداند.
3-خداوند به کسی از شما که ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد وعده داده که آنها را نماینده خود در زمین قرار دهد چنان که همانند آنه را سابقا خلیفه کرد و ثابت می دارد دین آنها را که برای آنها برگزید. ترس آنها را تبدیل به امن کنیم و ایشان هیچ گاه به من شرک نورزند.(نور54)
در کتاب غیبت شیخ طوسی روایت شده که این آیه نیز درباره حضرت مهدی و یاران او نازل شده است.
4-ما اراده کردیم بر آنان که در زمین زبون گشتند منت نهیم و آن ها را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم.(حدید15)
در غیبت شیخ طوسی روایت است از امیر مومنان که در تفسیر این آیه فرمود: اینان که در زمین ضعیف گشته اند آل پیغمبرند که خداوند مهدی آنها را بر می گزیند تا آنان را عزیز و دشمنان آنها را ذلیل گرداند.
5-بدانید که خداوند زمین را بعد از مردنش دوباره زنده می گرداند. ما آیات خود را برای شما بیان کردیم تا در آن باره تعقل کنید.(حدید 26)
شیخ طوسی از بن عباس نقل کرده است که گفت : خداوند زمین مرده را بعد از بیدادگری اهل آن با ظهور قائم آل محمد اصلاح کند. (رجوع شود به مهدی موعود ترجمه علی دوانی صص246-272)
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
آیا اهل سنت هم به حضرت مهدی ایمان دارند؟
آنچه در کتاب های اهل سنت درباره مساله مهدویت آمده اگر بیش تر از کتاب های شیعه نباشدکم تر نیست.
احادیث بسیاری از پیامبر درباره ظهور و خروج آن حضرت و رجعت دوستان و دشمنان او در کتاب های اهل سنت نقل شده است. تنها اختلافی که اهل سنت در این باره با شیعه دارند این است که شیعه معتقد است که حضرت زنده هستند ولی بعضی از اهل سنت معتقدند که او در آخر الزمان به دنیا خواهد آمد.
طبقه بندی: قرآن، امام زمان، imam mahdi، اهل سنت، حضرت مهدی، کتب اهل سنت، قائم آل محمد
---((بسم الله الرّحمن الرّحیم))---
سوره ی مبارکه ی ابراهیم،آیه ی 5:
«و ذکّرهم بأیّام الله...»
امام باقر و امام صادق(ع) فرمودند:
«ایام الهی و روزهای خدا سه روز اند:
1)روز قیام قائم(عج)
2)روز رجعت
3)روز قیامت.»(تفسیر برهان ج4ص307؛معانی الأخبار،مختصر بصائر الدرجات،ینابیع الموده)
وظیفه ی فراموش شده:
اگر آیه ی شریفه را کنار روایات ذکر شده بگذاریم،معنای آیه اینگونه می شود:
«و تو موظفی که روز قیام قائم و روز رجعت و روز قیامت را به یاد قوم خود بیآوری»
آری قیام و ظهور حضرت مهدی(عج)(ع) و رجعت عدّه ای از شهدا و اموات در زمان ظهور و پس از آن و واقعه ی عظیم قیامت چنان مهّم و اساسی اند که خداوند متّعال یادآوری همیشگی آنها را به مردم،به عنوان وظیفه ای برای تمامی اشخاصی که توان تبلیغ و سخنرانی دارند،مشخص کرده است.(توجه به این نکته ضروری است که قرآن کتابی است جاودانه که دستوراتش برای یک مقطع زمانی خاص تنظیم نشده؛از همین رو نمی توان وظیفه ای را که در این آیه مشخص شده فقط متوجه انبیاء(ع) دانست و بس.)
لذا هر کسی که به هر نحوی توانایی تبلیغ و ترویج معارف مهدویت(2 مورد از 3 مورد مذکور) را داراست واجب است به مردم درباره ی ایام الله اطلاعات و حداقل هشدار دهند.
اما در دانشگاه های ما و در آموزش و پرورش ما و در صدا و سیما ی ما مهدویت بسیار بسیار مظلوم است و غریب مثل خود اماممان در تنها مملکت رسمأ شیعه ی دنیا.
چرا؟!...
برای یاریش برخیز از جای
آماده ی ظهورش
- کاری از فعالان ظهور مشهد - جنبش مصاف
طبقه بندی: قرآن، امام زمان، ظهور، قیامت، فرج، جنبش مصاف، imam mahdi، سربازی امام زمان، ایام الله، رجعت، قیام قائم، سوره ابراهیم
اللهم افتح لی فیه ابواب الجنان
خدایا در این روز برای من درهای بهشت را بگشای
و اغلق عنی فیه ابواب النیران
و درهای آتش دوزخ را ببند
و وفقنی فیه لتلاوه القرآن
و مرا توفیق تلاوت قرآن عطا فرما
یا منزل السکینه فی قلوب المومنین
ای فرود آورنده وقار و سکینه بر دلهای اهل ایمان
اللَّهُمَّ وَفِّرْ فِیهِ حَظِّی مِنْ بَرَکَاتِهِ
ای خدا در این روز بهره مرا از برکاتش وافر گردان
وَ سَهِّلْ سَبِیلِی إِلَی خَیْرَاتِهِ
و به سوی خیراتش، مسیرم را سهل و آسان ساز
وَ لاَ تَحْرِمْنِی قَبُولَ حَسَنَاتِهِ
و از حسنات مقبول آن، مرا محروم مساز،
یَا هَادِیاً إِلَی الْحَقِّ الْمُبِین
ای راهنمای به سوی دین حق آشکار .
از جمله اعمالی که برای رسیدن به درک شب قدر باید انجام دهیم تا بتوانیم بهره کامل از این شب ببریم ،بدین شرح است:
1. توسل به ولایت ائمه هدى
با توجه به آیه شریفه که مى فرماید:
یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و ابتغوا الیه الوسیلة ؛(1)
اى ایمان آورندگان ! از خدا پروا نموده و وسیله اى براى رسیدن به او بجویید.
(در لغت به آنچه که توسط آن به چیزى توسل و تقرب جویند، ((وسیله )) مى گویند.)
در شب مبارک قدر وسیله اى مطمئن تر از ائمه هدى (علیهم السلام ) براى انسان وجود ندارد، پس باید به ایشان توسل جست ، مخصوصا به مولى الموحدین ، على بن ابى طالب (علیه السلام ) که ((لیالى قدر)) مصادف با شهادت مظلومانه آن امام متقین است و نیز با تمسک به زیارت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام ) به درگاه حضرت احدیت به استغاثه پرداخت .
اللَّهُمَّ طَهِّرْنِی فِیهِ مِنَ الدَّنَسِ وَالْأَقْذَارِ
ای خدا در این روز مرا از پلیدی و کثافات پاک ساز
وَ صَبِّرْنِی فِیهِ عَلَی کَائِنَاتِ الْأَقْدَارِ
و بر حوادث خیر و شر قضا و قدرت صبر و تحمل عطا کن
وَوَفِّقْنِی فِیهِ لِلتُّقَی وَصُحْبَةِ الْأَبْرَارِ
بر تقوی و پرهیزکاری و مصاحبت نیکوکاران موفق دار
بِعَوْنِکَ یا قُرَّةَ عَینِ الْمَسَاکِین
و به یاری خود ای مایه شادی و اطمینان خاطر مسکینان.
در رویداد «غدیر» گذشته بر آیه «تبلیغ» یعنى آیه: «یا اَیّها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک» دو آیه دیگر نازل شده و به حادثه رنگ ابدى و جاودانى بخشیده است این دو آیه عبارتند از:
1- آیه اکمال دین .
2- آیه سؤال عذاب.
اینک پیرامون هر دو آیه به بحث و گفتگو می پردازیم :
«الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم و اخشون الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دیناً» 1
«امروز کافران از (نابودى) دین شما نومید شدند از آنان مترسید و از من بترسید، امروز دین شما را تکمیل کردم و نعمت خود را به پایان رسانیدم و اسلام را به (عنوان) دین، براى شما برگزیدم».
دقت در مضمون آیه اکمال دین، می رساند که روز نزول آیه حادثه بسیار مهمى رخ داد، که مایه نومیدى دشمنان از پیروزى براسلام و موجب کمال دین و به پایان رسیدن نعمتهاى معنوى خدا شده است اکنون باید دید چه روزى می تواند حامل چنین نویدهائى باشد، و با این خصوصیات و نشانه ها خود را در عرصه تاریخ نشان دهد؟
1- آیا روز فتح مکه می تواند داراى چنین خصوصیاتى باشد؟ به طور مسلم نه، زیرا در آن روز پیمانهاى مسلمانان با مشرکان به قوت خود باقى بود و هنوز مراسم حج بسان عصر جاهلى برگزار می شد،و قسمتى از احکام اسلام پس از آن فرود آمده است از این جهت نه یأسى برکافران منطقه مستولى شده بود ونه آئین به معنى بیان فروع و نه به معنى تحکیم پایه هاى آن، تکمیل گردیده بود.
2- آیا روز اعلام بیزارى از مشرکان می تواند مظهر چنین روزى باشد، به تصور اینکه یأس و نومیدى در چنین روزى بر مشرکان مستولى گردید؟ باز میگوئیم نه، زیرا بیان دین به معنى احکام در آن روز پایان نیافته بود به گواه اینکه قسمتى از «حدود» و «قصاص» و احکام مربوط به «کلاله» پس از اعلام بیزارى نازل گردیده است. بنابراین تنها مسأله یأس نشانه آن روز نیست، بلکه یأس توأم با تکمیل آئین؛ و هرگز در روز اعلام بیزارى این دو نوید، به صورت توأم، در آن روز تحقق نپذیرفته بود.
اکنون باید دید روزى که حامل این نوید گرانبها بود چه روزى بوده است؟!
گروهى نظر می دهند که این روز، همان روز «عرفه» سال دهم هجرت است که در تاریخ به نام «حجةالوداع» معروف است ولى با توجه به حوادث تاریخى این دو نوید گرانبها در چنین روزى تحقق نپذیرفت.
اما مسأله یأس و نومیدى به دو صورت می تواند مطرح گردد:
الف: یأس قریش و مشرکان شبه جزیره یک چنین نومیدى پیش از این روز تحقق پذیرفته بود و قریش در روز فتح مکه، و دیگر مشرکان در روز اعلام بیزارى، از پیروزى اسلام کاملاً مأیوس شده بودند در این صورت صحیح نخواهد بود که بگوئیم در روز عرفه سال دهم حجة الوداع یأس و نومیدى مشرکان جامه عمل پوشید در حالى که چنین کارى یک سال و اندى قبل، تحقق پذیرفته بود.
ب: یأس همه کافران روى زمین به یک چنین نومیدى تا آن روز جامه عمل نپوشیده بود.
اما مسأله تکمیل دین اگر مقصود از «دین» احکام و فروع دین باشد هرگز پرونده بیان احکام الهى در روز عرفه بسته نشد بلکه یک رشته احکام مربوط به «ربا و ارث و کلاله» پس از روز عرفه«حجةالوداع» نازل شده است. 2
تنها روزى که می تواند بستر این دو نوید الهى باشد، همان روز «غدیر» است که با تعیین جانشین هم یأس بر دشمنان مستولى گردید، و هم آئین خدا تکمیل شد.
البته مقصود از یأس، نومیدى مخصوصى است که با تکمیل دین توأم می باشد.
و مقصود از تکمیل دین، تکمیل ارکان و پی ریزى اسباب بقأ آنست، نه بیان فروع و جزئیات، اکنون به بیان هر دو مطلب می پردازیم:
الف: تعیین جانشین و استیلاء یأس
روزى که پیامبر جانشین خود را رسماً تعیین کرد، در آن روز کافران در یأس و نومیدى از محو نابودى اسلام، فرو رفتند زیرا آنان تصور می کردند که آئین اسلام قائم به شخص پیامبر است و با رحلت رسول گرامى ازمیان می رود و اوضاع به حال سابق باز می گردد، وقتى مشاهده کردند که پیامبر فرد شایسته اى را (که از نظر علم و دانش عدالت و دادگرى، قدرت و قاطعیت بى نظیر بود)، براى رهبرى تعیین کرد و مسلمانان با او بیعت کردند، از زوال اسلام نومید گردیدند. و به کلى مأیوس شدند و دیدند که اسلام به صورت یک آئین ریشه دار در آمد، و دیگر براى آن تزلزلى نیست .
آیات قرآنى گواهى می دهد که کافران پیوسته چشم طمع به دین مسلمانان دوخته بودند و آخرین آرزوی آنان این بود که مسلمانان را از آئین خود باز دارند، و به کیش نیاکان خود برگردانند چنانکه می فرماید:
«ود کثیر من اهل الکتاب لویردونکم من بعد ایمانکم کفاراً» 3
«و بسیارى از اهل کتاب آرزو کردند که شماها را پس از ایمان، به سوى کفر بازگردانند».
ولى پیشرفت سریع اسلام در شبه جزیره و سقوط پایگاه شرک در مکه از امید آنان می کاست ولى آخرین پناهگاه خیالى آنان این بود که چون آورنده آئین جدید، فرزندى ندارد که پس از درگذشت او حکومت جوان اسلام را رهبرى کند، از این لحاظ، اساس حکومت اسلامى پس از رحلت او فرو می ریزد و چیزى طول نمی کشد که بر آن پیروز می شوند و وضع، به همان حال نخست باز می گردد.
قرآن سخن کافران را در این باره براى ما نقل مىکند چنانکه می فرماید:
«اَمْ یَقُولُونَ شاعِرٌ نَتَرّبصُ به رَیْبَ المَنُون»4
«بلکه آنان می گویند که او (پیامبر) شاعرى است و ما انتظار می بریم که او دچار حوادث روزگار گردد و از دنیا برود.»
این آخرین نقشهاى بود که کافران به آن امیدوار بودند، ولى روزى که رسول خدا، وصى خویش و رهبر مسلمانان را پس از خود تعیین نمود، آن روز، روزى بود که شبحى از ترس و یأس برفراز زندگى مشرکان سایه افکند و طمع آنان از بین رفت .
ب: تکمیل دین
اگر آنروز با نصب خلیفه و تعیین جانشین، یأس بر مشرکان مستولى گردید، آئین اسلام نیز به صورت آئین کامل درآمد، و مقصود از «اکمال دین» در آیه، بیان فروع و وظائف عملى مسلمانان نیست، بلکه فراهم ساختن بقاء و پایدارى آنست و یا تحکیم و تثبیت علل استقرار و بقاء، یعنى تعیین رهبر، دین تکمیل گردید و با در نظر گرفتن این معنى جمله هاى آیه با هم کاملاً مربوط و متناسب می گردد. و روز تحقق این دو حادثه معین می شود.
پیامبر پس از نصب على (ع) براى خلافت چنین فرمود: «الله اکبرعلى اکمال الدین و اتمام النعمة و رضا الرب برسالتى و بالولایة لعلى (ع) من بعدى» «سپاس خداوندى را بر تکمیل آئین، و اتمام نعمت، و رضایت او بر رسالت من و ولایت على (ع) پس از من »
مدارک نزول آیه در غدیر
علاقمندان می توانند به کتابهاى یاد شده در زیر مراجعه کنند در این کتابها که همگى به قلم دانشمندان اهل سنت نوشته شده است تصریح شده که این آیه در روز «غدیر» نازل گردیده است. مانند:
1- الولایة تألیف طبرى (متوفاى 310 ه").
2- تفسیر ابن کثیر شامى، (774 ه") ج 2، ص 14.
3- تفسیر الدرالمنثور سیوطى شافعى، متوفاى (911 ه") ج 2، ص 259 و الاتقان، ج 1، ص 31 (طه 1360).
4- تاریخ ابوبکر خطیب بغدادى، متوفاى (43) ج 8، ص 290.
5- شیخ الاسلام حموینى، در فراید السمطین باب 13.
6- خوارزمى، متوفاى (568 ه") در مناقب ص 80 و 94.
7- تاریخ ابن کثیر، ج 5، ص 2101.
8- تذکره سبط ابن جوزى حنفى، متوفاى (654) ص 18.
علامه عالیقدر مرحوم امینى در کتاب جاوید «الغدیر» ج 1، ص 230 به بعد، اقوال و روایات وارد از طریق اهل سنت را که همگى گواهى می دهند که آیه «الیوم اکملت» در روز غدیر نازل شده است به تفصیل نقل کرده است... اما روایات شیعه درباره شأن نزول آیه شریفه، در کتابهاى مربوط به امامت و در تفاسیر معتبر موجود می باشد.
نکاتى چند در مورد آیه
هرگاه وفات رسول خدا (طبق نقل کلینى در کافى و نقل اهل سنت) روز دوازدهم ربیع اتفاق افتاده باشد، روز نزول آیه، روز هیجدهم ذى الحجه، روز غدیر خواهد بود. البته مشروط بر اینکه روز غدیر، و روز وفات پیامبر را حساب نکنیم، و دو ماه از سه ماه را پشت سر هم، 29 روز بگیریم.
2- بسیارى از روایات که نزول آیه را روز غدیر معرفى می کنند، یادآور می شوند که پیامبر پس از نصب على (ع) براى خلافت چنین فرمود:
«الله اکبرعلى اکمال الدین و اتمام النعمة و رضا الرب برسالتى و بالولایة لعلى (ع) من بعدى» 5
« سپاس خداوندى را بر تکمیل آئین، و اتمام نعمت، و رضایت او بر رسالت من و ولایت على (ع) پس از من ».
همان طور که ملاحظه می کنید: پیامبر، مضمون آیه مورد بحث را در کلام خود وارد کرده است و این خود می رساند که آیه یاد شده درباره روز غدیر نازل گردیده است .
3- در حالى که این دلائل قطع آور، بر استقلال آیه گواهى می دهند ولى خود آیه در لابلاى احکام مربوط به گوشتهاى حلال و حرام قرار گرفته است، و نکته آن برافراد آگاه از اوضاع صدر اسلام مخفى و پنهان نیست زیرا تاریخ و حدیث صحیح گواهى می دهند که پیامبر خواست، وصیتنامه اى براى امت خود تنظیم کند که پس از وى گمراه نشوند وقتى شخصیتهاى متنفذ پى بردند که پیامبر می خواهد درباره خلافت مطلبى بنویسد فوراً او را به هذیان گوئى متهم کردند. 6
این حادثه و مانند آنها که تاریخ یادآور آنها است، حاکى است که افرادى در آغاز اسلام درباره مسئله خلافت و جانشینى رسول گرامى، حساسیت خاصى داشتند و براى انکار آن حد و مرزى نمی شناختند.
به خاطر چنین شرائط حاکم بر جوّ نزول آیه، و براى محافظت آیه از هر نوع تحریف و تغییر، از یک اصل عقلائى پیروى شده است، و آن پوشانیدن شیئى نفیس با یک رشته امور ساده که کمتر مورد توجه قرار می گیرد.
در این جا رسول گرامى به فرمان خدا مأمور است آیه مربوط به جانشینى را در میان مطالب ساده قرار دهد تا کمتر مورد توجه مخالفان سرسخت قرار گیرد و از این طریق این سند الهى به دست آیندگان برسد.
و همگى می دانیم وضع و قرارگیرى هر آیه اى در هر جایى از سوره ها به فرمان پیامبر و دستور او بوده است و اصولاً جمع آورى قرآن به همین صورت، مدرکى جز دستور پیامبر ندارد، و تاریخ جمع آورى قرآن به وسیله یاران او، فاقد ارزش تاریخى است و فقط کار یاران او نگارش قرآن به لهجه واحدى و طرد دیگر لهجه ها بوده است. و مشروح این قسمت را باید در تاریخ قرآن خواند.
آیه سؤال عذاب
توضیح اینکه وقتى پیامبر گرامى على (ع) را به عنوان خلیفه در روز غدیر خم، به خلافت نصب نمود، این خبر در اطراف منتشر شد، «نعمان بن حارث فهرى» خدمت پیامبر آمد و گفت: ما را به یکتائى خدا دعوت کردى، ما نیز گواهى دادیم، سپس دستور دادى نماز و روزه و حج و زکات انجام دهیم، انجام دادیم، به این اندازه راضى نشدى حتى این جوان را (اشاره به على (ع) کرد) به جانشینى خود نصب کردى آیا این سخنى است از ناحیه خودت یا از جانب خدا ؟
پیامبر فرمود: سوگند به خدائى که خدائى جز او نیست، از جانب خدا است در این موقع نعمان صورت خود را ازپیامبر برگردانید و گفت:
«اللهم ان هذاهو الحق من عندک فامطِر علینا حجارة من السماء» 7
«خداوند! اگر این سخن حق، و از جانب تو است سنگى از آسمان بر ما فرودآر».
وقتى سخن او به پایان رسید ناگهان سنگى از آسمان فرود آمد و او را کشت و در این باره آیه هاى یاد شده در زیر فرود آمد:
«سال سائل بعذاب واقع للکافرین لیس له دافع. من الله ذى المعارج» 8
«درخواست کننده درخواست عذاب کرد و واقع شد، این عذاب مخصوص کافران است و هیچ کس نمی تواند آن را دفع کند از سوى خداوند که داراى فرشتگانى است که به آسمان سعود می کنند».9
شأن نزول یاد شده را مفسران و محدثان شیعه و گروهى از اهل سنت که تعداد آنها به سى نفر می رسد نقل کرده اند که می توان از خصوصیات آنها با مراجعه به کتاب «الغدیر» آگاه شد. 10
شأن نزول یاد شده مورد پذیرش علمأ اسلام بوده جز اینکه «ابن تیمیه» که با خاندان رسالت رابطه خوبى ندارد، در کتاب «منهاج السنة» که به راستى باید آن را «منهاج البدعة» نامید، با طرح اشکالات هفتگانه به انکار و تکذیب آن برخاسته است و مرحوم علامه امینى در نخستین جلد «الغدیر» به مجموع ایرادهاى او پاسخ منطقى داده است و ما به صورت فشرده به نقل اجمالى این پرسشها و پاسخها می پردازیم:
1- سرگذشت غدیر پس از مراجعت از «حجةالوداع» بوده است در حالى که در شأن نزول دارد که نعمان در «ابطح» خدمت پیامبر رسید، و ابطح از آن سرزمین مکه است
پاسخ: اولاً: در روایت سیره حلبى و سبط ابن جوزى و غیره وارد شده است که نعمان در مسجد مدینه حضور پیامبر رسید و این گفتگو را انجام داد.
و ثانیاً: ابطح در لغت عرب به سرزمین شنزار گفته می شود و هر نقطه اى را که سیل از آن عبور می کند، «ابطح» می گویند در این مورد مراجعه به کتابهاى لغت کافى است .
2- سوره معارج مکى است و ده سال پیش از حادثه غدیر نازل شده است در این صورت چگونه می تواند ناظر به حادثه اى باشد که پس از واقعه غدیر رخ داده است .
پاسخ: میزان در توصیف سوره هاى به مکى و مدنى بودن اکثریت آیات هر سوره است چه بسیار سوره هائى است که مکى است ولى برخى از آیات آن در مدینه نازل شده و بالعکس و با مراجعه به قرآن هائى که در بلاد عربى چاپ شده و در آغاز هر سوره به مکى و مدنى بودن آن سوره اشاره شده، این مطلب روشن می گردد.
3- آیه «واذ قالوا اللهم ان کان هذا هو الحق من عندک فامطر علینا حجارة من السماء» 11 پس از جنگ بدر و پیش از حادثه غدیر نازل شده است .
پاسخ: این اشکال به راستى اشکال کودکانه است زیرا سخن پیرامون نزول این آیه نیست، (ناگفته نماند که این آیه پس از جنگ بدر نازل شده است)، بلکه سخن درباره آیه «سأل سائل بعذاب واقع» است و نزول آیه نخست پس از حادثه ارتباطى به نزول دومى در آن مقطع ندارد.
4- وجود پیامبر به حکم آیه «و ما کان الله لیعذ بهم و انت فیهم و ما کان الله معذبهم و هم یستغفرون» 12 امان از عذاب است با وجود پیامبر، عذاب نازل نمی شود.
پاسخ: سیاق آیه حاکى است که مقصود عذابى است که گروهى را نابود سازد، بسان عذابهائى که قرآن در تاریخ پیامبران یادآور می شود، نه عذاب یک فرد آن هم به درخواست خود وگرنه تاریخ گواهى می دهد که افرادى با نفرین پیامبر هلاک شده اند مانند «اسود بن مطلب» و «و مالک بن طلاله» و غیره.
5- اگر چنین حادثهاى رخ داده باشد باید بسان سرگذشت «اصحاب فیل» معروف گردد.
پاسخ: حادثهاى که مربوط به یک فرد تعلق دارد با آنچه که مربوط به یک جمعیت انبوه است فرق روشنى دارد، گذشته بر این براى نقل سرگذشت دومى دواعى فراوانى وجود داشت در حالى که درباره فضائل امام دواعى براخفاى آن بود با این وضع اگر سى دانشمند مبرز آنرا نقل کرده اند باید آنرا مربوط به عنایت الهى دانست که از این طریق به حفظ حجت خود پرداخته است .
6- نعمان طبق شأن نزول، اصول پنجگانه را پذیرفته بود، در این صورت چگونه بر او عذاب فرود آمد؟
پاسخ: شأن نزول حاکى است که او نه تنها در برابر پیامبر تسلیم نبود، بلکه تسلیم خود را در برابر خدا نیز از دست داده بود زیرا گفت: اگر نصب على برخلافت از جانب خدا است عذابى بر او فرود آید، چه ارتدادى بالاتر از این .
7- در کتابهاى مربوط به ضبط اسامى صحابه، نامى از نعمان بن حارث نیست .
پاسخ: تعداد یاران پیامبر بیش از آن است که در کتابها و تراجم آمده است و کسانى که به تاریخ صحابه پرداخته اند هر کدام به اندازه اطلاعات خود، توانسته است اسامى گروهى را ضبط کند و مراجعه به مقدمه کتابهاى «الاستیعاب» و «اسدالغابه»، «والاصایة» و استدرک هائى که بر این کتابها نوشته شده است روشنگر این مطلب است.13
آیت الله سبحانی
پى نوشت ها:
1- سوره مائده، آیات 67 و .3 و سوره معارج، آیه هاى 1 - .3 بعداً پیرامون آیه هاى دوم و سوم بحث خواهیم کرد.
2- الدرالمنثور، ج 1، ص 365 و ج 2، ص 251.
3- سوره بقره، آیه 109.
4- سوره طور، آیه 30.
5- به کتاب شریف «الغدیر» ج 1، صفحات 112 مراجعه فرمائید.
6- این مطلب در کتابهاى تاریخ و حدیث آمده است و بخارى، آن را در نقاط مختلفى ازصحیح خود نقل کرده ازآن جمله، ج 1، کتاب «العلم» ص 22، و مسلم در صحیح خود ج 2، ص 14 کتاب «وصایا» نیز آورده است .
7- سوره انفال، آیه 32.
8- سوره معارج، آیههاى 1 - 3.
9- مجمع البیان، ج 5، ص 352.
10- الغدیر، ج 1، ص 439 - 246.
11- سوره انفال، آیه 32
12- سوره انفال، آیه 33 خداند هرگز آنها را عذاب نمی کند تا تو در میان آنان هستى، و همچنین خداوند آنان را عذاب نمی کند در حالى که استغفار کنند.
13- الغدیر، ج 1، ص 248 - 266.
تفسیر منشور جاوید، ج 7، ص 339 - 349.
از تبیان
طبقه بندی: قرآن، امام علی(ع)، غدیر