سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اندکی صبر ، سحر نزدیک است

"کرامت‌ آبی"
رگهای آزادی

دلم‌ شکسته‌تر از شیشه‌های‌ شهر شماست‌

شکسته‌ باد کسی‌ کاینچنین‌ مان‌ می‌خواست‌

شما چقدر صبور و چقدر خشمآگین‌

حضورتان‌ چو تلاقی‌ صخره‌ با دریاست‌

به‌ استواری، معیار تازه‌ بخشیدید

شما نه‌ مثل‌ دماوند، او به‌ مثل‌ شماست‌

بیا که‌ از همهِ‌ دشتها سؤ‌ال‌ کنیم‌

کدام‌ قله‌ چنین‌ سرفراز و پابرجاست؟

به‌ یک‌ کرامت‌ آبی‌ نگاه‌ دوخته‌اید

کدام‌ پنجره‌ اینگونه‌ باز، سوی‌ خداست؟

میان‌ معرکه‌ لبخند می‌زنید به‌ عشق‌

حماسه‌ چون‌ به‌ غزل‌ ختم‌ می‌شود، زیباست‌

شما که‌اید؟ صفی‌ از گرسنگی‌ و غرور

که‌ استقامت‌ و خشم‌ از نگاهتان‌ پیداست‌

اگر چه‌ باغچه‌ها را کسی‌ لگد کرده‌

ولی‌ بهار فقط‌ در تصرف‌ گلهاست‌

تخلص‌ غزلم‌ چیست‌ غیر نام‌ شما؟

ز یمن‌ نام‌ شما خود زبان‌ من‌ گویاست‌

 سهیل‌ محمودی‌                                                                            

 

"به‌ مردم‌ فردا"
رگهای آزادی

زمانه‌ قرعهِ‌ نو می‌زند به‌ نام‌ شما

خوشا شما که‌ جهان‌ می‌رود به‌ کام‌ شما

درین‌ هوا چه‌ نفسها پر آتش‌ است‌ و خوش‌ است‌

که‌ بوی‌ عود دل‌ ماست‌ در مشام‌ شما

تنور سینهِ‌ سوزان‌ ما به‌ یاد آرید

کز آتش‌ دل‌ ما پخته‌ گشت‌ خام‌ شما

فروغ‌ گوهری‌ از گنجخانهِ‌ شب‌ ماست‌

چراغ‌ صبح‌ که‌ بر می‌دمد زبام‌ شما

زصدق‌ آینه‌ کردار صبح‌ خیزان‌ بود

که‌ نقش‌ طلعت‌ خورشید یافت‌ شام‌ شما

زمان‌ به‌ دست‌ شما می‌دهد زمام‌ مراد

از آنکه‌ هست‌ به‌ دست‌ خرد زمام‌ شما

همای‌ اوج‌ سعادت‌ که‌ می‌گریخت‌ زخاک‌

شد از امان‌ زمین‌ دانه‌ چین‌ دام‌ شما

به‌ زیر ران‌ طلب، زین‌ کنید اسب‌ مراد

که‌ چون‌ سمند زمین‌ شد ستاره‌ رام‌ شما

به‌ شعر سایه‌ در آن‌ بزمگاه‌ آزادی‌

طرب‌ کنید که‌ پرنوش‌ باد جام‌ شما

هوشنگ‌ ابتهاج‌ (ه. ا. سایه‌)                                                                     

 

 

"قصد دریا"
رگهای آزادی

باز می‌خواند کسی‌ در شیههِ‌ اسبان‌ مرا

منتظر استاده‌ در خون، چشم‌ این‌ میدان‌ مرا

رنگ‌ آرامش‌ ندارد این‌ دل‌ دریاییم‌

می‌برد سیلابها تا شورش‌ طوفان‌ مرا

خون‌ خورشید است‌ یا زخم‌ جبین‌ عاشقان‌

می‌نشاند این‌ چنین‌ در آتش‌ سوزان‌ مرا

بسته‌ بودم‌ در ازل‌ عهدی‌ و اینک‌ شوق‌ دار

می‌کشد تا آخرین‌ منزلگه‌ پیمان‌ مرا

غرق‌ خون‌ بسیار دیدی‌ عاشقان‌ را صف‌ به‌ صف‌

هان‌ ببین‌ اینک‌ به‌ خون‌ خویشتن‌ رقصان‌ مرا

شوره‌زاران‌ را دویدم‌ پا برهنه، تشنه‌ لب‌

سعی‌ زمزم‌ می‌کشاند تا صفای‌ جان‌ مرا

قصد دریا دارد این‌ مرداب، ای‌ دریادلان‌

گر کرامت‌ را پسندد غیرت‌ باران، مرا

                                                                       ‌حسین‌ اسرافیلی‌

 

"نیستانی‌ نوا"
رگهای آزادی

غبار فتنه‌ بر خورشید گردون‌ گرد بنشیند

اگر بر آسمان‌ همّت‌ ما گرد بنشیند

در این‌ آیینه‌ یابی‌ جلوه‌گر چابکسواران‌ را

تاءمّل‌ را دمی، کاین‌ گرد صحراگرد بنشیند

کرامت‌ از دیار مردمی، بار سفر بندد

به‌ جولان‌ بر سمند مرد اگر نامرد بنشیند

مبادا مرغ‌ آتش‌ بال‌ فریاد آفرین‌ ما

درون‌ آشیان، همدوش‌ آه‌ سر بنشیند

به‌ تنگ‌ آمد دلم‌ در تنگنای‌ درد بیدردی‌

خنک‌ روزی‌ که‌ جانم‌ همنوا با درد بنشیند

کجا باور توانی‌ کرد، با آن‌ شور سرمستی‌

هماوردی‌ چنین‌ در پهنهِ‌ ناورد بنشیند

چو در رگهای‌ آزادی، بهار خون‌ بود جاری‌

خزان‌ را شرم‌ بادا، گر به‌ روی‌ زرد بنشیند

روا نبود نیستانی‌ نوای‌ عالم‌ آوا را

که‌ با هر نغمه‌ در تار نفس‌ گل‌ کرد، بنشیند

سرشک‌ لعلگون‌ در رشتهِ‌ اندیشه،"مشفق"

به‌ آیین، غیرت‌ صد گنج‌ باد آورد بنشیند

                                                                  مشفق‌ کاشانی‌

 





طبقه بندی: شعر،  انقلاب،  ادبی،  ایران،  آزادی،  مشفق کاشانی،  حسین اسرافیلی،  هوشنگ ابتهاج،  سایه،  سهیل محمودی
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 88 بهمن 21 توسط صادق | نظر بدهید

در دیدار با 300 تن از اساتید بسیجی دانشگاههای کشور:<\/h3>

آیت‌الله جوادی: همه ما باید انشاء الله در 22بهمن شرکت کنیم.
آیت الله جوادی آملی

 حضرت
آیت الله جوادی آملی گفت: مبادا خدایی ناکرده آنها که اهل اعتراض هستند
این آلودگی‌ها و ننگ «نه غزه، نه فلسطین» و «جمهوری ایرانی» را به خودشان
راه دهند. این ننگ برای همیشه ننگ است.

به
گزارش خبرگزاری رسا، حضرت آیت‌الله جوادی آملی روز گذشته در دیدار جمعی از
فرماندهان سپاه، بسیجیان و اساتید آموزش بسیج دانشگاه های سراسر کشور کشور
به تفسیر خطبه 221 نهج‌البلاغه پرداخت و با اشاره به آیه «بل الانسان علی
نفسه بصیرة» گفت: اگر کسی خودش را نشناخت، مطمئنا نه نظام، نه انقلاب و نه
رهبر را می‌شناسد. ولی اگر کسی «علی نفسه بصیرة» شد، آنگاه بیرون را به
خوبی می‌شناسد و رابطه خود را با بیرون تنظیم می‌کند.

وی افزود:
بنابراین مهمترین راه برای بصیر شدن و بصیرت‌یابی معرفت نفس است و اگر
خودمان را به این میزان شناختیم، آنگاه دیگر توزین اشیاء کاملا آسان است
که چه چیزی برای ما خوب است و چه چیزی برای ما بد. چه چیزی حق است و چه
چیزی باطل. نه آدم دیرباوری هستیم و نه آدم زودباوری.

حضرت آیت الله
جوادی آملی ادامه داد:‌ حضرت امیر (ع) در این خطبه در مورد عالم برزخ
می‌فرمایند اینهایی که مردند چه پیاده، چه سواره یا مالک همه به یک دیار
می‌روند. در عین حال که در کنار هم هستند از یکدیگر بی‌خبرند. در عین حال
که جمعند زندگی اجتماعی ندارند. احدی به فکر دیگری نیست. فرمود اینها زیر
پای شما هستند. مأذون نیستند که به شما گزارش بدهند چه بر آنها گذشت و اگر
می‌گفتند می‌فهمیدید که چه بر آنها می‌گذرد.

کاری که باعث تضعیف این نظام است، باعث تفرقه است، باعث نفاق‌افکنی می‌شود، باعث طمع بیگانه است، این کار حرام عینی است.

حضرت
آیت الله جوادی آملی در بخش دیگری از سخنان خود با توجه به فرارسیدن
سالروز دهه فجر انقلاب اسلامی اظهار داشت: این نظام، نه به آسانی به دست
آمده و نه به آسانی برمی‌گردد. اگر معاذالله کوچکترین آسیبی ببیند تمام
لعنت‌های گذشته دامن‌گیر ما می‌شود. این امانت الهی است. بر همه ما واجب
عینی است که این نظام را حفظ کنیم. کاری که باعث تضعیف این نظام است، باعث
تفرقه است، باعث نفاق‌افکنی می‌شود، باعث طمع بیگانه است، این کار حرام
عینی است. این چنین نیست که اگر کسی دارای رهبر خوب بود بگوید کشور حفظ
می‌شود. رهبر اگر علی‌ابن ابی‌طالب «علیه السلام» هم باشد مادامی که مردم
عاقل نباشند کشور به مشکل برمی‌خورد. داشتن رهبر خوب نیمی از قضیه است. پس
مبادا بگوییم ما یک رهبر خوب داریم و همین کفایت می‌کند.

آیت الله جوادی آملی

وی
ادامه داد: نباید هر حرفی را بزنیم و به هر کسی اهانت کنیم و هر چیزی که
مطابق نظر ما نیست فتوا به بطلانش بدهیم. مبادا خدایی ناکرده آنها که اهل
اعتراض هستند این آلودگی‌ها و ننگ «نه غزه، نه فلسطین» و «جمهوری ایرانی»
را به خودشان راه دهند. این ننگ برای همیشه ننگ است. حتی کافران هم اگر
اسلام را قبول ندارند که ندارند، اگر ایرانی هستند باید بگویند «جمهوری
اسلامی»؛ برای اینکه از جمهوری ایرانی هیچ کاری ساخته نیست. در جنگ جهانی
اول همین ما ایرانی ها تسلیم شدیم و تسلیم کردیم. در جنگ جهانی دوم همین
ایران را ما ایرانی‌ها تسلیم کردیم. گفتند 17 شهر بدهید گفتیم چشم. گفتند
باید نوکر بشوید گفتیم چشم.

این مدرس خارج فقه حوزه علمیه
افزود: در جریان انقلاب بسیاری از کارها را مراجع کردند منتها امام شاخص
بود. مبادا مراجع را کم بگیرید. آن وقتی که امام در ایران حضور نداشتند،
مرحوم آقای گلپایگانی و مرحوم آقای نجفی مرعشی و بسیاری از بزرگان، فتوا
می‌دادند، این انقلاب را در زمان غیبت امام آنها حفظ کردند. مبادا حرمت
اینها، قدر اینها، جلال و عظمت اینها حفظ نشود. من یادم هست که در هنگامه
قدرت ازهاری مرحوم آیت‌الله العظمی گلپایگانی یک اعلامیه‌ بسیار قوی و غنی
فرستاد. مراجع آمدند و مردم هم مقلد مراجعند.

این مفسر
قرآن کریم با اشاره به این که مردم آخر برای برای نفت خون ندادند ادامه
داد: پس از انقلاب اسلامی شد ما ده سال جنگیدیم. جنگ ما هشت ساله نبود. دو
سال گرفتار جنگ داخلی بودیم، هشت سال جنگ خارجی. هنوز سال 57 تمام نشده
بود که گنبد به آتش کشیده شد و گرفتار جنگ داخلی شدیم. همین سربازان شمال
و بسیجیان و سپاهیان شمال رفتند و آن آتش را خاموش کردند. پس از جنگ داخلی
گنبد، جنگ کردستان شروع شد. سپس جریان خلق عرب و پس از آن جریان خلق
مسلمان آغاز شد. در طی این دو سال که جنگ داخلی بود انفجار دفتر حزب
جمهوری، هفتاد و دو تا کشته دادیم. نخست وزیری منفجر شد. دادستانی کل
منفجر شد. در کوی و برزن انفجار بود. این دو سال جنگ داخلی بود. هشت سال
هم جنگ خارجی بود که در آن کم کشته ندادیم . اما «جمهوری ایرانی» کشته
نداد. «جمهوری اسلامی» شهید داد. مبادا خدایی ناکرده این لکه‌ها پیدا شود.
آنها هم که اعتراض دارند مبادا این آلودگی‌ها را امضاء کنند. چه اینکه
امضاء نکردند و نمی‌کنند البته.

نباید هر حرفی را بزنیم و به هر کسی اهانت کنیم و هر چیزی که مطابق نظر ما نیست فتوا به بطلانش بدهیم

وی
اظهار داشت: این آلوده‌ها حساب‌شان از همه جداست. اینها نه ایرانی‌اند و
نه مسلمان. همه ما که مسلمانیم و ایرانی هستیم، شعار ما، شعور ما، تشویق
ما، حفظ نظام، حفظ انقلاب اسلامی، حفظ وحدت و حفظ این کیان است. الان ما
توی میدان مین هستیم. شما می‌بینید روزانه در افغانستان و پاکستان شعله
است. سالیان متمادی ‌است که در غرب کشور، عراق، شعله‌ور است.

آیت الله جوادی آملی

این
استاد برجسته حوزه علمیه گفت: این شیوخ بی‌عقل خلیج فارس که کشورهای یک
وجبی‌اند. اینها همه جزء ایران بودند. تمام اینها پایگاه نظامی آمریکا است
و دستشان هم روی شاسی است. ما توی میدان مین هستیم. در شمال کشور پایگاه
انجیرلیک ترکیه وجود دارد که پیمان نظامی با اسرائیل و آمریکا بسته است.
خدایی ناکرده در میدان مین اگر از چهار طرف حمله کنند یک روزه مسئله حل
است تنها به برکت اسلام و قرآن و ایمان مردم است که کسی تکان نمی‌خورد، آن
وقت حیف است که این عظمت و جلال و شکوه نباشد. مگر می‌شود ملت مختلف را
نگهداری کرد. آن روز همه به مسئولین می‌گفتند ما را اعزام کنید، مسئولان
می‌گفتند وسیله نداریم، می‌گفتند یا اعزام یا اعدام. همین جوان‌ها بودند.

این
مفسر قرآن کریم ادامه داد: همان حالت صدر اسلام هم در انقلاب اسلامی بود.
این نعمت از مهم‌ترین نعمت‌های الهی است و اگر خدایی ناکرده این سابق و
لاحقش، به یکدیگر وصل بشود، این گوهر گرانبها هم از دست ما می‌رود. الان
ما چرا می‌گوییم ایران شاهنشاهی 2500 ساله است و حال اینکه چند سال حضرت
امیر حکومت می‌گیرد خب 5 سال در مقابل 2500 سال قابل حساب نیست. اگر رفت،
رفت. همه ما باید انشاء الله در 22بهمن شرکت کنیم. هیچ کس حرف
خلاف نزند. کسی را هم اهانت نکنیم، دروغ نگوییم، خیانت نکنیم. و بی‌حساب
کسی را نرنجانیم و تهمت بی‌جا هم به کسی نزنیم و بدانیم این لکة ننگ را
کسی به خودش راه ندهد.





طبقه بندی: انقلاب،  ایران،  22بهمن،  آیت الله جوادی آملی،  بسیج،  راهپیمایی
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 88 بهمن 20 توسط صادق | نظر بدهید

سؤال: در آغاز انقلاب اسلامی، این انقلاب ادعاهایی داشت؛ در حال حاضر بعد از گذشت حدود بیست سال، چه قدر به آن ادعاها رسیده ایم؟

آیت الله خامنه ای

جواب: این سؤال مهمی است. این انقلاب بیش از ادعا، آرمان هایی داشت. انقلاب
نیامده بود که برای مردم ایران پاسخگویی کند، انقلاب، انقلابِ خود مردم
بود. مردم برای تحقق آرمان هایی انقلاب کردند؛ این آرمان ها عبارت بود از
ساختن یک ایران آباد و آزاد، داشتن مردمِ آگاه و برخوردار از عدالت
اجتماعی، نجات از وابستگی و عقب ماندگی علمی و استبداد و قهری که آن روز
بر این مملکت حکمفرما بود.

می پرسید ما چه
قدر به این اهداف رسیده ایم، من عرض می کنم که تحقق این اهدافف تدریجی
است؛ چیزهایی است که باید برای آن تلاش و مجاهدت کرد و قدم به قدم پیش رفت.
نظام اسلامی، یک نظام پیش ساخته مثل خانه های پیش ساخته نیست؛ نظامی است
که باید آجر آجر و سنگ سنگ روی هم چید و آن را بالا برد. در اثنای این
کار، طبیعی است که مشکلاتی پیش بیاید. این مفاهیمی هم که من گفتم عدالت
اجتماعی، آزادی، آگاهی، معنویت؛ که جزو مبانی این نظام اند مفاهیم ایستا و
متحجری نیستند؛ این ها چیزهایی هستند که بر حسب پیشرفت و اقتضائات زمان،
ممکن است مصادبقشان تغییر پیدا بکند. در اثنای این کار بسیار پرتلاش و
پرزحمت، خیلی طبیعی است که مشکلاتی پیش بیاید؛ چون به طور پیوسته و دائم
بایستی مهندسی و معماری کرد و مراقب بود که هیچ نقطه ای از این بنا برخلاف
جهتِ صحیح ساخته نشود.

مردم
برای تحقق آرمان هایی انقلاب کردند؛ این آرمان ها عبارت بود از ساختن یک
ایران آباد و آزاد، داشتن مردمِ آگاه و برخوردار از عدالت اجتماعی، نجات
از وابستگی و عقب ماندگی علمی و استبداد و قهری که آن روز بر این مملکت
حکمفرما بود

البته ممکن است گاهی اختلاف نظر و کمبود
مصالح و کمبود نیروی کار پیش بیاید و دشمن این بنا را به منجنیق ببندد و
گوشه ای از آن را ویران کند؛ گاهی ممکن است فلان بنّا یا عمله، در گوشه ی
این بنا، کاری را نادرست انجام بدهد، که باید رفت و آن را ترمیم کرد؛ گاهی
ممکن است در کسانی که خودشان معمار و سازنده ی بنا هستند، ضعف ها و تنبلی
هایی وجود داشته باشد؛ همه اش هم این طور نیست که بگوییم ضعف ها و تنبلی
هایی وجود داشته باشد؛ همه اش هم این طور نیست که بگوییم ضعف ها تحمیلی و
از ناحیه ی دیگران است. بنابراین در این راه،مشکلات فراوانی وجود دارد؛
کمبود مصالح، رفیق نیمه راه و آدم های طماع و قدرت طلب، بخشی از این
مشکلات است. ما باید این نظام را بسازیم و ذره ذره و قدم به قدم پیش
برویم. البته اگر از من بپرسید که چه قدر پیش رفته ایم، خواهم گفت ما زیاد
پیش رفته ایم. همان طور که گفتم، اگر کسی با گذشته ی این کشور آشنا باشد،
خواهد دید که ما خیلی پیشرفت کرده ایم. در این کشور مردم به حساب نمی
آمدند، اما امروز مردم محور تصمیم گیری ها هستند. معنویت در این کشور به
شدت مورد تهاجم بود؛ سعی می شد معنویت ازاله بشود؛ اما امروز چراغ معنویت
در بین مردم روشن و پرفروغ است. آن روزها عمداً به فساد کشانده می شدند.

آیت الله خامنه ای

شاید
شما شنیده اید که رؤسای کشور و خانواده هاشان، مهم ترین شرکای باندهای
مواد مخدر در این کشور بودند؛ اول بار آن ها هروئین را به این کشور آوردند
و پخش کردند؛ فساد و اعتیاد و بدبختی را به دست خودشان ترویج می کردند.
امروز شما می بینید که نظام، با همه ی وجود و با تلاش فراوان، در مقابل
این مشکلات ایستاده که همه ی دنیا هم کار او را تصدیق می کنند اما آن روز
برای مسئولان کشور کارهای نمایشی در درجه ای اول بود. به روستاها، به جاده
های روستایی، به برق رسانی روستایی، به بقیه ی چیزهایی که در شهرهای دور
بود، مطلقاً اعتنایی نمی شد. اسم می آوردند که ما می خواهیم زبده پرورش
بدهیم؛ اما در طول پنجاه سال، آن ها توانسته بودند حدود صدو پنجاه هزار
دانشجو در این کشور داشته باشند.

من در استان سیستان و بلوچستان
تبعید بودم آن روز دقیقاً آمارش را می دانستم، اما الان درست یادم نیست
گمانم در همه ی استان که آن روزها حدود ششصد، هفتصد هزار نفر جمعیت داشت،
سه نفر لیسانسیه بودند! تعداد دیپلمه های آن استان بسیار کم بود؛ مثلاً
بیست نفر بودند! امروز شما می بینید که تمام شهرهای کشور دانشگاه دارند؛
حتی در خیلی از شهرها دانشگاه های متعدد و دانشجویان فراوان و رشته های
متنوع و پیشرفت های علمی فراوان دارند.

من این مطلب را بارها گفته
ام که امریکایی ها هواپیماهای جنگی و بقیه ی ابزارهای خودشان را به ما می
فروختند؛ ولی اجازه ی تعمیر آن ها را به ما نمی داند! البته داستان آن
فروش ها هم داستان عجیی است. آن روز صندوق مشترکی بین ایران و امریکا وجود
داشت که بنده اوایل انقلاب که به وزارت دفاع رفتم و در آن جا مشغول کار
شدم، این را کشف کردم؛ بعد به مجلس رفتم و آن را پیگیری کردم، که متأسفانه
تا امروز هم امریکایی ها جواب نداده اند1

بزرگ
ترین مصیبت برای یک ملت این است که بگوید چون ما نتوانستیم همه ی هدف های
خود را تأمین کنیم، پس ولش؛ نخیر، بایستی هدف ها را دنبال کرد

صندوقی
با نام اختصاری داشتند که دولت ایران پول را در آن صندوق می ریخت؛ اما
قیمت جنس و نوع جنس و برداشت پول را امریکایی ها به عهده داشتند! وقتی
انقلاب پیروز شد، میلیاردها دلار در این صندوق پول بود که هنوز هم
امریکایی ها جوابی نداده اند و آن پول ها را به ملت ایران برنگردانده اند.
وقتی همین وسیله ی پرنده به ایران می آمد، بعد از مدتی محتاج تعمی می شد.
شما خیال می کنید این جا تعمیرگاه و کارگاه و امثال این ها داشتند؟ ابداً.
آن قطعه ای که خراب شده بود و ان را از داخل هواپیما بیرون آورده بودند
چون قطعه های بزرگی وجود دارد که گاهی خودش مرکب از ده ها قطعه است اجازه
نمی دادند که در این جا باز بشود و روی آن تعمیری صورت گیرد؛ با هواپیما
به امریکا می بردند و آن را با قطعه ای جدید عوض می کردند و مجدداً به
ایران باز می گرداندند! با این ملت، این طوری رفتار کرده بودند. امروز ملت
ایران دارد مثل همان هواپیما را می سازد. هواپیمای «تدر»ی که پرسنل ما
ساخته بودند، پرواز کرد؛ این وضعیت اصلاً با آن دوره قابل مقایسه نیست.

بنابراین
ما پیشرفتِ زیادی کرده ایم؛ منتها اگر از من بپرسید که آیا به این حد
قانعم، پاسخ من این است: ابداً. ما هنوز راه زیادی داریم؛ هم به عدالت
اجتماعی ای که اسلام از ما خواسته است و اسلام در این خصوص خیلی سختگیر
است هم به آن سطحی از آزادی که ملت ایران مستحق و شایسته آن است، هنوز
نرسیده ایم. ما هنوز کار داریم؛ این راه، راهی طولانی است. این که من
بارها به می گویم خودتان را آماده کنید، برای همین است. شما باید این راه
را طی کنید؛ این راه هم راهی است که در هر کیلومترش تابلوی «توقف ممنوع»
نصب شده است؛ لذا در این راه نباید توقف کرد.

سربازانِ
عدالت اجتماعی باید خستگی ناپذیر باشند. آن کسانی که در این راه های
طولانی و آرمان های بزرگ حرکت می کنند، باید خستگی حس نکنند. یک ملت، این
گونه به سیادت و آقایی و آرمان های خودش می رسد. هیچ ملتی با تنبلی به
سیادت و سعادت نمی رسد.

بزرگ ترین مصیبت برای یک ملت این است که
بگوید چون ما نتوانستیم همه ی هدف های خود را تأمین کنیم، پس ولش؛ نخیر،
بایستی هدف ها را دنبال کرد.(1)

منبع: کتاب نکته های ناب(جلد سوم)

پاورقی ها:

1- بیانات رهبر معظم انقلاب در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر، 9/12/1379.






طبقه بندی: انقلاب،  رهبر،  ایران،  اهداف
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 88 بهمن 20 توسط صادق | نظر

نصرت‌الله معینیان
"به ترتیب از راست به چپ: نصرت‌الله معینیان رئیس دفتر شاه، مهرداد پهلبد وزیر فرهنگ و هنر و هوشنگ نهاوندی وزیر علوم و آموزش عالی"

رشوه 400هزار دلاری<\/h4>

در
1948 که دولت تاسیس شد، ایران به یهودیان عراقی که برخلاف یهودیان ایرانی
مورد سرکوب قرار گرفته بودند اجازه داد از طریق ایران به اسرائیل فرار
کنند. در این هنگام یکی از وظایف اصلی موساد، سرویس جاسوسی اسرائیل، این
بود که مهاجرت یهودیان به اسرائیل را تسهیل کند. دولت ایران به ماموران
موساد اجازه داد در تهران فعالیت کنند، یعنی به عبارت دیگر از بدو تاسیس
دولت اسرائیل، ایران از اعراب حمایت لفظی می کرد و به اسرائیل کمک پنهانی
می داد. این یک طرح با دوام بود......

از اسناد بایگانی اسرائیل
معلوم می شود که... اسرائیل شناسایی دوفاکتوی خود را { در دی ماه 1328
ژانویه 1950} با پرداخت رشوه قابل توجهی به محمد ساعد نخست وزیر وقت ایران
بدست آورد. مذاکرات را از جانب دولت اسرائیل یک آمریکایی که هنوز در
پرونده ها فقط (( آدم )) شناخته می شود و با موساد همکاری داشته است رهبری
می کرد.

به
عبارت دیگر از بدو تولد تاسیس دولت اسرائیل، ایران از اعراب حمایت لفظی می
کرد و به اسرائیل کمک پنهانی می داد. این یک طرح با دوام بود......

او
ضمنا یک تاجر ایرانی را می شناخت که با نخست وزیر دوست و (( شریک تجاری ))
بود. از طریق این شخص نخست وزیر مطالبه 400هزار دلار کرد تا موافقت هیئت
وزرا را جلب و شاه را متقاعد سازد که شناسایی دوفاکتوی اسرائیل خدمت به
منافع ایران است!!... از قراری که به اسرائیلی ها گزارش دادند شاه گفته
بود (( اگر نخست وزیر و وزیر امور خارجه موافق شناسایی اسرائیل هستند، من
حرفی ندارم (( بنابراین مبلغ 400هزار دلار پرداخت شد))


منبع: کتاب: قصه ها و غصه ها ( جلد اول)





طبقه بندی: انقلاب،  ایران،  نصرت الله معینیان،  رشوه

نوشته شده در تاریخ سه شنبه 88 بهمن 20 توسط صادق | نظر بدهید
موضوع: وضعیت سینمای قبل از انقلاب اسلامی
توضیحات:  ه: 347

از: 20 ه‍ 22

شماره گزارش: 53449/20 ه‍ 21

تاریخ گزارش: 28/9/51

موضوع: نمایش فیلم‌های زننده در سینماهای تهران

به
طوری که مشاهده می‌شود اخیراً سینماهای تهران فیلم‌هایی که باعث تحریک
جوانان به فساد می‌شود بر روی اکران سینما آورده و این موضوع باعث عصبانیت
اکثر مردم شده است. برای مثال در حال حاضر سینما آتلانتیک فیلم (معرفت
جسم) را بر روی پرده آورده ضمن وقاحت کامل که در این فیلم مشاهده می‌شود
از نظر اخلاقی کاملاً زننده و برای جوانان ناپسند می‌باشد و به طوری
تماشاکنندگان این فیلم اظهارنظر می‌کنند معتقدند مسئولین دولتی از طرفی
جوانان منحرف را تحت فشار قرار می‌دهند و از طرف دیگر با نمایش امثال این
فیلمها آنان را تحریک به منحرف بودن می‌نمایند.

نظریه
سه‌شنبه: ضمن تأیید مفاد گزارش جهت جلوگیری از بروز انحراف اخلاقی بایستی
به مسئولین که اجازه نمایش این چنین فیلمهایی را می‌دهند توجه لازم داده
شود از روی چه انگیزه و مجوزی اجازه دارند این فیلمها نمایش داده شود. ـ
تاکستانی

نظریه 4 شنبه: نمایش فیلم‌های سکس در سینماهای تهران
نظایر فراوانی دارد و اغلب واردکنندگان فیلم‌های خارجی اصرار دارند که
فیلم‌های یادشده را وارد نمایند در نتیجه فیلم‌های ساخت داخلی نیز گرایش
به ساختن فیلم‌های مذکور نموده که باعث انحرافات جوانان گردیده است. ماجد

در پرونده 257211 سینماهای استان مرکز بایگانی شود 3/10/51

قبلاً‌ در این زمینه گزارش شده است

 

سند
"برای مشاهده بزرگنمایی تصویر بر روی آن کیلک کنید"

منبع: موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی





طبقه بندی: انقلاب،  ایران،  ساواک،  سینما
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 88 بهمن 20 توسط صادق | نظر بدهید
موضوع: امام‌خمینی : اسلام دین سیاست است
مرجع صدور: ساواک
تاریخ: 28اردیبهشت1343
توضیحات: امام‌خمینی
به دفعات تاکید داشته که دین اسلام، دین سیاست است و باید در سرنوشت سیاسی
مسلمانان دخالت داشته باشد. سند زیر را بخوانید.

 

سند
"برای مشاهده بزرگنمایی تصویر بر روی آن کلیک کنید"

منبع: موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی





طبقه بندی: انقلاب،  سیاست،  ایران،  ساواک،  دین،  امام خمینی(ره)
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 88 بهمن 20 توسط صادق | نظر بدهید

علی امینی

موضوع: قدردانی امینی از "شعبون بی مخ"!
توضیحات:

شماره‌: /332تاریخ‌: 1/7/44

موضوع‌: دکتر علی امینی نخست‌وزیر پیشین

بعد
از ظهر روز گذشته در جلسه منزل دکتر علی امینی نخست‌وزیر پیشین عده‌ای در
حدود 10 نفر و از جمله هادی اشتری وزیر مشاور و استاندار سابق ـ ناصری و
نوحه‌دانی و سرمست اجتماع داشته‌اند.

در این جلسه درباره
وضع مدارس و روش آموزش و پرورش بحث شده و دکتر امینی گفته خیلی بهتر بود
اگر در مدارس جوانان کار را با دانش توأماً می‌آموختند و ما در حال حاضر
بنّا ـ نجار و یا خیاط باسواد نداریم و لذا کار مردم را خراب می‌کنند.
چنان چه جوانان با کار آشنایی پیدا کنند بار دولت سبک می‌شود. دکتر امینی
از شعبان جعفری تعریف کرده و افزوده این مرد نمونه شاهدوستی و وطن‌پرستی
است و نوحه‌دانی خطاب به دکتر امینی اظهار داشته «شعبان بی‌مخ را
می‌فرمایید» و امینی پاسخ داده از همه بامخ‌تر است و خدمتی که او به مملکت
می‌کند من و شما نمی‌کنیم وجود این قبیل اشخاص برای مملکت لازم می‌باشد.
بررسی گردید و یک نسخه به کمیته فرهنگی ارسال شد.

اقدام دیگری فعلاً ندارد. این اطلاعیه در پرونده هادی اشتری به کلاسه الف ـ ش ـ 69 بایگانی شود. اسدی 4/7/46

رئیس بخش 322 رشیدی 4/7

 

علی امینی
"برای مشاهده بزرگنمایی تصویر بر روی آن کلیک کنید"

منبع: موسسه مطالعات و بژوهش های سیاسی





طبقه بندی: انقلاب،  ایران،  ساواک،  امینی،  شعبان بی مخ
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 88 بهمن 20 توسط صادق | نظر بدهید

گزارش ساواک از یک افسر انقلابی مسلمان‌

موضوع: گزارش ساواک از یک افسر انقلابی مسلمان‌
مرجع صدور: ساواک
توضیحات:

موضوع: کنترل اعمال و رفتار سروان علی صیاد شیرازی

منبع
4422 گزارش نموده است که: رفتار نامبرده با گذشته فرق کرده و بدین ترتیب
که بیشتر تمایل به انزوا و گوشه‌گیری از دیگران دارد و اظهاراتش غیر عادی
بوده و آثار حکومت نظامی و طرز رفتار دولت با مردم از صحبتهایش مشهود است
و در بحث کوتاهی که سر صف پیش آمد اظهار داشت که علمای اسلام وظیفه دارند
در مقابل هر ستمی سکوت نکنند و وظایفی دارند که ما از آن آگاه نیستیم،
روزی که تیمسار سپهبد نجیمی برای پرسنل سخنرانی کرد در بحثی که پیش آمد
افسر نامبرده اظهار داشت از اینکه امروز خود را دراین اجتماع می‌بینیم سخت
متأسف هستم و ننگ دارم.

2ـ‌منبع 4268 گزارش نموده است که:

الف
ـ نامبرده فوق فردی است مؤمن و معتقد در کارهای مربوطه نهایت دقت وسعی را
به کار می‌برد و با علاقه‌مندی انجام می‌دهد لکن برابر اظهار دیگران در
شرایط فعلی جزو کسانی است که علیه مقامات صحبت می‌کند و طرفدار برنامه
انقلاب مردم است ولی خود من چیزی از او نشنیده‌ام.

ب ـ چند
روز پیش که لایحه لغو قانون خدمات اجتماعی زنان به مجلس داده شد از ورزش
صبحگاهی به طرف ستاد می‌رفتیم و من اظهار داشتم سپاه دانش برای کشاورزان
خیلی خوب بود و آنها را با سواد کرد ولی ایشان در جواب اظهار داشتند
طرح‌های بهتر از آن هم هست که ظرف یک سال همه را درست کند.


کلاسه 28363 گزارش نموده است که: افسر نامبرده چندین مرتبه از حکومت
اسلامی صحبت کرده و شدیداً از عقاید خود طرفداری می‌کند و هنگام صحبت نیز
بسیار جدی است.

4ـ نامبرده از مورخه 29/9/57به مدت 4 روز در خارج از پادگان تحت کنترل تیم 101 بوده که مورد مشکوکی از وی مشاهده نشده است.

5ـ با عرض مراتب بالا استدعا می‌شود مقرر فرمائید اوامر عالیه را ابلاغ فرمایند.

 

سند
"برای مشاهده بزرگنمایی تصویر بر روی آن کلیک کنید"

منبع: موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی





طبقه بندی: انقلاب،  ایران،  ساواک،  صیاد شیرازی
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 88 بهمن 20 توسط صادق | نظر بدهید

 اعلم

موضوع: ترس امیر اسداله علم از نفرت مردم
مرجع صدور: ساواک
تاریخ:تاریخ:  28 آذر 1342
توضیحات: امیر
اسداله علم نخست وزیر به دلیل آگاهی از بدبینی و نفرت مردم نسبت به خود
کمتر در اجتماعات شرکت می‌کرد و یا در صورت حضور، زودتر از موعد مقرر و با
ترس خارج می‌شد. سند زیر را بخوانید.

 

سند
" برای مشاهده بزرگنمایی تصویر بر روی آن کلیک کنید"

منبع: موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی





طبقه بندی: انقلاب،  ایران،  مردم،  ساواک،  علم
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 88 بهمن 20 توسط صادق | نظر بدهید

 

موضوع: اظهار حیرت یک مقام شوروی از انقلاب اسلامی
مرجع صدور: ساواک
توضیحات: اظهارات ولادیمیر کوزمین معاون بیمارستان شوروی در تهران در مورد اوضاع ایران:

بیگانه نامبرده فوق در تاریخ 19/11/57 در مورد اضاع ایران اظهار داشته است:

«با
توجه به آمدن آیت‌الله خمینی و تظاهراتی که از طرف پیروان وی به عمل آمد
برگشتن ایران به وضع سابق امکان پذیر نیست و ارتش هم قادر به کودتا نخواهد
بود زیرا هیچ ارتشی نمی‌تواند دو سوم مردم وطنی را قتل عام کند.»

کوزمین اضافه کرد:

«ما
انتظار دگرگونی و تغییر رژیم ایران را داشتیم ولی ابداً فکر نمی‌کردیم
اکثریت قریب باتفاق مردم ایران بخصوص توده‌های محروم یکباره سر به عصیان و
طغیان بردارند و اینطور بی‌‌پروا جلوی گلوله بروند و این چنین دولت و رژیم
را خلع کنند.»

ارزیابی خبر:

مطالب فوق‌ توسط ولادیمیر کوزمین معاون بیمارستان شوروی در تهران و عضو سرویس اطلاعاتی کی.جی.بی بیان شده است

 

سند
"برای مشاهده بزرگنمایی تصویر بر روی آن کلیک کنید"

منبع: سازمان مطالعات و پژوهش های سیاسی





طبقه بندی: انقلاب
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 88 بهمن 20 توسط صادق | نظر بدهید
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.