وقتی که خار چشم نامردان و نامردمان باشی،
وقتی که صدایت، شور و عشق حسینی را در دل جوانان این مرز و بوم شعلهور میکند،
باید هم دست به تهدید و تخریبت بزنند؛
که اگر چنین نکنند،
حقانیتت بر خیلیها آشکار نخواهد شد.
دوستت داریم، حاج محمود کریمی.
منبع:بچه های قلم
طبقه بندی: حاج محمود کریمی
علامه سید محمد حسین طباطبائی صاحب تفسیر المیزان نقل کردند که: استاد ما عارف برجسته «حاج میرزا علی آقا قاضی» میگفت:
در نجف اشرف در نزدیکی منزل ما، مادر یکی از دخترهای اَفَنْدیها (سنیهای دولت عثمانی) فوت کرد.
این
دختر در مرگ مادر، بسیار ضجه و گریه میکرد و جداً ناراحت بود، و با تشییع
کنندگان تا کنار قبر مادر آمد و آنقدر گریه و ناله کرد که همه حاضران به
گریه افتادند.
هنگامی که جنازه مادر را در میان قبر گذاشتند، دختر
فریاد میزد: من از مادرم جدا نمیشوم هر چه خواستند او را آرام کنند،
مفید واقع نشد؛ دیدند اگر بخواهند با اجبار دختر را از مادر جدا کنند،
ممکن است جانش به خطر بیفتد. سرانجام بنا شد دختر را در قبر مادرش
بخوابانند، و دختر هم پهلوی بدن مادر در قبر بماند، ولی روی قبر را از خاک
انباشته نکنند، و فقط روی قبر را با تختهای بپوشانند و دریچهای هم
بگذارند تا دختر نمیرد و هر وقت خواست از آن دریچه بیرون آید.
دختر
در شب اول قبر، کنار مادر خوابید، فردا آمدند و سرپوش را برداشتند تا
ببینند بر سر دختر چه آمده است، دیدند تمام موهای سرش سفیده شده است.
پرسیدند چرا این طور شدهای؟
در
پاسخ گفت: شب کنار جنازه مادرم در قبر خوابیدم، ناگاه دیدم دو نفر از
فرشتگان آمدند و در دو طرف ایستادند و شخص محترمی هم آمد و در وسط ایستاد،
آن دو فرشته مشغول سؤال از عقائد مادرم شدند و او جواب میداد، سؤال از
توحید نمودند، جواب درست داد، سؤال از نبوت نمودند، جواب درست داد که
پیامبر من محمد بن عبدالله(صلی الله علیه و آله و سلم)است.
تا این که پرسیدند: امام تو کیست؟
آن مرد محترم که در وسط ایستاده بود گفت: «لَسْتُ لَها بِاِمامِ؛ من امام او نیستم»
در این هنگام آن دو فرشته چنان گرز بر سر مادرم زدند که آتش آن به سوی آسمان زبانه میکشید.
من بر اثر وحشت و ترس زیاد به این وضع که میبینید که همه موهای سرم سفید شده در آمدم.
مرحوم
قاضی میفرمود: چون تمام طایفه آن دختر، در مذهب اهل تسنن بودند، تحت
تأثیر این واقعه قرار گرفته و شیعه شدند (زیرا این واقعه با مذهب تشیع،
تطبیق میکرد و آن شخصی که همراه با فرشتگان بوده و گفته بود من امام آن
زن نیستم، حضرت علی (علیه السلام) بودهاند) و خود آن دختر، جلوتر از آنها
به مذهب تشیع، اعتقاد پیدا کرد.
علامه سید محمد حسین حسینی تهرانی، معادشناسی، ج 3، ص 110.
از تبیان
طبقه بندی: مرگ، قبر، علامه طباطبایی
نویسنده: مهدی نیکخواه
این مطلب جهت انتشار در سایت تریبون مستضعفین به رشته تحریر درآمده است.
برای بسیاری، موجودیت صهیونیسم در محدودهی جغرافیایی سرزمینهای اشغالی
فلسطین خلاصه میشود، در حالی که دولت نامشروع اسرائیل، فقط بخش کوچکی از
ماهیت عینیت یافتهی تفکر نژادپرستانه صهیونیسم میباشد.
با بررسی سابقه تاریخی اقدامات یهود و به خصوص صهیونیستها،
میتوان متوجه شد که صهیونیسم جهانی بر دو پایه پول (اقتصاد) و رسانه
(کنترل و مهندسی افکار عمومی) تکیه کرده است، ستونهایی که صهیونیستها با
استفاده از قدرت و همافزایی و پشتیبانی آنها، استیلای خود را در نقاط
مختلف جهان به صورت سختافزاری و نرمافزاری بست و گسترش میدهد.
آنچه
در ذیل میآید، بررسی اجمالی این موضوع است که ما چگونه ناخواسته به
صهیونیسم کمک میکنیم و در ادامه، چگونه میتوانیم نقش کمتری در چرخهی
مالی و رسانهای صهیونیسم جهانی داشته باشیم.(1)
چند
سالی است که موضوع تحریم کالاهای صهیونیستی توسط نهادها و ارگانهای دولتی
و غیر دولتی و همچنین مصرف کنندگان داخلی، در بین فعالین فرهنگی انقلاب
اسلامی و گروههای دانشجویی و طلاب عدالتخواه، به عنوان یک مطالبه جدی
درآمده است و تا امروز نیز فراز و نشیبهای زیادی را پشت سر گذاشته است.
البته
باید گفت این موضوع، پیش از این توسط مجموعههای اسلامی خارج از کشور مورد
توجه قرار گرفته و تعدادی از مراکز فرهنگی - اسلامی خارجی تجربیات و
فعالیتهای عملی بیشتری نسبت به فعالین داخلی دارند.(2)
در
این میان سوالات و شبهاتی وجود دارد که پاسخگویی به آنها، میتواند
راهگشای فعالیتهای آتی، در زمینه تحریم این کالاها باشد. در ذیل برخی
سوالاتی که در این رابطه وجود داشته و بسیاری از علاقمندان به این موضوع
را درگیر خود نموده است به صورت مختصر بررسی میشود.
منظور از کالاهای صهیونیستی چیست؟
تعریف این کالاها را باید از دو منظر نگاه کرد:
1- کالاهای تولید شده در خاک سرزمینهای اشغالی که البته این
کالاها هیچگاه به صورت رسمی و از موادی قانونی وارد کشور نشده و نمیشوند،
بلکه بیشتر به صورت قاچاق و از طریق برخی کشورهای هماسیه، مانند کشورهای
عرب حوزه خلیج فارس و در مقیاس محدود وارد ایران میگردند.
علامت شناسایی این کالاها (اگر به صورت مشخص منشأ آنها معلوم نباشد) با
بررسی بارکد مندرج بر روی کالا قابل تشخیص است. بارکدی که برای کالاهایی
با منشأ اسرائیلی تعریف شده، با عدد 729 شروع میشود که در سمت چپ زیر
بارکد قرار دارد و به راحتی میتوان با دیدن این کد، از منشأ تولید کالا
مطلع گردید [برای اطلاعات بیشتر کلیک کنید].
2- از
منظر دیگر، کالاها و خدمات صهیونیستی صرفاً آنهایی نیستند که در محدودهی
جغرافیایی سرزمینهای اشغالی تولید میشوند، بلکه کلیهی کالاها و خدماتی
هستند که توسط شرکتهای وابسته به کارتلها و سرمایهگذاران صهیونیستی، در
قالب شرکتهای بزرگ چند ملیتی و حتی ثبت شده در کشورهای ثالث تولید و
توزیع شده و تمام یا بخشی از سود آنها، در راستای منافع صهیونیسم جهانی و
رژیم غاصب اسرائیل هزینه میگردد.
به عنوان نمونه شرکت نستله (Nestle) یکی از شرکتهای بزرگ چند ملیتی بوده
که در کشور سوئیس ثبت گردیده است اما بخش اعظم سهام آن در خاورمیانه متعلق
به سرمایهداران صهیونست بوده و دفتر مرکزی این شرکت نیز، مبالغ کلانی را
به دولت نامشروع اسرائیل به صورت بلاعوض کمک نموده است، مانند کمک 14.6
میلیون دلاری به صندوق غرامت هولوکاست در سال 2000.
به منظور آشنایی بیشتر با فعالیتهای این شرکت اینجا را ببینید.
کالاها و خدمات صهیونیستی به چند دسته تقسیم میشوند؟
این کالاها بر اساس نوع کارکرد و اهمیت اقتصادی، فنی و... به چهار دسته تقیم میشوند:
1- کالاهای لوکس و تجملاتی.
2- کالاهای ضروری.
3- کالاهای استراتژیک.
4- خدمات فرهنگی - رسانهای.
1- کالاهای لوکس و تجملاتی
این دسته از کالاها به محصولاتی گفته میشود که تولید، خرید و مصرف آنها
بیشتر جنبه تجملاتی داشته و از نشانههای بارز مصرفگرایی افراطی میباشد.
کالاهایی که نه تنها مصرف نکردن آنها تغییرات بنیادینی را در رفاه و سبک
و روش زندگی مردم ایجاد نمیکند، حتی عدم مصرف برخی آنها نیز در سلامت
جسمی مصرف کنندگانش تأثیر بسیار زیادی دارد.
کالاهای این دسته عموماً شامل محصولات خوراکی، آرایشی و پوشاک می باشد که در ذیل به نمونههای از آن اشاره میشود.
محصولات شرکت کوکاکولا: Coca-Cola ،Coca-Cola Zero ،Sprite ،Fanta و...
محصولات شرکت نستله: coffee mate ،Nescafé، Libby"s ،Milkmaid ،Nesquik ،Maggi ،KitKat و...
و محصولات دیگری مانند: PEPSI ،Sara Lee ،L"OREAL ،McDonald"s ،Timberland، GAP، BOSS و...
راهکارهایی برای تحریم کالاهای لوکس و تجملاتی
پیشنهاد اول: این کالاها به راحتی میتوان از سبد خرید خانواده حذف نمود.
زیرا مصرف برخی از آنها نه تنها مفید نیست، بلکه مضر بودن آنها توسط علم
پزشکی نیز ثابت شده است (مانند نوشابههای گازدار و مواد آرایشی صنعتی).
پیشنهاد دوم: اگر به هر دلیل مایل به مصرف این کالاها هستیم، از کالاهایی
با برندها و مارکهای جایگزین که در بازار موجود است استفاده کنیم.
2- کالاهای ضروری
منظور از کالاهای ضروری، کالاهایی هستند که به صورت عام جنبه مصارف
تجملاتی نداشته و از ضروریات زندگی امروز محسوب میشوند و امکان حذف آنها
از زندگی نیست.
این کالاها بیشتر شامل لوازم خانگی و محصولات الکترونیکی مانند: لوازم آشپزخانه، گوشیهای تلفن همراه، چاپگر و... میباشد.
برخی از این شرکتها عبارتند از: HP ،Motrola ،Apple، Siemens ،Nokia و...
راهکار پیشنهادی برای تحریم کالاهای ضروری
راهکار کوتاه مدت: جایگزینی محصولات مشابه که در بازار نیز موجود میباشند.
راهکار میان مدت: با توجه به اینکه تکنولوژی به کار رفته در اکثر این
محصولات در اختیار برخی کشورهای اسلامی قرار دارد، امکان ایجاد یک
کنسرسیوم اقتصادی - صنعتی بین کشورهای اسلامی، برای تولید محصولات مورد
نیاز دور از ذهن نخواهد بود.
3- کالاهای استراتژیک
منظور از کالاهای استراتژیک، کالاهایی است که به دلیل تکنولوژی بالای به
کار رفته در آنها (High-tec) تولید آنها به صورت انحصاری بوده و فقط در
دست یک یا چند شرکت است و حتی کشورهایی مانند چین که در زمینه کپیبرداری
کالاهای غیر بومی پیشرو هستند نیز، نتوانستهاند این محصولات را تولید
کنند. بیشتر کالاهای این دسته در حوزه تکنولوژی کامپیوتر و مخابرات
میباشد.
امروزه به دلیل وابستگی شئون مختلف فعالیتهای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی،
اجتماعی و حتی فردی به این کالاها، حذف آنها از زندگی غیر ممکن است.
برخی از این شرکتها عبارتند از: Intel ،IBM تولید کننده کامپیوتر و پردازندههای کامپیوتری.
راهکار
میان مدت: در حال حاضر امکان حذف این کالاها وجود ندارد و فقط در برخی
موارد میتوان از تولیدات برخی شرکتها مانند AMD استفاده نمود.
راهکار بلند مدت: دولتهای جهان اسلام باید با پشتیبانی مالی و معنوی
محققان و دانشمندان خود و به کارگیری علوم روز و همکاری با محققان و
دانشمندان دیگر کشورها، زمینههای به دست آوردن تکنولوژیهای پیشرفته را
هموار کرده تا در آیندهای نزدیک بتوانند گامهایی را برای
بومیسازی تولیدات مورد نیاز خود در حوزهی فنآوریهای پیشرفته برداشته و
انحصار تولید این دسته از کالاها را بشکنند.
4- خدمات فرهنگی - رسانهای
امروزه هژمونی رسانهای صهیونیسم و مدیریت افکار عمومی و وارونه نشان دادن
حقایق بینالمللی برکسی پوشیده نیست و با نگاهی به صاحبان رسانههای مطرح
دنیا، نفوذ سرطانگونه صهیونیسم در آنها قابل مشاهده است.
به عنوان نمونه می توان به کارتل رسانهای که مالکیت آن را یک صهیونیست با
سابقه با نام رابرت مرداک بر عهده دارد اشاره کرد (برای آشنایی بیشتر با
رابرت مرداک اینجا را ببینید).
صهیونیستها با مدیریت رسانهها اقدام به خط دهی رسانهای و حتی فرهنگسازی کرده و وقایع را بر اساس نیاز خود باز تعریف میکنند.
برخی از موسسات فرهنگی - رسانهای صهیونیستی عبارتند از: Walt Disney، Sky
TV Network، National Geographical، 20th Century، Fox News و...
راهکار
پیشنهادی: کشورهای جهان اسلام باید اقدام به تأسیس خبرگزاریهای
بینالمللی، شبکههای ماهواره ای خبری، سینمایی، مستند و... با
مدیریت مستقل از منابع خبری صهیونیستی نموده و با استفاده از به روزترین
ابزار و روشهای فنی و هنری، انحصار رسانهای را بشکنند.
برای نمونه راهاندازی شبکه خبری بینالمللی انگلیسی زبان PressTV
و اقبال مخاطبان خارجی و موفقیت و گسترش روزافزون آن نشان از خلاء موجود
در بین مردم کشورهای دنیا برای شنیدن اخبار از منابع دیگر میباشد.
در
پایان یادآوری این نکته ضروریست که نقش هریک از ما در حداقل کردن نفوذ
اقتصادی و رسانهای صهیونیسم، مهم و ضروریست و نباید فکر کنیم که خریدن یک
کالای به ظاهر کم قیمت و یا کوچک، تأثیری در جریان ضربه زدن به پایههای
استیلای صهیونیسم جهانی ندارد که برعکس، میتواند قدمی بلند به سوی این
مهم باشد.
1- آشنایی با برخی کالاهای وابسته به اقتصاد صهیونیسم در ایران.
2- www.inminds.com
طبقه بندی: تحریم، صهیونیست
روزی از یک استاد مدیتیشن پرسیدند، چطور می توانید به انجام این همه کار برسید؟
او با وجود مشغله ای که داشت پاسخ داد: وقتی از جایم بلند می شوم، از جایم
بلند می شوم! وقتی که راه می روم، راه می روم، وقتی که می نشینم، نشسته
ام، وقتی که غذا می خورم، غذا می خورم، وقتی که صحبت می کنم، صحبت می کنم.
مردم کلام او را قطع کردند و گفتند: خوب ما هم همین کارها را انجام می
دهیم، شما چه کار اضافه ای انجام می دهید که موفق می شوید.
استاد دوباره جواب داد: وقتی از جایم بلند می شوم، از جایم بلند می شوم!
وقتی که راه می روم، راه می روم، وقتی که می نشینم، نشسته ام، وقتی که غذا
می خورم، غذا می خورم، وقتی که صحبت می کنم، صحبت می کنم.
مردم مجدداً به او گفتند: این کارها را ما هم انجام می دهیم. استاد ادامه
داد: نه این طور نیست! شما وقتی که نشسته اید، ذهن تان از قبل ایستاده
است، وقتی که بلند می شوید، ذهن تان از قبل دویده است، وقتی که می دوید از
قبل به مقصد رسیده اید.... ذهن شما چطور؟ آیا ذهن شما هم پیشاپیش شما حرکت
می کند؟
اگر در هر لحظه روی کار خود تمرکز کنید ضمن داشتن آرامش در حین انجام کار،
آن را به نحو احسن و در کوتاه ترین زمان ممکن انجام می دهید و به این
ترتیب به همه کارهای دیگر نیز می رسید! امتحان کنید... افسار ذهن تان را
به دست بگیرید، آن را با خود همگام نمایید و اجازه فرار به آن ندهید ...
زمان کنترل ذهن و پیشرفت ذهن با جسم با هم است. پس با زمان هم فاز باشید
تا بتوانید به کلیه کارهایی که مد نظرتان دارید برسید.
از
تبیان
طبقه بندی: ذهن، تمرکز
هشت موضوع شگفت انگیز از زندگی آلبرت انیشتن، که شما هیچ گاه آنان را نمی
دانستید. بله،همگی ما می دانیم که انیشتن این فرمول [e=mc2] را کشف کرد.
اما واقعیت آن است که چیز های کمی در مورد زندگی خصوصی اش می دانیم،خودتان را با این هشت مورد، شگفت زده کنید!
1 - اوبا سر بزرگ متولد شد
وقتی انیشتن به دنیا آمد او خیلی چاق بود و سرش خیلی بزرگ تا آنجایی که
مادر وی تصور می کرد، فرزندش ناقص است، اما بعد از چند ماه سر و بدن او به
اندازه های طبیعی بازگشت.
2 - حافظه اش به خوبی آنچه تصور می شود، نبود
مطمئناً انیشتن می توانسته کتاب های مملو از فرمول و قوانین را حفظ
کند،اما برای به یادآوری چیزهای معمولی واقعاً حافظه ضعیفی داشته است. او
یکی از بدترین اشخاص در به یاد آوردن سالروز تولد عزیزان بود و عذر و
بهانه اش برای این فراموشکاری، مختص دانستن آن [تولد ] برای بچه های کوچک
بود.
3 - او از داستان های علمی- تخیلی متنفر بود
انیشتن از داستان های تخیلی بیزار بود. زیرا که احساس می کرد، آنها باعث
تغییر درک عامه مردم از علم می شوند و در عوض به آنها توهم باطلی از چیز
هایی که حقیقتاً نمی توانند اتفاق بیفتند می دهد. به بیان او "من هرگز در
مورد آینده فکر نمی کنم، زیرا که آن به زودی می آید. به این دلیل او احساس
می کرد کسانی که مثلاً بشقاب پرنده ها را می بینند باید تجربه هایشان را
برای خود نگه دارند.
4 - او در آزمون ورودی دانشگاه اش رد شد
در سال 1895 در سن 17 سالگی، انیشتن که قطعاً یکی از بزرگ ترین نوابغی
است، که تاکنون متولد شده، در آزمون ورودی دانشگاه فدرال پلی تکنیک سوییس
رد شد. در واقع او بخش علوم و ریاضیات را پشت سر گذاشت ولی در بخش های
باقیمانده، مثل تاریخ و جغرافی رد شد. وقتی که بعدها از او در این رابطه
سوال شد؛ او گفت: آنها بی نهایت کسل کننده بودند و او تمایلی برای پاسخ
دادن به این سوالات را در خود آحساس نمی کرد.
5 - علاقه ای به پوشیدن جوراب نداشت
انیشتن در سنین جوانی یافته بود که شصت پا باعث ایجاد سوراخ در جوراب می
شود. سپس تصمیم گرفت که دیگر جوراب به پا نکند و این عادت تا زمان مرگش
ادامه داشت. علاوه بر این او هرگز برای خوشایند و عدم خوشایند دیگران لباس
نمی پوشید، او عقیده داشت یا مردم او را می شناسند و یا نمی شناسند.پس این
مورد قبول واقع شدن[آن هم از روی پوشش] چه اهمیتی می تواند داشته باشد؟
6 - او فقط یکبار رانندگی کرد
انیشتن برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه، از راننده مورد
اطمینان اش کمک می گرفت. راننده وی نه تنها ماشین او را هدایت می کرد،
بلکه همیشه در طول سخنرانی ها در میان، شنوندگان حضور داشت. انیشتن،
سخنرانی مخصوص به خود را انجام می داد و بیشتر اوقات راننده اش، به طور
دقیقی آنها را حفظ می کرد.
یک روز انیشتن در حالی که در راه دانشگاه بود، با صدای بلند در ماشین پرسید: چه کسی احساس خستگی می کند؟
راننده اش پیشنهاد داد که آنها جایشان را عوض کنند و او جای انیشتن
سخنرانی کند،سپس انیشتن به عنوان راننده او را به خانه بازگرداند.
عدم شباهت آنها مسئله خاصی نبود. انیشتن تنها در یک دانشگاه استاد بود، و
در دانشگاهی که وقتی برای سخنرانی داشت، کسی او را نمی شناخت و طبعاً نمی
توانست او را از راننده اصلی تمیز دهد. او قبول کرد، اما کمی تردید در
مورد اینکه اگر پس از سخنرانی سوالات سختی از راننده اش پرسیده شود، او چه
پاسخی خواهد داد، در درونش داشت.
به هر حال سخنرانی به نحوی عالی انجام شد، ولی تصور انشتین درست از آب در
آمد. دانشجویان در پایان سخنرانی انیتشن جعلی شروع به مطرح کردن سوالات
خود کردند.
در این حین راننده باهوش گفت "سوالات به قدری ساده هستند که حتی راننده من
نیز می تواند به آنها پاسخ گوید"سپس انیشتن از میان حضار برخواست و به
راحتی به سوالات پاسخ داد،به حدی که باعث شگفتی حضار شد.
7 - الهام گر او یک قطب نما بود
انیشتن در سنین نوجوانی یک قطب نمابه عنوان هدیه تولد از پدرش دریافت کرده
بود. وقتی که او طرز کار قطب نما را مشاهده می نمود، سعی می کرد طرز کار
آن را درک کند. او بعد از انجام این کار بسیار شگفت زده شد.بنابر این
تصمیم گرفت علت نیروهای مختلف در طبیعت را درک کند.
8 - راز نهفته در نبوغ او
بعد از مرگ انیشتن در 1955 مغز او توسط توماس تولتز هاروی برای تحقیقات
برداشته شد. اما این کار به صورت غیر قانونی انجام شد. بعدها پسر انیشتن
به او اجازه تحقیقات در مورد هوش فوق العاده پدرش را داد.
هاروی تکه هایی از مغز انیشتن را برای دانشمندان مختلف در سراسر جهان
فرستاد. از این مطالعات دریافت می شود که مغز انیشتن در مقایسه با میانگین
متوسط انسان ها، مقدار بسیار زیادی سلول های گلیال که مسئول ساخت اطلاعات
هستند داشته است. همچنین مغز انیشتن مقدار کمی چین خوردگی حقیقی موسوم به
شیار سیلویوس داشته، که این مسئله امکان ارتباط آسان تر سلول های عصبی را
بایکدیگر فراهم می سازد.
علاوه بر اینها مغز او دارای تراکم و چگالی زیادی بوده است و همین طور
قطعه آهیانه پایینی دارای توانایی همکاری بیشتر با بخش تجزیه و تحلیل
ریاضیات است.
از
تبیان
طبقه بندی: هوش، راز، انیشتین، موفقیت، مغز
این مسئله را انشتین در قرن نوزدهم مطرح
کرده و گفته 98 درصد مردم دنیا قادر به حل آن نیستند. ممکن است ظاهر
مسئله خسته کننده باشد ولی در باطن این طور نیست. سعی کنین حتماً
این مسئله را حل کنید و ببینید چقدر استنتاج شما قوی است.
مساله:
1- در
یک خیابون 5 خونه وجود داره که با پنج رنگ متفاوت رنگ شدن.
2- تو
هر خونه یه نفر با ملیت متفاوت با بقیه زندگی می کنه.
3- هر
کدوم از 5 صابخونه یه نوشیدنی متفاوت, یه مارک سیگار متفاوت دوست داره و یه حیوون
متفاوت تو خونه نگهداری می کنه.
سوال اینه که کی تو خونه ماهی نگهداری
می کنه با این شرط ها که:
1- انگلیسه
خونه اش قرمزه
2- سوئدیه
تو خونه سگ نگه می داره
3- دانمارکیه
چای دوست داره
4- خونه
سبز رنگ سمت چپ خونه سفیده
5- صاحب
خونه ی سبز رنگ قهوه دوست داره
6- کسی
که سیگار پالمال می کشه پرنده نگهداری می کنه
7- صاحب
خونه زرد رنگ سیگار دانهیل می کشه
8- مردی
که تو خونه وسطی زندگی می کنه شیر دوست داره از نوشیدنی ها(نه حیوونا)
9- نروژیه
تو اولین خونه زندگی می کنه
10- مردی
که بلندز می کشه همسایه اونیه که گربه نگهداری می کنه
11- مردی
که اسب نگهداری می کنه همسایه مردیه که دانهیل می کشه
12- مردی
که بلو مستر می کشه ماءالشعیر دوست داره
13- آلمانیه
سیگار پرنس می کشه
14- نروژیه
همسایه اونیه که خونه اش آبیه
15- مردی
که بلندز میکشه همسایه ای داره که آب دوست داره بین نوشیدنی ها.
جوابتونو بنویسید در نظرها
من خودم دذ 45 دقیقه حلش کردم
یا علی
طبقه بندی: هوش، تست، انیشتین، IQ
آیا
قرآن در رابطه با تأثیر گناه در یادگیرى و نیز تأثیر تقوا در یادگیرى
مطلبى دارد؟ دیدگاه عالمان، فیلسوفان و عارفان در این باره چیست؟
از مفاهیمى که در فرهنگ غنى اسلام و قرآن زیاد از آن یاد شده، مفهوم
«تقوا» مىباشد که به معناى خود نگهدارى است؛ یعنى انجام واجبات و ترک
محرمات. از نگاه قرآن، همانطور که تقوا ثمرات و اثرات بسیار شگفت انگیزى
در انسان دارد، گناه نیز اثرات مخرب و پلیدى بر انسان مىگذارد. در روایات
وارد شده همانطور که غذاى مسموم، جسم انسان را مریض مىکند. و تأثیر منفى
در جسم مىگذارد، گناه هم تأثیر منفى در روح و شخصیت آدمى مىگذارد و روح
او را تخریب مىکند. در مورد اثرات تقوا و گناه، آیات و روایات متعددى
وجود دارد؛ اما چون مورد سؤال در مورد اثرات تقوا و گناه بر یادگیرى است،
بحث را پیرامون محور موضوع یاد شده، بررسى مىکنیم.
تأثیر تقوا در یادگیرى از نگاه قرآن
قرآن کریم به تقوا اهمیت فوقالعادهاى داده و آن را مورد توجه قرار داده است و ثمرات زیادى براى آن بر مىشمارد که برخى عبارتند از:الف) زندگى راحت؛ «هر کس تقواى الهى پیشه کند، خداوند کار را بر او آسان مىسازد».1
ب)
نجات از مشکلات و تضمین روزى؛ «و هر کس تقوا پیشه کند، خداوند راه نجاتى
براى او فراهم مىکند و او را از جایى که گمان ندارد، روزى مىدهد».2
عاقبت نیک، قبولى اعمال، همراهى و پشیمانى پروردگار و...
یکى از ثمرات و میوههاى تقوا، «علم» مىباشد. در سوره بقره، آیه 282 که بزرگترین آیه قرآن مىباشد، در قسمت پایانى آن آمده است: «وَاتَّقُواْ اللّهَ وَیُعَلِّمُکُمُ اللّهُ »؛
تقوا پیشه کنید و خدا به شما تعلیم مىدهد. مفهوم این آیه این است که
پرهیزگارى و خداپرستى، اثر عمیقى در آگاهى و روشنبینى و افزایش علم و
دانش دارد. هنگامى که قلب انسان به وسیله تقوا صیقل یابد، همچون آیینه،
حقایق را روشن مىسازد. این معنى، کاملاً جنبه منطقى دارد؛ زیرا صفات زشت
و اعمال ناپاک حجابهایى بر فکر انسان مىاندازد و به او اجازه نمىدهد تا
چهره حقیقت را آن چنان که هست، ببیند. هنگامى که به وسیله تقوا حجابها
کنار رفت، چهره حق آشکار مىشود.
قسمتى از علوم را از طریق تعلیم و
تعلم رسمى باید فرا گرفت و بخش دیگرى از علوم الهى، از طریق صفاى دل و
شستو شوى آن با آب معرفت و تقوا، قابل فهم است و این، همان نورى است که
خداوند در دل هر کس که بخواهد و لایق ببیند، مىاندازد.
مطلب فوق،
دلیلى بر ترک تحصیل رسمى نمىباشد؛ چون چنین سخنى، مخالفت بسیارى از آیات
قرآن و روایات اسلامى است که انسان را به علم آموزى دعوت مىکنند.
در آیه دیگرى چنین آمده است: «اى
کسانى که ایمان آوردهاید! اگر خودتان را از (مخالفت فرمان) خدا حفظ کنید،
براى شما جداکننده [حق از باطل] قرار مىدهد و بدىهایتان را از شما
مىزداید و شما را مىآمرزد و خدا، داراى بخشش بزرگ است».3 این آیه مىگوید که اگر تقوا پیشه کنید، به شما نورانیت و روشنى خاصى بخشیده مىشود تا بتوانید حق را از باطل به خوبى تشخیص دهید.
فرقان،
صیغه مبالغه از ماده فرق است و در این جا، به معناى چیزى است که به خوبى
حق را از باطل جدا مىکند. گاهى شناخت حق از باطل بسیار دشوار مىشود و آن
زمانى است که باطل، زینت داده شده، به عنوان حق مطرح گردد که در این صورت،
بسیارى در دام این گونه فریبها مىافتند؛ اما تقوا، این قدرت را به انسان
مىدهد که از افتادن در این تاریکىها، نجات پیدا کند. در روایتى چنین
آمده است: «مؤمن با نور خدا مىبیند».
کسانى که ایمان آوردهاید! اگر خودتان را از (مخالفت فرمان) خدا حفظ کنید،
براى شما جداکننده [حق از باطل] قرار مىدهد و بدىهایتان را از شما
مىزداید و شما را مىآمرزد و خدا، داراى بخشش بزرگ است».
تأثیرات گناه بر یادگیرى
همانگونه که مطرح شد، تقوا و تزکیه، اثرات شگفت انگیزى در معرفت و علم، در
وجود انسان مىگذارند؛ اما در مقابل، صفات زشت و اعمال ناپاک هم حجابهاى
زیادى بر فکر و عقل آدمى مىگذارند.
نیروى عقل انسان، به قدر کافى،
براى درک حقایق آماده است؛ ولى پردههایى از حرص، طمع، شهوت، خودبینى، حسد
و عشقهاى افراطى به مال، زن، فرزند، جاه و مقام، همچون دود سیاهى در
مقابل دیده عقل آشکار مىگردند و یا مانند غبار غلیظى، فضاى اطراف را
مىپوشانند و پیداست که در چنین محیط تاریکى، انسان، چهره حق و باطل را
نمىتواند بنگرد.
حقیقت، سـرایـى است آراسته
|
هـوا و هـوس، گـرد برخاسته
|
نبینى که هر جا که برخاست گرد
|
نبیند نظر، گرچه بیناست مرد
|
در
خانوادهاى که تقوا نیست و کودکان در محیطى آلوده پرورش مىیابند و به
فساد خو مىگیرند، وقتى بزرگ مىشوند، تشخیص نیکىها از بدىها براى آنها
مشکل مىشود و نیز در خانوادهاى که غذاهاى نجس و حرام - مثل شراب -
مىخورند و یا گرفتار مواد مخدر مىشوند، ضریب هوشى و قدرت علمى خانواده
کاهش مىیابد و گاهى به صفر مىرسد.
گناه کردن، موجب مىشود که مردم
از نظر درک و اطلاع، در سطح پایینى قرار گیرند و افکار منحطى داشته باشند؛
هر چند در صنایع و زندگى مادى پیشروى کنند. به همین جهت، در دنیاى صنعتى و
ماشین امروز، جوامعى را مشاهده مىکنیم که از نظر علم و صنعت، بسیار
پیشرفتهاند؛ ولى در زندگى روزانه خود، چنان گرفتار نابسامانىها و
تضادهاى وحشتناکى هستند که انسان را در تعجب فرو مىبرد.
گناه و فراموشى
در قرآن آمده است: «و همچون کسانى نباشید که خدا را فراموش کردند؛ پس (خدا) خودشان را از یادشان مىبرد، فقط آنان نافرمانبردارند».4 این آیه، مىگوید که فراموش کردن خدا، سبب خودفراموشى مىشود. فراموشىخدا، سبب مىشود که انسان در لذات مادى و شهوات حیوانى فرو رود و هدف
آفرینش را فراموش کند و هویّت انسانى خویش را فراموش کند؛ چون ارزشها و
استعدادها و لیاقتهاى ذاتى خود را که خدا در وجود او نهاده و از بقیه
مخلوقات ممتازش ساخته، به دست فراموشى مىسپارد.
ترک گناه، حکمتزا و بصیرت آفرین
رسول اکرم صلىاللهعلیهوآله مىفرماید: «با هواها و هوسهاى نفسانى مبارزه کنید تا حکمت در دل شما وارد شود». در حدیث دیگرى از پیامبر صلىاللهعلیهوآله چنین نقل شده است: «هر کس چهل روز [اعمال]خود را خالص براى خدا قرار دهد، خداوند چشمههاى حکمت را از دلش بر زبانش جارى مىکند» و در روایت دیگرى آمده است که خداوند نسبت به دردها و دواهاى این دنیا، بصیرتش مىدهد.در روایت دیگرى از پیامبر چنین نقل شده است: «اگر
زیادهروى در سخن گفتن شما و هرزه چرانى در دل شما نبود (یعنى در دلتان هر
چیزى را راه نمىدادید)، هر چه من مىدیدم، شما هم مىدیدید و هر چه من
مىشنیدم، شما هم مىشنیدید». حضرت صادق علیهالسلام مىفرماید: «اگر شیاطین اطراف قلوب بنىآدم حرکت نمىکردند، آنها ملکوت آسمانها را مشاهده مىکردند».
از این گونه بیانات در آثار دینى ما زیاد است که یا به طور مستقیم، تقوا و
پاکى از گناه را در بصیرت و روشنبینى روح مؤثر دانسته، یا به طور غیر
مستقیم، این مطلب را بیان مىکنند و در مقابل، تأثیر هواپرستى و از کف
دادن زمام تقوا، در تاریک شدن روح، تیرگى دل و خاموش شدن نور عقل، در آیات
و روایات زیادى آمده است.
همان طور که غبار ظاهرى جلوى دید چشم را
مىگیرد و چشم غبارآلود، از مشاهده اشیا ناتوان است، غبار باطنى نیز جلوى
دید چشم دل را مىگیرد و چشم دل غبار گرفته هم از ادراک معارف محروم
مىشود. در روایتى از پیامبر صلىاللهعلیهوآله چنین نقل شده است: «دوستى
بیش از حد و نابهجا، نه تنها چشم را از دیدن عیب محبوب کور مىکند، بلکه
گوش را نیز از شنیدن نقص وى، کر مىسازد و چشم و گوش، کنایه از مجارى
ادراک هستند.
میان عاشق و معشوق، هیچ حائل نیست
|
حافظ تو خود حجاب خودى، از میان برخیز
|
ابن
سینا که از فیلسوفان بزرگ به شمار مىآید، مىگوید: نفس اماره، به وسیله
گناه، تمامى مجارى حقبینى را مىبندد و وقتى طعمه را در کام گرفت، او را
در زیر خروارها خاک مغلطه دفن مىکند و مصداق بارز «و قد خاب من دساها»
مىسازد؛ به طورى که آن فریب خورده، توان دیدن دست خود را هم ندارد.
رسول (صلی الله علیه و آله)می فرماید: اگر زیادهروى در سخن گفتن شما و
هرزه چرانى در دل شما نبود (یعنى در دلتان هر چیزى را راه نمىدادید)، هر
چه من مىدیدم، شما هم مىدیدید و هر چه من مىشنیدم، شما هم مىشنیدید
علوم نظرى و عملى و رابطه آنها با گناه
قوهعاقله انسان، دو نوع محصول فکر و اندیشه دارد که از اساس با هم اختلاف
دارند. افکار و اندیشههاى نظرى و افکار و اندیشههاى عملى. عقل نظرى،
همان است که مبناى علوم طبیعى و ریاضى و فلسفه الهى است؛ اما عقل عملى آن
است که مبناى علوم زندگى و مبناى اصول اخلاقى است و به قول دانشمندان
قدیمى، مبناى علم اخلاق و تدبیر منزل و سیاست مدن است.
به
عبارت دیگر، علم طبیعى، ریاضى و فلسفه، در این جهت مشارکت دارند که از
علوم، قضاوت درباره واقعیتهاست که فلان شىء این طور است و یا آن طور و
یا فلان اثر یا فلان خاصیت را دارد یا ندارد؛ اما عقل عملى مورد قضاوت،
واقعیتى از واقعیتها نمىباشد؛ بلکه مورد قضاوت، وظیفه و تکلیف است که
آیا باید این کار را انجام دهیم یا آن کار را و این طور عمل کنم یا آن
طور. حکمتى که مولود تقواست و روشنبینى و بصیرت به انسان مىدهد، حکمت و
عقل عملى است و نه نظرى؛ یعنى تقوا باعث مىشود که انسان بصیرت پیدا کند
که کدام راه را براى زندگى برگزیند و چطور عمل کند.
مقصود این
نیست که تقوا در عقل نظرى تأثیرى دارد و آدمى اگر تقوا داشته باشد، بهتر
درسهاى ریاضى و یا طبیعى را مىفهمد و مشکلات آن علوم را حل مىکند و این
که تمامى فرمولهاى ریاضى، فیزیک و شیمى را حل مىنماید؛ چون گاهى افرادى
دیده مىشوند که در مسائل علمى بسیار زیرک و باهوش هستند و از دیگران خیلى
قوىترند؛ ولى همین اشخاص، در مسئله زندگى و راهى که باید انتخاب کنند،
مثل آدمهاى گیج و متحیرند و افرادى که هوششان در عملیات از اینها خیلى
عقبتر است، مسائل زندگى را بهتر و روشنتر مىبینند.
از این رو،
این فکر پیش آمده که در انسان، دو چیز است؛ یکى هوش و یکى عقل. بعضى
باهوشترند و بعضى عاقلتر. افراد باهوشى که در مسائل علمى زندگى مبهوت و
متحیرند، بر اثر طغیان دشمنان عقل (هواهاى نفسانى)، اثر عقلشان خنثى شده،
فرمان عقل خود را نمىشنوند. این گونه افراد، در عقل خود کمبودى ندارند؛
ولى هواهاى نفسانى، آنان را از پذیرش فرمان عقل باز داشته است.
در قرآن آمده است: «فالهمها فجورها و تقواها قد افلح من زکّاها و قد خاب من دسّاها».
دانشمندان معتقدند که در انسان، علاوه بر همه قواى عقلانى و ادراکى، یک حس
مرموز دیگر نیز وجود دارد که مىتوان نام آن را حس الهامگیرى گذاشت و علم
امروز، تدریجاً این نظر را تأیید مىکند. این حس، به نوبه خود، کم و بیش
در همه افراد با اختلاف و شدت و ضعف وجود دارد و مانند سایر احساسهاى
آدمى، قابل رشد و تربیت است. چیزى که این حس را رشد مىدهد، تقوا، طهارت،
مجاهدت اخلاقى و مبارزه با هواهاى نفسانى است و برعکس، تبعیت از هواى نفس
و گناه کردن، این حس را به شدت ضعیف مىکند.
هیچ مکتبى به اندازه
اسلام و قرآن، توصیه به تحصیل علم و تفکر و تعقل نکرده است و این مطلب، در
روایات و آیات آمده است. پیامبر صلىاللهعلیهوآله مىفرماید: «طلب العلم فریضة على کل مسلم و مسلمة». این روایت، طلب علم را واجب مىداند و آن را منحصر به قشر خاصى نمىکند؛ بلکه پیر و جوان و زن و مرد را در این امر موظف مىکند.
به گفتار پیغمبرت راست گوى
|
ز گهواره تا گور دانش بجوى
|
در روایت دیگرى آمده است: «طلب علم کنید؛ گر چه تا چین هم بروید». چین در آن زمان، دورترین جایى بود که مىتوانستند بروند؛ پس
در جمعبندى این روایتها، این نکته به دست مىآید که آموختن علم، هیچ
گونه محدودیتى از نظر جنس، زمان و مکان ندارد و باید در طلب آن زحمت و
کوشش کرد و همین تأکیدها درباره علم، موجب رشد علوم و شکوفایى استعدادها و
اذهان مسلمانان مىشود.
دانشمندان علوم انسانى نیز اثرات اعتقادات مذهبى را با تعالى نیروى ذهن، بررسى کردهاند». دکتر ویلسون در کتابش مىنویسد: «هر گونه ایمان مذهبى و هر گونه ارتباط با خداوند را مىتوان با کاربرد شیوه تعالى ذهنى، غنىتر ساخته و آن را متعالى کرد».
1. طلاق، آیه 4
2. طلاق، آیه 2 و 3
3. انفال، آیه 29
4. حشر، آیه 19
نویسنده: سید احمد بطحایى/تبیان
طبقه بندی: گناه، یادگیری
دانشمندان طبیعی اروپا برای رؤیا حقیقتی قائل نیستند و بحث از ارتباط آن با حوادث خارجی را واجد وزن علمی نمیدانند، جز بعضی از روانشناسان که درباره آن تحقیقاتی دارند و علیه دسته اول به خوابهایی که پرده از امور پنهانی برمی دارد یا از حوادث آینده خبر میدهد - به طوری که نمیتوان آنها را تصادفی و اتفاقی دانست - استدلال کردهاند.
قرآن در این باره چه میگوید؟
در قرآن شریف خوابهایی از پیغمبران و دیگران نقل و تصدیق شده است; مانند خواب حضرت ابراهیم درباره ذبح اسماعیل، خواب حضرت یوسف، خواب رفقای زندانی آن حضرت، خواب ملک مصر و خواب رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله درباره فتح مکه. در روایات پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و ائمه اطهار علیهالسلام شده نیز شواهدی وجود دارد.همه ما یا خودمان خوابهایی دیدهایم که بر امور مخفی یا حل مشکلات علمی یا وقوع حوادثی در آینده دلالت داشته است و یا از دیگران این گونه خوابها را شنیدهایم. این خوابها - مخصوصا خوابهای صریحی که به تعبیر احتیاج ندارد - را نمیتوان اتفاقی دانست و به طور کلی با جریانهایی که قابل انطباق بر آنها است، بیارتباط خواند.
البته نمیتوان انکار کرد که بعضی از عوامل درونی از قبیل امراض و انحرافات مزاجی و خستگی و پری شکم و همچنین پارهای از عوامل بیرونی مانند گرما و سرما و دیگر چیزهادر قوه خیال تاثیر دارد و قوه مخیله نیز در خواب مؤثر است; مثلا کسی که تحت تاثیر حرارت یا برودت شدید واقع شده، در خواب آتشهای شعله ور یا برف و یخ مشاهده میکند و کسی که امتلای معده و انحراف مزاج دارد، خوابهای مشوش و بیسروته میبیند.
همچنین اخلاقیات و صفات نفسانی نیز در رؤیا بیتاثیر نیست. به همین جهت اکثر خوابها در اثر تخیلاتی است که اسباب داخلی و خارجی موجب آنها شده و در واقع کیفیت تاثیر آن اسباب را نشان میدهد. دانشمندان طبیعی فقط همین اسباب را بررسی کردهاند و نتیجه گرفتهاند که خواب حقیقت ندارد; ولی همان طور که تاثیر این اسباب را نمیتوان انکار کرد، حقیقت داشتن پارهای از رؤیاها و ارتباط آنها با امور خارجی را نیز نمیتوان نادیده گرفت.
آیا نفس با رؤیا اتصال دارد؟
کسی که خواب میبیند در فلان روز فلان جریان واقع خواهد شد و در موقع معین هم واقع میشود، نمیتوان گفت نفس او با حادثهای که هنوز وجود نیافته ارتباط پیدا کرده است; زیرا ارتباط وجودی بین موجود و معدوم محال است. همچنین کسی که خواب میبیند در فلان مکان ظرفی چنین و چنان دفن است و فلان مقدار سکه طلا و نقره در آن موجود است وبعد از بیدار شدن به سراغ آن جا میرود و زمین را حفر میکند و ظرف را با همان خصوصیات مییابد، نمیتوان گفت نفس وی با آن ظرف اتصال داشته است; زیرا اتصال نفس با امور مادی از راه حواس صورت میگیرد و ظرفی که با فاصله زیر خاک قرار گرفته قابل درک حسی نیست. به همین جهت گفتهاند ارتباط نفس با این گونه حوادث و اشیا از راه اتصال با علل و اسباب آنها است.
توضیح آن که جهان هستی مشتمل بر سه عالم است:
1. عالم طبیعت که با آن آشنایی کامل داریم.
2. عالم مثال که از نظر مرتبه وجود، فوق عالم طبیعی است و موجودات آن صورتهای بیمادهاند و نسبتبه موجودات مادی جنبه علیت دارند.
3. عالم عقل که فوق عالم مثال است و در آن حقایق موجودات بدون ماده وصورت موجودند و نسبتبه موجودات عالم مثال جنبه علیت دارند.
نفس انسان به واسطه تجردش با عوامل فوق طبیعتسنخیت دارد و هنگام خواب که به ادراکات حسی اشتغال ندارد، طبعا به عالم هم سنخ خود برمیگردد و طبق استعدادهایش حقایقی از آن عالم را مشاهده میکند. نفس کامل که قدرت درک مجردات را با همان تجرد عقلیشان دارد، علل و اسباب را به نحو کلیت درک میکند; ولی نفسی که به آن پایه از کمال نرسیده; حقایق کلی را با صورتهای جزئی حکایت میکند; چنان که ما معنای سرعت کلی را با تصور یک جسم سریع الحرکة و معنای عظمت را با تصور کوه حکایت میکنیم. نفسی که هنوز به مرحله تجرد عقلی نرسیده، در عالم مثال متوقف میشود و گاه علل و اسباب اشیاء را در عالم مثال به همان صورت واقعی میبیند و در آنها دخل و تصرف نمیکند و این همان خوابهای صریحی است که غالبا اهل صدق و صفا میبینند; و گاه موجودات مثالی را به صورتهایی که با آنها مانوس است، درک میکند; چنان که علم را به صورت نور و جهل را به صورت ظلمت میبیند و حتی ممکن است ذهن از یک معنا به معنای ضد آن منتقل شود.از این گونه خوابها همان خواب مشهوری است که نقل میکند: مردی نزد ابن سیرین، معبر معروف، آمد و گفت: خواب دیدم مهری به دست دارم و دهان و عورت مردم را با آن مهر میکنم. ابن سیرین گفت: تو مؤذن میشوی; مردم با اذان تو روزه میگیرند و از خوردن و آمیزش جنسی خودداری میکنند.
رؤیا چند قسم است؟
از آنچه گفته شد، به دست آمد که خواب دو قسم است; خواب صریح که نفس خواب بیننده در مشاهدات خود تصرفی نمیکند و به تعبیر احتیاج ندارد; و خواب غیر صریح که نفس در آنچه دیده تصرفاتی کرده; از این جهتبه تعبیر و بازگرداندن صورت ذهنی او به صورت حقیقی و اولی نیاز دارد; مانند تعبیر نور به علم و ظلمتبه جهل و حیرت.خوابهای غیر صریح نیز دو دستهاند: یکی خوابهایی که انتقال و حکایت در آنها روشن است و به آسانی میتوان آنها را به اصل برگرداند; مانند مثالهای گذشته; و دیگر خوابهایی که تصرفات نفس در آنها پیچیده و مبهم است و یافتن مشهودات اصلی برای شخص معبر سختیا غیر ممکن است. این دسته از خوابها همان خوابهایی است که آن هارا «اضغاث احلام» و پوچ و بیتعبیر میخوانند.
این خلاصه بحثی است که دانشمندان علم النفس درباره رؤیا کردهاند و در قرآن شریف مؤیداتی برای آن میتوان یافت; مثلا موضوع بازگشت نفس به عالم فوق طبیعت در حال خواب از این دو آیه استفاده میشود: «هو الذی یتوفاکم باللیل;1 الله یتوفی الانفس حین موتها و التی لم تمت فی منامها فیمسک التی قضی علیها الموت و یرسل الاخری.»2 ظاهر این آیات شریف این است که نفس در حال خواب از بدن گرفته میشود وتعلقش به حواس ظاهر قطع میگردد و به سوی پروردگار بازگشت میکند; بازگشتی که مشابه بازگشت هنگام مرگ است.
همچنین به اقسام سه گانه رؤیا نیز اشاراتی موجود است; مثلا خواب حضرت ابراهیم علیهالسلام و خواب رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله ا زنوع اول و خواب رفقای زندانی یوسف از نوع دوم است. قرآن کریم به خوابهای پیچیده و مبهم نیز اشاره دارد و از معبران مصر حکایت میکند که خواب ملک را از «اضغاث احلام» دانستند.3
1. انعام (6) ; آیه 60.
2. زمر (39) ; آیه 42.
3. کتاب فصل.
طبقه بندی: رویا
ایجاد عقد اخوت میان مسلمانان از سوی پیامبر(ص)
سال اول هجری قمری ایجاد عقد اخوت میان مسلمانان از سوی پیامبر(ص). اسلام به عنوان یک دین حیات بخش و نشاط آفرین در جامعه انسانی، همیشه مسلمانان را به وحدت و محبت و بالاتر از آن، به اخوت و برادری دعوت و همگان را به صلح و همزیستی مسالمت آمیز فراخوانده است. در آیه ای از قرآن کریم آمده است: انّمَا الْمُؤْمِنُونَ اِخْوَهٌ فَأصْلِحُوا بَیْنَ اَخَوَیْکُمْ؛1 مؤمنان، برادر یکدیگرند و میان دو برادر دینی، صلح و آشتی برقرار کنید.
پیامبراکرم(ص) از آغاز دعوت، به مسئله اخوت دینی عنایت ویژه ای داشت و آن را نهادی مهم در از میان بردن کفر و شرک و ایجاد جامعه اسلامی می دانست. به همین جهت پس از هجرت به مدینه منوره، در روز دوازدهم ماه مبارک رمضان سال اول قمری به امر پروردگار متعال، میان هر دو نفر از مهاجر و انصار را پیمان برادری بست و آن دو را برادران دینی یکدیگر نمود.2
معمولاً افرادی که با هم تجانس داشته و از جهت افکار و اندیشه به هم نزدیک بوده و سابقه دوستی و رفاقت داشتند، رسماً برادر یکدیگر شدند. مثلاً ابوبکر با عمر، طلحه با زبیر، عثمان با عبدالرحمن، ابومسعود با ابوذر، سلمان با حذیفه، مقداد با عمار و همین طور سایر صحابه. اما خود پیامبر(ص) در میان تمامی یاران و فامیلان و صحابه خویش کسی را شایسته برادری خویش ندید، جز علی بن ابی طالب(ع) را و از آن پس، حضرت علی(ع) علاوه بر رابطه های گوناگون خویشاوندی و اسلامی با پیامبر(ص)، رسماً برادر دینی وی نیز محسوب گردید و فضیلتی بزرگ بر فضایلش افزوده شد.3 زیرا علی(ع)، هم شأن و هم فکر پیامبر(ص) بود و آن حضرت درباره علی(ع) فرموده بود: أنت منی بمنزله هارون من موسی، الاّ انّه لا نبیّ بعدی؛ ای علی! تو در نزد من، به منزله هارون در نزد موسی(ع) هستی، مگر این که پس از من، پیامبری نخواهد آمد.4 "ابن اثیر" در کتاب معروف "اسدالغابه" گفت: پیامبر(ص) دوبار میان خویش و علی(ع) عقد برادری بست و در هر دوبار به وی فرمود: أنت اخی فی الدنیا و الآخره.5 خود علی(ع) بارها فرمود: من بنده خدا و برادر رسول خدا(ص) هستم. این جمله را پس از من، کسی ادّعا نخواهد کرد، مگر شخص دروغ گو.6
1- سوره حجرات(49)، آیه 10
2- رمضان در تاریخ (لطف الله صافی گلپایگانی)، ص 92
3- زندگانی چهارده معصوم(ع) (ترجمه اعلام الوری)، ص 267
4- رمضان در تاریخ، ص 95
5- همان، ص 98
6- زندگانی چهارده معصوم(ع)، ص 268
طبقه بندی: عقد اخوت
اول رفیق، دوم طریق
وَ إِذْ قالَ مُوسى لِفَتاهُ لا أَبْرَحُ حَتّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَینِ أَوْ أَمْضِی حُقُبًا کهف/60؛
و چنین بود که موسی به شاگردش ( دوستش) گفت: دست از سیر و طلب بر ندارم تا به مجمع البحرین برسم، یا آنکه روزگارانی دراز راه بپیمایم.(خرّم)وَ اجْعَلْ لی وَزیرًا مِنْ أَهْلی طه/29؛
و برای من دستیاری از کسانم قرار ده (فولادوند)... فَأَرْسِلْ إِلى هارُونَ شعراء/13؛
(برادرم) هارون را نیز رسالت ده (تا مرا یاری کند)! (مکارم)
از کوزه همان برون تراود که در اوست
... وَ لا یلِدُوا إِلاّ فاجِرًا کَفّارًا نوح/27؛
و جز نسلی فاجر و کفّار به وجود نمیآورند. (مکارم).. قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ.. آلعمران/118
دشمنی از دهان (و کلام) شان آشکار شده، و آنچه در دلهایشان پنهان میدارند، از آن مهمتر است.(مکارم)... کُلُّ یعْمَلُ عَلى شاکِلَتِهِ ... إسراء/84
هر کس طبق روش و (خلق و خوی) خود عمل میکند. (مکارم)
از فردا کسی خبر ندارد
... وَ ما تَدْری نَفْسٌ ما ذا تَکْسِبُ غَدًا وَ ما تَدْری نَفْسٌ بِای أَرْضٍ تَمُوتُ ... لقمان/34؛
و هیچکس نمیداند فردا چه به دست میآورد، و هیچ کس نمیداند در چه سرزمینی میمیرد؟ (مکارم)
از پس هر گریه آخر خندهای است
إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یسْرًا انشراح/6؛
( آری) مسلّماً با ( هر ) سختی آسمانی است.( مکارم )سَیجْعَلُ اللّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یسْرًا طلاق/7؛
خداوند به زودی بعد از سختیها آسانی قرار میدهد! (مکارم)
اندر پس هر خنده دو صد گریه مهیا است
... حَتّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً ... انعام/44؛
تا هنگامی که به آنچه داده شده بودند شاد گردیدند، ناگهان آنها را گرفتیم( و سخت مجازات کردیم). (فولادوند و مکارم)فَلْیضْحَکُوا قَلیلاً وَ لْیبْکُوا کَثیرًا ... توبه/82
از این رو آنها باید کمتر بخندند و بسیار بگریند! (مکارم)
اشتباه خودش را گردن دیگری میاندازد
فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ یتَلاوَمُونَ قلم/30
سپس رو به یکدیگر کرده به ملامت هم پرداختند. (مکارم)... یرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ الْقَوْلَ... سبإ/31
در حالی که هر کدام گناه خود را به گردن دیگری میاندازد.(مکارم)... یقُولُ الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذینَ اسْتَکْبَرُوا لَوْ لا أَنْتُمْ لَکُنّا مُؤْمِنینَ سبإ/31
مستضعفان به مستکبران میگویند: « اگر شما نبودید ما مؤمن بودیم!» (مکارم)
از آب گلآلود ماهی گرفتن
قالَ بَصُرْتُ بِما لَمْ یبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُها وَ کَذلِکَ سَوَّلَتْ لی نَفْسی طه/96؛
بعد از رفتن حضرت موسی به کوه طور و اضافه شدن ده روز به مدت ماندن ایشان، سامری از فرصت استفاده کرده، گفت: من چیزی را دیدم که دیگران آن را ندیده بودند، و مشتی از خاکِ پای جبرئیل برگرفتم، و آن را ( در خمیر مایة گوساله) انداختم.(خرّم)
ارمغان مور پای ملخ است
... و جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاة ٍ... یوسف/88
و سرمایه ناچیز آوردهایم.( فولادوند)طبقه بندی: قرآن