انگار چینی ها پس از کشتار اویغورهای مسلمان کشور خودشان، تصمیم گرفته اند به مقدسات مردم مسلمان ایران هم توهین کنند.
تا قبل از این Made In China حتی به تسبیح ها و جانمازهای ایرانیان رسیده بود و حالا کلمه "الله" و عبارت مقدس مسلمانان یعنی "بسم الله الرحمن الرحیم" را به قسمت پشت شلوارهای ایرانیان برده اند.
این شلوارهای جین زنانه در فروشگاه های افسریه، حوالی خیابان های اول و دوم به قیمت 21 هزارتومان در حراجی به فروش می رسند.
اکثر خریداران هم به نوشتار پشت جیب شلوار توجه نمی کنند و صرفا به خاطر قیمت و دوخت شلوار آن را خریداری می کنند. فروشنده هم اطلاعات چندانی در خصوص محل خرید شلوارها و ... ارایه نمی دهد. البته برخی از خریداران به دلیل عبارت پشت شلوار از خرید آن امتناع می کنند.
به تصویر این شلوارهای جین چینی که به تازگی به بازار ایران وارد شدند نگاه کنید، عبارت "بسم الله الرحمن الرحیم" که "الله" آن دوبار تکرار شده است، روی جیب های عقب این شلوارهاست و یک بسم الله هم برعکس نوشته شده است.
در مکتب اسلام برای کلمه الله حرمت قائل شده اند. به طوری که حتی برای دست زدن به خط و نوشته آن باید وضو داشت و... و حالا درست در قسمت نشیمنگاه این شلوارها این کلمه گلدوزی شده و بدتر ان که در تهران - که خیلی ها دوست دارند ان را ام القرای جهان اسلام بنامند - به فروش می رسد!در مکتب اسلام برای کلمه الله حرمت قائل شده اند. به طوری که حتی برای دست زدن به خط و نوشته آن باید وضو داشت.
تا پیش از این واردات پرتقال اسرائیلی توطئه برخی عناصر نامعلوم اعلام شد، واردات سیب از امریکا در هاله ای از ابهام باقی ماند، اما دیگر این شلوارها را نمی توان انکار کرد. (منبع: سایت عصر ایران)
وظیفه دولت
در یک جامعه اسلامی همه ابعاد و وجوه زیست جمعی انسانها باید رنگ و بوی دین بیابد. یکی از این حوزه ها، حوزه اقتصاد و بازار است. طبیعی است عرضه و فروش برخی از کالاها مانند مشروبات الکلی یا گوشت خوک و... در بازار مسلمین جایز نیست. همچنین عرضه محصولاتی که وهن و توهین اسلام باشد. انتظار می رود که مسئولان دقت کافی را در کنترل واردات داشته باشند تا شاهد عرضه اقلامی که بر خلاف شرع مبین اسلام است در سطح شهر نباشیم. مشخص نیست مسئولان گمرک و ناظران اصناف کجا هستند که این شلوارها در بازار عرضه می شوند؟
وظیفه ما
اینکه مسئولان در این امر کوتاهی نموده اند رافع تکلیف از ما نیست. خداوند در قرآن می فرماید «قوموا لله مثنی و فردی» در راه خدا قیام کنید حتی اگر یک نفر یا دو نفر باشید.» بنابراین هر مسلمانی به صورت فردی و شخصی وظیفه دارد که نام خدا، یاد خدا و راه خدا را زنده نگهدارد و پاس بدارد. این فرد می تواند یک فروشنده باشد که به احترام نام خدا از عرضه و فروش چنین محصولاتی خودداری می کند و یا یک خریدار باشد که از خرید این کالا ممانعت می کند و یا فردی که این لباس به او هدیه شده که از پوشیدن آن خودداری می کند.
هر یک از ما در محدوده ای که اختیار داریم تکلیف داریم و باید بکوشیم به وظیفه خود علم یافته و سپس عمل کنیم.
*** برای مشاهده بزرگنمایی تصاویر بر روی آنان کلیک کنید
طبقه بندی: شلوار
کارشناسان حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات با اذعان بر این موضوع می گویند: طبق استانداردهای بین المللی حداقل سرعت اینترنت ADSL، 512 کیلو بیت در ثانیه است، درحالی که در ایران این سرعت به کمتر از 100 کیلو بیت در ثانیه می رسد!
براساس برنامه چهارم توسعه تا پایان سال 88 (پایان این برنامه) تعداد پورت های فعال ADSL باید به 5/1 میلیون پورت برسد؛ درحالی که هم اکنون کمتر از 100هزار پورت فعال ADSL وجود دارد. به عبارت دیگر نفوذ ADSL در ایران یک نهم میزان پیش بینی شده در برنامه چهارم توسعه است. متخصصان این حوزه معتقدند: شرکت مخابرات با فراهم نکردن تسهیلات لازم و محدود کردن سرعت اینترنت ADSL باعث ورشکستگی شرکت های PAP شده و اکنون نیز برخلاف اصل 44 قانون اساسی در مورد لزوم توجه به امر خصوصی سازی، خود برای راه اندازی پورت های ADSL وارد عمل شده است.
در بسیاری از کشورهای دنیا مانند کره جنوبی سرعت 5/1 مگابیت بر ثانیه را سرعت معمول برای اینترنت پرسرعت می دانند، اما در ایران حداکثر سرعت ADSL(اینترنت پرسرعت) فقط 128 کیلو بیت بر ثانیه برای مردم است.
دکتر علی اکبر جلالی، استاد دانشگاه علم و صنعت و پژوهشگرIT، می گوید: اینترنت پرسرعت در جهان استانداردهای خاصی دارد. در بسیاری از کشورهای دنیا مانند کره جنوبی سرعت 5/1 مگابیت بر ثانیه را سرعت معمول برای اینترنت پرسرعت می دانند، این در حالی است که در برخی کشورها از جمله ایران ADSL(اینترنت پرسرعت) به عنوان یک وسیله ارتباط پرسرعت تلقی می شود که حداکثر سرعت آن فقط 128 کیلو بیت بر ثانیه برای مردم است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که در حال حاضر در ایران اینترنت پرسرعت هنوز حتی برای کاربران به صورت ملموس و به معنای واقعی عرضه نشده است.
منبع: عصر ایران
طبقه بندی: اینترنت
مرحوم حاج شیخ عباس می گوید : شنیده ام که مردى را فیل مستى در قفا بود او مى گریخت و فیل از پى او مى شتافت تا آنکه به او رسید. آن مرد مضطر شد، خود را در چاهى آویخت و چنگ زد به دو شاخه که در کنار چاه روئیده بود. پس ناگاه دید که دو موش بزرگ که یکى سفید است و دیگرى سیاه مشغول به قطع کردن ریشه هاى آن دو شاخه مى باشند. پس نظر در زیر پاى خود افکند دید که چهار افعى سر از سوراخهاى خود بیرون کرده اند، چون نظر به قعر چاه انداخت دید که اژدهایى دهان گشوده است که چون در چاه افتد او را ببلعد چون سر بالا کرد، دید که در سر آن دو شاخه اندکى از عسل آلوده است پس مشغول شد به لیسیدن آن عسل و لذت و شیرینى آن عسل او را غافل ساخت از آن مارها که نمى داند چه وقت او را خواهند گزید و از مکر آن اژدها که نمى داند وقتى که در کام او بیفتد حالش چگونه خواهد شد.
اما این چاه ، دنیاست که پر از آفتها و بلاها و مصیبت هاست و آن دو شاخ عمر آدمى ، و آن دو موش سیاه و سفید شب و روزند که عمر آدمى را پیوسته قطع مى کنند. و آن چهار افعى اخلاط چهارگانه اند که به منزله زهرهاى کشنده اند از سوداء و صفراء و بلغم و خون که نمى داند آدمى که در چه وقت به هیجان مى آیند که صاحب خود را هلاک کنند، و آن اژدها مرگ است که منتظر است و پیوسته در طلب آدمى است و آن عسل که فریفته آن شده بود و او را از همه چیز غافل گردانیده بود لذتها و خواهشها و نعمتها و عیشهاى دنیاست .
مؤ لف گوید که از براى غفلت آدمى از مرگ و اهوال بعد از آن و اشتغالش به لذات فانیه دنیا، مثلى بهتر از این در انطباق آن با ممثل آن ذکر نشده پس شایسته است که خوب تاءمل در آن شود تا شاید سبب تنبه از خواب غفلت شود.
و در خبر است که حضرت امیرالمؤ منین داخل بازار بصره شد و به مردمى که مشغول خرید و فروش بودند نظر افکند پس از گریه سختى فرمود: اى بندگان دنیا و عمال آن ، هر گاه شما روزها مشغول سوگند خوردن و سوداگرى باشید، و شبها در رختخواب باشید و در این بینها از آخرت غافل باشید پس چه زمانى زاد و توشه براى سفر خود مهیا مى کنید و فکرى براى معاد خود مى نمائید؟!
محدث قمی می گوید: مناسب دیدم این چند شعر را در اینجا ذکر کنم :
اى به غفلت گذرانیده همه عمر عزیز تا چه دارى و چه کردى عملت کو و کدام
توشه آخرتت چیست در این راه دراز که تو را موى سفید از اجل آورد پیام
مى توانى که فرشته شوى از علم و عمل لیک از همت دون ساخته اى با دَد34 و دام
چون شوى همره حوران بهشتى که تو را همه در آب و گیاه است نظر چون انعام
جهد آن کن که نمانى ز سعادت محروم کار خود ساز که اینجا دو سه روزیست مقام
و شیخ نظامى گفته است :
حدیث کودکى و خودپرستى رها کن کان خمارى بود و مستى
چو عمر از سى گذشت و یا که از بیست نمى شاید دگر چون غافلان زیست
نشاط عمر باشد تا چهل سال چهل رفته فرو ریزد پر و بال
پس از پَنجَه نباشد تندرستى بصر کندى پذیرد پاى سستى
چو شصت آمد نشست آمد پدیدار چو هفتاد آمد افتاد آلت از کار
به هشتاد و نود چون در رسیدى بسا سختى که از گیتى کشیدى
از آنجا گر به صد منزل رسانى بود مرگى به صورت زندگانى
سگ صیاد کاهوگیر گردد بگیرد آهویش چون پیر گردد
چو در موى سیاه آمد سفیدى پدید آمد نشان ناامیدى
ز پنبه شد بنا گوشت کفن پوش هنوز این پنبه بیرون نارى از گوش
و دیگرى گفته است :
از روش این فلک سبز فام عمر گذشته است مرا شصت عام
در سر هر سالى از این روزگار خورده ام افسوس خوشیهاى یار
باشدم از گردش دوران شگفت کانچه مرا داد همه پس گرفت
قوتم از زانو و بازو برفت آب ز رخ رنگ هم از مو برفت
عقد ثریاى من از هم گسیخت گوهر دندان همه یک یک بریخت
آنچه بجا ماند و نیابد خلل ار گناه آمد و طول امل
زنگ رحیل آمد از این کوچگاه همسفران روى نهاده به راه
آه ز بى زادى روز معاد زاد کم و طول مسافت زیاد
بار گران بر سر دوشم چه کوه کوه هم از بار من آمد ستوه
اى که برِ عفوِ عظیمت گناه در جلو سیل بهار است گاه
فضل تو گر دست نگیرد مرا عصمتت ار باز گذارد مرا
جز به جهنم نرود راه من در سقر انداخته بنگاه من
بنده شرمنده نادان منم غوطه زن لجه عصیان منم
خالق و بخشنده احسان توئى فرد و نوازنده به غفران توئى
رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود: چهل ساله ها همانند زراعتى هستند که درو کردن آن نزدیک شده است و به پنجاه ساله ها باید گفت چه چیزى از پیش براى خود فرستاده اید و چه چیزى گذاشته اید؟ اى شصت ساله ها براى حساب بشتابید و هفتاد ساله ها خود را جزء مردگان بشمار آورید.
و در خبر است که خروس در ذکر خود مى گوید: اى غافلان ذکر خدا کنید و در یاد او باشید؛
هنگام سفیده دم خروس سحرى دانى که چرا همى کند نوحه گرى
یعنى که نمودند در آئینه صبح کز عمر شبى گذشت و تو بى خبرى
و شیخ جامى گفته است :
دلا تا کى در این کاخ مجازى کنى مانند طفلان خاکبازى
توئى آن دست پرور مرغ گستاخ که بودت آشیان بیرون از این کاخ
چرا زان آشیان بیگانه گشتى چو دونان مرغ این ویرانه گشتى
بیفشان بال و پر ز آمیزش خاک بپر تا کنگره ایوان افلاک
ببین در قصر ازرق طیلسانان رداى نور بر عالم فشانان
همه دور جهان روزى گرفته به مقصد راه فیروزى گرفته
خلیل آسا درِ ملک یقین زن نداى لا احب الآفلین زن
برگرفته از کتاب منازل الاخره
طبقه بندی: مرگ
وقتی خدا بخواهد، می شود
حضرت زکریا، از سلسله انبیای ابراهیمی است و در قرآن کریم همتای سایر پیامبران ابراهیمی به هدایت خاص، صلاح و فضیلت جهانی موصوف شده است.(1)
مقصود از صلاحِ مزبور، صالح بودن گوهر وجودی است، نه صرف داشتن عمل صالح، زیرا در فرهنگ قرآن، بین عمل صالح داشتن، و صالح بودن گوهر ذات، فرق وافر است. قرآن درباره صلاح وجودی زکریا (علیهالسلام) میفرماید: "و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس کلٌّ من الصالحین."(2)
در قرآن کریم، حضرت زکریا به عنوان بنده خاص الهی که با رحمت ویژه حقّ قرین است، نام برده شد: "ذکر رحمت ربّک عبده زکریا."(3)
مریم(علیهاالسلام) که صَفْوهی خداست و تطهیر مخصوص الهی نصیب وی شد، پاسی از عمر پربرکت خود را تحت کفالت زکریا(علیهالسلام) گذراند، که این تکفّل نیز به مَدَد غیبی و عنایت خاص الهی به زکریا(علیهالسلام) سپرده شد و خداوند با لطف مخصوصِ خویش به نزاع و تخاصم طرفداران و داوطلبان کفالتِ مریم(علیهاالسلام) خاتمه داد و حضرت زکریا را کفیل مریم قرار داد: "و ما کنت لدیهم اذ یلقون اقلامهم ایهم یکفل مریم و ما کنت لدیهم اذ یختصمون"(4)، "فتقبّلها ربُّها بقبول حسنٍ و انبتها نباتاً حسناً و کفَّلها زکریا."(5)
کفالت زکریا نسبت به مریم(علیهماالسلام) نه تنها برکاتی را برای مریم به همراه داشت، بلکه زمینه بسیاری از فیضهای خاص را برای خود زکریا فراهم کرد، زیرا زکریا که عهدهدار سرپرستی مریم بود و کسی غیر از وی با آن مَلَکه عِفّت و حَیا در تماس نبود، هر وقت بر مریم(علیهاالسلام) وارد میشد روزیِ خاص الهی را نزد وی حاضر میدید: "کلّما دخل علیها زکریا المحراب وجد عندها رزقاً."(6)
حضور رزقْ بدون توسّل به اسبابِ عادی، خَرقِ عادت است که از کرامات اولیا محسوب میگردد، از این رو مریم در پاسخ زکریا(علیهماالسلام) که این روزی از کجا برای تو مُیسّر شده است؟ گفت: آن روزی از نزد خداوند است، تحقیقاً خداوند هر کس را بخواهد بدون محاسبههای عادی روزی میدهد: "قال یا مریم انّی لک هذا قالت هو من عندالله انّ الله یرزق من یشاء بغیر حسابٍ."(7)
یعنی برای رازقْ بودن خداوندی که مُسَبِّبِ همهی اسباب و علل است، نیازی به توسّل به اسباب عادی نیست، گرچه هیچ کاری بدون سبب نیست، لیکن همه اسباب و علل برای همه مردم شناخته نیست.
مشاهده چنان کرامتی زکریای سالمند و فرتوت را وادار کرد تا از خداوند فرزند صالح و طَیب طلب کند، زیرا هم استجابت دعاهای خود را آزموده بود و هم خَرقِ عادت را درباره کیفیت ارتزاق مریم (علیهاالسلام) دیده بود، و از طرفی وارث نداشتن و ترقّب و انتظار بستگانی که میراث بَری آنها خوشایند زکریا(علیهالسلام) نبود، سبب شد تا آن حضرت از خداوند مَنّان، فرزند طَیب طلب کند: "هنالک دعا زکریا ربَّه قال ربّ هب لی من لدنک ذریة طیبةً انّک سمیع الدعاء."(8)
معنای سمیع بودن خداوند نسبت به همه گفتارها غیر از سمیع دعا بودن ذات اقدس خداوند است، زیرا معنای سَمع، عام شهود و آگاهی از اصل اصوات، کلمات است، ولی معنای سَمْع دعا، ترتیب اثر دادن و آن را شنیده گرفتن و گوش به خواهش داعی دادن است که در محاورهها نیز معهود است.
خرق عادت در اعطای فرزند به زکریا
اعتماد زکریا(علیهالسلام) به قدرت بیکران الهی از یک سو و اعتقاد وی به اجابت نیایش با خَرْق عادت از سوی دیگر، باعث شد تا وی درباره خواسته خود، به فقدان بسیاری از علل و اسباب عادی اشاره کند، تا اعتقاد راسخ خویش را به قدرت لایزال الهی و خرق عادت، ابراز دارد، از این رو به خداوند گفت: "ربّ انّی وهن العظم منّی واشتعل الرأس شیباً و لم اکن بدعائک ربِّ شقیاً * و انّی خفت الموالی من ورائی و کانت امرأتی عاقراً فهب لی من لدنک ولیاً * یرثنی و یرث من ال یعقوب واجعله ربّ رضیاً."(9) در این نیایش به فقدان بسیاری از علَل اِعْدادی و اسباب عادی اشاره شده است، مانند:
1ـ ضعف نیروی جسمانی از طرف مرد که باید از صلب و ترائب وی مادّه تکوّن فرزند بیرون آید، زیرا کسی که استخوان بدن وی که محکمترین عضو محسوب میگردد، سست شود، سایر اعضاء حتماً ناتوان شده و به سستی گراییده است، از این رو موی سر کاملاً سفید شده که همین سفیدی مو، پیامآور فرتوتی و نزدیکی رحلت است.
2ـ سالمندی و کهنسالی زن که باید زهدان وی، قرارگاه نطفه شود و با جهاز خاصّ زنانه آن را بپروراند و با پشت سر گذاشتن تطوّرات گوناگون، زمینه صورتگری مُصَوِّرِ آسمانی را فراهم کند. وقتی دوران عمرِ زن از حدّ مُعین گذشت، دستگاه رَحِم وی برای پذیرش و پرورش جنین آماده نیست.
3ـ همسر زکریا(علیهالسلام) نه تنها در حال نیایش وی، به لحاظ سالمندی از تحمّل بار جنین ناتوان گشته بود، بلکه در دوران جوانی و ایام قابلیت بارداری، عقیم و نازا بود و هم اکنون گذشته از نازایی دیرین، کهنسال هم هست.
بررسی این امور اِعدادی و نیز سایر اسباب عادی نشان میدهد که اگر از چنان مرد و چنین زنی، فرزندی متولّد گردد، جز از راه خَرْقِ عادت نخواهد بود و این کار بدون اِمداد غیبی صورت پذیر نیست، و زکریا(علیهالسلام) با کمال اعتماد به خداوند عرض کرد: من از اجابت نیایش توسّط شما ناامید، رنجور و دردمند نیستم، زیرا سوابق و لواحقِ کرامتِ غیبی شما را کاملاً به یاد دارم و اجابت خواستهام را در فضای اِمداد آسمانی، میسر میدانم.
از این رو هنگامی که خداوند به حضرت زکریا(علیهالسلام) مژده فرزند میدهد، وی با تعجب عرض میکند: چگونه برایم فرزند پدید میآید، در حالی که همسرم اکنون پیر و از کار افتاده است، و در گذشته نیز عقیم و نازا بوده است، و من هم در پیری و سالمندی از حدّ گذشتهام؟: "یا زکریا انا نبشّرک بغلامٍ اسمه یحیی لم نجعل له من قبل سمیاً * قال ربّ انّی یکون لی غلامٌ و کانت امرأَتی عاقراً و قد بلغت من الکبر عتیاً".
خداوند فرمود: آن کار (اعطای فرزند به پدر و مادر فاقد شرایط عادی) بر من آسان است، چون مهمتر از آن را انجام دادهام و آن این که تو را آفریدم در حالی که هیچ چیزی نبودی: "قال کذلک قال ربُّک هو علی هینٌ و قد خلقتک من قبل و لم تک شیئاً"(10)؛ یعنی معدوم را موجود کردن، دشوارتر از آن است که موجود ضعیف فاقد بعضی از اسباب و عِلل اعدادی را(که داشتن پدر و مادر واجد شرایط باشد) به صورت یک نوزاد درآوردن. البته چیزی برای خداوند دشوار نیست و همه امور برای او یکسان و آسان است، زیرا در برابر قدرتِ غیرمتناهی که با اراده کار میکند، نه با ابزار و آلات و تدارکات، هیچ تفاوتی راه ندارد.
حضرت زکریا(علیهالسلام) با دریافت وحی الهی و مژدهی اجابت دعا، به چند مطلب آگاه شد: 1ـ میلاد فرزند و پسر بودن او . 2ـ این که نام او یحیی است و نامگذاری او از طرف خداست. 3ـ این که چنین نامی تاکنون سابقه نداشته است. در نتیجه فرزندی به او داده میشود که جامع کمالهای انسانی بوده و واجد همه خصوصیتهای خواسته وی، مانند مَرْضیّ بودن، طیب بودن و ... خواهد بود.
زکریا(علیهالسلام) برای آگاهی از زمان این حوادث غیبی و غیر مترقّب، درخواست نشانهای اعجاز آمیز کرد، تا با پدید آمدن آن، براعت استهلالی باشد برای ظهور خواستههای اصلی وی؛ از این رو به خداوند عرض کرد: برای من نشانهای قرار ده: "قال ربّ اجعل لی ایةً." خداوند فرمود: نشانه تو آن است که سه شب (شبانه روز) نمیتوانی سخن بگویی، در حالی که هیچ نقصی در گویایی و دستگاه ناطقه تو پدید نمیآید: "قال ایتک الاّ تکلّم الناس ثلث لیالٍ سویاً"(11). گاهی با نقص طبیعی دستگاه بدن، مانند فرتوتی و کهنسالی و عقم، فرزند سالم و کامل پدید میآید، و زمانی با سلامت طبیعی دستگاه بدن، قدرت گویایی گرفته میشود؛ هر کدام از نفی غیر عادی، یا اثبات غیر عادی، خرق عادت و کرامت خواهد بود.
نکتهی شایان توجه آن که توان کلام عادی و گفتار با مردم، از زکریا(علیه السلام) سلب میشود، ولی قدرت مناجات، ذکر، شکر و نیایش وی با خدا قطع نمیگردد.
زکریا(علیهالسلام) با دریافت چنان بشارت و چنین علامت، در پرتو محاورهی الهی، از محرابِ عبادت و دعا به طرفِ قوم خود بیرون آمد و به آنان از طریق اشاره دستور داد که بامداد و شامگاه، خداوند را تسبیح کنید: "فخرج علی قومه من المحراب فاوحی الیهم ان سبّحوا بکرةً و عشیاً."(12) منظور از تسبیح یا خصوص تنزیه و یا نماز است که مظهر تسبیح خداست.
پینوشتها:
1- سوره انعام، آیهی 83 ـ 87.
2- سوره انعام، آیهی 85.
3- سوره مریم، آیهی 2.
4- سوره آل عمران، آیهی 44.
5- سوره آل عمران، آیهی 37.
6- همان.
7- سوره آل عمران، آیهی 37.
8- سوره آل عمران، آیهی 38.
9- سوره مریم، آیات 4 ـ 6.
10- سوره مریم، آیات 7 ـ 9.
11- سوره مریم، آیهی 10.
12- سوره مریم، آیهی 11.
برگرفته از سیره پیامبران در قرآن، آیة الله جوادی آملی .
دنیاهایی درجاهای دیگر
در 20 سال گذشته امکان کشف سیاره هایی در حال گردش به دور دیگر ستاره ها بوجود آمده است و در نهایت به این سؤال قدیمی که «آیا دیگر ستاره ها نیز دارای منظومه ی سیاره ای هستند» جواب داده شده است.
نورسیارات برای آشکار شدن مستقیم در مقابل ستارگانشان، که یک میلیون بار درخشانترند، خیلی ضعیف هستند. درست مثل اینکه بخواهیم نور یک سیگار را در جلوی یک نورافکن درخشان ببینیم. ولی سیارات باعث می شوند جنبش اندکی در چرخش ستاره ها در فضا ایجاد شود. زیرا نیروی جاذبه ای بر ستارگان اعمال می کنند و در نتیجه نوسان متناوب کوچکی را می توان در اندازه گیری سرعت ستاره هنگامی که در فضا حرکت می کند، تشخیص داد. در سال 1994، دو منجم سوئیسی در رصدخانه ژنو، میشل مایر و دیدیرکولوز، در حال کار با تلسکوپی در رصدخانه هات پرونس در فرانسه این اثر کوچک را در ستاره ای شبیه خورشید، به نام «51- فرس اعظم» مشاهده کردند. محاسبات نشان می داد که یک سیاره ی بزرگ با جرمی نزدیک به جرم مشتری در یک مدار، در اطراف این ستاره که 42 سال نوری از ما فاصله دارد، قرار گرفته است. این سیاره در فاصله ای تقریباً هشت بار نزدیکتر از عطارد به خورشید، با ستاره ی مرکزی اش فاصله دارد. این سیاره در هر چهار روز یک چرخش کامل دارد. از آن زمان به بعد، شمار ستارگان سیاره دارِ کشف شده، افزایش یافت. دنیاهایی عجیب که منتظرابزارهای رصدی قوی تری بودند تا ویژگیهایشان با دقت بیشتری مورد اندازه گیری قرار گیرند. مطالعه این «منظومه های فراخورشیدی» به فهم جزئیات تشکیل منظومه ی سیاره ای خودمان کمک خواهد کرد.
«بتا- سه پایه» یک ستاره ی خورشید مانند جوان است، که حدود 50 سال نوری از ما فاصله دارد. این ستاره توسط دیسکی از مواد احاطه شده است که ما بازتاب نور ستاره را از جهت لبه آن می بینیم. این دیسک بوسیله تلسکوپهای مستقر بر زمینی و دیگر تلسکوپها در فضا مشاهده شده است. این مشاهدات فواید زیادی داشت، زیرا این ستاره در حین عملیات سیاره سازی است. البته کمی ناراحت کننده است که نمی توان زمان را چند میلیون سال جلو برد، وگرنه می توانستیم ببینیم این دیسک گردان در آینده چگونه به یک منظومه ی ستاره ای تبدیل خواهد شد.
چند ستاره دیگر نیز یافت شده اند که اطرافشان را دیسکی از مواد احاطه کرده است. مطالعه دقیق آنها در تمام مراحلشان، اطلاعاتی را برای ما به ارمغان خواهد آورد که تاریخچه ی منظومه های سیاره ای را بدست بیاوریم. همانطور که اگر شما فقط یک یا دو بار به یک شخص نگاه کنید نمی توانید چگونگی رشد شخص را حدس بزنید. ولی اگر یکی دوبار به 100 نفر مختلف که به طور تصادفی انتخاب شده باشند نگاه کنید می توان انتظار داشت که یک قسمت از داستان رشد انسان را بدست بیاورید: طی کردن مراحل نوزادی، کودکی، جوانی و سرانجام پیری. این روش اغلب در ستاره شناسی مورد استفاده قرار می گیرد. بدین ترتیب ما قادر خواهیم بود مراحل رشد منظومه های ستاره ای را که در مقیاس واقعی، میلیونها سال طول می کشد، ترسیم کنیم.
منبع:
D.R.Altschuler, Children of the stars, 2002, pp 61,62
طبقه بندی: نجوم
فیـل:
هزاران سال است که انسان ها از قدرت خشونت آمیز فیل های آفریقایی و آسیایی، این جانور خشکی زی کوه پیکر، برای کارهای گوناگونی، از جنگ گرفته تا جابجایی چیز های بسیار سنگین استفاده کرده اند. عمر میانگین فیل ها در زیست بوم طبیعی، بین 50 تا 70 سال متغیر است. فیل ها در این مدت به وزنی بالغ بر 7000 کیلوگرم بالغ میگردند. بزرگترین فیلی که تاکنون دیده شده است که بی تردید دارنده ی عنوان بزرگترین جانور خشکی زی است که توسط انسان مدرن دیده شده است، فیلی بود که به سال 1965 میلادی در کشور آنگولا توسط شکارچیان کشته شد. این فیل بیش از 26000 پاوند (12000 کیلوگرم) وزن داشت. بلندای قامت این فیل کوه پیکر بیش از 14 فوت (4.2 متر) بود!
رکوردهایی که این جانور در اختیار دارد اما تنها به عظمت پیکر و قدرت وی ختم نمیشود. فیل به لحاظ طول مدت بارداری نیز در میان تمامی جانوران جهان صاحب رکورد است؛ مدت زمان بارداری یک ماده فیل 22 ماه است که چیزی بیش از دو برابر همین دوره برای انسان است! جالب آنکه نوزاد فیل به گاه زایش وزنی برابر 120 کیلوگرم دارد که از وزنی که بسیاری از جانوران در بیشینه رشد خویش بدان دست می یابند بیشتر است!
این جانور همچنین به واسطه ی دندان های نیش خود که عاج نام دارند، همچنین بینی بلند و قدرتمند خود که خرطوم نام دارد نیز شاخص و مورد توجه است. خرطوم فیل به تنهایی دارای یکسد هزار ماهیچه است و توانایی بلند کردن جسمی به وزن 600 پاوند (270 کیلوگرم) را داراست.
سوسک کرگدنی:
در قیاس با فیل، این جانور شاید بسیار ریز و ناچیز به نظر برسد، اما اگر نیروی جانوران را بر اساس وزنشان مقایسه نماییم، بی تردید سوسک کرگدنی قدرتمند ترین جانور بر روی کره زمین است.
این حشره که نامش را از زائده شاخ مانندی که بر روی سرش قرار گرفته و او را شبیه کرگدن کرده است گرفته، قادر است اجسامی را با وزنی بیش از 850 برابر وزن خود جابجا نماید. برای بدست آوردن تخمینی از قدرت این جانور بد نیست وزن معادل با این توان را برای انسان محاسبه نماییم.
یک انسان متوسط با وزن 75 کیلوگرم، اگر قدرت یک سوسک کرگدنی را میداشت، قادر بود اجسامی به وزن 65 هزار کیلو را بلند کند!
ساس تُفی یا قورباغه جهنده:
این حشره به دلیل جهش های شگفت انگیزش وارد کتاب رکورد ها شده است. این حشره کوچک که تنها 0.2 اینچ (6 میلی متر) درازا دارد، میتواند خود را تا 28 اینچ (70 سانتی متر) در هوا پرتاب کند.
باورش سخت است ولی اگر یک انسان چنین توانایی میداشت، قادر می بود که تا بالای یک آسمان خراش 690 فوتی (210 متری) بجهد!
ایمپالا:
این جانور که نوعی آنتلوپ آفریقایی است به واسطه ی پاهای ظریف و بلند و ران های عضلانی خود، توانایی شگفت انگیزی در جهش یافته است. این جانور در هنگام احساس خطر، قادر است پرش هایی به درازای 33 فوت (10 متر) و به بلندای 10 فوت (3 متر) انجام دهد که او را از دست هر دشمنی میرهاند.
این توانایی بسیار فراتر از آن است که برای گریز از خطر به کار آید. ایمپالا ها از این توانایی خود برای جلب توجه هم نوعان، همچنین تفریح و بازی استفاده میکنند.
پرنده نوک دراز آبی:
به سال 2007 میلادی، یکی از این پرندگان رکورد طولانی ترین پرواز بدون توقف را شکست!
این پرنده مهاجر، طی 9 روز مسافت 7145 مایل (11500 کیلومتر) را از زادگاهش واقع در الاسکا در ایالات متحده آمریکا تا نیوزیلند واقع در قاره اقیانوسیه را بدون لحظه ای توقف برای خوردن غذا یا نوشیدن آب پرواز کرد. در پایان این پرواز حماسی، این پرنده نیمی از وزن خود را از دست داده بود.
پرنده آب بُر سیاهرنگ:
سفر سالیانه ی پرنده آب بُر سیاهرنگ رقابت تنگاتنگی با پرنده ی نوک دراز آبی رنگ دارد. این پرنده ی دورپرواز با استقامت مثال زدنی خود، همه ساله مسافتی معادل 40000 مایل (64 هزار کیلومتر) را می پیماید. پرنده آب بر سیاهرنگ هر سال از کشور نیوزیلند در جنوب نیمکره جنوبی (وافع در قاره اقیانویسه) تا نیمکره ی شمالی را به قصد تامین خوراک خود مهاجرت می کند!
کوسه سفید غول پیکر:
در سال 2005 میلادی، یک کوسه ی سفید غول پیکر توانست خود را وارد کتاب رکوردشکنان حیات وحش کند. این کوسه در این سال توانست طولانی ترین مسیر مهاجرتی که تا بحال یک کوسه طی کرده است بپیماید.
این کوسه که از سوی پژوهشگران «نیکولو» نام گرفته بود، مسافت 12400 مایلی (20 هزار کیلومتری) از قاره آفریقا تا قاره اقیانوسیه را شنا کرد. این سفر غریب که 9 ماه به طول انجامید، رکورد دیگری را نیز برای نیکولو به همراه داشت. وی در این سفر حماسی توانست رکورد سریعترین بازگشت از مهاجرت را در میان تمامی جانوران آبزی بشکند.
سامانه های رد یابی که به نیکولو متصل بودند نشان دادند که نیکولو قسمت اعظم سفر 20هزار کیلومتری خود را در نزدیکی های سطح آب شنا کرده است. این پدیده، دانشمندان را به این باور نزدیک کرد که احتمالن کوسه ها برای شناسایی مسیر خود از ردیابی ستاره ها بهره میجویند.
شمشیرماهی:
این ماهی بی تردید سریعترین شناگر دریاهاست. شمشیر ماهی در هنگام شکار میتواند با سرعتی بیش از 68 مایل برساعت (109 کیلومتر برساعت) به سوی دسته های ساردین که غذای اصلی وی است هجوم برد. این ماهی که به شکل گروهی شکار میکند از بالچه های پشتی خود که به هنگام شکار آنها را برمی افرازد برای جمع کردن دسته ی ساردین ها بهره برده و با سرعت بسیار بالایی به آنها حمله میکند.
یوزپلنگ وحشی:
این جانور زیبا، همانگونه که بسیاری میدانند، دارنده ی رکورد تیزپا ترین جانور خشکی زی است. یوزپلنگ یا «چیتا» قادر است در هنگام تعقیب شکار با سرعتی بالغ بر 60 مایل بر ساعت (96 کیلومتر بر ساعت) وی را دنبال کند.
این جانور بسیار سریع همچنین دارنده ی رکورد بالاترین شتاب در میان جانداران است چرا که وی قادر است به این سرعت بسیار بالا تنها در بازه ی زمانی 3 ثانیه دست یابد که اگر بخواهیم این اطلاعات را به زبان روزمره علاقمندان به خودرو بیان کنیم باید بگوییم که یوزپلنگ با دارا بودن صفر تا صدی معادل 3 ثانیه، نه تنها در میان جانوران است بلکه در قیاس با ماشین های سوپر اسپرت نیز حرف های بسیاری برای گفتن داشته و از غالب آنها پرشتاب تر است!
این گربه ی زیبا، این قابلیت ها را بیش از هرچیز دیگر وامدار اندام به راستی متناسب خویش است. پاهایی بلند، عضلانی و بدن لاغر اندام و ترکه ای، به همراه دمی بلند و عضلانی، این جانور را قادر ساخته است که یکی از رکورد شکنان حیات وحش لقب بگیرد.
نقطه ضعف اصلی یوزپلنگ اما در آن است که در این شتاب گیری های حیرت انگیز، مقدار بسیار زیادی انرژی از دست میدهد و همین عامل سبب میشود که وی نتواند مدت زیادی به این تعقیب ها ادامه دهد و اگر در زمان کوتاهی نتواند به شکار خود برسد چاره ای جز انصراف از تعقیب نخواهد داشت.
گفته می شود که یوزپلنگ تنها مسافتی برابر با 900 فوت (274 متر) را قادر است با آن سرعت بپیماید.
شاهین تیزپرواز:
این پرنده شکارگر بی گمان دارنده ی عنوان تیزپروازترین عضو جهان جانوران است. این پرنده با استفاده از تکنیک شیرجه رفتن بر روی شکار که stoop نامیده شده است قربانیان خود را که غالبن کبوتر یا فاخته یا قُمری اند، فراچنگ می آورد.
ممکن است کسانی که از روی زمین شاهد صحنه شکار کردن شاهین اند به خود بگویند که چرا پرنده ی قربانی از دست وی نمیگریزد و او را متهم به کاهلی کنند، اما همین افراد اگر واقعن میدانستند که شاهین با چه سرعتی به سوی شکار خود هجوم می آورد هرگز چنین اتهامی به قربانی نگون بخت وی نمیزدند.
شاید باور کردنش سخت باشد ولی این شاهین تیزپرواز به هنگام هجوم به قربانی خود با سرعتی بالغ بر 200 مایل بر ساعت (322 کیلومتر برساعت) به سوی وی شیرجه میرود! سرعتی که بی تردید برای بیش از 98 درصد از خودروها در سده بیست و یکم قابل دسترس نیست! شاهین پس از رسیدن به شکار، به سرعت چنگال های تیز و برنده اش را در بدن وی فرو میکند و وی را برای خوردن به لانه می برد.
طبقه بندی: حیات وحش
طبقه بندی: نتایج، المپیادها
پایان عمر حضرت یوسف (ع)
محبوبیت یوسف ـ علیه السلام ـ و آرامگاهِ او
حضرت یوسف ـ علیه السلام ـ به قدری محبوبیت اجتماعی پیدا کرده و عزّت فوق العادهای نزد مردم مصر داشت که پس از فوتش بر سر محل به خاک سپاریش نزاع شد. هر طایفهای میخواست جنازه یوسف در محل آنها دفن شود، تا قبر او مایه برکت در زندگیشان باشد. بالاخره رأی بر این شد که جنازه یوسف را در رود نیل دفن کنند، زیرا آب رود که از روی قبر رد میشد مورد استفاده همه قرار میگرفت و با این ترتیب همه مردم به فیض و برکت وجود پاک حضرت یوسف ـ علیه السلام ـ میرسیدند.
صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را تا دگر مادر گیتی چون تو فرزند بزاید
جنازه حضرت یوسف ـ علیه السلام ـ را در میان رود نیل دفن کردند تا زمانی که حضرت موسی ـ علیه السلام ـ میخواست با بنی اسرائیل از مصر خارج شود. در این هنگام جنازه را از قبر درآورده و به سوی فلسطین آورده و دفن کردند، تا به وصیت حضرت یوسف ـ علیه السلام ـ عمل شده باشد. خداوند به پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ خطاب نموده و میفرماید:
«ذلِکَ مِنْ أَنْباءِ الْغَیبِ نُوحِیهِ إِلَیکَ وَ ما کُنْتَ لَدَیهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَ هُمْ یمْکُرُونَ؛
اینها از اخبار غیبی است که به تو وحی کردیم، تو نزد برادران یوسف نبودی در آن موقعی که مکر کردند (تا یوسف را به چاه بیفکنند).»[1]
«لَقَدْ کانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَهٌ لِأُولِی الْأَبْصار...؛
در داستانهای ایشان (یوسف و یعقوب و برادران یوسف و داستانهای پیامبران دیگر)، درسهای آموزندهای برای صاحبان بصیرت است.»[2]
این داستانها حاکی از واقعیتهای حقیقی است، نه آن که آنها را ساخته باشند.[3]
جالب توجه این که: مدتی ماه (بر اثر ابرهای متراکم) بر بنی اسرائیل طلوع نکرد (هرگاه میخواستند از مصر به طرف شام بروند احتیاج به نور ماه داشتند و گرنه راه را گم میکردند) به حضرت موسی ـ علیه السلام ـ وحی شد که استخوانهای یوسف را از قبر بیرون آورد (تا وصیت او انجام گیرد) در این صورت، ماه را بر شما طالع خواهم کرد.
جنازه حضرت یوسف ـ علیه السلام ـ را در میان رود نیل دفن کردند تا زمانی که حضرت موسی ـ علیه السلام ـ میخواست با بنی اسرائیل از مصر خارج شود. در این هنگام جنازه را از قبر درآورده و به سوی فلسطین آورده و دفن کردند، تا به وصیت حضرت یوسف ـ علیه السلام ـ عمل شده باشد.
موسی ـ علیه السلام ـ پرسید که چه کسی از جایگاه قبر یوسف آگاه است؟ گفتند: پیرزنی آگاهی دارد. موسی ـ علیه السلام ـ دستور داد که آن پیرزن را که از پیری، فرتوت و نابینا شده بود، نزدش آوردند. حضرت موسی ـ علیه السلام ـ به او فرمود: «آیا قبر یوسف را میشناسی؟»
پیرزن عرض کرد: آری.
حضرت موسی ـ علیه السلام ـ فرمود: ما را به آن اطّلاع بده.
او گفت: اطلاع نمیدهم مگر آن که چهار حاجتم را بر آوری:
اول: این که پاهایم را درست کنی.
دوم: اینکه از پیری برگردم و جوان شوم.
سوم: آن که چشمم را بینا کنی.
چهارم: آن که مرا با خود به بهشت ببری.
این مطلب بر موسی ـ علیه السلام ـ بزرگ و سنگین آمد. از طرف خدا به موسی ـ علیه السلام ـ وحی شد، حوائج او را برآور. حوائج پیر زن برآورده شد. آن گاه او مکان قبر یوسف ـ علیه السلام ـ را نشان داد.
موسی ـ علیه السلام ـ در میان رود نیل جنازه یوسف ـ علیه السلام ـ را که در میان تابوتی از مرمر بود بیرون آورد و به سوی شام برد. آن گاه ماه طلوع کرد. از این رو، اهل کتاب، مردههای خود را به شام حمل کرده و در آن جا دفن میکنند.
[4]
جنازه یوسف ـ علیه السلام ـ را (بنابر مشهور) کنار قبر پدران خود دفن کردند. اینک در شش فرسخی بیت المقدس، مکانی به نام قدس خلیل معروف است که قبر یوسف ـ علیه السلام ـ در آن جا است.
حُسن عمل و نیکوکاری این نتایج را دارد که خداوند پس از حدود چهار صد سال با این ترتیبی که خاطر نشان شد، طوری حوادث را ردیف کرد، تا وصیت حضرت یوسف ـ علیه السلام ـ به دست پیامبر بزرگ و اولوا العزمی چون حضرت موسی ـ علیه السلام ـ انجام شود، و به برکت معرّفی قبر یوسف ـ علیه السلام ـ به پیر زنی آن قدر لطف و عنایت گردد.[5]
آری، یوسف ـ علیه السلام ـ بر اثر پرهیزکاری و خدا ترسی، آن چنان مقام ارجمندی در پیشگاه خدا پیدا کرد که در روایت آمده: هنگامی که پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ در شب معراج، به آسمان سوم رسید، یوسف ـ علیه السلام ـ را در آن جا به گونهای دید که:
«کانَ فَضْلُ حُسْنِهِ عَلی سایرِ الْخَلْقِ کَفَضْلِ الْقَمَرِ لَیلَهِ الْبَدْرِ عَلی سایرِ النُّجُومِ؛ زیبائیش نسبت به سایر مخلوقات، همانند زیبایی ماه در شب چهارده نسبت به ستارگان بود.»[6]
طبقه بندی: یوسف
فرازهایی از سخنان شهید مظلوم حضرت آیت الله بهشتی (ره):
برای حفظ و تداوم انقلاب؛ احتیاج به حضور دائمی مردم در صحنه است.
ما معتقدان سرخست به ولایت فقیه و امامت قاطع رهبر عالیقدرمان هستیم.
بهشت را به بها دهند نه به بهانه
به آمریکا بگوئید از ملت ایران عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر.
آنچه برای همه بسیار مهم است تاکید بر روی آرمانها و ارزش ها و نظام اصیل ارزشی اسلام است.
انقلاب ما انقلاب ارزش هاست
.
اسلام دینی است که مشتمل بر سیاست است و سیاست از دیانت و حتی عبادت جدا نیست.
با نیروی مردم، انقلاب تداوم خود را تضمین خواهد کرد.
به خدا قسم بهشتی و امثال بهشتی همیشه آماده شهادتند.
آنها که خدا ترسند، آنها که مهار خویشتن را دارند، آنها باید حکومت کنند.
ای خانواده های شهیدان عزیز ایران ... دلشاد و قویدل باشید، هر شهیدی که می رود خود سعید است و خانواده اش سعادتمند.
جنگ و جهاد در نظام ارزشی اسلام هم مرحله ای از ساخته شدن است و هم مرحلهای از ساختن جدید است.
همین که زن برای خدا و از روی آگاهی بتواند بخش عظیمی از جامعه را در میدان خانه و خانواده، خوب اداره کند، این جهاد است.
من هر لحظه منتظرم که تیری بر قلبم بنشیند و یا دیواری بر سرم خراب شود.
طبقه بندی: متفرقه